• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1637
تعداد نظرات : 162
زمان آخرین مطلب : 3385روز قبل
اخبار
1421656057945_6.jpg

دختر سه ساله ایرانی با ضریب هوشی 155 به عضویت انجمن بین‌المللی تیزهوشان (Mensa) درآمد.

 

به گزارش خبرنگار علمی ایسنا، «منسا» انجمن بین‌المللی تیزهوشان با گروه‌های متعدد ملی و منطقه‌ای در سراسر جهان است که اقدام به گردآوری افراد دارای بهره هوشی بالا کرده و با برنامه‌های سازماندهی شده، سعی در پرورش هر چه بهتر توان هوشی اعضا دارد.

 

رها دائمی، مادر نفس اسناوندی در این ارتباط به خبرنگار ایسنا گفت: حدود دو درصد از مردم کل جهان که ضریب هوشی بالای 135 دارند می توانند عضو منسا شوند و «نفس» اولین کودک ساکن ایران است که در نوامبر 2014 به عضویت این سازمان درآمده است. کمتر از ۱۵۰ کودک زیر سن مدرسه در کل دنیا عضو منسا هستند.

 

دائمی افزود: دخترم از هفت ماهگی اولین کلماتش را ادا کرد و از دو سالگی پایتخت کشورها، سیارات منظومه شمسی، اندام های داخلی و خارجی بدن، متضادها و اشکال هندسی را می شناسد. خواندن و نوشتن حروف انگلیسی نیز از دیگر توانمندی های اوست.

 

 

نفس - دختر خردسال ایرانی عضو منسا

 

 

وی که با حساسیت خاصی پیگیر فراهم کردن زمینه آموزش مناسب دخترش است با اشاره به مراجعات مکررش به آموزش و پرورش از بی توجهی‌ها و برخوردهای سردی که با او شده گله‌مند است و می‌گوید: در مراجعاتی که داشتم بارها به من گفته اند هوش بالا در این سن که چیز مهمی نیست و کار خاصی نباید برای این قبیل کودکان انجام داد. نفس در حال حاضر تمام کتاب‌های پیش دبستانی را بلد است و می تواند به راحتی دوره دبستان را شروع کند ولی با پیگیری ‌هایی که کردم فقط دو مدرسه غیردولتی در تجریش چنین امکانی را دارند که علاوه بر مشکل رفت و آمد، شهریه آنها هم بسیار سنگین است و آموزش و پرورش هم گفته در صورت تحصیل زودتر از زمان رسمی «نفس» در مدرسه خصوصی برای بازگشت به مدارس دولتی با مشکل مواجه می شویم.

 

دائمی که امیدوار است زمینه پرورش مناسب استعدادهای فرزندش در کشور مهیا باشد که ناچار به مهاجرت نشوند می‌گوید: متاسفانه آموزش و پرورش و سازمان پرورش استعدادهای درخشان در دوره دبستان، برنامه آموزشی خاصی برای تیزهوشان زیر سنین دبستان در مدارس دولتی ندارند در حالی که در همه جای دنیا تلاش می شود افراد با بهره هوشی بالا را از سنین هر چه پایین تر شناسایی کرده و زمینه ارتقای مهارتهای آموزشی آنها را فراهم کنند.

 

دکتر سهیلا فرتاش، متخصص روانشناسی تربیتی هم که تست هوش این کودک را انجام داده در گفت‌و‌گو با ایسنا اظهار داشت: نفس در تست هوش پیش دبستان وکسلر و آزمون استنفورد – بینه که هر یک حدود 10 مولفه هوش را اندازه گیری می‌کنند، نمره بسیار بالایی کسب کرد که با توجه به رتبه‌بندی درصدی تست‌ها مشخص شد ضریب هوشی او از 99 درصد همسالانش بالاتر است.

 

وی با بیان این که آشنایی و ارتباط خاصی با انجمن‌های بین‌المللی تیزهوشان نظیر منسا ندارد، اظهار داشت: از آن جا که کمتر از دو درصد افراد جامعه، تیزهوش تلقی می‌شوند، باید از آنها به عنوان منابع باارزش انسانی و سرمایه های هوشی کشور که قدر مسلم ارزشی بیش از معادن و ذخایر زیرزمینی کشور دارند، حراست کرده و زمینه شناسایی، پرورش و شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهای آنها را فراهم کنیم.

 

فرتاش درباره شیوه مناسب پرورش این کودکان خصوصا در خردسالی و سنین دبستان گفت: بسیاری از کشورها با جداسازی این گروه از کودکان از بقیه همسالان در مدرسه مخالف هستند و شیوه مناسب پرورش آنها را آموزش آنها در کنار کودکان عادی و برگزاری کلاس‌های فوق برنامه و ویژه برای آنها در ساعات پس از درس می‌دانند.

 

گفتنی است، شرط عضویت در انجمن جهانی تیزهوشان، کسب امتیاز لازم در یکی از آزمون‌های تعیین ضریب هوشی انجمن و یا سایر آزمون‌های معتبر و استاندارد مورد تایید انجمن است. نحوه رده بندی نتایج حاصل از آزمون به این صورت است که نتیجه آزمون بر حسب فراوانی مدل سازی شده و با نمودار استاندارد مطابقت داده می‌شود و جایگاه هر یک از شر کت کنندگان در آزمون نسبت به سایر افراد مشخص می‌شود و کسانی که بالاترین امتیاز را در گروه شرکت کننده خود کسب کنند، امکان عضویت در منسا را به دست می‌آورند.

سه شنبه 30/10/1393 - 19:57
كودك

جام جم سرا: بیشتر روان‌شناسان در این مورد اتفاق نظر دارند که دوران کودکی بسیار مهم و حساس است و مرد و زن قبل از پدر و مادر شدن باید روش تعلیم و تربیت کودک را بدرستی بیاموزند، زیرا دوران تربیت کودک نه از آغاز تولد بلکه قبل از آن شروع می‌شود.

در این دوران بسیار حساس و مهم است که شخصیت کودک شکل می‌گیرد و اخلاق و رفتار و عادات و حتی افکار او پایه گذاری می‌شود. بنابراین موضوع تعلیم و تربیت را نباید ناچیز و کم اهمیت شمرد، زیرا بچه وسیله سرگرمی‌ والدین نیست، او انسان کوچکی است که برای خود و آینده‌‌اش ساخته و تربیت می‌شود و این وظیفه مهم برعهده پدر و مادرش است، اما باید توجه داشت که والدین امروزی با شیوه‌های پرورش کودکان تا چه اندازه آشنایی دارند.

اغلب والدین سعی می‌کنند در تربیت فرزندان خود بهترین راه را انتخاب کنند تا آنها در آینده از جایگاه تحصیلی و شغلی مناسبی برخوردار شوند. کودکان براساس روشی که در سه سال اولیه زندگی‌شان اعمال می‌شود، تربیت می‌شوند و آموزش می‌بینند و سبک رفتاری خاصی پیدا می‌کنند. این سبک رفتاری، نقش بسیار مهمی‌ در نوع ارتباطات آنها در طول زندگی‌شان دارد که موجب می‌شود کودکانی با شخصیت های متفاوت شکل بگیرند.

روان‌شناسان تاثیر محبت پدر و مادر در کودک را بیشتر از امکانات رفاهی و نیز اقتصادی می‌دانند و می‌گویند کودک لباس‌ها و اسباب‌بازی‌های گرانقیمت و رنگارنگ را بدون مهر و محبت پدر و مادرش نمی‌خواهد و جویای محبت واقعی است؛ یعنی محبتی که آثارش در رفتار و گفتار والدین نمودار باشد. برای مثال، یک لباس معمولی که با جملات ساده و زیبایی مثل «چقدر این لباس به تو می‌آید» یا «مثل فرشته‌ها شده‌ای» و... همراه باشد در نظر کودک همین لباس معمولی به لباس رویاهایش تبدیل می‌شود یا خرید اسباب بازی‌های گرانقیمت، کودک را خوشحال نمی‌کند ولی بازی با پدر و مادر مثل بازی قائم باشک بدون هیچ اسباب بازی ای بهترین و قشنگ‌ترین لحظات را برایش رقم می‌زند: به این ترتیب، کودک از نوازش‌ها، بوسه‌ها، در آغوش گرفتن‌ها، تبسم‌ها و حتی از آهنگ محبت‌آمیز سخنان پدر و مادرش احساس محبت می‌کند.

این نکته مهم است، کودکانی که در فکرشان، مادیات به‌عنوان یک عامل مهم خوشبختی نقش می‌بندد، در آینده افراد پر توقعی خواهند شد تا جایی که برای رسیدن به اهداف و آرزوهایشان به والدین خود امر و نهی می‌کنند و توقع دارند همه خواسته‌هایشان چه معقول و چه غیرمعقول توسط بزرگ‌ترها برآورده شود. در این صورت، بچه‌ها به هیچ عنوان با صرفه‌جویی آشنا نخواهد شد و انسان‌هایی با شخصیت‌های متزلزل و ضعیف بار خواهند آمد.

به گفته روان‌شناسان اگر پدر و مادر نتوانند در طول دوران کودکی و نیز مراحل رشد الگوی صحیح تربیت، توقع و نیز صرفه‌جویی را به فرزندانشان بیاموزند، بدون شک آنها در جوانی بر والدین خود حکومت خواهند کرد و به‌طور طبیعی چون هنوز به درجه رشد و تکامل نرسیده‌اند، نمی‌توانند از عقلشان کمک بگیرند، در نتیجه دچار مشکل و دردسر می‌شوند و والدین را نیز درگیر می‌کنند.

یکی دیگر از مهم‌ترین عواملی که در تربیت کودک موثر است، تربیت غیر کلامی ‌است. تربیت غیر کلامی ‌بیشتر از تربیت کلامی‌ اثر می‌گذارد؛ زیرا بچه‌ها دوست ندارند مدام مورد نصیحت قرار بگیرند، آنها در مقابل نصیحت‌های ما، یا می‌روند و دوباره آن کار را تکرار می‌کنند یا شروع به جرو بحث می‌کنند.

اما متاسفانه بعضی از والدین تربیت کودک را به پند و اندرز و امر و نهی می‌دانند و فکر می‌کنند ‌ فقط زمانی که با فرزندشان مشغول صحبت و امر و نهی هستند به تربیت او اشتغال دارند. در حالی که کودکان یک مقلد کامل هستند و آنچه را می‌بینند بهتر یاد می‌گیرند؛ یعنی آنها به رفتار والدینشان می‌نگرند و به گفتار و پند و اندرز چندان توجهی ندارند. مثلا، اگر پدر و مادر اهل مطالعه باشند بچه‌ها به کتاب خواندن نیز علاقه‌مند می‌شوند.

بنابراین بر ما والدین مسئول لازم است، اگر در رفتار و گفتارمان مشکلی است آن را برطرف کنیم، زیرا کودکان نیازمند الگوهایی قابل قبول و مطمئن هستند و کلام ما زمانی در فرزندانمان اثر می‌گذارد که ما خود، نمونه‌ای عینی برای آنها باشیم. مثلا اگر خود ما، پدر و مادری بداخلاق و پرتوقع باشیم، نمی‌توانیم با پند و اندرز یک فرزند خوب تربیت کنیم.

مترجم: نسرین علی‌محمدی

منبع: help guide. org

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

سه شنبه 30/10/1393 - 19:54
خواص خوراکی ها

جام جم سرا: آب لیمو ترش و اسانس آن برای بدن، ذهن و روح بخواص درمانی لیمو ترش بسیار مفید است. اسانس لیمو به واسطه انرژی زا بودن آن مشهور است. در کشور ژاپن به واسطه اثرات شاداب کننده و فرح بخش این اسانس، آن را به هنگام کارکردن کارمندان در فضا منتشر می‌کنند.

می‌توان از چند قطره از اسانس لیمو به عنوان بخور استفاده کرد، یا مقداری ازآن را در وان حمام ریخت. این کار باعث سرحال شدن کلیه اعضا بدن می‌شود. البته نباید هرگر اسانس لیمو را بدون رقیق کردن برروی پوست بکار برد زیرا باعث بروز مشکلات پوستی می‌شود.

درخشان کننده چشم‌ها

سعی کنید در نوشیدنی‌هایتان از آب لیمو استفاده کنید. فرضا «هر روز صبح یک عدد لیمو را با مقداری آب گرم میل کنید. نوشیدن این مایع به جای نوشیدن چای باعث می‌شود شما بدن سالمتری داشته باشید. همچنین در اثر نوشیدن مایعات حاوی آب لیمو، چشمهای شما درخشان‌تر شده و پوستی سرحال‌تر از قبل خواهید داشت. در صورت تمایل برای بهتر کردن طعم آن می‌توانید از شکر یا عسل استفاده کنید.

تسکین دهنده گلودرد

لیمو دارای اثرات ضد عفونی کننده و قابض است و بدین جهت می‌توان از آن برای درمان گلودرد استفاده نمود. با توجه به مقدار بسیار زیاد ویتامین» ث «موجود در لیمو، مصرف آن باعث افزایش مقاومت سیستم ایمنی بدن می‌شود. برای فرد مبتلا به آنفلونزا و سرماخوردگی مصرف مخلوطی از آب لیمو تازه با عسل در یک لیوان آب گرم بسیار مفید است.


نیرو بخش و تب بر

مصرف آب لیمو باعث کاهش تب در افراد بیمار می‌شود. به عنوان مثال اگر چند قطره از اسانس لیمو یا مقداری آب لیمورا به آب سرد اضافه کنید، سپس با استفاده از یک دستمال آن را روی پیشانی تب دار قرار دهید، این کار باعث کاهش تب وتقویت نیروی بدن خواهد شد. ذکر این نکته ضروری است که قبل از قرار گرفتن در مقابل نور آفتاب باید از قرار دادن اسانس لیمو به صورت مستقیم برروی پوست خودداری شودزیرا ممکن است باعث بروز حساسیتهای پوستی گردد.

تسکین دهنده درد

لیمو باعث تسکین سردردهای معمولی و سردردهای میگرنی می‌شود. برای این منظور می‌توان ۵ قطره اسانس لیمو را در۲۵ میلی لیتر از یک روغن حامل مناسب (مانند روغن بادام) مخلوط کرد و آنرا با استفاده از یک دستمال کتانی برروی ناحیه مبتلا به درد ماساژ داد.

پاک کننده پوست

اگر پوست شما چرب است می‌توانید آنرا با لیمو تمیز کنید. به این ترتیب که یک قاشق چای خوری آب لیمو را در دو فنجان آب مقطر بریزید و با یک پنبه تمیز صورت خود را با آن پاک کنید. این کار باعث کاهش چربی پوست می‌شود و از پدید آمدن جوشهای صورت جلوگیری می‌کند. در صورت استفاده از این لوسیون برای جلوگیری از رشد باکتری‌ها بهتر است هرروز یک محلول تازه درست کنید. مصرف این محلول باعث خشک شدن پوست می‌شود و برای پوستهای چرب بسیار مفید است. اما در صورت داشتن پوست خشک از مصرف آن خودداری کنید.

ضد شوره و بر طرف کننده خارش پوست سر

آب لیمو برای پوست سر بسیار مفید است و شوره سر را کاهش می‌دهد. عصاره حاصل از آبگیری یک لیموی تازه را حدود ۱۰ دقیقه برروی پوست سر مالش دهیدو سپس آن را با آب به طور کامل بشوئید. همچنین آب لیمو می‌تواند به عنوان یک تقویت کننده مو وضد خارش، به صورت ماساژ برروی پوست سر استفاده شود.

ضد سرماخوردگی

آب لیمو یک ضد ویروس عالی می‌باشد و همچنین مصرف آن برای سرماخوردگی شدید بسیار مفید است. بدین منظور یک عدد لیمو را با مقداری نمک میل کنید. در صورت تمایل می‌توان عصاره گرفته شده را در آب رقیق کرد و سپس مصرف نمود.

یک حالت دهنده خوب برای مو‌ها

بعلاوه شستشوی موی چرب با استفاده از آب لیمو باعث کاهش چربی آن می‌شود. به این صورت که عصاره حاصل از ابگیری دو عددلیمو در یک لیتر آب مورد استفاده قرار دهید و مو‌هایتان را با این محلول بشویید. این روش باعث درخشان و شاداب شدن انواع مو‌ها می‌شود. همچنین مصرف آن باعث می‌شود موهای طلایی رنگ روشن‌تر شوند.

نرم کننده مناسب برای پوست آرنج

برای نرم کردن پوست زبر ناحیه آرنج، آرنجتان را حدود ۱۰ دقیقه برروی یک برش لیمو ترش فشار دهید.

تقویت کننده حافظه

لیمو تقویت کننده حافظه است. چند قطره از اسانس لیمو را روی یک دستمال ریخته و از طریق بینی استنشاق کنید. همچنین می‌توان این کار را در مواقعی انجام داد که می‌خواهید چیزی رابه یاد بیاورید. مغز شما با استنشاق اسانس لیمو نیروی تازه‌ای بدست خواهد آورد.

آرامش دهنده روح

لیمو همواره به عنوان یک ماده تسکین دهنده روح مطرح بوده است. استشمام رایحه معطر لیمو در طی تمرینات تمرکز و تعمق روح (مدیتیشن) بسیار مفید است. برای انجام این کار کافی است که سه قطره از اسانس لیمو را به یک کاسه حاوی آب گرم افزود و آنرا در هوای اتاق قرار دهید. به این ترتیب در طول استشمام رایحه معطر لیمو به یک آرامش مطلوب فکری و روحی دست خواهید یافت.(سلامانه)

سه شنبه 30/10/1393 - 19:54
سلامت و بهداشت جامعه

جام جم سرا:‌ تا مدت‌ها پیش وقتی در رسانه‌ها اعلام می‌شد هوای تهران در وضعیت هشدار قرار دارد، موجی از نگرانی جامعه را فرا می‌گرفت، اما به مرور زمان این موضوع به حدی عادی شد که حتی بیماران قلبی و تنفسی، سالمندان و خانم‌های باردار که از آنها به عنوان گروه‌های آسیب‌پذیر یاد می‌شود هم دیگر بحث آلودگی هوا را جدی نمی‌گیرند.

این جدی نگرفتن بدان دلیل است که بسیاری از روزهای سال یا هوا آلوده است یا در وضعیت هشدار قرار دارد و این موضوع به چند روز خاص محدود نمی‌شود. حتی نامگذاری امروز با عنوان «روز هوای پاک» هم نمی‌تواند لذت تنفس در هوای پاکیزه را در وجودمان تقویت کند. با وجود این در شرایطی که مجبوریم هوای آلوده تنفس کنیم باید به کمک تدبیر طب سنتی ـ البته تا حد امکان ـ جلوی عوارض احتمالی را بگیریم. البته به گفته متخصصان طب سنتی، آلودگی هوا پدیده جدیدی است که هر چند در گذشته به شکل کنونی وجود نداشته، اما با تلفیق طب مدرن و به روز کردن توصیه‌های حکمای ایرانی مثل ابن‌سینا می‌توان راهکارهایی را برای مقابله با این معضل ارائه کرد.

خوراکی علیه آلودگی

به گفته متخصصان طب سنتی بعضی از خوراکی‌ها خاصیت خنثی‌کنندگی دارد و با مصرف آنها مواد سمی موجود در هوا که وارد بدن شده است تا حدی از بین می‌رود. برای مثال، دمنوش آویشن، میوه‌ها و سبزیجات تازه شامل اسفناج، کلم، کاهو (سالاد شامل کاهو، هویج رنده شده، روغن زیتون با کمی آب نارنج طبیعی)، کرفس، گوجه‌فرنگی، جوانه گندم، سیر، پیاز، تره، شوید، جعفری، لیموشیرین، نارنگی، پرتقال، انار شیرین یا کمی مایل به ترشی، انبه، سیب، طالبی، کیوی و... از جمله نوشیدنی‌ها و خوراکی‌هایی است که در هوای آلوده باید در برنامه غذایی روزانه خانواده‌ها قرار بگیرد. همچنین مصرف غذاهای دریایی، لبنیات ـ بویژه شیر و ماست کم‌چرب و دوغ ـ تخم‌مرغ، زیتون، جگر، غلات و نان‌های سبوس‌دار (نان سنگک و نان جو) و آجیل (پسته، بادام، فندق و گردو) هم جذب مواد سمی ناشی از استنشاق هوای آلوده در بدن را تا حدود زیادی کاهش می‌دهد. این در حالی است که بسیاری از متخصصان طب سنتی، مصرف لبنیات کم چرب را مهم‌ترین توصیه برای مقابله با آلودگی هوا عنوان می‌کنند.

حتی نوشیدن آب ولرم کافی هم باعث تقویت کلیه‌ها شده و املاح اضافی و سموم را از بدن دفع می‌کند، اما مصرف فلفل و ادویه‌هایی مثل زردچوبه را که رطوبت بدن را کاهش می‌دهد باید به حداقل کاهش داد.

درمان سردرد ناشی از آلودگی هوا

یکی از عوارض مهم آلودگی هوا بروز سردردهای مزمن است. دکتر محمود شیخ‌الاسلامی، متخصص طب سنتی در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: نوشیدن روزانه یک فنجان عرق کاسنی همراه عرق شاتره (نسبت دو سوم کاسنی و یک سوم شاتره) و همچنین عرق ترکیبی اسطوخودوس، سردرد ناشی از آلودگی هوا را تسکین می‌دهد.

برای تهیه این عرق ترکیبی کافی است یک فنجان عرق اسطوخودوس را با همان مقدار عرق سنبل‌الطیب و آب مخلوط کرده و روزی یک تا دو فنجان میل کنید.

البته این عرق ترکیبی با نام «درمان قطعی سردرد» در بسیاری از عطاری‌ها به فروش می‌رسد، اما برای اطمینان بیشتر خودتان این عرق‌ها را با هم ترکیب کنید. از طرفی مخلوط کردن چند قطره آب با بادام تلخ کوبیده شده و ماساژ سر با این پماد گیاهی، قراردادن برش‌های نازک لیمو روی پیشانی، ماساژ پیشانی با سرکه و بو کردن ریحان و برگ نعناع هم گزینه‌های مناسبی است.

مراقب پوستتان باشید

یکی از مهم‌ترین عوارض آلودگی هوا، بروز مشکلات پوستی بویژه جوش‌های سرسیاه است. در چنین شرایطی طب سنتی استفاده از بخور گیاهی را توصیه می‌کند. به گفته دکتر شیخ الاسلامی، کافی است یک قاشق غذاخوری آویشن را با همان مقدار بابونه در یک لیتر آب بجوشانید و 15 دقیقه صورتتان را با این گیاهان دارویی بخور دهید.

بابونه خاصیت روشن‌کنندگی دارد و در کنار آویشن باعث بهبود جوش‌های سر سفید و سر سیاه می‌شود و برای هر نوع پوستی هم مناسب است. برای پاک کردن گرد و غبار از روی پوست هم می‌توانید هر شب قبل از خواب صورتتان را با گلاب شست‌وشو دهید. گلاب باعث بسته شدن منافذ پوستی می‌شود و از بروز جوش‌های پوستی پیشگیری می‌کند.

وقتی چشم‌ها در خطر است

به گفته دکتر شیخ‌الاسلامی، ریزش اشک و قرمزی و التهاب چشم‌ها از جمله عوارض ناشی از آلودگی هواست که با شست‌وشوی روزانه تا حدی قابل پیشگیری است، اما گاهی این آلودگی‌ها باعث بروز گل‌مژه می‌شود که با گذاشتن نمک روی پلک و مالیدن روغن بنفشه در طول یک تا دو روز درمان خواهد شد.

اصلی به نام پاکسازی

از دیدگاه طب سنتی هر چه بدن فرد سالم‌تر باشد، کمتر در معرض عوارض آلودگی هوا قرار می‌گیرد.

بنابراین پاکسازی بدن زیر نظر یک متخصص طب سنتی در هوای آلوده به همه افراد توصیه می‌شود. برای مثال، می‌توانید سه روز متوالی از رژیم پاکسازی استفاده کنید؛ یعنی به عنوان صبحانه، ناهار، شام و میان‌وعده فقط آش گشنیز بخورید. پخت این آش بسیار ساده است و با گشنیز، شنبلیله، تره، جعفری، برگ چغندر یا برگ اسفناج، کمی برنج و البته بدون گوشت و مرغ تهیه می‌شود.

پریسا اصولی‌ /‌ جام‌جم

سه شنبه 30/10/1393 - 19:54
سلامت و بهداشت جامعه

جام جم سرا: نمک طعام یا خوردنی را همگان می‌شناسند؛ محصولی است شورمزه و بدون بو که عمدتاً از کلر و سدیم تشکیل شده و به صورت بلورهای سفید مکعبی شکل، با دانه‌های بسیار ریز در طبیعت وجود دارد. میزان نمک مورد نیاز روزانه برای هر فرد، حدود سه تا پنج گرم در روز (نصف قاشق چایخوری) است اما بسیاری از مردم بیش از حد نیاز نمک می‌خورند و به همین دلیل می‌توان آن را قاتل سلامت دانست. نوشتاری در این باره را، در ادامه بخوانید.

ایران یکی از پرمصرف‌ترین کشورهاست که میانگین روزانه مصرف نمک مردم آن دو تا سه برابر استاندارد جهانی است. طبق نظر محققان میزان مصرف نمک در ایران حدود ۱۰ تا ۱۵ گرم در روز است که این میزان بسیار بیشتر از حد استاندارد مصرف نمک است. سرانه مصرف نمک در یک سال توسط ایرانی‌ها، شش کیلوگرم است؛ در حالی که در جهان سالانه سه کیلوگرم نمک مصرف می‌شود.


از هر ۸۰۰ مرگ، ۳۰۰ مورد آن ناشی از بیماری‌های قلبی و عروقی است

امروزه با توجه به شیوع بالای بیماری‌های قلبی و عروقی و فشار خون، مصرف زیاد نمک به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل خطر در بروز این بیماری‌ها شناخته شده است. آمار‌ها نشان می‌دهد از هر ۸۰۰ مورد مرگ و میر در کشور، ۳۰۰ مورد آن ناشی از بیماری‌های قلبی و عروقی بوده است. همچنین تحقیقات انجام شده نشان دهنده این است که شیوع فشار خون بالا در کشورهایی که دریافت بالای نمک دارند، بیشتر است و هر قدر میزان نمک مصرفی روزانه در جوامع کمتر باشد به‌‌ همان نسبت شیوع فشار خون بالا کاهش می‌یابد. در صورتی که افراد تنها سه گرم از مصرف روزانه نمک خود را کاهش دهند، حدود ۵۰ درصد از بیماری‌های قلبی - عروقی در آن‌ها کاهش خواهد یافت.

کاهش مصرف نمک نه تنها در بزرگسالان ضروری است، بلکه با توجه به این امر که ذائقه هر فرد از دوران کودکی یعنی بین دو تا پنج سالگی شکل می‌گیرد، نقش خانواده در ذائقه سازی سالم کودکان از اهمیت بسزایی برخوردار است.


برخی نکاتی که باید در مصرف نمک به آن‌ها توجه کرد

- به غذای کودک زیر یکسال نمک اضافه نکنید تا ذائقه او به غذاهای شورعادت نکند.
- در افرادی که در طول زندگی خود غذاهای شور و پر نمک مصرف کرده‌اند، شانس افزایش فشار خون بیشتر است.
- انواع محصولات غذایی مانند سوسیس، کالباس، کنسرو‌ها، خیارشور، تنقلات شور مانند چیپس و انواع فراورده‌های غلات حجیم شده و انواع سس‌ها حاوی مقادیر زیادی نمک هستند.
- سرطان معده ارمغان مصرف زیاد نمک است که این سرطان چهارمین سرطان رایج در جهان و از سرطان‌های شایع در کشور ماست.
- مصرف زیاد نمک غذاهای پرنمک و تنقلات شور می‌تواند مخاط معده را تخریب کند و این اتفاق یکی از عوامل افزایش خطر ابتلا به سرطان معده است.
- همیشه مصرف بالای نمک به معنی شور کردن غذا‌ها نیست، بلکه درصد بالایی از نمکی که روزانه مصرف می‌کنیم، نمک پنهان است که در درون مواد غذایی گوناگون وجود دارد.
- نان، انواع گوشت‌های فراوری شده مانند همبرگر و سوسیس، کالباس، گوشت و ماهی نمک سود شده و همچنین خیار شور، انواع ترشی‌ها و شور‌ها، پنیر و خشکبار بوداده حاوی نمک زیادی هستند.

همچنین بر اساس مطالعات، شانس ابتلا به سرطان معده در کسانی که روزانه ۱۲ تا ۱۵ گرم نمک مصرف می‌کنند، بیشتر است.


نمک مانعی بزرگ برای داشتن اسکلت محکم

بیماری پوکی استخوان به کم شدن توده استخوانی و نابودی ساختمان بافت استخوان اطلاق می‌شود. در این بیماری، فرد با کوچک‌ترین ضربه دچار شکستگی استخوان می‌شود و افزایش خطر شکستگی در استخوان لگن، ستون فقرات و مچ دست بیشتر است. دریافت زیاد سدیم نمک و مصرف غذا و تنقلات شور و پرنمک سبب کاهش باز جذب کلسیم از کلیه شده و دفع ادراری آن را افزایش می‌دهد که خود عامل مهمی در کاهش تراکم استخوان و پوکی استخوان است.

از دست دادن توده استخوانی به طور خاموش و بی‌سر و صدا اتفاق می‌افتد و اغلب هیچ علامتی تا زمان رخ دادن شکستگی وجود ندارد. حدود نیمی از زنان مسن‌تر از ۴۵ سال و ۹۰ درصد زنان مسن‌تر از ۷۵ سال به بیماری پوکی استخوان مبتلا می‌شوند. مردان مسن نیز به پوکی استخوان مبتلا می‌شوند که البته میزان ابتلای آنان کمتر از زنان است. همچنین باید گفت که کاهش تراکم توده استخوان به دنبال دریافت زیاد نمک در زنان یائسه بیشتر از سایر زنان است. بنابراین مصرف بیش از پنج گرم نمک در روز بر تراکم استخوان اثر منفی واضحی دارد. (ایسنا)

سه شنبه 30/10/1393 - 19:54
خواستگاری و نامزدی

با این‌که مراسم خواستگاری در این دوره نسبت به گذشته خیلی تفاوت پیدا کرده است، اما هنوز هم قوانینی وجود دارد که از خانواده‌های عروس و داماد انتظار می‌رود آنها را در نظر داشته باشند و رعایت کنند.

گاه خانواده هایی که برای خواستگاری به خانه یکدیگر می روند از قبل با یکدیگر آشنا بوده و همین آشنایی باعث علاقه دختر و پسر و برگزاری مراسم خواستگاری شده است. گاهی هم خانواده ها هیچ شناختی نسبت به یکدیگر ندارند و شاید خواستگاری اولین جلسه ای باشد که آنها را با هم آشنا می کند. بی شک در صورتی که خانواده ها هیچ شناختی نسبت به یکدیگر نداشته باشند، برگزاری چنین مراسمی هم سخت تر خواهد بود و بیشتر والدین و جوانان را نگران می سازد. با این حال، قوانینی هست که در تمام خواستگاری ها باید رعایت شود؛ آدابی که نشان دهنده احترام به طرف مقابل و ادب و نزاکت شماست.

سرزده به خواستگاری نروید

تا به حال فکر کرده اید اگر یک روز که راحت و بدون هیچ دغدغه ای در خانه تان نشسته اید و مشغول تماشای برنامه های تلویزیون هستید، خانواده ای برای خواستگاری در بزند و وارد خانه شود، چه حسی خواهید داشت؟ البته خانواده داماد هم همین طور؛ اگر بدون اطلاع قبلی برای خواستگاری به خانه کسی بروند که اصلا از آمدن شان خبر ندارد، چه اتفاقی خواهد افتاد و از برخورد آنها ـ که از همه جا بی خبرند ـ چه احساسی پیدا خواهند کرد؟

بنابراین مشخص است که روز و ساعت دقیق خواستگاری از قبل باید تعیین شود و تحت هیچ شرایطی نباید بدون هماهنگی برای خواستگاری به خانه شخصی دیگر بروید؛ حتی اگر با آنها آشنا باشید و خیلی احساس غریبی نکنید.

البته حواستان باشد ساعتی که برای این کار تعیین می کنید هم خیلی بی موقع نباشد و موجب ناراحتی خانواده عروس نشود. برای همین هیچ وقت هنگام ظهر یا صبح کسی به خواستگاری نمی رود و این کار معمولا هنگام غروب و بعدازظهر انجام می شود. خانواده عروس که میزبان هستند نیز از قبل باید برای برگزاری این مراسم آماده باشند و زمانی که مهمان ها می رسند نباید خیلی دستپاچه و نگران عمل کنند.

صادق باشید

صداقت و راستگویی یکی از بهترین ویژگی های شخصیتی است که می تواند ضامن خوشبختی همسران باشد. البته بعضی ها ممکن است تصور کنند این صداقت در زندگی مشترک معنا پیدا می کند و قبل از آن، هر یک از افراد زندگی شخصی خودشان را دارند و هرطور بخواهند می توانند درباره آن صحبت کنند یا تصمیم بگیرند. در حالی که اگر پایه های زندگی بر دروغ و فریبکاری بنا شود، نتیجه اش هم ویرانی و نابودی خواهد بود. پس سعی کنید یا حرفی را عنوان نکنید یا اگر می خواهید درباره موضوعی حرف بزنید فقط واقعیت ها را بگویید. البته این موضوع درباره خانواده ها هم صادق است. به این معنی که آنها هم باید فقط درباره آنچه حقیقت دارد، صحبت کنند.

بعضی از پدر و مادرها یا حتی خواهرها و برادرها تصور می کنند پنهان کردن واقعیت یا حتی دروغگویی به نفع فردی است که می خواهد ازدواج کند. به همین دلیل هم به بزرگنمایی و فریبکاری روی می آورند و از ویژگی هایی صحبت می کنند که درواقع، وجود ندارد. در حالی که این کار نه تنها کمک و دلسوزی به حساب نمی آید که حتی در آینده ای نه چندان دور ممکن است زمینه ساز ایجاد مشکلات زیادی شود.

حتی اگر موضوعی وجود دارد که نگرانش هستید و نمی خواهید درباره آن حقیقت، چیزی به خانواده عروس و داماد بگویید (مشکلاتی مانند اختلافات خانوادگی، بیماری و...) خوب است در اولین جلسه در مورد آن صحبت نکنید، ولی پس از آن و هنگامی که بیشتر با طرف مقابل و خانواده اش آشنا شدید به شیوه ای مناسب، موضوع را مطرح کنید. در هر حال یادتان باشد هیچ نکته ای، حتی اگر از نظر شما بی اهمیت باشد، نباید از دید طرف مقابل مخفی بماند.

دلشوره های جلسه اول

خواستگاری با طعم نگرانی: از نوع نشستن و حرف زدنش هم پیداست چقدر نگران است و دلش شور می زند. بعضی ها به رفتارش می خندند و عده ای هم فکر می کنند چون چیزی را مخفی می کند، این همه نگران است. با این همه، او نمی تواند خودش را کنترل کند و دائم در حال پاک کردن قطره های عرقش است که یکی یکی از پیشانی می لغزد و روی صورتش می افتد و در نیمه راه با دستمالی چروکیده پاک می شود.

وقتی میوه و شیرینی به او تعارف می کنند، لبخندی از روی ناچاری می زند و هیچ چیز برنمی دارد. انگار می ترسد دست های لرزانش همه چیز را خراب کند. از وقتی پا به خانه عروس خانم گذاشته اند، سرش را پایین انداخته و فقط گل های قالی را نگاه کرده است. حالا دیگر طرح این قالی را با تعداد دقیق گل ها، بته و جقه هایش کاملا حفظ شده است.

***​

خواستگاری در کمال راحتی: طوری روی مبل نشسته که دیگران احساس می کنند هر لحظه ممکن است دراز بکشد و پاهایش را روی هم بیندازد. طوری به خیار گاز می زند که صدای قرچ و قورچ آن در سالن می پیچد و توجه همه را جلب می کند. خنده های پشت سر هم و دست انداختن دور گردن برادر عروس خانم هم حسابی دیگران را متعجب کرده است، اما او همه این کارها را انجام می دهد تا نشان دهد چقدر با این خانواده راحت است و هیچ تعارفی ندارد. او به خیال خودش دارد یخ جمع را آب می کند و نمی داند دیگران چنین رفتاری را به هیچ عنوان نمی پذیرند.

***​

شاید این دو نمونه برای بعضی ها آشنا باشد، بخصوص اولی که سرشار از نگرانی و اضطراب بود. بسیاری از کسانی که در اولین جلسه خواستگاری حاضر می شوند ـ هم عروس و داماد و هم اعضای خانواده شان ـ همین احساس را تجربه می کنند و نگران برخورد و رفتارشان هستند. در حالی که همین نگرانی ها می تواند کارها را خراب تر کند و مشکلاتی را به وجود آورد که اصلا فکرش را هم نکرده اند.

به همین دلیل هم روان شناسان و مشاوران خانواده به افرادی که برای حضور در مراسم خواستگاری آماده می شوند، توصیه می کنند بدون نگرانی و استرس در جمع حاضر شوند و رفتاری طبیعی و منطقی داشته باشند. البته آنها که می خواهند در همان اولین جلسه صمیمیت و آشنایی خود را به خانواده طرف مقابل نشان دهند نیز باید بدانند رفتارشان تائید نمی شود. درواقع، اولین جلسه خواستگاری برای آشنایی بیشتر خانواده ها با یکدیگر است و طی آن، نه باید خیلی خودمانی برخورد کنید و نه خیلی جدی و خشک.

حواشی پررنگ

معمولا بیشترین ساعات و دقایقی که در مراسم خواستگاری سپری می شود یا در سکوت می گذرد یا درباره گرانی و آب و هوا و تورم و ترافیک و ده ها موضوع غیر مرتبط دیگر صحبت می شود. پدر و مادر عروس و داماد هم از ترس این که نسبت به طرف مقابل بی احترامی کرده و حرفش را نیمه تمام گذاشته باشند، معمولا ساکت می نشینند و به حرف های یکدیگر گوش می دهند. مسلما آنها نگران آینده فرزندان شان هستند و نمی خواهند سال های بعد، مشکلی برایشان پیش بیاید، اما با همه اینها باز هم در چنین مراسمی ترجیح می دهند سکوت کنند و وقت بیشتری را در این حالت بگذرانند.

البته وقتی سکوت شکسته می شود و جلسه خواستگاری رسمی می شود، باز هم شاید خیلی تفاوت نداشته باشد چون معمولا سوالاتی که قرار است در این جلسه ها پرسیده شود، از پیش تعیین شده و مشخص است؛ میزان تحصیلات آقای داماد پرسیده می شود و این که شغل مناسب دارد یا نه؟ خانه و اتومبیل شخصی چطور؟ درآمد ماهانه اش چقدر است؟ سربازی رفته یا نه؟ و سوالاتی از این دست.

از خانواده عروس خانم هم تقریبا همین سوالات پرسیده می شود: میزان تحصیلات، شاغل بودن یا خانه دار بودن؟ میزان درآمد؟ و ... سوالاتی که شاید واقعا در خوشبختی آنها تاثیری نداشته باشد، ولی براساس رسم و قانونی نانوشته حتما باید به ترتیب در جلسات خواستگاری پرسیده شود. برای همین هم خانواده ها قبل از حضور در این مراسم جواب های مشخصی برای این سوالات مشخص در نظر می گیرند تا بدون فکر و نگرانی به همه آنها پاسخ دهند. بعد از این سوال و جواب ها هم نوبت به خود عروس و داماد می رسد تا درباره آینده شان حرف بزنند و ببینند چقدر با یکدیگر تفاهم دارند، می توانند همراه هم باشند یا نه، دوست دارند زندگی مشترک شان را با چنین فردی تشکیل دهند یا نه و ...

جلسه خواستگاری با جلسه امتحان فرق دارد

درست است در همان جلسات ابتدایی باید بسیاری از مسائل روشن شده و نکات زیادی برای خانواده ها آشکار شود، اما این که از اولین دقیقه خواستگاری ـ بخصوص در اولین جلسه ـ تا پایان آن، وقت تان را به سوال و جواب بگذرانید، مسلما خیلی خوشایند نخواهد بود.

بنابراین خوب است وقتی هم برای تفریح در نظر بگیرید و از موضوعات دیگری حرف بزنید تا نگرانی ها هم کمتر شود. علاوه بر این، با چنین کاری می توانید خاطره خوبی از اولین جلسه آشنایی تان بسازید که سال های بعد از ازدواج هم با یادآوری آن لبخند بر لب تان می نشیند.

جنگ اول به از صلح آخر است

این مثل قدیمی را که باور دارید جنگ اول از صلح آخر بهتر است، حتما شنیده اید. پس اگر قرار است به خواستگاری بروید یا خواستگاری می خواهد به خانه شما بیاید، این موضوع را در نظر داشته باشید و همه نکات مورد نیاز را بدون ترس و نگرانی مطرح کنید. مطمئن باشید اگر قرار باشد خانواده طرف مقابل، نظرات شما را نپذیرد و آنها را تائید نکند همین ابتدای کار بهتر است، مشخص شود. بنابراین با ترس از​تائید​ نکردن یا نپذیرفتن اهداف و شرایط شما، آنها را از همسرتان یا خانواده اش مخفی نکنید. البته یادتان هم باشد که جنگ اول به معنای دعوا و مشاجره و جنگ واقعی نیست؛ بلکه می توانید شرایطی را که برای زندگی دارید به آرامی با آنها مطرح کنید و منتظر پاسخ شان بمانید. در صورتی که آنها با شما موافق نبودند هم نباید مشاجره کنید و بحث های طولانی و اغلب هم بی فایده داشته باشید. در چنین مواقعی فقط به یکدیگر فرصت دهید تا هرچه بهتر و بیشتر در این مورد فکر کرده و تصمیم بگیرید، اما اگر احساس می کنید نمی توانید از برخی خواسته ها و شرایط تان بگذرید، هیچ وقت آن را فراموش نکنید و به کمک احساسات تصمیم اشتباه نگیرید.

قبل از ازدواج با هم به گردشی طولانی مدت بروید

مسلما در جلسه ای یک یا دو ساعته بسیاری از مسائل و موضوعات ناگفته باقی می ماند و خانواده ها نمی توانند متوجه برخی از مشکلات شوند. به عنوان نمونه حتی ممکن است فردی دچار اختلالات شخصیتی باشد ولی در طول جلسه خواستگاری آن را از دیگران پنهان کند یا اصلا موردی پیش نیاید که خانواده طرف مقابل متوجه آن شوند. بنابراین یادتان باشد در این جلسه های کوتاه مدت خواستگاری، بسیاری از موارد مشخص نمی شود. مثلا هیچ وقت نمی توان پس از یک جلسه، درباره رفتار فرد هنگام عصبانیت یا بحران نظری داشت یا واکنش او را هنگامی که خسته و عصبانی است، پیش بینی کرد.

بنابراین بهترین کار این است که قبل از ازدواج، خانواده ها وقت بیشتری را با یکدیگر بگذرانند و برای مدتی طولانی باهم باشند. مثلا خوب است خانواده ها به یک گردش و تفریح طولانی بروند و طی آن بیش از 10 ساعت از روز را با هم سپری کنند. در این مواقع که افراد خسته می شوند بسیاری از نکات مربوط به روحیه و شخصیت شان را بهتر نشان خواهند داد.

مراقب رفتارتان باشید

دختر خانم و آقا پسر، در جلسه خواستگاری بیشتر از دیگران اضطراب خواهند داشت و با توجه به این که کوچک ترین رفتارشان هم زیر ذره بین خانواده طرف مقابل است، این نگرانی شان تشدید خواهد شد. با این همه اما آنها نباید رفتاری نامناسب از خودشان نشان دهند و نگرانی و اضطراب را بهانه این کار کنند. برای همین توصیه می شود نکاتی را در نظر داشته باشند و آنها را تا حد امکان رعایت کنند:

ـ قبل از حضور یافتن در مراسم، باید لباسی مناسب تهیه کرده و آن را با دقت و توجه بپوشید. مسلما اگر تا آخرین دقایق ندانید قرار است چه لباسی بپوشید، آشفته و نگران خواهید بود و حتی ممکن است دیر به خانه عروس برسید.

ـ سعی کنید طوری برنامه را تنظیم کنید که بموقع در مراسم حضور داشته باشید. تاخیر و بدقولی در این جلسات نتیجه خوبی نخواهد داشت.

ـ برای خرید گل معمولا می گویند بهتر است دسته یا سبد گل ، گل هایی به رنگ روشن و زنده داشته باشد. البته اغلب افراد هم بر تعداد شاخه های گل تاکید می کنند و آن را در زیبایی بیشتر دسته گل موثر می دانند.

ـ بهتر است دسته گل یا سبد گل را به پدر یا مادر عروس تقدیم کنید و منتظر حضور خود عروس نشوید.

ـ آقا پسر در طول خواستگاری باید رفتاری طبیعی داشته باشد تا خیلی عرق نکند و صورتش هم دائم سرخ نشود.

ـ هم دختر و هم پسر باید به بزرگ ترها اجازه صحبت کردن بدهند و حتی اگر با حرف آنها موافق نیستند، میان صحبت شان نپرند.

ـ آقا نباید به اسباب و لوازم خانه یا در و دیوارها خیره شود. حتی اگر این کار با هدف و نیت خاصی نباشد، باز هم کاری بی ادبانه به حساب می آید.

ـ شاید خنده دار به نظر برسد، اما تجربه نشان داده، پوست کندن میوه هایی مثل پرتقال های بزرگ و آبدار یا جویدن خیار در چنین مراسمی خیلی مناسب نیست و باعث بروز دردسر می شود.

ـ در صورتی که شرایط فراهم است، پذیرایی را از بزرگ ترها شروع کنید و با این کار احترام خود را نسبت به آنها نشان دهید.

ـ همچنین خوب است برای جلسه اول خواستگاری، همه دوستان و بستگان را با خودتان همراه نکنید و جمعیت زیادی را به خانه دختر خانم نبرید.

وقت ازدواج تان رسیده؟

یکی از مهم ترین پرسش هایی که برای جوانان و خانواده هایشان مطرح می شود، سن مناسب برای ازدواج است. خیلی وقت ها، والدین به جای فرزندان تصمیم می گیرند و می گویند حالا دیگر وقت ازدواج است. در حالی که شاید خیلی توجهی به آمادگی دختر و پسر نداشته باشند و فقط به دلیل این که سنشان به حد مشخصی رسیده، آنها را به ازدواج تشویق کنند.

متاسفانه گاهی چنین اتفاقی در خانواده ها می افتد و به آمادگی دختر یا پسر برای پذیرش نقش همسر توجهی نمی شود. در حالی که توصیه می شود شرایط اولیه ای را برای ازدواج در نظر بگیرید و پس از بررسی آنها برای این کار اقدام کنید.

یکی از این شرایط اصلی که حتما باید مورد توجه قرار گیرد، موضوع بلوغ است. البته یادمان باشد، علاوه بر بلوغ جسمی که معمولا شش ماه پس از یک رشد قد ناگهانی اتفاق می افتد، باید به بلوغ اجتماعی و عقلی فرد نیز توجه کنیم. بلوغ اجتماعی از زمانی شروع می شود که حضور در جامعه برای فرد مهم می شود و نگاهش نسبت به آن تغییر می کند. به این معنی که اگر قرار است در جمعی حاضر شود، سعی می کند با ظاهری آراسته و مرتب برود و این موضوع برایش اهمیت خاصی پیدا می کند. به این ترتیب، بلوغ اجتماعی شروع می شود و حضور در اجتماع و داشتن هویت اجتماعی برای فرد اهمیت می یابد. علاوه بر این، هنگامی که فرد به تفکری منطقی می رسد نیز می توان گفت به بلوغ عقلی رسیده است. همه ما انسان هایی را دیده ایم که رفتار و کردارشان طوری است که آنها را بزرگ تر از سن واقعی شان نشان می دهد و در مقابل کسانی هم هستند که باوجود سن زیادشان، رفتاری بچگانه دارند. بنابراین برای این که دختر یا پسر جوان بتوانند ارتباط متقابلی با همسرشان برقرار کنند، حتما باید به این شرایط توجه شود و آنها هم باید این مراحل را پشت سر گذاشته باشند.

زمانی که فردی به مرحله ای می رسد که احساس می کند برای ازدواج و تشکیل خانواده آماده است و می تواند یک رابطه دو طرفه را مدیریت کند، نوبت انتخاب می شود. البته نباید این نکته را فراموش کنیم که ارتباط برقرار کردن در اجتماع موضوعی مهم است، اما مدیریت این ارتباطات مهم تر از آن به حساب می آید. درواقع، شاید بتوان چنین گفت که افزایش آمار طلاق و جدایی همسران، اغلب به دلیل ناآشنایی با مهارت مدیریت رابطه شان است؛ رابطه عاشقانه ای که ابتدا نسبت به همسرشان داشته اند و پس از مدتی با مشکل مواجه شده و از بین رفته است.

البته نباید تصور کنیم این قدرت مدیریت صددرصد ذاتی است؛ بلکه بخش زیادی از آن هم قابل تعلیم و آموختن است. بنابراین افراد قبل از ازدواج باید با روحیات و روان شناسی جنس مخالف آشنا شوند تا هرچه بهتر یکدیگر را درک کرده و به تفاهم برسند.

این سه محور را ساده نگیرید

برای این که اختلافات زوج ها به حداقل برسد و در کنار یکدیگر زندگی شیرین و دوست داشتنی تری را تجربه کنند، خانواده ها قبل از ازدواج حتما باید سه موضوع اصلی را در نظر داشته باشند. به این معنی که در این موارد باید با یکدیگر تفاهم داشته و نظرات و شرایط شان هم تقریبا مشابه هم باشد.

شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سه محوری است که به هیچ عنوان نباید ساده از کنارش گذشت. درباره وضع اقتصادی خانواده ها نباید فراموش کرد ازدواج دختر پولدار با پسر فقیر یا برعکس آن، فقط در داستان ها و فیلم ها اتفاق می افتد و در واقعیت، چنین ازدواجی نمی تواند یک ازدواج موفق به حساب بیاید. بنابراین باید با خانواده ای وصلت کنید که تا حد امکان از نظر شرایط اقتصادی و مالی مشابه شما باشند.

شرایط اجتماعی دو خانواده هم تقریبا باید یکسان باشد. به عنوان نمونه دختری که از نظر تحصیلات مدرک فوق لیسانس دارد، آیا واقعا در زندگی مشترک می تواند با مردی که دیپلمه است، زندگی موفقی را تجربه کند؟ مسلما چنین نیست و این ازدواج هم نمی تواند موفق باشد. به همین دلیل توصیه می شود میزان تحصیلات دو نفر، متناسب با یکدیگر باشد. البته درباره آقایان قضیه کمی فرق می کند و اگر سطح تحصیلات همسرشان پایین تر باشد، معمولا آنها بهتر می پذیرند و با آن کنار می آیند. موضوع سوم هم هماهنگی و تشابه فرهنگی خانواده هاست که در این زمینه مسائل مذهبی و اعتقادی هم مطرح می شود.

هیچ کس تغییر نمی کند

خیلی ها زمانی که برای حضور در مراسم خواستگاری آماده می شوند، چندان به فکر مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیستند و می گویند پس از ازدواج می توانند نظرات همسرشان را مطابق میل و سلیقه خود تغییر دهند. در حالی که به هیچ عنوان چنین چیزی ممکن نیست. در حقیقت، برای فردی که به طور متوسط 25 سال با فرهنگ و عادتی خاص زندگی کرده است، باید همین مدت وقت بگذارید تا شاید بتوانید برخی از رفتارهایش را تغییر دهید. بنابراین از همان ابتدا باید فردی را انتخاب کنید که با معیارهای شما هماهنگ است و نیازی به تغییر ندارد.

از تجربه بزرگ ترها استفاده کنید

گاهی دختر و پسر جوان نمی خواهند حرف بزرگ ترها را بپذیرند و به همین دلیل ممکن است مرتکب خطا شوند. بنابراین توصیه می شود از نظرات بزرگ ترها که تجربه بیشتری دارند، کمک بگیرید و در انتخاب خود با آنها مشورت کنید.علاوه بر این، یادتان باشد هیچ انسانی بی عیب و نقص نیست و شما هم نمی توانید همسری پیدا کنید که هیچ نقطه ضعفی نداشته باشد. بنابراین باید معیارهایتان را یادداشت کنید و به هر یک از آنها امتیاز بدهید. پس از آن، با اولویت بندی و انتخاب اولویت های اول، بهتر و راحت تر تصمیم خواهید گرفت و پس از کسب شناخت کافی می توانید آماده ازدواج شوید.

>> جام جم/ چاردیواری/ نیلوفر اسعدی بیگی

سه شنبه 30/10/1393 - 19:48
ازدواج و همسرداری

«بی‌مسئولیتی» از خصایص ناپسند شخصیتی است که در وجود تعدادی از افراد نهادینه شده است و متاسفانه در روابط صمیمانه و عاطفی نظیر ارتباط با همسر نیز خود را به شکلی پررنگ نشان می‌دهد.

جام جم سرا: این دسته از افراد عموما خصلت «بی‌مسئولیتی» را از محیط خانواده و در ارتباط مستقیم با آموزش‌های پدر و مادر کسب کرده‌اند و یا در برهه‌ای از زندگی خود از طریق ارتباط با افراد بی‌مسئولیت به این نتیجه رسیده‌اند که چنانچه در مقابل امور مختلف زندگی بی‌مسئولیت باشند، پاداش بهتری دریافت خواهند کرد و زندگی راحت‌تر با دغدغه کمتر را سپری خواهند کرد.
از آنجا که اطرافیان، به مرور زمان فرد بی‌مسئولیت را با تمام اهمال کاری‌هایش می‌پذیرند و دیگر از او انتظار برآوردن خواسته‌ها و نیاز‌هایشان را ندارند، خصیصه بی‌مسئولیتی در وجود فرد بی‌مسئولیت تشدید می‌شود و در نتیجه فرد بی‌مسئولیت در دنیای امنی که برای خود می‌سازد احساس رضایتمندی می‌کند و پاداش می‌گیرد، زیرا هیچ کسی از او توقعی برای انجام امور ندارد و او می‌تواند با فراغ خاطر به نیاز‌ها و خواسته‌های مورد علاقه خویش رسیدگی کند.
از این رو فرد بی‌مسئولیت رفته رفته، به خصلت‌هایی نظیر «خودخواهی»، «متوقع بودن» و همچنین «لجبازی» و «منفعت طلبی» در جهت تحقق خواسته‌های شخصی‌اش نیز آلوده می‌شود. بسیاری از زوجین ناآگاهانه و ناخواسته بر مشکل بی‌مسئولیتی همسرشان دامن می‌زنند و آن را تقویت می‌کنند.


۴ موضعگیری صحیح و غلط در مواجهه با فرد بی‌مسئولیت

۱ – برخی افراد «بی‌مسئولیتی» همسرشان را می‌پذیرند و تلاش می‌کنند تا خودشان آن را جبران کنند (رویکرد غلط).

۲ – برخی افراد «بی‌مسئولیتی» طرف مقابل را نمی‌پذیرند، اما تلاش می‌کنند تا نقاط ضعف خود را که به تشدید حس بی‌مسئولیتی در همسرشان منجر شده شناسایی و با اصلاح این نقاط ضعف، به طور غیرمستقیم، همسر را دعوت به پذیرش مسئولیت در ابعاد مختلف زندگی مشترک کنند (رویکرد صحیح).

۳ – برخی افراد «بی‌مسئولیتی» طرف مقابل را نمی‌پذیرند، اما معتقدند به جای اصلاح خودشان صرفا باید به دنبال راه حلی باشند که همسر بی‌مسئولیت را اصلاح کنند! این دسته از افراد پیوسته فرد بی‌مسئولیت را تحقیر می‌کنند و با استفاده ازحربه بی‌توجهی و بی‌احترامی به او، در صدد تنبیه و تادیب وی و حصول خواسته‌های بجا یا نابجای خود حرکت می‌کنند (رویکرد غلط).

۴ – برخی از افراد در زندگی با همسر بی‌مسئولیت به جدایی قطعی می‌اندیشند (رویکرد غلط).

راهکار منطقی: شما در برخورد با همسر بی‌مسئولیت نباید به دنبال تغییر او باشید بلکه باید این سوال بزرگ را از خود بپرسید که من چه تغییری بکنم تا او تغییر کند؟


راهکار‌هایی برای مواجهه با بی‌مسئولیتی همسر

مقابله به مثل نکنید:
اگر باهمسرتان قطع رابطه کرده‌اید ابتدا از در آشتی کردن با وی وارد شوید و ارتباطتان را از سر بگیرید؛ زیرا انجام راهکارهایی که در ادامه ارائه می‌شود بدون حضور همسرتان میسر نیست. عده‌ای از افراد لجبازی همسر را با لجبازی پاسخ می‌دهند. بدانید کسی که لجبازی می‌ کند معمولا خودش می‌‌داند که حق با او نیست، اما هیچ وقت نمی‌‌خواهد این را به زبان بیاورد.
تجربه عموم روان‌شناسان نشان می‌دهد روابط افرادی که در زندگی مشترک دست به مقابله به مثل می‌زنند روزبروز بد‌تر و بد‌تر می‌‌شود تا آنجا که بازگشت به عقب تقریبا غیر ممکن خواهد شد. انسان‌ها هرگز در فضای تحقیر، سرزنش و لجبازی تغییری حاصل نمی‌کنند.


خانواده‌تان را به قطع فرآیند حمایتگری دعوت کنید:
متاسفانه دسته‌ای از افراد برای حل هر مشکلی همیشه اولین داوطلب هستند و فرصت همکاری و ایفای نقش را از همسر خود می‌گیرند؛ زیرا معتقدند وقتی که با شخصی غیر قابل اتکا درگیر هستند ناگزیرند تا نقش «والد» را برای او ایفا کنند.

برای تقویت صفت مسئولیت پذیری در هر فردی باید اهداف را کوچک و قابل دسترسی انتخاب کنید. برای مثال اگر فرد بی‌مسئولیت، شوهر شماست و بی‌مسئولیتی او بیشتر در کسب درآمد و تامین نیازهای مادی خانواده است باید در گام اول از او خریدهای ارزان قیمت و در عین حال ضروری را تقاضا کنید
 
 

این کار باعث می‌شود تمام مسئولیت زندگی مشترک به عهده فرد داوطلب واگذار شود و طرف مقابل طبیعتا به نوعی بی‌مسئولیتی برسد.
بسیاری از خانواده‌ها بدون شناخت خصلت‌های فرد بی‌مسئولیت، بسرعت وارد عمل می‌شوند و برای حمایت از فرزند خود در مقابل فرد بی‌مسئولیت اقدام به حمایت‌های مالی و اقتصادی فراوان می‌کنند. حمایت «والدانه» از فرد بی‌مسئولیت به چرخه بی‌مسئولیتی او دامن خواهد زد و در ‌‌نهایت شما حس فریب خوردگی و عصبانیت را تجربه خواهید کرد.


مصرانه از او انجام وظایفش را تقاضا کنید:
شما درباره مسئولیت پذیر‌تر کردن همسرتان چقدر تلاش کرده‌اید؟ همسرتان نسبت به قبل چقدر تغییر کرده است؟ مسئولیت‌پذیر‌تر شده یا برعکس؟ شاید انجام راهکارهای گفته شده، در ابتدا سخت و زمانبر به نظر برسد، اما مطمئنا نتیجه‌اش بهتر از روشی است که خودتان تاکنون از آن استفاده می‌کردید.
فراموش نکنید که برای تقویت صفت مسئولیت پذیری در هر فردی باید اهداف را کوچک و قابل دسترسی انتخاب کنید. برای مثال اگر فرد بی‌مسئولیت، شوهر شماست و بی‌مسئولیتی او بیشتر در کسب درآمد و تامین نیازهای مادی خانواده است باید در گام اول از او خریدهای ارزان قیمت و در عین حال ضروری را تقاضا کنید.
صبور باشید و فقط روی تقاضایتان محترمانه و بدون پرخاشگری پافشاری کنید. شاید۱۰۰ درصد تقاضای شما برآورده نشود، اما مطمئن باشید ۵۰ درصد آن اجابت خواهد شد و این یعنی موفقیت اولیه در برابر فرد بی‌مسئولیت.


همسرتان را با عواقب بی‌مسئولیتی آشنا کنید:
استفاده از عباراتی نظیر «تو اصلا مسئولیت پذیر نیستی» گرهی از مشکلات شما باز نمی‌کند بلکه کاربرد مکرر همین عبارات باعث می‌شود همسرتان بیشتر در این نقش فرو رود و واقعا قبول کند که بی‌مسئولیت است.
در بسیاری از موارد و در شروع کار مطمئنا همسرتان به‌‌ همان میزانی که شما (به عنوان مثال) انتظار خرید داشته‌اید، هزینه نمی‌کند. مثلا شما فهرستی از ۵ نیاز ضروری منزل را به او داده‌اید، اما او در میان این ۵ نیاز، برخی از اقلام را خریده است و مثلا برنج نخریده است. در اینجا شما برنج را از وعده غذایی خود حذف کنید و یک غذای ساده بپزید. زمانی که او می‌پرسد: «چرا برنج نپخته‌ای؟»، شما فقط پاسخ دهید: «برنجمان تمام شده است».


از جابجایی نقش‌ها پرهیز کنید:
پدیده جابجایی نقش‌های زن و مرد در زندگی مشترک چنانچه با ارتقای «ظرفیت روحی» زوجین همراه نباشد براحتی می‌تواند عامل ایجاد اختلاف و تنش شود.
زمانی که زن نقش شوهر بی‌مسئولیت خود را به عهده می‌گیرد و مثلا بیرون از منزل کار می‌کند یا زمانی که مرد نقش زن بی‌مسئولیت خود را به عهده می‌گیرد و همیشه به شستن لباس‌ها یا جارو زدن منزل مبادرت می‌ورزد، به دلیل بی‌مسئولیتی همسران خود، انجام این کار‌ها را «کمک حمایتگرانه از شریک زندگی» نمی‌دانند و زوجین در این شرایط از یکدیگر طلبکار می‌شوند و انتظار دارند همسرشان هر لحظه به خاطر ایفای نقشی که خلاف جنسیت و یا طبیعتش بوده است، از او قدردانی چند برابر تصور بکند در حالی که طرف مقابل تصور می‌کند همسر من کاری نکرده است، او فقط وظیفه‌اش را انجام داده است. در نتیجه وقتی زنی مسئولیت اصلی تامین مالی را به عهده می‌گیرد، بدیهی است که از نظر شرایط روحی، «خستگی روانی» را تجربه کند. (ملیحه شهرستانی - کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده/خراسان)

سه شنبه 30/10/1393 - 19:48
كودك

شکی نیست که شما فرزندتان را با تمام وجود دوست دارید و می‌خواهید هر آنچه او می‌خواهد و شما نداشته‌اید نثارش کنید تا هرگز احساس کمبود نکند. اما هر چیزی بهایی دارد. اگر بخواهید بدون محدودیت تمام خواسته‌های فرزندتان را برآورده کنید. دیگر نیازی برایش باقی نمی‌ماند و در این وضع جایی برای خوشحالی و امیدواری او نیز نخواهد ماند.

وقتی او در انتظار هیچ چیز نیست از داشتن چیزی نیز خوشحال نخواهد شد و این برای زندگی آینده او تهدیدی بزرگ محسوب می‌شود. پس بهتر است گاهی اوقات مدتی برای داشتن چیزی منتظر بماند و گاهی نیز بداند که خواسته مهمترش را می‌گیرد و رسیدن به تمام چیزهای مورد نظرش برایش با هم میسر نیست.

تشویق و اهمیت دادن به فرزندان به منظور تقویت عزت نفس آنها خوب است، اما نباید در این امر زیاده‌روی کنید. زیرا بدین ترتیب انتظارات آنها را از خود افزایش می‌دهید و وقتی آنها نتوانند به این انتظارات بیش از حد جامه عمل بپوشانند، دچار احساس شکست و یاس و افسردگی می‌شوند. بتدریج شادابی خود را از دست خواهند داد و امیدشان برای رسیدن به دستاوردهای جدید در زندگی کاهش می‌یابد. پس از آنچه کسب می‌کنند خوشحال شوید و آنها را در جهت رسیدن به خواسته‌هایشان تشویق نمایید اما بیش از حد فراتر از واقعیات نروید.
گاهی اوقات والدین تصور می‌کنند محبت در این است که همه کارها و مسوولیت‌های زندگی را به تنهایی به دوش بکشند تا جایی که فرزندشان برای شستن جورابهایش یا تمیز کردن اتاقش از آنها پول توجیبی بیشتری می‌خواهد. فرزندان باید بیاموزند که خانواده یک واحد است و همه باید به نوعی در رسیدگی به آن و پیشبرد اهداف مشترک شریک باشند و هرکس به نوبه خود کارهایش را انجام دهد و کمکی به دیگری بکند. در غیر این صورت فرزندتان در انجام کارها و مشاغل محوله‌اش در آینده دچار مشکل خواهد شد و در ضمن تبدیل به فردی خودخواه می‌شود که همواره از دیگران توقع دارد و تشکر و قدردانی را هرگز نمی‌آموزد زیرا همواره طلبکار است.
بسیاری از والدین تصور می‌کنند اگر فرزندشان با مشکلی مواجه شود و آنها آن را حل نکنند روحیه فرزندشان آسیب می‌بیند. اما آنها با این کار دقیقا فرزندی ضعیف تحویل اجتماع می‌دهند.
فرزندان هم باید بدانند که کارها و مشکلاتشان را خودشان حل کنند تا مسوولیت امور خود را به عهده بگیرند، باید بدانند این‌که کارهایشان را به خودشان محول کنید به این معنی نیست که آنها را دوست ندارید.

سه شنبه 30/10/1393 - 19:48
كودك

شاید در نظر بسیاری از والدین بزرگ ترین دغدغه و حتی مهم ترین درخواست از فرزند، درس خواندن باشد، اگرچه اهمیت این موضوع یعنی موفقیت در تحصیل بر کسی پوشیده نیست اما باید بپذیریم که درس خواندن همه زندگی فرزندان نیست و آن ها باید بتوانند در هر دوره ای از زندگی و در مواجهه با هر موقعیت و بحرانی گلیم خود را از آب بکشند، اما برای این که فرزندانمان بتوانند به خوبی از پس مسئولیت های خود در زندگی برآیند باید از دوران کودکی حس مسئولیت پذیری را در آنان تقویت کرد.

واگذار کردن برخی از امور شخصی و حتی کارهای خانه به آنها با توجه به میزان توانمندی هایشان از جمله روش های موثر در آموزش و تقویت حس مسئولیت پذیری در کودکان است. در این صورت است که کودکان حس مشارکت و همکاری را تجربه می کنند و از این که می توانند مهارت هایشان را برای کمک به شما به کار گیرند، به خود می بالند و احساس مهم بودن می کنند، اما دادن وظایف کوچک به کودکان فوت و فن های ظریفی دارد

مسئولیت پذیری چیست؟

به طور کلی مسئولیت پذیری یعنی قابلیت پذیرش و به عهده گرفتن کاری که از کسی خواسته شده است،البته مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول می کند و باید حتما انجام بگیرد. اما وقتی از کسی خواسته می شود مسئولیتی را بپذیرد، باید برای او کاملا مشخص شود موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن، چه چیزی به دست می آورد. مسئولیت پذیری ویژگی هایی دارد که در ادامه به آن ها می پردازیم.

* نکته بسیار مهم درباره مسئولیت این است که اجباری برای پذیرش درخواست وجود نداشته و در واقع مسئولیت، انتخابی آگاهانه است، درست مثل قراردادی نانوشته که همه اجزای آن برای طرفین مشخص است.

* پذیرفتن مسئولیت همچنین نباید با احساس گناه یا بدهکاری یا اعمال زور و مبارزه همراه باشد، بلکه باید بدون فشار مالی یا عاطفی مطرح شود. اگر فردی احساس کند با زور او را مجبور به انجام کاری کرده اند، ممکن است خود او هم چنین روشی را در پیش بگیرد، یعنی علاوه بر نپذیرفتن آن مسئولیت، سعی کند از طریق زورگویی یا لجبازی به خواسته های خود برسد.

انواع مسئولیت پذیری

به طور کلی می توان دو نوع مسئولیت پذیری را مشخص کرد: مسئولیت پذیری شخصی و مسئولیت پذیری اجتماعی. مسئولیت پذیری شخصی و خانوادگی، وظایف شخصی اولیه ای هستند که بیشتر کودکان خودشان در سنین پایین انجام می دهند، مثل مسواک زدن، شستن دست ها و لباس پوشیدن.

برخی والدین انجام این وظایف را کافی می دانند، اما باید به کودکان وظایفی درباره کارهای خانه نیز محول کرد تا علاوه بر مسئولیت پذیری شخصی و خانوادگی، مسئولیت پذیری اجتماعی را نیز بیاموزند و در مقابل دیگران احساس مسئولیت داشته باشند.

آموزش مسئولیت پذیری را از چه زمانی باید شروع کرد؟

برای آموزش مسئولیت پذیری، هیچ گاه زود نیست. همان طور که گفته شد یکی از روش های موثر آموزش مسئولیت پذیری کودکان، واگذار کردن کارهای روزمره به آن هاست. کودکان دو، سه و چهار ساله عاشق کمک کردن هستند! پس از این ویژگی آن ها استفاده کنید و آن ها را دست کم نگیرید. البته در این زمینه، مرحله رشدی کودک و کارهایی را که می تواند انجام دهد در نظر داشته باشید. به عنوان مثال کودکان در سن دو سالگی قادرند لباس های کثیف را در سبد رختشویی بریزند، اسباب بازی ها را پس از بازی جمع آوری و هنگام شست و شوی لباس ها به کمک شما لباس های تیره را از لباس های روشن جدا کنند. در سن سه سالگی نیز قادرند جوراب های شسته شده را با کمک رنگ و شکل شان جفت کنند، به یک گیاه آب دهند، چیزی را که زمین می ریزد پاک کنند و ظرف خود را از روی میز جمع کنند. در سن چهار سالگی نیز باید قادر باشند ظرف ها، قاشق ها و دستمال سفره ها را روی میز بچینند، حوله ها را تا کنند، گردگیری کنند، در مرتب کردن رختخواب خود کمک کنند، شیر بریزند و با یک جاروی کوچک زمین را جارو کنند. بنابراین می توانید با توجه به توانایی فرزندتان، از همین سنین اقدام به دادن وظایف خانه به آن ها کنید.

چگونه باید وظایف خانه را به عهده کودکان گذاشت؟

کارهای منزل از نظر والدین کارهایی کوچک و تکراری هستند که همیشه در خانه انجام می شوند، اما در نظر بسیاری ازکودکان این کارها بسیار مشکل و ناخوشایندند و معمولا با بحث و جدل های زیادی همراه است. برای واگذاری کارهای منزل به کودکان تان نکات زیر را در نظر بگیرید.

۱ - کودکان را دست کم نگیرید: اغلب والدین کارهایی را که کودکان قادر به انجام شان هستند پایین تر از حد واقعی در نظر می گیرند. آن ها حتی ممکن است کارهایی را برای کودکانشان انجام دهند که خود آن ها به خوبی قادر به انجامش هستند.
۲ - وظایفی را واگذار کنید که مناسب سن کودکان باشد: اگر وظیفه ای که به او می دهید برای سنش مشکل باشد، ناامید و دلزده خواهد شد. اما اگر کارها طوری باشند که کودک از عهده انجام آن ها به خوبی برآید، به این ترتیب تشویق می شود و می خواهد کارهای بیشتری انجام دهد.
۳ - به خاطر داشته باشید کلید کار «سادگی» است: کودکان خردسال عادت دارند به محدوده کوچکی توجه کنند. بنابراین انجام کارهایی را به او بسپارید که در یک محدوده کوچک باشد تا او را خسته نکند.
۴ - دقیقا مشخص کنید انتظار دارید چه کاری انجام دهد: در واقع به او نشان دهید چگونه این کار را انجام دهد.
۵ - تا جایی که ممکن است کارهای او را اصلاح نکنید: تصحیح کردن، ناخودآگاه این پیام را به کودک منتقل می کند که تلاشش به اندازه کافی خوب نبوده است. بنابراین به جای توجه به مقدار کاری که انجام داده است، به تلاشش توجه کنید و از سرزنش کردن او نیز بپرهیزید. سرزنش کردن سبب می شود کودک تصور کند هرگز نمی تواند شما را راضی نگه دارد بنابراین دست از تلاش بر می دارد. به یاد داشته باشید با گذشت زمان، کودک در کارهایش مهارت پیدا می کند، بر آن ها مسلط می شود و از عهده انجام کارها بهتر بر می آید.

۶ - به جای جملات منفی از جملات مثبت استفاده کنید: مثلا به جای «اگر لباس های مهمانی را در نیاوری...» از این عبارت استفاده کنید «اگر میخواهی بازی کنی اول باید لباس های مهمانی را در آوری.» بدین ترتیب اگر چند بار این جملات را تکرار کنید، انجام این کارها برای کودک به شکل عادت در می آید و دیگر نیازی نیست کارها را مرتب به او یادآوری کنید.

۷ - عواقب اشتباه یا سهل انگاری را بپذیرد: کودک باید از انتخاب خود درس بگیرد. بنابراین کاری کنید عواقب سهل انگاری یا اشتباهش را بپذیرد. به عنوان مثال اگر کودک از جمع کردن اسباب بازی هایش در اتاق پذیرایی سر باز می زند، اسباب بازی ها به مدت دو روز از دسترس او دور نگه داشته شوند، اگر لیوان شیر را می ریزد، به او دستمالی برای تمیز کردن داده شود یا اگر به خاطر اتلاف وقت سرویس را از دست می دهد، با اتوبوس به مدرسه برود.

۸ - در هر شرایطی خونسردی خود را حفظ کنید: بروز خشم و عصبانیت فقط کارها را دشوارتر می کند. اگر فرزندتان تمایل ندارد کاری را انجام دهد، به طور واضح و فقط یک بار دیگر کاری را که قرار بوده انجام دهد به او یادآوری کنید. بهتر است این یادآوری نیز همراه با شوخی باشد. مثلا بگویید «لباس های ریخته شده کف اتاق صدات می کنند. کی می خوای جواب شون رو بدی؟!» در مواقعی نیز که فرزندتان کارها را با شلوغ کاری انجام می دهد، به جای بروز خشم، برای او مشخص کنید این شلوغ کاری ها فقط برای یک بار قابل تحمل اند و برای بار دوم تنبیه در پی خواهند داشت.

۹ - تأکید کنید در قبال انجام کارهایش پاداشی دریافت نمی کند: کودک باید بداند مانند دیگر اعضای خانواده وظایفی دارد که باید انجام بدهد، بدون این که انتظار پاداشی داشته باشد. البته تشویق های کلامی را فراموش نکنید و رفتارهای پسندیده فرزندتان را جلوی خودش به زبان بیاورید. این کار باعث می شود با شور و شوق بیشتری دوباره آن کار را تکرار کند و در خاطرش ماندگار شود.

 

۱۰ - با همسرتان هماهنگ باشید: اگر تصمیمی گرفتید و از فرزندتان خواستید کاری را انجام بدهد، قاطعیت به خرج دهید و درباره قوانین خانه و انتظارات تان از کودک، به صورت شفاف و واضح با او صحبت کنید.

۱۱ - فراموش نکنید که خودتان الگوی خوبی برای آن ها باشید: اگر از فرزندتان می خواهید وسایلش را سر جایش بگذارد، خودتان باید در منزل این کار را انجام دهید و وسایل تان را دور و بر خانه پرت نکنید!

>> خراسان

سه شنبه 30/10/1393 - 19:48
كودك

جام جم سرا: بهتر است چشمتان را به روی سرمایه‌های ارزنده خود، یعنی فرزندانتان باز کنید. آنها می‌توانند نقش مؤثری در تعادل انجام امور خانه داشته باشند.

ساعات کاری طولانی، شیفت‌های کاری انعطاف‌ناپذیر، عدم شناخت رسمی و غیر رسمی از مسئولیت‌های خانوادگی، فرهنگ کاری که مردم در آن درباره زندگی خانوادگی صحبت نکرده و آگاهی کسب نمی‌کنند، جو کاری پرتنش ناشی از هیجان یا روابط ناسالم یا نبود مدیریت مناسب، حجم کاری بیش از حد در محل کار از یکسو و دغدغه رسیدگی به اوضاع خانواده و فرزندان از سوی دیگر در زندگی‌های پرمشغله‌ای که دستاورد مدرنیسم برای مردم امروزه است، سبب خستگی بسیاری از والدین شده است به گونه‌ای که شاید در توجه و صرف وقت کافی برای تربیت و پرورش فرزندان دچار ضعف و بی‌حوصلگی شوند.

اما این مساله راه‌حل شیرینی دارد. بهتر است چشمتان را به روی سرمایه‌های ارزنده خود، یعنی فرزندانتان باز کنید. آنها می‌توانند نقش مؤثری در تعادل انجام امور خانه داشته و در کنار کمک به بزرگترها از لذت‌بخشی مرتبط با رشد شخصی بهره‌مند شده و لذت ثمرات آن را در بزرگسالی خود بچشند. شاید در ابتدا با پیش‌بینی خرابکاری‌های احتمالی آنها، چنین به نظر بیاید که کمک نکردن کودکان کم‌هزینه‌تر خواهد بود و عاقبت کسی که باید کار را تمام کند، خود شما هستید. اما اگر بقدر کافی صبر و حوصله به خرج داده و دقیق عمل کنید، این اشتباه به قوت تبدیل خواهد شد.

واقعیت این است که شما با مسئولیت بخشیدن به کودکان خود، تفویض اختیار خواهید کرد. تفویض اختیار سبب می‌شود درست مانند یک مدیر کارآمد هم خودتان زمان و توان بیشتری برای رسیدگی به امور ضروریتان داشته باشید و هم این که به کودکان فرصت آموختن مهارت‌های لازم زندگیشان را می‌دهید. می‌توان ادعا کرد با این اقدام دست به یک سرمایه‌گذاری بلند مدت می‌زنید.

ساعت‌ها آموزش در محیط امن و صمیمی خانواده بهترین فرصت است که از بار نگرانی‌های آینده خود شما نیز کاسته شود. نگرانی‌هایی که شما را به پرسیدن این سؤال‌ها وامی‌دارد: «آیا فرزندم در زندگی دانشجویی یا دوران خدمت سربازی، می‌تواند از خودش مراقبت کرده و بدون حمایت‌های مستقیم خانواده، از عهده کارهایش بخوبی برآید؟ آیا دخترم در زندگی مشترک خویش می‌تواند یک همسر، مادر و یک زن ِ مؤثر باشد؟ آیا پسرم می‌تواند بدرستی کسب درآمد کرده و از عهده مدیریت مخارج خانه برآید و پشتوانه کارآمدی برای خانواده آینده خود باشد؟»

اگر کودک را صرفا موظف کنید که درس بخواند و به امور خانه و مسائل شخصی خود کاری نداشته باشد، تنها یک شأن را در او پرورانده‌اید: «دانش‌آموزی». دانش آموزی که از پرداختن به بقیه درس‌های زندگی وامانده و مجبور است در آزمون‌های واقعی زندگی خویش، رفتاری اضطرارگونه و شب امتحانی از خود نشان دهد. درحالی که پرورش شئون مختلف طی فرصت سال‌های رشد او از کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به جوانی، توأم با آرامش و لذت خواهد بود.

برای درک بهتر تصور کنید دختر خانمی را که در خانه پدری‌اش اصطلاحا دست به سیاه و سفید نزده و حالا قرار است میزبان خانواده همسرش باشد، یا آقاپسری را در نظر بگیرید که عمری از پدرش پول توجیبی می‌گرفته و همیشه برای تحقق کوچک‌ترین خواسته از جانب خانواده حمایت مالی می‌شده، تأمین معاش و مدیریت مالی خودش را هم نیاموخته چه برسد به پذیرش مسئولیت همسر و فرزندش.

کسی که در زندگی‌اش وظیفه‌ای جز درس خواندن و ارائه کارنامه طلایی و تشویق شدن نداشته، این بار نمی‌تواند به‌عنوان یک شخص بالغ و رشد یافته در صحنه حاضر شود. پس فرد چاره‌ای جز تحمل فشار زیاد پیش روی خود نمی‌بیند و باورکردنی است که بسیاری از درگیری‌هایی که به طلاق و جدایی منجر می‌شود نشأت گرفته از این دست ناتوانی‌ها و بالغ نشدن زوجین باشد.

در این میان کم نیستند والدینی که اساسا در لذت‌بخشی این چنینی به فرزندانشان دغدغه‌ای احساس نکرده و ترجیح می‌دهند دست روزگار به فرزندانشان درس بیاموزد. امیدوارم شما جزو آن دسته نباشید.

پژوهشی که در فرهنگسرای کودک روی 250 کودک انجام شده، نشان می‌دهد که حدود 97 درصد آنها اظهار داشته‌اند باید در کارهای خانه کمک کنند با این توجیه که دوست ندارند والدین خود را به دلیل کارهای زیاد خانه خسته و عصبی ببینند، همچنین می‌پذیرند که به هر حال سهم چشمگیری از به‌هم‌ریختگی‌های خانه متوجه خود آنهاست، به علاوه دوست دارند با انجام کارهای خانه تجربه بیشتری کسب کنند.

همان‌طور که صرفا با کاشتن یک درخت سیب و نگاه کردن به آن و رویا‌پردازی نمی‌توان سیب سالم و خوشمزه برداشت کرد، در پرورش و آموزش فرزندان هم، لازم است هدفمند، دقیق و مستمر رفتار شود.

تبعیض ممنوع

باور بانی رانینان مک‌کلو و سوزان واکر مانسون آن‌گونه که در «کتاب کلیدهای عادت دادن فرزند به کار در خانه» منعکس کرده‌اند، چنین است که نباید در آموزش مهارت‌های اساسی زندگی بین فرزندان تفکیک قائل شد. بنابراین اگر تصور می‌کنید که با آموزش دادن به فرزندان بزرگ‌تر، سهم کوچک‌ترها را هم ادا کرده‌اید، اشتباه می‌کنید. نباید فرزندان کم‌سن و سال‌تر را از قلم انداخت.

همچنین این ایده غلط است که کارها به دو دسته دخترانه (مانند آشپزی و خانه‌داری و دوخت و دوز) و پسرانه (نظیر تعمیر لوازم برقی خانه، شستن ماشین و...) تقسیم شده‌اند و هر جنسیتی تنها باید وظایف مرتبط با خود را بداند. این تصور که فرزند معلول، فردی منفعل است نیز نادرست است. متأسفانه این‌طور جا افتاده است که به فرزند معلول بیشتر خدمات ارائه داده شود تا آموزش و معمولا از آنها مشارکت و همکاری طلب نمی‌کنند. درحالی که فراموش می‌شود او به دلیل شرایط خاصش نیازمند آموختن مهارت‌های ویژه‌ای نسبت به دیگر کودکان است! بنابراین نباید با ایجاد تبعیض‌های سنی، جنسیتی و حتی سلامت عده‌ای را از انجام آنچه بدان نیاز دارند
محروم کنید.

کارهای خانه را برای بچه‌ها لذت‌بخش کنید

مطلب مهمی که ممکن است در محول کردن کارهای خانه اتفاق بیفتد این است که فرزندان به بهانه‌های مختلف از زیربار انجام کارها شانه خالی کنند، که شاید اصلی‌ترین علت این فرارها، لذت‌بخش نبودنشان باشد، به گونه‌ای که تصور می‌کنند صرفا موظف به انجام تکلیف هستند. اما اگر شما خلاقیت به خرج بدهید می‌توانید مهره‌ها را به گونه‌ای بچینید که برای مشارکت مشتاق شوند. می‌توانید از این 9 اقدام پیشنهادی استفاده کنید:

1 ـ اجاز دهید خود بچه‌ها کارهایشان را انتخاب کنند. این شیوه بسیار کارآمدتر و لذت‌بخش‌تر از بکن نکن‌های روزمره والدین است. به این ترتیب پس از قوام گرفتن این سبک، روحیه فرزندان به گونه‌ای تغییر خواهد کرد که خودشان داوطلبانه به انجام امور بپردازند. درحالی که شاید تصور شما این باشد که لباس شستن از مرتب‌کردن تخت ساده‌تر است، فرزندتان با شما هم عقیده نباشد. فهرستی از تمام کارهای قابل انجام در خانه را تهیه کنید، و بگذارید به نوعی قرعه‌کشی کرده تا مشخص شود چه کسی حق انتخاب اول را دارد. سپس به هر کودک اجازه دهید که از فهرست موجود کارهایی را انتخاب کند. این به کودکان این امکان را می‌دهد که نوعی کنترل در آنچه باید انجام دهند داشته باشند، وقتی قرار باشد هر روز این کار را انجام دهند به طرق مختلفی این شیوه آنها را خوشحال‌تر می‌کند.

2 ـ انجام کارها را به فرزندانتان آموزش دهید. یکی از دلایلی که کودکان از انجام کاری لذت نمی‌برند این است که هرگز به قدر کافی راجع به آن آموزش ندیده‌اند. به شیوه‌ای آرام و لذت‌بخش کارهای تازه را، در اوقاتی از روز که حال و حوصله فرزندانتان سر جایش است به ایشان معرفی کنید. شما می‌توانید آن را به عنوان آموزشی ویژه معرفی کنید، به طور نمونه «می‌خواهید بدانید که چطور میشه گوشه‌های ملحفه تختخوابتون رو درست مثل تخت‌های بیمارستان دقیق و تراز تا بزنید؟» آن هم به شیوه‌ای غیرعجولانه، و با توجه کامل که سبب می‌شود بچه‌ها با شما احساس نزدیکی کرده و اطمینان حاصل کنند که برای انجام آن کارها به تنهایی، صلاحیت کافی دارند. برای کارهای پیچیده یا خطرناک مانند آشپزی، مطمئن شوید که قبل از سپردن مسئولیت تام به فرزندانتان، لذت‌بخشی لازم و متعددی داده شده است.

3 ـ ‌بازی بسازید. با تبدیل هر کار به یک بازی، آن را لذت‌بخش کنید. موقع اختراع یک بازی خلاقیت به خرج دهید و از فرزندان خود در این طراحی خلاقانه کمک بگیرید. یک نمونه می‌تواند خالی‌کردن ظرفشویی طی مدتی معین باشد. هدف این بازی خالی‌کردن ظرفشویی در یک چارچوب زمانی خاص است، درحالی که لازم است دقت بالایی صرف شود تا ظروف شکسته نشوند یا روی زمین نیفتند. شما می‌توانید از یک ساعت شنی استفاده کرده یا عقربه ساعت را متوقف کنید و به فرزند خود چارچوب زمانی مشخص و معقولی متناسب با کاری که قرار است انجام شود بدهید ـ هدف این است که او را به شتاب وادار نکنید.

4 ـ ‌برای انجام کارها، آواز بسازید. آواز خواندن (غالبا) انجام کارها را خوشایندتر می‌کند. می‌توانید از ملودی آوازهای موجود استفاده کرده یا ملودی خودتان را بسازید. در بسیاری اوقات اشعار می‌توانند راجع به خود کار باشند. مانند «این طوری تخت رو مرتب می‌کنیم، تخت رو مرتب می‌کنیم، تخت رو مرتب می‌کنیم... .» گزینه دیگر این است که به بچه‌ها اجازه داده شود که همراه با پخش آهنگ مورد علاقه‌شان که در آیپد آنها یا کامپیوتر خانه است آواز بخوانند و همزمان کارهای خود را کامل کنند.

5 ـ کارهای تکمیل شده را پیگیری کنید. بچه‌ها عاشق این هستند که تقویت مثبت دریافت کنند. چه یک ستاره طلایی باشد یا یک برچسب مخصوص، بچه‌ها عاشق چیزهای کوچکی هستند که تأئید می‌کند کار را بخوبی تمام کرده‌اند. جوایز باید متناسب با سن و سال باشد. این‌گونه با پاسخگویی به توجه‌طلبی فرزندان موتور حرکت آنها را برای فعالیتی مستمر تقویت می‌کنید. کارهایی ساده و کم‌هزینه نظیر نوشتن یک جمله حاوی سپاسگزاری و چسباندن آن روی در یخچال جایی که همه اعضای خانواده بتوانند آن را مشاهده کنند: «دیشب از سالادی که درست کردی حسابی لذت بردیم، همه منتظر چشیدن دوباره دست پختت هستیم!»، درست کردن یک کارت‌پستال ساده با کلمات محبت‌آمیز مانند«عزیزم! از این که می‌بینم برای همکاری با من و آموختن مهارت‌های تازه چه‌قدر شوق داری، لذت می‌برم»، یا حتی تهیه یکی از ابزار و وسایلی که به آن احتیاج داشته است.

6 ـ کارهای خانگی را به یک مساله خانوادگی تبدیل کنید. به طور مثال، دو نفر مسئول مرتب کردن تخت باشند، یا این که همه با هم مسئول چیدن سفره باشند. کارهای خانه را به یک فعالیت دسته جمعی و خانوادگی، تبدیل کنید که هر عضو خانه نقشی روزانه یا هفتگی ایفا می‌کند.

7 ـ کارهای خلاقانه طراحی کنید. ممکن است بچه‌ها با انجام کارهای روزمره مانند مرتب کردن تخت، خارج کردن کیسه‌های زباله از خانه، یا جاروبرقی کشیدن کسل شوند. پس کارهای لذت‌بخش جدیدی طراحی کنید و به آنها اجازه دهید ایده‌هایی برای کارهای مهیج بروز دهند. مثلا در و دیوار حمام را وقتی تمیز کنند که خودشان هم دارند حمام می‌کنند.

8 ـ آرام‌آرام اقدام به تقویت مثبت کنید. بدترین کاری که می‌توانید بکنید این است که پیوسته کودکان خود را وقتی که کار را تکمیل نمی‌کنند، به باد انتقاد بگیرید. شاید در روند گذشته اختلالی وجود داشته یا تناسب توانایی و روحیات او با وظایف و مهارت‌های محوله در نظر گرفته نشده است، شاید به‌اندازه کافی به کاری که لازم است انجام دهد ترغیب نشده یا ضرورت آن را درک نکرده است، بهتر است صبور باشید و از زدن برچسب‌های منفی نظیر «بی‌دست و پا، خرابکار، بی‌مسئولیت، ترسو، تنبل و...» پرهیز کنید. برای ترغیب‌کردن آنها از روش‌هایی نامحسوس استفاده کنید. مثلا پدر یا مادر می‌تواند بگوید «برای رفتن به خانه خاله‌جان لازم است تا قبل از ظهر ماشین رو بشویم، اما دخترم، ممکنه تو و برادرت با هم این کار رو انجام بدید؟ در غیر این صورت بعید می‌دونم به موقع برسیم و نمی‌تونید با دخترخاله هاتون بازی کنید.»

9 ـ مستقیما نگویید اشتباه کردید. اگر مستقیما به آنها بگویید که دارند اشتباه می‌کنند تمایلی به کامل کردن کارهای خود در آینده نخواهند داشت، در عوض، همیشه بخش‌هایی از کار را یادآوری کنید که بخوبی انجام داده‌اند، آنها را در تمام کردن کار کمک کنید. اگر درخواست یا سؤالی داشتند، چند راهنمایی مفید بدهید تا دفعه بعد بهتر عمل کنند.

منبع:workingmoms.about.com
raisingchildren.net.

مترجم: فاطمه عمانی / (ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم)

سه شنبه 30/10/1393 - 19:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته