کد سوال : 54204
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : اسلام مي گويد اگر گناه كردي، به كسي نگو. آيا اين وضع رياكاري در جامعه اسلامي را تقويت نمي كند؟
پاسخ : اعتراف به گناه و اظهار آن، يا نزد مردم صورت مي گيرد يا نزد خدا. اگر نزد مردم صورت گيرد، يا براي آن است كه شخص خود را از خيانتي كه انجام داده آسوده كند، يا تصور مي كند كه از ريا پرهيز مي كند يا خداي ناكرده قصد اشاعة فحشا دارد.هر سه مورد خصوصا مورد سوم نكوهيده و محكوم است، زيرا چنين اظهاراتي نه تنها دردي را دوا نمي كند ، بلكه شخص را از اعتبار و آبرو مي اندازد.اگر اعتراف به گناه نزد خدا صورت گيرد، از غير از راه توبه امكان پذير نيست. و فقط خدا توبه پذير است . قرآن فرمود: "و كساني كه چون مرتكب كاري زشت شوند يا به خود ستمي كنند، خدا را ياد مي كنند و براي گناهان خويش آمرزش مي خواهند و كيست جز خدا كه گناهان را بيامرزد؟!".(1)شخصي كه در پنهان گناه مي كند، از آبروي خودش مي ترسد، پس بايد به صورت پنهاني توبه كند، زيرا جز او و خدايش چه كسي بايد خبردار شود؟! ايا غير از خدا آمرزنده اي هست! البته اگر گناهكار توبه نكند يا توبة غير واقعي كند، ولي سعي نمايد ميان مردم چهره اي خوب از خود نشان دهد، زيانكار است. اسلام مي گويد: مؤمن نزد خدا و مردم بايد عزيز باشد. با اظهار گناه و عيب، آدمي از چشم مردم مي افتد و به ذلت كشيده مي شود. از طرفي اظهار گناه نزد مردم مشكلي را حل نمي كند، بلكه به اشاعه گناه و شكسته شدن قبح معصيت مي انجامد كه امري ناپسند و زيان آوري است پس اسلام به منظور حفظ شخصيت افراد و امنيت رواني جامعه و پيشگيري از شيوع گناه، به عدم اظهار گناه توصيه كرده است اما معنايش دورويي نيست. هرگز اسلامنمي گويد: خود را موجه جلوه ده اما مي گويد: خود را گناهكار ميان مردم معرفي نكن، بين اين دو تفاوت است در عين حال ، هيچ انساني جز معصوم نيست كه مرتكب گناه يا خطايي نشده باشد. اگر قرار باشد توصيه به برملا كردن گناهان شود، روابط بين انسان ها گسسته مي شود و حس اعتماد و اطمينان از بين خواهد رفت و سوء ظن و بدنامي گسترش خواهد يافت و...پس چه دليل منطقي و موجه وجود دارد كه انسان گناه خود را به ديگران بگويد در حالي كه هيچ فايده اي براي انسان نداشته آثار بدي بر آن مترتب است؟!بر ملا نكردن گناه باعث مي شود كه انسان گناه را هم چنان در وجود خود احساس كرده و اين، انگيزه توبه و راز و نياز با خدا و ارتباط با او نزديك شدن به وي را فراهم مي آورد كه هدف اساسي انسان قرب و نزديكي به خدا است.پي نوشت ها : 1 - آل عمران (3) آيه 135.
کد سوال : 54205
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : مرز ميان كبر و كرامت نفساني چيست؟ ملاك تشخيص اين دو چيست؟
پاسخ : معناي كرامت و عزت نفس اين است كه انسان از نعمت بزرگي كه پروردگارش به او ارزاني كرده نهايت استفاده را بكند و در پي مطلوب خويش باشد، تا آن جا كه به طور پيوسته مشغول احوال خويش شود و از اين موهبت استفاده كند و هيچ گونه مقايسه اي بين خود و ديگران نداشته باشد، اما تكبر به معناي مقايسه با ديگران و اين حس كه از همه برتر مي باشد است. "بزرگان اخلاق گفته اند: اساس تكبر اين است كه انسان از اين كه خود را برتر از ديگري ببيند، احساس آرامش كند، بنابراين تكبر از سه عنصر تشكيل مي شود: نخست اين كه براي خود مقامي قائل شود، ديگر اين كه براي ديگري نيز مقامي قائل شود و در مرحلة سوم مقام خود را برتر از او ببيند و احساس خوشحالي و آرامش كند".(1)اما انساني كه از كرامت نفس برخوردار است، هر لحظه بر تواضع و فروتني اش افزوده مي شود و به جاي آن كه مغرور شود، در مقابل مردم خود را خدمتگزار مي داند، تا جايي كه به ذلّتش نينجامد .امام علي (ع) فرمود: "كسي كه براي نفس خود عظمت و بزرگي قائل باشد، فروتني او از همه بيش تر خواهد بود."(2)اولياي الهي از خداوند عزت را مي خواستند، ولي بلافاصله نداشتن كبر و خود بزرگ بيني را نيز از درگاه الهي تمنا مي كردند. در دعاي امام سجاد (ع) مي خوانيم : "واعزّني و لا تبتلينّي بالكبر؛ خدايا! به من عزت ده مرا به تكبر مبتلا نكن".(3) اين جمله مي فهماند كه بين عزت و تكبر رابطه هست، يعني اگر عزت نفس به حد افراط برسد و از مرز خود تجاوز كند، چه بسا آدمي دچار خود بزرگ بيني شود و مردم را با ديده تحقير بنگرد . حالت رواني عزت نفس با كبر آن قدر به هم نزديك اند كه بعضي از افراد عادي از عزت نفس مردان بزرگ الهي برداشت كبر كرده اند. مردي به حضرت مجتبي (ع) عرض كرد : به نظر من در شما كبر وجود دارد، حضرت فرمود: "هرگز، من گرفتار كبر نيستم. بزرگي مخصوص خدا است. آن چه در من است، عزت نفس است".(4)با دقت در اين دو مقوله مي توان آن ها را از يكديگر جدا كرد. كسي كه تكبر دارد، به ديگران سلام نمي كند، از مردم انتظار تكريم و توقع خدمت دارد اما شخصي كه عزت نفس دارد، هر چه را كه با ارزش انساني منافات دشته باشد ( از جمله خود بزرگ بيني) را ترك مي كند. امام علي (ع) مي فرمايد: "كسي كه از كرامت نفس برخوردار باشد، شهوات نفساني در نظرش خوار و ناچيز مي آيد".(5)بنابراين در عين حال كه براي خود شأن و منزلت قائل است، به ديگران احترام مي گذارد و هرگز در مقام مقايسه خود را برتر از ديگران نمي بيند.به عبارت ديگر دو "من" و شخصيت در انسان است:يكي "من" و شخصيت واقعي و حقيقي انسان، كه روح الهي در آن وجود داشته و مرتبط با خدا است. ديگري "من" و شخصيت مجازي انسان كه از طريق تقويت نفس اماره و پيروي آن ، درون انسان شكل مي گيرد و ساخته مي شود. عزت نفس مربوط به "من" و حقيقت واقعي انسان است (انسانيت). تكبر، غرور، خودپسندي و خودبيني، مربوط به "من" و شخصيت مجازي و غير حقيقي انسان است كه از آن به شخصيت و "من" كاذب تعبير مي شود.پي نوشت ها : 1 - آيةالله مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن ، ج2، ص 45.2 - غررالحكم ، ص 195.3 - صحيفه سجاديه، دعاي مكارم الاخلاق.4 - ميزان الحكمه، ج8، ص 301.5 - غررالحكم، ج5، ص 365.
کد سوال : 54206
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : چرا با وجود منابعي چون قرآن، نهج البلاغه و ... ما مسلمانان اين قدر در علم و تكنولوژي عقب مانده ايم، ولي امريكايي ها اين قدر رشد كرده اند؟
پاسخ : نقل است كه سال ها پيش از انقلاب، يكي از نشريات همين سؤال را از خوانندگان خود پرسيد و براي بهترين پاسخ جايزه اي در نظر گرفت. آن جايزه با وجود پاسخ هاي بي شمار رسيده به دفتر نشريه، به طلبه اي رسيد كه از مدرسه فيضيه پاسخ آن را فرستاده بود. او نوشته بود: "علت اصلي عقب ماندگي ما تا زمان حاضر و پس از اين چهارده چيز است: كَذبَ كَذبتْ كذَبتَ كذبت كذبتُكَذبا كذبتا كذبتما كذبتما كَذبوا كذبنَ كذبتُم كذبتنُّ كَذبْنااين كه بپذيريم داستان بالا واقعيت دارد يا خير، چندان مهم نيست. مهم واقعيتي است كه در طي صرف اين چهار صيغه فعل "كذب" وجود دارد. حقيقت اين است كه ما مسلمانان با وجود داشتن ديني كامل و منابع عظيم فرهنگي مانند قرآن، نهج البلاغه و ... به واسطة عدم ثبات و پايداري در اعتقاداتمان عقب مانده ايم و پس از اين نيز خواهيم ماند. همة ما به نوعي در بي اعتقادي و بي صداقتي، در اين دروغ سازي بزرگ سهيم هستيم.فهم اين مشكل چندان سخت نيست. فقط كافي است نگاهي با تأمل به خود و محيطمان بياندازيم. مگر كسب علم از دستورهاي اكيد اسلام بر مسلمانان نيست؟ مگر علم به قول سعدي سلاح جنگ با شيطان نيست؟مگر دين ما بهترين دستورها را براي زيستن بهتر ندارد؟ مشكل اين جا است كه در يادگيري علم به كسب مدرك تحصيلي جهت رسيدن به رفاه و پست و مقام بسنده كرده ايم. تنبلي و خستگي را پيشه خود كرده ايم و به جاي ايستادگي و صبر در برابر مشكلات و به منظور دستيابي بر موفقيت، خود را از درد سر انديشه و عمل بيرون كشيده و "كنجي و دلي ز محنت آزاد" را برگزيده ايم. سيد جمال الدين اسد آبادي جملة زيبايي در اين باره دارد، او مي گويد: "غرب با علم و عمل نهضتي پديد آورد و شرق با جهل و سستي از بين رفت".اگر دنياي غرب هر روز در حال رشد است، دليلش اين است به كاري كه مي كند، گرچه باطل ترين اعمال باشد، اعتقاد راسخ دارد. براي همين شب از روز و روز از شب نمي شناسد. تلاش و تحقيق مي كند، زحمت مي كشد و به مقصود مي رسد. بايد هم برسد چون به قول گذشتگان "عاقبت جوينده يابنده است".امام علي(ع) خطاب به مردم كوفه در زمان خلافت خويش، با اندوه تمام مي گويد: "آنان (سپاهيان معاويه) در باطل خود پايدارند اما شما در حق خود متفرق و مضطرب".بيهوده نيست كه علي(ع) مي گويد: "اي كاش شما را نديده بودم و نمي شناختم". آرزو مي كند: اميدوارم خدا مرا از شما و شما را از من بگيرد و به جاي من حاكمي بد بر شما بگمارد و به جاي شما افرادي پسنديده تر نصيبم كند".(1)دوست عزيز! تلاش، كوشش، پيگيري، جستجو، عزم جزم و ... كلماتي تقريباً برابرند كه همگي از "خواستن و توانستن" حكايت مي كنند اما مسلمانان متأسفانه هم در بُعد خواستن و هم در توانستن دچار ضعف و سستي شگفتي هستيم.افزون بر اين در خصوص علل عقب ماندگي مسلمانان مطالبي به پيوست ارسال مي گردد.پي نوشت ها: 1. نهج البلاغه اميرمؤمنان(ع) از اين دست جملات و اندوه ها بسيار دارد، به طور مثال نگاه كنيد به: خطبة قاصعه حضرت و خطبه هايي كه در نكوهش مردم بيان فرموده اند.
کد سوال : 54207
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا كساني كه تعزيه مي خوانند و نقش امام و ياران او را بازي مي كنند، اجر و ثوابي دارند؟ تعزيه خواني از چه زماني شروع شده است؟
پاسخ : تعزيه خواني سنت هنري و نمايشي شيعيان است كه قداست و شجاعت و حقانيت شهداي كربلا و ظلم و ستم مخالفان آنان را به نمايش گذاشته و مجسم مي كند. تعزيه خوانان اگر قصد قربت داشته باشند و متوسل به دروغ نشوند و كارشان موجب توهين به شهدا نشود، اجر و ثواب دارند.به احتمال قوي شبيه خواني يا به اصطلاح عامه، تعزيه خواني در دورة ناصر الدين شاه در ايران معمول شده است.(1)پي نوشت ها: 1. جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص 115.
کد سوال : 54208
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : در بخش مهربان وابسته به تبريز يك روستايي است به نام شاه باغي. در ايام محرّم و صفر يك عَلَم دارند به صورت پنج دست. آن را روي يك چوب وصل مي كنند، مردم پول و نذري مي برند و كسي كه نذر دارد، پنجه مي آيد روي دوش او مي نشيند. آيا چنين چيزي امكان دارد يا كاسبي
پاسخ : عزاداري در ايام سوگوراري سالار شهيدان امام حسين(ع) مستحب است و از تعظيم شعاير الهي است و موجب زنده نگهداشتن پيام هاي عاشوراي حسيني مي باشد. عَلَم برداشتن و نذر كردن براي عَلَم (كه در واقع نذر به صاحب علم است، يعني نذر به امام حسين يا حضرت ابالفضل و ...) اشكال ندارد.(1) اما نشستن علم روي دوش صاحب نذر اگر چه امكان دارد، ولي واقع شدن چنين چيزي بعيد است و غالباً واقعيت ندارد، بلكه شايعه است. بارها از اين اتفاقات شنيده ايم، ولي پس از بررسي معلوم شد، دروغ و شايعه است. متأسفانه از اين امور در دين و اعتقادات بسيار رخنه كرده است.پي نوشت ها: 1. آيت الله تبريزي، استفتائات، ص 455، سؤال 2007.
کد سوال : 54209
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا وقتي مي خواهيم قرآن، دعا يا زيارتي را بخوانيم، بايد قبل از دعا قربه الي الله بگوييم؟
پاسخ : قربه الي الله يعني كاري را براي رضاي خدا انجام دادن، كه يك امر قلبي است و لازم نيست به زبان بيايد، بلكه همين كه انسان كاري را به خاطر خدا و رضاي او انجام دهد، قربه الي الله محسوب مي شود. بنابراين وقتي قرآن مي خوانيم، نيّت قربه الي الله كافي است و به زبان آوردن يا از قلب گذراندن لازم نيست.(1) اگر كسي هنگام خواندن قرآن يا دعا يا زيارت، قصد قربت نكند، باز ثواب آن اعمال را دارد، ولي اگر قصد قربت بكند، ثوابش بيشتر خواهد بود. پي نوشت ها: 1. امام خميني، توضيح المسائل، مسئلة 943.
کد سوال : 54210
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : اگر نذري داشته باشيم و آن را قبل از برآورده شدن حاجت ادا كنيم، درست است؟
پاسخ : اداي نذر پيش از برآورده شدن حاجت، كفايت از نذر نمي كند، يعني اگر پس از اداي نذر، حاجت برآورده شد، دوباره بايد نذر را بپردازد، مگر اين كه قبل از برآورده شدن نذر آن را به عنوان قرض به مورد نذر شده بدهد، بعداً كه حاجتش برآورده شد، آنچه را كه قبلاً به عنوان قرض داده بود، به عنوان نذر حساب كند.
کد سوال : 54211
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا مي شود با وضويي كه براي خواندن نمازهاي يوميه گرفته شده، نماز قضا بخوانيم؟
پاسخ : كسي كه وضو گرفته، تا زماني كه آن را باطل نكرده است، مي تواند تمام كارهايي را كه انجامش وضو لازم دارد (مثل نماز قضا) به جا بياورد.(1)پي نوشت ها: 1. امام خميني، توضيح المسائل، مسئلة 322.
کد سوال : 54212
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا نماز آيات براي اينجانب كه در زمان زلزله در آن محل نبوده ام، واجب است؟
پاسخ : نماز آيات بر شما و كساني كه در زمان زلزله در محل وقوع زلزله نبوده اند، واجب نيست.(1)پي نوشت ها: 1. امام خميني، توضيح المسائل، مسئلة 1494.
کد سوال : 54213
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : مسجد جمكران تاريخچه اش چيست؟ در اين باره اطلاعاتي در اختيار ما بگذاريد.
پاسخ : شيخ صدوق در كتاب "مونس الحزين في معرفه الحق و اليقين" نوشته است: شيخ حسن بن مثله جمكراني گويد: شب سه شنبه هفدهم ماه رمضان سال 373 هجري قمري در خانه خود بودم كه ناگهان جماعتي آمدند و من را صدا زدند و گفتند كه حضرت مهدي(عج) شما را طلبيده است.به همراه جماعت به مكاني كه هم اكنون مسجد مقدس جمكران در آن واقع شده است، رفتيم؛ در آن جا حضرت به من فرمود: به صاحب اين زمين (حسن بن مسلم) بگو كه اين زمين، زمين شريفي است و خداي تعالي اين زمين را از زمين هاي ديگر برگزيده است. نزد سيد ابوالحسن برو و به او بگو كه اين زمين را از حسن بن مسلم بگيرد و با همكاري مردم در اين زمين مسجدي بنا گردد و به مردم بگو تا به اين مكان توجه كنند و آن را عزيز دارند و چهار ركعت نماز در اين جا به جا آورند.سپس حضرت خواندن نماز مخصوص در اين مكان را به وي آموخت. حسن بن مثله جمكراني مي گويد: به حضرت عرض كردم: براي اين كه ديگران حرف من را بپذيرند، به دليل و نشانه نياز است، چون كه مردم حرف بي دليل را نمي پذيرند. حضرت فرمود: ما نشانه اي و علامتي قرار مي دهيم تا سخن تو تصديق شود. برو نزد سيد ابوالحسن الرضا و به او بگو كه اين كارها را انجام دهد... .من به خانه ام بازگشتم و فردا صبح به همراه "علي المنذر" به خانة سيد ابوالحسن الرّضا رهسپار شديم. وقتي كه به منزلش رسيديم، ديديم كه خدمت گزاران سيد مي گويند: آقا از سپيده دم تا كنون منتظر شما است. آيا از جمكران آمده ايد؟ گفتم: آري. پس نزد سيد رفتيم و بعد از سلام و احوالپرسي به من گفت: اي حسن بن مثله! من خوابيده بودم. در خواب شخصي به من گفت: بامداد مردي از جمكران به نام حسن بن مثله پيش تو مي آيد. بايد سخنش را تصديق كني. سخن او سخن ما است.من هم ماجرا را گفتم و به فرمان ناحية مقدسه اين مسجد ساخته شد.(1)پي نوشت ها: 1. مجلسي، بحارالانوار، ج 53، 230 ـ 234.