• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 54164
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا مسلماناني كه در قيامت وارد دوزخ مي شوند، براي هميشه در آن جا باقي مي مانند يا اين كه بعد از تحمل عذاب ، مورد الطاف الهي قرار مي گيرند؟(پ)
پاسخ : جهنميانى كه كافر نيستند، بعد از تحمل كيفر، از جهنم نجات مى‏يابند و به بهشت وارد مى‏شوند، ولى كفار و كسانى كه منكر خدا هستند و معاند هم هستند، در جهنم مخلّدند.حضرت موسى بن جعفر عليه‏السلام فرمود: "خدا در آتش جز اهل كفر و انكار را مخلد نمى‏سازد". (1)صدارلمتألهين در اين‏باره مى‏گويد:"گوهر انسانى براساس توحيد آفريده شد، و اين مسئله است كه هرگز نابود نمى‏گردد. چيزى كه هست گناهان و لغزش‏ها يك سلسله حالات پست و غير مناسبى است كه روى اين گوهر را مى‏پوشاند، ولى آن گاه كه وارد دوزخ مى‏گردد، به تدريج اين پوشش‏ها و حجاب‏ها از بين مى‏رود و انسان به فطرت خود باز مى‏گردد. در اين صورت از دوزخ رهايى يافته و با فطرت پاك وارد بهشت مى‏گردد".(2)البته در بعضى از آيات، در مورد برخى گناهان مانند كشتن انسانى بى گناه، كلمه مخلد و خلود در آتش دوزخ به كار رفته است كه بيش‏تر مفسران اين كلمه را در اين موارد (غير از كفر به معناى زمان طولانى معنا كرده‏اند نه هميشگى. مخلد و هميشگى نبودن گناه كاران در جهنم نبايد چراغ سبزى براى آنان حساب شود، زيرا اوّلاً مدت عذاب معلوم نيست و ثانياً شدت عذاب آخرت به حدى است كه حتى يك لحظه‏اش هم غير قابل تحمل است.قرآن كريم در مورد سختى عذاب جهنم مى‏فرمايد: "همان روز (قيامت، كه آسمان همچون فلز گداخته مى‏شود، و كوه‏ها مانند پشم رنگين متلاشى خواهد شد، و هيچ دوست صميمى سراغ دوستش را نمى‏گيرد. آن‏ها را نشان‏شان مى‏دهند (ولى هر كس گرفتار كار خويش است) چنان است كه گنهكار دوست مى‏دارد فرزندان خود را، همسر، برادران، قبيله و فاميلش كه هميشه از او حمايت مى‏كردند، و همه مردم روى زمين را فدا كند تا مايه نجاتش گردند، اما هرگز چنين نيست (كه با اين‏ها بتوان نجات يافت). آرى شعله‏اى سوزان آتش است.، دست و پا و پوست سرا را مى‏كند و مى‏برد". (3)پي نوشت ها :1- توحيد صدوق، باب 36، حديث 6، ص 407.2- جعفر سبحانى، منشور جاويد، ج 9، ص 402؛ اسفار، ج 9، ص 347 - 351.3- معارج (70) آيه 9 - 16.
کد سوال : 54165
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : چرا خداوند ابليس را آفريد؟ آيا آفريدن ابليس با عدل و حكمت خداوند سازگار است؟(پ)
پاسخ : ابليس از آفريدگان خداوند مى‏باشد كه از جنيان است و مدت‏هاى طولانى خداوند را عبادت كرده بود، و به واسطه نافرمانى از خداوند، از درگاه او رانده شد و از اين پس به نام شيطان شناخته مى‏شود. شيطان بر هر موجودى گفته مى‏شود كه انسان را فريب دهد، خواه از جنيان باشد يا از انسان‏ها، بنابراين، شيطان از ابتدا شيطان آفريده نشد. او در ابتدا پاك بود. او مخلوقى چون ساير مخلوقات خدا در اطاعت پروردگار و از مقربين درگاه ربوبى بود، اما بر اثر يك امتحان كه احترام به آدم بود، لغزيد و از درگاه الهى رانده شد.(1)شيطان در برابر آن همه عبادت، از خداوند تقاضاى زنده ماندن تا روز قيامت را نمود و خداوند او را تا آن روز مهلت داد.شيطان آفريده نشد تا خلايق را بفريبد. او فريب نفس خويش را خورد و از خداوند مهلت خواست تا دنيا هست، او نيز باشد، و از آن پس قسم خورد تا انسان‏ها را بفريبد مگر كسانى را كه مؤمن باشند. مى‏توان گفت فلسفه وجود شيطان براى انسان، همانند وجود قواها و غرايز و نفس اماره درون انسان است كه انسان‏ها را به سوى بدى و دور شدن ا ز خدا امر مى‏كنند.از طرف ديگر گرايش به سوى كمال و نيكى و خرد و رسولان و پيامبران الهى، در مقابل آنها قرار مى‏گيرند تا انسان‏ها را به كمال و خوشبختى سوق دهند. تنها در صورت وجود هر دو نيرو در انسان است كه وى مى‏تواند با اختيار خود، يكى از دو راه را انتخاب كند تا به سعادت يا شقاوت برسد. بنابراين اگر نفس اماره و نيروهاى سركش و شيطان‏ها نبودند، انسان نمى‏توانست در معرض آزمون الهى قرار گيرد و با نفى و طرد و مبارزه با آنها، موجب شكوفا شدن استعدادهاى عالى انسانى و سير در مسير كمال و خوشبختى و سعادت ابدى شود، پس شيطان شر مطلق نيست."علامه طباطبايى" فرموده است: "اگر شيطانى نبود، نظام عالم انسانى هم نبود، و وجود شيطانى كه انسان را به شر و معصيت دعوت كند، از اركان نظام عالم بشريت است، و نسبت به صراط مستقيم او به منزله كناره و لبه جاده است و معلوم است كه تا دو طرفى براى جاده نباشد، متن جاده هم فرض نمى‏شود".(2)به تجريه و تحقيق ثابت شده است كه فلزات براى آن كه از ناخالصى و زوائد پاك شوند، بايد در كوره‏هاى داغ قرار گيرند تا پس از آن به شكل فلزى با ارزش درآيند.انسان نيز براى خالص شدن، نيازمند امتحانى سخت است تا جوهره اصلى اش نمايان شود كه در نتيجه وارد مرحله استحقاق و محبت الهى گردد و با خطاب "ارجعى" لايق ديدار پروردگارش شود.دنيا ميدان آزمايش است و انسان هدف اين آزمايش، پس حريف توانايي چون شيطان لازم است تا انسان بتواند در مصاف با او، استعدادهاى خارق‏العاده خود را شكوفا كند.پي نوشت ها : 1 - ر. ك : سوره بقره، آيه 34. و سوره حجر (15) آيه 34.2 - تفسير الميزان، ترجمه فارسى، ج 8، ص 50.
کد سوال : 54166
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا نماز قضا براي فردي كه خودكشي كرده، از طرف اقوام درجة يك پذيرفته مي شود؟
پاسخ : فردي كه خودكشي كرده، اگر نماز و روزة قضا داشته باشد، هر يك از اقوام مي توانند به نيابت از او نماز و روزه به جا آورند. نيز مي توانند از مال ميت كسي را اجير كنند تا نماز و روزه را انجام دهد.در توضيح اين سخن مي گوييم: اگر ميت فرزند داشته باشد، نماز و روزه هاي قضايي او بر پسر بزرگتر واجب است.اگر ميتي نه مال دارد و نه پسر بزرگ و خويشان هم نخواسته باشند رايگان نمازهاي قضا شدة ميت را به جا آورند، بر كسي واجب نيست نمازهاي ميت را قضا نمايد.گرچه خودكشي از گناهان كبيره است، ولي اگر براي او نمازهاي قضا شده اش را انجام دهند، مقبول درگاهخدا مي افتد.
کد سوال : 54167
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا شخصي كه خودكشي نموده و در هنگام مرگ پوزش طلبيده ، ممكن است با دعاي اطرافيان و خيرات و صدقات مورد عفو خداوند قرار گيرد؟
پاسخ : اگر شخصي كه اقدام به خودكشي كرده، فرصتي پيدا كند و اجل به او مهلت توبه بدهد و از اين فرصت استفاده نمايد و از عمل خود پشيمان گردد و طلب آمرزش كند، خداوند توبه او را قبول مي كند و آمرزيده مي شود. دعاي اطرافيان و خيرات آنان نيز به حال او مؤثر است. اما اگر فرصت پيدا نكرد، گناه بزرگي مرتكب شده كه به خاطر آن مجازات مي شود، ولي دربارة او نمي توان حكمي قطعي گفت. چه بسا از رحمت بيكران الهي برخوردار شود.البته دعا و خيرات و صدقات اطرافيان كاهش عذاب و ترفيع درجه و آمرزش او تأثير دارد، چون روايات در اين باره مطلق است و شامل خودكشي نيز مي شود.
کد سوال : 54168
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : چگونه از شرك و وابستگي رهايي يابيم؟
پاسخ : يكي از مهم ترين راه براي رهايي از وابستگي ، عبادت خدا است . استاد مطهري مي گويد: "به همان نسبت كه وابستگي و غرق شدن در ماديات انسان را از خود جدا مي كند و با خود بيگانه مي سازد عبادت ، انسان را به خويشتن باز مي گرداند عبادت به هوش آورندة انسان و بيدار كنندة انسان است. عبادت انسان غرق شده و محو شده در اشياء را مانند نجات غريق از اعماق درياي غفلت ها بيرون مي كند .در عبادت و در پرتو ياد خداوند است كه انسان خود را آن چنان كه هست مي بيند به نقص ها و كسري هاي خود آگاه مي گردد از بالا به هستي و حيات و زمان و مكان مي نگرد و در عبادت است كه انسان به حقارت و پستي آمال و آرزوهاي محدود مادي پي مي برد و مي خواهد خود را به قلب هستي برساند".(1)از نظر عرفان از هر دو جهان بايد آزاد بود اما بندگي عشق را بايد گردن نهاد.غلام همت آنم كه زير چرخ كبود زهر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد استمگر تعلق خاطر به ماه رخساري كه خاطر از همه غم ها به مهر او شاد استفاش مي گويم و از گفتة خود دلشادم بندة عشقم و از هر دو جهان آزادمريشة همه كفرها و وابستگي ها ، خودپرستي است و خود پرستي معلول غفلت است و براي رهايي از غفلت بايد به مبدأ و معاد توجه كرد. از اين رو در قرآن و روايات بر موضوع ياد خدا و حيات و زندگي جاودان اخروي تأكيد فراوان شده است.پي نوشت ها : 1 - استاد مطهري، سيري در نهج البلاغه، ص 303.
کد سوال : 54169
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : در دين اسلام چند نوع عبادت وجود دارد و كدام يك بهتر است؟
پاسخ : عبادت درفرهنگ اسلامي يك معناي عام دارد و به هر چيزي كه براي رضاي خداوند و راهي كه مورد پسند او است، انجام شود، اطلاق مي شود. معناي خاص كه به نام عبادت شناخته شده است. نيز دارد.عبادات به اين معنا از يك جهت به دو نوع فردي و اجتماعي تقسيم مي شود. عبادت فردي مانند نماز فرادا و روزه. عبادت اجتماعي مانند نماز جماعت ، حج، زكات، خمس و صدقه در تقسيم ديگر به عبادت ظاهري و باطني تقسيم مي شود. عبادت ظاهري مانند نماز ، جهاد و انفاق. عبادت باطني مانند توكل، ياد خدا و حسن ظن به خدا عبادات داراي مراتب و درجات اند. معيار تفاوت آن ها نيز گوناگون است. عناصري مانند محتواي عبادت ، زمان ، مكان ، حالات و شرايط مي توانند در اهميت و ارزش عبادت مؤثر افتند. اميرالمؤمنين (ع) عبادت را از نظر نيت به سه دسته تقسيم كرده است: عبادت سوداگران، بردگان و آزادگان.گروهي خدا را به سبب پاداش عبادت مي كنند، كه عبادت بازرگانان است.گروهي خدا را از روي ترس عبادت مي كنند، كه عبادت بردگان است. برخي خدا را براي سپاسگزاري عبادت مي كنند، كه عبادت آزادگان است.(1)امام صادق (ع) عبادت نوع سوم ( كه عبادت آزادگان كه برخاسته از حبّ و شوق و شكر است) برترين عبادت دانسته اند.(2)از بعضي روايات استفاده مي شود غيراز عباداتي كه طبيعتش اجتماعي و علني است مانند نماز جماعت، عبادات ديگر اگر مخفي انجام گيرد، ثوابش بيشتر است . رسول خدا (ص) مي فرمايد: "بالاترين عبادت از نظر اجر، مخفي ترين آن ها است".(3)پي نوشت ها :1 - نهج البلاغه ، قصار 229، فيض الاسلام.2 - الكافي، ج2، ص 84..3 - ميزان الحكمه، ج3، ص 1802.
کد سوال : 54170
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : نمي دانم چرا دعايم مستجاب نمي شود اين موضوع باعث شده كه گاهي نسبت به خدا و امام خشمگين شوم و احساس كنم كه دوستم ندارند چه كنم تا دعايم مستجاب شود؟(پ)
پاسخ : اگر به اوصاف الهي توجه كنيم و به صفات پروردگار ايمان بياوريم و بدانيم خداوند رئوف و رحيم است، در مي يابيم كه اگر خواسته هاي انسان بر آورده نمي شود، دليلش بخل نيست. خداوند با توجه به كمال و سعادت و مصلحت انسان خواسته هاي او را اجابت مي كند. در دعاي افتتاح مي خوانيم: "اگر حاجتم را دير برآوردي، از سر ناداني بر تو عتاب كردم،‌در صورتي كه تأخير در اجابت حاجتم برايم بهتر بوده است، زيرا تو به امور آگاهي".البته شيطان در يكي از مواردي كه وسوسه مي كند، همين مورد تأخير اجابت دعا است. از اين راه انسان را مأيوس مي كند تا او به خدا بدبين شود. گاهي اين وسوسه، در كارهاي نيك و خوب انجام مي شود و مثلاً انسان را به فكر ريا مي اندازد، يا تلقين مي كند كه اين كار را به خاطر ريا انجام مي دهم، بنابراين اين فكر را نيز كه كار شما از ريا باشد، از ذهن خود دور نماييد. اما در موارد دعا ائمه اطهار(ع) به اين نكته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبيني و سوء ظن به خدا برحذر داشته اند. اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: "دير اجابت نمودن خدا، ‌تو را نااميد نكند كه همانا بخشش،‌ بسته به مقدار درخواست است و چه بسا در اجابت دعاي تو تأخير رخ دهد تا درخواست تو طولاني تر گردد و بخشش او كامل تر شود. چه بسا چيزي را خواسته اي و تو را نداده و بهتر از آن را در اين دنيا يا آن دنيا داده و يا بهتر آن بوده كه آن را از تو باز دارد. چه بسا چيزي را طلب نمودي كه اگر به تو مي داد،‌ تباهي دين و دنياي خود را در آن مي ديدي".(1)پس تأخير اجابت دعا، نشان كم لطفي و كم محبتي خدا نيست، بلكه گاهي بر عكس، هرچه بيشتر تأخير شود، دليل بر بيشتر دوست داشتن خدا است. امام صادق(ع) مي فرمايد: "وقتي كه مؤمني دعا مي كند،‌ خداوند به ملائكه مي فرمايد: دعايش را مستجاب نمودم، ولي آن را نگه داريد و عطا نكنيد كه من دوست دارم صداي اين بندة مؤمن را بشنوم. بنده‌اي هم هست كه دعا مي كند و خداوند مي فرمايد: زود حاجتش را بدهيد كه آوازش را دوست ندارم".(2)اگر كسي بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنيا، چه پاداشي براي او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز نا اميد نمي شود. امام صادق(ع) مي فرمايد: "روز قيامت خداوند متعال مي فرمايد: اي بندة من!‌ تو مرا خواندي و من اجابتت را به تأخير انداختم. اكنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو مي كند كه كاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمي شد، براي آن ثواب و پاداش نيك كه مي بيند".(3) از روايات استفاده مي شود كه هيچ دعايي بي اثر نيست و هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. امام سجاد(ع) مي فرمايد: "دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد: يا براي او ذخيره مي گردد يا در دنيا برآورده مي شود يا بلايي را كه مي خواست به او برسد،‌ از وي مي گرداند".(4)علاوه بر مطالب ياد شده، هميشه به اين نكته توجه داشته باشيد كه نماز و روزه و دعا و غيره، مطلوبيت ذاتي دارند و فلسفه دعا تنها بر آوردن حوائج به ويژه خواسته هاي دنيوي نيست، بلكه نفس دعا و مناجات با خدا،‌ صرف نظر از اجابت يا عدم اجابت، موضوعيت دارد و به اصطلاح طلب مهم تر از مطلوب است.(5)ما به دعا كردن امر شده ايم و بايد به اين وظيفه عمل كنيم و نتيجه را به خداوند واگذار نماييم.براى استجابت دعا بايد شرايطى را مهيا نمود و موانعى را برطرف ساخت. در ذيل به برخى از شرايط و موانع اشاره مى‏شود: الف) شرايط استجابت دعا.1 - دعا و ارتباط مداوم با خدا در هر حال: خداوند به پيامبرش دستور مى‏دهد كه "نفس خويش را در كمال شكيبايى در هر بامداد و شامگاه به دعا كردن و جلب خشنودى خدا وادار كن".(6) قرآن كسانى را كه فقط در هنگام گرفتارى و مشكلات دعا مى‏كنند، مورد نكوهش قرار داده است: "وقتى به انسان گرفتارى و غمى روى مى‏آورد، ما را در هر حال (خواب و بيدارى، نشسته و ايستاده) بخواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم، برود (و از ارتباط خود با خدا از جهت كميت و كيفيت بكاهد و گاهى قطع نمايد، به گونه‏اى كه) گويى اصلاً ما را براى گرفتارى كه به او رسيده بود، نخوانده است!".(7)امام صادق (ع) مى‏فرمايد: "كسى كه پيش‏دستى در دعا نكند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعايش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گويند: اين آواز را نشناسيم". در روايت ديگرى آمده كه "به او مى‏گويند: تا امروز كجا بودى؟!".(8)در اصول كافى آمده كه خداوند به حضرت داوود(ع) فرمود: "مرا در روزهاى خوش و آسايش ياد كن تا من دعاى تو را در روزهاى گرفتارى و سختى اجابت كنم".(9)2 - دعا بايد از صميم قلب باشد. تمام ذرات وجود انسان يك چيزى را بخواهد و طلب كند و دل و زيانش با عمل و رفتارش هماهنگ باشد. 3 - اعتماد به خدا و اطمينان به اجابت او: امام صادق(ع) فرمود: "خدا دعايى را كه از دل غافل و بى خبر برخيزد، مستجاب نمى‏كند پس وقتى دعا كنى، از عمق دل به او روى آور (و دلت را با زبانت همراه گردان) و سپس به اجابت دعايت مطمئن باش".(10)4 - قطع اميد از غير خدا و اميد و اطمينان به خداوند.امام صادق(ع) فرمود: "هرگاه يكى از شما بخواهد كه هر چه از خدا درخواست مى‏كند، خدا به او عطا فرمايد، بايد از همه مردم نااميد و مأيوس گردد و هيچ اميدى جز به درگاه خدا نداشته باشد".(11) او به نقطه‏اى از ايمان و توكل بايد برسد كه بداند همه قدرت‏ها و علل جهان تحت اراده و قدرت الهى قرار دارند.پس از خدا بخواهد كه اسباب و علل مادى و معنوى جهان را جهت صلاح و منفعت او قرار دهد.5 - دعا بايد در كنار تلاش و تدبير باشد.پيامبر اكرم(ص) فرمود: "الداعى بلا عمل كالرامى بلا وتر؛ كسى كه دعا مى‏كند و به دنبال آن تلاش و عمل نمى‏كند، مانند آن است كه بى چله كمان تير مى‏اندازد".(12)دعا نمى‏تواند جاى تلاش و برنامه ريزى در زندگى را بگيرد، بلكه مكمل آن مى‏تواند باشد. 6 - دعا بايد با حالت تضرع و دلى شكسته باشد.امام صادق(ع) فرمود: "هرگاه دلتان شكست، دعا كنيد، زيرا دل تا پاك و خالص نشود، شكسته نمى‏شود".(13)7 - مكان دعا در استجابت تأثير دارد، مثلاً دعا در حرم امامان (ع) مخصوصاً حرم امام حسين(ع) و كنار خانه خدا به خصوص مقام حضرت ابراهيم(ع) و كنار حجرالاسود. 8 - زمان دعا: دعاى پنهانى و در تاريكى شب زودتر به اجابت مى‏رسد، مخصوصاً در قنوت يا سجده نماز "وتر" كه بعد از خواندن هشت ركعت نماز شب و دو ركعت نماز شفع خوانده مى‏شود.(14)قرآن مى‏فرمايد: "پروردگار خود را به حالت تضرع و تذلل و در پنهانى و خفا بخوانيد".دعا در شب‏هاى ماه رمضان و رجب و دهه اول ذى‏الحجه و غير آن دعا را به اجابت نزديك مى‏كند.9 - توسل به چهارده معصوم(ع) و آن‏ها را بر پايه آيه شريفه "وابتغوا اليه الوسيله" وسيله و شفيع قرار دادن.10 - غسل توبه نمايد، سپس با وضو چهار ركعت نماز بخواند در هر ركعت يك مرتبه سوره حمد و سه مرتبه توحيد و يك مرتبه سوره "الناس" و يك مرتبه "فلق" را بخوانيد. بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفرالله ربى و اتوب اليه و بعد از هفت مرتبه "لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم" سپس بگوييد: يا عزيز يا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جميع المؤمنين و المؤمنات فانه لا يغفر الذنوب الا انت."(15)به اين ترتيب شخص در جاده دعا قرار مى‏گيرد و بايد مراقب باشد تا راه دعا را درست بپيمايد، و به بيراهه نرود. نشانى راه دعا را ذكر خواهيم كرد.ب) موانع استجابت دعاامام على(ع) مى‏فرمايد: -المعصية تمنع الاجابة؛(16) گناه مانع اجابت دعا است". گناهان سه نوع تأثير منفى در دعا مى‏گذارند: 1 - لذت دعا و مناجات را سلب مى‏كنند. انسان دعا مى‏كند، اما لذت نمى‏برد و رقت قلب پيدا نمى‏كند.2 - مانع استجابت دعا مى‏شوند. 3 - توفيق دعا كردن يا شركت نمودن در مجالس دعا را از انسان سلب مى‏كنند.برخى از گناهان در عدم اجابت دعا تأثير بيشتر دارند كه در ذيل به نمونه‏اى از آن‏ها اشاره مى‏كنيم.امام سجاد(ع) فرمود: "گناهانى كه دعا را بازمى‏گرداند و مانع استجابت مى‏شوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و كارهاى آنان؛ طينت و درونى ناپاك داشتن؛ نفاق و دورويى با برادران و خواهران ايمانى؛ عدم اطمينان به اجابت دعا؛ تأخير نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اول وقت فضيلت) آن كه وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت كردن؛ نزديك نشدن به خدا به وسيله صدقه و كارهاى نيك". (17)نيز فرمود: "از جمله گناهانى كه مانع استجابت دعا مى‏گردد، نافرمانى و رنجاندن خاطر پدر و مادر است".(18)در برخى از روايات، بداخلاقى سبب باز گرداندن دعا معرفى شده است. علل عدم اجابت دعاها از ديدگاه اميرالمؤمنين(ع)مردى به حضرت عرض كرد: خداوند مى‏فرمايد: "ادعونى استجب لكم" پس چرا ما دعا مى‏كنيم، ولى اجابت نمى‏شود، حضرت فرمود: چون دل‏هاى شما در هشت مورد خيانت و بى وفايى كرد: 1 - خدا را شناختيد، ولى حقش را آن گونه كه بر شما واجب بود، ادا نكرديد. از اين رو آن معرفت به كار شما نيامد.2 - به پيامبر خدا ايمان آورديد، ولى در عمل با سنت و روش او مخالفت كرديد، پس ثمره ايمان شما چه شد؟3 - كتاب خدا (قرآن) را خوانديد، ولى در عمل با آن مخالفت كرديد.4 - گفتيد ما از آتش دوزخ مى‏ترسيم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مى‏رويد. 5 - گفتيد ما به بهشت تمايل و رغبت داريم، ولى كارهايى انجام مى‏دهيد كه شما را از بهشت دور مى‏سازد.6 - نعمت‏هاى خدا را استفاده مى‏كنيد، ولى شكر و سپاس گزارى نمى‏كند.7 - خداوند فرمود: شيطان دشمن شما است، شما نيز او را دشمن گيريد.(19) شما به زبان او را لعن مى‏كنيد، ولى در عمل با او دوستى مى‏نماييد و از او اطاعت مى‏كنيد.8 - عيب‏هاى مردم را برابر ديدگان‏تان قرار داديد و عيب‏هاى خود را پشت سرانداختيد، در نتيجه كسى را ملامت مى‏كنيد كه خود به ملامت سزاوارتر از او هستيد.با اين وضع چه دعايى از شما مستجاب گردد، در صورتى كه شما راه‏ها و درهاى دعا را به روى خود بسته‏ايد؟!"پس تقوا پيشه كنيد؛ كارهايتان را اصلاح كنيد؛ امر به معروف و نهى از منكر كنيد تا خدا دعايتان را مستجاب كند.(20)راه دعا از ديدگاه امام صادق(ع)شخصى خدمت امام صادق(ع) عرض كرد: دو آيه در قرآن است كه تأويل و معناى آن را نمى‏دانم. يكى "ادعونى استجب لكم" است، كه ما هر چه دعا مى‏كنيم، اجابت نمى‏شود. حضرت فرمود: "من سر عدم اجابت دعايتان را به شما مى‏گويم. اگر تو خدا را در آن چه دستور فرموده اطاعت كنى و آن گاه او را بخوانى، دعايت را اجابت مى‏كند، ولى تو با (دستورهاى) او مخالفت كرده، نافرمانى‏اش مى‏كنى. او نيز اجابت نمى‏كند. با اين حال، اگر خدا را از راهش بخوانى - اگر چه گناهكار باشى - خدا دعايت را مستجاب مى‏كند".آن شخص پرسيد: راه دعا چيست؟ فرمود: "نماز (21) كه خواندى، ابتدا تمجيد كرده، او را به بزرگى مى‏ستايى و به هر نحو كه مى‏توانى، حمد و ستايش مى‏كنى، سپس بر پيامبر(ص) و آلش درود مى‏فرستى و به تبليغ رسالتش گواهى مى‏دهى، و بر ائمه هدى سلام مى‏دهى، آن گاه نعمت‏هاى خدا را بر خود مى‏شمارى و او را به خاطر آن‏ها ستايش و شكر مى‏كنى. بعد به گناهان خود يكايك اعتراف مى‏كنى و هر كدام را كه به ياددارى، اقرار مى‏نمايى. هر كدام را به خاطر ندارى، به طور سربسته به زبان مى‏آورى و از همه گناهان به درگاه خدا توبه مى‏كنى و تصميم مى‏گيرى كه ديگر گناه نكنى و از روى پشيمانى و صدق نيت و خلوص، و در بيم و اميد از آن‏هااستغفار و طلب آمرزش مى‏كنى، سپس مى‏گويى: اللهم انى أعتذر اليك من ذنوبى و استغفرك و أتوب اليك فأعنى على طاعتك و وفّقنى لما اوجبت علىّ من كل ما يرضيك فانى لم أر أحداً بلغ شيئاً من طاعتك الا بنعمتك عليه قبل طاعتك، فأنعم علىّ بنعمة أنال به رضوانك و الجنةَ. بعد از رعايت اين مراتب، حاجت خود را بخواه، كه اميدوارم خدا نااميدت نكند و حاجتت را برآورد.(22)چند تذكر:1 - گاهى با وجود تمام شرايط دعا، دعا مستجاب نمى‏شود، چون به مصلحت ما نيست، يعنى چيزى را طلب مى‏كنيم كه به سود ما نيست، اگر چه مى‏پنداريم به نفع ما است.(23)2 - گاهى دعا مستجاب مى‏شود، ولى از روى مصالحى تحقق عملى آن به تأخير مى‏افتد، حتى ممكن است تا بيست سال طول بكشد تا محقق گردد.3 - در روايت است خداوند وقتى بنده‏اى را دوست داشته باشد، اجابت دعاى او را به تأخير مى‏اندازد تا بنده‏اش با او راز گويد.از اين رو مؤمنان ثابت قدم هيچ گاه از تكرار دعا مأيوس نمى‏شوند، بلكه مى‏گويند:دسـت از طلب نـدارم تا كـام من برآيد يا جان رسد به جانان يا جان ز تن درآيدپى‏نوشت‏ها: پي نوشت ها: 1. نهج البلاغه، نامه 31.2. اصول كافي، ج 4، ص 245.3. همان، ص 247.4. تحف العقول، ص 202.5. مصباح يزدي، بر درگاه دوست، ص 56.6. كهف (18) آيه 28.7. يونس (10) آيه 12.8. اصول كافى، ج 4، ص 219.9. بحارالانوار، ج 93، ص 381.10. بحارالانوار ج 93، ص 305. 11. عدة الداعى، ص 97.12. عدة الداعى، ص 97.13. مكارم الاخلاق، ص 315.14. پيامبر(ص) فرمود: "براى خدا منادى هست كه هنگام سحر ندا مى‏كند: آيا دعا كننده‏اى هست تا اجابت نمايم؟ آيا استغفار كننده‏اى هست تا مورد بخشش قرار دهم؟ آيا درخواست كننده‏اى هست تا به او عطا نمايم؟" 15. رساله "لقاءالله"، ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، ص 119.16. همان، ص 87.17. غررالحكم، ترجمه محمد على انصارى، ج 1، ص 32.18. معانى الاخبار، ص 271، به نقل از كيفرگناه و عواقب آن، سيد هاشم رسولى محلاتى. 19. همان، ص 270.20. مؤمن (40) آيه 60.21. بحارالانوار، ج 93، ص 376 و 377. 22. غسل و نماز توبه به كيفيتى كه ذكر شد.23. فلاح السائل، ص 38 و 39.24. قرآن كريم در اين مورد مى‏گويد: "چه بسا چيزى را خوش نداريد، حال آن كه خير و منفعت شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آن كه شر و ضرر شما در آن است. خدا مى‏داند، ولى شما نمى‏دانيد". سوره بقره، آيه 216.
کد سوال : 54171
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا تعداد ياران امام زمان تنها 313 نفر است؟ در اين مورد توضيح دهيد.
پاسخ : خواهر گرامي! پوزش مي طلبيم از اين كه مطالبي را كه وعده داده بوديم ارسال نماييم، فرستاده نشد، آن پيوست را ارسال مي داريم.امّا در مورد تعداد ياران حضرت مهدي(عج): در روايات متعدد تعداد ياران حضرت مهدي(عج) سيصد و سيزده تن بيان شده است.(1)در برخي از احاديث تعداد ياران حضرت مهدي(عج) و كساني كه با حضرت بيعت مي كنند، پنج هزار تن ذكر شده است.(2) در برخي روايات تعداد ياران حضرت مهدي(عج) ده هزار نفر ياد شده و آمده است تا اين تعداد گرد نيايند، قيام صورت نمي گيرد.(3)در حديثي آمده است: مهدي(عج) ميان دوازده تا پانزده هزار ياور قيام خواهد كرد.(4)در روايتي است كه ياران حضرت مهدي(عج) توده هاي انبوهي است كه از نقاط گوناگون جهان به ويژه مشرق زمين به كمك امام مي شتابند.(5) حال در جمع بندي اين روايات مي گوييم:سيصد و سيزده ياور حضرت نخستين گروندگان هستند كه در انتظار ظهور موعود در مكه گرد مي آيند. با گرد آمدن اين گروه، دعوت آغاز مي شود. پس از انتشار خبر و گزارش آن به ترتيب پنج هزار نفر گرد حضرت جمع مي شوند و با ايشان بيعت مي كنند، سپس اين گروه به دو هزار تن مي رسند، و مدام فزوني مي يابند. وقتي كه ده هزار تكميل شد، قيام صورت مي گيرد، بعد گروه ديگري به يازان حضرت مي پيوندند. اين گروه به دوازده تا پانزده هزار تن مي رسد، و مدام افزايش پيدا مي كند. در ادامة نهضت توده هاي عظيمي از سراسر جهان به حضرت مي پيوندند درگيري بزرگ و خونبار با مستكبران شروع مي شود. با اين توصيف سيصد و سيزده ممكن است تعداد ياراني باشد كه حضرت به كمك آنان حركت را آغاز مي كند. احتمال ديگر اين است كه اين گروه، فرماندهان و وزيران امام باشند كه در آغاز هسته اصلي نيروها هستن و پس از پيروزي براي ارشاد و دادرسي و كارگزاري و مديريت به سرزمين هاي دور و نزديك فرستاده مي شوند.(6)پي نوشت ها: 1. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 672.2. الحاوي للفتاوي، ج 2، ص 153. 3. نعماني، الغيبه، ص 307.4. سيد بن طاووس، الملاحم و الفتن، ص 65.5. مجلسي، بحارالانوار، ج 60، ص 316.6. چشم به راه مهدي(عج)، مقالة موافقان و مخالفان مهدي(عج).
کد سوال : 54172
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : آيا شهربانو، مادر امام سجاد (ع) در كربلا حضور داشت؟ به جز امام سجاد (ع) فرزند ديگري داشت؟ در مورد زندگي آن بانوي گرامي اطلاعاتي در اختيار ما بگذاريد.
پاسخ : در مورد مادر امام سجاد (ع) كه بنابر قول معروف و مشهور نامش شهربانو است، مي گوييم: مورخان نوشته اندوي هنگامي كه فرزندش علي بن الحسين (ع) را به دنيا آورد، درگذشت. (1) البته برخي از مورخان اصولا وجود شخصي به نام شهر بانو را كه همسر امام حسين (ع) شده باشد، مورد ترديد جدي قرار داده اند.در اين مورد مي توانيد به كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران شهيد مطهري مراجعه كنيد.با توجه به اين حقيقت پاسخ ديگر پرسش هاي شما در مورد مادر امام سجاد (ع) روشن مي گردد. بنابراين شهربانو در صورت صحت اصل داستان، بيش از بيست سال پيش از حادثه كربلا فوت كرده بود و به جز امام سجاد (ع) فرزندي نداشت.بنابراين، اگر سخنرانان و واعظان در مورد زندگي اين بانوي گرامي اطلاعات گوناگوني ارائه نمي دهند، به دو دليل است: اول اين كه اصلا جريان اسارت شاهزاده ايراني و به عقد امام حسين در آمدن را برخي از نويسندگان مورد ترديد قرار داده اند. دليل ديگر اين كه : اگر مادر امام سجاد (ع) شهربانو باشد (و يا فردي ديگر) وي در هنگام زاييدن فوت كرده بود و در رخدادهاي بعدي نقشي نداشت.اگراز اسيري سخن مي گويند، سند تاريخي ندارد و شايد مربوط به ديگر زنان امام حسين (ع) باشد كه اشتباه از شهر بانو نام مي برند.پي نوشت ها : 1 - سيد محسن امين ، اعيان الشيعه، ج2،ص412.براي توضيح بيشتر در اين باره به كتاب زندگاني علي بن حسين (ع) ، اثر دكتر سيد جعفر شهيدي مراجعه كنيد.
کد سوال : 54173
موضوع : گنجینه مذهبی>واحد پاسخ به سوالات دفتر تبليغات اسلامي
پرسش : در مورد "بودا" اطلاعاتي در اختيار ما بگذاريد.
پاسخ : بودا، لقب گوتمه است. گوتمه، بنيانگذار آيين بودايي است. واژة بودا در سانسكريت به معناي كسي است كه به روشن بيني و اشراق رسيده است. بودا در شهر قديمي كاپيلاواستو در جنوب نپال متولد شد. تاريخ تولد او دقيقاً روشن نيست، اما احتماً در حدود قرن ششم تا چهارم قبل از ميلاد مي زيسته است.زندگي بودا با افسانه آميخته است. گفته شده كه از طبقة كشتريه (طبقه سلحشوران و جنگجويان) بود. پدرش بر قبيله شاكيان فرمان مي راند. بر اساس متون بودايي در 29 سالگي با مشاهده چهار منظرة "پير سالخورده"، "مريض درمانده"، "جنازه" و "راهب" قصر پدر، همسر و تنها فرزندش را ترك كرد، موي سر تراشيد، لباس راهبان هند را پوشيد و شش سال به رياضت مشغول شد. سرانجام در زير درختي كه بعدها آن را درخت بودهي(درخت بيداري و روشنايي) ناميدند، بودا شد، يعني به روشن بيني رسيد. بودا در زير درخت به چهار حقيقت برجستة آيين خود دست يافت: هر آنچه پا به عرصة هستي مي گذارد محكوم به رنج و درد است؟ مبدإ رنج، تولد و پيدايي است؛ بنابراين بايد گردونة مرگ و حيات را متوقف كرد؛ و راهي كه به سوي آزادي مطلق مي رود، پس از مراحل هشتگانه است، شامل: درك درست، فكر درست، گفتار درست، كردار درست، زندگي درست، كوشش درست، پندار درست و توجه (مراقبه).بودا شاگردان زيادي تربيت كرده و به اطراف و اكناف فرستاد و براي راهبان بودايي ده قانون اخلاقي وضع كرد كه رعايت پنج قانون آن براي ساير بوداييان نيز لازم بود. آيين بودا در قرن سوم پيش از ميلاد، بر اثر فعاليت هاي تبليغي آشوكا، امپراطور هند كه در حدود 268 پيش از ميلاد به تخت نشست، در سر حرات هند و ايران گسترش يافت. در واقع او سبب شد آيين در حد يك فرقة كوچك هندي باقي نماند و گسترش يابد. از بودا در فرهنگ اسلامي بيشتر به نام "بوزاسف" ياد شده و او را فيلسوفي معتقد به تناسخ دانسته اند كه اين باور را در هند رواج داد. شهرستاني از پيروان بودا به نام اصحاب "بدده" ياد مي كند و مي گويد: بدده كسي است كه در اين عالم متولد نشود، نكاح نكند، نخورد، نياشامد، پير نشود و غيره.برخي از علماي اسلام او را پيامبر دانسته اند. چنان كه محمد باقر مجلسي داستان بلوهر و بوزاسف را در بردارندة حكمت هاي شريفة انبيا و مواعظ لطيف حكما و گنجي از گنج هاي رباني دانسته است. گفته اند كه بودا پس از 45 سال تعليم در هشتاد سالگي در گذشت.(1)پي نوشت ها: 1. دانشنامة جهان اسلام، ج 4، ص 498 ـ 499.