• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 445
تعداد نظرات : 171
زمان آخرین مطلب : 5031روز قبل
دعا و زیارت

فرقه هاى اسماعیلیه  
پس از شهادت امام صادق علیه السلام در سال 148 ه‍ ق ، گروهى مرگ اسماعیل را در زمان امام صادق علیه السلام انكار كردند و او را امام غایب و امام قائم دانستند و مراسم تشییع جنازه اسماعیل از طرف پدر را براى حفظ جان او تفسیر كردند؛ نوبختى این گروه را ((اسماعیلیه خالصه )) مى نامد.  این گروه به زودى منقرض شدند.
گروه دوم بر آن شدند كه اسماعیل مرده است ، امام چون در زمان حیات پدرش به امامت رسیده بود، پس از فوتش ، امام صادق علیه السلام فرزند اسماعیل یعنى محمد را به امامت نصب كرد. بنابراین پس زا شهادت امام صادق علیه السلام ، محمد به امامت رسید. این گروه به
((
مباركه )) معروف گشتند، زیرا رئیس آنان ((مبارك )) نام داشت .
همین گروه اخیر، پس از مدتى به دو فرقه انشعاب یافتند. برخى از آنان مرگ محمد را پذیرفتند و سلسله امامان را در فرزندان محمد ادامه دادند. و برخى دیگر منكر مرگ محمد بودند و غیبت او را باور داشتند و وى را امام قائم مى پنداشتند. اینان ((قرامطه )) نامیده مى شوند زیرا لقب رئیس آنها ((قرمطویه )) بوده است

منبع آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی

يکشنبه 8/10/1387 - 11:18
دعا و زیارت
اسماعیلیه 
اسماعیلیه فرقه اى هستند كه به امامت شش امام اول شیعیان اثنى عشرى معتقدند اما پس از امام صادق علیه السلام بزرگترین فرزند او، اسماعیل یا فرزند اسماعیل ، محمد، را به امامت مى پذیرند. به این ترتیب ، آنان به هفت امام معتقدند و همین مطلب اعتقاد مشترك در میان همه فرقه هاى اسماعیلیه است ، و یكى از ادله نامیده شدن اسماعیلیه به ((سبعه )) همین مطلب است . از دیگر ادله این نامگذارى اختلاف آنها با امامیه در مورد هفتمین امام است . برخى گروههاى اسماعیلیه به امامان هفتگانه دیگرى غیر از هفت امام مذكور قائل اند. عقاید دیگر نیز مانند هفت پیامبر اولوالعزم در میان اسماعیلیان مطرح شده است كه مى توانند منشاء این نامگذارى باشد.
از دیگر نامهاى اسماعیلیه
((
باطنیه )) است . مهمترین ویژگى این گروه باطنى گرى و تاءویل آیات و احادیث و معارف و احكام اسلامى است . آنان معتقدند كه متون دینى و معارف اسلامى داراى ظاهر و باطن است كه باطن آن را امام مى داند و فلسفه امامت ، تعلیم باطن دین و بیان معارف باطنى است . اسماعیلیه در جهت تاءویل معارف اسلامى معمولا از آراى فیلسوفان یونان كه در آن زمان سخت رواج یافته بود،سود مى جستند. به اعتقاد همه فرق اسلامى ، اسماعیلیان در تاءویل دین افراط كردند، حتى بسیارى از مسلمانها آنان را به عنوان یكى از فرق و مذاهب اسلامى قبول ندارند.
شاید ریشه پیدایش اسماعیلیه در این نكته نهفته باشد كه اسماعیل فرزند ارشد امام صادق علیه السلام ، مورد احترام و تكریم امام بود؛ به همین دلیل برخى گمان مى كردند كه پس از امام صادق علیه السلام او به امامت خواهد رسید. اما اسماعیل در زمان حیات امام از دنیا رفت و امام ، شیعیانش را بر مرگ پسر شاهد گرفت و جنازه او را در حضور شیعیان و به صورت علنى تشییع و تدفین كرد.
يکشنبه 8/10/1387 - 11:18
دعا و زیارت

مذهب زیدیه  
پس از زید، در بین پیروان او دانشمندانى پدید آمدند كه به تنظیم عقاید و احكام زیدیه پرداختند و بدین ترتیب ، مذهب زیدیه پدید آمد. گرچه دانشمندان زیدیه به سیره عملى و نوشته هاى زید توجه داشتند، اما در عقاید از معتزله و در فقه از مكتب ابوحنیفه تاءثیر پذیرفتند.
عقیده زیدیه درباره امامت به این صورت است كه آنان تنها به سه امام منصوص معتقدند و از این رو مى توان آنها را شیعه سه امامى دانست . به اعتقاد آنها پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله تنها به امامت امام على و امام حسن و امام حسین علیهما السلام تصریح كرده است و پس از این سه بزرگوار، امام كسى است كه شرایطى را احراز كند. یكى از این شرایط جهاد علنى و مبارزه مسلحانه با ستمگران است . از همین جاست كه زیدیه پس از امام حسین علیه السلام ، به امامت امام سجاد علیه السلام و دیگر امامان امامیه كه به جهاد علنى نپرداختند، اعتقاد ندارند. در عوض ، آنان زید بن على ، یحیى بن زید، محمد بن عبدالله (نفس زكیه )، ابراهیم بن عبدالله و شهید فخ و برخى دیگر از فاطمیان را كه به جهاد علنى پرداختند، امام مى دانند، از نظر آنان ، شرط دوم امام ، فاطمى بودن است . منظور از فاطمى ، كسى است كه از طریق پدر به امام حسن و امام حسین علیهما السلام كه فرزندان حضرت فاطمه علیه السلام هستند، برسد، معرفت نسبت به دین و شجاعت نیز از شرایط امام است .
بنابراین ، تفاوت مهم زیدیه و امامیه در مساءله امامت در دو نكته اساسى است . یكى اینكه امامیه به دوازده امام منصوص و تعیین شده از سوى خداوند و پیامبر صلى الله علیه و آله قائل اند، در حالى كه زیدیه به سه امام منصوص معتقدند. دیگر اینكه زیدیه شرط امام را مبارزه مسلحانه مى دانند، در صورتى كه امامیه به چنین شرطى اعتقاد ندارند. اصولا ویژگى اصلى زیدیه همین مبارزه با شمشیر و جهاد علنى است

منبع آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی

يکشنبه 8/10/1387 - 11:18
دعا و زیارت

قرامطه  
همان گونه كه بیان شد قرامطه پیروان فردى ملقب به قرمط یا قرمطویه هستند و از فرقه مباركیه منشعب شدند. مباركیه برخلاف اسماعیلیه خالصه كه پس از امام صادق علیه السلام به امامت اسماعیل معتقد بودند، به امامت محمد فرزند اسماعیل اعتقاد داشتند. قرمطویه ابتدا پیرو فرقه مباركیه بود اما پس از مدتى با ابراز آراء جدید راه خود را از مباركیه جدا كرد. ظاهرا نام اصلى قرمطویه ، حمدان بن اشعث است كه گاه حمدان قرمط نیز خوانده مى شود. دلیل ملقب شدن حمدان به قرمط این بود كه ((قرمطة )) وقتى در مورد راه رفتن به كار مى رود، به معناى نزدیكى قدمهاست و حمدان به دلیل كوتاهى قد و پاها، قدمهایش نزدیك به هم بود.
قرامطه بیش از دیگران فرق اسماعیلى به باطنى گرى و ضدیت با عقاید و احكام قطعى و اجماعى مسلمانان مبادرت مى كردند به گونه اى كه نمى توان آنها را فرقه اى اسلامى نامید. نوبختى درباره عقاید این گروه مى گوید: آنها گذشته از اینكه محمد بن اسماعیل را هفتیمن امام مى دانند، او را امام غایب و قائم و رسول خدا نیز مى پندارند. به عقیده آنها محمد بن اسماعیل صاحب دین و شریعت جدید و آخرین پیامبر اولوالعزم است و دین او ناسخ دین اسلام نیز هست . قرامطه به هفت پیامبر اولوالعزم یعنى نوح ، ابراهیم ، موسى ، عیسى ، محمد، على و محمد بن اسماعیل معتقدند. به اعتقاد قرامطه همه احكام قرآن و سنت داراى ظاهر و باطنى است و عمل به ظاهر باعث گمراهى ، و عمل به باطن موجب نجات و رستگارى است . (
قرامطه در مناطق مختلفى از جهان اسلام به مبارزه با حكومت عباسى پرداختند و گاه موفق به تشكیل حكومت قرمطى شدند. فعالیتهاى این گروه عمدتا در عراق ، بحرین ، شام و یمن بود. چنان كه گفتیم ، نخستین بار حمدان بن اشعث دعوت قرامطه را در عراق آشكار كرد. او كه فردى زاهد بود در حوالى كوفه پیروان زیادى پیدا كرد و حكومتى محدود را رهبرى كرد. او ابتدا از مردم مبالغى دریافت مى كرد و به فقرا انفاق مى نمود، اما در ادامه ، مالكیت خصوصى را لغو كرد و به جاى آن مالكیت اشتراكى را حاكم كرد؛ به این صورت كه همه اموال مردم را جمع مى كرد و سپس به هر فرد به اندازه نیازش مى بخشید. مهمترین قیام قرامطه در بحرین ظاهر ساخت . پس ‍ از او ابوسعید جنابى قیام كرد و پیروانى پیدا كرد. وى پس از مسلط شدن بر بحرین به فكر تصرف بصره افتاد. معتضد خلیفه عباسى سپاهى براى سركوبى او فرستاد ولى سپاه عباسیان شكست خورد. پس از ابوسعید، فرزند ارشد او سعید در سال 301 ق . به حكومت رسید. در سال 305 ق . سعید از حكومت خلع شد و برادرش ابوطاهر به رهبرى قرامطه رسید. در زمان او قرامطه قدرت بسیارى یافتند و مرتكب فجیع ترین اعمال شدند. حكومت ابوطاهر و حملات او به عراق و حجاز با اوایل حكومت فاطمیان در مغرب و شروع حملات آنان به مصر هم زمان بود. بدین سان حكومت عباسیان در غرب از سوى اسماعیلیان فاطمى و در شرق توسط اسماعیلیان قرمطى تهدید مى شد. ابوطاهر در سال 317 ق . در ایام حج به مكه حمله كرد و ضمن كشتار حاجیان و اهالى مكه ، حجر الاسود را از كعبه جدا كرد و آن را ربود. پس از مرگ ابوطاهر در سال 332ق .، ابتدا برادران او به شكل مشاركتى اداره حكومت را بر عهده گرفتند و پس از مدتى ، یكى از برادران به نام احمد حكومت را در دست گرفت ، حكومت قرامطه تا سال 469 ق . در بحرین ادامه داشت . در این زمان سپاه سلجوقیان احساء مركز قرامطه را غارت و قرامطه را تار و مار كرد.
قرامطه در شام و یمن نیز دعوت خود را آشكار كردند و پیروانى یافتند اما نتوانستند حكومت قرمطى را تاءسیس كنند

منبع كتاب آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی

يکشنبه 8/10/1387 - 11:18
دعا و زیارت

شخصیت زید بن على  
زید فرزند امام سجاد علیه السلام است . او در نیمه دوم قرن اول و نیمه اول قرن دوم مى زیست و بر ضد هشام بن عبدالملك حاكم اموى قیام كرد و سرانجام به شهادت رسید. امامان معصوم علیه السلام و دانشمندان امامیه معمولا زید را به جهت دانش ، تقوا و شجاعت ستوده و قیامش را مورد تاءیید قرار داده اند؛ از نظر آنها زید بن على مدعى امامت نبود و به امامت پدر، برادر و پسر برادرش اعتقاد داشت و با رضایت آنان و با انگیزه انتقام خون امام حسین علیه السلام ، امر به معروف و نهى از منكر و اصلاح امور امت و تشكیل حكومت و واگذارى آن به امامان معصوم علیه السلام قیام كرد. از نظر علمى و اعتقادى ، زید شاگرد پدر و برادرش ، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام بود. با توجه به این مطالب ، زید بن على را مى توان یك شیعه امامى دانست .  مؤ لف كتاب كفایة الاثر، خزاز قمى ، پس از نقل گزارشهایى در مورد اعتقاد زید به امامان دوازده گانه امامیه ، مى گوید: قیام زید براى امر به معروف و نهى از منكر بود نه مخالفت با امام صادق علیه السلام ، اما چون آن امام قیام علنى نكرد و زید این كار را انجام داد، گروهى (زیدیه ) گمان كردند میان این دو اختلاف وجود دارد، در نتیجه با این اعتقاد كه امام باید قیام كند، زید را امام دانسته ، منكر امامت امام صادق علیه السلام شدند. در حالى كه زید خود معتقد به امامت حضرت صادق علیه السلام بود و عدم قیام امام به جهت رعایت نوعى تدبیر و مصلحت بوده است . وى سپس از امام صادق علیه السلام نقل مى كند كه اگر زید موفق مى شد، به عهد خود وفا مى كرد (و حكومت را به امام واگذار مى كرد) و انگیزه او از این قیام رضایت آل محمد بود و مقصود او از آل محمد، من بودم
همان طور كه در بررسى عقاید زیدیه خواهیم دید، فرقه هایى از زیدیه گرچه امام على علیه السلام را افضل مردم پس از پیامبر صلى الله علیه و آله مى دانند اما خلافت ابوبكر و عمر را مشروع تلقى مى كنند. دلیل آنها جواز خلافت مفضول با وجود افضل است . در كتابهاى فرق و مذاهب ، اهل سنت این اعتقاد را به زید نسبت مى دهند و دلیل آنها گزارشى است كه در برخى كتابهاى تاریخى ذكر شده است .  این گزارش بر طبق نقل ابن اثیر چنین است : پس از خروج زید جماعتى از سران بیعت كنندگان با زید، نظر او را درباره ابوبكر و عمر جویا شدند. زید در پاسخ گفت : خداوند آن دو را رحمت كند، من از اهل بیتم چیزى جز نیكى درباره آنها نشنیدم ، بیشترین چیزى كه در اینجا وجود دارد این است كه ما نسبت به خلافت از همه مردم سزاوارتر بودیم ولى ما را از آن محروم كردند و این عمل به نظر ما باعث كفر آنها نمى شود و آنها به عدالت و بر طبق كتاب و سنت رفتار كردند. بیعت كنندگان پرسیدند: اگر آن دو ظالم نبودند، اگر آن دو ظالم نبودند، پس اینها (بنى امیه ) نیز ظالم نیستند. زید در پاسخ گفت : اینها مثل آن دو نیستند. اینان به ما و به شما و به خودشان ظلم مى كنند و من شما را به كتاب خدا و سنت پیامبر صلى الله علیه و آله ، بر پا داشتن سنتها و از میان بردن بدعتها دعوت مى كنم . اگر اجابت كردید، به سعادت مى رسید و الا من وكیل و سرپرست شما نیستم .در این حال گروهى از زید جدا شدند و بیعتش را شكستنداگر این گزارش واقعى باشد، مهمترین نكته اى كه مى توان از آن استفاده كرد تفاوت میان ابوبكر و عمر با بنى امیه است . در این نقل ، زید خلافت را حق خاندان خود مى داند و محروم كردن امام على علیه السلام از خلافت را باعث كفر نمى داند. اما از اینكه كارى كفرآمیز نیست ، نمى توان نتیجه گرفت كه آن كار صحیح است و در نتیجه خلافت مفضول با وجود افضل صحیح و مشروع است . به نظر مى رسد هدف اصلى زید در پاسخش این بود كه در بحبوحه جهاد بر ضد بنى امیه مسائل اختلافى دیگر مطرح نشود. او مى خواست تفاوت فاحش بنى امیه را با دو خلیفه اول بیان كرده و از این راه قیام خویش بر ضد بنى امیه را توجیه كند. به هر حال با چنین گزارشهایى نمى توان روایات صحیح و متعددى كه زید را از امامیه مى دانند، رد كرد.

منبع آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی

يکشنبه 8/10/1387 - 11:18
دعا و زیارت

امام صادق (ع) فرمود : پائین ترین مرتبه اسراف عبارتست از : 1- دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است .2-اینکه لباس کار و لباس بیرونی،یکی باشد.3-به دور انداختن هستۀ خرما پس از خوردن خرما((چون از هسته خرما مادۀ غذایی برای شتران تهیه می شد)) .        وسائل الشیعه جلد 2 باب28صفحه 384

نقل شده که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده و از خانه بیرون انداخته اند ، خشمگین شد و فرمود : اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندیش می دادید.       مجموعه الاخبارباب171 حدیث 4 

يکشنبه 8/10/1387 - 10:10
دعا و زیارت

امام صادق (ع) فرمود : اسراف آنستکه که انسان ؛ مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند ((مثل سیگار کشیدن)) عرض شد پس اقتار چیست ؟ فرمود : اینست که غذایت نان و نمک باشد در صورتیکه قدرت داری غذای مناسب تری بخوری.           مجموعه الاخبار باب171 حدیث1

امام صادق (ع) فرمود : کسی که آبی را از نهر فرات برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن ، زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است.  مجموعه  الاخبارباب 171حدیث 3

يکشنبه 8/10/1387 - 10:9
دعا و زیارت

امام صادق (ع) : مردی از امام (ع) سوال نمود چرا خداوند گوشت خوک و شراب را حرام نموده است ؟ امام (ع) در پاسخ فرمودند : خداوند تبارک و تعالی چیزی را حلال ننموده و چیزی را حرام نکرده مگر برای حفظ مصالح خود مردم. نه آنکه بنا بر میل خود نسبت به چیزی آن را حلال نموده و به خاطر بی میلی خود نسبت به امری آنرا حرام کند. زیرا خداوند که خالق بندگانش میباشد ، می داند چه چیزهائی سبب قوام جسم و روح ایشان میشود. پس آنها را حلال نموده و میداند چه چیزهائی برای روح و جسم انسان ضرر دارد ، آنها را حرام فرموده. برای مثال گوشت خوک را حرام نموده ، زیرا سبب بی غیرتی و بی تعصبی و فساد اخلاق میشود. و شراب را حرام نمود ، زیرا شرابخواری موجب ارتعاش و لرزش بدن است و مروت و جوانمردی را از شخص زائل می کند و شخص مشروبخوار را به تمام امور زشت و قبیح از قبیل زنا با محارم و آدم کشی و هر فتنه ای می کشاند.   تفسیر جامع جلد 2 صفحه 156

يکشنبه 8/10/1387 - 10:9
دعا و زیارت
امام صادق (ع) : خداوند عده ای را بصورت های گوناگون مسخ کرد شبیه خوک ، بوزینه ، خرس و هرچه از مسوخات دیگر است و آنگاه از خوردن این نمونه ها نهی فرمود تا از این جور حیوانات بهره مند نگردند و عقوبت آنرا خوار و سبک نشمرند !   تفسیر عیاشی و کتاب الاطعمة و الاشربه وسائل باب1 صفحه 377 
يکشنبه 8/10/1387 - 10:8
دعا و زیارت
حضرت امام رضا (ع) : در جهت تحریم خوردن گوشت خوک می فرماید : (( خداوند خوردن خوک را حرام فرموده چون حیوان است مهیب و زشت صورت که خدا او را برای پند و عبرت گرفتن خلق آفریده ( یعنی از دیدنش بفهمند که خدا بر هر چیزی توانا است و خدای را بر زیبایی صورت بشری خود شکر کنند ) و بترسند از شهوترانی و بی بند و باری که موجب این میشود که خدای تعالی صورت زیبای بشری را از ایشان گرفته و به صورت خوکشان کند و مسخ شوند ( چنانچه با جماعتی از پیشینیان در دنیا چنین فرمود و سایرین در عالم برزخ و قیامت در اثر داشتن خوی خوک بصورت او محشور میشوند ) و خوک را در بین بشر گذارد تا دلیلی برای گذشتگانی که با این صورت در آمده بودند باشد و جهت دیگر حرمت گوشت خوک آن است که خوراکش پلیدترین پلیدیها و کثیف ترین کثافتها است با مفاسد و زیانهای بسیاری که در خون او است)).      وسائل الشیعه ، جلد16 صفحه 378 باب اطعمه 
يکشنبه 8/10/1387 - 10:8
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته