• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 445
تعداد نظرات : 171
زمان آخرین مطلب : 5004روز قبل
دعا و زیارت

مطالب یاد شده ، هشدارى به همه مسلمانان است كه تا خداوند، در این دنیا به آنها مهلت داده از فرصت استفاده كنند؛ زیرا هنگامى كه وقت مرگ فرا رسید، دیگر تاءخیر و بازگشتى نیست .
از این رو، بعضى از درستكاران و پارسایان در خانه خود قبرى كنده بودند، گاهى در میان آن رفته و مى خوابیدند: به خود خطاب كرده و مى گفتند: ((خیال كن مرده اى و ترا درون قبر نهاده اند و از خداوند، تمنا مى كنى ترا به دنیا بازگرداند تا عمل صالح انجام دهى )).
بعد از آن ، بیرون مى آمدند و به خود مى گفتند: ((اكنون خدا به تو لطف كرده و ترا به دنیا بازگردانده است . اكنون در راه خدا قدم بردار، خود را اصلاح كن ، تا هنگام مرگ تقاضاى بازگشت و جبران نكنى ، كه اگر چنین تمنا كنى ، این جواب قاطع را مى شنوى كه ((هرگز بازگشتى نیست و همیشه باید در قبر باشى )).
علامه غزالى در این باره چنین نقل مى كند: ربیع بن خثیم (معروف به خواجه ربیع ) در خانه خود، قبرى كنده بود، هر وقت در قلب خود احساس قساوت و غفلت مى كرد، وارد آن مى شد و در لحد مى خوابید و ساعت ها در میان آن مى ماند. سپس مى گفت :
رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما تركت (131)
((پروردگارا! مرا بازگردان ، شاید در قبال آن چه كرده ام ، عمل صالحى انجام بدهم )) (و جبران گذشته را بنمایم و تدارك كنم ).
این آیه را مكرر به زبان مى آورد، و با حال حزین مى خواند. سپس به خود خطاب كرده و از قول خداوند، مى گفت :
یا عبداله قدر جعناك فاعمل الصالح
((اى بنده خدا! همانا ترا به دنیا برگرداندیم پس كارهاى شایسته و عمل صالح انجام بده )).

دوشنبه 9/10/1387 - 18:11
دعا و زیارت

از دكتر حسن احسان تهرانى كه در كربلا مطب داشته نقل شده است : روزى مشرف به كاظمین شدم و بعد از آن كنار دجله رفتم ، دیدم جنازه اى را عده اى بر دوش گرفته و به سمت حرم مطهر حركت مى كنند.
هنگامى كه جنازه را به طرف صحن مطهر مى بردند، من هم كه عازم تشرف بودم به دنبال آن حركت كردم . مقدارى كه او را تشیع كردم ناگاه دیدم یك سگ سیاه ترسناكى روى جنازه نشسته است !
بسیار تعجب كردم و با خود گفتم : این سگ ، چرا روى جنازه رفته است ؟ متوجه نبودم كه این سگ نیست بلكه تجسم یافته اعمال میت است . به افرادى كه در اطراف من تشییع مى كردند گفتم : روى جنازه چیست ؟
گفتند: چیزى نیست به جز همین پارچه اى كه مى بینى ! دریافتم كه این سگ صورت واقعى اعمال میت است و فقط من آن را مى بینم و دیگران ادراك نمى كنند.
هیچ نگفتم تا جنازه را به صحن مطهر رسانیدند. همین كه خواستند تابوت را براى طواف داخل صحن برند دیدم آن سگ از روى تابوت پائین پرید و در گوشه اى ایستاد تا آن كه جنازه را طواف دادند. وقتى مى خواستند از در صحن خارج شوند، دوباره آن سگ به روى جنازه پرید!
(133)
معلوم است كه صاحب آن جنازه مرد ظالم و متجاوزى بوده كه صورت ملكوتى او به شكل سگ مجسم شده است . (چون آن دكتر داراى صفاى باطن بوده این معنى را ادراك مى نموده و دیگران چیزى نمى دیده اند.)

دوشنبه 9/10/1387 - 18:11
دعا و زیارت
جنازه دولت مردى سگ شد!  

شخصى نقل مى كند: من با جماعتى همراه جنازه یكى از رجال دولت ((ناصر الدین شاه قاجار)) بودیم و به عتبات عالیات مى رفتیم ، در یكى از منزل ها جنازه را نزدیك خود گذاشته و مشغول صحبت بودیم . ناگهان دیدیم آن تابوت به حركت درآمد و سگى بد صورت از میان آن بیرون آمد! چون آن كیفیت را مشاهده كردیم تعجب نموده ! كنار تابوت آمدیم و نگاه كردیم چیزى در آن ندیدیم و كفن هم بدون جنازه بود!
ما هم با چوب چیزى شبیه جنازه ترتیب دادیم و به صورت میتى در میان كفن پیچیده و در تابوت گذاشتیم ، اطراف آنرا با پارچه و شمع بستیم و به عتبات عالیات نقل دادیم و در مكان شریفى دفن كرده و مراجعت نمودیم . آن شخص مى گوید: من او را مى شناختم ولى براى احترام اسم او را نبردم

دوشنبه 9/10/1387 - 18:11
دعا و زیارت

از شیخ بهایى نقل شده : ایشان روزى به قصد زیارت یكى از اهل حال كه در مقبره تخت فولاد منزل داشت از اصفهان بیرون رفت . چون به خدمت آن شخص عارف رسید و مشغول صحبت شدند، مرد عارف براى شیخ نقل كرد:
روز گذشته امر عجیبى در این جا واقع شد كه من شاهد آن بودم ! قضیه چنین بود: دیدم جماعتى جنازه اى را آوردند و در فلان موضع دفن نمودند و رفتند، (موضع دفن را به شیخ بهایى نشان داد).
مى گوید: ساعتى نگذشت ناگاه بوى خوشى به مشامم رسید كه از بوهاى عالم دنیا نبود! متحیر شدم و از چپ و راست در صدد بر آمدم كه بدانم آن بو از كجا است .
ناگهان جوان خوش صورتى را دیدم كه در لباس سلاطین و صاحبان ثروت به جانب آن مقبره كه تازه صاحب آن را دفن كرده بودند در حركت است ، وقتى كنار قبر رسید ناگهان داخل آن شد! زمانى نگذشت كه بوى زننده اى به مشامم رسید كه در تمام عمر خود بدتر و گندتر از آن ندیده بودم . به دنبال آن بر آمدم دیدم سگى سیاه و بدهیبتى به سوى همان قبر در حركت است و داخل آن شد.
از این قضیه تعجب كردم ! در فكر فرو رفتم و متحیر بودم . ناگاه دیدم آن جوان كه اول داخل قبر شده بود با لباسهاى پاره پاره و بدن مجروح و خون آلود بیرون آمد! از همان راهى كه آمده بود شروع به رفتن كرد. من از خود را به او رسانیدم درخواست و التماس نمودم كه حقیقت این امر را برایم بیان كند. گفتم : تو كیستى ؟ آن سگ چه بود و چرا داخل قبر شدید؟ چرا بیرون آمدى و بدنت مجروح شده است ؟
در جواب گفت : من اعمال نیك این میت بودم ! ماءموریت داشتم با او رفاقت نمایم ، آن سگ سیاه و بدهیبت ، اعمال زشت و ناصالح او بود كه وارد قبر شد! گفتم : این جا، جاى من است ! تو از قبر بیرون برو. آن هم گفت : این جا، جاى من است و تو بیرون برو! اما چون اعمال بد او بیشتر بود آن سگ غالب شد و مرا مجروح و لباسهایم را پاره كرد و با این وضع كه مى بینى از قبر بیرون نمود و خودش تا روز قیامت رفیق و همنشین او شد

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 18:11
دعا و زیارت
 

این طور نیست كه نكیر و منكر فقط از خدا و پیامبر و دین سئوال كنند. بلكه از امامت و ولایت معصومین علیهم السلام هم سئوال مى كنند. اگر كس نتواند جواب دهد با گرز آتشین بر مغزش مى زنند كه در اثر آن ، قبرش ‍ پر از آتش مى شود.
در این باره داستانى كه مرحوم علامه طباطبایى ره از مرحوم آقاى حاج میرزا على آقا قاضى نقل كرده است را مى آوریم تا مطلب بهتر معلوم شود.
ایشان نقل كرده است : در نجف اشرف ، نزدیك منزل ما، مادر یكى از دخترهاى افندى ها فوت كرد.
(143)
این دختر در مرگ مادر بسیار ضجه و ناله مى كرد و جدا ناراحت بود، او با تشییع كنندگان تا كنار قبر مارد آمد، آن قدر ناله كرد كه تمام جمعیت و تشیع كنندگان را منقلب نمود.
وقتى قبر را آماده كردند و خواستند مارد را در قبر گذارند، آن دختر فریاد زد: از مادرم جدا نمى شوم ؟!
هر چه خواستند او را آرام كنند نتوانستند.
دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند بدون شك او جان مى دهد و از دار دنیا مى روند.
بالاخره بنا شد مادر را در قبر بخوابانند و دختر هوم پهلوى مادر بماند و قبر را به وسیله تخته اى بپوشانند و سوراخى هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست ، از این دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر، پهلوى مارد خود خوابید، وقتى آمدند و سرپوش را برداشتند كه ببینند چه بر سر دختر آمده است ؟ دیدند تمام موهاى سر دختر سفید شده است ؟!
گفتند: چرا این طور شده اى ؟ در جواب گفت : دیشب پهلوى مادرم خوابیدم ، دیدم دو نفر از ملائكه آمدند و در دو طرف او ایستادند، شخص ‍ محترمى هم آمد و در وسط ایستاد.
فرشتگان مشغول سئوال از عقائد مادرم شدند و او جواب مى داد: سئوال از توحید نمودند. جواب داد: خداى من واحد است . سئوال از نبوت كردند. گفت : پیغمبر من حضرت ((محمد)) است . سئوال از امامت كردند. آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود فرمود: من امام او نیستم .
در این حال آن دو فرشته چنان گرزى بر سر مادرم زدند كه آتش به آسمان زبانه كشید! من از وحشت آن واقعه به این حال كه مى بینید در آمده ام .
مرحوم قاضى نقل كرده : چون تمام طایفه دختر سنى مذهب بودند و این واقع طبق عقیده شیعه واقع شده است ، آن دختر شیعه شد و تمام طایفه او كه از افندى ها بودند به بركت این دختر شیعه شدند

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 18:11
دعا و زیارت

یكى از مشكلات بسیار مهم دانشمندان ، اثبات برزخ و قبول زنده شدن در قبر است . و این كه آیا برزخ چیست و كجا واقع است ؟ آیا مرگ تنهاست یا یك حیات و زندگى مخصوص و مرموز؟ آیا برزخ براى همه افراد جهان است یا اشخاص مخصوص ؟ آیا در برزخ چه مى گذرد و چه قضایایى واقع مى شود؟ آیا زندگى كردن و روزى خوردن در آن جا به چه صورت است ؟
از سه راه مى توانیم برزخ را ثابت كنیم . یكى از راه آیات قرآن . دیگر از راه روایات . سوّم از راه خواب هایى كه خود دیده ایم یا افرادى كه به آنان اعتماد داریم دیده اند و آنها را بیان كرده اند و خوابشان هم تعبیر صحیحى داشته است .

منبع كتاب الكترونیكی متین
دوشنبه 9/10/1387 - 18:5
دعا و زیارت

ابتدا آیات را نقل مى كنم و سپس آنها را بررسى مى نمایم . آیاتى كه در این باره نازل شده است از این قرارند:
1- در یك جا مى فرماید: ((به آنان كه در راه خدا كشته شده اند مرده نگویید، بلكه آنان زنده اند ولى شما (زندگى آنان را) نمى فهمید)).
(101)
2 - در جاى دیگر آمده است : ((گمان نكن كسانى كه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روز مى خورند و به آن چه خدا، از جود و كرم خود به آن ها عطا كرده است شادمانند. و درباره كسانى كه هنوز به آنان نپیوسته اند شادى مى كنند كه ایشان نه ترسى دارند نه غمگین مى شوند و از جهت این كه خداوند، نعمت و فضل خود را به آنان مى دهد و پاداش مؤ منان را ضایع نمى كند خوش حال و مسروراند)).

منبع كتاب الكترونیكی متین
دوشنبه 9/10/1387 - 18:5
دعا و زیارت

فلسفه زندگى به خوبى روشن است ؛ چرا كه دنیا محل كشت ، آزمایش ، پرورش و تحصیل كمالات علمى براى آخرت است . به تعبیر بعضى از آیات و روایات : دنیا مزرعه ، تجارت خانه ، دانشگاه ، میدان تمرین و یا به منزله ((عالم جنین )) براى جهان آخرت است .
آخرت هم مركز انوار الهى ، دادگاه بزرگ حق ، محل رسیدگى به حساب اعمال و جوار قریب و رحمت خداوند است .
در این جا مى توان گفت : فلسفه عالم ((برزخ )) كه در فاصله میان دنیا و آخرت قرار گرفته ، مانند فلسفه هر چیز دیگرى است كه به منظور انداختن میان دو چیز، مورد استفاده قرار مى گیرد. انتقال از محیطى به محیط دیگر كه از هر نظر با آن متفاوت است ، در صورتى قابل تحمل است كه فاصله اى وجود داشته باشد؛ فاصله اى كه بعضى از ویژگى هاى چیز اول و پاره اى از ویژگى هاى چیز دوم در آن جمع باشد.
معلوم است كه قیامت براى همه انسانها در یك روز تحقق مى یابد؛ چرا كه زمین و آسمان باید دگرگون شود، عالمى جدید و تو ایجاد گردد، حیات نوین انسانها در آن عالم صورت گیرد، بیان حال راهى جز این نیست كه در میان دنیا و آخرت ، براى برزخى باشد و ارواح ، به مرور زمان بعد از جدا شدن از بدن هاى مادى عنصرى ، به ((برزخ )) منتقل گردند و به اصطلاح ، ((آیندگان )) به ((رفتگان )) بپیوندند، و تا پایان دنیا در آن جا جمع شوند.
پس از پایان دنیا و آغاز آخرت ، همه با هم محشور مى شوند؛ زیرا ممكن نیست كه هر انسانى مستقلا براى خود قیامتى داشته باشد؛ چرا كه قیامت بعد از فناى دنیا و تبدیل زمین و آسمان ها به زمین و آسمان هاى دیگر است ؟ و همه مردم ، باید براى حساب رسى اعمال در یك روز و یك سرزمین اجتماع كنند.

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 18:5
دعا و زیارت

قرآن و روایات ، عالم برزخ را به عالم خواب تشبیه كرده اند: خواب را مرگ و مرگ را خواب دانسته اند با این تفاوت كه خواب مدتش كوتاه تر از مرگ است . (115)
قرآن مى فرماید: ((خداوند، ارواح را به هنگام ((مرگ )) قبض ‍ مى كند، ارواحى را هم كه نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد، سپس ‍ ارواح كسانى را كه مرگ آن ها را صادر كرده نگاه مى دارد و ارواح دیگرى كه (باید زنده بمانند و) فرمان ادامه حیاتشان را داده به بدن هایشان تا هنگام سرآمد ((اجل و مرگ )) باز مى گرداند(116).
آیه با صراحت كامل بیان گر آن است كه : مرگ و خواب ، از یك جنس ‍ هستند و خداوند در هر دو حال جان را مى گیرد، با این حساب كه ((خواب )) چهره ضعیفى از ((مرگ )) و ((مرگ )) نمونه كاملى از ((خواب 9 است آن كس كه اجلش رسیده باشد خداوند جان او را نگاه مى دارد، و آن كس كه اجلش هنوز نرسیده باشد جانش را در وقت بیدارى به او باز مى گردند.

خداوند روح ها را به هنگام فوت

ز مردم بگیرد بزنگاه موت

اگر مرگ بر كس نكرده شتاب

كند قبض روحش به هنگام خواب

پس آن را كه مرگش رسیده ز راه

دگر روح او را بدارد نگاه

كسى را كه مرگش نباشد زمان

به آن تن فرستد دگر باره جان

روایات نیز مرگ را به خواب تشبیه كرده اند: در این جا به ذكر چند روایت مى پردازیم .
1 - از پیامبر اسلام علیه السلام نقل شده كه فرمود: ((خواب برادر مرگ است .
(117)
2 - روزى آن حضرت به اقوامش خطاب كرد و فرمود: ((اى پسران عبدالمطلب ! همانا پیشوا و رهبر جامعه به فامیلش دروغ نمى گوید. سوگند به آن كسى كه مرا به راستى و پیامبرى فرستاد شما مى میرید همان طور كه مى خوابید و بر انگیخته مى شوید هم چنان كه بیدار مى شوید)). (118)
3 - شخصى از امام جواد علیه السلام پرسید: ((مرگ )) چیست ؟ در پاسخ فرمود: ((همین خوابى است كه هر شب سراغ شما مى آید، با این تفاوت كه مدت ((مرگ )) حوادث تلخ و شیرینى كه براى انسان رخ مى دهد. (پس خود را براى آن ، آماده كن .))) (119)
4 - از امام باقر علیه السلام نقل شده : ((هر كس بخواند نفس او به آسمان صعود مى كند و روح در بدنش باقى مى ماند. در میان این دو ارتباطى ، هم چون ارتباط نور و شعاع خورشید، با خورشید است . هرگاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر كند ((روح )) دعوت او را اجابت مى كند و به سوى خدا پرواز مى نماید و هنگامى كه اجازه بازگشت روح را دهد ((روح )) به تن باز مى گردد.(120)
5 - حضرت على علیه السلام فرمود: مسلمان نباید با حالت جنابت بخوابد و جز با طهارت و بستر نرود، اگر آب نیابد تیمم كند؛ زیرا روح مؤ من به سوى خداوند متعال بالا مى رود، او را مى پذیرد و به او بركت مى دهد، هرگاه پایان عمرش فرا رسیده باشد او را در گنج هاى رحمتش ‍ قرار مى دهد! و اگر فرا نرسیده باشد او را با فرشتگان امینش به جسد باز مى گرداند.
6 - حضرت رسول علیه السلام فرمود: الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا ((مردم در هوابند وقتى كه مردند، بیدار مى شوند.))
(121)
از حدیث اخیر، چنین فهمیده مى شود كه : عالم برزخ از یك نظر، در مقایسه با عالم آخرت یك نوع خواب است ، ولى نسبت به زندگى دنیا، یك زندگى بسیار وسیع تر از زندگى دنیا است .

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 18:5
دعا و زیارت

هر انسانى مایل است بداند عالم ((برزخ )) كجا است ؟ ((برزخى )) كه این همه صحبت از آن مى شود، ((برزخى )) كه این همه آیات و روایات درباره آن نازل و وارد شده ، ((برزخى )) كه عده اى عاشق آن و عده اى از آن گریزانند و ((برزخى )) كه تمام انسان ها بعد از پایان عمر به آن منتقل مى شوند كجا واقع شده است ؟ آیا در همین دنیا است یا در عالم دیگر؟
عقل ما نمى تواند كه حقیقت آن را درك كند؛ چرا كه عقل ما ناقص است و خود ما هم نرفته ایم تا با چشم دیده باشیم . كسانى هم كه رفته اند یا مى روند، به ما خبرى نمى دهند؟ تنها چیزى كه درباره برزخ مى دانیم تشبیهاتى است كه در روایات وجود دارد: از قبیل این كه تمام از زمین و آسمانها و كهكشان نسبت به عالم ((برزخ )) مانند حلقه اى در بیابان است ! یا این كه انسان تا زمانى در دنیاست مانند كرم در سیب مى باشد كه از اطراف خود خبر ندارد، یا طفلى كه در شكم مادر است و از عالم دنیا اطلاعى ندارد. وقتى متولد شد و پا به دنیا گذاشت وسعت آن را مى داند، و به نعمت هاى آن پى مى برد.
انسان هم ، تا زمانى كه در عالم دنیا باشد وضع عالم ((برزخ )) را نمى داند و از آن اطلاع ندارد. فكر مى كند دنیا بهترین و بزرگ ترین عالم است . مانند طفلى كه در رحم مادر است و آن را بزرگ ترین عالم مى پندارد.
اما وقتى انسان از دنیا رفت و به عالم ((برزخ )) وارد شد. متوجه مى شود كه عالم دنیا از شكم مادر هم براى او تنگ تر بوده است ؟ در آن جا دیگر محدودیت غذایى و مكانى و زمانى ندارد؛ زیرا این محدودیتها در عالم ماده است و ((برزخ )) از جنس عالم ماده نیست .
همین طور كه عالم دنیا به رحم مادر محیط است و رحم مادر نسبت به دنیا ذره اى بیش نیست . عالم ((برزخ )) هم به دنیا محیط است و در مقابل آن ، ذره اى بیش نخواهد بود.
اطلاعاتى كه انسان در دنیا دارد در مقابل اطلاعاتى كه در عالم ((برزخ )) به دست مى آورد اندكى بیش نخواهد بود، چیزهایى كه خداوند به انسان عنایت مى كند قابل قیاس با دنیا نیست . قرآن مى فرماید:
فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعین جزاء بما كانوا یكسبون (122)
((هیچ كس نمى داند كه چه پاداشهاى مهمى كه مایه روشنى چشمها مى گردد براى آنها نهفته شده است .))
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مى گوید: خداوند مى فرماید: ((من براى بندگان صالحم نعمت هایى فراهم كرده ام كه هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و بر فكر كسى نگذشته است )).
(123)

ندانند افراد نیكوى كار

چه پاداش یابند از كردگار

چه نعمات و لذات بى انتها

كند چشم روشن دهد دل صفا

به عبارت دیگر: عالم ((برزخ )) در واقع باطن و ملكوت دنیاست . امام صادق علیه السلام در پاسخ كسى كه پرسید: جایگاه ارواح پس از مرگ كجاست ؟ فرمود: ارواح تا روز قیامت در باطن زمین قرار دارند. و نیز در جواب این كه كسى را به دار آویزند روحش در كجا خواهد بود؟ فرمود: در دست قابض ارواح است تا آن را به باطن زمین برساند

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 18:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته