• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 59
زمان آخرین مطلب : 4782روز قبل
شعر و قطعات ادبی
نشسته بودیم روی نیمکت همیشگیمون.همون نیمکتی که به قول خودت تا چند سال بعد به عنوان نیمکت دوستی جزء میراث فرهنگی میشد.دست در دست هم داشتیم حرف میزدیم.گفتم:میدونی چیه چند وقته که...حرفم را قطع کردی وگفتی آره میدونم چند وقتی میشه که نیومده بودیم اینجا خب حالا هم به خاطرهمین اومدیم دیگه.گفتم نه اصلا بزار یه جور دیگه بگم...چند وقته که...سیگاری روشن کردی ودوباره حرفم را قطع کردی.گفتم اصلا ولش کن تو بگو من میشنوم.گفتی من بگم آخه...گفتم نه بگو هرچی باشه قبول میکنم.گفتی میدونی چیه به یکی دل بستم.چند وقته احساس میکنم دوستش دارم.خوشحال شدم از اینکه بالاخره فهمیدی دوست داشتن یعنی چی.یه دفعه بلند شدی وایستادی.گفتم کجا داشتی میگفتی.گفتی باید برم امروز قراره ببینمش.اگه دیر برسم ناراحت میشه.گفتم باشه برو ولی بعدا بیشتر در مورد خودت برام بگو راستی برای اون به جای نیمکت یه خونه بساز که چند سال بعد به عنوان خونه دوستی جزء میراث فرهنگی بشه.گفتی باشه تا دیرم نشده برم.بدون اینکه دستی تکون بدی رفتی.با خودم گفتم آره بعدا بیشتر از خودت برام بگو چون فکر میکنم اونی که میشناختم نیستی.راستی منم چند وقته احساس میکنم دوستت دارم. به به مشتاق نظر(انجمن تشویق به دادن نظر) نغمه
دوشنبه 15/1/1390 - 18:1
خانواده
عزیز:arad_n ممنون از نظرات زیبات ولی یه سوال:چرا فکر کردی از حرفت ناراحت شدم؟؟من داشتم از اینجا میرفتم حرف تو فقط به رفتنم کمک کرد وگرنه اصلا ناراحت نشدم.حالا چرا دیگه نمینویسی.هیچ میدونی اگه بعد از مدتها که اومده بودم اینجا اگه یکی مثل تو تحویلم نمیگرفت میرفتم ودیگه نمی اومدم؟؟خب بیا دوباره بنویس.همه منتظره مطالبت هستن.راستی یه تازه واردم داریم اسمش رنگین کمونه وبه پشتیبانیه ماها نیاز داره تا بتونه هرروز بهتربنویسه.پس زود باش مطلب بعدیتو بنویس. ******************************************************************************************************* عزیز:ariyanr نمیدونم شاید اینی که گفتی عشق باشه.در هرصورت من که از این چیزا سر در نیاوردم.ولی از نظر وتوجهت سپاسگزارم. **************************************************************************************************** عزیز:ranginkamun سلام به دوست جدید وتازه وارد ثبت مطلب.اولا از نظرت ممنون.دوما دوست عزیز در نوشتن مطالبت میتونی رو منو وبچه های دیگه حساب کنی.بعدشم علاوه بر اینکه مطالبت زیبا هستش پر از احساسه.بازم بنویس که همه بخونن.موفق باشی. **************************************************************************************************** عزیز:hamedjonami مرسی که به مطالبم سر میزنی.راستی یه چیزی تو انجمن که اطلاعات حقوقی مینویسم یه مشکلی هست.بنده وقت تایپ کردن ندارم شما پیشنهادی داری که نوشتن اونا متوقف نشه.اصلا از همین جا اعلام میکنم :به چند نفر تایپیست نیازمندیم.جهت کسب اطلاعات بیشتر به اونجا نه یکمی دورترمراجعه شود اصلا بزار آدرس دقیق بدم دبلیو دبلیو دبلیو تایپ کردی که کردی نکردی میدیم به یه نفر دیگه.عزیزان دیگر هم اگر پیشنهادی دارن بگن. **************************************************************************************************** عزیز:gole yas از نظرت ممنونم گل عزیز.ولی هر چی فکر کردم یادم نیومد که بنده راهنمایی به شما کرده باشم.حالا راهنماییم چی بوده؟اگه با راهنماییم موفق شده باشی که آره من راهنماییت کردم اگرم موفق نشدی نه من راهنمایی نکردم. **************************************************************************************************** عزیز:samapharmacist این که میگی مطلبم عالی بود که شکی توش نیست(چه اعتماد به نفسی!!!!)نه جدا زیادم خوب نبود که گفتی عالیه ،راستی عالیه کیه؟؟؟نمیدونم همین جوری یه دفعه اسمشو گفتم اگه میشناسیش به منم بگو.بعدشم من اینجا مینوسم به خاطر اینه که نقطه ضعف کارهامو بفهمم .در هرصورت ممنون.دفعه آخرت نباشه ها.بازم بیا نظر بده بگو عالی بود.هه ***************************************************************************** ******************* ارمیای نبی عزیز: میگم پس من خیلی خوش شانس باید باشم که تو قرعه کشیتون برنده شدم وشما مطلب منو خوندید؟خدا بده از این شانسا.خدا نصیب بچه های دیگه کنه.مرسی که بهم سر میزنی.راستی نمیشه هرروز قرعه کشی کنی ومن توش برنده بشم؟آخه بالاخره یکی باید بخونه مطالبمو دیگه.وقتی خونده نمیشه اول بایدبه قرعه کشی متوصل شد،دوم به دعا ومناجات،سوم به نذر ونیاز،چهارم باید رفت پیش تک تک بچه ها وخواهش کرد نظر بدن،پنجم وقتی کسی به کارت نظر نداد مجبور میشی جهت سرخورده نشدن در جمع خودت به مطالبت نظر بدی .هی، چه دوره وزمونه ای شده/ نظرهم گرون شده.ا چه شعری شد اسمش فکرکنم فل فداهه شعر گفته نه؟؟؟؟ ************************************************************************************************** جاده دوستی عزیز: خب رسیدیم به جاده.همونطور که جاده طولانیه این متن هم طولانیه ولی بنده کوتاهش میکنم چون یکم جلوتر چراغ قرمزه وترافیک.چی چی چی ؟چراغ قرمز؟تو جاده؟از دوستان عزیز خواهشمندم این قسمتو نخونن.اصلن بحث وعوض میکنم.از نظراتت سپاسگزارم .نهایت ،نه پایان،نه ببین میخوان از یکی تشکر زیادی بکنن چی میگن؟؟؟آره گرفتم کدوم فیلمو میگی.من فعلا آهنگ تیتراژ شو دارم.الان به موزیکش گوش میدم بعدا قسمت شد ودوستان یاری کردن میرم سینما فیلمشو میبینم.آره میخوام بنویسم ولی دنبال سوژه میگردم تو سوژه داری؟؟؟یه چیز جدید باشه.ا تو هم کتاب نوشتی؟؟؟این آقایی که گفتم قرداد چاپ کتابشو با انتشارات سبز بسته بود.هروقت سر کلاس گوشیش زنگ میخورد میگفت از انتشارات سبز بوده.یه بار با گوشیش حرف زد ولی نگفت انتشارات بوده.بهش گفتم استاد از انتشارات سبز بود؟گفت آره .اینم یه اس ام اس عید خواستم بفرستم برات ولی اینجا مینویسم:یادت باشه تعطیلات تموم میشه وباز باید کارکنی.دوباره 1سال کار وخستگی.(انجمن کوفت کردن تعطیلات نوروزی). ************************************************************************************************************ ودوستان دیگر که با نظراتشون مهربارونم کردن: salavat bar zohorash _ soltan azdad _ .. *********************************************************************************************************. خب.ازهمتون ممنونم.بزارید وکیل که شدم اگه خدایی نکرده مشکلی داشتید خودم حل میکنم(وای چی گفتم ؟؟) البته با 19/30درصد تخفیف در گرفتن حق الوکاله اونم چون شمایید وگرنه واسه بقیه فقط 19/29درصد تخفیف میدم.نه بابا رایگان آره رایگان انجام میدم.تو این سال برای همتون آرزومیکنم همیشه شاد باشید وبی غم.خب دیگه من برم واسه 13بدر جا بگیرم شما نمی یاید؟؟؟؟ به به مشتاق نظر(انجمن تشویق به دادن نظر) نغمه
جمعه 12/1/1390 - 9:22
شعر و قطعات ادبی
بهار آمد بدون اینکه هجرت پرندگان را دیده باشم وخش خش برگ هارا در گوش کسی نجوا کنم.بهار رسید وزیباترین شکوفه های عشق بر دلهای عاشقان جوانه زد.پاییز کوچ کرد وتو بهانه آن بودی!تو امدی !چرا نیامده رفتی؟و دغدغه ها ی دائمی ودلبستگیهای عصر عشق را با خود بردی!بمان!تو که آمدی میدانی؟تنهایی من دست آویزی شد برای دلم ومن همیشه برای دلتنگیهایم کاغذ را بهانه کردم!بهار آمدوتوهم آمدی.می دانی توخاطره انگیز ترین خاطره این فصلی؟بمان!چرا باز باران را بهانه کردی تا به شهر ابرهای کاغذی برگردی!ببین خسته ام،خسته از تکرار وتکرار وتکرار.خسته از هرچه که رنگ تعلق دارد.در خلوت تنهایی های رنگ ورو رفته ام پس کجایی؟باران،سکوت،شب،تنهایی،شعر،...بهار کو؟؟؟پس بهار را کجا پنهان کردی؟آمدی با خود بردی؟یا هنوز نیامده ونیاورده ای؟میخواهم بهار را به توبسپارم.آه باران آمد.گفتم نرو وباران را بهانه نکن.گفتم بمان در شهر دلتنگی های من.من خود به باران اشکت نیازمندم.بغضم را میشکنم.چون باران با من هم صداست.کاش زمان به سرعت می گذشت من این روزها را نمیخواهم.می روم باز در باغ شعرهایم .همان جایی که دلتنگی هایم را از بر کردم.می روم در قالب خیال خود.تا رسیدن بهار منتظر می مانم.توهم زود بیا.باران آمد.پس دیگر باران را بهانه نکن... نغمه
پنج شنبه 11/1/1390 - 13:42
خاطرات و روز نوشت
سلام.عیدتون مبارک.راستش تو این روزا یاد 3سال پیش یعنی قبل از اینکه سال سومی دانشگاه بشم وپیش دانشگاهی بودم واسه کنکور می خوندم .رفتم بین کاغذها وپوشه های اون سال وگشتم که چیزای قشنگی دیدم.چیزایی که بوی کنکور میداد.در بین این کاغذا چشمم خورد به یه کاغذی که یکی از شعرای خودم بود.قبل از اینکه این شعرو بنویسم یه توضیحی در موردش بدم.آقای برغمدی که اسمش تو شعر اومده استاد من بود که در واقع واسه کنکور راهنماییم میکرد وهمیشه بهم میگفت تو کنکور با رتبه بالایی قبول میشی وهمیشه برنامه درسیمو میدید.هر وقت بهم میگفت تو قبول میشی من میگفتم نه قبول نمیشم هیچ باید چند سال کنکور بدم وآخرشم اسمم میشه نغمه کنکوری. در ضمن کتاب فوت وفن هم نوشته استادم بود که خودش نوشته بود وشامل کلی تست عربی بود.حالا شعری که گفتم وبخونید:/ پشت کنکوری سالهای بعد منم / آنکه هر شب میزند تست منم/ می شود اسمم نغمه کنکوری / آبرویم میرود هر کجا پیش کسی نیست هوشی در این مغز کبودم / تست هم سودی ندارد آخرم/ تو قبولی امسال را یک نفر گفت به من / برغمدی را گویم او جک گفت به من/ که دلم خوش باشد چند روزی / زنم بر این فضای خوب وکنکوری/ فوت وفن را میزنم بعد از نمازم / نیست چیزی غیر آن هم در کلامم/ خوابم هر شب هست کنکوری/ همه گویند دیوانه شده بد جوری/مدرک ،رقابت،کنکور وبحث علمی چه حرفهای مضحک وخام وجفنگی/ مادرم اسفند گیرد بر سرم هر روز وشب / تا نماند در سرم کنکور وتب/ من کمتر از آنم که کنکور بامن بجنگد / اصلا گمان کن من همانم که باید بجنگد / نغمه
چهارشنبه 10/1/1390 - 18:47
شعر و قطعات ادبی
با اینکه هیچکس نیومد پیش من شبزده بود چشمای درویش من تنها نبودم حتی یه دقیقه بودم با تنهایی که بهترین رفیقه نغمه
سه شنبه 9/1/1390 - 13:8
شعر و قطعات ادبی
سکوت کردی وباز شکسته شد صدای من در این سرای بی کسی در این زمونه غریب دقیقه ها گذشت ورفت نشد که مال من شوی نشد که لحظه ای فقط صدای شعر من شوی نوشته ام برای تو هزارو یک مثنوی هزار ویک چه عرض کنم تمام عمر من شده مثنوی نگاه تو
دوشنبه 8/1/1390 - 20:8
شعر و قطعات ادبی

امشب انگار

خون های روان غم

در رگهایم جاری شده است

امشب چشمانم

آخرین غزل بیکسی را

روی دستم نمیریزد

تا آخرین غزل تنهاییم

تمام شود

نغمه

پنج شنبه 4/1/1390 - 17:20
شعر و قطعات ادبی

با من بمان

بمان تا دوباره متولد شویم

بمان تا یک بار دیگر هفت سین را بچینیم

بمان تا در هفت سینمان یک عالمه عشق بچینیم

بمان تا اولین گاز از سیب عشق را باهم بزنیم

بمان تا مثل ماهی قرمزهای سفره هفت سین

به هر طرف که نگاه میکنیم

فقط همدیگر را ببینیم

نغمه

پنج شنبه 4/1/1390 - 17:18
شعر و قطعات ادبی

باز کن پنجره ها را که نسیم

روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد

وبهار روی هر شاخه کنار هر برگ

 شمع روشن کرده است

پیشاپیش عیدتون مبارک.

نغمه

دوشنبه 1/1/1390 - 0:18
شعر و قطعات ادبی

همیشه از صدای قدمهایت

 دیر تر میرسی

وقتی که من پشت سیم خاردارهای همیشه

قدمهایت را میشمارم.

شعری از خودم

نغمه

يکشنبه 29/12/1389 - 10:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته