• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 257
تعداد نظرات : 411
زمان آخرین مطلب : 4774روز قبل
مصاحبه و گفتگو
موهونگ یان كه مدرك كارشناسی ارشد خودش را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه پكن كسب كرده است در حال حاضر به عنوان استاد در بخش ادبیات زبان فارسی در....
 عاشق زاینده ‌رود هستم
 موهونگ یان (Mu Hong Yan)، از ایران‌شناسان برجسته و شاعران پارسی‌گوی چینی است‌كه نام ایرانی «پرستو» را هم برای خود برگزیده است ؛ او این روزها به دعوت دبیرخانه پنجمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر مهمان مردم ایران است.
 
موهونگ یان كه مدرك كارشناسی ارشد خودش را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه پكن كسب كرده است در حال حاضر به عنوان استاد در بخش ادبیات زبان فارسی در انستیتو زبان‌های خارجی پكن فعالیت می‌كند و البته ذوق سرایش شعر به زبان فارسی را هم دارد.
او همچنین به عنوان استاد افتخاری با مركز مطالعات ادبیات زبان‌های شرقی دانشگاه پكن همكاری دارد و علاوه بر این در ترجمه 18 جلد شاهكارهای ادبی فارسی كه توسط رایزنی فرهنگی ایران در چین به چاپ رسیده مشاركت داشته است.
یان همچنین مقالات و كتاب‌های متعددی درباره ادبیات كهن و معاصر فارسی نوشته یا ترجمه كرده است كه گزیده‌ای از داستان‌های مدرن ایران و گزیده‌ای از اشعار نو از آن جمله هستند. 
در حاشیه برگزاری جشنواره شعر فجر فرصتی پیش آمد تا در هتل لاله تهران كه محل اقامت اوست با موهونگ‌یان به گفت‌وگو بنشینیم.

برای آغاز گفت‌وگو ‌ از آشنایی‌تان با زبان فارسی برای ما سخن بگویید.
من سال 1982 وارد دانشگاه پكن شدم و همین ورود به دانشگاه و آموزش عالی زمینه‌ساز آشنایی من با زبان، ادبیات و فرهنگ ایران شد و در دانشگاه رشته زبان فارسی را برای ادامه تحصیل انتخاب كردم.

چرا زبان فارسی را برای ادامه تحصیل انتخاب كردید؟
خب، پیش از دانشگاه من آشنایی مناسبی با زبان انگلیسی داشتم و دوست داشتم با یك زبان دیگر هم آشنا شوم، برای همین هم به سراغ زبان فارسی رفتم...

یعنی هیچ پیش‌زمینه خاصی نداشتید؟! به عنوان مثال دوست، همسایه یا آشنایی كه زبان فارسی را به شما توصیه كند یا حداقل انگیزه‌ای برای آموختن زبان فارسی باشد؟
خیر، اصلا. فقط می‌خواهم بگویم این شانس خوب من بود كه باعث شد تا با زبان فارسی آشنا شوم، البته این را هم بگویم كه در دنیا زبان‌های فراوانی وجود دارد، اما بسیار كم هستند زبان‌هایی كه پیشینه قوی داشته باشند و در واقع ریشه در یك فرهنگ و تمدن داشته باشند و زبان فارسی این ویژگی را داشت و تنها یك زبان نبود بلكه پنجره‌ای بود برای من كه از طریق آن توانستم با جهانی از موضوعات، مفاهیم و فرهنگی آشنا شوم كه عمق زیادی داشت؛ من زبان فارسی را همچنین زبان دوم یك دین و آیین زندگی می‌دانم كه توانسته در طول تاریخ تولیدات فراوان ادبی و فرهنگی داشته باشد.
از سوی دیگر این زبان تنها محدود به ایران نیست و باعث شده است تا من با هویت چند قوم و مردم چند كشور دیگر هم بتوانم آشنا شوم.

دقیقا همین طور است، ما ایرانیان امروز زبان فارسی را فراتر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی می‌دانیم آیا مطالعات شما تنها محدود به ایران بوده است یا دیگر كشورهای فارسی زبان را هم در بر گرفته است؟
نه، من فقط توانسته‌ام آثار شاعران و نویسندگان ایرانی را مطالعه و ترجمه كنم و هنوز با آثار كشورهایی همچون افغانستان، تاجیكستان یا حتی شبه قاره آشنایی خاصی ندارم.

شما زبان فارسی را در دانشگاه تا چه مقطعی ادامه دادید؟
من تا دوره فوق لیسانس (كارشناسی ارشد) در دانشگاه پكن ادامه دادم و سال 1990 فارغ‌التحصیل شدم و بعد از فارغ‌التحصیلی در رشته ادبیات فارسی تا به امروز به صورت جدی روی زبان فارسی كار می‌كنم و البته بیشتر كارهایم در حوزه ترجمه، تحقیق و پژوهش است و باید بگویم كه زبان فارسی بسیار شیرین است و من خودم زبان فارسی را به صورت كاملا شخصی بسیار دوست دارم و از كار و پژوهش در این زمینه واقعا لذت می‌برم.

وضعیت آموزش زبان فارسی در چین چگونه است؟
اگر اشتباه نكنم در دهه 50 میلادی كرسی آموزش زبان و ادب فارسی در دانشگاه پكن راه‌اندازی شد كه در تقویت جایگاه و موقعیت زبان و ادب فارسی در چین نقش فراوانی داشت و موفقیت‌های این كرسی آموزشی زمینه مناسبی برای گسترش كرسی‌های جدید آموزش زبان و ادب فارسی و مراكز ایران‌شناسی با همكاری دولت ایران و استادان ایرانی در برخی از دانشگاه‌های چین شد و افزایش علاقه‌مندان به فرهنگ و تمدن ایرانی و زبان و ادب فارسی در سرزمین پهناور چین را فراهم كرد.

خانم یان در كارنامه شما ترجمه مثنوی معنوی مولانا هم وجود دارد در این رابطه برای ما بگویید.
من دفترهای اول، دوم و ششم مثنوی را ترجمه كرده‌ام و ترجمه دفترهای دیگر را افراد دیگری به عهده داشتند؛ كلیات مثنوی مولوی در نیمه اول سال 2002 توسط انتشارات هو نان (Hu Nan) چاپ و منتشر شد و سال 2003 جایزه ششمین دوره جایزه كتاب ملی چین و ششمین دوره جایزه كتاب ادبی چین را دریافت كرد.
من فكر می‌كنم مخاطب شعرهای مولوی فقط فارسی‌زبان‌ها یا مسلمانان نیستند و در چین هم كسانی كه در دانشگاه، ادبیات، فلسفه یا علوم دینی خوانده‌‌اند بسیار از مولوی و آثارش استقبال كردند و من به عنوان كسی كه فارسی آموخته است وظیفه خودم می‌دانم كه بهترین و باارزش‌ترین آثار ادبی ایران را ترجمه كنم تا خوانندگان چینی با ادبیات و فرهنگ ایران آشنایی پیدا كنند.

شما فقط اشعار كهن را به چینی ترجمه كرده‌اید؟
من اشعار كهن را دوست دارم، اما علاقه شخصی خودم بیشتر به شعر نو است و آثار شاعران نوپرداز شما را هم در چند مرحله به چینی ترجمه كرده‌ام.

چه شاعرانی بوده‌اند؟
خب از نیما یوشیج آغاز كردم كه پدر شعر نو فارسی است و در ایران و كشورهای فارسی زبان او را بنیانگذار نوع دیگری از شعر فارسی می‌شناسند و بعد شاعرانی مانند پرویز ناتل خانلری، منوچهر شیبانی، فریدون توللی، نادر نادرپور، مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، احمد شاملو، قیصر امین‌پور، علی موسوی گرمارودی، محمدعلی سپانلو، منوچهر آتشی و... را از هركدام چند شعر انتخاب كردم و به چینی ترجمه كردم.

از میان شاعران سنتی و كهن ما كدام شاعر را بیشتر می‌پسندید؟
همان طور كه گفتم بیشتر آثار شاعران معاصر و شعر نو را دوست دارم اما خب حافظ، مولوی و سعدی بسیار شعرهای خوبی دارند.

در میان همین شاعران نوپرداز كه آثارشان را ترجمه كرده‌اید خودتان كدام شاعر و شعرهایش را بیشتر پسندیدید؟
من شعرهای سهراب سپهری را بیشتر از همه دوست داشتم.

فكر می‌كنم دلیل این علاقه شما به سهراب این باشد كه شعر سپهری بیشتر به فرهنگ شرق آسیا نزدیك است و خود او مدتی به شرق آسیا سفر كرده بود و به آن حال و هوا نزدیك است.
نمی‌دانم. شاید این‌گونه باشد كه شما می‌گویید، ولی آن چیزی كه باعث جذب من به اشعار سهراب سپهری شد فقط نزدیكی به فرهنگ شرق آسیا نبوده است، بلكه من نوعی عرفان و معنویت كه در آثار شاعران كهن شما بود را در شعرهای او دیدم و به نوعی او همان مضامین و محتوا را با شكل و شیوه‌ای نو بیان كرده است كه به دل من نشست؛ نكته دیگر هم شاید این بود كه شعر سپهری خیلی به طبیعت نزدیك است و من خوانده‌ام كه در ایران سهراب سپهری را شاعر طبیعت نامیده‌اند.
بله... شعرهایی مانند:
باغ ما در طرف سایه دانایی بود
باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آینه بود
باغ ما شاید، قوسی از دایره سبز سعادت بود
میوه كال خدا را درآن روز، می‌جویدم در خواب
آب بی‌فلسفه می‌خوردم
توت بی‌دانش می‌چیدم
زندگی در آن وقت، صفی از نور و عروسك بود
یك بغل آزادی بود...
شعر سهراب به نوعی نمایانگر فرهنگ معنوی ایرانیان هم هست آن چیزی كه خودتان هم در ابتدای گفت‌وگو به آن اشاره داشتید.
بله، من جدای از آموختن زبان فارسی با فرهنگ ایران آشنا هستم و فكر می‌كنم كه شعر فارسی برگرفته از همین فرهنگ است و به همین دلیل محیط شعر فارسی برای من آشناست.
در واقع شعر فارسی مانند یك آینه است كه از طریق آن من می‌توانم تاریخ و فرهنگ را بشناسم و هر دو لازم و ملزوم یكدیگر هستند. نمی‌توان شعر، تاریخ و فرهنگ را در ایران از هم جدا كرد. من به همه ایران‌پژوهان توصیه‌ام این است كه اگر می‌خواهند به شناختی همه‌جانبه از ایران و سرزمین‌هایی كه به فارسی سخن می‌گویند دست پیدا كنند چاره‌ای ندارند جزء این كه شعر امروز و دیروز فارسی را به خوبی بخوانند و مطالعه كنند.

شما به جز تهران به شهرها و مناطق دیگر ایران هم سفر كرده‌اید؟
بله، شهرهای زیادی رفته‌ام. من به شهر قم رفتم كه برایم واقعا جالب بود و این شهر را دوست دارم همچنین به كاشان، شیراز، همدان و اصفهان هم رفته‌ام.

كدام منطقه و شهر ایران را بیشتر پسندیدید؟
من اصفهان را خیلی دوست دارم و عاشق این هستم كه ساعت‌ها در كنار زاینده‌رود بنشینم و به دوردست‌ها خیره شوم. زاینده‌رود و اصفهان به من آرامش می‌دهند. بناها و ساختمان‌های تاریخی اصفهان را خیلی دوست دارم و هر وقت به ایران بیایم حتما به این شهر سفر می‌كنم.

مردم ایران را چگونه مردمی‌ می‌دانید؟
من فكر می‌كنم مردم ایران و چین هر دو مهربان، مهمان‌نواز و پر محبت هستند و من وقتی در ایران هستم احساس خیلی خوبی دارم.

در آستانه بهار و عید نوروز هستیم. آیا تا به حال نوروز را در ایران بوده‌اید؟
بله، من عید نوروز را خیلی دوست دارم و انگار همه چیز در حال نو شدن هست و تحقیق و پژوهش هم در رابطه با آداب و رسوم نوروز و بهار در ایران هم داشته‌ام و سفره هفت‌سین شما را خیلی دوست دارم و درباره آن خیلی خوانده و نوشته‌ام و به دیگران گفته‌ام و پیشنهاد داده‌ام كه حتما برای عید باید به ایران بیایند.

به عنوان آخرین پرسش، تازه‌ترین كتابی كه درباره زبان فارسی یا ایران در دست انتشار دارید برای ما صحبت كنید؟
خب این روزها دلمشغولی اصلی من و كار و شغلم به‌ طور تمام‌ وقت ترجمه و تحقیق در زمینه ادبیات فارسی است و تا به امروز علاوه بر ترجمه كتاب‌های فارسی به زبان چینی، مقالات متعددی هم درباره ادبیات فارسی در مطبوعات و رسانه‌های چین نوشته و منتشر كرده‌ام، اما آنچه كه این روزها به صورت جدی در حال نگارش آن هستم كتابی است كه یك تحقیق جامع درباره شعرشناسی در ادبیات فارسی است. این كتاب یك كتاب دانشگاهی و آكادمیك است كه به چیستی‌شناسی شعر و زیبایی‌های شعر و تعریف شعر در ادبیات و زبان فارسی اختصاص دارد و نظرات مختلف ادبی در ایران را شامل می‌شود و سعی كرده‌ام كه در آن دیدگاه‌های مختلف شاعران و دانشمندان زبان و ادبیات فارسی را بیاورم و یك نگاه كامل به شعر فارسی داشته باشم.
يکشنبه 21/1/1390 - 12:46
شعر و قطعات ادبی
بهار، محدود به مرزها نیز نمی‌شود. درست است كه ما ایرانی‌ها به شكل مشخص و با مراسم خاص، آمدن این فصل زیبا را جشن می‌گیریم، اما شاعران نقاط دیگر دنیا نیز...
 
بهار موسم گل و بلبل و فصل محبوب بسیاری از شاعران است 
شاعر هم كه نباشی، هوای لطیف بهار و شاخه‌های پرشكوفه، فكر نوشتن را به سرت می‌اندازد و برای دل خودت هم كه شده، دفترت را غرق خط‌خطی می‌كنی. 
بهار، محدود به مرزها نیز نمی‌شود. درست است كه ما ایرانی‌ها به شكل مشخص و با مراسم خاص، آمدن این فصل زیبا را جشن می‌گیریم، اما شاعران نقاط دیگر دنیا نیز شعرهای بسیاری در ابراز علاقه به فصل شكفتن سروده‌اند. در این صفحه سعی كرده‌ایم گزیده‌ای از این شعرهای فارسی و ترجمه شده را كه برای اولین بار منتشر می‌شوند، كنار هم جمع كنیم.

پرنده و قفس

اگرچه خسته و شكسته، بالش
اگرچه بسته پایش
پرنده، از قفس هم
به گوش می‌رسد ترانه‌هایش!
                                    بیوك ملكی
زیرخاكی
یک خمرۀ  لبریز از شعر 
دراین دلِ ویرانه دارم
یک قطعه‌اش  را باز امشب      
بر روی کاغذ می‌گذارم         
این زیرخاکی مثل سکه
از جنس مفرغ یا که مس نیست
در خمرۀ گنجینۀ من         
چیزی به غیر از جنسِ حس نیست       
از قدمت و تاریخِ آنها
جز حدس‌هایی نیست در دست
یک شعرِ آن از عصر پاییز 
تا انتهای برگ زرد است       
یک شعرِ آن از عهد نوبرگ
منسوب به فصل بهار است
آن دیگری، در دوره یخ 
بعد از تکامل در انار است
از عصر کشف آتش عشق
در غار تنهایی انسان
تا قرن حاضر یا معاصر          
با قحط باد و برف و باران         
در خمره‌ام چندین کتیبه 
از جنس سنگ و آب دارم
لوحی لطیف از جنس سایه    
در یک شب مهتاب دارم        
گنجینه‌ام مجموعه‌ای از
انواع  حس‌های نهانی است
هرگز نمی‌پوسد چرا که
یک لحظه از قلبم جدا نیست
                                    ناصر كشاورز
ترانۀ باران بهاری
بگذار باران ببوسدت
بگذار چك‌چك به سرت بزند
با قطره‌های نقره‌ای
بگذار برایت لالایی بخواند
باران
استخری راكد می‌سازد در پیاده‌رو
استخری جاری در جوی
باران
شب، روی سقفمان
ترانه‌ای كوچك و خواب‌آور می‌نوازد
من
باران را
دوست دارم
                                 لنگستن هیوز؛ ترجمۀ سمیه پاشایی

بهار در شعر اسپانیا (ترجمۀ علی گودرزی
)
آواز بهاری
سرخوش از مدرسه بیرون می‌زنند بچه‌ها
گرم پراكندن آوازهای لطیف
در هوای وِلرم فروردین
چه شاد است فضای ساكت كوچه
سكوتی تكه‌تكه شده از خندۀ اسكناس‌های نو
در مسیر عصر
از بین گل‌های باغ عبور می‌كنم
و در راه می‌گذارم
                     اشك غمناكم را
روی تنها تپۀ روستا، گورستان
مثل زمینی كشت‌شده با بذرهای جمجمه
سروها انبوه شده‌اند
مثل سرهایی بزرگ
توخالی و پوشیده از گیسوانی سبز
متفكر و پردرد به افق می‌نگرند
فروردین الهی!
كه می‌آیی سرشار از خورشید و زندگی،
گلستان جمجمه‌ها را
پر از طلا كن!
                              فِدِریکو گارسیا لورکا
باغچۀ من
در باغچه‌ام گل‌های رنگ‌به‌رنگ
با عطرهای دلپذیر
كه حس خوشبختی به من می‌دهند
رُز زیرك
میخك مجلل
بنفشه فروتن
و یاسمن لطیف
گل‌های زیبا
و هزار پروانه
جشن گرفته‌اند امروز
باغچۀ زیبای من
                           اسپِرانزا مارتینِس
  
يکشنبه 21/1/1390 - 12:45
شعر و قطعات ادبی
نکته قابل توجه دیگر آنکه در ادب فارسی گاه بهار را به سبب کوتاهی و زود گذر بودن به عمر انسان وبه خصوص دوره جوانی تشبیه می‌کنند واز همین روی غنیمت شمردن و لذت بردن...
 
 آمد بهار خرم و آمد رسول یار
مستیم و عاشقیم و خماریم و بیقرار

ادبیات آیینه تمام نمای فرهنگ واندیشه یک ملت است این سخن بدان معناست که آنچه آدمی‌ می‌اندیشد و آنچه به صورت رفتار خاص از این اندیشه از وی سر می‌زند درادبیات نمایان است. از همین رو می‌توان با مطالعه آثار ادبی یک سرزمین به زوایای نهان و آشکار مردمان  آن پی برد و علاوه بر شناخت دیدگاه اقوام مختلف نسبت به پدیده‌ها و موضوعات گوناگون، رسوم و آیین‌های ایشان را نیز در مناسبت‌ها و وقایع مختلف مورد تجزیه وتحلیل قرار داد.
از دیگر سو ادبیات رسانه عواطف و احساسات بشر است و چنانچه این مقوله را به عنوان یک کلیت در نظر بگیریم احساسات آدمی‌ به طبیعت و پدیده‌های مربوط به آن می‌تواند به عنوان جزیی از این کل محسوب گردد.
 
نیاز به آوردن دلیل برای این مدعا نیست چه آن دسته از آثار ادبی که به وصف طبیعت می‌پردازد در اکثر دواوین شاعران و بزرگان ادبی ما به چشم می‌خورد تا آنجا که بسیاری از آثار نغز بجا مانده در ادب فارسی تبدیل به تابلوی منحصر به فردی از طبیعت شده و نمایی زیبا ازجلوه‌های طبیعی را پیشکش مخاطب می‌گرداند.
به عنوان مثال خاقانی دراین بیت آمدن صبح و پرتوافشانی خورشید برکوهساران را اینگونه به تصویر می‌کشد:
شب چاه بیژن بسته سر، مشرق گشاده زال زر
خون سیاووشان نگر بر خاک و خارا ریخته
 
خاقانی خورشید مشرق را به زال زر تشبیه می‌کند که ناجی بیژن از چاه اراسیاب که به شب تشبیه شده می‌باشد و سرخی حاصل از پرتو افشانی خورشید را به خون سیاووش شبیه می‌داند که برکوه صحرا پاشیده وحاصل همه اینها تابلویی شگفت است که رفتن شب و آمدن صبح را به تصویر می‌کشد یا فرخی سیستانی که او نیز در به تصویرکشیدن طبیعت در شعر استادی بی بدیل است در توصیف آسمان ابری می‌فرماید:
توگفتی گرد زنگاراست بر آیینه چینی
توگوی موی سنجاب است برپیروزه گون  دیبا
 
هر مصرع از این بیت تصویری جداگانه است که هری ک آسمان ابری را به بهترین صورت به مخاطب عرضه می‌دارد در اولی سخن از لایه ای از زنگ زدگی است که بر سطح آیینه نشسته است دومی‌ حکایت از آن دارد که موی خاکستری سنجاب بر حریری پیروزه رنگ افتاده است.
بهار درادب فارسی از دو جنبه قابل بررسی است نخست از جنبه تصویر سازی‌های شاعرانه که معمولا در شعر سبک خراسانی به چشم می‌خورد و پیشگامان شعرفارسی در این وادی شاهکارهایی جاودان و استواری از خود به یادگار گذاشته اند زیرا به طور کلی شعر در قرون اولیه حیات خود در ادبیات کلاسیک ما رویکرد افاقی دارد و غالبا به پدیده‌های جسمانی و ملموس می‌پردازد از این رو توصیف بهار درشعر این دوره تجلی شگرف دارد وهمانطور که گفته شد نقاشی ازطبیعت در اینگونه آثار زبانزد است.
رویکرد دوم که در قرون بعد با ورود تصوف و عرفان به شعر فارسی صورت گرفت رویکرد انفسی است که در سایه همین رویکرد مفهوم بهار نیز همچون بسیاری از واژه‌ها در ذهن و زبان بزرگان ادب ما دچار تغییر و تحول شد در اینگونه آثار مفهوم بهار قرین تحول درونی وانفسی انسان است و شاعران ما آن را دستاویزی برای تحول درونی قرار داده اند.
در بهاران کی شود سرسبز سنگ؟
خاک شو تا گل برآیی رنگ رنگ
سالها توسنگ بودی دلخراش 
آزمون را یک زمانی خاک باش

 
مولانا در این دو بیت مانند همیشه روش تمثیل را پیش می‌گیرد و می‌گوید همانطور که در بهار که فصل رویش و شکفتن است سنگ سخت و گران سبز نمی‌شود و رویشی در آن نیست جان تو نیز اگر مانند همیشه سخت باشد دچار دگرگونی معنوی نخواهد شد پس چون خاک نرم باش. سخت جانی را کنار گذار تا به بار بنشینی ومتحول شوی.
نظیر همین مفهوم را حافظ در بیتی ناب و مشهور آورده است:
نوبهاراست در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

 
و بسیاری شواهد و نمونه‌های دیگر که در ادامه بحث به آنها خواهیم پرداخت.
گفتیم جلوه شکوه بهاران در  شعر دوره خراسانی است از این رو بحث را با بررسی آثار این دوره پی می‌گیریم.
شایسته است که در سرآغاز این سخن به سراغ پدرشعر فارسی رودکی بزرگ برویم و بهاران را در شعر به نظاره بنشینیم.
آمد بهارخرم با رنگ و بوی طیب
با صدهزار نزهت و آرایش عجیب
         
این بیت سرآغاز قصیده ای است بهاری از او که در آن توصیف بهار با تشبیهات و تصویرسازی‌های شگفتی همراه است به عنوان مثال:
چرخ بزرگوار یکی لشکری بکرد
لشکرش ابر تیره و باد صبانقیب
نفاط برق روشن و تندرش طبل زن
دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب

 
رودکی بهار را چنان سپاهی توصیف می‌کند که رویدادهای طبیعی هرکدام دراین سپاه شغلی برعهده دارند ابرهای تیره به منزله سپاهیان وبادصبا نقیب و فرمانده این لشکر است و برق آسمان به عنوان نفاط در این سپاه حضور دارد که مرحوم دکتر خطیب رهبر در حاشیه این بیت و معنای این لغت می‌نویسد: نفاط: به فتح اول و تشدید دوم نفت انداز یا کسی که قاروره‌های مشتعل نفت را به کشتی دشمن یا سپاه خصم اندازد ... .(قاروره به معنای ظرف شیشه ای است).
بعد از روشن شدن اجزای این تصویر به کلیت آن نظر می‌کنیم. باد صبا همچون فرمانده لشکر سپاهیان را که ابرها هستند حرکت می‌دهد در این میان برق آسمان به آتش افکنی وشعله ور ساختن سپاه دشمن مشغول است ورعد نیز نوای جنگی می‌نوازد.
اما تصویرسازی بدیع دیگر رودکی در همین قصیده توصیف لاله است که آن را به پنجه خضاب شده و رنگین نو عروسان تشبیه می‌کند.
لاله میان کشت بخندد همی ‌زدور
چون پنجه عروس به حنا شده خضیب

 
درکنار این تابلوی زیبا نگاهی به بیت خواجه شیراز که آن نیز در توصیف لاله است خالی از لطف نیست. خواجه لاله بهاری را مانند تنوری برافروخته می‌داند و جوش و خروش گل وعرق غنچه که همان شبنم است را حاصل این تنور برافروخته.
تنورلاله چنان برفروخت بادبهار 
که غنچه غرق عرق گشت وگل بجوش آمد
 
اما بی انصافی است اگر درباره وصف بهار درشعرف ارسی سخن بگوییم و از استاد مسلم تصویرگری در شعر یعنی منوچهری دامغانی یادی نکنیم تصویرگری در شعر منوچهری آن چنان است که دکترسیدم حمد دبیرسیاقی نام کتاب خود را که در ان به گزارش اشعار منوچهری پرداخته تصویر و شادیها نهاده است.
منوچهری قصیده ای نغز از خود به یادگارگذاشته که هربیت آن نمایی از طبیعت است که با زبان شاعرانه به تصویر کشیده شده است که مناسب با مجال این نوشتار به تحلیل ابیاتی از آن می‌پردازیم.
نو بهار آمد و آورد گل و یاسمنا
باغ همچون تبت وراغ بسان عدنا
 
تبت یکی از شهرهای چین است که در زیبایی و خرمی‌ زبانزد است. عدن نیز درلغت به معنای اقامت دائم درجایی است که غالبا صفتی برای بهشت آورده می‌شود وگاه خود این لغت نیز به تنهایی افاده معنای بهشت را می‌کند. منوچهری در آغاز این قصیده پرشور باغ و مرغ زار را از شدت زیبایی بوستان چین و از آن بالاتر به باغهای بهشت تشبیه می‌کند.
آسمان خیمه زد از بیرم ودیبای کبود
  میخ آن خیمه ستاک سمن ونسترنا

در ادب فارسی آسمان چند جا به خیمه ای افراشته تشبیه شده به عنوان مثال عطاردرمقدمه منطق الطیر سراید:
آسمان چون خیمه ای برپای کرد
بی ستون کرد و زمینش جای کرد

 
اما هنرمندی منوچهری در تصویرگری این است که  مخاطب را به دیگرگونه دیدن طبیعت وامی‌دارد و به او القا می‌کند که آسمان گویا خیمه ای است از بافته‌های نرم و کبود رنگ و گلهای یاسمن و نسترن  میخ‌های کوبیده برزمین هستند که این خیمه را نگه داشته اند.
بنظر می‌رسد توانمندی منوچهری در تصویرگری دراین دوب یت به اوج می‌رسد که  بوستان را به بتخانه‌های شهر فرخارتبت تشبیه می‌کند.
بوستان گویی بتخانه فرخارشده ست
مرغکان چون شمن وگلبنکان چون وثنا
برکف پای شمن بوسه بداده و ثنش
کی وثن بوسه دهد برکف پای شمنا
شمن و وثن به ترتیب به معنای بت پرست و بت هستند مرغان در این دوبیت به بت پرستان تشبیه شده اند و بوته‌های کوچک گل به بت که این بار به جای اینکه بت پرست کف پای بت را ببوسد بت کف پای بت پرست را بوسه می‌دهد.
همانطورکه گفته شد بررسی اشعار بهاریه منوچهری دامغانی همچنین سایر شعرای دوره خراسانی محتاج زمان فراوان واز حوصله این مجال بیرون است. مناسب است که در ادامه بحث به رویکرد انفسی شاعران دوره عراقی نسبت به بهار بپردازیم.
 
همانطور که گفتیم بهار درشعر دوره عراقی بیشتر مفهومی ‌است به این معنی که اراده شاعران این دوره از لفظ بهار لزوما وصرفا بهار طبیعت نیست چه این بزرگان گاهی بهار را به معنای شکوفایی وتحول درونی آدمی‌اراده می‌کنند  وگاه این بهار را اشارتی بر حیات دوباره انسان بعد از مرگ می‌دانند. مولانا فرمود:
این بهارنو زبعد برگ ریز
هست برهان بر وجود رستخیز

 
جان کلام آن است که بهار در دوره ای از ادبیات کلاسیک ما عامل وجد درون و بیداری دل قرار می‌گیرد این وجد درونی در نگاه صوفیانه گاهی انسان  رابه سرمستی ورهایی زهد فرا می‌خواند تا جایی که توبه شکنی دربعضی شواهد صفت و ملازم بهار آمده است. حافظ می‌گوید:
به عزم توبه سحرگفتم استخاره کنم
بهارتوبه شکن می‌رسدچه چاره کنم؟

خواجه همین مفهوم را در بیت دیگر چنین می‌آورد:
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می‌وقت گل دیوانه باشم گرکنم 
توبه شکنی بهار را مرحوم استاد شهریار در دوبیت از غزلی عاشقانه این گونه شرح می‌دهد:
نوبهار آمد وچون عهدبتان توبه شکست
فصل گل دامن ساقی نتوان داد زدست
کاسه وکوزه ایمان که نمودند درست
دیدم آن کاسه به تنگ آمد و آن کوزه شکست

 
توبه شکنی در فصل بهار از آن روی توصیه می‌شود که شاعران ما بهار فصل طرب و خوش باشی و لذت فرصتهای زود گذر عمر می‌دانند و چه بسا نشانه‌های بهاران در طبیعت را آیینه عبرت می‌دانند. خیام می‌فرماید:
ابرآمد وباز برسرسبزه گریست
بی باده گلرنگ نمی‌باید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تاسبزه خاک ما تماشاگه کیست؟

 
در این رباعی دل انگیز خیام هم خوش باشی و لذت را گوشزد می‌کند و هم عبرتآموزی از شکفتن گل از خاک مردگان را فرا یاد می‌آورد ومی‌گوید همانطور که امروز سبز خاک کسی ما را نگاه می‌کند روزی نیز سبزه رسته از خاک ما به نظاره کسی می‌نشیند.
نکته قابل توجه دیگر آنکه در ادب فارسی گاه بهار را به سبب کوتاهی و زود گذر بودن به عمر انسان وبه خصوص دوره جوانی تشبیه می‌کنند واز همین روی غنیمت شمردن و لذت بردن از آن توصیه می‌شود. حافظ می‌سراید:
 خوش آمد گل وزان خوشتر نباشد 
که در دستت به جز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب ودریاب
که دائم درصدف گوهرنباشد
غنیمت دان ومی‌خور در گلستان 
که گل تاهفته دیگر نباشد

آنچه به رشته تحریر درآمد مجملی بود از بررسی آثارمنظوم از بهار که در ادب کلاسیک ایران آمده است امید است خاطر علاقه مندان را به جستجوی بیشتر در این زمینه تشحیز کرده باشد.
 
 
يکشنبه 21/1/1390 - 12:45
اخبار
امکان ندارد این پژو آر.دی را در خیابان دیده باشید، مگر اینکه ...

امکان ندارد این پژو آر.دی را در خیابان دیده باشید، مگر اینکه از آینده بازگشته باشید. این نمونه مفهومی که می‌تواند با تغییر وضعیت، حرکت در جاده‌ها یا ترافیک شهری را ساده‌تر کند، یک خودروی آینده است.
شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما این خودروی آینده با مشخصات فنی منحصربه‌فرد که برای عبور از ترافیک سنگین کلان‌شهرهای شلوغ طراحی شده و به اندازه یک سدان لوکس امن و بی‌صدا است نیز پژو آر.دی نام دارد!! البته احتمالا این تنها شباهتی است که می‌توانید میان پژوهای آر.دی که در خیابان‌ها می بینید و این نمونه مفهومی با سه چرخ و موتور الکتریکی پیدا کنید.
این خودرو تنها سه چرخ دارد، برای یک سرنشین طراحی شده و راننده برای راندن آن می‌تواند در وضعیت راندن موتورسیکلت یا خودروهای «ترون: میراث» قرار بگیرد. به گفته کارشناسان پایداری و امنیت این پژو به راحتی با یک سدان بزرگ برابری می‌کند
برای این نمونه هم مانند بسیاری از خودروهای آینده، پیشرانه الکتریکی پیش‌بینی شده است. این اتومبیل اگر زمانی به تولید انبوه برسد، نه‌تنها دوستدار محیط‌زیست خواهد بود، بلکه کاملا بی‌صدا حرکت می‌کند و هیچ آلودگی صوتی در محیط ایجاد نخواهد کرد.
بخشی از طراحی منحصربه‌فرد این خودرو به مفصل‌بندی هوشمندانه آن برمی‌گردد که نه‌تنها عبور از جاده‌ها را آسان می‌کند بلکه گریز از ترافیک سنگین کلان‌شهرها را نیز امکان‌پذیر خواهد کرد
امکانات متعددی برای بخش هدایت و کنترل این خودرو در نظر گرفته شده که شامل دید 360 درجه، دستیار صوتی و سیستمی برای گردآوری تمامی اطلاعات مورد نیاز راننده حین حرکت خواهد بود.
کارلوس تورس‌تاور، برنده خوش‌ذوق این خودرو که آنرا در کمال سادگی طراحی کرده، شانس این را داشت که طراحی خودش را در ابعاد واقعی و در قالب یک پژوی ساخته شده از خاک رس تماشا کند و علاوه بر این چکی به مبلغ 15هزار دلار و یک کنسول بازی ایکس‌باکس 360 از خودروساز فرانسوی پژو دریافت کرد.
گردآوری: حمید جورابلو
منبع: khabaronline.ir 
يکشنبه 21/1/1390 - 12:42
اخبار
عزیز نوروزی پرور که به عزیز جنگل نشین شهرت دارد ۴8 سال است غارنشینی در جنگل‌های فومن را تجربه کرده ...
عزیز نوروزی پرور که به عزیز جنگل نشین شهرت دارد ۴8 سال است غارنشینی در جنگل‌های فومن را تجربه کرده به نحوی که چند سال قبل با بارش برف شدید و برودت شدید سرما در منطقه جنگلی جیرده آلیان فومن در محاصره برف و سرما قرار گرفت.
در آن زمان فردی به نام فرضعلی عابدی که ادعا می‌کند پسر دایی عزیز است مقداری آذوقه و نفت را با سختی و مشقت به محل زندگی او انتقال داد تا عزیز بتواند در آن سرمای سخت و سوزان خود را گرم نگهدارد.در آن سرمای شدید پسر دایی عزیز در بازگشت از نزد او به خبرنگار  گفت: عزیز اکنون در کلبه‌ای چوبی واقع در ۲۰۰ متری غارش زندگی می‌کند و از هیچ نوع امکانات معیشتی و رفاهی برخوردار نیست و با روشن کردن آتش خود را گرم می‌کند.
 عابدی اظهار داشت: از عزیز با اصرار زیاد خواستم محل زندگی خود را ترک کند و همراه من به روستا بیاید اما عزیز از این کار امتناع ورزیده و همچنان در آن محل زندگی می کند.
وی خواستار امداد رسانی بیشتر به عزیز جنگل نشین شد.
گردآوری:حمید جورابلو
منبع: parsapress.ir
يکشنبه 21/1/1390 - 12:33
آلبوم تصاویر

"نردبام آسمان" مجموعه‌ای تاریخی است که زندگی‌ غیاث‌الدین جمشید کاشانی ریاضیدان برجسته، منجم، ‌کاشف عدد پی و فیلسوف قرن نهم هجری را در ایران روایت می‌کند...

 

يکشنبه 21/1/1390 - 12:30
آلبوم تصاویر

این عکسها فقط یک تصویر معمولی نیستند. آنها به روحتان آرامش می بخشند. در این صفحه عکسهای سیاه و سفید با بهترین تکنیک و زیبایی فوق‌العاده را گرد آورده‌ایم...

 

 

يکشنبه 21/1/1390 - 12:27
آلبوم تصاویر

نگاهی به این عکسها که با استفاده استادانه و بجا از سایه گرفته شده‌اند بیندازید. این عکسها واقعا سرگرم کننده‌اند و شما هم حتما عکاسان آنها را تحسین می‌کنید...

 

يکشنبه 21/1/1390 - 12:23
آلبوم تصاویر
ده عكس HDR در این گزارش تصویری ارائه می‌شوند كه به اندازه ای زیبا هستند كه نیازی به تفسیر و تشریح ندارند...
 
فن آوری دیجیتال موجب شده تا با استفاده از نرم افزاری‌هایی ویژه بتوان عكس‌هایی را گرفت كه حتی از تابلوهای نقاشی زیباتر هستند. عكاسی با شیوه high dynamic rang) HDR) رنگ‌ها را حقیقی‌تر، درخشان‌تر و عمیق ‌ر نشان داده و سپس برای آفیش كرده آن روی اكران یا چاپ عكس روی كاغذ باید از نرم افزارهای (tonemapping) استفاده كرد. ده عكس HDR در این گزارش تصویری ارائه می‌شوند كه به اندازه ای زیبا هستند كه نیازی به تفسیر و تشریح ندارند.
تصویر برج ایفل كه به شیوه HDR گرفته شده و باعث شده تا نه تنها بازتاب برج ایفل و آسمان به روی سطح كانال آب نقش ببندد بلكه فقدان عابران نیز به زیبایی این منظره كمك كرده است.ابرها و امواج در ساحل سن تروپه در جنوب فرانسه. این عكس در حال حركت موتورسیكلت گرفته شده كه گویی صاف به قلب توفان می رود.منظره ای از زیر یك پل شهر پاریس، رودخانه سن و كلیسای نوتردام در دور دست.آسمان توفانی با ابرهای تیره برفراز ساحلی در دریایی مدیترانه. منظره محله دفانس یا منهتن پاریس در هنگام شب. شب نیز زمینه بسیار مناسبی برای فناوری عكاسی به شیوه HDR است. منظره غروب آفتاب در شبه جزیره ژیان. رنگ ها فقط در آسمان مشخص بوده اما ظرافت كار باعث بازتاب نور روی سطح ماسه ها شده است. منظره كاخ پتی پاله كه با استفاده از شیوه tonemapping مانند تصویری تخیلی جلوه می‌كند. در شیوه HDR لزوما نباید چندین عكس را با هم تلفیق كرد بلكه می‌توان روی نقاط برجسته یك عكس مانند این یكی كه منظره ای رویایی از درختزاری پاییزی را نشان می‌دهد تكیه كرد.عكسی مملو از كنتراست. كنتراست میان مدرنیته ساختمان پس زمینه و چرخ فلك كاروسل پاریس. كنتراست میان چرخش چرخ فلك كاروسل و حالت مجسمه گونه افرادی كه روی نیمكت نشسته‌اند. كنتراست میان رنگ سرد آسمان و رنگ های گرم چرخ و فلك.

 گردآوری: حمید جورابلو
منبع: jamejamonline.ir 
يکشنبه 21/1/1390 - 12:18
آلبوم تصاویر

الناز شاکردوست در فیلم باد در علفزار می پیچد نقش یک زن روستایی را بازی کرده بود و بازی بسیار خوب او باعث شد که پیشنهادات بسیار زیادی را برای بازی در نقش های این چنینی دریافت کند ولی هنوز الناز شاکردوست تصمیمی را برای ایفای نقش در چنین داستان هایی را ندارد.


يکشنبه 21/1/1390 - 12:11
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته