• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 174
تعداد نظرات : 60
زمان آخرین مطلب : 5130روز قبل
دعا و زیارت

خواندن سوره فاتحة الکتاب برای مردگان

پرسش:
چگونه ثواب خواندن سوره فاتحة الکتاب به ارواح گذشتگان می رسد؟

 

پاسخ:

احسان به مردگان مصایق متعددی دارد، مانند خیرات، مبرات، طلب استغفار، قرائت فاتحه الکتاب و نیز برخی از اعمال که از آنها به عنوان صدقات جاریه یاد شده است مانند بناهای خیریه –مدرسه سازی، مسجد سازی...- کار هدایت وارشاد مردم، ایجاد پارک و فضای سبز جهت استفاده عموم و ...، که تمام این اعمال توسط فرشتگان الهی ثبت و به کسانی که به نیت آنها احسان می گردد داده می شود.

"و کل سیئة امرت باثباتها الکرام الکاتبین الذین وکلتهم بحفظ ما یکون منی"

"خدایا هر سیئه و گناهی را فرمان دادی تا مامورینت که بر ما موکل نموده ای ثبت و حفظ نمایند. "[1]

اینها اعمالی هستند که بعد از مرگ صاحبانشان، ثواب آن به حساب آنها واریز می گردد چنانچه در احادیث ما آمده است:

امام صادق:

لا یتبع الرجل بعد موته الا ثلاث خصال:

صدقة اجراها الله له فی حیاته فهی تجری له بعد موته.

2- و سنة هدی یعمل بها.

3- و ولد صالح یدعوا له.

بعد از مرگ سه عمل خیر است که چون چشمه جوشان دائما بنفع انسان جاری است:

 1- صدقه جاریه ای که خدا به انسان توفیق انجامش را داده تا بعد از مرگش مانند چشمه جوشان، حسنات آن به حسابش واریز گردد.

عمل و روش صحیح و درستی که بر پایه هدایت بنیان نهد و بعد از مرگش "مردم" بدان عمل کنند.

 3- فرزند شایسته ای که از او به یادگار ماند و برایش دعا کند.[2]

و نیز طبق آیات شریفه قرآن هر عملی که انسان انجام دهد[3]حتی نیت خیر نماید دارای حساب و کتاب است و در پیشگاه خداوند متعال حفاظت و نگهداری می گردد :

"تجدوه عند الله"[4]و در وقت خودش بصاحبانش و یا به کسانی که به آنها تقدیم شده باشد اعطاء و ارسال می گردد.

و یکی از بهترین اعمال قرائت قرآن است، خصوصا سوره فاتحة الکتاب که با کل قرآن برابری می کند، چنین عمل خیری را قطعا خدا نادیده نگرفته و ثواب آنرا به صاحبش عطا می فرماید:

"ان الله لا یضیح اجر المحسنین"[5]

نکته قابل ذکر:

مردگان اگر چه از جهان ما رخت بربسته اند، اما مرگ انتقال از عالمی به عالم دیگر است بنام برزخ که تا قبل از عالم قیامت، ارواح آنان در قالب مثالی به زندگی خود ادامه می دهد و احسانها و خیرات و مبراتی که برای آن ارسال می گردد توسط مامورین و کارگزاران الهی به آنها اعطاء و موجب خوشحالی آنها می گردد.



[1] دعای شریف کمیل

[2] تحف العقول، مترجم ص 381

[3]فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره.

[4]بقره آیه 110.

[5]توبه، آیه 120.

پنج شنبه 19/1/1389 - 11:21
دعا و زیارت

آیا درست است که خواندن بعضی از سوره¬ها اذن خاصی می¬خواهد؟

پرسش:
آیا این که گاهی از اشخاصی شنیده می شود که می گویند خواندن سوره¬هایی مانند یاسین، مزمل و واقعه، بدون کسب اجازه از افراد دارای اجازه و اختیار، (در مقابل کسب اجازه باید مبلغی به عنوان هدیه به این اشخاص پرداخت شود) جایز نیست و اگر بدون اجازه این سوره¬ها را بخوانید، در زندگی دچار مشکلاتی خواهید شد، درست است؟ آیا درست است که قرآنی که رحمت برای اشخاص و هدیه از جانب خداوند است، در زندگی روزمره مشکلاتی ایجاد کند؟

 

پاسخ:

سوء استفاده سودجویان از علاقه مردم به دین و قرآن و مقدسات، امر جدیدی نیست و متاسفانه از گذشته رواج داشته است، امید است که امروزه با پیشرفت علم و دانش و بالا رفتن سطح آگاهی مردم، جلوی این قبیل سوء استفاده­ها گرفته شود.

مورد سؤال ، نمونه­ای از این قبیل سوء استفاده­هاست و بهترین راه مبارزه با آن، درخواست دلیل و مدرک معتبر از کسانی است که به چنین حرف­هایی دامن می­زنند. زیرا هیچ دلیل و مدرک معتبری ندارند و دیگر برای حرف خود خریداری پیدا نخواهند کرد.

البته برای بطلان این ادعاها کافی است نظری به آیات و روایاتی که به معرفی قرآن می­پردازند بیندازیم، آیاتی که می­فرماید: *وَ نُنزَِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ  وَ لَا یَزِیدُ الظَّلِمِینَ إِلَّا خَسَارًا[1]یعنی: و از قرآن آنچه شفا و رحمت است بر مومنان نازل می­کنیم و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی­افزاید.

هم چنین*.قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ هُدًی وَ شِفَاءٌ..[2]یعنی: بگو این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند هدایت و درمان است.

پیامبر اکرم «ص» به مردم سفارش کرده­اند که «پیوسته با قرآن باشید و قرآن را تلاوت کنید زیرا قرآن خیلی زود از قلب انسان بیرون می­رود و فراموش می­شود.»[3]

البته تلاوت قرآن و قرائت قرآن بسیار سفارش شده است و فضیلت بسیار دارد به شرط اینکه مقدمه­ای برای تدبر در آن باشد. قرآن مجید درباره تدبر در قرآن می­فرماید: *أَ فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلیَ‏ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا[4]یعنی: آیا آنها در قرآن تدبر نمی کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است.

بنابر این با توجه به آیات و روایات که ما را سفارش به قرائت قرآن، تلاوت قرآن، حفظ قرآن می­کند، نادرستی ادعای چنین افرادی که خواندن و تلاوت قرآن را منوط به اجازه از وکلای موهوم! می­کنند، روشن می­شود.

 



[1] -سوره اسری، آیه 82.

[2] -سوره فصلت، آیه 44 * وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَْمِیًّا لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَایَاتُهُ  ءَ اعجَْمِیٌّ وَ عَرَبیِ‏ٌّ  قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ هُدًی وَ شِفَاءٌ  وَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فیِ ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمیً  أُوْلَئکَ یُنَادَوْنَ مِن مَّکاَنِ  بَعِیدٍ * هر گاه آن را قرآنی عجمی قرار می‏دادیم حتماً می‏گفتند: «چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمی از پیغمبری عربی؟!» بگو: «این (کتاب) برای کسانی که ایمان آورده‏اند هدایت و درمان است ولی کسانی که ایمان نمی‏آورند، در گوشهایشان سنگینی است و گویی نابینا هستند و آن را نمی‏بینند آنها (همچون کسانی هستند که گویی) از راه دور صدا زده می‏شوند!»

[3] -کنز العمال، خبر 2850- میزان الحکمه، ج 8، ص 77، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی.

[4] -سوره محمد(ص)، آیه 24.

پنج شنبه 19/1/1389 - 11:20
دعا و زیارت

امام خمینی(ره) و توجه او به تفاسیر متداول

پرسش:
از میان تفاسیر قرآن کریم کدام تفسیر بیشتر مورد توجه حضرت امام خمینی(ره) قرار داشت؟

 

پاسخ:

امام(ره) می فرماید: به عقیده نویسنده تا کنون تفسیر برای کتاب خدا نوشته نشده به طور کلی معنی (تفسیر) کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید، مفسر وقتی (مقصد) از نزول را به ما فهماند مفسر است نه (سبب) نزول به آن طور که در تفاسیر وارد است .[i]

امام در جای دیگری می فرماید: بسیاری از مفسرین که از این دو طایفه[عرفاء و امثال طنطاوی و سید قطب] نبودند اینها تفاسیری دارند مثل مجمع البیان که تفسیر خوبی است و جامع بین اقوال عامه و خاصه هست.[ii]

از اینکلمات ایشان استفاده می شود که هیچ کدام از تفاسیر موجود، تفسیر ایده آل ایشان نبوده است زیرا هیچکدام نتوانسته است مقاصد الهی رابیان نماید. ولی با این حال ایشان تفسیر مجمع البیان را بر دیگر تفاسیر موجود ترجیح داده اند


[i] آیین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی (ره) ص 84 و 85.

[ii] همان صفحه 79ـ80.

پنج شنبه 19/1/1389 - 11:18
دعا و زیارت

دیدگاه قرآن نسبت به زنان

پرسش:
چرا قرآن در سوره نساء می فرماید که: اگر زنان برخی اشتباهات انجام دهند، مردان می توانند آنها را تنبیه کنند؟ یا چرا قرآن می فرماید: ما زنان را برای شما خلق کردیم ولی نمی گوید هر دو را برای همدیگر خلق کردیم؟ چرا مرد می تواند بیشتر از یک زن داشته باشد ولی یک زن نمی تواند بیشتر از یک شوهر داشته باشد؟ اگر بخاطر این است که نمی دانیم بچه مربوط به چه کسی است امروزه تشخیص جنین شناسی این مشکل را حل کرده پس چطور برای زن چند شوهر داشتن در یک زمان ممنوع است؟

 

پاسخ:

1 – این چنین نیست که آزادی زن از طرف اسلام محدود شده باشد، آری برخی اختیارات زنان بعد از ازدواج و به صورت تابعی از قرارداد ازدواج محدود می شود که این اختصاصی به زنان ندارد، مردان نیز با قرارداد ازدواج اختیاراتی را از دست می دهند و هم چون زنان وظایفی را به عهده می گیرند (وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ، و برای آنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته‏ای قرار داده شده؛ و مردان بر آنان برتری دارند؛ و خداوند توانا و حکیم است)[1]

2 – مسأله تنبیه زنان در صورتی که آنان برخی وظایف خود را که در آیه کریمه به آن اشاره شده انجام ندهند موضوع خاص زنان نیست بلکه تنبیه کسی که یکی از وظایف لازم خود را ترک کند یکی از مراحل امر به معروف و نهی از منکر است شما می دانید امر به معروف و نهی از منکر وظیفه هر مؤمن هست که مرحله اول آن ابراز ناراحتی از  گناه ، مرحله دوم آن دستور زبانی و مرحله سوم آن جلوگیری فیزیکی است. آن چه در این آیه آمده است اشاره به همین وظیفه عمومی مؤمنان است که دقت در آیه و ترتیب جملات آن نیز همین مطلب را روشن می کند

(الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللّهُ وَ اللاّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیًّا کَبیرًا،  مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‏کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‏کنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.)[2]

در این جا چون شرایط نوعا برای مردان فراهم است که این مرحله از امر به معروف را نیز انجام دهند، به آن اشاره شده است و الا اگر چنان چه مردی نیز از وظیفه خود تخطی کرد,با وجود شرایط و امکان زن نیز می تواند و باید به وظیفه خود (امر به معروف) عمل نماید. و در غیر صورت امکان یا نبود شرایط مراجع قانونی و قدرتمند برای این کار در نظر گرفته شده است (دادگاه).

3 – می دانید که ازدواج یک رابطه محبت آمیز است که بین زن و شوهر برای بقاء نسل و تکامل انسانی برقرار می شود که در عین حال چارچوب حقوقی نیز دارد خداوند در بعض آیات  قرآن کریم به جنبه ی حقوقی و در بعض دیگر به جنبه ی احساسی آن که اتفاقا جهت غالب این رابطه نیز هست اشاره کرده است. زن مظهر محبت و محور عشقی ازدواج است تو گویی خداوند در آیه(وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ َلآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ‏،  و از نشانه‏های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‏هایی است برای گروهی که تفکّر می‏کنند!)[3]به این جنبه ی عاطفی اشاره کرده, منّتی بر مرد می گذارد که کلمات لتسکنوا الیها  و مودت و رحمت به همین موضوع اشاره دارد...

و اگر فضای  سخن فضای محبت و دوستی نبود می توانست جای سؤال باشد که چرا نعمت مردان را در این آیه به زنان گوشزد نکرده است چون همانطور که زنان محور محبت هستند مردان نیز امتیازاتی برای زنان دارند.

4 – یکی از مهمترین اهداف ازدواج و ایجاد آن به وسیله ی خداوند مسأله بقاء نسل است بخشی از مفاد قرارداد ازدواج استفاده ی خانواده از رحم زن برای ایجاد نسل است و مسأله شهوانی و جنسی مطلبی دسته چندم بشمار می رود. حال شما بگویید چگونه زن می تواند به موجب دو ازدواج یک رحم را در اختیار دو خانواده قرار دهد.

از طرفی نوعا ازدواج برای زن زحماتی را ایجاد می کند که زن بخاطر ایجاد خانواده و جلب حمایت مالی و غیر مالی و... تن به آن می دهد این مطلب که یک زن در مقابل یک ازدواج (و تحمل زحمات آن) حق دارد از تمامی آن امتیازات برخوردار شود حکمی است که به نفع زنان است. و البته این مسأله و مطلب اول می تواند استثنائاتی داشته باشد ولی قانون برای عموم  و بر طبق فطرت طبیعی بشری جعل می شود.

در بایان, می دانید که علت بسیاری از احکام الهی برای انسان و عقل محدود بشری مجهول است, البته هیچ منافاتی بین عقل و احکام الهی نیست، فقط در مواردی عقل از ادراک علت آن احکام عاجز است.



[1]- سوره بقره آیه 228

[2]- سوره نساأ آیه 34

[3]- سوره روم آیه 21

پنج شنبه 19/1/1389 - 11:18
دعا و زیارت

تفسیر اجازه تنبیه زنان و برتری مردان بر آنان در قرآن

پرسش:
آیا در آیه 34 سوره نساء به مردها اجازه تنبیه زن داده شده و کلا مردها را بر زنان برتری داده ؟

 

پاسخ:

1- اسلام در عین حالی که عواطف پاک و احساسات درست را تأیید می‏کند به تقویت عقل همت خاص گمارده است و به همین دلیل احکامی را که تشریع کرده، بر اساس عقل آنان را تقویت نموده است. در سپردن اموری که مربوط به تدبیر مسائل اجتماعی هستند کوشیده است تا نقش عقل را پر رنگ گرداند، از سوی دیگر زن و مرد که هر دو انسان و مخلوق خداوند هستند، به لحاظ شخصیت وجودی، از یکدیگر امتیازاتی دارند و شخصیت آنان یکسان نیست. قلم آفرینش به گونه‏ای زن را آفریده است که سرشار از عواطف و احساسات پاک است و این سرمایه بی­مانندی است برای او، تا بتواند وظایف طبیعی خود را انجام دهد و هر گاه عقل و عواطف او به تعارض آیند عواطف او نوعا بر قوه عاقله او غالب می‏شود، و مرد به لحاظ وظایفی که قلم آفرینش برای او ترسیم کرده است عکس حالات زن را دارد و البته کمال و برتری هر کدام از زن و مرد به این است که چنان باشند، که باید باشند، یعنی زن با همه ابعاد خود زن باشد و اگر به مرد شباهت پیدا کند بر او نقص است چنانچه مرد به زن شباهت یابد برای او نقص است. زن کامل آن است که سرشار از عاطفه باشد و مرد کامل آن است که عقل او بر عواطف او غالب باشد.

با توجه به مطالب فوق الذکر، اسلام قیمومیت و تدبیر شئون خانواده را به مرد سپرده است، چرا که ناچار بعضی از امور حاجتمند تعقل بیشتر هستند تا احساسات و عواطف. اموری از قبیل طلاق و ... باید در دست کسی باشد که می‏تواند بر اساس منطق و عقل بیشتر حکم کند تا بر اساس احساسات و عواطف.

2ـ در آیه شریفه 34  سوره نساء که می­فرماید:الرِّجَالُ قَوّاَمُونَ عَلی النِّساءِ بِمَا فَضلَ اللَّهُ بَعْضهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ  فَالصالِحَت قَانِتَاتٌ حاَفِظاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظ اللَّهُ  وَ الّاَتی تخَافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فی الْمَضاجِع وَ اضرِبُوهُنَّ  فَإِنْ أَطعْنَکمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سبِیلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کبِیراًمردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری­هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‏کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‏کنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.(

به این مضمون اشاره می‏کند: که اگر زن تحت فرمان احساسات و عواطف خاص خود، نشوز کرده و از طاعت در امور جنسی از مرد سرباز زد، مرد به عنوان قیم و مدیر و مدبر این­گونه امور باید چاره­جویی کند، اول او را موعظه و پند دهد اگر نشد مضاجع خود را از او دور دارد مثلا در رختخواب پشت به او بخوابد تا مایه تنبیه و توجه او شود و اگر این هم سودی نکرد، مرد چه باید بکند آیا زن را طلاق دهد یا او را تنبیه بدنی کند !معلوم است که چاره دوم بیشتر به مصلحت زن می‏باشد، البته این چیزی که در قرآن کریم آمده است تنها جنبه عاطفی دارد و الا با حدودی که در فقه دارد نمی‏تواند عنوان اکراه داشته باشد مثلا باید بدن زن سیاه، سرخ یا کبود نشود و جرح و شکستی ایجاد نشود و اسلام این حد را برای کسانی نهاده است که کلا وظیفه شناس نیستند، برای وادار کردن آنان به وظیفه، بهترین راه­ها را پیش روی نهاده است. بعضی از روان­کاوان هم عقیده دارند که بعضی از زنان حالتی به نام مازوشیسم (آزارطلبی)دارند که این حالت در آنها تشدید می‏شود و تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی ا ست و ممکن است که آیه شریفه ناظر به چنین وضعیتی باشد. و اگر زن تسلیم شد قهرا مرد حق بهانه گرفتن ندارد.

و مسلم است که سوء استفاده از این قانون ممکن است صورت بگیرد، که آن امر دیگری است. و امروزه ممکن است از هر قانون و قاعده اجتماعی سوء استفاده‏های فراوانی بشود.[i]



[i]- (ر.ک. المیزان علامه طباطبائی ج 4 ص 547 و 458 و نمونه ج 3 ص 415 و 416)

 


پنج شنبه 19/1/1389 - 11:17
دعا و زیارت

معنای آیة شریفة "الرجال قوامون علی النساء" چیست؟

پرسش:
معنای آیة شریفة "الرجال قوامون علی النساء" چیست؟

 

پاسخ:

آیه کریمه:الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ

چنین ترجمه شده است: (مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاقهائی که از اموالشان در مورد زنان می کنند[i]).

اکنون چند نکته را به اختصار توضیح می دهیم:

اول ـ مفهوم اصلی آیه مربوط به شوهران و همسرانشان می باشد، یعنی مردان در محیط زندگی خانوادگی مسئولیت سرپرستی و مدیریت خانواده را بعهده دارند بنابراین اینچنین نیست که بگوئیم جنس زن باید تحت سرپرستی جنس مرد قرار بگیرد و چنانکه می دانیم مردان به عنوان فرزند تحت قیومیت و مدیریت والدین و از جمله مادران خود هستند و به هر مقام علمی و سیاسی که برسند، دستورات مادر برای آنان واجب الاتباع است.

همچنین باید دانست که زن در غیر امور خانوادگی و در امور شخصی از قبیل حفظ اموال شخصی، اداره و اجرای برنامه های آن، مراجعه به محاکم و تحت قیومیت شوهر نیست [البته در صورتی که امور مذکور با حق خانواده و شوهر، که بوسیلة قرار داد ازدواج ثابت شده منافات و تعارض داشته باشد، مسئله ایست که احکام خاص خود را داشته و از موضوع بحث بیرون است].

دوم ـ برتری هائی که خداوند برای مردان قرار داده، دو مفهوم می تواند داشته باشد:

 الف ـ برتری در توانائی کسب کمال، جهات انسانی، کرامت، فهم و شعور حقائق و.

 ب ـ برتری از جهت توانائی اداری، اجرائی، قدرت دفاع، تحمل کارهای سخت و سنگین.

باید دانست که برتریهای مذکور در آیة کریمه طبق نظر مفسرین، برتری از جهت دوم است و این منافاتی ندارد که زن نیز در جهات دیگر برتری داشته باشد.

شک نیست که توانائی اداری و اجرائی و دفاع از حریم خانواده، حریم اقتصادی و. عموماً و غالباً در مرد بیشتر است و زنان بالطبع عاطفی و احساسی بوده و طبیعت ایشان بر عطوفت و ظرافت مبتنی است. آری ممکن است زنانی در همین جهات بر شوهران خود امتیاز داشته باشند لکن قوانین [و از جمله مدیریت خانواده] به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد. بلکه نوع و کلی را در نظر می گیرد. و البته کارهائی هم که بعهده زن گذاشته شده بسیار مهم است و از وظایف مرد کمتر نیست.

خلاصه باید گفت:

مسائل اجتماعی و شم اقتصادی و تلاش و کوشش برای تحصیل مال و تأمین نیازمندیهای منزل و اداره  زندگی را مرد بر عهده می گیرد و چون مسئول تأمین هزینه، مرد است، سرپرستی داخل منزل هم با مرد است. اما چنین نیست که مرد از این سرپرستی بخواهد مزیتی هم بدست آورد! نه، این یک کار اجرائی است و وظیفه، و ما باید این آیه را بصورت تبیین وظیفه تلقی کنیم نه اعطای مزیت[ii].



[i]سورة نساء آیه 34 ترجمة آیه الله مکارم شیرازی

[ii]این مقال خلاصه ایست از کتاب تفسیر نمونه نوشته جمعی از دانشمندان زیر نظر آیه الله مکارم شیرازی جلد 3 تفسیر آیه مربوطه و کتاب زن در آیینة جلال و جمال نوشته آیه الله جوادی آملی صفحة 365 تا صفحه 369 و شما می توانید برای اطلاعات بیشتر به منابع مذکور و همچنین تفسیر المیزان نوشته علامه طباطبائی جلد 4 مراجعه نمائید.

پنج شنبه 19/1/1389 - 11:17
دعا و زیارت

مفهوم نحله در قرآن

پرسش:
واژه نحله به چه معنا می باشد؟

 

پاسخ:

در آیه چهار سوره نساء آمده است که:«وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنیئًا مَریئًا، و مهر زنان را (بطور کامل) به عنوان یک بدهی (یا عطیه،) به آنان بپردازید! (ولی) اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرفکنید!».

نحلة در لغت به معنی بدهی و دین آمده ، و به معنی بخشش و عطیه نیز هست ، راغب در کتاب مفردات می‏گوید : به عقیده من این کلمه از ریشه نحل ( به معنی زنبور عسل ) آمده است زیرا بخشش و عطیه شباهتی بکار زنبوران عسل در دادن عسل دارد .

آیه فوق اشاره به یکی از حقوق مسلم زنان میکند و تاکید مینماید که : مهر زنان را بطور کامل همانند یک بدهی بپردازید یعنی همانطور که در پرداخت سایر بدهی‏ها مراقب هستید که از آن چیزی کم نشود ، در مورد پرداخت مهر نیز باید همان حال را داشته باشید ( این در صورتی است که نحلة را به معنی بدهی بگیریم ) و اگر به معنی عطیه و بخشش باشد تفسیر آیه چنین خواهد شد : مهر را که یک عطیه الهی است و خدا بخاطر اینکه زن حقوق بیشتری در اجتماع داشته باشد و ضعف نسبی جسمی او از این راه جبران گردد بطور کامل ادا کنید[i].



[i]تفسیر نمونه ج : 3  ص :  263.

پنج شنبه 19/1/1389 - 11:16
دعا و زیارت

پاداش زنان در بهشت در مقابل حورالعین برای مردان

پرسش:
در بهشت به مردان وعده حوریه داده شده، در این میان تکلیف خانم¬ها چیست؟

 

پاسخ:

این که پاداش زنان مومن در بهشت چیست؟ در منابع کلامی و روایی چنین آمده که در روز قیامت، اگر شوهر زن مؤمنه، اهل بهشت بود همو را به اختیار خود می­پذیرد و اگر از اهل جهنم بود مردی را از میان مردان بهشتی برمی‏گزیند. شاید بتوان گفت علت این که زنان بهشتی، چه از جنس حوران بهشتی و چه آنان که وارد بهشت شده­اند دارای یک همسر هستند، این است که چند شوهری علاوه بر ناسازگار بودن با طبیعت مرد با طبیعت زن نیز ناسازگار است.[i]

اما گروهی دیگر از مفسرین در مقابل مدعی‏اند که حورالعین می‏تواند مذکر هم باشد، بر اساس این نظر شاید علت این که اوصاف حور به کار رفته در قرآن بر مؤنث دلالت می‏کنند نه بر مذکر، به این جهت بوده است که گفتگو و محاوره در آن آیات با طائفه مردان مؤمن بوده است نه با زنان مؤمن دنیوی، لذا اسلوب محاوره اقتضا داشت که اوصاف زنان بهشتی ذکر شود.

اما باید توجه داشت با مراجعه به آیات، روایات و تفاسیر مربوطه این گونه استفاده می شود که زنان با ایمان در قیامت در کنار زنان بهشتی (حورالعین) با مردان مؤمن بهشتی قرین می‏باشند. و زنان با ایمان با همسران با ایمان خود وارد بهشت می‏شوند.

1- «اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ»[ii] (به آنها خطاب می‏شود:) «شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید!» و منظور از ازواج، همان زنان با ایمانی هستند که در دنیا بودند[iii] و بودن در کنار همسران با ایمان و مهربان هم برای مردان لذت‏بخش است و هم برای زنانشان.2-«هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَی اَلْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ»[iv]  آنها و همسرانشان در سایه‏های (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زده‏اند..

و آیاتی که داخل شدن همسران صالح را به بهشت وعده داده شده است. از جمله:«رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ اَلَّتِی وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ»[v] پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده‏ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمی!..

«جَنّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیّاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلّ‏ِ بابٍ»[vi]

(همان) باغهای جاویدان بهشتی که وارد آن می‏شوند؛ و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‏گردند....

از این آیات استفاده می‏شود که زنان و مردانی که در این دنیا همسر یکدیگرند هرگاه هر دو با ایمان و بهشتی باشند در آنجا به هم ملحق می‏شوند و با هم در بهترین شرایط و حالات زندگی می‏کنند.

و حتی از روایات استفاده می‏شود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشتی است؛ به خاطر عبادات و اعمال صالحی که در این جهان انجام داده‏اند، بنابراین لذت‏های بهشت مخصوص مردان بهشتی نیست، بلکه کسی که داخل بهشت می‏شود از نعمت‏ها و زیبایی‏ها لذت خواهد برد. چنان که قرآن می‏فرماید: «یُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوابٍ وَ فیها ما تَشْتَهیهِ اْلأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ اْلأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ»[vii]

"(این در حالی است که) ظرفها(ی غذا) و جامهای طلائی (شراب طهور) را گرداگرد آنها می‏گردانند؛ و در آن (بهشت) آنچه دلها می‏خواهد و چشمها از آن لذت می‏برد موجود است؛ و شما همیشه در آن خواهید ماند!"

در این امر نیز بین مرد و زن بهشتی فرقی نیست هر کدام از آنها هر نوع لذتی بخواهند بر ایشان موجود است.


[i] مجموعه آثار شهید مطهری، ج 19 ص 311.

[ii]  زخرف، آیه 70.

[iii]  تفسیر المیزان، ج 18، ص 182.

[iv] یس، آیه 56 .

[v]مؤمن، آیه 8 .

[vi]  رعد، آیه 23 .

[vii]  زخرف، آیه 71 .

منبع: پایگاه حوزه
پنج شنبه 19/1/1389 - 11:15
دعا و زیارت

چرا آیات قرآن نعمتهای بهشتی را به مردان اختصاص می دهد؟

پرسش:
یة 72 سوره الرحمن در مورد حوریان در خیمهیمه های بهشتی صحبت می کند. در این کشوری که من زندگی می کنم (آمریکا) همیشه بحث با غیر مسلمین داریم که حقوق زن و مرد در اسلام یکی است یا نیست؟ وقتی که این آیه را خواندم پیش خودم فکر کردم که اگر روزی یک مسیحی این آیه را بخواند و از من بپرسد که چرا در مورد خانمهای بهشتی چیزی در این سوره نوشته نشده است؟ و چرا فقط برای آقایان حوری هست و برای خانمها چیزی نیست؟ من چه بگویم؟ خیلی خوشحال می شوم اطلاعاتی در این باره به من بدهید. البته شاید در جاهای دیگر قرآن چیزی برای خانمها بیان شده ولی من اطلاع ندارم.

 

پاسخ:

در پاسخ به سئوال شما باید گفت بعضی از مفسرین چنین گفته اند که حورالعین هم برای زنان است و هم برای مردان، یعنی دو نوع حورالعین داریم، چون لفظ حورالعین مؤنث نیست و شامل مذکر و مؤنث می شود .[1]

 در توضیح این نظریه باید گفت که در بعضی موارد استعمال لفظ حورالعین، به تأنیث آن نیز اشاره شده است مثل آیات سورة الرحمن آیه های 72-74: « حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ ،

لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ »، و الرحمن آیات56-58:« فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ، کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ »ولی در بعضی موارد به طور مطلق گفته شده است مثل آیات 22 و 23 سوره واقعه« وَ حُورٌ عینٌ ،کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ

ولی بعضی از مفسرین چنین می گویند که حورالعین موجوداتی مخصوص مردان هستند و زنانی که به بهشت راه یابند از مردان بهشتی برخوردار می شوند. حال یا شوهران دنیائی خودشان و یا مردان صالح دیگر. [در اینجا بخاطر اختصار از توضیح جزئیات خودداری می کنیم]

اما اینکه چگونه مردان از حوالعینی، با چنان اوصاف برخوردار باشند و زنان بهشتی از شوهرانی اینچنین، دراین باره باید گفت که هم زنان بهشتی و هم مردان بهشتی بسیار جذاب تر و مطلوب تر از موجوداتی هستند که در بهشت می باشند. مثلاً در ذیل آیه 24 سوره طور« وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ» حدیثی هست که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سؤال کردند: اگر خدمتگزار همچون مروارید در صدف باشد. مخدوم که مؤمنان بهشتی باشند، چگونه اند؟ فرمود: برتری مخدوم بر خادم همچون برتری ماه شب چهاردهم بر سایر ستارگان است.[2]

به هر حال هر یک از دو نظریة بالا را که بپذیریم، باید دانست که آیات بسیاری در قرآن کریم هست، بدین مفهوم که اهل بهشت هر چه بخواهند، در اختیارشان می باشد، مثل« لَهُمْ فیها ما یَشاؤُنَ...» سوره فرقان آیه 16 و آیات دیگر، خصوصاً آیات 69 تا 73 سوره زخرف.

در پایان، نظر شما را به آیه کریمه 35 سورة احزاب و روایتی که در شأن نزول آن وارد شده جلب می کنیم: جمعی از مفسران گفته اند هنگامی که ”اسماء بنت عمیس“ همسر ”جعفر بن ابی طالب“ با شوهرش از حبشه بازگشت به دیدن همسران پیامبر صلی الله علیه و آله آمد، یکی از نخستین سؤالاتی که مطرح کرد این بود: آیا چیزی از آیات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها در پاسخ گفتند: نه!

”اسماء“ به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمده و عرض کرد: ای رسول خدا جنس زن گرفتار زیان و خسران است! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چرا؟ عرض کرد: به خاطر اینکه در اسلام و قرآن فضیلتی درباره آنها همانند مردان نیامده است.

اینجا بود که آیه 35 سوره احزاب نازل شد و به زنان اطمینان داد که زن و مرد در پیشگاه خدا از نظر قرب و منزلت یکسانند، مهم آنست که از نظر اعتقاد و عمل و اخلاق اسلامی واجد فضیلت باشند.[3]



[1]رجوع کنید به تفسیر نمونه جلد 22 ص 428.

[2]تفسیر نمونه، ج 22، ص 436.

[3]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 308.

منبع: پایگاه حوزه13991399
پنج شنبه 19/1/1389 - 11:15
دعا و زیارت

آیاتی از قرآن که دلالت بر وجوب نماز دارند

پرسش:
آیاتی از قرآن کریم که دلالت بر وجوب نماز دارند را، بیان کنید؟

 

پاسخ:

آیات قرآن که دلالت بروجوب نمازمی کنند، بسیارندکه ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

1 ـ «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعینَ»[1] و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید ؛ و هر کار خیری را برای خود از پیش می فرستید ،آن را نزد خدا (در سرای دیگر ) خواهید یافت... .

 2ـ «حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی...»[2] در انجام همه نمازها به خصوص نماز وسطی =(نماز ظهر )کوشا باشید!...

3 ـ «... فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنینَ کِتابًا مَوْقُوتًا»[3]، نماز را (به طور معمول)انجام دهید، زیرا نماز وظیفه ثابت ومعینی برای مؤمنان است!4 ـ«... وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ»[4]،ونماز را بر پا دارید! و به مؤمنان بشارت ده ( که سر انجام پیروز میشوند! )

 5 ـ «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی‏ غَسَقِ اللَّیْلِ...»[5]، نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر ) تا نهایت تاریکی شب(= نیمه شب) بر پا دار ؛... .«... أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری»[6]، نماز را برای یاد من بپا دار !

 7ـ «وَ الَّذینَ هُمْ عَلی‏ صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ»[7]،و آنها (= مؤمنان) بر نمازهایشان مواظبت می نمایند 8 ـ «... وأَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ...»[8]، و انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم ؛...

 9 ـ«وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‏...»[9]، و نماز را بر پا دارید، و زکات بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید.10-«...وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ»[10] ، و نماز را بر پا دارید و از مشرکان نباشید.



[1]سوره بقره، آیه 110.

[2]سوره بقره،آیه 238.

[3]سوره نساء، آیه 103.

[4]سوره یونس، آیه 87.

[5]سوره اسراء، آیه 78.

[6] سوره طه، آیه 14.

[7] سوره مؤمنون، آیه 9.

[8] سوره انبیاء، آیه 73.

[9] سوره نور، آیه 56.

[10]سوره روم، آیه 31.

پنج شنبه 19/1/1389 - 11:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته