• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 15639
تعداد نظرات : 1110
زمان آخرین مطلب : 3887روز قبل
كودك

برای پرورش خلاقیت کودک خود داستانهای طنز آمیز برایش بخوانید.

۵۰ روش برای شکوفایی استعداد کودکان

دوران کودکی همواره به عنوان بهترین و شادترین دوره زندگی انسان شناخته شده است. کودکی دنیائی از معصومیت و پاکی در کنار شادی و سبکبالی را در ذهن تداعی می کند. بسیاری از بزرگسالان در کشاکش سختی ها و مشکلات زندگی با یاد کردن از دوران خوش کودکی خود، دمی از غم زمانه فارغ می شوند و بر بال خاطرات به دنیایی کوچ می کنند که در آن از فشار مسئولیت و مرارت خبری نیست و مسلماً آرزوی هر پدر و مادری فراهم کردن یک چنین دوران کودکی ای برای فرزند دلبندشان خواهد بود.

اما مسئله اینجاست که شادی و نشاط آموختنی نیست و شکوفایی استعدادهای او هم نباید بدون در نظر گرفتن علائق او باشد. شاید شما نتوانید به فرزند خود یاد بدهید که خوشحال باشد ولی فراهم کردن امکانات و بستر مناسب برای خوشبختی و شاد زیستن فرزند، هدیه ای است که فقط شما می توانید به فرزندتان بدهید. در همین رابطه با مطالبی که در این ایمیل مرور خواهید کرد ما روشهایی را به شما پیشنهاد می کنیم که می توانند شما را در فراهم کردن این خوشبختی در سایه ی به ظهور رساندن استعدادهای خدادادی او، به فرزندتان یاری دهند.

 

cute-baby-girl-hd-wallpaper

1. به فرزند خود اجازه دهید علائق خود را کشف کند. به بازی ها و فعالیتهایی که او انتخاب می کند توجه نشان دهید. این گونه بازیها می تواند اطلاعات بسیاری درباره استعدادهای نهفته فرزندتان در اختیار شما قرار دهد.
۲٫ فرزند خود را روی طیف وسیعی از تجارب قرار دهید. این امر باعث فعال شدن استعدادهای نهفته می گردد. فکر نکنید چون او علاقه ای نشان نمی دهد، بنابراین استعدادی هم در آن زمینه ندارد.
۳٫ بگذارید مرتکب اشتباه شود. اگر همه کارها را به طور کامل و بی نقص انجام دهد، هرگز برای کشف و گسترش یک استعداد، خطر نخواهد کرد.
۴٫ سؤال بپرسید. با پرسیدن سؤالهای اساسی از قبیل: چرا آسمان آبی است؟ به کودک خود کمک کنید تا با شگفتیهای دنیا مواجه شود. به اتفاق هم پاسخ سؤال را بیابید.
۵٫ پروژه های خانوادگی ویژه ای را طرح ریزی نمایید. فعالیتهای مشترک می تواند استعدادهای جدید را بیدار کند و گسترش دهد.
۶٫ کودک را مجبور به یادگیری نکنید. این امید که برای پیشرفت و رشد دادن استعدادهای کودکان، باید هر روز درسهای خاصی را به آنان آموخت، ممکن است آنان را مضطرب یا دلزده سازد.
۷٫ انتظارات سطح بالایی داشته باشید، اما این انتظارات باید واقع بینانه باشند.
۸٫ در انجام کارها، کودک خود را سهیم کنید. بگذارید او با انجام کارها موفقیت را در ذهن خود مجسم کند. بگذارید ببیند که شما درگیر فعالیتهای معنادار هستید و به او اجازه دهید درگیر این فعالیتها شود.
۹٫ محیطی را فراهم آورید که به لحاظ تحریکات حسی غنی باشد. مواد و اسبابهایی را در خانه قرار دهید که حواس کودک را تحریک می کنند، موادی از قبیل: نقاشی با انگشت، آلات موسیقی و عروسک های خیمه شب بازی.

Cute-Baby
۱۰٫ شور و اشتیاق خود را به یادگیری فعال حفظ کنید.

۱۱٫
کودک خود را با برچسب زدن به او محدود نکنید. این برچسبها ممکن است شرایطی را به او تحمیل نماید که با استعدادهای ذاتی اش همخوانی ندارند.

۱۲٫
به عنوان خانواده و با یکدیگر به بازی بپردازید.

۱۳٫
برای فعالیتهایی نظیر خواندن، گوش دادن به موسیقی و صحبت کردن برنامه زمانی منظم در نظر بگیرید.

۱۴٫
موادی را برای کودک در نظر بگیرید که همواره بتواند با رجوع به آنها به دنیای خود دسترسی داشته باشد.

۱۵٫
بگذارید فرزندتان به فعالیتهای گروهی که مورد علاقه اش هستند، بپردازد.
۱۶٫ برای پرورش خلاقیت کودک خود داستانهای طنز آمیز برایش بخوانید.

۱۷٫
فعالیتهایی را که فرزندتان انجام می دهد مورد انتقاد یا قضاوت قرار ندهید. اگر احساس کند مورد ارزشیابی قرار می گیرد، احتمالا” شکوفاسازی استعدادهای خود را پیگیری نخواهد کرد.

۱۸٫
با کودک خود بازی کنید و از این طریق سرزندگی و شوخ طبعی خود را به او نشان دهید.

۱۹٫
خانواده را در موفقیتهای خود سهیم کنید. درباره اتفاقات خوشایندی که طی روز اتفاق افتاده اند، صحبت کنید تا عزت نفس او از این طریق افزایش یابد.

۲۰٫
کاری کنید که فرزندتان به کامپیوتر خانه، مدرسه یا یک کتابخانه عمومی دسترسی داشته باشد.
۲۱٫ به صحبتهای کودک خود گوش فرا دهید. چیزهایی که او به آنها اهمیت بسیاری می دهد، می تواند سرنخی از استعدادهای خاصی باشد که از آنها برخوردار است.

۲۲٫
فضای خاصی را در خانه برای پرداختن به فعالیتهای خلاقانه در نظر بگیرید.

۲۳٫
هنگامی که کارهای روزمره ای را که به عهده فرزندتان گذاشته اید، با موفقیت انجام می دهد، حس مسئولیتش را در انجام کارهای خانه مورد قدردانی قرار دهید.

۲۴٫
بصورت خانوادگی از مکانهای جدید دیدن کنید.

۲۵٫
بازی های بازپاسخ به فرزند خود بدهید. اسباب بازی هایی مانند سر هم کردن قطعات و عروسکهای دستی باعث تشویق بازیهای تخیلی می شود.
baby-wallpaper-hd
۲۶٫ بگذارید در روز تا حدی به رویاپردازی و کنجکاوی بپردازد.

۲۷٫
داستانهای الهام بخشی را بخوانید که قهرمانانشان در زندگی موفقیت هایی را کسب کرده اند.

۲۸٫
با دادن جایزه به فرزند خود رشوه ندهید. از مشوقهایی استفاده کنید که به کودک این پیام را منتقل می کنند که یادگیری نباید به خاطر گرفتن جایزه باشد.

۲۹٫
اجازه بدهید فرزندتان به گروههای همسالی بپیوندد که همگام با استعدادهای او هستند.

۳۰٫
برای برانگیختن علائق کودک، درباره خبرهایی که می شنوید، با او به بحث بپردازید.
۳۱٫ سوگیریهایی جنسیتی را تشویق نکنید. برای کودک خود هم اسباب بازیها و فعالیتهای زنانه و هم مردانه تدارک ببینید.

۳۲٫
از مقایسه کودک خود با دیگران اجتناب ورزید. به او کمک کنید تا عملکرد فعلی خود را با عمکرد گذشته اش مقایسه کند.

۳۳٫
سعی کنید پدر یا مادری اقتدارگرا باشید.

۳۴٫
برای برانگیختن علائق و استعدادهای فرزندتان از موقعیتهای گروهی یا جمعی(خارج از منزل) بهره ببرید. با هم به کتابخانه، موزه، کنسرت، یا مسابقه بروید.

۳۵٫
پاداشهایی به فرزندتان بدهید که نقاط قوتش را تقویت می کند.
۳۶٫ کودکتان را به صحبت درباره آینده اش تشویق کنید. از دیدگاههای او حمایت کنید بدون آنکه به سمت حیطه یا رشته ای خاص هدایتش نمایید.

۳۷٫
کودک خود را با افراد جالب و موفق آشنا کنید.
cute_baby_260_1329111328

۳۸٫
خانه خود را به عنوان فضایی برای یادگیری تلقی کنید. فضای آشپزخانه و آشپزی برای آموزش ریاضیات و علوم بسیار مناسب است.

۳۹٫
در احساسات با یکدیگر سهیم شوید. سرکوبی حوادث می تواند به سرکوبی استعدادهای کودک بیانجامد.

۴۰٫
کودک خود را تشویق به خواندن کنید.
۴۱٫ ابداعات و ساخته های کودک خود را به شوخی بگیرید.

۴۲٫
با کودک خود فعالیتهایی را انجام دهید که در ارتباط با علائق و استعدادهایش است.

۴۳٫
به کودک خود بیاموزید که به قوه شهود خویش اعتماد کند و به ظرفیتهایش اعتماد داشته باشد.

۴۴٫
به کودک خود حق انتخاب بدهید. این عمل، قدرت اراده او را مستحکم و حس نوآوری را در وی بیدار می کند.

۴۵٫
به کودک خود یاد بدهید که برای شکوفا ساختن استعداد خویش چگونه از کتابها استفاده کند. به عنوان مثال، برای یادگیری “درست کردن چیزی” از کتابهای “چگونه …” استفاده کند.
۴۶٫ در گوشه ای از خانه فضایی را برای به نمایش گزاردن ساخته ها و جایزه های کودک اختصاص دهید.

۴۷٫
کودک خود را تشویق کنید تا در حیطه هایی که با مشکل مواجه است، دست و پنجه نرم کند و کلنجار برود. به او کمک کنید تا با هر محدودیتی رو در رو شود.

۴۸٫
رابط بین دنیای واقعی و استعدادهای خاص کودک خود باشید. به او کمک کنید راهی برای نشان دادن استعدادهایش بیابد.

۴۹٫
کودک را با مطالبی آشنا کنید که درباره افتخارات و استعدادهای کودکان است. کتابهایی مانند “مهندس کوچکی که می توانست …” می تواند نگرش “می توانم انجام دهم” را تشویق کند.

۵۰٫
کودک خود را همان طور که هست بپذیرید.
 
مادر بانو
سه شنبه 5/6/1392 - 11:40
كودك

چگونه به دختربچه‌ها بیاموزیم از آزار جنسی در امان بمانند!

dokhtar

 

شادی را روبه‌رویم می‌نشانم و سخنرانی کوچکی برایش می‌کنم؛ همان کاری که باید مامان با من می‌کرد و هیچ‌وقت نکرد. اگر حرفی با او داشتم، هفت هشت بار طول اتاق را رژه می‌رفتم. جانم بالا می‌آمد و حرف، انگار که ته چاهی گیر کرده باشد، بالا نمی‌آمد.

باید به شادی یاد بدهم که مواظب باشد. ممکن است کسی به او مهربانی کند. توی دنیا صدجور مهربانی است که او باید فرق بین آن‌ها را بداند. می‌خواهم بگویم حواسش به پسرهای بزرگی که دائم به ساختمان می‌آیند و می‌روند، باشد. نمی‌دانم چه جور با ظرافت به او بفهمانم که ممکن است کسی بیاید و بخواهد بدن او را لمس کند، او باید داد بزند. شاهین می‌پرسد:
- چرا مامان؟
- برای این‌که مهم است.
بچه‌ها نگاهم می‌کنند.

عروسک شادی را از دستش می‌گیرم و شکمش را فشار می‌دهم. عروسک گریه می‌کند. می‌گویم:
- مثل این.
باتری را از دلش درمی‌آورم و دوباره عروسک را فشار می‌دهم. می‌گویم:
- می‌بینی؟ اگر صدایت درنیاید، حتی بدتر از عروسکِ بدون باتری هستی؛ بدون قلب. آن وقت می‌شود هر کاری با تو کرد. چون کسی نمی‌فهمد…»

***

 

***

متنی که خواندید، بخشی از داستان «پرنده‌ی من» نوشته‌ی فریبا وفی است. دغدغه‌ای مادرانه در این چند خط آمده که برای خیلی از زن‌های جوانی که فرزند دختر دارند، قابل درک است و در مقابل، برای ذهن معصوم دختربچه‌ها خیلی نه.

وقتی روزانه در بین اخبار مجله‌ها و روزنامه‌ها و یا نوشته‌های وبلاگی، از تأثیرات ناخوشایندی که آزار جنسی دختران در کودکی، بر بقیه‌ی روند زندگیشان می‌گذارد می‌خواندم، یکی از دغدغه‌هایم این بود که چگونه یادشان بدهم حیای درونشان را بپرورند، به‌موقع لطافت‌های زنانه داشته باشند و به‌هنگام، نگه‌دار حریم خودشان. هم ‌چنین در فکر بودم که بچه‌ها وجودشان پاک و بی‌آلایش است و آماده‌اند از هر برخورد و رفتاری اثرهای عمیق تربیتی بگیرند.

در متون روان‌شناسی کودک، به نکته‌های جالب توجهی برخوردم که بسیار با دغدغه‌ام در ارتباط بود و آن، آموزش حریم شخصی و حفاظت از آن به کودکان بود. به نظرم آمد شاید اولین گام این باشد که به کودکانم یاد بدهم وجودشان و بدنشان به‌طور خاص ارزش دارد و مخصوص خودشان است. باید از آن نگه‌داری، و از حریمش حفاظت کنند.

شاید آموزش این‌ها به کودک سه چهار ساله به نظر سخت برسد، اما از آن‌جا که آموختن درس‌های بزرگ با پله‌های کوچک در کودکی بسیار آسان‌تر است، با راهنمایی‌های مختلفی که از کتاب‌ها، تجربه‌های شخصی و راهنمای مادری درونم گرفتم، سعی کردم در مواقع مناسب، این نکته‌های بزرگ را لقمه‌لقمه به کودکم بیاموزم.

یکی از کتاب‌هایی که در این زمینه بسیار کمکم بود، کتاب «کلیدهای آموزش و مراقبت از سلامت جنسی کودکان و نوجوانان»، نوشته‌ی کریستال دوفریتاس و ترجمه‌ی سارا رئیسی طوسی است

dokhtar2

شاید برای برداشتن اولین گام‌ها، بهترین موقعیت، هنگام تعویض لباس، حمام کردن و… باشد. در دروان نوزادی و نوباوگی، مسئولیت این‌گونه کارها را شاید پدر و مادر هر دو به‌عهده داشته باشند، اما از نوپایی به بعد، برای نشکستن حیای کودک بهتر است که عموما والدِ هم‌جنسِ کودک، تعویض لباس و استحمام و… را بر عهده بگیرد و چقدر آموزش دیدن پسر از پدر و دختر از مادر در این‌طور وقت‌ها مناسب‌تر است.

من به‌عنوان مادر دخترم، در این‌گونه وقت‌ها بی آن که در کودکم استرسی از حضور افراد ایجاد کنم، آرام به او یادآوری می‌کردم که این بدن توست و بسیار زیبا. باید مواظبش باشیم و غذاهای خوب بخوریم تا سالم باشیم.

در این میان، نکته‌های ظریفی می‌گفتم، مثل این‌که بعضی جاها در بدن ما هست که خصوصی است و بهش می‌گفتم کجاها. بعد می‌گفتم غیر از پدر، مادر و خانم یا آقای دکتر -اگر مریض باشیم- کسی نمی‌تواند قسمت‌های خصوصی بدن ما را ببیند یا به آن‌ها دست بزند.

به‌مرور برای دخترم مسئله‌ی حرمت داشتن بدن جا افتاد، بی آن که تصور کند قسمتی از بدنش زشت است، یا اگر اتفاقا کسی قسمت خصوصی بدنش را ببیند، گناه یا اشتباه بزرگی مرتکب شده است.

البته قبل از ادامه، شاید بیان این نکته خوب باشد که همان‌طور که در هر زمینه‌ای پدر و مادر، بهترین الگوی بچه‌ها هستند، دراین ‏زمینه هم، نوع برخوردها و رفتارشان در خانه بسیار مؤثر است.

به‌عنوان مثال، نوع پوشش والدین در خانه. در ‏کتاب خدا هم به والدین توصیه شده که به کودک آموزش بدهند هنگام ورود به اتاق استراحت والدین، اجازه بگیرد. (۱) ‏به نظر می‌رسد ‏هدف از این دستور، پیشگیری از روبه‌روشدن کودک با صحنه‏‌های جنسی یا دیدن والدین با پوشش نامناسب باشد.

توضیح دادن این قانونِ ساده برای دخترم کار سختی نبود. خودم هم همیشه برای ورود به اتاقش یک تق کوچک به در می‌زدم تا برایش عادت شود. ضمن این‌که یک نقاشی ساده پشت در، که هنگام استراحت نباید مزاحم کسی شد که در را بسته، می‌تواند یک ابزار کمک‌آموزشی بسیار مؤثر باشد.

نکته‌ی دیگری که خودمان باید رعایت می‌کردیم، این بود که در سایر وقت‌ها هم مراقب پوشش و رفتارمان باشیم. بچه‌ها نیاز دارند محبت پدر و مادر به هم‌دیگر را ببینند و گرمای این دوستی را توی خانه حس کنند، اما جنسی کردن این نوع رفتارها، با توجه به توصیه‌های دینی، می‌تواند با بیداری‌های جنسی زودتر از موعد، به کودک آسیب برساند.

اگر غریبه‌ای خواست تو را ببوسد

گام دیگر این بود که ممکن است توی جامعه، کودک من با خیلی از مسائل مواجه شود و نباید سادگی کودکانه‌اش بهانه‌ای باشد برای این‌که کسی بتواند از او سوءاستفاده کند. البته وقتی اولین گام را درست برداری، انگار قدم‌های بعدی خودشان به سراغت می‌آیند. شاید اولین بار توی پارک به نظرم موقعیت مناسبی آمد برای آموختن این‌که «اگر کسی خواست ما را ببیند یا به ما دست بزند، چکار کنیم؟»

اول برای دخترم خوب توضیح دادم که در جای دیگری جز خانه، برای رفت‌وآمد و گوش کردن به حرف آدم‌های غریبه یا حتی آشنا باید از مادر یا پدر اجازه بگیریم. وقتی تنهاییم، با کسی جایی نرویم. اگر به ما وعده‌ی چیزهای خوشمزه دادند یا حتی گفتند که مامان یا بابایمان جایی منتظر ماست، با کسی همراه نشویم. این‌ها قوانین کلی بودند. حالا تک‌تک این‌ها را به دخترم می‌گفتم و به‌آرامی، تا اضطراب نداشته باشد که قرار است برایش اتفاقی بیفتد.

برایش شنگول و منگول و آقا گرگه را مثال زدم و با هم چند صحنه را بازی کردیم. بعد از مدتی که برایش جا افتاد نباید تنها با غریبه جایی برود، وقت آن بود که یادش بدهم در موقعیت‌هایی که احتمال دارد کسی ازش سوءاستفاده‌ی جنسی بکند، چکار کند. کمی سخت است…

دنیای کودکانه و پر از سؤالِ بچه‌ها را باید خوب فهمید، به سؤال‌هایشان احترام گذاشت، در حد فهم به آن‌ها پاسخ داد و نگذاشت نکته‌ای در پسِ ابهامِ «زشته» و «نباید راجع بهش حرف زد» و «بزرگ می‌شی می‌فهمی» باقی بماند که همین‌ها می‌تواند لغزشگاه کودک معصوم ما شود.

dokhtar3

به دخترم گفتم اگر ناشناسی خواست به او دست بزند یا او را ببوسد، اجازه‌ی این کار را به او ندهد. چکار کند؟ به طرف مقابل راحت بگوید: “نمی‌خوام! نکن!”. اگر ادامه پیدا کرد چه؟ بلند کسی را صدا بزند و از آن‌جا برود. اگر هم نتوانست، با صدای بلند از من یا پدرش کمک بخواهد.

نمی‌دانستم دخترم چه برداشت می‌کند. سعی کردم قسمت آدم‌های دزد و بد را زیاد برایش پُررنگ نکنم. واهمه داشتم که همیشه احساس خطر کند، اما راضی بودم از این‌که به او می‌گفتم هیچ اشکالی ندارد اگر کسی او را اذیت کرد، چون تقصیر او نیست. مامان و بابا همیشه مواظبش هستند و اگر کسی او را اذیت کند، باید به مامان و بابا بگوید تا حمایتش کنند.

نکته‌ای که گفتن این حرف‌ها در پی داشت، این بود که دخترم می‌فهمید هر کسی هر جایی حق ندارد او را ببوسد یا به او دست بزند یا نگاهش کند. بدنش حرمت دارد. اما چه کسی بیش‌تر از همه در فهمیدن این نکته مؤثر بود؟ باز هم خود ما.

بله. بسیار پیش می‌آمد که کسی از اقوام می‌خواست با او دست بدهد، اما او دلش نمی‌خواست، یا خیلی از آشنایان، محکم و به‌اجبار بغلش می‌کردند و می‌خواستند ببوسندش یا موقعیت‌های این‌چنینی دیگر. چه باید می‌کردیم؟

در دین برای کودکی که فهم بعضی از مسائل را پیدا کرده، بعضی چیزها که ممکن است رنگ و بوی جنسیتی برای کودک داشته باشد، نهی شده است. مثلا حضرت علی (علیه السلام) نامحرم را از بوسیدن دختر شش ساله نهی می‌کند.

شاید برای دختر من که هنوز کوچک‌تر بود، این‌طور مسائل مطرح نبود، اما از طرفی سفارش خود ما این بود که گاهی نباید تن به این موقعیت‌ها بدهد و از طرفی افراد آشنا که می‌خواستند لطف کنند، او را در همان موقعیت معرفی‌شده قرار می‌دادند. باید طرف او را می‌گرفتیم و سعی می‌کردیم که دل اقوام و دوستان را هم نشکنیم. به او اجازه می‌دادیم بگوید: “نمی‌خوام. دوست ندارم. نکنید.”

بله. این‌ها تمرین موقعیت‌های دیگری بود که ممکن بود برایش پیش بیاید و در آینده‌ی نه‌چندان دور با بزرگ شدنش و یاد گرفتن مسئله‌ی محرم و نامحرم، این مسئله برایش پُررنگ‌تر شود. این بود که به گفته‌اش احترام می‌گذاشتیم و به دوستان مثلا می‌گفتیم: “دایی‌جون یا عموجون، فعلا دخترم دوست نداره بوسش کنید. ببخشید.”

در این راه، مسائل کوچک و بزرگ زیادی روبه‌روی پدر و مادر قرار می‌گیرد؛ مثل کنجکاوی‌های کودکانه؛ پرسش‌های ساده‌ای که با یک جواب ساده حل می‌شوند و پدر و مادرها معمولا از سرِ ناآگاهی و هراس از انحراف بچه‌ها، از پاسخ درست دادن به آن طفره می‌روند و راه را برای جذب کودک به خارج از خانه برای یافتن جواب سؤال‌هایش باز می‌کنند، در صورتی که پاسخ‌های کودکانه می‌تواند بچه‌ها را آرام کرده و رابطه‌ی کودک و والدین را صمیمی‌تر کند.

در این زمینه، کتاب‌های خوبی وجود دارند؛ مثل کتاب «پرسش‌های کودکانه و پاسخ آن‌ها»، نوشته‌ی میریام استاپارد و ترجمه‌ی فرهادسوری، از انتشارات نشر دانش ایران. پدر و مادرها باید یاد بگیرند که تربیت جنسی را به‌عنوان یک جنبه از رشد جسم و روح کودک -مثل سایر جنبه‌های دیگر- پذیرفته، گام‌به‌گام با آن‌ها پیش بروند.

شاید والدین به دلیل شرم از کلیه‌ی سؤال‌های جنسی بچه‌ها سر باز بزنند، غافل از این‌که کودک از طریق دیگری به دنبال جواب خواهد رفت. پس با تمام سختی این کار، با توصیه‌ی کتاب، من هم زمان‌هایی را مخصوص پاسخ دادن به پرسش‌های کودکانه‌ی فرزندم می‌گذارم.

لباس، بخشی از حیا

گام بعدی، نحوه‌ی پوشیدن لباس بود. دخترم از مدت‌ها قبل (زمانی که بسیار کوچک بود) یاد گرفته بود که برنامه‌ی انتخاب لباس داشته باشد و حالا که بزرگ‌تر شده، ممکن بود بخواهد در یک مهمانی و جمع غریبه یک پیراهن کوتاه بپوشد.

می‌دانم از درک او خارج است که چرا این لباس برای بیرون رفتن مناسب نیست یا چرا باید حتما جوراب‌شلواری بپوشد یا مثلا ممکن است چه اتفاقی بیفتد، اما همان‌طور که گفتم، چون خود ما بزرگ‌ترین الگوی بچه‌ها هستیم و به قوانین خانه احترام می‌گذاریم، راحت‌تر می‌توانیم توضیح بدهیم که این‌طور پوشش برای خانه مناسب است یا برای بیرون مناسب نیست.

درضمن، ما حالا داریم با هم سعی می‌کنیم موقعیتِ پوشیدن لباس‌های دلخواه کودکانه را ایجاد کنیم که مثلا این پیراهن را می‌تواند توی خانه بپوشد و از طرف دیگر در حد خودش او را ملزم به رعایت حجاب -البته از نوع کودکانه‌اش- می‌کنیم که مثلا همان پیراهن را نمی‌تواند بیرون از خانه بپوشد.

شاید بسیار مشکل باشد بین این طرف بام (آزاد و رها بودن در پوشیدن لباس‌های زیبا و کودکانه) و آن طرف بام (جلوگیری از نگاه‌های هرز و شکستن حریم خصوصی‌اش) راه برویم، اما درحقیقت، پله‌ای‌ست که امیدوارم به‌خوبی از آن بالا برویم.

دخترم دارد همین‌طور بزرگ می‌شود. پله‌های بالاتر یک‌به‌یک می‌آیند، اما بسیار خوشحالم که اولین گام‌ها را خوب برداشته‌ام. دخترم برای خودش و برای بدنش به‌طور خاص ارزش قائل است و می‌داند حریمی دارد مخصوص خودش و یاد گرفته است از آن به قدر خودش نگه‌داری کند. همین‌طور من را مرجع امینی برای طرح سؤال‌هایش می‌داند.

امید دارم که خدا همه‌ی پدر و مادرها را در امر پرورش و تربیت دینی و انسانی بچه‌هایشان کمک کند.

‏۱. سوره‌ی نور، آیات ۵۸ و ۵۹.

 

منبع : چارقد

سه شنبه 5/6/1392 - 11:39
كودك

انضباط را با تنبیهات غیرجسمی ایجاد کنید، مانند محروم کردن کودک از امتیازات

شایان، کودک ۳ ساله‌ای است که گاهی برادر خود را می‌زند. این کار چیزی شبیه به زورگویی است. برای شایان مهم نیست که مادرش راجع به او چه فکری می‌کند. شایان نمی‌داند چگونه در این سن احساسات خودش را بروز دهد. مادرش می‌گوید من اصلا رفتارهای کودک‌م را دوست ندارم. اما باید چه‌کار کنم؟ …

funny-angry-baby

 

گاهی والدین بسیار آرام و خونسرد از قلدری و برخی رفتارهای فرزند خود بسیار تعجب می کنند. چنین والدینی اغلب تصور می کنند که فرزندشان نمی تواند با همسالان خود کنار بیاید و راه های برقراری ارتباط صحیح با بچه های دیگر را بلد نیست. به عنوان مثال فرزند آن ها در واکنش به نزدیک شدن یک کودک دیگر جیغ می کشد، موهایش را می کشد، او را هل می دهد و یا می زند. این رفتارها برای والدینی که نحوه صحیح برخورد با وی را نمی دانند، بسیار نگران کننده است.

همه کودکان تا حدی در دوران رشد و تکامل خود نسبت به دیگران رفتارهای تهاجمی بروز می دهند.

کودکان نو پا به طور مداوم علت و معلول پدیده‌ها را امتحان می‌کنند. با خود می‌گویند اگر من این کار را انجام دهم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ کودکی که چشم خرس عروسکی اش را درمی آورد، می خواهد همین کار را با کودک دیگری بکند! کودکان نمی دانند قدرت خود را چگونه باید کنترل کنند و حتی با آن چه کنند. آن ها توان درک « علت و معلول » و توان درک « درد » دیگران را ندارند. به همین دلیل یک کودک قلدر ممکن است ناگهان به سمت کودک دیگری حمله ور شود و به بهانه گرفتن اسباب بازی اش توسط او، هلش بدهد یا بزند، کودکان در سنین پایین نمی دانند که چگونه عصبانیت خود را نشان دهند و چون نمی توانند حرف بزنند، از توانایی فیزیکی برای نشان دادن عصبانیت خود استفاده می کنند.

به علاوه باید به خاطر داشت که هر کودکی سرشت خاصی دارد. بعضی کودکان آرام و ساکت می نشینند و برخی پرتحرک تر و فعال تر هستند و همین بچه ها هم بیشتر به تهاجم به سایر کودکان گرایش دارند. در طول زمان کودک یاد می گیرد که خودش را کنترل کند و همبازی خوبی برای سایر بچه ها باشد.

بنابراین درست نیست که بنشینید و کودکان‌تان هر کار که می‌خواهند انجام بدهند. اگر حالا دخالت نکنید و وارد عمل نشوید وقتی بزرگ‌تر می‌شوند به فردی کاملا زورگو تبدیل می‌شوند چون راه دیگری برای رفع احتیاجات خود پیدا نمی‌کنند.

والدین می توانند کودک فعال خود را مدیریت کنند و مهارت های مورد نیازش را به وی آموزش دهند. این نکته ها شاید به بسیاری از والدین کمک کند که بتوانند کودک خود را در مواقع قلدری بهتر مدیریت و کنترل کنند.

پیشگیری از قلدری کودکان باید از خانه شروع شود، بنابراین والدین باید از این لحاظ سرمشق‌های خوبی برای فرزندانش باشند و آنها را انجام قلدری برحذر دارند.

برای بحث‌ کردن با کودک درباره قلدری این نکات را رعایت کنید :

۱ – به او توضیح دهید که قلدری و زورگویی کردن هرگز قابل قبول نیست.

۲ – قواعدی را در باره رفتار پرخاشگرانه تعیین کنید، و این قواعد را به طور محکم و مداوم اعمال کنید.

۳ – به کودک‌تان سرمشق دهید؛ به کودک نشان دهید که برای به دست آوردن چیزی که می‌خواهد نیاز به تهدید کردن یا آزار دادن آنها نیست.

۴ – انضباط را با تنبیهات غیرجسمی ایجاد کنید، مانند محروم کردن کودک از امتیازات

۵ – وقتی تهاجمی رفتار می کند و به سمت کودکان دیگر حمله می برد، او را تنها نگذارید، کنارش بنشینید و حرکاتش را اصلاح کنید. وقتی با دست کودکی را هل می دهد، دستش را بگیرید و آرام روی دست کودک مقابل بکشید و به او یاد دهید که چگونه با دوستش رفتار کند. وقتی کودک دیگری را نیشگون می گیرد بگویید « دردش می گیرد، بهتر است با هم بازی کنید ».

اگر نمی تواند خودش را کنترل کند او را از سایر بچه ها به طور موقت جدا کنید و پس از مدتی دوباره برگردانید و آموزش ها را تکرار کنید.

به او نوازش و نازکردن را بیاموزید و بارها و بارها با او این کار را تمرین کنید.

۶ – سعی کنید اسباب بازی های خشن را از دسترس او دور کنید. طبیعی است که اگر اسباب بازی خشن در دسترس او باشد، به بازی های خشن گرایش پیدا می کند.

۷ – رفتارهای او را توضیح دهید. مثلا وقتی کودک دیگری را هل می دهد: « بگویید تو از دوستت عصبانی هستی چون اسباب بازی ات را گرفت ».

۸ – او را تشویق کنید که احساساتش را به صورت کلمه بیان کند و نه با حرکت خشن. به عنوان مثال بگویید: وقتی عصبانی می شوی، بهتر است بگویی عصبانی هستم تا دیگران متوجه شوند. حتی کودکان کم سن و سال هم می دانند عصبانیت یعنی چه

۹ – به دیگران بگویید که کودکتان تهاجمی رفتار می کند چون هنوز یاد نگرفته است احساساتش را به درستی بیان کند. تاکید کنید که بچه ها را دوست دارد و به تدریج یاد می گیرد که با بقیه مهربان باشد.

به خاطر داشته باشید که فراگیری مهارت های اجتماعی زمان زیادی می برد و صبوری، درک و هدایت شما، به کودک کمک می کند تا این مسیر را بهتر و سریع تر طی کند.

 

منبع: افکار نیوز

سه شنبه 5/6/1392 - 11:36
كودك

کودکان معمولاً غذاهایی را انتخاب می کنند که نزدیکانشان آن غذاها را با شور و شوق می خورند

gf
بدغذایی کودکان مشکل مشترک بسیاری از پدر و مادرهایی است که نگران نرسیدن مواد غذایی لازم و کافی به فرزندانشان هستند.

امتناع کودک از خوردن ممکن است به دلایل زیر باشد:
• فعالیت زیاد و در نتیجه خستگی
• فعالیت کم و در نتیجه کمتر گرسنه شدن
• نخوابیدن
• کم بودن فاصله بین تنقلات با غذاهای اصلی
• اظهار نظر مبنی بر دوست نداشتن غذا توسط بزرگترها.
روش‌های برخورد با کودک بدغذا
• والدین اگر هیجان زده باشند و به کودک فشار بیاورند سبب کندی جریان ترشح معده کودک و مانع از هضم غذای وی می شوند. بعلاوه کودک از توجه والدین لذت می برد و می آموزد که امتناع از خوردن، یکی از راه های جلب توجه آنان است. کودک معمولا غذای بخصوصی را برای مدتی دوست دارد و بعد ممکن است به غذای دیگری علاقه نشان دهد.
• یعنی کودک غذایی را که تا دیروز دوست داشت و می خورد، امروز از خوردنش امتناع می کند. در این مورد، والدین با تغییراتی از قبیل تغییر در درجه حرارت و یا نوع پخت، یا شکل غذا (به عنوان مثال دادن شیر گرم یا سرد، دادن تخم مرغ آب پز یا نیمرو و… ) و تعریف و تمجید از غذا می توانند آن را مورد پسند و دلخواه کودک کنند. اگر کودک باز هم از خوردن امتناع کرد، والدین باید صبور باشند و کودک را به اجبار وادار به خوردن نکنند و پس از تمام شدن غذا، بشقاب او نیز با سایر بشقاب ها برداشته شود.
اگر کودک علاقه کافی برای خوردن بعضی از انواع غذاها را ندارد مادر باید آن غذا را به روش های مختلف درست کند تا همان ماده غذایی با مزه و طعم جدید مورد استفاده کودک قرار گیرد و اگر باز هم از خوردن امتناع کرد می توان از جانشین های آن ماده غذایی استفاده نمود.
با در نظر گرفتن اینکه چه زمانی از روز کودکتان گرسنه می شود برنامه غذایی منظمی ایجاد کنید. سعی کنید به آنچه در سر میز خورده می شود بسنده کنید.
اگر انتظار دارید که کودکتان سر میز غذا با معده گرسنه حاضر شود، در طول روز به کرار به او تنقلات ندهید و یا دسترسی اش به آبنبات و خوراکی های غیر مفید را قطع کنید. اگر کودکتان از شما درخواست نتقلات کرد چنان برنامه ریزی کنید که تا غذای اصلی وقت زیادی باقی مانده باشد.
اجازه ندهید کودکتان در مقابل تلویزیون یا بازی های کامپیوتری یا … غذا بخورد.
اجازه بدهید کودکتان برای عروسک هایش با خوراکی های پلاستیکی مهمانی شام ترتیب بدهد و بهمراه او برای آنها غذا تعارف بکنید. مثلا خرسی فلان سبزی رو می خواد بخوره!
اجازه بدهید کودکتان در آماده کردن غذا همکاری کند. در این صورت علاقه مند به خوردن می شود.
• اگر فرزندتان شیر نمی‌خورد ماست را جانشین شیر کنید و دوغ و ماست را در وعده های غذایی کودک بگنجانید.
• در بعضی از غذاها از شیر استفاده کنید. مثلا آرد و کره و شیر را به سوپ اضافه کنید. ماکارونی و شیر و پنیر درست کنید. به کودک شیر برنج و فرنی بدهید.
کودکان ممکن است در این سن یک نوع میوه یا سبزی را نخورند و نوع دیگر را بهتر بپذیرند. هر کدام را که بهتر می‌خورند بیشتر بدهید. اما گهگاه سبزی ها یا میوه هایی را که نمی‌خورند باز امتحان نموده و پیشنهاد کنید.
اگر میوه نمی‌خورد، آن را رنده کرده یا به تکه های کوچک تقسیم کنید و با کمی‌خامه یا ژله به او بدهید (مثل سالاد میوه)؛ یا در تهیه ژله به جای آب، آب میوه بریزید؛ یا ژله درست کنید و تکه های بسیار کوچک میوه را به ژله اضافه نمائید
کودکان غذاهایی با چاشنی ملایم را ترجیح می دهند. از دادن غذاهای پرادویه و تند به آن ها پرهیز کنید. کودکان به رنگ غذا نیز توجه دارند. از این توجه آن ها نیز استفاده کنید و در غذای آن ها تکه هایی از هویج، گوجه فرنگی و سایر سبزی ها و میوه های رنگی بریزید.
برای اینکه بتوانید ذائقه کودکتان را نسبت به غذاهای متنوع علاقه مند کنید، باید به او نشان دهید که چقدر از خوردن غذاهای سالم و گوناگون لذت می برید. کودکان معمولاً غذاهایی را انتخاب می کنند که نزدیکانشان آن غذاها را با شور و شوق می خورند

jhh
پدر و مادرها نباید تصور کنند که با افزایش سن کودکان،عادت بدغذایی از سر آنها می افتد. از سنین ۲ و ۳ سالگی تا ۸ سالگی،تعداد غذاهایی که کودک به خوردن آنها تمایل ندارد، تغییر نمی کند.در واقع، غذاهای جدید در سنین پایین تر بسیار راحت تر از سنین ۴ تا ۸ سالگی پذیرفته میشوند.پس با گمان اینکه فرزندانتان هنوز خیلی کوچک هستند، نباید آنها را از خوردن گستره وسیعی از غذاها بازدارید.

مادر بانو

سه شنبه 5/6/1392 - 11:36
كودك

بسیاری از ما پدر و مادرهای همه چیز دان !!! فرصت خطا و اشتباه را از کودکمان می گیریم

 

نویسنده : اعظم بانو

 

این داستان را بسیار شنیده ایم که

 ادیسون هزار بار سعی کرد تا لامپ برق را ساخت و هنگامی که  از او پرسیدند که  چه احساسی داری که هزار بار شکست خوردی گفت  من هزار بار شکست نخوردم بلکه هزار راه نساختن لامپ برق را یاد گرفتم .

 بسیاری از ما پدر و مادرهای همه چیز دان !!! فرصت خطا و اشتباه را از کودکمان می گیریم، اسباب بازیهای فکری بسیار زیادی برای کودکان طراحی شده است که مناسب با سن خاصی می باشد . وقتی بچه ها مشغول ساخت یکی از این اسباب بازی هاست، مدام دخالت می کنیم

HB101-500x500

آبی رو بر ندار , اون یکی

الان باید حلقه بزرگتر را بذاری

نمی توانیم جلوی خودمان را بگیریم، صبر نداریم

حالا اگر کودک ما مثلا در برج هوش اول حلقه کوچکتر را بیندازد اتفاق خاصی نمی افتد، شکل جدیدی ساخته میشود، خودش در ذهنش با آنچه شما میسازید مقایسه میکند، دوباره درستش میکند، منتها ممکن است تا درست ساختن یک ماه هم طول بکشد، شاید هم بیشتر

فرصت اشتباه کردن، آن هم از این نوع که اصلا خطرناک نیست و فاجعه ای رخ نمیدهد را از کودکانمان دریغ نکنیم .

بهتر است این نکات را در نظر داشته باشم :

۱ – خودمان در کنار کودک باشیم، یک بار ما درست کنیم , یک بار او، او در ذهن خودش معادله اش را حل خواهد کرد .

۲ – در کارش دخالت نکنیم مگر خودش بخواهد .

۳ – کودکان روش ساخت این بازیها عملا ازما یاد خواهند گرفت، حتما به یاد می آوریم که بارها و بارها کودکمان کارهایی را انجام می دهد که ما هرگز برایش توضیح نداده ایم،اما مکررا آنها را انجام داده ایم مثل نحوه گرفتن مداد در دستمان، پرت کردن جوراب در گوشه ای از خانه!!!

۴ – از اینکه در مقابل دیگران این بازیهای فکری را غلط انجام دهد، اصلا احساس شرمندگی نکنیم !!!!

۵ – با کودک دیگری که همسن و سال او و یا حتی کوچکتر است مقایسه نکنید .

۵ – قدری صبر کنیم ، تمرین سکوت و خویشتن داری کنیم، برایمان خوب هم هست .

شاید به اندازه چند ماه

یاد می گیرد، باور کنید

                                                                            indexj

 indext

 

مادر بانو

سه شنبه 5/6/1392 - 11:34
كودك

یک راه حل خوب برای آموختن اشکال هندسی، اعداد و حتی حروف.

زهرا رازقی

آش آموزشی

یک راه حل خوب برای آموختن اشکال هندسی، اعداد و حتی حروف.

mmm

وقتی میخواهید غذا رو سرو کنید،غذا رو با اشکال هندسی، اعداد یا حروفی که فرزندتون براش سخته تزیین کنید، مثلا میتونید یک ذوزنقه رو با ماست روی آش بکشید، من تضمین میدم که هم این شکل تو ذهن فرزندتون جا می‌افته هم غذا رو با لذت بیشتری نوش جان میکنه.

این کار رو با شکلات صبحانه روی کیک و … میتونید انجام بدید.

mmm

مادر بانو

سه شنبه 5/6/1392 - 11:33
كودك

به جای اینکه خودتان آب گرم را آماده کنید اجازه دهید فرزندتان این کار را انجام دهد

بهتر است والدین به فرزندان خود بیاموزند که حمام کردن می تواند یک بازی سرگرم کننده باشد، نه فقط راهی برای رعایت بهداشت.با استفاده از روش های زیر می توانید به کودک خود طریقه حمام کردن و اصول بهداشت را بیاموزید.

young-baby-in-a-bucket

تنظیم دمای آب
به جای اینکه خودتان آب گرم را آماده کنید اجازه دهید فرزندتان این کار را انجام دهد. در ضمن بگذارید خود او در مورد اضافه کردن آب سرد و تهیه آب مناسب تصمیم گیری کند.
اگر کودکتان از دوش استفاده می کند به او شیوه تنظیم حرارت آب را بیاموزید.

شستن موها
شما باید به کودک خود بیاموزید که خودش موهایش را بشوید.او می تواند طوری دراز بکشد که موهایش در آب قرار گیرد و یا اینکه شما به آرامی بر روی موهای او آب بریزید.
کودکان دوست دارند از شامپوی زیادی استفاده کنند بنابراین وظیفه شماست در مورد میزان مناسب شامپو او را راهنمایی کنید.یک راه این است که از او بخواهید به شما نشان دهد یک گربه چگونه با پنجه های خود سرش را می خاراند! شما می توانید از این کار یک بازی سرگرم کننده بسازید و هربار نوع حیوان را تغییر دهید. سپس به او یاد دهید که موهای خود را آب بکشد و از درست انجام شدن این کار مطمئن شوید.

شستن بدن
اکنون که موهای کودک شما شسته شده نوبت بدن اوست.یک لیف به کودک خود داده و به او نشان دهید مقداری صابون به آن بمالد. اکنون به او نشان دهید که تمام بدن خود را بشوید، از صورت گرفته تا بازوها، دست ها، پاها و حتی شکاف میان انگشتان و پشت گوش ها که معمولا به آنها توجهی نمی شود.به او کمک کنید پشت یا گردن خود را تمیز کند و پس از پایان شست وشو اطمینان یابید که بدن خود را به خوبی آب می کشد.کودکان از آب تنی لذت زیادی می برند. کودک شما باید پس از استحمام کمی بازی کند و به خاطر اینکه رفتار خوبی داشته جایزه بگیرد!

پس از استحمام
از آنجا که کودکتان دوست دارد در هنگام استحمام به بازی بپردازد شما باید به او یاد دهید پس از آن همه چیز را مرتب کند.از او بخواهید اسباب بازی ها را جمع کرده و آنها را سرجای خود بگذارد.یک کیف برای اسباب بازی ها درنظر بگیرید و از کودکتان بخواهید آنها را درون تخت خواب یا همان کیف قرار دهد.او در ضمن باید صابون را در جا صابونی بگذارد، حوله را سرجای خود آویزان کند و وان را تمیز کند.

 

منبع: سیمرغ

سه شنبه 5/6/1392 - 11:32
كودك

وقتی الگوی بد رفتاری را تشخیص دادید، شیوه ی رفتاریتان را تغییر بدهید

۱. رفتار درست بچه ها را تقویت کنید:
رفتار درست بچه ها را تقویت کنید نه بد رفتاری آنها را, درخواست های مؤدبانه ی بچه ها را تقویت کنید، نه نالیدن ها، فریاد زدن ها، کج خلقی ها یا قهر کردن هایشان را. سعی کنید بحث و گفت و گوهای آرامی را که در بین شما و فرزندتان وجود دارد، چند برابر کنید، نه مجادله کردن، پافشاری و جنگیدن هایی که گاه و بیگاه بینتان به وجود می آید.

resizepicture.php

۲. به آنها بیاموزید که قبل از صحبت کردن فکر کنند:
همیشه در حین حرف زدن با فرزندانتان از آنها بپرسید: «منظور تو دقیقاً چیست؟ چقدر راجع به این حرف فکر کرده ایی؟» از او بخواهید که همیشه حرف هایش را بسنجد بعد آنها را بر زبان بیاورد؛ اگر به این روش عمل کرد، برای ثابت قدم بودنش به او پاداش دهید.

۳. از فرزندانتان توقع رفتار خوب داشته باشید:
بچه ها باید بدانند که شما چه توقعی از آنها دارید و آنها چه توقعی می توانند از شما داشته باشند. وقتی بچه ها بتوانند پیش بینی کنند که عکس العمل شما در برابر رفتارشان چگونه خواهد بود، می توانند رفتارهای انتخابی خود را بهتر کنند. مطمئن باشید که می توانید.

۴. بچه هایتان را به شیوه ای تربیت کنید که در هر موقعیتی به مقتضای آن موقعیت رفتار کنند:
به آنها بیاموزید که تلاش کردن، اساسی ترین چیز است. آنها را در موقعیت های خوب تشویق کنید. وقتی شما فرزندتان را تشویق می کنید، آنها ایمان و اعتماد شما را به خودشان می بینید و در نتیجه به خودشان و توانایشان ایمان می آورند.

۵. وقتی الگوی بد رفتاری را تشخیص دادید، شیوه ی رفتاریتان را تغییر بدهید:
به فرزندتان قوانین رفتاری حاکم بر خانواده تان را بگویید؛ دقت کنید که این قوانین باید مشخص، ثابت و عقلانی باشد. از جدولهای رفتاری و تعهدات استفاده کنید، موقعیت ها و رفتارهای خوبشان را پر رنگ کنید؛ از آنها حمایت کنید و تشویق هایتان را هم در این جدول بگنجانید.

۶. تنبیه معقول در نظر بگیرید:
در برابر بچه هایتان از تنبیه هایی استفاده کنید که به آنها بیاموزد در برابر اعمال و رفتارشان مسؤولند. تنبیه های معقول می تواند کار ساز باشد. این تنبیه ها می توانند شامل محدود کردن و کوتاه کردن زمان های بیرون بودنشان باشند. فراموش نکنید وقتی از دستشان عصبانی هستید به عنوان آنها را تنبیه نکنید!

۷. از کودکی به آنها درس زندگی را یاد دهید:
وقتی فرزندتان هنوز کوچک هستند، مسؤرلیت پذیری و تصمیم گیری را به آنها یاد بدهید. این دروس، آنها را برای دنیای واقی آماده خواهد کرد. به خاطر داشته باشید که بچه ها به محدودیت ها، ساختار و قوانینی پایدار و یکنواخت احتیاج دارند.

۸. به آنها عشق بورزید:
علی رغم رفتارهای خوب یا بد فرزندانتان به آنها عشق بورزید و روی نکات مثبت اخلاقی و رفتاریشان تمرکز و توجه کنید.

۹. بگویید که کار خوب بدون پاداش نخواهد ماند:
برای اینکه فرزندتان نسبت به انجام کارهای درست احساس خوبی داشته باشند، باید به آنها بیاموزید، که خودشان در پی بدست آوردن پاداش کار درست خود باشند.

۱۰. محیط و فضای خانوادگی سالم و دلپذیری را ایجاد کنید:
استعدادها و توانایی هایشان را تؤیی کنید و ضعف هایشان را بپذیرید و در رفع این ضعف ها به آنها کمک کنید. قبول کنید که هیچ کس بدون عیب نیست و به آنها فرصت جبران بدهید.

 

منبع:۷ روز زندگی

سه شنبه 5/6/1392 - 11:32
كودك

مکیدن انگشت در 80 درصد کودکان زیر یک سال مشاهده می‌شود و معمولا تا سه سالگی نیازی به درمان ندارد.

یک روان‌پزشک گفت: مکیدن انگشت در ۸۰ درصد کودکان زیر یک سال مشاهده می‌شود و معمولا تا سه سالگی نیازی به درمان ندارد.

lk

دکتر عارفه مبشر در گفت‌وگو با خبرنگار سلامت خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه خوزستان، با بیان این که انگشت مکیدن موجب آرامش و لذت در کودکان می‌شود، اظهار کرد: ممکن است علایم دیگری نیز همراه با مکیدن انگشت در کودک وجود داشته باشد که با بررسی این علایم می‌توان متوجه شد که مشکل کودک چیست.

وی افزود: پس از سه سالگی باید به صورت جدی، مشکل انگشت مکیدن کودک درمان شود. این عادت در صورت درمان نشدن ممکن است موجب تغییراتی در فک و دندان‌ها شده و کودک در جویدن یا ادای کلمات دچار مشکل شود که این حالات بعد از ۶ سالگی ایجاد می‌شوند.

مبشر تصریح کرد: کودکانی که انگشت می‌مکند، وابستگی بیشتری دارند و انگشت مکیدن یک حرکت دفاعی برای آنها است.

این روان‌پزشک عنوان کرد: برای درمان این مشکل باید به چند نکته توجه داشت. والدین باید از لحاظ روحی آماده باشند و قرار نباشد تغییر و تحولی در زندگی ایجاد شود. همچنین نباید برای درمان از روش‌های تحقیر، تمسخر و تنبیه بدنی استفاده شود.

وی افزود: برای کودکان کم سن و سال‌تر می‌توان با روش‌های مختلف بین دست و دهان فاصله انداخت تا کودک انگشت را در دهان نکند و برای کودکان بزرگتر نیز باید خودآگاهی داد. کودک باید متوجه شود که این کار او اشتباه است و زمانی که این کار را انجام می‌دهد باید به او بی‌توجهی نشان داد. برای تشویق نیز می‌توان از نوازش کردن و بوسیدن کودک استفاده کرد.

مبشر گفت: کودک باید برای درمان مشکل انگشت مکیدن ارزیابی شود، عده‌ای از این کودکان نیاز دارند همراه این درمان‌ها از درمان دارویی نیز استفاده کنند.

منبع: ایسنا

سه شنبه 5/6/1392 - 11:31
كودك

احتمال این که کودک در سال های بعد در یادگیری این زبان موفق تر باشد، بیشتر است.

سال اول زندگی، بچه به جز گریه و صداهایی که پدر و مادر به زور می خواهند ثابت کنند معنی خاصی دارد، روش ارتباطی دیگری نمی شناسد. چند سال بعدی هم والدین با شیرین زبانی کودک و این که او هر بار چه کلمه جدیدی را یاد گرفته است، سرگرمند، اما بعد از این مدت بعضی از پدر و مادر ها دنبال سرگرمی دیگری می روند و آن این است که به کودک شان زبان دیگری یاد بدهند. به همین دلیل در خیلی از مهمانی ها بچه هایی را می توان دید که به اصرار والدین برای عمو یا خاله شان غلط یا درست از یک تا ۱۰ را به انگلیسی می شمرند یا اپل می گویند و اورنج را نشان می دهند. اما از ابتدای دهه ۹۰ با مطرح شدن موضوع دهکده جهانی و زبان بین المللی و البته نتیجه تحقیقات بعضی دانشمندان آموزش زبان دوم رنگ و بوی جدی تری به خود گرفته است. تحقیقات نشان داده بچه هایی که زبان دوم یاد می گیرند، هوش اجتماعی بالاتری دارند.

baby-talk

اما واقعا از چه سالی باید آموزش زبان به کودکان را شروع کرد
بسیاری از کار شناسان بر این باورند هرچه زبان دوم در سنین پایین تری به کودک آموزش داده شود احتمال این که کودک در سال های بعد در یادگیری این زبان موفق تر باشد، بیشتر است. در سال ۱۹۹۶ یک مقاله در روزنامه نیوزویک منتشر شد که نتایج یک تحقیق را بررسی می کرد. بر اساس این تحقیق، کودکی که بعد از ۱۰ سالگی شروع به آموختن زبان دوم کند با احتمال کمتری ممکن است بتواند بعدها این زبان را مانند کسانی که آن زبان، زبان مادری شان است، صحبت کند. نتایج این تحقیق توسط زبان شناسان زیادی تایید شده است و به دنبال این تحقیق، تحقیقات بسیار دیگری هم انجام شد که بر همین موضوع تاکید داشت. بررسی های بیشتر در مورد یادگیری زبان در سنین پایین نشان داد کودک نه تنها با یادگیری زبان، برخورد اجتماعی اش تقویت می شود و در ارتباط با دیگر بچه ها موفق تر عمل می کند، بلکه این مسئله می تواند باعث پیشرفت عملکرد کلی کودک در بقیه دروس در مدرسه نیز بشود. در تحقیقی روی بچه های مدارس یکی از کشورهای غیرانگلیسی زبان، کودکانی که بیش از ۴ سال به یادگیری زبان دوم (اغلب زبان انگلیسی) پرداخته بودند نسبت به بچه هایی که زمان کمتری آن زبان را آموزش دیده بودند یا اصلا زبان دومی را یاد نگرفته بودند، در امتحان جامع و تست های مورد نظر تحقیق نتایج بهتری کسب کردند. طبق این تحقیق بچه هایی که زبان دوم یاد گرفته بودند حتی از بچه هایی که به یادگیری ریاضی پرداخته بودند هم موفق تر عمل کرده بودند. نتایج بررسی های متخصصان آموزش کودک نشان داده است کودکانی که زبان دوم می آموزند در حل مسائل پیچیده خلاقیت و تبحر بیشتری دارند. بررسی های بروک لمبرت و تاکر، در سال ۱۹۷۴ نشان داده است بچه هایی که توانایی یاد گرفتن بیش از یک زبان را دارند هوش بالاتری دارند. لمبرت این طور استدلال می کند که شاید یادگیری زبان دوم و زبان های بیشتر باعث پیشرفت توانایی ذهنی و قوه درک فرد شده است.
نقش والدین در آموزش زبان
آموزش زبان باید توسط یک متخصص و بر اساس سیستم مناسب باشد. ساعات و جلسات آموزش زبان دوم و نحوه به کارگیری آن کاملا حساب شده است به همین دلیل والدین نا آشنا به این امر ممکن است نتوانند مربی های خوبی برای آموزش زبان به کودک شان باشند. اما آن ها می توانند با تشویق کودک به یادگیری و حمایت از او، علاقه کودک را به فراگیری زبان و فرهنگ دیگر بیشتر کنند. به کودک تان نشان بدهید توانایی او در صحبت کردن به زبان دیگر، برای تان ارزشمند است و با او همراهی کنید. سعی کنید کودک تان را به جشن ها یا مراسمی که در مورد فرهنگ ها و زبان های دیگر است ببرید یا با مشورت معلمش، کتاب ها و فیلم هایی به زبانی که در حال یادگیری است در اختیارش قرار دهید. اگر خودتان هم به آن زبان آشنایید، برایش به آن زبان کتاب بخوانید اما سعی کنید کلمات را به صورت صحیح تلفظ کنید. در بقیه مواد درسی با کودک تان کار کنید تا کودک با خیال راحت تری به یادگیری زبان بپردازد و مشکلی در زمینه های دیگر نداشته باشد.
زبان دوم ، از چه سنی
کار شناسان آموزش کودک و زبان شناسان معتقدند کودکانی که قبل از دوره نوجوانی به یادگیری زبان دوم بپردازند بهتر می توانند در زمینه تلفظ کلمات به طور صحیح و نزدیک به صاحبان اصلی زبان عمل کنند. زبان شناسان این موضوع را به تغییرات فیزیولوژیکی مربوط می دانند که در مغز کودکان در سنین نوجوانی رخ می دهد. تفاوت هجا ها و آوا ها در زبان های مختلف که باعث تفاوت لهجه ها می شود در کودکانی که زبان را قبل از شکل گیری بخش های مربوطه در مغز یاد گرفته اند کمتر به چشم می آید. به همین دلیل بهترین سن آموزش زبان به کودک، قبل از ۱۰ سالگی و زمانی است که کودک هنوز در زبان مادری خود هم پیشرفت چندانی نداشته است. البته این مسئله به هیچ وجه کودک را از یادگیری زبان مادری بازنمی دارد بلکه به پیشرفت آن هم کمک خواهد کرد. بعضی از والدین نگران این نکته هستند که یاد دادن زبان دوم در سنین کم ممکن است باعث شود کودک زبان مادری خود را فراموش کند یا این که در یادگیری زبان مادری و ادبیات آن دچار مشکل شود. در حالی که زبان شناسان خلاف این باور را دارند. آن ها معتقدند یادگیری زبان دوم به دلیل به کارگیری ذهن کودک در استفاده از ترجمه ها و معانی کلمات و ساختار جملات می تواند باعث شود زبان مادری خود را هم بار دیگر بیاموزد و آن را در کنار زبان دوم یاد بگیرد. توجه کودک به یک زبان جدید می تواند باعث توجه او به ساختارهای زبان و جمله بندی ها شود. چیزی که ممکن بود تا آن زمان به آن چندان توجهی نشان داده نشود.
بهترین روش های آموزش زبان به کودک
برای آموزش زبان دوم به کودک، ۳ روش اصلی وجود دارد که اغلب موسسات و سیستم های آموزش از یکی از این ۳ روش استفاده می کنند. به کارگیری هرکدام از این روش ها به سن کودک، سیستم تربیتی کودک و نگاه والدین به مسئله یادگیری زبان بستگی دارد. کودک در بعضی از این روش ها سریع تر زبان دیگری را یاد می گیرد و در بعضی از روش ها آزادی بیشتری برای انتخاب یادگیری دارد.
روش غرقه سازی: در این مدل از یادگیری کودک کاملا در محیطی با زبان دیگر قرار می گیرد. در مهدهای کودک دوزبانه مربی ها با زبان دوم که هدف یادگیری است صحبت می کنند و در مدرسه هم بچه ها حداقل نیمی از اوقات خود را در طول روز به یادگیری زبان دوم می پردازند. در روش غرقه سازی کامل که البته در مدارس معدودی اجرا می شود کودک همه مواد درسی مانند ریاضی، علوم و تاریخ را به زبان دوم فرا می گیرد. در این روش یادگیری زبان در واقع زبان دوم به جای این که موضوعی برای یادگیری باشد خود وسیله ای برای آموزش مواد درسی دیگر است و کودک ناخودآگاه مجبور به یادگیری این زبان می شود. بچه هایی که با این روش زبان یاد می گیرند در صحبت کردن زبان دوم با لهجه صحیح و به طور کامل، موفق ترند و به سطوح بالاتری از یادگیری زبان می رسند. اگرچه ممکن است در ابتدا، یادگیری در بعضی از مواد درسی، بچه ها به اندازه ای که آن درس ها را به زبان مادری خود یاد می گیرند موفق نباشند اما به تدریج و با پیشرفت شان در یادگیری زبان دوم، این مشکل هم برطرف می شود.
روش آموزش زبان خارجی در مدارس ابتدایی: در این روش به جای این که زبان دوم در پایه راهنمایی به کودک آموزش داده شود، در همان سال های ابتدایی و همراه با دیگر درس ها به طور مقدماتی به کودک یاد داده می شود. در این روش زبان دوم به عنوان یک سوژه یادگیری به کودک معرفی می شود و به طور معمول ۳ تا ۵ جلسه در هفته کودک زمان صرف یادگیری این زبان می کند. میزان موفقیت این روش کمی کمتر از روش قبلی است اما کودکانی که در این سن یادگیری زبان را شروع می کنند نسبت به کودکانی که در سال های بعد برای اولین بار زبان دوم را یاد می گیرند، پیشرفت بیشتری خواهند داشت. ارائه زبان دوم در سال های اولیه تحصیلی که کودک شوق برای یادگیری دارد باعث بالا رفتن سرعت یادگیری می شود. بسته به تلاش و میزان زمانی که صرف آموزش این زبان به کودک می شود ممکن است در آینده کودک بتواند به خوبی و با فصاحت به زبان دوم حرف بزند.
روش اکتشاف در زبان دوم: در این روش سن کودک کمی بالا تر است و این روش بیشتر از آن که آموزش زبان باشد در واقع نوعی تقویت شناخت کودک است. در این روش فرهنگ و زبان دوم به عنوان یک مفهوم به کودک ارائه می شود. برای کودک در مورد فرهنگ و زبان های مختلف صحبت می شود و ممکن است بیش از یک زبان به کودک ارائه شود تا کودک در یادگیری زبان دوم حق انتخاب داشته باشد. در مراحل بالا تر این روش، ساختار های زبان دوم هم به کودک آموزش داده می شود اما بیشتر از آن که تاکید بر فصیح صحبت کردن این زبان باشد، هدف آشنایی و ارائه اطلاعات در مورد فرهنگ جامعه ای است که به آن زبان سخن می گویند. اگر جلسات آموزش بیشتر از ۲ یا ۳ بار در هفته باشد ممکن است توانایی کودک در صحبت به زبان دوم هم بیشتر شود اما والدین نباید انتظار داشته باشند کودک در این روش یادگیری بتواند بعد ها به طور فصیح و با لهجه مناسب به زبان دوم حرف بزند. این روش یادگیری بیشتر مورد علاقه والدینی است که فکر می کنند آموزش زبان دوم ممکن است باعث فشار بر کودک شود. اگرچه این روش می تواند زمینه یادگیری زبان در سال های بعدی باشد و سرعت یادگیری زبان در فرد را در سال های بعدی زندگی افزایش دهد.

منبع: ایران پرتو

سه شنبه 5/6/1392 - 11:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته