از جمله چیزهاى دیگرى كه انسان را از عذاب قبر و ناراحتى آن نجات مى دهد و از همه اعمال كارسازتر است ، محبت داشتن به اهل بیت عصمت و طهارت مى باشد. حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: از جمله مواردى كه من به زیارت زائرم مى آیم شب اول قبر است . (كه اولین و خطرناك ترین منزل آخرت است .) حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: محبت و علاقه به من و اهل بیتم در هفت مورد بسیار هول ناك كار ساز و نجات بخش است . 1 هنگام مرگ و حضور فرشته ماءمور قبض روح . 2 هنگام بازجویى در برابر فرشتگان مسئول برزخ در شب اول قبر. 3 هنگام زنده (و بیدار) شدن مردگان در قیامت 4 هنگام باز شدن پرونده عمل در برابر انسان در قیامت ، و یا زمانى كه پرونده عمل هر شخصى را به دستش مى دهند. 5 هنگام حساب و حضور در دادگاه عدل الهى . 6 هنگام سنجش افكار و اعمال انسان با معیارهاى حق و الگویى كه در آن روز است . 7 هنگام عبور از صراط و پلى كه بر روح دوزخ نهاده شده است .(233) عبید بن كعب گوید: بر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم وارد شدم ، دیدم حسین علیه السلام در دامنش نشسته است و آن حضرت او را مى بوسد و مى بوید. گفتم : یا رسول الله ! حسین را خیلى دوست دارى ؟ فرمود: اهل آسمان حسین علیه السلام را بیش از اهل زمین دوست دارند، در عالم قبر و برزخ و قیامت عظمت و شاءن حسین آشكار مى گردد، عزت حسین و نفوذ و سلطنت او و سایر ائمه آن جا ظاهر مى شود.(234)
به نام خدا
از جمله پاداش هایى كه خداوند به زائرین قبر امام حسین علیه السلام مى دهد آن است كه از عذاب و فشارهاى قبر، آنها را نجات مى دهد. مناسب است در این جا داستانى مربوط به زیارت عاشورا كه به واسطه آن ، عذاب را از قبرستان برداشتند نقل كنم . حاج محمد على یزدى ، مرد فاضل و صالحى كه دائما مشغول اصلاح امر آخرت خود بود و شب ها در مقبره خارج شهر كه جماعتى از مؤ منان در آن دفن شده بودند به سر مى برد، او را همسایه بود كه در كودكى با هم بزرگ شده و نزد معلم درس مى خواندند تا آن كه بزرگ شد و شغل عشارى (230) را پیش گرفت . وقتى از دنیا رفت در همان مقبره ، نزدیك محلى كه آن مرد صالح به سر مى برد دفن كردند. هنوز از مرگ آن مرد ظالم ، یك ماهى نگذشته بود كه ((حاج محمد على )) او را به خواب دید كه در هیئت نیكویى است . به نزد او رفت و گفت : من از اول تا آخر كار و ظاهر و باطن ترا مى دانم . از جمله كسانى نبودى كه احتمال نیكى درباره تو رود، شغل تو شغلى بود كه غیر از عذاب چیز دیگر در بر نداشت . با كدام عمل به این مقام رسیدى . در جواب گفت : همین طور است كه گفتى ، وقتى من از دنیا رفتم و مرا دفن كردند. در شدت عذاب بودم تا دیروز كه عذاب را موقتا از من برداشتند. علت را از او پرسیدم . گفت : دیروز، زن استاد اشرف حداد(231) فوت شد، او را در این مكان دفن كردند. (اشاره نمود به موضعى كه قریب صد زرع از او دور بود) در شب وفات او حضرت امام حسین علیه السلام سه مرتبه به زیارتش آمد. در مرتبه سوم امر فرمود: عذاب را از مقبره بردارند. از آن وقت حال ما خوب شد و عذاب را از ما برداشتند و در ناز و نعمت قرار گرفتیم . ((حاج محمد على )) مى گوید: متحیرانه از خواب بیدار شدم در حالى كه استاد اشرف حداد را نمى شناختم و محله او را نمى دانستم . رفتم در بازار آهنگران و جستجو كردم تا او را پیدا كردم . از او پرسیدم : زوجه ، تو مرده است . گفت : آرى ، دیروز مرد و او را در فلان مكان (همان جا را كه آن مرد ظالم نام برده بود) دفن كردم . گفتم : آیا او به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بود؟ گفت : نه ، گفتم : آیا ذكر مصیبت او مى كرد؟ گفت : نه ، گفتم : مجلس عزا و تعزیه دارى داشت ؟ جواب داد: نه ، بعد گفت : اى مرد! براى چه این قدر تحقیق مى كنى و از احوال او مى پرسى . خواب خود را براى او نقل كردم . گفت : بلى ، زن من هر روز مشغول خواندن زیارت عاشورا بود.(232) ((حاج محمد على )) مى گوید: تازه متوجه شدم كه چرا امام حسین در یك شب سه مرتبه به زیارت او رفته است و در نتیجه عذاب را از اهل مقبره برداشتند.