• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 139
تعداد نظرات : 58
زمان آخرین مطلب : 5948روز قبل
دعا و زیارت

از نظر قرآن كریم شیطان بر همه‏ى انسان‏ها مسلّط نیست، بلكه نحوه‏ى اغوا و وسوسه و تسلّط او نسبت به افراد مختلف تفاوت دارد:
الف اغوا و وسوسه نسبت به عموم مردم؛ «الّذى یوسوس فى صدور النّاس» (2587) و «فبعزّتك لأغوینّهم أجمعین». (2588)
ب امر به فحشا نسبت به كسى كه به وسوسه‏ى او ترتیب اثر دهد؛ «و من یتبع خطوات الشّیطان فانّه یأمر بالفحشاء و المنكر». (2589)
ج عدم تسلط شیطان نسبت به بندگان صالح؛ «انّ عبادى لیس لك علیهم سلطان» (2590) و «فبعزّتك لأغوینّهم أجمعین الاّ عبادك منهم المخلَصین». (2591)
د ولایت شیطان نسبت به پیروانش؛ «انا جعلنا الشیاطین أولیاء للّذین لا یؤمنون» (2592) و «انما سلطانه على الّذین یتولّونه» (2593) و «الاّ من اتّبعك من الغاوین». (2594)
841 برنامه‏هاى شیطان
از نظر قرآن كریم شیطان براى اغوا و گمراه كردن بشر برنامه‏هاى مختلفى دارد كه به برخى از آن اشاره مى‏شود:
الف زینت دادن كارهاى زشت (تسویل)؛ «و زیّن لهم الشّیطان أعمالهم» (2595) و «الشیطان سوّل لهم». (2596)
ب ایجاد ترس و وحشت؛ «انما الشیطان یخوّف أولیائه». (2597)
ج ایجاد كینه و دشمنى؛ «انما ذلكم الشّیطان أن یوقع بینكم العداوة و البغضاء فى الخمر و المیسر». (2598)
د وعده‏ى فقر و تهیدستى؛ «الشّیطان یعدكم الفقر». (2599)
ه خلف وعده؛ «وعدتكم فأخلفتكم». (2600)
و نجوا؛ «انّما النّجوى‏ من الشّیطان». (2601)
ز تبذیر؛ «انّ المبذّرین كانوا اخوان الشّیاطین». (2602)
ح باز داشتن از یاد خداوند؛ «و امّا ینسینّك الشّیطان فلا تقعد بعد الذكرى‏ مع القوم الظّالمین». (2603)
وظیفه‏ى انسان در برابر شیطان:
1 عداوت و دشمنى با او؛ «انّ الشّیطان لكم عدوّ فاتّخذوه عدوّاً». (2604)
2 پناه بردن به خداوند؛ «و إمّا ینزغنّك من الشّیطان نزغٌ فاستعذْ باللّه». (2605

 

 

يکشنبه 14/11/1386 - 19:27
دعا و زیارت

به نام خدا

الف اجتناب از اصرار به گناه؛ «فاستغفروا لذنوبهم ... و لم یصرّوا على ما فعلوا». 
ب اعتراف به خطا؛ «قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفرلى». 
ج اقرار به ایمان؛ «...و اللّه بصیر بالعباد الّذین یقولون ربّنا إنّنا ءامنّا فاغفر لناذنوبنا و قنا عذاب النّار».
د توجه به ولایت خدا؛ «أنت ولینا فاغفر لنا وارحمنا». 
ه توسل به انبیا و اولیاى الهى؛ «و لو أنّهم اذ ظلموا أنفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحیماً». 
و استغفار در سحر؛ «و المستغفرین بالأسحار»  و «و بالأسحار هم یستغفرون». 

يکشنبه 14/11/1386 - 19:25
کامپیوتر و اینترنت

به نام خدا

گرچه آنچه امروزه به نام IBM شناخته می شود شركتی است كه رسما در ۱۵ ژوئن ۱۹۱۱ در نیویورك به عنوان (COMPUTING – TABULATING RECORDING)C.T.R شكل گرفت، ریشه آن اما به اواخر قرن نوزدهم برمی‌گردد.


شركت بین المللی ماشینهای تجاری (INTERNATIONAL BUSINESS MACHINES=IBM) گرچه به عنوان یك شركت در میان صدها شركت كسب و كار دیگر درجهان وجود دارد اما تاریخچه یك قرن حضور در مراحل مختلف تكامل اندیشه و عمل بشری از IBM شركتی پدید آورده است كه همواره جایگاه ویژه جهانی خود را در عرصه كسب وكار حفظ كرده است. یك خانواده خلاق و خستگی ناپذیر (توماس واتسون پدر و پسر) در خلق این سازمان و رشد و پویایی آن طی دهها سال نقش خاص داشته اند و توانسته اند شركت را از حوزه تولید ماشین تحریر و ماشین حساب در دهها سال پیش، آرام آرام به عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات وارد كنند و آن را به بزرگترین شركت تولید كننده رایانه درجهان با ویژگیهای منحصر به فرد تبدیل سازند. شركتی كه رهبری به‌كارگیری رایانه های شخصی و تجاری را در سازمانهای آموزشی، علمی، صنعتی و خدماتی برای كمك به حل مهمترین مشكلات صنعتی، اجتماعی و بهداشتی برعهده گرفته است. این تجربه موفق یك سده تلاش ساماندهی شده است كه در دنیای پررقابت كنونی و درمیان رقیبان جدی باسابقه و مدعیان جوان باانگیزه، شركت را درصدر آورده و از «HP»، «مایكروسافت» و «دل» فراتر نشانده است.
● تاریخچه
گرچه آنچه امروزه به نام IBM شناخته می شود شركتی است كه رسما در ۱۵ ژوئن ۱۹۱۱ در نیویورك به عنوان (COMPUTING – TABULATING RECORDING)C.T.R شكل گرفت، ریشه آن اما به اواخر قرن نوزدهم برمی‌گردد. در سال ۱۸۸۰ اولین ثبات دیجیتال توسط الكساندر دی (A.DEY) ابداع شد. مهاجرت فراوان به آمریكا در دهه ۱۸۹۰ مسئولین را واداشت برای انجام محاسبات جمعیتی به دنبال یك ابزار محاسباتی موثر باشند. برنده این مناقصه هرمان هولریت (H. HOLLERITH) بود كه در سال ۱۸۹۶ شركت ماشینهای محاسبه را تاسیس كرد. در سال ۱۹۱۱ چارلز فلینت (C.FLINT) یك سازماندهنده برجسته، ادغام شركت هولریت را با دو شركت ITR و ESCO را مهندسی كرد و شركتی به نام C.T.R پدید آمد كه در حوزه ساخت و فروش ماشینها در محدوده مقیاس تجاری و ثبات های صنعتی زمان و تولید ماشین تحریر و كارتهای پانچ فعالیت می كرد. پس از تشكیل شركت جدید، جورج فیرچایلد (G.FAIRCHILD) رئیس شركت جدید شد اما رشد سریع و تنوع محصولات شركت، مدیریت را دشوار كرده بود و فلینت را واداشت تــــــــا سه سال بعد، یعنی ۱۹۱۴، از تـــــــوماس واتسون (T.WATSON ۴۰ ) ساله دعوت به عمل آورد تا به شركت بپیوندد و رهبری آن را برعهده گیرد. در سالهای پس از جنگ جهانی اول، مهندسان شركت مكانیسم های جدیدی را برای رفع نیاز مشتریان توسعه دادند. رشد فزاینده فعالیتهای C.T.R، نام شركت را در قیاس با فعالیتهایش محدود می كرد، به همین جهت در سال ۱۹۲۴ نام شركت رسما از C.T.R به IBM تغییر یافت. از آن پس كسب و كار شركت هم در بعد جغرافیایی و هم وظیفه ای گسترش یافت.
● نقش واتسون ها
پیوستن توماس واتسون SR. به شركت، نقطه عطف در تاریخ IBM محسوب می شود. واتسون دستیار الكساندر گراهام بل بود و با استفاده از تجارب خود در شركت قبلی (NCR) یك سری تاكتیك های موثر در كسب و كار به كار برد. او به خدمات مشتریان تمركز و به انگیزه های فروش و توجه به كاركنان تاكید كرد. واتسون با برنامه هایی مانند تشكیل تیم های ورزشی كاركنان و سفرهای تفریحی خانوادگی، روحیه جدید در شركت دمید. شعار موردعلاقه او یعنی «تفكر» (THINK) نقل زبان كاركنان شد. واتسون خود در این باره می گوید: «ما باید ازطریق گوش دادن، بحث كردن، مشاهده كردن و فكر كردن یاد بگیریم. نباید هیچ یك از این راههای یادگیری را كنار گذاشت. مشكل بیشتر ما این است كه در فكر كردن درنگ نمی كنیم چون كار سختی است. تمام مسائل دنیا را به آسانی می توان حل كرد اگر انسانها بخواهند كه فكر كنند».
بعداز پیوستن واتسون، شركت بر تولید ماشین های محاسبه در مقیاس بزرگ تجاری برای شركتها تمركز و بازار محصولات اداری كوچك را رها كرد. در چهار سال اول مدیریت او، درآمد بیش از دو برابر شد و به ۹ میلیون دلار رسید. او همچنین حوزه فعالیتهای شركت را به اروپا، آمریكای جنوبی، آسیا و استرالیا گسترش داد. ۲۳ سال بعد واتسون می گفت: «وقتی من به شركت آمدم تعداد كاركنان ۲۳۵ نفر بود و امروز بیش از ۱۰ هزار نفر هستیم. در این مدت من در تك تك كاركنان شركت استعداد رشد فراوانی برای آینده می دیدم زیرا در آن زمان تنها پنج درصد كار محاسبه و ثبت در دنیا به وسیله ماشین انجام می شد. واتسون همواره به تعهد انجام خدمت به مشتری تاكید داشت و می گفت: «دیگران هم می توانند سخت افزار بسازند اما وجود ریشه ایده ارائه خدمت در نهاد ما مهم است. هیچ یك از ما نیست كه برای كمك به مشتری و رفع مشكل یك دستگاه پول پرداز یا چیز دیگری از جا برنخیزد. ارائه خدمت مقوله ای است كه بسیاری از شركتها آن را فراموش كرده اند. IBM یعنی ارائه خدمت». تلاش و حركت در ذهن او چنین معنا می یافت: «اگر می خواهید سریعتر موفق شوید باید میزان شركتهایتان را دو برابر كنید. موفقیت در آن سوی شركت قرار دارد. هر زمان در موقعیتی قرار می گیرید كه خطر شكست در آن زیاد است از خود بپرسید كه اگر این كار را انجام بدهم بدترین چیزی كه ممكن است برایم اتفاق بیفتد چیست؟ و آن وقت تمام تلاشتان را صرف كنید تا آن بدترین اتفاق نیفتد».
در دهه ۱۹۳۰ با وجود انقباض بزرگ، واتسون مراقب كاركنانش بود. درحالی كه بسیاری از شركتها بسته می شوند او كاركنانش را مشغول تولید ماشین های جدید نگاه می داشت. او در سال ۱۹۳۲ یك واحد مهندسی و تحقیق و توسعه برای پشتیبانی خط تولید دایر كرد. سال بعد یكی از بهترین آزمایشگاههای R&D را افتتاح كرد. IBM جزو اولین شركتهایی بود كه در سال ۱۹۳۴ بیمه عمر را برای كاركنان خود فراهم ساخت. دریافتی از سود فروش و پرداخت دستمزد در تعطیلات و توجه به آموزش كاركنان از دستاوردهای مدیریت واتسون بود. شعار او برای IBM، صلح جهانی ازطریق تجارت جهانی بود و سمبل او تفكر و میراث او ارائه خدمت. او به هنگام مرگ در سال ۱۹۵۶، تعداد كاركنان را به ۷۲ هزار و ۵۰۰ نفر و درآمد را به ۸۹۲ میلیون دلار رسانده بود.
بلافاصله پس از مرگ او، پرش توماس واتسون JR رهبری شركت را برعهده گرفت. این در زمانی بود كه شركت رشد انفجارگونه داشت و واتسون پسر به خوبی شركت را در كوران گذار از عصر ماشین تحریرهای مكانیكی به عصر رایانه هدایت و رهبری كرد. تحت هدایت واتسون، نوآوریهایی در بازاریابی رخ داد. او اجزایی مانند سخت‌افزار، نرم افزار و خدمات را به صورت مجزا نیز عرضه كرد و این باعث تولد یك صنعت چند میلیارد دلاری نرم افزار و خدمات رایانه شد كه IBM امروزه رهبری آن را برعهده دارد. در دوران رهبری واتسون، IBM از یك كسب و كار متوسط به یكی از بزرگترین شركتهای صنعتی جهان تبدیل شد. در سال ۱۹۷۱ كه او به دلیل عارضه سكته قلبی سمت خود را رها كرد و تعداد كاركنان، ۲۷۰ هزار نفر و درآمد به ۳/۸ میلیارد دلار رسیده بود. او تا سال ۱۹۸۴ به عنوان عضو هیئت مدیره در ارتباط با شركت بود و در ۷۹ سالگی در سال ۱۹۹۳ وفات یافت.
● ورود به عصر فناوری اطلاعات
دهه ۱۹۷۰ پایان بیش از نیم قرن رهبری خانواده واتسون بر IBM بود. از ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۳ كه گرستنر (L.GERSTNER) رهبری شركت را به دوش گرفت، لارسن، كری، اپل و اكرز به عنوان مدیرعامل، شركت را هدایت می كردند. گرستنر در دهه ۹۰ شركت را به سمت یك شركت جهانی مشتری مدار درزمینه خدمات و فناوری سوق داد. این اولین بار بود كه IBM تجربه داشتن مدیرعاملی بیرون از مجموعه خود را تجربه می كرد. گرستنر ۱۱ سال مدیر ارشد شركت امریكن اكسپرس بود. او حمایت مشتری مداری و تفكر راهبردی را با خود به IBM آورد. او عملا سیاست كاهش هزینه ها را پیشه كرد. گرستنر معتقد به یكپارچگی شركت بود و تقسیم آن را منهدم كننده فواید یك IBM یكپارچه می دانست. او در سال ۱۹۹۵ چشم انداز جدید شركت را ارائه داد: شبكه رایانه ای عامل محرك فاز بعدی رشد صنعت است. رهبری شركت از سال ۲۰۰۲ دراختیار ساموئل پالمیسانو است.
● مأموریت
توماس واتسون پسر در سال ۱۹۵۳ بیانیه خط مشی IBM را منتشر كرد. امروزه بیانیه مأموریت شركت چنین نوشته شده است: تلاش ما در IBM خلق، توسعه و ساخت پیشرفته ترین فناوریهای اطلاعاتی صنعتی شامل سیستم های رایانه، سیستم های شبكه، حافظه ها و ریزالكترونیك است. ما این فناوریهای پیشرفته را ازطریق راه حلهای حرفه‌ای و ارائه خدمات در سراسر دنیا به ارزش برای مشتریانمان ترجمه و تبدیل می كنیم.
● حوزه فعالیت
شركت IBM امروزه در شش حوزه فعال است: سخت افزار شامل سرورها، حافظه ها، رایانه و چاپگر. نرم افزار شامل سیستم های عامل و فرایندهای كسب و كار. خدمات درجهت كاهش هزینه و بهبود بهره وری كسب و كارها. مالی در جهت ارائه خدمات به مدیریت مالی شركتها، تحقیقات در زمینه فناوریهای نوین و بالاخره فناوری در زمینه توسعه، بازاریابی و فناوری تراشه. نیمی از درآمد مالی شركت از حوزه خدمات رسانی حاصل می شود.
هم اینك IBM در بیش از ۱۰۰ كشور جهان به فعالیت مشغول است و در زمینه تجهیزات و دستگاهها، برنامه ها، نرم افزار و خدمات در فعالیتهای تجاری، صنعتی، دولتی و آموزشی پیشتاز است.
● ارزشهای سازمانی
شركت در سال ۲۰۰۳ در یك فراخوان عمومی ازطریق اینترانت داخلی، نظرات كلیه كاركنان را در زمینه ارزشها برای سالهای پیش رو اخذ كرد و درنهایت بیانیه ارزشها را با سه ارزش زیر منتشر ساخت:
۱ – از خودگذشتگی برای جلب رضایت مشتری؛
۲ – نوآوریهای مهم برای شركت و جهان؛
۳ – اعتماد و مسئولیت پذیری در همه ارتباطات.

يکشنبه 14/11/1386 - 19:24
دعا و زیارت

به نام خدا

دعا در لغت به معناى خواندن است ، چه این خواندن همراه خواستن باشد و چه به صورت نیایش و مناجات .
دعا صرف نظر از آثار نیكى كه دارد، نوعى عبادت و برقرارى ارتباط میان بنده و خداست ، وقتى كه انسان خواسته اى داشته باشد یا یك مشكلى برایش پیش بیاید یا محتاج به چیزى باشد، رو به خدا مى آورد و خواسته هایش را با او درمیان مى گزارد، خداوند سفارش فراوانى به دعا كردن نموده است و از بندگانش خواسته كه او را بخوانند و از او طلب حاجات بكنند، حضرت امام صادق (ع ) فرمود: علیكم بالدّعا؛ بر شما باد به دعا كردن و یا پیامبر (ص ) به حضرت على (ع ) فرموده اند: یا علىّ، اوصیك بالدّعا. اى على ترا به دعا سفارش مى نمایم و... .
و براى اینكه دعاى انسان در محضر خداى متعال مورد قبول واقع شود و به اجابت برسد، باید شرایطى را در نظر گرفت كه از بهترین و پرقدرت ترین شرط اجابت دعا، در نماز و همگام با نماز بودن آنانست و انسان بانماز مى تواند دعاهایش را به استجابت برساند. قبول شدن دعا، برترین پاداشى است كه ، انسان نمازگزار، از خالق خود مى گیرد.
پیامبر خدا (ص ) فرمود: من ادى فریضة فله عنداللّه دعوة مستجابةٌ
(139)
هر كس نماز واجبى را بخواند، نزد خدا، دعاى مستجابى خواهد داشت .
روایت شده است كه : سلوا اللّه حوائجكم السنیّة فى صلوة الصبح . حاجات مهم خود را در نماز صبح ، از خداوند مساءلت كنید.
(140)
امام صادق (ع ) فرمود: ان العبد اذا عجل ، فقام لحاجته یقول اللّه (عزوجل ): اما یعلم عبدى انى انا اقضى الحوائج (141)
بدرستى كه ، بنده در نماز عجله مى كند و براى كار خودش بر مى خیزد خداوند مى فرماید: آیا بنده من نمى داند كه من حاجات او را برآورده مى كنم .
در روایتى از امام عسگرى (ع ) نقل شده كه موسى بن عمران (ع ) به خدا عرض كرد:
الهى ! ما جزاء من صلى الصلوات لوقتها؟ قال : اعطیته سوله و ابیحه جنتى (142)
پروردگارا! پاداش كسى كه نماز را در وقت خود بخواند چیست ؟. فرمود: خواسته اش را مى دهم و بهشتم را در اختیارش قرار مى دهم .
امام محمد باقر (ع ) از جدّش رسولخدا (ص ) روایت كرد كه فرموده : اذا كان آخر اللیل یقول اللّه سبحانه : هل من داع فاجیبه ؟ هل من سائل فاعطیه سوله (143)
زمانى كه سحر فرا مى رسد خداوند سبحان مى فرماید، آیا دعا كننده اى هست تا دعایش را اجابت كنم ؟ آى در خواست كننده اى هست تا حاجاتش را برآورده سازم .
بلال حبشى از پیامبر (ص ) روایت نمود، كه فرمود: المؤ ذنون امناء المؤ منین على صلواتهم و صومهم و لحومهم و دمائهم لا یسئلون اللّه (عزوجل ) الا اعطاهم و لا یشفعون فى شیى ء الا شفعود(144)
اذان گویان امینان مؤ منین اند بر نمازهایشان و روزه هاشان و بر گوشتهایى كه مصرف مى كنند و بر جان هایشان كه در پناه اسلام محفوظ است ، هیچ خواسته اى از خداى عزّ وجلّ نخواهند مگر آنكه خداوند خواسته آنان را بآنان عطا فرماید و درباره هیچ كس شفاعت نكنند مگر آنكه شفاعتشان مورد پذیرش قرار مى گیرد.

حضرت على (ع ) فرمود: ... من صلى تسع لیلة اعطاه اللّه عشر دعوات ، مستجابات و اعطاه كتابه بیمینه یوم القیامه ...(145)، كسى كه یك نهم شب را نماز بگزارد، خداى تعالى به او ده دعاى مستجاب عطا مى فرماید و روز قیامت نامه عملش را به دست راستش مى دهد.
پیامبر اكرم (ص ) فرمود: ما من عبد یقوم من اللیل ، فیصلى ركعتین فیدعوا فى سجوده اربعین من اخوانه یسمیهم باسمائهم و اسماء آبائهم الا و لم یسئل اللّه تعالى شیئا الا اعطاه (146)
هر بنده اى كه شب را برخیزد، پس دو ركعت نماز گزارد و در سجود نماز، چهل نفر از برادران مؤ منش را با نامشان و نام پدرانشان دعا كند از خداى بزرگ هر چیزى را كه بخواهد خداوند به او عطا مى كند.

يکشنبه 14/11/1386 - 0:56
آموزش و تحقيقات

به نام خدا

ترجمه : آنان كسانى هستند كه ضلالت و گمراهى را به بهاىِ (از دست دادن ) هدایت خریدند، ولى در این تجارت و داد و ستد، سود نبردند و آنان هدایت نیافته اند.
دنیا، همچون یك بازار است ، و همه ما فروشندگانى كه به ناچار باید سرمایه هاى خود را به فروش برسانیم ، سرمایه عمر و جوانى ، سرمایه عقل و فطرت ، علم و قدرت و همه استعدادهاى خدادادى .
در این بازار، گروهى سود مى برند و به سعادت مى رسند و گروهى نه تنها سودى نمى برند، بلكه اصل سرمایه را نیز از دست مى دهند. همچون یخ فروشى كه اگر جنس خود را نفروشد، نه تنها سود نمى برد بلكه اصل سرمایه اش نیز آب مى شود و از دست مى رود.
این آیه ، منافقان را فروشندگانى معرفى كرده ، كه هدایت فطرى خود را فروخته و گمراهى خریده اند. آنان فطرت پاك الهى را كه زمینه هدایت است ، با عادت كردن به گناه و نفاق ، از دست داده ، و در این تجارت ، نه تنها سودى كسب نكرده اند، بلكه به اهداف شوم خود هم نرسیده ، و اسلام روز به روز پیشرفت كرده و آنان رسواتر شده اند.
از این آیه مى آموزیم كه : 
1 فقط به فكر كسبِ سود در تجارتِ اموال نباشیم ، بلكه ببینیم جان و دل مان را به چه مى فروشیم ؟، چه بدست مى آوریم ؟ و حاصل این كسب و تجارت ، هدایت و سعادت است ، یا گمراهى و شقاوت ؟
2 نفاق ، سرانجامى جز گمراهى و زیانكارى ندارد، برخلاف ایمان كه انسان را به سعادت مى رساند

يکشنبه 14/11/1386 - 0:47
آموزش و تحقيقات

به نام خدا

ترجمه : خداوند نیز آنان را به استهزاء مى گیرد و به آنان در سركشى و طغیانشان مهلت مى دهد تا سرگردان شوند.
امام رضا علیه السلام مى فرماید: مراد از مكر و حیله خداوند، كیفر دادن به استهزاء كنندگان است ، وگرنه خداوند اهل مكر و مسخره نیست .
چه كیفرى بالاتر از سرگردانى و كوردلى ، كه منافقان به آن دچار مى شوند. برنامه خداوند این است كه به گنهكاران و ستمكاران مهلت دهد، اما این مهلت در صورتى رحمت است كه سبب توبه آنان گردد، وگرنه موجب فرورفتن بیشتر در گرداب گناه ، و سرانجام غرق شدن و هلاكت انسان مى گردد.
از این آیه مى آموزیم كه : 
1 كیفرهاى خداوند متناسب با گناهان بشر است . كیفر تمسخر و استهزا، استهزا است .
2 به مهلت هاىِ الهى مغرور نشویم كه شاید نشانه رحمت نباشد.
3 خداوند حامى مؤ منان است ، اگر منافقان ، آنها را به تمسخر مى گیرند، خداوند نیز منافقان را به استهزا مى گیرد.

يکشنبه 14/11/1386 - 0:46
آموزش و تحقيقات

به نام خدا

ترجمه : منافقان ، هرگاه با اهل ایمان ملاقات كنند، مى گویند: ((ما (نیز همانند شما) ایمان داریم ))، ولى هرگاه با شیطان صفتانِ (همفكرِ) خود خلوت كنند، مى گویند: ((مابا شما هستیم ، ما فقط مسخره كننده (اهل ایمان ) هستیم ))
از دیگر آثار و نشانه هاى نفاق آن است كه منافق ، یك شخصیتِ مستقل و پایدار ندارد. در هر محیطى ، رنگ آن محیط را به خود گرفته و همرنگ آنان مى گردد. وقتى در جمع مؤ منان قرار مى گیرد اظهار ایمان مى كند، اما وقتى در میان دشمنان قرار مى گیرد با آنان هم صدا شده و علیه مؤ منان سخن مى گوید و آنان را مسخره مى كند.
این آیات به ما هشدار مى دهد كه فریب ظاهر افراد را نخورید و هركس را كه ادعاى ایمان كرد، مؤ من نپندارید، بلكه ببینید با چه كسانى رفت و آمد مى كند و دوستان او چه كسانى هستند. نمى توان پذیرفت كسى مؤ من باشد ولى با دشمنان دین و رهبر، دوست و رفیق باشد. ایمان ، با سازش با دشمنان دین نمى سازد. لازمه ایمان ، دشمنى با دشمنان خداست .
از این آیه مى آموزیم كه : 
1 انسان هایى كه سبب انحراف دیگران مى گردند، شیطان هستند، از آنان دورى كنیم .
2 مخفى كارى و دورویى ، نشانه نفاق و ترس است .
3 منافقان ، بازوهاى دشمنان در جامعه اند و همگام با خواسته هاى آنان حركت مى كنند

يکشنبه 14/11/1386 - 0:44
آموزش و تحقيقات

به نام خدا

ترجمه : و هرگاه به منافقان گفته شود: ((شما نیز همانند مردم ، ایمان بیاورید))، (با حالتى از تكبر و غرور) مى گویند: ((آیا ما نیز همانند ساده اندیشان و كوته فكران ایمان بیاوریم ؟))، آگاه باشید كه آنان خودشان كوته فكر و سبك مغزند، ولى نمى دانند.
منافقان ، خود را افرادى عاقل ، هوشیار و زیرك مى پندارند و مؤ منان را افرادى زودباور، سفیه و ساده لوح مى شمرند.
لذا وقتى به آنها گفته مى شود چرا همچون توده مردم ایمان نمى آورید، در پاسخ ، مردم را كه در تمام صحنه ها و سختى ها، یار و یاور رهبرشان بوده اند، به سفاهت متهم مى كنند.
قرآن در پاسخ آنها مى گوید: شما كه مؤ منان را سفیه مى شمرید، خود در سفاهت واقعى هستید، ولى مشكل آنجاست كه از سفاهت خود، بى خبرید و بدتر از نادانى ، بى خبرى از نادانى است ، كه انسان گمان كند خودش همه چیز را مى فهمد و دیگران هیچ نمى فهمند.
از این آیه مى آموزیم كه : 
1 تحقیر مؤ منان ، از شیوه هاى منافقان است كه خود را بهتر و برتر از دیگران مى دانند.
2 با متكبر باید مثل خودش رفتار كرد. آن كس كه توده مردم مؤ من را تحقیر مى كند، باید در جامعه تحقیر شود تا غرور و تكبّر او شكسته شود.
3 تحقیر و تمسخر دیگران ، كارى سفیهانه است . خردمند با منطق سخن مى گوید و سفیه با تمسخر و استهزاء.

يکشنبه 14/11/1386 - 0:43
آموزش و تحقيقات

به نام خدا

ترجمه : هرگاه به منافقان گفته شود: ((در زمین فساد نكنید))، مى گویند: ((همانا ما فقط اصلاحگریم )) آگاه باشید كه آنان اهل فسادند ولى نمى فهمند.
نفاق ، یك بیمارى مُسرى و واگیردار است كه اگر جلوى آن گرفته نشود، افراد زیادى از جامعه را مبتلا ساخته و تملّق و چاپلوسى ، و ریاكارى و دورویى ، جامعه را به فساد مى كشاند.
از آنجا كه منافق ، خود اهل عمل به دستورات دینى نیست ، مى خواهد كه دیگر مؤ منان نیز مثل او باشند، لذا دائماً با مسخره كردنِ دستورات خدا، مردم را نسبت به انجام وظایفشان ، سست و بى اعتنا مى سازد.
قرآن نمونه هایى از این رفتار زشت منافقان را در سوره هاى توبه و منافقین بیان مى دارد كه چگونه به هنگام جهاد با دشمنان اسلام ، از جنگ فرار مى كردند و باعث تضعیف روحیه مجاهدان مى شدند، و یا در هنگام انفاق و كمك هاى مالى ، مؤ منان را مسخره مى كردند كه این مقدارِ كم ، چه ارزشى دارد؟
با آنكه نفاق منشاء همه گونه فساد در جامعه است ، اما منافق كه از دیدن حقایق كور شده ، فسادِ خود را، اصلاح مى داند. زیرا درنظر او امرى چون سازش با دشمن و جلوگیرى از خون ریزى به صلاح جامعه است ، پس باید جلوى جنگ و پیامدهاى آن گرفته شود، گرچه این كار سبب تضعیف دین و مؤ منان گردد!
از این آیه مى آموزیم كه : 
1 آثار نفاق ، تنها فردى نیست ، بلكه جامعه را نیز به فساد مى كشاند.
2 از نشانه هاى نفاق ، خودستایى و خودبرتربینى است ، آنها مى گویند: فقط ما اهل صلاح و اصلاح هستیم ، نه دیگران .
3 نفاق ، اگر در دل رسوخ كند، جلوى درك و شعور صحیح انسان را مى گیرد و حقایق را وارونه مى بیند.
4 مؤ منان باید به شعارهاى زیبا، اما توخالىِ منافقان ، آشنا و آگاه باشند تا فریب آنها را نخورند.
5 آن زرنگى و زیركى كه در مسیر حق و صلاح جامعه نباشد، بى شعورى و نفهمى است .

يکشنبه 14/11/1386 - 0:41
آموزش و تحقيقات

به نام خدا

ترجمه : در دل هاى آن منافقان ، بیمارى است كه خداوند بیمارى آنان را بیفزاید و براى آنها به خاطر دروغگویى شان ، عذابى دردناك است .
از نظر قرآن ، روح انسان همچون جسم او، گاه دچار بیمارى هایى مى گردد كه اگر درمان نشود، گسترش یافته و رشد مى كند تا جائى كه انسانیتِ انسان را هلاك مى سازد.
نفاق از خطرناك ترین بیمارى هاى روحى است كه زمینه را براى بروز بیمارى هاى دیگر روحى ، همچون بخل ، حسد و طمع فراهم مى كند.
انسان سالم یك چهره بیشتر ندارد و میان فكر و عمل او هماهنگى كامل است . زبانش آنچه را در دل دارد مى گوید و رفتارش با عقایدش مطابقت دارد. اما اگر غیر از این شد، روح بیمار شده و دچار انحراف گردیده است .
لاشه مردارى كه در آب افتاده و بوى نامطبوع مى دهد، هرچه بارانِ پاك برآن ببارد، به جاى آنكه آلودگى اش برطرف شود، بیشتر مى گردد.
آرى ، نفاق همچون مردارى است كه اگر در روح و دل انسان باقى بماند، باعث مى شود تا منافق به جاى تسلیم شدن در برابر دستوراتى كه از طرف خداوند نازل شده ، دست به ریاكارى بزند و پلیدى نفاق او بیشتر آشكار گردد و بدین گونه بیمارى نفاقش افزایش یابد.
((نفاق ))، معناى وسیعى دارد، و هرگونه دوگانگى میان گفتار و عمل ، و ظاهر و باطن را شامل مى شود. لذا افراد مؤ من نیز ممكن است گاهى دچار آن شوند. چنانكه ریا و تظاهر در انجام عبادت ، یعنى كار را براى غیر خدا انجام دادن ، نوعى نفاق است .
پیامبر گرامى اسلام مى فرماید: سه صفت است كه در هركس باشد منافق است ، هرچند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند؛ كسى كه در امانت خیانت كند، كسى كه به هنگام سخن گفتن دروغ بگوید وكسى كه وعده بدهد ولى عمل نكند.
از این آیه مى آموزیم كه : 
1 نفاق ، بیمارى روحى است و منافق همچون فرد بیمار، نه سالم است و نه مرده ، نه مؤ من است و نه كافر.
2 نفاق ، رشدى سرطانى و فراگیر دارد كه اگر درمان نشود همه ابعاد وجودى انسان را فرامى گیرد.
3 سرچشمه نفاق ، دروغ است و دروغگویى شیوه معمول منافقان مى باشد.

يکشنبه 14/11/1386 - 0:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته