• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 15639
تعداد نظرات : 1110
زمان آخرین مطلب : 3877روز قبل
مصاحبه و گفتگو

بعضی ها فکر می کنند حالا که انسان خوبی شده اند دیگر نباید مشکل داشته باشند. در حالیکه این طور نیست زیرا پیامبر فرد بسیار خوبی بود ولی مشکل ایشان هم از همه بیشتر بود. مثلا نمی توانیم بگوییم حالا که در مسجد هستیم سرما نمی خوریم زیرا ممکن است که زمستان باشد و انسان در مسجد سرما بخورد. بنا نیست که اگر مکانی مقدس شد گرفتار گرما و سرما نشود.
به پیامبر می گفتند که ما ایمان نمی آوریم مگر اینکه در کم آبی ،چشمه ی آب دربیاوری یا می گفتند که اگر خانه ی طلائی داشته باشی ایمان می آوریم یا می گفتند که به آسمان برو. البته در داستان معراج این اتفاق افتد یا می گفتند که کرات آسمانی را بهم بریز. فردی کشتی گیر بود و به پیامبر گفت که اگر شما پیامبر هستی بیا با من کشتی بگیر. اگر مرا زمین زدی به تو ایمان می آورم. نبوت یعنی حرف منطقی زدن و دعوت به حق و این ربطی به کشتی ندارد. مثل اینکه به من بگویند که اگر معلم خوبی هستی برای من یک کت بدوز. این دو مطلب بهم ربطی ندارد .گاهی ما مطالب را با هم قاطی می کنیم و توقعات بیجا داریم.
افرادی هستند که نمی دانند دنیا دار امتحان است .در قرآن حدود بیست آیه در مورد امتحان داریم. داریم که همه باید امتحان بدهند. حتی خدا حضرت ابراهیم را به چند حادثه امتحان کرد. بعضی می گویند که مگر خدا نمی داند که ما چکاره هستیم پس چرا ما را امتحان می کند؟ وقتی ما کسی را امتحان می کنیم نمی دانیم که او چکاره است .حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: خدا ما را امتحان می کند تا بر اساس کاری که می کنیم مزد و پاداش بگیریم. مثلا شما می دانید که این فرد بنا است ولی به او پول نمی دهید زیرا شما براساس کاری که آن فرد برای شما می کند پول می دهید. پس ما صرف دانستن شغل کسی به او مزد نمی دهیم بلکه براساس کاری که برای ما می کند مزد می دهیم. پس ما هم باید کاری بکنیم تا خداوند به ما مزد بدهد.
ابزار امتحان چیست ؟ قرآن می فرماید: هر شر و خیری سبب امتحان است. پس دادن ها و گرفتن ها امتحان است، هم برنده شدن و هم باختن امتحان است. انسان باید ظرفیتی داشته باشد که دادن ها و گرفتن ها در او اثری نداشته باشد مثل کارمندان بانک که ممکن است روزانه میلیون ها تومان پول به مردم بدهد یا بگیرد ولی برایشان تفاوتی نکند. در قرآن داریم که وقتی به تو نعمت دادند خیلی خوشحال نشو و وقتی نعمت را از تو گرفتند خیلی ناراحت نشو .
مردم در مقابل امتحان چند دسته هستند: عده ای هستند که در مقابل امتحان جیغ می زنند ،عده ای هستند که صبر می کنند و عده ای هستند که به سراغ سختی ها می روند .وقتی بچه پیاز را گاز می زند جیغ می زند و وقتی بچه بزرگتر می شود، پیاز می خرد. حقیقت پیاز یکی است منتها در نگاه بچه ، پیاز تلخ است و در نگاه بزرگتر خوب است .بعضی ها در این تلخی ها رشد می کنند. درختانی که آب کمتر مصرف می کنند چوب شان سخت تر است . بعضی ها فکر می کنند که حالا که بنده ی خوب هستند نباید تلخی ببینند و می گویند که طرف این همه عبادت کرد ولی به سختی دچار شد، این فکر اشتباه است زیرا پیامبر همه در سختی بودند و رشد کردند. ممکن است که کسی درس بخواند ولی در کنکور قبول نشود، این فرد نباید ناراحت بشود زیرا این امتحان است .دادن ها یا ندادن ها دلیل بر قهر بودن خداوند با ما نیست. دلیل اصلی خودمان هستیم. قرآن می فرماید: بعضی وقتی وضع شان خوب است می گویند که خدا به ما اِکرام کرده است یعنی اگر کار به نفع آنها شد کار را خوب می دانند و اگر کار به ضرر آنها نشد می گویند که کار بدی است .خدا می فرماید :این طور نیست ،سال گذشته به تو دادیم ولی به یتیم ندادی و امسال خشک سالی شد. ما نباید مطمئن باشیم که اگر تجارت کردیم حتما سود خواهیم برد یا اگر دخترمان را به یک فرد پولدار دادیم ،خوشبخت خواهد شد. زیرا ممکن است که این فرد ورشکست بشود و فردی فقیری که شما به او دختر ندادید پولدار بشود.
در قرآن داریم که بعضی ها که خیلی زرنگ هستند به جایی نمی رسند. و بعضی ها زندگی معمولی دارند ولی به جایی می رسند. خدا می خواهد بگوید که همه چیز به زرنگی نیست زیرا من ( خدا)هم هستم. اگر قرار باشد که ما هر کاری را بکنیم پس خدا چه می شود؟ جوانی به من گفت که دختری سراغ داری که صددرصد خوب باشد. من گفتم :اگر کسی صددرصد خوب باشد باید خدا را از خدایی بیندازد. ممکن است که خدا خوب را هم بد کند یا تلخ را هم شیرین کند. ممکن است که غوره ی ترش، شیرین بشود. در ضمن قضاوت های ما خیلی درست نیست. لیموشیرین در نظر ما شیرین است ولی لحظه ای بعد تلخ می شود ولی لیموترش از نظر ما ترش است ولی مدت زیادی در شیشه می ماند. در قرآن داریم که یکسری حساب ها دست شماست ولی یکسری حساب ها دست شما نیست. خدا می فرماید که گاهی کار از دست فرشته ها هم در می رود. پس همه ی شرها و خیرها امتحان است.
روایت داریم : اگر سه چیز نبود بشر سرکشی می کرد: فقر، مرگ و بیماری. گاهی باید این اتفاقات بیفتد تا بشر تنظیم بشود. گاهی اوقات انسان مغرور می شود و فکر می کند که چون درس خوانده است در کنکور قبول می شود ، ممکن است که شما بخواهید ولی خدا نخواهد.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:22
مصاحبه و گفتگو

روایت داریم : دین را از مردم نگیرید، از عقل و وحی بگیرید. بعضی ها پشت سر امام جماعت نماز نمی خوانند و می گویند که خط سیاسی ایشان با من فرق دارد، این فرد به نفس خودش توجه دارد زیرا عدالت امام ربطی به خط سیاسی ندارد. اگر امام به فردی رای بدهد که شما رای نمی دهید این کار عدالت امام را زیر سوال نمی برد. زیرا شما گناه کبیره ای از امام ندیده اید و می توانید پشت سر امام نماز بخوانید. ما مبنای عدالت را خودمان می دانیم که این اشتباه است. در حوزه و دانشگاه علم را چیز دیگری می دانند. در جوانی ما مباحثه ی المیزان داشتیم و به ما می گفتند که تفسیر، مباحثه ندارد، مباحثه ی علمی بکنید. آیا قرآن علم نیست ؟ این کج فهمی است که قرآن و نهج البلاغه را علم ندانیم. ما فکر می کنیم که هر چیزی را که می فهمیم علم است.
معنای علم چیست؟ روزی خدمت علامه طباطبایی رفتم و در مورد آیه قرآن که می فرماید عالم خوف و خشیت الهی دارد، سوال کردم. گفتم که من در اول طلبگی ،در هنگام نماز حال خوبی داشتم و گریه می کردم .الان سوادم زیاد شده است ولی سر نماز حواسم پرت است. پس این آیه قرآن چه معنایی دارد؟ علامه فرمود :معلوم است این چیزهایی که ما می خوانیم علم نیست، این اصطلاح علم است نه خود علم . اگر ما علم بخوانیم اشک مان زیاد می شود. حضرت علی(ع) می فرماید :میوه علم، عبودیت را زیاد می کند. پسر امام خمینی می گفتند که امام در اول اشک هایش را با دستمال کاغذی بعد با پارچه و بعد با حوله پاک می کرد یعنی هر چه به خدا نزدیکتر می شد تضرعش بیشتر می شد. مرحوم کوثری می گفت که وقتی من در حسینیه جماران روضه می خواندم ،امام می فرمود که در خانه هم برای من یک روضه بخوان. وقتی من در خانه برای امام روضه می خواندم، امام جور دیگری گریه می کرد. کسانی که به خدا وصل شدند اشک شان زیاد شده است ولی ما که وصل نشده ایم ،وقتی تعدادی اصطلاحات یاد می گیریم فکر می کنیم که دانشمند هستیم. وقتی شما لامپ را روشن می کنید در اثر نور لامپ ستاره ها را نمی بینید. نور لامپ جلوی نور ستاره های دیگر را می گیرد. اگر می خواهید نور ستاره ها را بهتر ببینید باید لامپ را خاموش کنید. گاهی علم، نور و گاهی حجاب است.
زمان شاه در شهری سخنرانی می کردم و چون روی تخته سیاه سخنرانی می کردم ،در آن شهر درخشیدم .جوانی در سخنرانی من حضور داشت و عده ای از آیت الله ها هم در جلسه بودند. جوان فریاد زد: حرفهایی که شما امشب به ما گفتید این آیت الله ها، عمری است که به ما نگفته بودند. من مانده بودم که چه جوابی بدهم. من تخته را پاک کردم و همزمان داشتم فکر می کردم که بین این جوان احساساتی و آیت الله ها چه بگویم. از خدا کمک خواستم ،گفتم: این صحبتی که جوان می کند مثل این است که فردی به لوستر بگوید که درود بر توشیشه ،برقی که تو به ما می دهی یک عمر است که آهن های سقف به ما نداده اند، زنده باد شیشه ( شیشه وصل به آهن است)من که این درس ها را به شما می دهم، پیش همین آیت الله ها درس خوانده ام. این آیت الله ها مثل آهن درون سقف هستند که مشخص نیست و شما من را می بینی که برق می دهم و بَه بَه می گویی. در قرآن داریم اگر کار خوبی کردی کار از خداست و اگر کار بدی کردی ، کار از خودت است. کره ی زمین هم دور خودش و هم دور خورشید می گردد، هر جا که نور دارد از خورشید است و هر جا که نور ندارد از خودش است.
از آقای بهشتی پرسیدم که شما به جوانان آلمان چه می گفتید؟ من می خواهم برای جوانان کاشان صحبت کنم. عده ای که در اتاق بودند خندیدند. من فکر کردم که صحبت من بیهوده بود. آیت الله بهشتی فرمود: خنده ی آقایان بیهوده بود. سوال ایشان به جا بود. نیازهای جوانان همه ی دنیا یکی است. شما در تبلیغ دو کار بکنید :خرافاتی که قاطی اسلام شده است را جدا کنید .(یکی از عواملی که انسان را از دین زده می کند خرافات است. خرافات مثل این است که مگسی در آب بیفتد و کسی این آب را نخورد با اینکه نیاز به آب دارد.) و عمل مسلمانان را از اسلام جدا کنید. یعنی اگر می گویید: دروغ بد است این حرف اسلام است و ممکن است که عده ای از مسلمانان دروع بگویند که این ربطی به اسلام ندارد. ممکن است که عده ای ادعای اسلام بکنند ولی هیچ یک از کارهایشان اسلامی نباشد. ما باید خط مان را از قرآن و اهل بیت بگیریم. محور قرآن است. پس عمل مسلمانان و خرافات با اسلام فرق دارد.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:22
مصاحبه و گفتگو

روز تولد امام حسن عسگری(ع) را تبریک می گویم. امام حسن عسگری(ع) می فرماید: فقیه کسی است که مردم را از دشمن برهاند. پس به هر ملایی، فقیه نمی گویند. ممکن است که فردی محقق باشد ولی نتواند هیچ منکری را از جامعه بردارد. امام خمینی مردم ایران را از شر شاه و امریکا نجات داد. ما باید به اطراف مان نگاه کنیم که ببینیم چه کارهایی کرده ایم. اگر کسی دچار شبهه است ،او را از شبهه در بیاوریم و اگر گرفتار است مشکلش را رفع کنیم.
یکی از عوامل انحراف دینی ، نظری و فکری است .گاهی انسان کج می فهمد. مثل اینکه انسان عینک مشکی می گذارد و همه چیز را سیاه می بیند. دید باید عوض بشود. گاهی انسان سوءظن به خدا دارد .مثلا انسان ازدواج نمی کند و می گوید که چطور خرجش را در بیاورم. این فرد به خدا سوء ظن دارد. سه نوع سوء ظن داریم: سوء ظن به خدا ،مردم و خود که سوءظن به خدا و مردم بد است ولی سوءظن به خود، خوب است. سوء ظن به خود باعث پیشرفت انسان می شود. سوءظن به مردم بد است و به خدا بدتر. سوءظن به خدا نشانه ی ایمان ضعیف است .
چرا اگرما جلوی دوربین سرفه کنیم و آب بخوریم معذرت خواهی می کنیم در حالیکه این کار گناه نیست ؟ چون ما در دید مردم هستیم باید معذرت خواهی کنیم. اولیاء خدا گناه نمی کردند ولی دائما از خدا معذرت خواهی می کردند. زیرا خودشان را در محضر خدا می دانستند.
به افرادی گفته می شد که به فقرا کمک کنید و آنها می گفتند که اگر خدا می خواست خودش کمک می کرد. یعنی می گویند که خدا خواسته که من مرفه باشم ولی آنها نمی دانند که این امتحان است و این کج فکری در مورد خداست بعضی ها در مورد قضا و قدر کج فکری دارند. قضا و قدر وجود دارد ولی همه ی انسانها اختیار دارند. مربیانی که تعلیم رانندگی می دهند یک گاز و ترمز زیر پایشان دارند بنابراین نمی توانند هنگام آموزش رانندگی بگویند که ما هیچ کاره هستیم و از طرفی نمی توانند بگویند که ما همه کاره هستیم. پس مربی اختیار دارد ولی تمام اختیار را ندارد. پس ما اختیار و قدرت داریم.
مثلا می گویند که چرا خدا فلان کار را نکرد با اینکه می توانست آنرا انجام بدهد. شما می توانید یقه ی خودتان را پاره کنید ولی آیا این کار را می کنید؟ خیر. چون اینکار حکیمانه نیست. شما قدرت خیلی از کارها را دارید ولی آنرا انجام نمی دهید. شما می توانید پول هایتان را آتش بزنید ولی این کار را نمی کنید. پس خدا وقتی از قدرتش استفاده می کند که کار حکیمانه باشد. خدا می تواند همه بچه را بوعلی سینا خلق کند ولی حکیمانه این است که بچه خودش زحمت بکشد و بوعلی سینا بشود. خدا می تواند بدون کشاورزی ،به درختان میوه بدهد ولی حکمت خدا این است که میوه از مسیر تلاش بدست بیاید.
گاهی اوقات، ما بد می فهمیم. اگر ما یک آبکش جلوی صورت مان بگذاریم طرف مقابل را سوراخ سوراخ می بینیم. گاهی دید ما نسبت به دنیا اشتباه است. دید ما نسبت به دنیا عشرتکده و خوابگاه است و تا چیزی کم می شود فوری می گوییم که چرا این طور شد؟ حضرت امیر می فرماید: دنیا خانه ی رشد است. در جای رشد نباید دنبال استراحت بگردیم. پادگان محل جست و خیز است و نباید در آنجا دنبال متکای پر و تشک گشت. ما دنیا را کج می فهمیم .فکر می کنیم که دنیا عشرتکده است و محل خوشی است و ... نگاهها باید درست بشود تا ما آخرت را بفهمیم.
گاهی ما نسبت به افراد دیدهای کجی داریم. من در نهضت سواد آموزی نماینده ی امام شدم. در شهرستانی به صاحبخانه گفتیم که برای نماز مرا صدا بزنید. ایشان تعجب کرد و گفت که شما که حجت الاسلام هستید، من شما را برای نماز صدا بزنم؟ گفتم: مگر نماینده ی امام برای نماز از خواب می پرد؟ نماینده هم مثل بقیه ی انسانهاست. ممکن است که خواب بماند. خواب من که نماینده ی امام نیست. ایشان فکر می کرد کسی که نماینده ی امام می شود بطور اتوماتیک تمام خصلت هایش هم عوض می شود. گاهی ما از افرادی توقعاتی داریم. اگر ما نگاه های مان را درست کنیم مشکلات مان حل می شود.
گاهی آقا به منزل می آید و به خانمش می گوید که چرا فلان کار را نکردی؟ یعنی دیدش این است که این خانم از صبح بیکار بوده است .ما باید همدیگر را درک کنیم و توقعات مان را پایین بیاوریم. اگر ما توجیه بشویم آرام می شویم. قرآن می فرماید: حضرت موسی کارهای خضر را درک نمی کرد. حضرت خضر با حضرت موسی سوار کشتی شدند و حضرت خضر کشتی را سوراخ کرد و موسی فریاد زد که الان غرق می شویم. بعد حضرت خضر کودکی را کشت و دوباره حضرت موسی گفت که چرا او را کشتی؟ بعد حضرت خضر مجانی دیوار خرابه ای را تعمیر کرد. دوباره حضرت موسی علت را پرسید و حضرت خضر دلایل کارها یش را به حضرت موسی گفت و حضرت موسی توجیه شد. گاهی ما معنای کلمه را نمی دانیم. طلبه ها باید کلمات را درست معنا کنند، عزاداری یعنی چه ؟عبادت یعنی چه ؟تقوا یعنی چه ؟دعا یعنی چه؟ و ... دختری در حرم امام رضا(ع) به من گفت که من هر چه به امام رضا(ع) متوسل می شوم، به حرفهایم گوش نمی دهد. نگاه این دختر این طور بود که امام نوکر اوست. اگر امام رضا(ع) بخواهد به حرف همه ی زائران گوش بدهد نظام هستی بهم می خورد. ممکن است که سنگی به پیشانی شما بخورد و شما بگویید مگر خدا نمی توانست این سنگ را به پنبه تبدیل کند که وقتی به پیشانی من می خورد،خون نیاید. بله ،خدا می توانست ولی در این صورت نظام هستی بهم می خورد و هیچ چیز جای خودش باقی نمی ماند. گاهی ما از خداوند توقعات بیجایی داریم.
بچه ای در امتحان جغرافیا همه ی سوالات را اشتباه جواب داد و وقتی به خانه رفت شروع کرد به دعا کردن و گفت که خدایا کوه هیمالیا را در سبزوار و اقیانوس اطلس را در ایران و ... قرار بده. مادرش پرسید این چه دعایی است ؟ پسر گفت: من در امتحان اشتباه کرده ام و از خدا می خواهم که آنها را درست کند. ما فکر می کنیم معنای دعا این است که همه ی غلط های ما اصلاح بشود. هرچه زمان می گذرد نیاز ما به اسلام شناس بیشتر می شود.
اگر شما پسری دارید که به طلبگی علاقه دارد آنرا به این رشته بفرستید زیرا ما اسلام شناس کم داریم اسلام شناس یعنی کسی که دین را خوب بشناسد و قرآن را بفهمد، این فرد می تواند روحانی هم نباشد. وهابی ها مرقد امام عسگری(ع) را منهدم کردند. و آنها گفتند که اگر پسر ایشان زنده است بگویید بیاید و جلوی آنها را بگیرد. این توقع بیخودی است زیرا امام حسین(ع) به زیر سُم اسب رفت. بنا نیست که ائمه مشکلات شان را از روی معجزه حل کنند. امام حسین(ع) می توانست نفرین کند و یزیدیان نابود بشوند یا می توانست با معجزه از زمین آب در بیاورد. زندگی امام ها نباید براساس معجزه باشد. امامان باید تمام غصه های مردم را داشته باشند. اگر آنها بخواهند مشکلات شان را با دعا حل کنند دیگر نمی توانند امام ما باشند. وقتی امام به ما می گوید صبر کنید باید خودش هم صبر کرده باشد. اگر امامان مشکلات شان را با دعا و معجزه حل می کردند ،دیگر برای ما الگو نبودند. ما تبلیغ بصری و عملی داریم که تبلیغ عملی مهمتر است. پیامبران و امامان باید تبلیغ عملی کنند و خودشان مشکلات را چشیده باشند. قرآن می فرماید: ای پیامبر تو خودت یتیم بودی و یتیمی را چشیده ای. اگر آنها زندگی استثنائی داشتند مُبَلغ عملی نبودند بلکه فقط حرف می زدند. امامان باید تمام مصیبت ها را چشیده باشند تا برای ما الگوی عملی باشند.
حضرت زهرا تا زمانی که پیامبر بود تابع ایشان بود و وقتی پیامبر نبود تابع حضرت علی (ع) بود. در بین چهارده معصوم یک زن وجود دارد که زن ها نگویند که چهارده معصوم از ما زن ها خبر ندارند. پس باید یک زن باشد که همسرداری و بچه داری ایشان الگوی زنان باشد.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:22
مصاحبه و گفتگو

یکی از ذکرها نماز است. یاد خدا یعنی اینکه اگر سختی پیش آمد بگویید که حتما خدا مرا دوست دارد. اگر ما بدانیم که خدا ما را دوست دارد خیلی از مشکلات حل می شود. اگر بچه بداند که مادری که او را با آب گرم و صابون می شوید او را دوست دارد، در حمام جیغ و داد نمی کند.
به ما سفارش کرده اند که با اشراف ننشینید و اگر خانه ی عموی ثروتمند می روید به خانه ی عموی فقیر هم بروید. شما باید غصه های عموی پولدار را هم ببینید. شیر و گربه از یک خانواده هستند. روزی شیر به گربه طعنه زد که ای بدبخت، ما هم نژاد هستیم. من برگ زرد می خوردم و در جنگل، شیر هستم ولی تو جوجه کباب می خوری و لاغر هستی. گربه گفت: بله من جوجه کباب می خوردم ولی با یک پیشتِ گفتن همه ی آنها آب می شود. پس همه تلخی ها حکمتی دارد .گاهی ناآرامی های ما بخاطر مقایسه خانه و ماشین است .
گاهی تلخی ها عامل رشد است .اگر ما روی خاک بیل می زنیم خاک نرم می شود. و برای کاشت گندم آماده می شود. اگر گندم را از زمین جدا می کنیم در عوض آرد می شود و اگر با آب مخلوط می کنیم به نان تبدیل می شود و اگر نان را در زیر دندان له می کنیم جزو بدن انسان می شود. پس تلخی ها به ما رشد می دهد.
آقای هشتاد ساله ای می گفت که زمان طاغوت ما به منزل شما آمدیم و شما به ما نان خالی دادید. من گفتم که شما چندین سال است که غذاهای خوشمزه خورده ای ولی آنها را فراموش کرده ای ولی آن نان خالی را به یاد داری. پس این شیرین است. خدا در قرآن می فرماید: ای پیامبر من تو را یتیم قرار دادم. پس تو معنای یتیم را می فهمی زیرا آنرا چشیده ای .
پیری مردی به پسرش گفت که در برف سرما می خوری ولی او حرف پدرش را گوش نکرد. پیرمرد نوه اش ( فرزند همان پسر ) را در برف گذاشت و پسرش سریع گفت که بچه ام سرما می خورد. پیرمرد گفت :همان طور که تو دلت برای فرزندت می سوزد من هم دلم برای تو می سوزد. پیرمرد مزه ی دلسوزی فرزند را به او چشاند. روزی من می خواستم سخنرانی کنم و با کفش روی سِن رفتم. آقایی به من گفت که شما درخانه هم با کفش می روی؟ گفتم: نه. ایشان گفت : پس معلوم است که چون این برای بیت المال است شما به آن اهمیت نمی دهید ولی به فرش خانه چون برای خودتان است اهمیت می دهید. من گفتم: بی توجهی کردم. بعد کفشم را درآوردم. بعد عده ای گفتند که زشت است که کفش تان را درآورده اید. پس ما هر کاری بکنیم ، مردم یک حرفی می زنند.
روزی من در مسجد الحرام نشسته بودم که ناگهان پیرمردی دست مرا بوسید و رد شد ، من نتوانستم جلوی او را بگیرم. آقایی به من گفت که دعا کن، خدا تکبر تو را بگیرد. گفتم: چه تکبری از من دیده ای ؟ او گفت که چرا شما به این پیرمرد چیزی نگفتی ؟ من گفت: اصلا متوجه کار این پیرمرد نشدم. همان طور که داشتم حرف می زدم پیر مردی دیگری جلو آمد و چون حواس من جمع بود، سریع دستم را کنار کشیدم. دوباره فرد دیگری آمد و گفت دعا کن خدا تکبر تو را بگیرد. گفتم: مگر چکار کردم ؟او گفت: یک پیرمردی با عشقی می خواست دست تو را ببوسد چرا دستت را کشیدی ؟ ملانصرالدین با پسرش سوار الاغ شد. وقتی هر دو نفر آنها سوار الاغ شدند مردم گفتند که چقدر بی رحم هستند، وقتی هر دو نفر آنها از الاغ پیاده شدند و پیاده رفتند گفتند که چقدر احمق هستند، وقتی پدر سوار شد و پسر پیاده رفت گفتند که پدر چقدر بی رحم است و وقتی پسر سوار شد و پدر پیاده رفت گفتند که پسر چقدر بی ادب است.
ما استرس داریم که مردم در مورد ما چه چیزی می گویند. خدا می فرماید : فقط خدا بگویید. روایت داریم :اگر کسی برای رضای خدا کاری را انجام بدهد خداوند دل های مخالف او را نرم می کند. آرامش ما این است که یک خدا داشته باشیم که هم ما را خلق کرده است، هم ما را دوست دارد و هم بهترین وکیل، نصیر و ... است.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:21
مصاحبه و گفتگو

بله. قرآن دستور العمل های زیادی دارد. در قرآن داریم که تو بزرگ هستی، خودت را معطل دیگران نکن. مثلا فردی به مکه می رود و در بازارها سرگرم می شود. در حالیکه حیف است و باید در دور خانه خدا طواف کند. ما باید عمر و جوانی خودمان را صرف کارهای مهم بکنیم. ارزش ما خیلی بالاست .امیرالمومنین می فرماید که ای انسان ارزش تو بهشت است خودت را به کمتر از بهشت نفروش. آسیه به خدا گفت که من بهشت را نمی خواهم می خواهم نزد تو باشم. باید توجه داشته باشیم که ما خلیفه ی خدا هستیم و با هر نفس به مرگ نزدیک می شویم. روایت داریم که انسان هنگام مرگ می گوید که خدایا مرا ده دقیقه برگردان ولی خدا می فرماید: امکان ندارد. پس ما باید به ارزش انسان توجه کنیم. دیگر این که ما باید الگوهای خوب داشته باشیم.
من می خواستم برای مراسم عمامه گذاری خودم جشنی بگیرم. از آیت الله گلپایگانی سوال کردم که شما اجازه می دهید که من با سهم امام، جشنی بگیرم؟ ایشان فرمود: من بدون جشن عمامه گذاشتم و اتفاقی هم نیفتاد. مثلا طلبه ها می گویند که بدون کتاب و کامپیوتر نمی شود رشد کرد ولی این طور نیست. حاج احمد آقا می گفت که کتاب های امام خمینی بیشتر از دویست عدد نیست. امام با دویست کتاب هم مرجع و هم رهبر شد. گاهی ما می گوییم که کاری نمی شود درحالیکه این طور نیست . دیگر اینکه ما باید قناعت کنیم. قناعت انسان را آرام می کند. حضرت امیر گرسنه شدند و یک نصف کدو خوردند و مقداری هم آب خوردند و سیر شدند. پس انسان با مقداری کدو سیر می شود. آقای رجایی رئیس جمهور شد و خدمت امام رفت. امام فرمود که مردم به شما رای داده اند و شما رئیس جمهور شده ای ولی شما کسی نیستید. اگر ما از بیرون به دنیا نگاه کنیم می بینیم که چقدر کوچک است و همه ی مردم سر این دنیا دعوا می کنند.
آقایی می گفت که من می خواهم همسرم را طلاق بدهم زیرا به من گفته است: احمق . بعضی ها می خواهند انقلاب را سر کلمه یا پُستی نابود کنند. مثلا ممکن است که در عروسی خانم بزرگ فامیل را دعوت نکرده اند و ایشان هم به فرزندانش می گوید که من راضی نیستم که شما به عروسی بروید و این خانم کودتا می کند. اینها مسائل کوچکی است.
سواد و ظاهر ما بزرگ شده است ولی هنوز روح ما کوچک است. ما باید با خدا باشیم تا بزرگ بشویم. وقتی ما به خدا وصل می شویم مثل قطره ای هستیم که به اقیانوس وصل می شویم.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:21
مصاحبه و گفتگو

آرامش هم گمشده ی بشر و هم گمشده ی انبیاء بوده است. حضرت ابراهیم فرمود : خدایا قلب مرا آرام کن. خداوند به پیامبر می فرماید: آیا به تو سِعه ی صدر ندادیم که آرامش داشته باشی ؟ اگر سیمای اسلام در زمان ما امام خمینی است و اگر سیمای امام خمینی به وصیت نامه ی ایشان است ،برترین کلمه ی وصیت نامه ی امام خمینی این است: من با دلی آرام و قلبی مطمئن. این کلمه ی بزرگی است .بیشتر دکترها از استرس های فردی حرف می زنند. در حالیکه جامعه باید آرامش داشته باشد.
امنیت هم سطح کل آفرینش است. همانقدر که کل آفرینش ارزش دارد، امنیت هم ارزش دارد. در اول قرآن داریم :عبادت کنید زیرا شما را آفریده ام. پس عبادت برای خلقت است .در آخر قرآن می فرماید: عبادت کنید زیرا به شما امنیت داده ام. اگر دکتر دو تا قرص بدهد و بگوید که این ها را بخور تا خوب بشوی این نشان می دهد که دو تا قرص در یک سطح هستند. پس امنیت و خلقت در یک سطح هستند.
اگر کسی در نمازجماعت به امام اقتدا کند یک رکعت نماز، ثواب صد و پنجاه رکعت نماز را دارد. وقتی تعداد نمازگزارها به ده نفر برسد، هیچ کس جز خدا، ثواب آنرا نمی داند. حالا اگر کسی در نماز جماعت نیاز به دستشویی داشته باشد، باید نماز جماعت را ترک کند و به دستشویی برود حتی اگر نماز تمام بشود. زیرا کسی که ادرار دارد استرس دارد. اسلام با همین مقدار فشار کمی که به شما می آید مخالف است و می گوید که از نماز بگذر. این یعنی آرامش .
جوانان اگر بدانند که نگاه نکردن به دخترها برای آنها آرامش می آورد، هیچ وقت این کار را نمی کنند. با هر نگاه جوان به خودش استرس وارد می کند. افراد چشم چران مرتب خودشان را اذیت می کنند. اگر راننده ی تاکسی با آرامش رانندگی کند کمتر تصادف می کند و خودش هم آرام است. ولی اگر دائم خودش را با راننده های دیگر مقایسه کند، خودش را اذیت می کند و آرامشش را از دست می دهد. گاهی ما با حسادتی که داریم آرامش مان را از دست می دهیم. مقایسه کردن ها باعث می شود که شما ناآرام بشوید. ممکن است که شما هم خوبی هایی داشته باشید. زنبور عسل، نیش هم دارد. یعنی هم زهردارد و هم عسل. اگر قله بلند است پای آن هم دره وجود دارد. همرا گل، خار هم وجود دارد.
گاهی ما بخاطر کوچکترین کاری غصه می خوریم. یک جوان گاهی ساعت ها عمرش را در این کار می گذارد که رنگ اتاق، فرش، سقف و دمپایی را یکرنگ کند. ما برای خودمان تنش ایجاد می کنیم. مثلا ما فکر می کنیم که اگر کسی دانشگاه نرفت بدبخت می شود در حالیکه این طور نیست. افرادی داریم که با تحصیلات دانشگاهی بالا در زندگی مشکل دارند.
یکی از علت هایی که آرامش ما را بهم می زند، نوع نگاه غلط ماست. ما تعریف دیگری از عزت ،سعادت و راحتی داریم. خیلی از دخترها فکر می کنند که باید در جهیزیه شان همه چیز داشته باشند. آیا تمام افرادی که الان خانه دارند در زمان مجردی خانه داشته اند؟ گاهی فروشنده ناآرامی را به مشتری تلقین می کند و می گوید که الان بخر و اِلا فردا گران می شود. خدا می فرماید که با یاد خدا، دل تان آرام می گیرد.
آیا در قدیم مردم بیشتر آرامش نداشتند؟ پدران ما بیشتر آرامش داشتند. گاهی فردی می خواهد به حج برود ، آنقدر برای خودش بایدها درست می کند که خودش را از حج محروم می کند. زمانی می گفتند که زشت است که طلبه سوار موتور بشود .مگر موتور با ماشین چه فرقی دارد؟ مثلا می گفتند: کسی که درس طلبگی بخواهد حتما باید عمامه بگذارد، در حالیکه این طور نیست. یعنی آداب و رسومی را گذاشته ایم و دست و پای خودمان را در حوزه و دانشگاه بسته ایم. الان این مشکلات حل شده است.
در زمان شاه دانشگاه، قفل های زیادی داشت: استاد باید بالای پنجاه و پنج سال سن داشته باشد، دانشجو نباید کمتر از هفده سال سن داشته باشد، دانشگاه باید وسط شهر باشد ، دانشگاه باید شنبه تا چهارشنبه باشد در حالیکه هیچ کدام از اینها درست نبود. قرآن می فرماید: پیامبر غل و زنجیرهایی که به گردن اعراب بود را باز کرد. هر کاری باید مبنا داشته باشد که مبنای آن باید وحی یا عقل باشد. اگر طلبه ای بتواند علاوه بر گریاندن مردم، آنها را بخنداند ،منبرش شلوغ می شود. پس ما می توانیم از ابزار خنده هم استفاده کنیم.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:21
مصاحبه و گفتگو

اگر در خانواده سوءظن باشد این کار فضای خانواده را ناامن می کند. گاهی زن و شوهر به یکدیگر ایراد می گیرند. یا اینکه اگر بچه کار خلافی کرد ،توی سر او می زنند و او را ملامت می کنند و این باعث می شود که بچه کار بدتری انجام بدهد. روایت داریم که کسی را زیاد مورد انتقاد قرار ندهید. و این انتقاد در حد تذکر باشد. حدیث داریم که اگر پی در پی انتقاد کنیم بچه لجبار می شود. گاهی خانم توقعاتی دارد که آقا نمی تواند آنرا برآورده کند و خانم با آقا سر موجود بی جانی مثل لباس و صندلی قهر می کند .و با این کار برای حفظ لباس و صندلی ، آقا را از دست می دهد. اگر توقعات خانم برآورده نشود اتفاقی نمی افتد. گاهی بخاطر رفتن به خانه ی فامیلی زن و شوهر با هم قهر می کنند. ما باید بدانیم که چه چیزی را فدای چیز دیگری می کنیم. بعضی حساسیت ها فضای امن خانواده را بهم می زند. گاهی ما با خدا هم در می افتیم. ما نباید مشکل شخصی خانواده را به جامعه بکشانیم. در قرآن داریم که اگر بین زن و مرد اختلاف افتاد یکی از اقوام فامیل آنرا اختلاف را حل کند و به خانواده های دیگر کشیده نشود. اگر فرزند شما در جایی ضعف دارد اول کمالش را به او گوشزد کنید بعد نقص او را بگویید و به او کمک کنید. ما وقتی می خواهیم بچه را نصیحت کنیم تمام خوبی های فامیل را می گوییم و توی سر او می زنیم. گاهی خانم تمام کمالات مردهای دیگر را به شوهرش می گوید و این مقایسه ها امنیت خانواده را بهم می زند.
ما باید ببینیم که چه چیزی می خواهد فدای چه چیزی بشود. گاهی بخاطر یک غذای بدمزه چند روز بین زن و شوهر دعوا می شود. آیا یک ربع غذا خوردن ارزش چند روز قهر کردن را دارد ؟گاهی ما یک موضوع را بزرگ می کنیم. ما نباید رفاقت های دائمی را فدای کلمه های لحظه ای بکنیم.
در مشکلات اقتصادی، خانواده ها باید قناعت کنند. اگر انسان قناعت داشته باشد، همه چیز دارد و اگر قناعت نداشته باشد حتی اگر کره زمین را هم به انسان بدهند باز کم دارد. ما فکر می کنیم که دیگران مشکل ندارند و فقط ما مشکل داریم. در اسلام سوء ظن و تجسس ممنوع است. داریم که وای بر حال کسی که با انسان رفیق می شود ،عیب انسان را پیدا می کند و آنرا برای روز مبادا نگه می دارد. نباید از زندگی مرم عکس گرفت بلکه باید فیلم گرفت. در قرآن داریم که بعضی ها تمام خوبی هاشان از بین می رود و در جای دیگر داریم که بعضی خوبی ها، بدی ها را از بین می برد. ما نباید بخاطر یک نقطه ضعف ،تمام خوبی های کسی را زیر پا بگذاریم. البته بعضی از گناهان قابل گذشت نیست. ما باید به قوانین الهی برگردیم و قوانین بشری را کنار بگذاریم. ما باید به فطرت و عقل مان برگردیم . ما باید ببینیم که سیره ی ائمه با مخالفین چطور بوده است. امام صادق (ع) در آخر عمر پول زیادی به یک نفر داد که او زمانی تصمیم داشت امام را بکشد. امام پول را داد و سلام هم رساند. نگاه ما باید این طور باشد. یوسف در یک لحظه همه برادرانش را بخشید.
در روز فتح مکه ،مردم چون پیامبر را خیلی اذیت کرده بودند ، پیش حضرت آمدند و گفتند که می خواهی با ما چکار کنی ؟ پیامبر فرمود :کاری که یوسف با برادرانش کرد ، من هم با شما می کنم و همه ی شما را می بخشم. پیامبر همه ی مردم شهر مکه را بخشید. در قرآن داریم: بدی را با بدی جواب ندهید .به پیامبر گفتند که شما منحرف هستی و پیامبر فرمود : خیر ،من منحرف نیستم. به امام باقر(ع) توهین کردند ولی امام فرمود که من باقر هستم. با شهید محراب در کوچه ای قدم می زدیم بچه ها به او سلام می کردند. ایشان گفت که زمانی این بچه ها به من جسارت می کردند ولی چون من صبر کردم الان همه به من سلام می کنند.
الان مشکلات اقتصادی زیادی وجود دارد .یکی ازعلت های آن حرص زدن است و علت دیگر آن فراموش کردن خداست. سعی کنیم که کمتر خرج کنیم تا بتوانیم کنار آن یک لباس هم برای بچه ی فقیر بخریم. باید کمی از مواضع مان کوتاه بیاییم .خدا جبار است و جبران می کند .

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:21
مصاحبه و گفتگو

امنیت یک گوهری است که اگر باشد همه ی خیرات و برکات در کنار آن وجود دارد، مثل آب. اگر آب باشد همه میوه ها آبدار می شوند و اگر شکر باشد، قنادی ها شروع به کار می کنند. اگر آب نباشد همه باغ ها، اگر شکر نباشد همه ی قنادی ها تعطیل است .قرآن می فرماید :تا امنیت نباشد عبادت نیست. اگر مملکت امن باشد دانشجو و دانش آموزان می توانند درس بخوانند و کاسب ها می توانند کاسبی کنند. پس امنیت یک مسئله ی کلیدی است و اگر کسی امنیت را بهم بزند قرآن با آن برخورد می کند. اگر کسی فقط با چاقو یا اسلحه مردم را تهدید کند، این فرد مفسد فی الارض است. زیرا فضا را ناامن کرده است. امنیت شاخه های متعدد دارد.
فرد پستی بود که در یک باغی یک درخت خرمایی داشت و سرزده به باغ می رفت. صاحب باغ گفت که تو در اینجا یک درخت داری و تمام باغ مال من است .هر وقت می خواهی به اینجا بیایی هماهنگ کن. اما او قبول نکرد و به بهانه ی درخت، بدون اجازه به باغ می آمد. فرد نزد پیامبر آمد و پیامبر گفت که این درخت را بفروش یا تعویض کن یا ... او هیچ کدام از پیشنهادهای پیامبر را قبول نکرد. حتی پیامبر گفت که من برای تو یک درخت در بهشت ضمانت می کنم ولی او قبول نکرد. پیامبر فرمود که او مردم آزار است و می خواهد امنیت خانواده را از تو بگیرد. پیامبر دستور داد که درخت را بکنند و به کوچه بیندازند. این قاعده ی لاضرر است که در فقه بکار می آید.
در زمان پیامبر منافقین مسجد ساختند. آنها به پیامبر گفتند که در این مسجد نماز بخوانید. پیامبر گفت که چرا نزدیک این مسجد، مسجد دیگری ساختید ؟(شرایط مساجدی که خیرین می سازند این طور است :مسجدکوچک 100 الی 150 متری ، مسجد آجرنما بدون مناره و ساده، تا دوکیلومتری مسجدی نباشد، جمعیتی بالای هزار نفرآنجا باشند، زمین مسجد هم باید از طریق مردم ساخته شود و ما خیرین آنرا با هزینه ی خودشان می سازند و پول به کسی داده نمی شود. حمل ونقل آن با قوای مسلح است و مجلس تصویب کرده است آب، برق و گاز مجانی باشد .البته مردم هم باید در ساخت مسجد کمک کنند. ما تقاضای ساخت مسجد زیاد داریم ولی کمک کم داریم. شورای هماهنگی تبلیغات و مسئولین راه پیمایی بیست و دو بهمن ،برنامه ای بریزند که اگر راهپیمایی در آستانه ظهر تعطیل شد و هوا هم خوب بود ،نماز جماعت خوانده شود. در قرآن داریم که آخر غذاهای بهشتی بوی عطر می دهد . خوب است که پایان راهپیمایی نماز جماعت باشد. مثلا مساجد سر راه و ارگان ها می توانند نماز جماعت را در خیابان برپا کنند. پس اگر راهپیمایی می رویم از نماز غافل نشویم) مناقین گفتند که بعضی پیر هستند و راه برایشان سخت است .البته آنها می خواستند خانه تیمی بسازند .پیامبر در آستانه ی جنگ تبوک بودند. پیامبر گفت که بعد از جنگ، تکلیف شما روشن می شود. بعد از جنگ پیامبر عده ای را جمع کرد و مسجد را خراب کردند .آیه نازل شد: آنها مسجد برای ضرر ساخته اند. این مسجد باعث تفرقه بین مومنین می شود، این مسجد محل رصد دشمن است. آنجا را محل زباله قرار دادند. پس اگر کسی می خواهد بین مسلمانان تفرقه ایجاد کند باید ضایع بشود.
برای وحدت این آیه را می گویند :وعتصموا بحبل الله جمیعا .بعضی از آیه های قرآن خوش شانس هستند و همه به آن عمل می کنند مثل کلوا ولی بعضی از آیه ها عمل نمی شود مثل آیه زکات .
بنا بود که موسی در عرض سی روز کتاب تورات را در کوه طور از خدا بگیرد. سی روز به چهل روز تبدیل شد. یک هنرمند سامری، مجسمه ی گوساله طلائی ساخت که وقتی باد به آن می خورد صدا می داد. وقتی موسی برگشت دید که زحمت های او به هدر رفته است .موسی زلف برادرش را بوسید و بعد آنرا کشید و گفت که چرا گذاشتی مردم گوساله پرست بشوند؟ چرا به وظیفه ات عمل نکردی ؟در قرآن داریم (هارون گفت) :من ترسیدم که بین امت تفرقه ایجاد شود .اگر همه گوساله پرست بشوند بهتر از این است تفرقه ایجاد شود یعنی گوساله پرستی از تفرقه بهتر است. حضرت امیر می فرماید: بیست و پنج سال تیغ در چشم و استخوان در گلو داستم ولی بخاطر وحدت چیزی نگفتم .

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:21
مصاحبه و گفتگو

اگر ما حرف امام را گوش بدهیم ایشان از ما راضی می شوند. بعضی ها می گویند که چکار کنیم که امام زمان(عج) را ببینیم؟ دیدن امام لطف است ولی اویس قرنی پیامبر را ندید ولی پیامبر را دوست داشت. در جبهه پسر بسیجی را دیدم که عکس امام را در تلویزیون ندیده بود ولی می گفت که چون امام گفته به جبهه بروید ، حرف امام را گوش کرده ام. عده ای در کنار امام نشسته اند و امام می گوید که بجای حج به جبهه بروید ولی آنها گوش نمی دهند و به حج می روند. امام از کدامیک از آنها راضی است؟
افرادی هستند که خیلی از مهدی حرف می زنند ولی هیچ مرجعی از آنها راضی نیست. ما باید به دستورات امام زمان(عج) عمل کنیم. حرف امام، غایب نیست .امام زمان (عج) فرموده که وقتی من نیستم یک فقیه عادل بی هوس را انتخاب کنید. ما باید ببینم که در یک حادثه امام زمان(عج) چکار می کند، ما هم باید همین کار را بکنیم. دیدن امام زمان(عج) توفیق است ولی مرحله اول معرفت، بعد مودت و بعد اطاعت است. دیدن مثل زعفران روی برنج است ولی زغفران جزو غذا نیست ولی اگر باشد خوب است. روایت داریم که هرکس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .پیامبر فرمود :مزد من مودت ذی القربی است.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:21
مصاحبه و گفتگو

در دعا داریم :خدایا به من کمک کن که حق حضرت مهدی را بدهم. پس امام زمان(ع) به گردن ما حق دارد. در قرآن داریم که ابراهیم پدر(معنوی) شماست .روایت داریم :امام مثل پدر مهربان شماست .پیامبر فرمود :هر کس علی را دوست بدارد خدا او را دوست خواهد داشت. یاد امام زمان(عج) باعث نزدیکی است .در دعای عهد داریم: خدایا من نسبت به امام عهد داشته باشم ،گره بخورم و بیعت داشته باشم. کار ما باید زیر نظر امام زمان(عج) یا نائب ایشان باشد .گاهی عده ای تشکیلاتی را درست می کنند ولی زیر نظر کسی این کار را انجام نمی دهند .ما باید حجت داشته باشیم .ما می گوییم که امام زمان(عج) می آید و همه را می کشد.در حالیکه این طور نیست .امام، رهبران کفر را می کشد و مردم در اختیار امام قرار می گیرند. خلبان های شاه بعدا در خدمت امام خمینی درآمدند. روایت داریم که وقتی حضرت ظهور می کند متخصصینی از کره ی زمین جمع می شوند و در اختیار امام قرار می گیرند و علم درآن زمان شکوفا می شود. روایت داریم که تمام اختراعات تا زمان ظهور دو بر بیست وهفت است و بقیه ی( دو بر بیست و پنج) آن در زمان حضرت مهدی است. یعنی مردم با عنایت امام، رشد علمی می کنند. این طور نیست که وقتی امام بیاید جوی خون راه بیندازد. امام رئوف است و ما را دوست دارد. اسم بچه مان را مهدی بگذاریم .خمس امام را بدهیم. کسی که سهم امام را نمی دهد با فردی که فدک را غصب کرد، مساوی است .حق سیاسی یعنی بیعت ،حق اجتماعی یعنی نام گذاری فرزندان به اسامی امامان و حق مالی یعنی پرداخت خمس. بعضی می گویند که امام زمان(عج) وقتی می آید که دنیا پر از ظلم بشود. پس بیاییم دنیا را پر از ظلم کنیم که آقا بیاید. روایت داریم که آقا وقتی می آید که دنیا پر از ظلم بشود نه پُر از ظالم . اگر روایت می گفت که امام وقتی می آید که دنیا پر از ظالم بشود همه ی ما ظالم می شدیم تا آقا بیاید. یک صدام ،چندین کشور را خراب کرد. پس یک نفر هم می تواند دنیا را پر از ظلم کند.

 حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر

شنبه 9/6/1392 - 2:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته