• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 15639
تعداد نظرات : 1110
زمان آخرین مطلب : 3864روز قبل
مصاحبه و گفتگو

باید آخر کار را ملاحظه کرد . قرآن می فرماید: عاقبت از آن اهل تقوا است . الان در دنیا جملات یزید بیشتر است یا امام حسین (ع) ؟ زائرین قبر امام حسین (ع) بیشتر است یا قبر یزید ؟ اَلعاقبةُ لِلمُتقین . ممکن است که یک نفر با یک کلک و حقه بازی یک پستی را درمملکت بگیرد . اما حق همیشه مخفی نمی ماند . خداوند در قرآن می فرماید : خداوند هرچیزی را که در دل شما باشد خارج می کند . البته برای شناخت معیار حق و باطل افراد باید نگاه الهی داشته باشند . در قرآن داریم : الحقُ مَن رَبِک . روزی پیامبر (ص) وارد مسجد شدند و عده ای را از مسجد بیرون کردند . اصحاب از ایشان پرسیدند: چرا این افراد را بیرون می کنید ؟ حضرت فرمودند : این افراد نماز می خوانند اما زکات نمی دهند . الان اگر امام زمان وارد مسجد شوند چه کسانی را بیرون می کنند ؟ قرآن می فرماید : سرچشمه ی حق خدا است . بنابراین باید کارهای خود را با حجت و کتاب خدا تطبیق دهیم . قرآن می فرماید : گرچه گاهی افراد کار خود را توجیه می کنند اما خود آنها می دانند که برحق نیستند . حتی افرادی که برخی مسائل دینی را قبول ندارند ، اما در باطن به آنها ایمان دارند . تفاوت الله و اِله در چیست ؟ الله یعنی خداوند ولی اِله یعنی معشوق و معبود . هرکسی که دل شما را به خود مشغول کند اِله است . بگویید لا اِله الا الله . گاهی اوقات ما درگیر آداب و رسوم می شویم. فکر می کنیم که اگر این آداب را کنار بگذاریم اتفاقی می افتد . امام زین العابدین (ع) می فرمایند : خدایا توفیقی به من بده که حق بگویم گرچه نادر است . آیت الله فلسفی از علمای بزرگ مشهد بودند . به ایشان گفتند که به منبر بروید . ایشان گفتند من مطالعه نکرده ام و بی مطالعه به منبر رفتن خیانت به مردم است . مردم برای رفتن آقا به منبر شروع به صلوات فرستادن کردند . ایشان بالای منبر رفتند و گفتند : بسم الله الرحمان الرحیم ، بدون مطالعه حرف زدن خیانت به مردم است ، والسلام . ما باید خط شکن باشیم . اگر کاری حق است آن را انجام دهیم حتی اگر تا بحال کسی آن را نکرده باشد . قرآن و اهل بیت ملاک حق هستند . ما مردم را به مقداری دوست داریم که در راه خدا باشند . یک روز پیامبر از کودکی پرسیدند: آیا من را دوست داری ؟ کودک گفت بله . سپس پیامبر پرسیدند آیا خدا را دوست داری ؟ کودک گفت بله . پیامبر پرسیدند: من را بیشتر دوست داری یا خدا را ؟ کودک گفت اگر شما را دوست دارم بخاطر خدا دوست دارم . ابولهب حتی اگر امروز نیز در خیابان ظاهر شود همه او را لعن و نفرین می کنند . اما مادامی که اسم او در قرآن است ، دست بی وضو نمی توان به اسم او زد . حتی اگر شخصیتی کار بدی انجام داد به او گوشزد کنیم . مثلاً اگر شخصیتی غیبت کرد به او گوشزد کنیم . مومن آینه ی مومن است . بهترین عبادت این است که انسان خلاف را به دیگران گوشزد کند حتی اگر مسئول مملکت باشد . حق، دین است ، ما باید دین را نگاه داریم نه خود را . ما باید هرجا خدا دوست دارد پیروی کنیم . گاهی افراد در هنگام مرگ نیز باعث آزار دیگران می شوند . مثلاً وصیت می کند که اطرافیان، او را درروستای زادگاهش دفن کنند . این کار باعث آزار و اذیت اطرافیان او می شود .

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مصاحبه و گفتگو

حق و باطل تاریخ ندارد از ابتدا وجود داشته است . از زمانی که آدم و حوا در باغ بهشت بودند ، دشمن آنها ابلیس بود . بعد هم که آنها بچه دار شدند و یکی از دو برادر دیگری را کشت . بنابراین تاریخ حق و باطل همراه با تاریخ انسانیت است . اما در کربلا حق به قله رسید . یعنی همه ی حقیقت ها در یک لشکر و همه ی باطل ها در لشکر دیگر قرار گرفتند . بر روی کره ی زمین تنها یک پسر فاطمه (س) حضور داشت . ما در قرآن چند راه برای دعوت داریم . اول استدلال ، دوم معجزه و سوم نفرین. اینکه هر دوطرف نفرین کنند ، هرکدام که مستجاب شد مشخص می شود که حق است . قرار شد مسلمانان به مسیحیان و بالعکس نفرین کنند . هرکدام گیرا شد مشخص است که طرفی که نفرین کرده حق است . مسیحیان در این مورد با رهبر خود تماس گرفتند . او گفت اگر دیدید که پیامبر با همسر و فرزندان خود آمد، نفرین نکنید . اما اگر دیدید که با جمعیت همراه بود نترسید و نفرین کنید . مسیحیان دیدند که پیامبر همراه با حضرت زهرا (س) ، امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین (ع) آمده است . نزد خود گفتند که پیامبر با خانواده ی خود آمده است ، اگر این افراد نفرین کنند خطر بزرگی برای مسیحیت پیش می آید . مسیحیان وقتی دیدند که پیامبر با خانواده ی خود آمده حیا کردند اما لشکر عمرسعد با اینکه مسلمان بودند و دیدند امام حسین (ع) با خانواده ی خود آمده حیا نکردند. بنابراین قله ی شقاوت در کربلا بود و قله ی حقیقت نیز در کربلا بود . ما باید ببینیم شمر زمان ما چه کسی است . در کربلا یک اقلیت حق در مقابل یک اکثریت باطل بود . آیا امروز اقلیت حق وجود ندارد ؟ همیشه حق و باطل وجود داشته و همیشه نیز نابرابر بوده اند . در همه حال هوس در مقابل حق بوده است . همه ی افراد می دانند پرخوری کار بدی است اما اگر غذا خوش مزه باشد همه پرخوری می کنند . یعنی هوس، بسیاری از معیارها را از بین می برد . همه می دانند که کم فروشی و دادن جنس نامرغوب به دیگران کار اشتباهی است . اما باز هم رعایت نمی کنند و نیاز به نظارت دولت وجود دارد . حتی دزد ها نیز می دانند که عدالت خوب است وهنگام تقیسم اموال دزدی عدالت را رعایت می کنند . گاهی یک نفر از دنیا می رود که فرد باتقوایی است ، همه ی افراد خلافکار نیز می گویند که او فرد خوبی بود . در کربلا همه امام حسین (ع) را می شناختند . حتی عمر سعد و معاویه جملاتی در باره ی امام حسین (ع) دارند .

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مصاحبه و گفتگو

در حج ،ما دور کعبه و حجر اسماعیل می گردیم و نمی توانیم از حجر اسماعیل میانبُر بزنیم. همه باید دور قبر اسماعیل بگردند زیرا او به پدرش گفت که اگر خدا دستور داده که مرا بکشی ،پس مرا بکش .امام حسین(ع) هم خودش و هم خانواده اش را تسلیم خدا کرد.پس ما باید دور ضریح امام حسین(ع) بگردیم .بعضی ها می گویند که ما بجای اینکه گریه کنیم باید فکر کنیم . کسانی که گریه می کنند، فکر هم می کنند. در فرانسه سنگ های یادبودی وجود دارد که مردم آنرا تکریم می کنند. در حج ما جای قدم ابراهیم را احترام می کنیم. ما باید یاد امام حسین(ع) را زنده نگه داریم. حضرت امیرالمومنین هزار تا برده را آزاد کرد و تمام نخله های بدست آورده را وقف کرد ولی دخترش باید اسیر بشود و خرما به او صدقه بدهند.
پیامبر برای یک زن اسیرکافر، سفارش کرد که دل او را نسوزانند و شوهر مرده اش را به او نشان ندهند. در کربلا مسیر راه اسرا را طوری انتخاب کردند که آنها کشته های خودشان را ببینند. همه ی این کارها برای این بود که عمربن سعد وزیر بشود. بقول شهید رجایی : انسان های کور با هر قدمی که برمی دارند فکر می کنند زیرا نمی بینند .پس ما هم باید در پشت هر حرف مان، فکری هم داشته باشیم و قدم های مان را با فکر برداریم .
انشاءالله در این عاشورا همه ی ما یک قدم به امام حسین (ع) نزدیک شده باشیم، از حرام ها دوری کنیم و خودمان را به برکت حسینی وصل کنیم.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مصاحبه و گفتگو

وقتی علی اصغر امام حسین(ع) روی دستش به شهادت رسید امام فرمود که این شهادت برای من آسان است زیرا خدا آنرا می بیند.(خدا بصیر است) بلند کردن وزن های سنگین خیلی سخت است ولی وزنه بردار تمرین می کند تا جلوی چشم مردم آنرا از زمین بردارد. تاریخ ، هستی و فرشته ها کار امام حسین(ع) را می دیدند، پس این شهادت ها برای امام آسان بود. انگیزه ی بعضی از کارها بخاطر دیدن مردم است. انسان باید بداند که درمشکلات خدا او را می بیند. در کربلا آرامش بود. در قرآن داریم که خدا آرامش را برقلب پیامبر نازل کرد. دل امام حسین(ع) آرام بود و امام دغدغه نداشت .البته ما امام حسین(ع) نیستیم ولی می توانیم شبیه یاران امام بشویم. زُهیر جزو اصحاب امام نبود ولی در راه به امام ملحق شد. زهیر شهامت داشت و تغییر ایدئولوژی داد. آقایی می گفت که من مطمئن هستم که این فردی که نذری می دهد رباخوار است. به او گفتم پس شما نمی توانی از این نذری بخوری .امام صادق(ع) فرمود: هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند مستکبر است. فرعون بهترین ساحرها را دعوت کرد تا آبروی موسی را بریزد. ساحران گفتند که اگر ما بر موسی پیروز شدیم پول هم به ما می دهی ؟ فرعون گفت :بله .ساحران برای پول می خواستند که آبروی پیامبر را بریزند.( همانطور که وعده دادند که هرکس امام حسین(ع) را بکشد حکومت ری را بدست می آورد.)قرار شد که در وسط شهر، در یک روز تعطیل و در هنگام صبح این اتفاق بیفتد. ساحران طناب ها را انداختند و طناب ها مثل مار تکان خوردند و موسی هم عصایش را انداخت و به مار تبدیل شد و مار همه ی طناب ها را قورت دارد . تمام ساحران به موسی ایمان آوردند. فرعون گفت :اگر شما به موسی ایمان بیاورید ،من شما را تکه تکه می کنم ، یک دست راست و یک پای چپ شما را قطع می کنم و به شاخه درخت آویزان می کنم. آنها گفتند که توکسی نیستی و تو فقط قضاوت می کنی. انسان چنین موجودی است که تا یک ساعت پیش سکه برایش مهم بود ولی ساعتی بعد تغییر پیدا می کند و دنیا برایش کوچک می شود. پس ما نمی دانیم که درآینده چه می شود. ممکن است که انسان خوش عاقبت باشد. یکی از کارهایی که انسان را خوش عاقبت می کند عزاداری است. افرادی که در این مدت عزاداری کرده اند، این مراسم ها را ادامه بدهند .در قدیم خانم ها روضه ی هفتگی داشتند. نگذارید که این چراغ عاشورا یک دفعه خاموش بشود. در سرای محله عده ای هستند که به افراد محله کمک می کنند. آنها می توانند افراد محله را با قرآن و معارف دینی آشنا کنند. امام سجاد(ع) سی سال هر وقت آب می دید متاثر می شد و خاطرات کربلا را بیان می کرد و نمی گذاشت که امام حسین(ع) فراموش بشود. خدا به پیامبر می فرماید که نگذار که یاد ابراهیم فراموش بشود. خوب است که جلسات مفید نیم ساعتی برگزار بشود. هرکس به مسجد برود به علم نو می رسد. اگر شما در سخنرانی من چیزی یاد نگیرید من به شما خیانت کرده ام. حدیث و شعر باید محتوا داشته باشد و مفید باشد. ما نباید دنبال پژوهش های غلط برویم. مثل اینکه ما بدانیم حضرت علی اکبر هجده ساله بوده یا نوزده ساله ؟ دانستن این مطلب سودی ندارد. ما در قرآن پژوهش های غلط داریم که مثلا می گفتند که اصحاب کهف چند نفر بوده اند. یکسری تحقیقات خاصیتی ندارد .بعضی علم ها ضرر دارد. پس بعضی پژوهش ها واجب، بعضی مستحب و بعضی لغو هستند .در قرآن داریم :پناه می برم از اطلاعات بی خاصیت .خوب است که در مراسمها چند احکام گفته شود ، داستانی بیان شود ، بعد سخنرانی و پنج دقیقه هم مصیبت خوانده شود. مستحب است که ما با مهر تربت کربلا نماز بخوانیم. ما نباید بعد از عاشورا همه چیز را فراموش کنیم .عاشورا یک جریان است. در قرآن کلمه ی کذالک زیاد آمده است .کذالک (یعنی جریانی است) .وقتی در قرآن داستان یوسف گفته می شود خدا می فرماید اگر زنها عاشق تو شدند و تو هم مثل یوسف فرار کردی، همان چیزی که به یوسف دادیم به تو هم می دهیم. داستان یوسف جریان تاریخ است. کبریت یک جرقه است و زود تمام می شود ولی اگر آنرا به چراغ گاز وصل کنیم برای ما غذا می پزد .
خداوند محبوبیتی به امام حسین(ع) داد که این خیلی مهم است .ابراهیم دعا کرد که تاریخ نام او را گرامی بدارد .قرآن می فرماید: ابراهیم نه یهودی بوده است نه نصرانی، او موحد بوده است .همه به ابراهیم افتخار می کنند. امام حسین(ع) هم همین طور بوده است. کار امام حسین(ع) مقاومت بود. امام زیر بار اسب رفت ولی زیر بار زور نرفت. در نماز عید داریم که خدا جبران می کند. اگر شما جوان ،دختر نامحرمی را می بینی ولی نگاه نمی کنی و چشمهایت را می بندی ،خدا این کار شما را جبران می کند و دختر خوبی نصیب شما می کند. روایت داریم که اگر ما یک وجب به سمت خدا برویم خدا یک گام به سمت ما می آید و اگر ما آرام به سمت خدا برویم خدا با سرعت به سمت ما می آید .امام حسین(ع) جانش را داد و عزت گرفت .ما حاضر نیستم که برای سنگ قبر جدمان پول بدهیم ولی مردم برای ضریح امام حسین(ع) طلا و نقره می دهند.
امامان ما از نسل امام حسین(ع) شدند. و امامت در نسل امام قرار گرفت. سه کار باعث می شود که نماز مورد قبول واقع بشود یکی اینکه در نماز حواس انسان پرت نشود، نافله خوانده شود یا نماز با مهر تربت خوانده شود. کربلا از تولد تا مرگ با انسان است. در شبهای مختلف و مراسم ها، زیارت کربلا خوانده می شود. ما نباید بترسیم و باید با خدا معامله کنیم زیرا خدا جبران می کند. بیاییم بعد از عاشورا توبه کنیم و دست از گناه برداریم. اینکار سخت است ولی خدا آنرا جبران می کند. داریم که اگر در مکه احتمال خطر می دهید نروید ولی در کربلا اگر احتمال خطر هم می دهید بروید. در شب عرفه ، خدا اول به زائرن کربلا نظر می کند و بعد به زائران بیت الحرام نظر می کند. بعضی مراجع قبه را همان خیمه می دانند. دعا تحت قبه مستجاب است. آیت الله فاضل لنگرانی می فرمود: هر کجا خیمه ی امام حسین(ع) است آنجا قبه ی امام حسین(ع) است. بیایید با خدا معامله بکنید تا پیروز شوید.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مصاحبه و گفتگو

امام حسین(ع) هم امام ،هم پدر امام و هم پسر امام بود. امام حسین(ع) هم جان، هم مال و هم نسل خودش را در راه خدا داد. در قرآن مواردی را ذکرمی کند که عده ای در راه خدا تبعید شدند، کشته و اسیر شدند ، حرف زشت شنیدند و ...، امام حسین(ع) همه ی این رنج ها را با هم تحمل کرد. درتاریخ میهمانی نیست کسی که دوازده هزار نامه ی دعوت برای او بیاید و بین دوتا نهر آب، تشنه کشته شود. اینها منحصر به فرد است. ما تا جد سوم خودمان را بیشتر به یاد نداریم ولی امام حسین(ع) برای چهارده قرن قبل است ولی ما آنرا به یاد داریم و برای آن مراسم می گیریم .زیرا امام برای ما الگواست .امام حسین(ع) یعنی مقاومت .بعضی از آیات قرآن روضه است . در قرآن داریم: چه انبیائی بوده اند، چه یاران باوفایی داشته اند که در جبهه ها شهید شده اند. در جای دیگر می فرماید: چرا در زمان جاهلیت دختران را زنده به گور می کردند و کشته می شدند. در جای دیگر می فرماید: مرگ بر اصحاب دره که مومنان را سوزاندند و لب دره تماشا کردند، آنهاچه گناهی کرده بودند مگر اینکه ایمان داشتند؟ اینها روضه است .در قرآن خود خدا، روضه خوان است .خدا برای دختر بت پرست روضه خوانده است زیرا مظلوم است .روضه های ما ریشه فطری، تاریخی، اجتماعی و قرآنی دارد.
روضه خوانی پیام دارد . مثلا امام حسین( ع) در هنگام جنگ نماز را رها نکرد و از همه چیز خودش گذشت، آیا ما هم این طور هستیم ؟ درتربیت الگوحرف اول را می زند و روضه ی امام حسین(ع)برای ما الگو است .در قرآن داریم که صادقین الگوهستند .البته هر روضه ای وعزاداری، الگو نیست .
قرآن می فرماید که هر کاری باید دوام داشته باشد .پس در روضه هم باید کار تداوم داشته باشد. اگر ما فقط در روز عاشورا پای روضه بنشینیم کافی نیست و باید با یک اسلام شناس رابطه داشته باشیم .دیگر اینکه در جلسات باید حرف تازه شنیده شود. روضه باید کلاس درس باشد.ما در عاشورا سرمایه ی مهمی داریم. در روز عاشورا چندین میلیون می گویند: یا حسین .عاشورا یک کد (یا حسین)است. با یک یا حسین می توان یک راهپیمایی چندین میلیونی راه انداخت .اشک امام غوغا می کند. امام حسین(ع) وقتی دعا می خواند و اشک می ریخت به پهنای صورتش اشک می ریخت مثل مشک آب. امام حسین(ع) می فرماید :خدایا خوبی های من بدی است، حرف های حقیقت من ادعا است. بعضی ها از عزاداری های ما خلاف است .کاری که باعث درست شدن مشکل برای مردم می شود خلاف است . مثلا برای کشتن گوسفند باید دقت کنند که آن را در جای بهداشتی بکشند و در کوچه و خیابان نکشند. رئیس هیئت باید برای نماز هم وقت بگذارد. و در ظهر عاشورا نماز بخوانند. مداحان در ظهر عاشورا اذان بگویند. باید از این اجتماعات بهره برداری کنیم .طلبه ها با هیئت ها راه بیفتند وعزاداری کنند. حضور روحانیون درهیئت ها مهم است .اشک ریختن در بخشیدن گناهان اثر دارد. اشک ها در آمرزش اثر دارد. ائمه ی ما برای امام حسین (ع) گریه می کردند .مرحوم کوثری برای امام به تنهایی روضه می خواندند و امام گریه می کرد. در زمان شاه هیئتی بود که در قم اشعار خوبی می خواند: در نامه ی من جنگ با فساد است ،آزادی گفتار وعدل و داد است . در زیر بار ظلم و ننگ و ذلت ،این زندگی توام بود با خجلت . فقط خوردن خاک کربلا اشکالی ندارد .دعا در قبه امام حسین(ع) مستجاب است .در حرم امام حسین(ع) می توان نماز چهار رکعتی خواند. امام زمین کربلا را خرید تا روی زمین غصبی خونش ریخته نشود. نباید عزاداری های ما باعث سد معبربشود، همچنین نباید صدای بلند گوها بلند باشد. باید در عزاداری ،نظم رعایت شود. قمه زدن مستحب است و آن هم فقط برای روزعاشورا مستحب است و این کار باید برای چند لحظه انجام بشود .امام خمینی فرمود که صلاح نیست که قمه زده شود. تلویزیون های اروپایی دوازده بار قمه زدن شیعه را نشان دادند و آنها را مسخره کردند. امام صادق(ع) در عزاداری فقط گریه می کرد. آیا شما از ائمه بالاتر هستید که می خواهید قمه بزنید ؟بعضی ها سوالات انحرافی از مراجع می کنند و از جواب آن بنفع خودشان سوء استفاده می کنند. گاهی اوقات ما از پیامبر جلو می افتیم .در دعا کردن باید همه را در نظر گرفت .در دعای عیدفطر می گوییم : هرچه در طول تاریخ مخصلین و صالحین عالم خواسته اند را به ما عطا بفرما .دعا باید عمومی باشد.
بعضی ها اصرار دارند که اسم شان در هیئت ها باشد. در وقف ها، اسم تان را ننویسید . اگر کسی نیتش خدا نباشد خدا اسمش را پاک می کند. حُر در روز عاشورا از امام معذرت کرد و امام او را بخشید ، آیا شما هم دیگران را می بخشید ؟

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مصاحبه و گفتگو

کسی که می خواهد تبلیغ کند و چیزی به مردم یاد بدهد ،باید براساس رحمت کار بکند. یعنی مبلغ باید دلسوز باشد. قرآن می فرماید: اشکی ارزش دارد که بر اساس شناخت باشد. باید قالب عزاداری حفظ شود. امام خمینی فرمود: باید عزاداری سنتی حفظ شود. بهترین عزاداری، عزاداری بیت رهبری است زیرا مدت آن کم است و آغاز آن با نماز جماعت است، بعد قرآن خوانده می شود و مدت کمی مداح می خواند و بعد سخنرانی انجام می گیرد و مراسم عزاداری کوتاه انجام می شود و بعد هم شام داده می شود ، تمام این کارها در عرض یک ساعت و نیم انجام می شود. امام حسین (ع) راضی نیست که تا نیمه شب صدای طبل یا بلندگو در خیابانها شنیده شود. من در بیمارستان به عیادت آیت الله فاضل لنکرانی رفتم و ایشان فرمودند که بلندگوی مسجد جوشن کبیر می خواند و من حالم خیلی بد بود و نمی توانستم بگویم که صدای آنرا کم کنید. طولانی شدن و کم محتوا بودن جلسات،یک آفت است. وقتی شما به جلسه می روید ،هنگام بازگشت باید مطالبی را یاد گرفته باشید. خوب است که در جلسات ،جملات امام حسین (ع) گفته شود. اگر شما خیلی عَلَم دوست دارید، آنرا از جنس آلومینیوم درست کنید و در بالای آهن ها، کلمات امام حسین(ع) را بنویسیم .هر کس داستان امام حسین(ع) را بشنود عاشق او می شود زیرا امام زیر سُم اسب رفت ولی زیر بار ظلم یزید نرفت. کشیدن عَلَم سنگین چیزی به معلومات ما اضافه نمی کند. امام می فرمود که اعمال حج نباید جوری باشد که باعث وهن شیعه بشود. مرحوم جبل آملی دید که در منبرها چیزهایی گفته می شود ،ایشان دو جلد کتاب نوشت که در مجالس به این صورت روضه بخوانید. در روضه لازم نیست که اشک مردم در بیاید. روضه باید پرمحتوا باشد . در جلسات بین مردم فرق نگذاریم. خیلی از خانم های بدحجاب نقص ظاهری دارند ولی باطن شان خوب است .صاحبخانه ای مراسم داشت و بعد از اتمام مراسم شام می داد . عده ای سرکوچه می ایستادند و فقط سر شام می آمدند. صاحبخانه به آنها گفت که شما خجالت نمی کشید که فقط سرشام می آیید و در مراسم شرکت نمی کنید؟ آنها دیگر نیامدند. صاحبخانه، امام حسین(ع) را به خواب دید که امام گفت :چرا مشتری های مرا رد می کنی ؟اینها فقط مُحرم به خانه ی تو می آیند، تو کار بدی کردی .صاحبخانه فردا شب سرکوچه رفت و آنها را دعوت کرد و گفت که شما میهمان امام حسین(ع) هستید. ما باید نماز را در عزاداری های مان برپا کنیم .ما امیدواریم که با پوشیدن لباس سیاه ،همه ی کارهای مان را حسینی کنیم و حسینی شویم .

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مصاحبه و گفتگو

اولین و بهترین مُبَلغ پیامبر بود. در قرآن داریم که ای پیامبر تو نقشی جز تبلیغ نداری و در جای دیگر داریم که ای پیامبر تو نقشی جز رحمت نداری . این دو آیه نشان می دهد که تبلیغ و رحمت یک واژه است زیرا اگر دو واژه باشد این آیات اشتباه است .اگر ما بگوییم هیچ میوه ای نمی خوریم مگر میوه ای که زیر این پارچه باشد و بعد بگوییم که جز انگور میوه ای نمی خوریم ،پس معلوم می شود که زیر پارچه، انگور است. روح تبلیغ ،رحمت است .محرم آثار زیادی دارد : دید وبازدیدها در محرم ، ستادهای تبلیغاتی ،ریختن اشک برای مظلومیت و جمع شدن تمام سلیقه ها زیر پرچم حسین .در همه جای دنیا از بزرگان خودشان تجلیل می کنند. در فرانسه سنگی به من نشان دادند که روی آن نوشته شده بود که فلان کس(فرد مشهور) روی آن خوابیده است. همه ی دین داران و بی دین ها با یادبود موافق هستند. در قرآن داریم :پیامبر یاد ابراهیم را گرامی دار. خاطرات مریم را فراموش نکن. ما نباید بزرگان مان را فراموش کنیم. باید اهالی هر شهر ،مفاخر همان شهر را بشناسند مثلا تبریزی ها بدانند که علامه ی طباطبایی چه کسی بوده است. مردم هر شهری باید از شاعر ، فقیه و رجال آن شهر خبر داشته باشند. آیا شما می توانید روی کره زمین یک سیاستمدار را پیدا کنید که بگوید مرگ از عسل شیرین تر است ؟ حضرت قاسم سیزده ساله پسر امام حسن (ع)، به جهان بینی والایی رسیده بود که گفت: اگر بنا باشد حکومت در دست یزید باشد، مرگ از عسل شیرین تر است .خیلی از تحصیل کرده ها خودشان را به پول بیشتر می فروشند.امامان از همه چیزشان گذشتند تا عزیز باشند. من در زمان جنگ به اروپا رفتم و به پزشک های ایرانی گفتم که ما در کشور به شما نیاز داریم ولی آنها گفتند که ما نمی توانیم به ایران بیاییم زیرا اینجا راحت تر هستیم ولی می توانیم از نظر دارویی و مالی به کشور کمک کنیم .البته عده ی خیلی کمی هم به ایران آمدند. کربلا دانشگاه است و فارغ التحصیل سیزده ساله ی آن می گوید که مرگ از عسل شیرین تر است . الان یکی از مدیریت هایی که آموزش داده می شود مدیریت بحران است.آیا شما مدیریت زینب کبری را در کربلا ترسیم کرده اید ؟ یک زن، علاوه بر دو فرزند، هفتادنفر را از دست داده است ، باید اُسرا را نگه دارد ،بیمار داری هم بکند و در مقابل یزید هم سخنرانی کند. امروزه ما با کوچکترین مشکلی که پیش می آید، کار و درس مان را تعطیل می کنیم. اگر انسان بر حق باشد نباید بترسد. یک نفر به طرف رئیس جمهور امریکا یک کفش پرت کرد و مشهور شد،حضرت زینب کبری ساعت ها در مقابل یزید سخنرانی کرد و با کلماتش یزید را بمباران کرد . حضرت زینب فرمود: ای بی پدر ،تو پیش من کوچک هستی .
الان خوراک ،پوشاک و مسکن مهم است. در کربلا هیچ کدام از اینها نبود ولی عزت بود. هر درسی یک کلاس عملی هم دارد. ما در قرآن آیات زیادی خوانده ایم مثلا انسان با تقوا عاقبت دارد. عده ای هر سال از بصره تا کربلا پیاده می روند. آیا کسی حاضر است که پیاده بر سرقبر معاویه برود؟ آیا کسی یزید را زیارت می کند؟ در کاظمین دوتا گنبد طلا می درخشد؟ هارون الرشید کجاست ؟ متقین ماندگار هستند. ما هم باید کاری کنیم. لازم نیست که ما عملیات کربلا را انجام دهیم ولی می توانیم به یکدیگر رحم کنیم.ما باید روحیه ی ایثار داشته باشیم .ما باید در تحریم به یکدیگر رحم کنیم. بعضی انسانهای بی رحم به امریکا کمک می کنند. ممکن است که با هواپیما به آسمان شهری تجاوز کنند ، فردی که سیگار می کشد و هوای خانواده اش را آلوده می کند، این هم یک نوع تجاوز است. اگر کشورها ما را تحریم می کنند چرا ما به خودمان رحم نمی کنیم ؟

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مصاحبه و گفتگو

یکی ازعوامل طلاق، ازدوج کردن در سن بالاست زیرا کسی که سن ،سواد و پولش بالا می رود توقعش هم بیشتر می شود و وقتی اینها با هم ازدواج می کند نمی تواند توقع همدیگر را تحمل کنند. اگر ما نخ قرقره که نازک است را به هم گره بزنیم باز شدن این گره کارسختی است اما دو تا طناب خیلی بد گره می خورد و زود باز می شود .خانمی که دیر ازدواج می کند و مدرک تحصیلی بالا می گیرد، توقعش بالا می رود. در ضمن ممکن است که این فرد آلوده به گناه هم بشود و با این خاطرات گناه آلود نمی تواند زندگی کند. وقتی فردی هر روز در رستوران غذا می خورد ، اگر ببیند که غذای منزل شور است سریع به رستوران می رود ولی اگر اهل رفتن به رستوران نباشد همان غذا را با آب می خورد. اگر دختر و پسر ما هر جایی شد و با هر کسی رفیق شد دیگر نمی تواند ناملایمات زندگی را تحمل کند. یعنی این فرد ازدواج را اسارت می داند. عامل دیگر طلاق تجملات است. وقتی خانم ها بد حجاب به خیابان می آیند و مردها هم چشم چران می کنند، این مرد به خانه می آید، خانمش را با آن خانم ها مقایسه می کند و احساس می کند که سرش کلاه رفته است. و زندگی اش بهم می ریزد. خانم های بدحجاب به خانواده ها ظلم می کنند. و دل دیگران را می سوزانند. و تعادل روحی دیگران را بهم می زنند. اگر قاضی کفش تنگ به پا دارد نباید قضاوت کند زیرا این تنگی در قضاوتش اثر دارد. چطور ما می توانیم این همه بدحجابی داشته باشیم ولی انحراف اخلاقی نداشته باشیم ؟ بخاطر حفظ علم ،باید در دانشگاهها حجاب رعایت بشود تا دانشجو حواسش به درس باشد .بی حجابی به علم ضربه می زند. عامل دیگر طلاق، زن های مقدس هستند. گاهی آقا می خواهد بگو و بخند بکند ولی خانم زیارت عاشورا می خواند. زن و مرد باید همدیگر را درک کنند و هوای همدیگر را داشته باشند. گاهی خانم می خواهد تمام مستحبات را انجام بدهد. مثلا خانمی دو ماه محرم وصفر لباس مشکی می پوشد و آقا تمام مدت خانم را با این لباس سیاه می بیند ولی در خیابان چیز دیگری می بیند. زن و مرد باید یکدیگر را تامین کنند.اگر مرد خودش را تمیز نکند یعنی لباسش کثیف باشد یا دهانش بوی سیگار می دهد، وقتی خانمش از کنار آقایی رد می شود که عطر زده است با خودش می گوید خوش به حال زن این آقا .پس گاهی زن و شوهرها نیازهای جنسی همدیگر را تامین نمی کنند. اگر آقا از خانم درخواست کند که به بستر بیاید، خانم نمی تواند نماز مستحبی بخواند. ما گاهی اوقات به اسم دین کارهایی انجام می دهیم که اشتباه است .گاهی خانم می گوید که من شوهری با این صفات می خواهم ولی آقا می گوید که ما این رسم را نداریم . آقا باید به توقع حلال خانم گوش کند. پس توجه به نیازهای عاطفی و جنسی همسر مهم است .عامل دیگر طلاق مشاوران نااهل هستند. اصل مشورت در قرآن آمده است .بعضی از مشاوت ها ضد قرآن است .عامل دیگر طلاق ها بخاطر دلسوزی ها و دخالت های نابجای اقوام است. اگر فرزندان از پدر و مادر مشورت می خواهند، مشورت دادن اشکالی ندارد ولی دخالت کردن در کار فرزندان اشکال دارد. گاهی آقا به خانم می گوید که من فلان غذا را دوست دارم ولی اختیار با شماست ، گاهی آقا سر قابلمه می آید و به تمام اجزای غذا کار دارد و در پختن غذا دخالت می کند. امیرالمومنین با قنبر به بازار رفتند و یک لباس ارزان قیمت و یک لباس شیک گران قیمت خریدند .حضرت فرمود که لباس گران قیمت را تو بپوش زیرا تو جوان هستی و دوست داری که شیک بپوشی .عامل دیگر طلاق احساس استقلال و منیّت خانم است. ما با کار کردن خانم ها مخالف نیستیم و زن باید درجامعه حضور داشته باشد ولی نباید به شوهرش بگوید که من فلان مبلغ درآمد دارم و فخر فروشی کند. هر کمالی عیبی دارد . امام سجاد(ع) می فرماید( خدایا هر کمالی به من می دهی عیب آنرا از من بگیر.)خدایا عبادت مرا با عُجب خراب نکن ،خدایا عزت من را به تکبر نکشان، خدایا خدمت من را به منت نکشان و خدایا اخلاق عالی من را به فخر فروشی نکشان.
خوب است که زن فعال باشد و درآمد داشته باشد ولی باید با شوهرش یکی باشد. و با شوهرش شاخ نشود. عامل دیگر طلاق مقایسه است. داریم که فقط با تجار رفاقت نکنید. زیرا از نظر مالی خودمان را با آنها مقایسه می کنیم و زندگی مان خراب می شود. وقتی ما زرق و برق دنیا را می بینیم به داشته های خودمان توجهی نداریم و دچار بغض می شویم. فردی که کمالاتی دارد حتما کمبودهایی هم دارد. در روستا امکانات کم است ولی هوای پاکیزه وجود دارد. در روستا اگر فردی بیمار شود همه متوجه می شوند ولی در شهر اگر همسایه ای فوت کند همسایه ی دیگر خبردار نمی شود. در بعضی از کشورهای غربی ،سرطان اخلاقی وجود دارد. عامل دیگر طلاق ،تصمیم های لحظه ای است یعنی در انتخاب دقت نمی کنند و فقط به ظاهر توجه می کنند. فردی از منبر پایین آمد و برنج فروشی به او گفت که خیلی خوب سخنرانی کردی، من دو کیسه برنج به شما می دهم .برنج فروش رفت و دیگر نیامد .بعد از چند ماه سخنران برنج فروش را دید و گفت که تو قرار بود دو تا کیسه برنج برای من بیاوری ، برنج فروش گفت که تو چیزی بالای منبر گفتی که من از آن خوشم آمد و من هم پایین منبر به تو حرفی زدم که تو خوشت بیاید ولی برنجی در کار نیست. عقل ما نباید به چشم مان باشد. ما باید در ازدواج به نسل مان توجه کنیم. مثلا جوانی نماز نمی خواند ولی پدر و مادرش نماز می خواند. حالا می گویند خوب اشکالی ندارد .ما می گوییم که پدر و مادر این آقا نمازخوان بوده اند و خودش تارک الصلاة شده است پس حتما نسل این آقا تارک الصلاة خواهد شد. اگر مردی اهل مشروبات است و به مسجد نمی آید به او دختر ندهید. پس سعی کنیم که در ازدواج، تصمیمات لحظه ای نگیریم.
انسان ها بدی ها را برجسته می کنند. اگر فردی سی سال سخنرانی کند و یک اشتباه بکند، فردا همه در روزنامه ها می نویسند. گاهی خبری در اقوام است، ما نباید این خبر را در فامیل پخش کنیم .مادری به دخترش گفت که هیچ وقت خبر بد از شوهرت به من نده زیرا تو دختر من هستی و من بخاطر ناراحتی تو از شوهرت کینه به دل می گیرم. بعد تو با شوهرت آشتی می کنی ولی کینه در دل من می ماند. در قرآن داریم که اگربین زن وشوهر اختلاف پیش آمد ... یعنی زن و شوهر یکی بوده اند و بر اثر اختلاف دو تا می شوند. زن و شوهر باید یکی باشند. عامل دیگر طلاق بچه دار نشدن است. در گذشته به من گفتند که در تلویزیون بگو که اولاد کمتر زندگی بهتر ولی من این را قبول نکردم .زیرا در قرآن چنین چیزی نداریم . فرزند عامل تحکیم خانواده است .بچه مثل کچ است که خانواده را بهم می چسباند. کسانی که دیر بچه دار می شوند اختلاف سنی با بچه پیدا می کنند و نمی توانند با بچه انس پیدا کنند. بچه ایام فراغت را پر می کند و انسان را مدیر می کند. انسان در بچه داری، اصول مدیریت را یاد می گیرد. ما باید زندگی را ساده بگیریم .گاهی ما ایام فراغت را با بلبل و پرورش گل پر می کنیم بجای اینکه این ایام فراغت را با پرورش بچه پُر کنیم .ما نباید بچه دار شدن را زحمت بدانیم .
رابطه ی زن وشوهر یک رابطه حقوقی نیست بلکه یک رابطه ی عاطفی است پس برخوردها باید عاطفی باشد . در قرآن داریم که بین زن و شوهر مودت قرار دادیم .اگر مودت و رحمت بین زن و شوهر کم شد، باید از راه عاطفی وارد بشویم یعنی از راه احسان .گاهی قاضی حکم به طلاق می دهد ولی زن و مرد با هم آشتی می کنند زیرا دلهایشان پیش همدیگر است . در بله برون قول های زیادی ندهیم .زیرا در آینده به آن عمل نمی کنیم و می گویند که شما صادق نبوده اید و سر ما را کلاه گذاشته اید، این هم باعث طلاق می شود.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مصاحبه و گفتگو

دلایل طلاق مختلف است. ما باید مشکل را در خودمان جستجو کنیم .ما باید بدانیم که وقتی ازدواج می کنیم باید کمی خودخواهی های مان را کم کنیم و از پوست خودمان بیرون بیاییم .اگر شما بخواهید دوتا شاخه را بهم جوش بدهید باید هر دو از پوست خودشان بیرون بیایند تا به یکدیگر جوش بخورند. بعضی ها از پوست خودشان بیرون نمی آیند و می گویند که پدر یا خانواده ی ما اینطور بوده است .کسی که می خواهد بچه ای که درحال غرق شدن است را نجات بدهد باید لخت بشود و به درون آب برود. پس ما باید از یک چیزهایی بگذریم . نداشتن گذشت ربطی به تحریم خارجی ندارد و مربوط به درون مان است. رئیس آموزش پرورش کاشان می خواست از مکتب خانه ی یکی از روستاهای اطراف کاشان دیدن کند و مجبورشد که مقداری از مسافت را با اسب طی کند. اتفاقا خادمی سر کلاس بود و داشت بچه ها را ساکت می کرد و در حال کشیدن چپق بود. مدیر به او خبر داد و او چپق خودش را نیمه خاموش کرد و در جیبش گذاشت. رئیس آموزش و پروش وارد کلاس شد و دید که دود فضا را پر کرده است و وقتی سوال کرد مدیر گفت که هیچ وقت اینطور نبوده است و این تصادفی است .روی میز خاکستر بود و وقتی رئیس از خاکستر روی میز سوال کرد مدیر گفت که هیچ وقت این طور نبوده است و امروز تصادفا این طور است .رئیس دید بوی کهنه سوخته می آید. ( چپق خاموش نشده بود و کت خادم در حال سوختن بود)و وقتی سوال کرد ،مدیر گفت که این هم اتفاقی است .رئیس یکی از بچه ها را بلند کرد که از او سوال درسی بپرسد و اتفاق این بچه در درس ضعیف بود و مدیر به او اشاره کرد که بنشیند و شاگرد زرنگ را بلند کرد که درس جواب بدهد . رئیس وقتی خواست سوال کند به شاگر گفت که من به توگفتم بلند شو؟ شاگرد گفت :خیر، مدیر به من گفت که بلند شوم. رئیس گفت :این هم اتفاقی بوده است ؟
ما هم می گوییم که همه چیز تحریم خارجی است . آیا رحم به زن و شوهر تحریم خارجی است؟ در مورد مسائل زن و شوهر یکی می گوید که تقصیر مادرش است و یکی می گوید که تقصیر ماهواره است و ... ولی هیچ کس سهم خودش را از مشکل نمی گوید. روایت داریم : کسی که بچه دارد باید بچه بشود. قرآن بر ما نازل شد یعنی پایین آمد تا انسان آنرا بفهمد. عروس و مادرشوهر باید تراشیده بشوند تا بهم پیوند بخورند.
قرآن می فرماید: اموال و اولاد شما فتنه است یعنی آزمایش است. همسر شما آزمایشی برای شما است .خدا بیست مرتبه فرموده است که من شما را آزمایش می کنم. مثلا خانمی به شوهرش می گوید :احمق و آقا می گوید که من با زنی که به شوهرش احمق می گوید نمی توانم زندگی کنم ، این اشتباه است. شرها و خیرها وسیله ی آزمایش هستند. ممکن است که انسان یک شب درآمد سرشاری داشته باشد که از سود آن، خوابش نبرد و یک شب هیچ سودی نداشته باشد و از گرسنگی خوابش نبرد. این آزمایشات باید باعث رشد ما بشود. لیمو شیرین در لحظه ای شیرین است و بعد تلخ می شود ولی لیموترش است و از آن لیموناد شیرین درست می کنند. بعضی ها شیرین هستند ولی مثل لیموشیرین و ماندگار نیستند ولی بعضی ها ترش هستند ولی ماندگارند. امیرالمومنین می فرماید: لذتی که بعد از آن آتش است ،لذت نیست. هیچ کدام از پیامبران همسرشان را طلاق نداده اند حتی داریم که همسر نوح و لوط خیانت (بی وفا بودن)کردند. بدترین حلال، طلاق است .روایت داریم : مغبوض ترین چیز نزد خدا طلاق است .شهید مطهری می فرمود: مرد درخانه حق حکومت دارد نه حق تحکم. حکومت یعنی چاره اندیشی یعنی ممکن است که آقا به خانم می گوید به فلان دلیل من صلاح نمی بینم که بافلانی رفت و آمد کنیم ولی تحکم یعنی اینکه مرد می گوید که چون من مرد هستم باید با فلانی رفت و آمد نکنیم و تو باید حرف مرا گوش بدهی .حکومت یعنی امر و نهی حکیمانه ولی تحکم یعنی امر و نهی قلدرانه . خدا جبار است و جبران می کند. اگر کسی تلخی از همسرش می بیند باید آنرا پای خدا بگذارد و بگوید :من برای رضای خدا صبر می کنم و خدا جبران می کند. درنماز عیدفطر می گوییم: و الجود و الجبروت .
در قرآن داریم که عده ای هستند که در حد این نیستند که خدا بر آنها صلوات بفرستد بنابراین خدا به پیامبر می فرماید که تو برآنها صلوات بفرست .قرآن می فرماید : صدقه را از آنها بگیر و به آنها صلوات بفرست. خدا می فرماید: کسانی که صبر می کنند خدا بر آنها صلوات می فرستد ولی کسانی که در خوشی ها صبر می کنند و به فقرا کمک می کنند پیامبر بر آنها صلوات می فرستد. ممکن است کسانی که در تلخی های زندگی شان صبر می کنند بچه هایشان به خیر برسند. یعنی بچه ی خوب و توفیقات نتیجه ی صبر است .پس بدانیم که خدا جبران می کند. در عیدقربان خدا به ابراهیم می گوید که بچه ات را بکش و ابراهیم از فرزندش دل کند و امتحان سربلند بیرون آمد. ما الان حال غذا پختن و خوردن میوه را نداریم و بجای آنها ساندویج و آبمیوه می خوریم .پدر من اگر یک تکه نان کوچک را در خاک می دید آنرا برمی داشت و روی بلندی می گذاشت و می گفت که من قحطی را دیده ام. در قرآن کلمه ی عسر دوازده تا است ولی کلمه ی یسر سی و شش تا است .گاهی ما تلخی های زندگی دیگران را نمی بینیم و فقط شیرینی های زندگی آنها را می بینیم .در قرآن داریم که همه می گفتند :خوش به حال قارون ولی وقتی قارون در گِل فرو رفت همه گفتند که خوب شد ما جای قارون نبودیم . یکی از دلایل اینکه ما از زندگی خودمان ناراضی نیستیم این است که فکر می کنیم دیگران تلخی ندارند. امیرالمومنین می فرماید : دنیا همراه با غصه است .پس همه ی زندگی ها تلخی دارد. یکی امروز تلخی دارد و یکی فردا. ما نباید غصه ی زندگی دیگران را بخوریم. سلیمان پیامبر از خدا خواست حکومتی داشته باشد که کسی در تاریخ نداشته باشد. پدر حضرت سلیمان پیامبر(داود) بود. هدهد به او گفت که من چیزی می دانم که تونمی دانی. ما نباید لحظه نگر باشیم .

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مصاحبه و گفتگو

امام باقر(ع) امامی است که از طرف پدر به امام حسین(ع) و از مادر به امام حسن (ع) می رسد یعنی هم علوی است و هم فاطمی .مادر امام باقر(ع) زن دانشمند و بی نظیری بود. امام باقر(ع) منظره ی کربلا را در چهار سالگی دیدند .پیامبر به جابر گفت که تو کسی را خواهی دید از نسل پنجم من بنام محمد باقر(ع)، سلام مرا به او برسان. جابر سلام پیامبر را به امام باقر (ع) رساند. هنر امام باقر(ع)، تاسیس حوزه ی علمیه بود. امام سجاد(ع) بعد از شهید شدن امام حسین(ع)، در خفقان بود و در منزل برده ها را تربیت می کرد و در روز عید فطر آنها را آزاد می کرد. بعد از امام سجاد(ع) بنی امیه سقوط کرد و بنی عباس سر کار آمد و در این موقع به اهل بیت کاری نداشتند و امام باقر (ع) حوزه ی علمیه تاسیس کرد. برای خدمت به امام باقر(ع) باید مکتب امام را به چند طریق گسترش داد . اگر شما فرزندی دارید که دوست دارد طلبه بشود، او را تشویق کنید که طلبه بشود زیرا ما کمبود طلبه داریم . ما اسلام شناس کم داریم . قرآن به پنجاه زبان ترجمه شده است ولی انجیل به دوهزار زمان ترجمه شده است . داریم که اسلام کره ی زمین را فرا خواهد گرفت. پس اگر کسی پنج پسر دارد، یکی از آنها را تشویق به طلبه شدن بکند و زندگی او را تامین کند تا او اسلام شناس بشود. افرادی که اولاد ندارند، می توانند دیگران را تشویق به طلبگی بکنند. یکی از مراجع بزرگ وقتی در جوانی طلبه بود، تاجری اورا سر درس استاد دید و متوجه شد که او خیلی باهوش است، تاجر امکاناتی فراهم کرد که او در نجف تحصیل کند. پس یک تاجر می تواند استعداد یابی و حمایت کند. مثلا شما می توانید برای طلبه ها امکانات مادی فراهم کنید تا آنها رشد کنند. شما می توانید برای طلبه ها خوابگاه و مدرسه بسازید. یکی دیگر از کارهایی که می توانیم انجام بدهیم پرداخت خمس و سهم امام است .حوزه نباید دولتی باشد .زیرا حوزه باید مستقل باشد و عزت حوزه همراه با استقلال بدست می آید. استقلال حوزه ها باید حفظ بشود تا حوزه بتواند راحت حرف هایش را بزند.

همه می توانند زندگی اهل بیت را مطالعه کنند. مدرک لیسانی و فوق لیسانس کافی نیست . همه باید با معارف دین آشنا بشوند. فردی نزد امام باقر(ع) آمد و گفت که شما گفته اید که هر چیزی حدی دارد . او پرسید حد این سفره چیست ؟ امام فرمود :حد این سفره این است که وقتی آنرا پهن کردی بسم الله بگویی و وقتی سفره جمع شد الحمدلله بگویی. فرد پرسید که حد کوزه چیست ؟ امام فرمود :حد این کوزه این است که اگر تَرَک برداشت از آن آب نخوری زیرا بهداشتی نیست. ما مُحرم را در پیش داریم، خوب است که هیئت ها روی معارف اما باقر(ع) کار کنند. سخنرانی ها می تواند توضیح روایات باشد. خطبه ها و سخنرانی ها باید به سمت معارف و امامان برود. حتی خوب است که شعرهایی که گفته می شود از روایات باشد.
خدایا به ما توفیق بده که با کمال اخلاص، قرآن را از محجوریت و اهل بیت را از مظلومیت در بیاوریم . 

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 1:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته