• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی

    معصوم هفتم – امام محمد باقر (ع)

    امام محمد باقر (ع) پنجمين امام ، در روز اول ماه رجب ، سال 57 هجري در شهر مدينه ، ديده به جهان گشود. بخاطر شباهتي كه امام (ع) به جدش داشت نامش را «محمد» نهادند و چون علم را مي شكافت و اسرار آنرا آشكار مي ساخت ، به لقب «باقر» معروف شد. پدرش حضرت سجاد و مادرش «فاطمه» از دختران امام حسن مجتبي بود ، وي اولين امامي بود كه هم از طرف پدر و هم از طرف مادر به رسول الله مي رسيد.
    دوره زندگاني اين امام را مي توان به دو بخش تقسيم كرد: 1- دوران قبل از امامت كه در حدود 35 سال مي باشد كه دوره آرامش حضرت در مدينه بود. 2- دوره امامت كه تقريباًَ 20سال طول كشيد كه دوران نشر علم و دانش اسلامي بشمار مي رفت.
    امام محمد باقر ، هميشه لباس نو و تميز مي پوشيد و به خود «عطر» مي زد و بسيار آرام و آهسته راه مي رفت. روزي تنگ بينان ، بر او خرده گرفتند كه جدت «علي» (ع) لباس كهنه و ارزان قيمت مي پوشيد و شما چرا لباسهاي تميز و گرانبها مي پوشي؟ در جواب فرمود: «آن روز چون همه مردم فقير بودند ، علي (ع) مي بايست از لباس كهنه و غذاي ساده استفاده كند ولي امروز ، مردم در رفاه و آسايش به سر مي برند و من امروز نبايد آن لباسها را بپوشم ، كار جدم در آن روز ، هماهنگ با عدالت و رهبري بود و امروز هم ، كار من ، موافق با عدالت و رهبري است»
    درباره ادب و تربيتش مي نويسند:‌ «هيچ گاه خنده بلند نمي كرد ، و هميشه آرام و مؤدب سخن مي گفت و هيچوقت عصباني نمي شد به هر كس برخورد مي كرد ، احترام مي نمود و با او دست مي داد و مي فرمود: «اين كار ، دلها را به هم نزديك مي سازد و دشمني ها را از بين مي برد» با اينكه امام ، در مناجات با خدا بسيار مي گريست ، اما گريه بلند نمي كرد ، هر گاه سخن مي گفت آغاز و پايانش با نام خدا بود.
    باغها و زراعتهاي فراوان داشت ولي خود ، مانند يك دهقان ، به املاكش سركشي مي كرد و با كارگران ، در كار شركت مي نمود ، با ايشان غذا مي خورد و صحبت مي كرد ، مالكي بود كه با خدمتگزاران خود ، همكاري نزديكي داشت.
    حضرت آنچه را كه از محصول باغها و زراعتهاي خود ، به دست مي آورد ، در راه خدا بخشش مي نمود و كليه احتياجات كارگران را برآورده مي ساخت بطوريكه در زمان خود ، بخشنده ترين مردم «حجاز» بود.
    شيخ «مفيد» درباره امام مي نويسد: «حضرت آشناي به همه‌ علوم و معارف بود ، عمرش را به اطاعت از پروردگار گذراند و در مقام تقوي و پارسائي محكم و استوار بود و به پيمانش سخت احترام مي گذاشت. خوش دلي و پاكي روحش و برخوردهاي انسانيش همه را شيفته خود مي ساخت و آنها را با اخلاق اسلامي ، تربيت مي كرد».
    «ابن حجر» كه يكي از دانشمندان متعصب سني است درباره اخلاق امام چنين مي گويد: «امام محمد باقر قلبي با صفا و پاك داشت ، گفتارش با كردارش همراه بود ، برخوردش انساني و اسلامي بود. او عارفي بزرگ و عابدي بي مانند بود ، آنچنان به زيور انساني آراسته بود كه من توان ستايشش را ندارم».
    يكي از غلامان حضرت درباره اش چنين مي گويد: «در خدمت آن حضرت به مكه رفتم ، وقتي امام چشمش به خانه خدا افتاد آنقدر گريست كه بي حال شد. به وي عرض كردم: ‌چرا اين قدر گريه مي كني؟ فرمود: «شايد خداوند بخاطر اين اشكها بر من لطفي فرمايد و در فردا رستگار و پيروزم گرداند».
    سپس امام ، به نماز ايستاد و سجده را طولاني كرد وقتي سر را بلند نمود سجده گاهش از اشكهاي چشمش تر شده بود».