يکشنبه 30 ارديبهشت 1403 - 9 ذيقعده 1445 - 19 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
معصوم هفتم – امام محمد باقر (ع)
«محمد بن منكدر»
مقدس نماي
نادان مي گويد: «از اينكه امام ، زياد كار مي كرد ، با خود گفتم حضرت دنبال دنيا است و من بايد روزي جلوش را بگيرم و
نصيحتش
كنم ، تا اينكه يك روز ، وي را در هواي گرم و سوزان ديدم كه از زيادي كار خسته شده و عرق مي ريخت ،
[
قرائت متن
]
جلو رفتم و سلام كردم و گفتم اي پسر رسول خدا ، چرا اين قدر در جستجوي
مال
دنيايي؟ اگر در اين حال مرگت فرا رسد چه مي كني؟ فرمود: «اين بهترين اوقات است زيرا كار مي كنم تا به شما و ديگران احتياج نداشته باشم و از دسترنج ديگران نخورم ، اگر خدا مرا در اين حال بميراند خيلي خوشحالم چون در حال
عبادت
و
اطاعت
او هستم» من از اين حرف آگاه شدم و دانستم كه در
اشتباه
بوده ام ، از حضرت عذرخواهي كردم و گفتم من مي خواستم شما را
نصيحت
كنم اما شما مرا
نصيحت
كرديد و آگاهم ساختيد».
[
قرائت متن
]
«كليني» مي نويسد: «گروهي از ياران امام نقل مي كنند يك روز به خانه امام رفتيم تا
اظهار
ادبي كرده باشيم پس از سلام و احوالپرسي امام را خيلي افسرده و ناراحت ديديم وقتي سبب ناراحتي را پرسيديم ، معلوم شد كه فرزند امام سخت بيمار است ما با خود گفتيم اگر اين فرزند بميرد چه به روز امام خواهد آمد؟ ما خداحافظي كرديم و رفتيم
[
قرائت متن
]
و فردا بازگشتيم تا احوالپرسي كنيم خوشبختانه امام را خوشحال ديديم ، با خود گفتيم خداوند منت گذاشته و فرزند را شفا داده و امام خوشحال است ، ولي معلوم شد فرزند امام مرده است. ما جريان را از خود ايشان پرسيديم كه چرا پيش از مردن ، اين قدر ناراحت بوديد ولي پس از مردن خوشحاليد؟
[
قرائت متن
]
امام در پاسخ ما فرمود: «فرزندم بيمار بود و من روي
وظيفه
انساني و پدري افسرده و ناراحت بودم و براي بهبوديش مي كوشيدم و از خدا شفايش را مي خواستم ولي چون خدا مصلحت را در مرگش ديد و او را از درد و رنج نجات داد
تسليم
فرمان و خواسته او شدم و خدا را شكر گفتم ما راضي به رضاي او هستيم و دوست مي داريم آنچه را كه او بخواهد و دوست داشته باشد».
[
قرائت متن
]
شيخ «طوسي» مي نويسد: «مردي از اهل
شام
به خدمت امام محمد باقر (ع) آمد و گفت: «چون تو مرد علم و دانشي ، مجلست براي من پر بار و با ارزش است و در مجلس درس تو شركت مي كنم ولي خود تو و
دودمانت
را دشمن مي دارم». امام پاسخي نداد ،
[
قرائت متن
]
چند روز گذشت آن مرد مريض شد و در
بستر
بيماري افتاد حضرت با ياران خود ، به ديدنش رفت و در كنار
بسترش
نشست و احوالش را پرسيد مرد شامي كه اين بزرگواري را از امام ديد از گفته خود ، سخت پشيمان و
شرمسار
گرديد و نمي دانست چه پاسخي به امام بدهد.
[
قرائت متن
]
حضرت دستوراتي را درباره خوراك و درمان به خانواده اش داد و برايش دعا كرد و برخاست طولي نكشيد كه حالش خوب شد و از
بستر
بيماري برخاست. روز بعد ، خود را به مجلس امام رساند و از حرفي كه زده بود
اظهار
پشيماني كرد و
پوزش
خواست و براي هميشه از ياران امام گرديد».
[
قرائت متن
]
پيامبر به يكي از ياران پارساي خود ، به نام «جابر بن عبدالله» فرمود: «اي جابر! تو زنده مي ماني و فرزندم «محمد بن علي بن الحسين» را كه نامش در
تورات
«باقر» است مي بيني ، سلام مرا به او برسان».
[
قرائت متن
]
پيامبر در گذشت و جابر مدتها زنده ماند ، روزي به خانه امام «زين العابدين» رفت و با كودكي خردسال برخورد نمود. از امام سجاد پرسيد: اين كودك كيست؟ حضرت پاسخش داد: فرزندم «محمد باقر» است كه پس از من امام مسلمين است» جابر برخاست و بر پاي امام بوسه زد و گفت: «فدايت شوم ، اي فرزند پيامبر! سلام و درود جدت پيامبر خدا (ص) را بپذير زيرا او به وسيله من به تو سلام رسانده است».
[
قرائت متن
]
1
2
3
4
5
6
7
آخرين مطالب
تاریخ و سیره معصومین
6 ویژگی ممتاز حضرت معصومه(س) برای...
تاثیر مهاجرت امام رضا(علیه السلام) بر...
سخنان امام با عمربن سعد در کربلا
آخرین سخنرانی امام در روز عاشورا
سخنرانی امام در جمع هزار تن از سپاه حر
توصیف کوفیان در سخنرانی روز عاشورای...
نکات مهم سخنان امام...
سخنرانی امام در منطقه شراف برای سپاه...
اولین سخنرانی امام در روز عاشورا قبل از...
خطبه امام قبل از حرکت بسوی کوفه