• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دوم - صفحه 365 -  نجف را بيدار كنيد!
صفحه : 365
"آغا محمد قجر" داشتيم ، مفاخرمان اين است كه "نادرقلي " داشتيم . يك آدم مزخرف سفاك اين آدم بود كه خدا مي داند كه چه خبر بود. اينها جشن دارند؟! مسلمين بايد عزابگيرند براي اينطور حكومتها. جشن براي او بايد بگيرند كه وقتي كه احتمال اين رامي دهد كه در آخر مملكت يك گرسنه اي باشد، به خودش گرسنگي مي دهد. آني كه كنار مسجد، دارالاماره اش و دكه القضائش همين مسجد كوفه - يك گوشه اي از مسجدكوفه - دكه القضائش هست و روي زمين مي نشيند و ياكل كما ياكل العبيد و يمشي كمايمشي العبيد. (6) وقتي هم پيراهن گيرش مي آيد پيراهن نو را به "قنبر"(7) مي دهد، پيراهن كهنه را خودش بر مي دارد و آستينش هم ، آستينش هم كه بلند است پاره مي كند همانطورمي پوشد و مي رود خطبه مي خواند؛ يك مملكتي هم دارد كه ده مقابل مملكت ايران است . اين جشن دارد.
نجف را بيدار كنيد!
آقا به هوش بياييد؛ نجف را بيدار كنيد. اعتراض كنيد. اگر صدتا تلگراف از نجف برود كه با كمال ادب ، آقاي كذا و كذا - "اعلي كذا" -(8) با كمال ادب برود كه آقا اين گرسنه ها را سير كنيد؛ اين مقدار خرجي كه براي اين امور مي خواهي بكني خرج اين ملت بيچاره گرسنه بكن ؛ خرج اين ورشكسته هاي بيچاره بكن كه بعضي شان فرار كردنداز ايران ؛ در همين جا هستند، در نمي دانم جاهاي ديگر هم بعضي . اگر يكصدتا تلگراف از اينجا، از علماي اينجا، از فضلاي اينجا، از طلاب اينجا برود، احتمال تاثير دارد لكن كو كه يك همچو چيزي بشود؟ اگر اعتراض نكنند كه چرا اعتراض مي كنيد خيلي مامتشكر هستيم ! ما تكليف نداريم واقعا؟! ما بايد به حال اين ملت بنشينيم نگاه كنيم هر چه