• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 128
زمان آخرین مطلب : 4182روز قبل
شعر و قطعات ادبی

تو به من خندیدی....


                 و نمی دانستی        


                 من به چه دلهره از باغچه همسایه،          


                                        سیب را دزدیدم.


باغبان از پی من تند دوید.


سیب را دست تو دید.


غضب آلود به من کرد نگاه


                                 سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک


                                و تو رفتی و هنوز


                                سالهاست که در گوش من آرام


                                                                     آرام


                                           خش خش کام تو تکرار کنان


                                                 می دهد آزارم


         و من اندیشه کنان


              غرق این پندارم


که چرا


          خانه کوچک ما.....سیب نداشت؟

جمعه 30/7/1389 - 14:26
سخنان ماندگار
برایت دعا می کنم که
خدا از تو بگیرد
هر آنچه که
خدا را از تو می گیرد
جمعه 30/7/1389 - 14:22
طنز و سرگرمی
 این جوری بود وقتی من :
4 ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده .
5 ساله که بودم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه .
6 ساله که بودم فکر می کردم پدرم از همة پدرها باهوشتر.
8 ساله که شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.
10 ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.
12 ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.
14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله .
16 ساله که شدم دیدم خیلی نصیحت می کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده .
18 ساله که شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه .
21 ساله که بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه
25 ساله که شدم دیدم که باید ازش بپرسم ، زیرا پدر چیزهای کمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته .
30 ساله بودم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره .
40 ساله که شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه کار بر میاد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره .
50 ساله که شدم حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده تا من بتونم باهاش دربارة همه چیز حرف بزنم ! اما افسوس که قدرشو نتونستم خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت !

جمعه 30/7/1389 - 14:19
شعر و قطعات ادبی
از باغ می برند چراغانی ات کنند/تا کاج جشن های زمستانی ات کنند/
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار/تنها به این بهانه که بارانی ات کنند/
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند/این بار می برند که زندانی ات کنند/
یک نقطه بیش فرق بین رحیم و رجیم نیست/از نقطه ای ب...ترس که شیطانی ات کنند/
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست/گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند

جمعه 30/7/1389 - 14:11
داستان و حکایت
در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت:سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟

سقراط پاسخ داد:"لحظه ای صبر کن.قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی."مرد پرسید:سه پرسش؟سقراط گفت:بله درست است.قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی،لحظه ای آنچه را که قصدگفتنش را داری امتحان کنیم.

اولین پرسش حقیقت است.کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟مرد جواب داد:"نه،فقط در موردش شنیده ام."سقراط گفت:"بسیار خوب،پس واقعا نمیدانی که خبردرست است یا نادرست.

حالا بیا پرسش دوم را بگویم،"پرسش خوبی"آنچه را که در موردشاگردم می خواهی به من بگویی خبرخوبی است؟"مردپاسخ داد:"نه،برعکس…"سقراط ادامه داد:"پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی درموردآن مطمئن هم نیستی بگویی؟"مردکمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.

سقراط ادامه داد:"و اما پرسش سوم سودمند بودن است.آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟"مرد پاسخ داد:"نه،واقعا…"سقراط نتیجه گیری کرد:"اگرمی خواهی به من چیزی رابگویی که نه حقیقت داردونه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من می گویی؟
جمعه 30/7/1389 - 14:6
آلبوم تصاویر

جمعه 30/7/1389 - 13:51
داستان و حکایت
پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوش شیرنی را به سمت تلفن هل داد. بر روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی.
مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید،" خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟" زن پاسخ داد، کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد."
پسرک گفت:"خانم، من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد". زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد،" خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت." مجددا زن پاسخش منفی بود".
پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: "پسر...از رفتارت خوشم میاد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت بدم"
پسر جوان جواب داد،" نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو می سنجیدم، من همون کسی هستم که برای این خانوم کار می کنه".
جمعه 30/7/1389 - 13:46
اخبار
یک پسر ایرانی آلبرت انیشتن بعدی است!
 
   
 
   
نیما حامد ارکانی ایرانی است که سنی در حدود 30 سال دارد، او مدرک لیسانس خود را در ریاضی و فیزیک را از دانشگاه تورنتو...

نیما حامد ارکانی ایرانی است که سنی در حدود 30 سال دارد، او مدرک لیسانس خود را در ریاضی و فیزیک را از دانشگاه تورنتو در سال 1993 گرفته و پس از آن دکترا را در سال 1997 از دانشگاه برکلی کالیفرنیا دریافت کرده است.نیما حامد ارکانی پس از آن در شتابدهنده خطی استنفرد شروع به کار کرد.
در سال   1999به عنوان استاد دانشگاه برکلی مشغول به کار شد. وی در سال 2002 پس از یکسال ملاقات با استادان دانشگاه هاروارد به عنوان استادی در دانشگاه  هاروارد رسید و کمی‌بعد از آن به مقام استادی در تحصیلات پیشرفته در دانشگاه پرینستون رسید. این مقام از سال 1933 تا سال 1955 (زمان مرگ انیشتن) در دست انیشتن بوده که هم اکنون نزد دکتر ارکانی است.
در سال گذشته نیز بارها مهمان انستتیو علوم طبیعی بوده و به گفته Peter goddarg مدیر انستتیو : ما با دکتر ارکانی تماس گرفته تا او به جمع استادان ما بپیوندد و او نیز موافقت کرد به گفته وی او یک تصویر ذهنی و یک درک عمیق از ظواهر  تئوری های مدرن دارد و او قرار است نقش یک رهبر را در آزمایش در LHC را داشته باشد. پرفسور Nathan seibery عضو انستتیو علوم طبیعی افزود: درک عمیق او از فیزیک و خلاقیت قابل توجه وی باعث پیشرفت انستتیو خواهد شد. دکتر ارکانی همکنون در زمینه فیزیک ذرات، نامی‌برای خود دست و پا کرده است. نظریه انقلابی او در زمینه عملکرد جهان می‌باشد.
دکتر نیما حامد ارکانی (رهبر فیزیکدانان نظری) افکار ما را در مورد فضا و زمان باز کرده و به گفته ایشان جهان حد اقل 11 بعد دارد. این نظریه انقلابی را در فیزیک بوجود خواهد آورد. در تئوری ابر ریسمان  و یا به اختصار ریسمان، تلاش بر این بوده که توضیح دهد ذرات کوچکترین حالت در این جهان نیستند بلکه حلقه هایی که دارای نوسان می‌باشند، که ریسمان نامیده می‌شوند کوچک ترین چیز می‌باشد. در این نظریه ریسمان در  11 بعد نوسان می‌کند و بر خلاف ما که در 3 بعد مکان و یک بعد زمان هستیم. بیشتر مدلها در این تئوری حداقل 7 بعد دیگر را نشان می‌دهد که برای انسان قابل درک نیست.
دکتر ارکانی با فیزیکدانانی به نام Dimopoulos و Dvail پیشنهاد کردند که بعضی از این ابعاد بزرگتر از حدی است که قبلا تصور می‌شد و این مدل( ADD (Arkani-Dvail-Dimopoulos نام دارد متاسفانه این ابعاد قابل مشاهده نمی‌باشند، زیرا گرانش تنها نیروی هست که بر آنها احاطه دارد.
مخالفت بعضی ها با این تئوری به این دلیل است که نمی‌توان آن را آزمایش کنند. برای مثال، گر شما در ماشین خود نشسته باشید و دستگاه GPS شما روشن باشد، شما می‌توانید سرعت و مکان دقیق خود را در یک لحظه بدانید. ولی این کار در دنیای ذرات غیر ممکن است و شما نمی‌توانید سرعت و مکان یک جسم را در یک لحظه بگویی. گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغwww.seemorgh.com/entertainment
 
جمعه 30/7/1389 - 11:18
سخنان ماندگار
امروز، امروز است.
امروز صبح اگر از خواب بیدار شدی و دیدی ستاره ها در آسمان نمی تابند ، ناراحت  نشو،حتما دارند با تو قایم باشک بازی می کنند، پس با آنها بازی کن.
اگر قبل از خواب آرزو کردی فردا باران ببارد، ولی نبارید،مطمئن باش الهه باران می خواهد تو شکوه باران را باور کنی،پس باورش کن.
امروز امروز است.
امروز هر چه قدر بخندی و هر چه قدر عاشق باشی ، به ذخایر نفتی جهان آسیبی نمی رسد،پس بخندو عاشق باش.
امروز هرچه قدر دلها را شاد کنی ، به قیمت بلیط اتوبوس اضافه نمی شود،پس شادی بخش باش.
امروز هر چه قدر نفس بکشی ، جهان با مشکل کمبود اکسیژن روبه رو نمی شود ، پس از اعماق وجودت نفس بکش.
امروز امروز است.
امروز هر چه قدر آرزو کنی ، چشمه آرزوهایت خشک نمی شود، پس آرزو کن.
امروز هر چه قدر خدا را صدا کنی ، خسته نمی شوی ، پس صدایش کن.
او منتظر توست.
او منتظر آرزوهایت ، خنده هایت ، گریه هایت ، آفرین گفتن هایت ، دل شاد کردن هایت، نفس کشیدن هایت ، ستاره شمردن هایت، عاشق بودن هایت است.
امروز امروز است، امروز جاودانه است و امروز زیباترین روز دنیاست.
the day was a year at first ,when children ran the garden
روزها به اندازه یک سال است ، وقتی که بچه هستی و توی باغ می دوی.
the day shrank down to a month, when the boys play ball
روزها به اندازه یک ماه می شوند ، وقتی که پسر بچه ای هستی و توپ بازی می کنی .
the day was a week then after , when young men walked in the garden
روزها به اندازه یک هفته می شوند ، وقتی که مرد جوانی هستی و در یک باغ قدم میزنی.
 the day was itself a day , when love grew tall
روزها به اندازه یک روز خواهند شد ، وقتی که عاشق می شوی.
the day shrank down to an hour , when old man limped in the garden
روزها به اندازه یک ساعت می شوند ، وقتی که سالخورده ای و در باغ راه می روی.
the day will last forever , when it is nothing at all
روزها به پوچی سپری می شوند ، وقتی که هیچ چیز در بین نیست
جمعه 30/7/1389 - 11:14
سخنان ماندگار
From every change in life, you can learn something importantمیتوانی از هر دگرگونی در زندگی درسی مهم بیاموزی In every change that you experience in life,در برخورد با هر دگرگونی در زندگی There will be time when you’ll wonder if you can endure.شاید بگویی که نه , تاب نحواهم آورد But you’ll learning that facing each difficulty one bye oneاما می آموزی که کنار زدن مشکلات یکی پس از دیگری Is n’t so hard.چندان هم دشوار نیست It when you don’t deal with a situationدشواری زمانی خواهد رسید که از برخورد با مشکلات بگریزی That it’s some times comes back to confront you againآنگاه است ک باز میگردد و تو را به مبارزه می خواند Changes are sometimes very painfulدگرگونیها گاه بسیار دردناکند But they teach us that we can endureاما به ما می آموزد که میتوانیم تاب بیاوریم  And that we can become stronger.و نیرومند تر گردیم Everything that comes into your life has a purpose,هر آنچه پیش آید مقصودی را دنبال می کنه But the outcome is in your hands Bye the action you take.ولی نتیجه کار در دست تو و شیوه مبارزه توست Be wise with your life,خردمندانه زندگی کن Be willing to endure,بردباری را پذیرا باش And always be willing to face life’s challenges.و همیشه آماده رویارویی با دشواریها شری.ال.هاووس هول
جمعه 30/7/1389 - 11:11
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته