• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 281
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 5723روز قبل
خانواده
صداي جمعه مي رسد به گوش
اما...
از تو صدايي نمي رسد
و انتظار تو...
وقتي كه مي گوييم
اللهم اكشف هذه الغمه عن هذه الامه بحضوره
معنا مي شود
مهدي جان!
وقت است كه باز آيي...
چهارشنبه 7/6/1386 - 10:44
خانواده
و دوباره جمعه اي ديگر از راه رسيد.و ما هنوز چشم انتظار قدمهاي مهربان مهدي(عج) هستيم.
آيا خواهد آمد آنروز كه در تقويم هايمان بنويسيم
سالروز ظهور حضرت مهدي
انشا الله
چهارشنبه 7/6/1386 - 10:43
خانواده
تو از راه مي رسي، درست هنگامي كه دود ستم ها، جهان را سيه چرده و چركين كرده باشد.
توازراه مي رسي، درست هنگامي كه قبيله ي قبله، قلب هاي خويش را بر كف دست نهاده و پيش كش راه تو نمايند.
تو از راه مي رسي، درست هنگامي ك دنيا، دستش را به سوي آمدن تو دراز كرده باشد.
تو از راه مي رسي، درست هنگامي كه هلهله ي همه ي مشتاقان و فرياد همه ي مستضعفان، نويد آمدنت را فرياد كنند.
تو از راه مي رسي، درست هنگامي كه گنداب فساد و ستم و تبعيض و ناروايي، چهار سوي عالم را فرا گرفته باشد و همه ي دل ها و ديده ها، مشتاقانه تو را بطلبند!
آه! كه اگر مي دانستم كجايي، خويشتن خويش را به رداي سبز و آسماني ات مي آويختم. از ديده، سرشك شادي مي ريختم وبه هيچ روي دامانت را از دست نمي نهادم!
آري، اي مولا! اگر يك بار، تنها يك بار تو را ببينم، از شادماني بال درمي آورم، پرواز مي كنم و درهر فرصتي با خداي يگانه راز و نياز مي كنم تا مرا شايسته ي آن گرداند كه همواره از فيض حضور و وجود مقدس تو، سرشار باشم. اگر يك بار، تنها يك بار، تورا ببينم، عاجزانه از خداوند مي طلبم كه نعمت رويت خورشيد را، حتي لحظه اي ازمن نگيرد.


چهارشنبه 7/6/1386 - 10:41
خانواده
همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويى
چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزويى؟!
به كسى جمال خود را ننموده‏يى و بينم
همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت و گويى!
غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم
تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از ميانه، گويى!
به ره تو بس كه نالم، ز غم تو بس كه مويم
شده‏ام ز ناله، نالى، شده‏ام ز مويه، مويى
همه خوشدل اين كه مطرب بزند به تار، چنگى
من از آن خوشم كه چنگى بزنم به تار مويى!
چه شود كه راه يابد سوى آب، تشنه كامى؟
چه شود كه كام جويد ز لب تو، كامجويى؟
شود اين كه از ترحّم، دمى اى سحاب رحمت!
من خشك لب هم آخر ز تو تَر كنم گلويى؟!
بشكست اگر دل من، به فداى چشم مستت!
سر خُمّ مى سلامت، شكند اگر سبويى
همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه، بنشين كنار جويى!
نه به باغ ره دهندم، كه گلى به كام بويم
نه دماغ اين كه از گل شنوم به كام، بويى
ز چه شيخ پاكدامن، سوى مسجدم بخواند؟!
رخ شيخ و سجده‏گاهى، سر ما و خاك كويى
بنموده تيره روزم، ستم سياه چشمى
بنموده مو سپيدم، صنم سپيدرويى!
نظرى به سوىِ (رضوانىِ) دردمند مسكين
كه به جز درت، اميدش نبود به هيچ سويى‏


چهارشنبه 7/6/1386 - 10:38
خانواده
سلام علي آل ياسين.آقاي خوبم سلام.امروز چهارشنبه است روز زيارت آل ياسين.
دوست دارم يه شب چهارشنبه هم من رو ببري جمكران.
دوست دارم جوري باشم كه بهم اجازه بدي توي فضايي كه تو حضور داري ،نفس بكشم.
دوست دارم اونقدر بهت نزديك باشم،كه ديگه احساس غريبي نكنم.
دوست دارم هموني باشم كه شما مي خواي.
و مي دونم اگه شما برام دعا كني خدا هم مستجاب مي كنه.
آقا جون مي دونم كه خودم حجاب راه هستم،برام دعا كنيد اين حجاب رو بردارم.
آقا جون ديگه دلم ني خواد ،دل شما رو با گناهام بشكنم،شما هم كمكم كنيد.
آقا جون دلم مي خواد به خدا برسم،برام دعا كنيد.
آقا جون اگه شما بيايد ما هم از گمراهي در مي ايم،پس زودتر بيايد.
آقا جون مي دونم همين الان هم از ما دور نيستيد،پس كمكم كنيدتا شرمنده نشم
چهارشنبه 7/6/1386 - 10:35
خانواده
آقا دلم از دست خودم زله شده شما رو به دل شکسته مادرتان بیا 1171 سال کم نیست برای نشان دادن اندازه دل تنگی مان بیا که غروب جمعه هم دلش گرفته
شنبه 3/6/1386 - 14:48
خانواده
دير هنگامي است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره هاي اشتياقت، سوخته ايم باغ آرزوها به شوق بهار روي تو خزان ها را مي شمارد و چکامه هاي خونين شقايق را مي نگارد؛
نرگس ها داغ هجر تو بر سينه دارند؛
عروسان چمن جز به مژده جمال دلارايت سر زحجله عيش برنيارند؛
مهديا!
معراج نشيني بگذار و از پرده غيبت به دراي و رخسار محمدي بنماي؛
که خيل منتظران به جان آمده از حقارت و عيدهاي دنيايي، چشم بر بلنداي وعده ديدار تو دارند.
اي گوشوار عرش الهي! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و يقين، بر دوش مي کشيم و به ترنم آواي ظهور سرخوشيم، هر بامداد ، ياد طلوع تو را در سينه مي پرورانيم و پرتو چهره تو را در ديده نقش مي زنيم.
عمري است که اشک هايمان را در کوره سوزان حسرت ها انباشته ايم و انتظار جمعه اي را مي کشيم که جويبار ظهورت از پشت کوه هاي غيبت سرازير شود، تا آن کوره را بدان آب خاموش سازيم و آن حسرت ها را به دريا ريزيم.
سبکبار، تن خسته مان را در زلال آن بشوييم.
اي اميد بي پناهان، بيا...بيا.
از ثري تا به ثريا، دل هاي بي قراران، شيداي يک نگاه توست.
از سوي تا ماسوي جان هاي بي پناهان، نثار قدم هاي تو باد.
بيا و روزه داران غيبت را به افطار فرج بنشان و قضاي عهد انتظار را دستي برافشان
شنبه 3/6/1386 - 14:44
دانستنی های علمی
لحظه شماري مي كنم يراي آن روزي كه مي آيي
تادركناركعبه نداي اناالمهدي سردهي
بياوباآمدنت مادرت راشاد كن بيا
تازمزمه اين الطالب و بدم المقتول بكربلا
راديگرنگوئيم وفريادزنيم آمده است منتقم خون
حسين (ع).
گرمن مانع ظهور توام آقاجان بياخودمرادركفن كن...
التماس دعا
شنبه 3/6/1386 - 14:41
خانواده
اللهم عجل لوليك الفرج
باسلام به تموم كساني كه اين پيام و دارن ميخونن اگه همه با هم دعا همين الآن آقامون مي ياد .پس بياين يه پيمان مقدس ببنديم و باهم قرار بذاريم كه بعد از هر نماز 14 مرتبه به نيابت از چهارده معصوم بگيم
اللهم عجل لوليك الفرج
شنبه 3/6/1386 - 14:39
خانواده
سلام علي آل ياسين.آقاي مهربانم باز جمعه سپري شد و تو نيامدي .باز ما را با بي كسي تنها گذاشتي .
امام من باز هم يتيمي؟
امام من باز هم تنهايي؟
اما ما همچنان منتظر مي مانيم.
آقا ياريمان كن تا منتظران خوبي باشيم.
آقا ياريمان كن تو را بشناسيم كه اگر نشناسيم ((ظللت عن ديني)).
آقا برايمان دعا كن تا دو چهره نباشيم.
آقا اگر با خواندن نامه عملم ،امروز دلت شكست ،عذر مي خواهم.دعا كن تا خدا مرا ببخشد.

شنبه 3/6/1386 - 14:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته