• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 281
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 5743روز قبل
شعر و قطعات ادبی
مسير قدمهايت اي بيقرار كجاست
بدل هواي تو دارم قرار كجاست
دلم ربوده دو چشمان دورپيمايت
چه با وقار عبوري به انتظار كجاست
بسان مرد غريبي چو غم بر دوش
محل استراحت ان رهسپار كجاست
نثار قامت زيبايت اي اميد زمان
كنم غبار وجودم ره گذار كجاست ..
جمعه 9/6/1386 - 10:5
دانستنی های علمی
چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم
ای طرفه نگارم
از دوری صیاد دگر تاب ندارم
رفته است قرارم
چون آهوی گم گشته به هر گوشه دوانم
تا دام در آغوش نگیرم نگرانم
از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی
بر دل بنشانی
چون پرتو خورشید اگر رو بکِشانی
وای از شب تارم
در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم
از دیده ره کوی تو با اشک بشویم
با حالِ نذارم
برخیز که داد از من بیچاره ستانی
بنشین که شرر بر دل تنگم بنشانی
تا آن لب شیرین به سخن باز گشائی
خوش جلوه نمائی
ای برده امان از دل عشاق کجائی
تا سجده گذارم
گر بوی ترا باد به منزل برساند
جانم برهاند
ور نه ز وجودم اثری بیش نماند
جز گرد و غبارم
جمعه 9/6/1386 - 9:58
دانستنی های علمی

حضرت بقية اللّه ـ ارواحنا فداه ـ در ميان ماست اگر چه پنهان از ديدگان. او تنها موجودى نيست كه از ديدگان ما غايب است و ما به وجودش ايمان داريم; بلكه موجوداتى نامرئى فراوانى داريم كه در وجودشان كوچكترين ترديدى نيست:

اعتقاد به خداوندى كه هرگز ديده نمى شود، در رأس عقايد ما قرار دارد; روح كه بر بدن ما اشراف دارد و ديناميسم بدن ما از آن سرچشمه مى گيرد، در وجود آن هيچ ترديدى نداريم در حاليكه قابل رؤيت نيست و به چشم نيز ديده نمى شود; يا هوايى را كه روزانه بيش از چهل هزار بار استنشاق مى كنيم و يا گازهاى مختلف سمّى و سودمند و يا صدايى كه از تارهاى صوتى ما بر مى خيزد و پرده ى گوشمان را مى نوازد.

امواج الكتريسيته كه با ديدگانمان نمى بينيم ولى همواره از خطرش ترسناكيم و . . .

اينها نمونه هاى ساده اى از اشياء نامرئى در جهان طبيعت است كه برخى با چشم عادى ديده نمى شوند و برخى ديگر حتى با چشم مسلح نيز قابل رؤيت نيستند و اين هرگز دليل بر عدم وجود و حضورشان نمى باشد.

جمعه 9/6/1386 - 9:55
شعر و قطعات ادبی

ای منتظران مژده که این منظر آمد

                      محبوب خدا حجت ثانی عشر آمد

                                              

 

 

پنج شنبه 8/6/1386 - 15:1
دانستنی های علمی
امام سجاد(ع) می فرمایند:(خدایا من در کلبه ی فقیرانه ی خود چیزی دارم ‏که تو در عرش کبریایی خود آن را نداری.من در کلبه ی فقیرانه ی خود ‏همچون تویی دارم و تو در عرش کبریایی خود همچون خودی نداری.)‏
‏ خدایا! او که همه چیز را داشت این را گفت،من که هیچ ندارم چه بگویم؟
خدایا!وقتی به نماز می ایستم آنقدر تهی گشته ام که نتوانم از وجود خویش ‏ابنیه ای سازم برای زندگیم.آن زمان که شور و شادی فراوان از درونم فریاد ‏می کشد و من ناتوان تر از آنم که وجودم را اندکی از وجودت دانم.‏
خدایا!در نمازم وقتی به قنوت می رسم دستانم می لرزند نمی دانم که از تو ‏چه بخواهم و فقط گریه می کنم .می بینی گریه فقط رابطه ی بین من و ‏توست. خدایا،حتی آسمان دگر تحمل گریه هایم را ندارد چرا که گریه های من ‏فراتر از گنجایش آسمان است.‏
خدایا!من تمام حرف هایم را فقط به تو می گویم. من به دل خود یاد داده ام که ‏هر آنچه را که می خواهد به او ندهم. ‏
خدایا! همیشه پشت پلک هایم سنگینی می کند،می دانی چرا ؟ آخر تنهایی ‏وجودم در ایستگاه مژک ها انتظارت را می کشند . ‏
خداوندا! نمی دانم تکلیف این همه نگاه چه می شود؟ تا چه وقت باید پشت ‏مژک ها مخفی بمانند . بعد از این چه کسی نای بودن مرا به تصویر می ‏کشد؟
معبود من! آن زمان که تو را نیایش می کنم،جا پای اشک هایم را می بینم ‏که راهی به نور ماه دارند و به وضوح می بینم که گلدان خا لی احساسم ‏هزاران هزار شاخه ی محبتی دارد که با یاد تو رشد کرده اند.‏
خدایا!آنقدر با تو حرف دارم که گاهی وقت ها فکر می کنم وسعت زمین و ‏آسمان نیز برای حرف هایم کم است.‏
خدای من! این هجای انتظار از" الف" و آخرش که" ر" اشاره می کند بوی ‏درد می دهد . تا چه وقت باید هزا ران هزار گویش شبانه ی باران را به چشم ‏خرید . ‏
‏ آری من وسعت شبانه ی بارانم . من تمام بود و نبودم وابسته به توست .‏
‏ معبود من! می گویم و می دانم که می شنوی . هر چه قدر از من روی ‏برگردانی باز هم به سراغت خواهم آمد. پروردگارا، تا چه وقت باید فریاد ‏زنم که ای معبود همیشگی ام دستگیرم باش؟
خدایا! توان من با نا توانی پیمان بسته .‏
خدایا! هر وقت که می خواهم با تو سخن بگویم نماز می خوانم و هر وقت که ‏می خواهم تو با من سخن گویی قرآن.‏
‏ وقت نماز است وقت ملاقات همیشگی . اینک من باید با تو سخن بگویم . ‏ولی نمی دانم چرا وقتی به نماز می ایستم حرف هایم یواشکی از پس هم از ‏
‎ ‎می دوند؟ خدایا، ببین حتی کلمات نیز از من روی بر می گردانند. ‏
خدای من! روزها جای خود را به تیرگی شب می سپارند، خورشید پشت ابر ‏پنهان شده و تیرگی ها موهایم را شانه می زنند. آخر معبود من، این دگر چه ‏بهانه ای بود که به دست روزگار داده ای که از من روی بر گرداند؟ می بینی ‏خدای من؟ غم من یکی دو تا نیست و پرواز یک خیال محال است آن زمان که ‏بال ها شده است وبال پرنده ها.‏
پروردگارا! می خواهم از این به بعد تو را درک کنم چرا که وجودم را در ‏وجودت یافته ام از این به بعد با قامتی به بلندای فریاد به نماز می ایستم و ‏فریاد می زنم سپاس پروردگار جهانیان. پروردگار آسمان ها و زمین.‏
می بینی حالا وجودم و وجودت رابط ما خواهد بود .‏

‏ ‏
چهارشنبه 7/6/1386 - 11:39
خانواده
من در نگاهت نيستم !
من كيستم؟
شايد خاري كه در نگاهت روييده
دوست داشتني بي كوشش
بي رسيدن
جا مانده اي در راه
باز هم به قلب من نگاه كن
اي كه در ميان جاده مانده اي
چهارشنبه 7/6/1386 - 11:37
خانواده
ديشب جمال رويت تشبيه ماه كردم
تو به ز ماه بودي ، من اشتباه كردم
السلام عليك يا سيدنا و مولانا يا صاحب العصر و الزمان
يا وجيها عند الله ، اشفع لنا عند الله
اي عزيز درگه حق ، كن عنايتي تو ما را
جان مادرت زهرا كن شفاعتي تو مارا
پيشاپيش فرا رسيدن سالروز ميلاد بانوي دو عالم فاطمه الزهرا ،انسيه الحوراء را به آقايمان ، تاج سر تمامي مسلمين و نيز مسلمين جهان تبريك عرض مي نمايم.
به اميد تعجيل در ظهور مولا حجت بن الحسن سه صلوات بر محمّد و آل محمّد.


چهارشنبه 7/6/1386 - 11:35
خانواده
كمكم كن
بر سر راهم
و با كوله اي از اشتباه
اسم تو براي من مقدسه
تا نفس تو سينه پرپر ميزنه
باورم كم كه فقط باور تو مي تونه قفل قفس رو بشكنه
كمكم كن
منتظرم
چهارشنبه 7/6/1386 - 11:34
خانواده
السلام عليك يا اباصالح
السلام عليك يا باب الحوائج
سلام بر پناه بي پناهان
سلام بر يار
سلام بر عشق
مهدي جان به فريادم برس كه فرياد رسي ندارم
مهدي جان به دادم برس كه در راه مانده ام بيچاره ام بدبختم
يا مهدي ادركني ولا تهلكني
اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم
چهارشنبه 7/6/1386 - 11:32
خانواده

وای از شب تارم! وای از شب تارم!!!
آقا جون!!! گریه امونم نمیده!!! بغض گلومو له کرده!!! اشک روی صورتمه!!! الان نصف شبه!!! دلم داره میترکه!!! خیلی بدبختم!!!
عزیز دلم!!! خیلی بیچاره ام!!!
آقا!!! دلم گرفته!!!
به خدا شرمنده ام!!! جلای دل من باش!!!
دوست دارم وسط گریه هام بمیرم!!!
تو رو به عزتت قسم منتظرم نذار!!!
خودت که میدونی من خراب یکی از اون لحظه هام!!!
آقا دلم بد جور هواتو کرده!!!
آقا بدجور پشیمونم!!! به خدا میخوام دلمو بزنم به دریات!!!
دستمو بگیر!!!
مرحم گلوم باش!!!
چی دارم میگم؟؟؟
میدونم داری میخونی!!!
السلام علیک یا اباصالح (عج)
السلام علیک یا اباعبدالله (ع)
السلام علیکم یا اهل البیت!!!

چهارشنبه 7/6/1386 - 11:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته