• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1977
تعداد نظرات : 4816
زمان آخرین مطلب : 1972روز قبل
تبریک و تسلیت

سلام

صفررفت وربیع الاول آمد

عزای شیعیان را آخرآمد

حلول ماه ربع الاول بر همه شیعیان مبارکباد 

سه شنبه 2/10/1393 - 17:32
شعر و قطعات ادبی

سلام

سالروز شهادت ثامن الحجج آقا علی بن موسی الرضا(ع)بر شما تسلیت باد

مردی غریب یکه وتنها به شهر مرو
در حجره ای می خورد از درد پبچ وتاب
هشتم امام شیعه بود این یگانه مرد
مسموم  زهرگشته وافتاده بر تراب
سوزد ز زهر کینه مامون وجود او
هر دم بیاورد به لبش ذکر آب آب
دور ازمدینه باشد ودور از عیال خویش
دیدار با جواد(ع)برایش چنان سراب
بر خاک حجره غلت می زند ودرد می کشد
حالش به یاد مادر خود فاطمه خراب
لطف خدا ببین که جواد (ع)آمده برش
بر روی زانویش بگرفته ست راس باب
مولا رضا(ع)نمود وصیت به پور خویش
آنگه بداد جان وپسر دیده اش پر آب
یا رب نصیب کن که به روز شهادتش
باشم کنار تربت آن پور بو تراب

شاعر : اسماعیل تقوایی

دوشنبه 1/10/1393 - 8:44
تبریک و تسلیت

سلام

آخرماه  صفر  گردیده  ایام  عزا

هم پیمبر(ص)هم حسن(ع)بعدش علی موسی الرضا

تسلیت بادا به شیعه این مصیبتها که زد

آتشی بر قلب زهرا(س)وعلی مرتضی(ع)

مصیبتهای پایان ماه صفر بر همه عزیزان تسلیت باد

شنبه 29/9/1393 - 9:31
شعر و قطعات ادبی

سلام

با عرض تسلیت به مناسبت بیست وهشتم ماه صفر

مردی به بسترست فتاده در احتضار
مردی که کرد مذهب اسلام بر قرار
مردی که صرف کرد همه روزهای عمر
در جنگ با تجاهل وکفار روزگار
با اینکه در غدیر مشخص نمود راه
دل ناگران بود زانجام نیک کار
ساعات آخر وسر او روی زانوی
داماد او علیست به چشمان اشکبار
بر روی سینه اش سر زینب،حسن،حسین
طفلان فاطمه همه نالند بی قرار
نالان تر از همه به برش دخت اطهرش
امن یجیب خوان شده با حال اضطرار
زهرای خویش خواندو بگوشش بگفت راز
بر صورتش نمود گل لبخند آشکار
چون پر کشید روح پیمبر بسوی حق
چندی گذشت راز مگو گشت آشکار
آتش زدند خانه زهرا(س) حرامیان
ضربت بخورد از سوی آن فرد نابکار
هفتاد روز گذشت زهجران آن پدر
دختر برفت سوی پدر با تنی نزار

شاعر : اسماعیل تقوایی

چهارشنبه 26/9/1393 - 11:49
اهل بیت

 سلام

کم کم به روزشهادت آقا امام حسن مجتبی(ع) نزدیک می شویم..شعری در رثای آن حضرت تقدیم می شود:

تا زهر هلاهل به حسن(ع) کارگر افتاد
گویی به تمام جگر او شرر افتاد
بالا چوبیاورد به تشتی همه ی زهر
ای وای که خون جگرش در نظر افتاد
زینب چو به احوال برادر نگه انداخت
نالید وزاو اشک روان از بصر افتاد
آنگاه که روحش زبدن رفت حسین(ع)گفت
برخیز برادر که خلل در کمر افتاد
اطفال صغیرش همه نالان وغمینند
قاسم به فغان بر روی نعش پدر افتاد
بردند که دفنش کنند خانه ی جدش
از تیر عدو بر بدن او اثر افتاد
گردید کفن سرخ زخون بدن او
گویی به شفق چهره ی قرص قمر افتاد
از ماتم خونین حسن (ع)شاه کریمان
در جنت حق مادر او خونجگر افتاد
شاعر:اسماعیل تقوایی

سه شنبه 25/9/1393 - 11:52
اهل بیت

 سلام

چند روز دیگر رحلت جانگداز رسول اکرم(ص)است.شعری به این مناسبت تقدیم می گردد:

پدری محتضر به بستر خویش
دخترش زار ودیده گریان است
مادر این پدر بود دختر
بهر او یار بهتر از جان است
سالیانی است باغ زندگیش
با گل فاطمه (س)گلستان است
سخت باشد به باور زهرا(س
عمر بابا ی او به پایان است
ذکر امن یجیب می خواند
اشک می ریزد وپریشان است
بر شفای پدر دو دست دعاش
رو به عرش خدای سبحان است
لیک تقدیر رفتن باباست
این زاوضاع او نمایان است
زین جهان میرود رسولی که
صاحب مصحفی چو قرآن است
می رود آن پیمبری که به حق
رحمت بی بدیل دوران است
آن رسولی که آخر رسل است
بر مسلمان همیشه میزان است
آخرین لحظه باشد وسراو
روی زانوی شاه مردان است
شاه مردان علی چو ن هارون
وپیمبر چو پور عمران است
گرم نجوا شدند در آندم
دیده ی هر دو اشکباران است
دید پیغمبر خدا،زهرا(س
سخت بر سر زنان ونالان است
گفت با دخترش نزدیک آی
موردی گویمت که پنهان است
گوش دختر پدر چه می گوید
ای عجب فاطمه چه خندان است
گفت زاری تو کم نما جانا
زود هجران ما به پایان است
بعد من بر تو سخت می گیرند
دشمن تو جنود شیطان است
در بیت تو را زنند آتش
جمله بشکسته هر نمکدان است
پهلویت زخم ضرب در گردد
نخل عمرت اسیر طوفان است
پیش من آیی وزبعد تو
مرتضی بیقرار وحیران است


شاعر:اسماعیل تقوایی

دوشنبه 24/9/1393 - 11:14
اهل بیت
 سلام
 
امام حسین علیه السلام
ـ روز عاشورا ـ در میدان شهادت در جملاتی حماسی فرمودند:

من پسر على هستم كه برگزیده خاندان هاشم است * هنگام به خود بالیدن، مرا همین افتخار كافى است.

نیاى من پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است كه بهترین خلق خداست * و ما چراغ خداییم كه در زمین مى‌درخشد.

و فاطمه، مادر من است كه از سلاله احمد است * و عموى من جعفر كه دارنده دو بال نامیده مى شود.

كتاب خدا در میان ما به حقّ نازل شد * و هدایت در میان ماست و وحى از ما به نیكى یاد مى‌كند.

ما امان خداییم براى همه خلایق * و این را در میان مردم، پنهان و پیدا مى‌گوییم.

ماییم عهده داران حوض كوثر كه دوستان خود را سیراب مى كنیم * با جامى از رسول خدا و این چیزى است كه هرگز انكار نمى‌شود.

شیعیان و طرفداران ما در میان مردم بهترین طرفداران هستند * و بدخواه ما در روز رستاخیز زیان مى‌كند.

متن حدیث:

الإمام الحسین علیه السلام ـ فی یَومِ عاشوراءَ ـ :
أنَا ابنُ عَلِیِّ الخَیرِ مِن آلِ هاشِمٍ
كَفانی بِهذا مَفخَرًا حینَ أفخَرُ

وجَدّی رَسولُ اللّه ِ أكرَمُ خَلقِهِ
ونَحنُ سِراجُ اللّه ِ فِی الأَرضِ یَزهَرُ

وفاطِمُ اُمّی مِن سُلالَةِ أحمَدَ
وعَمِّیَ یُدعى ذَا الجَناحَینِ جَعفَرُ

وفینا كِتابُ اللّه ِ اُنزِلَ صادِقًا
وفینَا الهُدى والوَحیُ بِالخَیرِ یُذكَرُ

ونَحنُ أمانُ اللّه ِ لِلخَلقِ كُلِّهِمُ
نُسِرُّ بِهذا فِی الأَنامِ ونَجهَرُ

ونَحنُ وُلاةُ الحَوضِ نَسقی وَلِیَّنا
بِكَأسِ رَسولِ اللّه ِ ما لَیسَ یُنكَرُ

وشیعَتُنا فِی النّاسِ أكرَمُ شیعَةٍ
و مُبغِضُنا یَومَ القِیامَةِ یَخسَرُ


«المناقب،ج4 ص80 - الاحتجاج،ج 2 ص 103-موسوعه ص498»
يکشنبه 23/9/1393 - 9:55
اهل بیت

سلام

اربعین سرور وسالار شهیدان عالم امام حسین(ع)فرارسید..

چهل روز گذشت...

چهل روز از مصیبت عظمی گذشت...
چهل روزی که به زینب سلام ا...علیها چون چهل سال گذشت..
چهل روزی که در آن حضرت زینب به صبر در مقابل مصائب معنای تازه ای بخشید..
چهل روز ی که هر روزش بر لبان زینب وزنان حرم آیه امن یجیب بود..
وچه زیباست که با اینهمه مصائب زینب سلام ا..علیها در جواب طعنه ابن زیاد ملعون فرمود:

ما رایت الا جمیلا....جز زیبائی چیزی ندیدم

اربعین حسینی بر همه عاشقان حسین علبه السلام تسلیت باد

چهارشنبه 19/9/1393 - 14:26
اهل بیت

سلام
 اربعین سرور وسالار شهیدان عالم امام حسین (ع)فرا رسید..
چهل روز سپری شد...
چهل روز از مصیبت عظمی گذشت...
چهل روزی که به زینب سلام ا...علیها چون چهل سال گذشت..
چهل روزی که در آن حضرت زینب به صبر در مقابل مصائب معنای تازه ای بخشید..
چهل روز ی که هر روزش بر لبان زینب وزنان حرم آیه امن یجیب بود..
وچه زیباست که با اینهمه مصائب زینب سلام ا..علیها در جواب طعنه ابن زیاد ملعون فرمود:

ما رایت الا جمیلا....جز زیبائی چیزی ندیدم
 
اربعین امام حسین (ع)بر همه شیعیان تسلیت باد
چهارشنبه 19/9/1393 - 14:20
شعر و قطعات ادبی

چهل شب است نمازم نشسته می خوانم
شراره زد غم هجرتو بر دل وجانم
چهل شب است که بر نی سرت چو ماه منیر
به نور روی تو محمل به راه می رانم

چهل شب است که چشم زنان بسوی من است
چهل شب است سپر از برای طفلانم
چهل شب است حسینم،زکف برفته قرار
به خوردن کتک و تازیانه مهمانم
چهل شب است اسارت،چهل فراز وفرود
به یاد جسم تو در قتلگاه گریانم
به کوفه برده شدم شهر آشنائی ها
که از غریبگیش بهر خویش حیرانم
به شهر شام بلا سختها گذ شته به من
که لطمه هاش نموده بسی پریشانم
ز یاد من نرود ضربه های چوب یزید
به آن لبان پر از آیه های قرآنم
چهل شب است به کوفه به شهر شام بلا
بسان سرو سهی  قهرمان  میدانم
چهل شب است که هر شب یه یاد صبح دگر
به لب ترانه ی امن یجیب می خوانم
گذشته است چهل شب چنان چهل سالی
زهجر روی تو چون پیر زال می مانم
هر آنچه را که بدیدم هر آنچه آه کشیدم
به راه حق همه را من جمیل می دانم
گذشت آن همه شب کربلا بیامده ام
خجل زدفن رقیه به شام ویرانم...

شاعر :اسماعیل تقوایی

سه شنبه 18/9/1393 - 10:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته