• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 27021
تعداد نظرات : 2747
زمان آخرین مطلب : 3223روز قبل
رمضان

 

 

 قطعه ه‏ای از دیوان شهریار  با عنوان «هدیه روزه داران‏»:

حکمت روزه داشتن بگذار باز هم گفته و شنیده شود

صبرت آموزد و تسلط نفس و ز تو شیطان تو رمیده شود

 هر که صبرش ستون ایمان بود پشت‏شیطان از و خمیده شود

 عرفان سر کشیده گوش به زنگ کز شب غره ماه دیده شود

 آفتاب ریاضتی که ازو میوه معرفت رسیده شود

 عطش روزه می بریم آرزو کو به دندان جگر جویده شود

چه جلایی دهد به جوهر روح کادمی صافی و چکیده شود

 بذل افطاری سفره عدلی است که در آفاق گستریده شود

 فقر بر چیده‏دار از خوانی که به پای فقیر چیده شود

 شب قدرش هزار ماه خداست گوش کن نکته پروریده شود

 از یکی میوه عمل که درو کشته شد سی هزار چیده شود

 گر تکانی خوری در آن یک شب نخل عمر از گنه تکیده شود

 چه گذاری به راه تو به کزو پیچ و خمها میان بریده شود

مفت مفروش کز بهای شبی عمرها باز پس خریده شود

روز مهلت گذشت و بر سر کوه پرتوی مانده تا پریده شود

 تا دمی مانده سر بر آر از خواب ور نه صور خدا دمیده شود

در جهنم ندامتی است کزو دست و لبها همه گزیده شود

مزه تشنگی و گرسنگی گر به کام فرو چشیده شود به

 خدا تا گرسنه‏یی نالید تسمه از گرده‏ها کشیده شود

(دیوان شهریار ج 2 ص 1014)

 

در غیاث اللغات در توصیف ماه مبارک رمضان آمده است : ماه نهم از ماه های قمری بین شعبان و شوال و رمضان سنگ گرم است و از سنگ گرم پای روندگان می سوزد و شاید که به وقت وضع این اسم ماه صیام در شدت گرما باشد و یا ماخوذ است از " رمض " که به معنی سوختن است .

به گزارش مهر ، ماه صیام گناهان را می سوزاند و معنی " رمض " سوخته شدن پای از گرمی زمین است ، چون ماه صیام موجب سوختگی و تکلیف نفس است .

ماه رمضان المبارک که به " شهر الله " نیز معروف است ، از این نظرها که تنها ماهی است که نام آن در قرآن کریم ذکر شده است ، از فضیلتی بس والا برخوردار است : شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ( قرآن کریم - سوره بقره - آیه 182 )

نزول قرآن مجید در این ماه و شب لیله القدر و ماه روزه داری سلوک روحی مسلمانان و ...از دیگر ویژگیهای ارزنده این ماه مبارک است .

درباره ماه مبارک رمضان احادیث و روایات بسیاری به ما رسیده است و کتابهای فراوانی نیز در فضایل این ماه به رشته تحریر در آمده است . لیکن در این مجال از زاویه ای دیگر به این ماه مبارک خواهیم نگریست که جهانی دیگر است و از حلاوتی دیگر برخوردار و آن همانا انعکاس این ماه شریف در آینه زلال ادبیات است که تجلی گاه عالیترین جلوه های فرهنگ و معارف اسلامی است .

نخستین نکته در این باب این که به تحقیق در ادبیات هیچ یک از ملل جهان ماهی تا به این اندازه در قلمرو ادبیات وارد نشده و مورد ارادت و ستایش سخن سرایان و ادبا قرار نگرفته است .

در " ادبیات فارسی " همواره ماه رمضان و ماه محرم الحرام مورد توجه سخنوران چیره دست ، خصوصا شاعران شیعی مذهب قرار داشته است . اگر ماه محرم به خاطر حماسه بزرگ عاشورای حسینی نظر شاعران متعهد و ستم خیز را که عاشقانه به ساحت مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین ( ع) عشق می ورزند را برانگیخته ، ماه رمضان با آمیزه ای بسیار متنوع ، همواره نظر سخن سرایان را به خویش جلب نموده است .

 

 

سه شنبه 18/4/1392 - 8:28
رمضان

 

دیوان شاعر رند مذهب ادب فارسی نیز از برکت ماه رمضان بی بهره نبوده است.

حافظ در دیوان خود 5 بار واژه «روزه‏» 3 بار «رمضان‏» ،2 بار «صیام‏» و یک بار «روزه دار» را به کار برده است کاربرد این مضمون تقریبا در تمامی غزلها یکسان است و شاعر در بیشتر آنها به آمدن ماه رمضان و بر چیدن جام می یا دیده شدن هلال عید و در دادن جام و قدح اشاره کرده است. یکی از معانی روزه که در رساله اصطلاحات فخر الدین ابراهیم عراقی نیز آمده است این است که روزه در اصطلاح، قطع التفات را گویند. انصاری گوید:

«روزه جوانمردان طریقت‏به زبان اهل معرفت‏بشنو و ثمره سر انجام آن بدان، چنانکه تو تن را به روزه داری، و از طعام و شراب باز داری، ایشان دل را به روزه دارند و از جمله مخلوقات باز دارند تو از بامداد تا شبانگاه روزه داری، ایشان از اول عمر تا به آخر روزه دارند، و روزه و عید خواجه حافظ نیز جز ازین مقوله نمی‏تواند باشد، در ذیل به شواهدی از دیوان حافظ اشاره می‏شود:

روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست

می زخمخانه به جوش آمد و می‏باید خواست

توبه زهد فروشان گران جان بگذشت

وقت رند و طرب کردن رندان پیداست

(حافظ ص 16)

بیا که ترک فلان خوان روزه غارت کرد

هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد

که خاک میکده عشق را زیارت کرد...

(حافظ ص 89)

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت

در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت

وقت عزیز رفت‏ بیا تا قضا کنیم

عمری که بی حضور صراحی و جام رفت

در تاب توبه چند توان سوخت همچون عود

می‏ده که عمر در سر سودای خام رفت

(حافظ ص 58)

باز ای و دل تنگ مرا مونس جان باش

وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

زان باده که در میکده عشق فروشند

ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش...

(حافظ ص 184)

 

سه شنبه 18/4/1392 - 8:26
رمضان

 

 

مولانا روزه را مادری می‏داند که کریمانه به سوی اطفال خویش آمده است پس نباید دامان چنین مادری را آسان از دست فرو هشت:

سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه

مهل ای طفل به سستی طرف چادر روزه

بنگر روی ظریفش بخور آن شیر لطیفش

به همان کوی وطن کن، بنشین بر در روزه

بنگر دست رضا را که بهاریست ‏خدا را

بنگر جنت جان را شده پر عبهر روزه

هله‏ای غنچه نازان، چه ضعیفی و چه یازان

چون رسن باز بهاری بجه از خیبر روزه

تو گلا غرقه خونی چیی دلخوش و خندان

مگر اسحاق خلیلی خوشی از خنجر روزه

ز چیی عاشق نانی، بنگر تازه جهانی

بستان گندم جانی هله از بیدر روزه

(کلیات شمس، جزو پنجم)

 

در این ماه که مهمان خدا هستیم، درهای دوزخ بسته و درهای بهشت‏به رویمان باز خواهد شد:

دلا در روزه مهمان خدایی

طعام آسمانی را سرایی

درین مه چون در دوزخ ببندی

هزاران در ز جنت‏برگشایی... (4)

(کلیات شمس جزو ششم صص 35 و 361)
 

در غزلی شیوا با ردیف «صیام‏» به تاثیر روزه در دل و جان می‏پردازد که آن از زبان خود مولانا خوشتر است:

می‏بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام

گر تو خواهی تا عجب گردی، عجایب دان صیام

گر تو را سودای معراجست ‏بر چرخ حیات

دانک اسب تازی تو هست در میدان صیام

هیچ طاعت در حبان آن روشنی ندهد تو را

چونک بهر دیده دل کوری ابدان صیام

چونک هست این صوم نقصان حیات هر ستور 

خاص شد بهر کمال معنی انسان صیام

چون حیات عاشقان از مطبخ تن تیره بود

پس مهیا کرد بهر مطبخ ایشان صیام

چیست آن اندر جهان مهلکتر و خونریزتر

بر دل و بر جان و جا خون خواره شیطان صیام

خدمت‏خاص نهانی تیز نفع و زود سود

چیست پیش حضرت درگاه این سلطان؟ صیام

ماهی بیچاره را آب آنچنان تازه نکرد

آنچ کرد اندر دل و جانهای مشتاقان صیام

در تن مرد مجاهد در ره مقصود دل

هست‏بهتر از حیوة صد هزاران جان صیام

گرچه ایمان هست مبنی بر بنای پنج رکن

لیک و الله هست از آنها اعظم الارکان صیام

لیک در هر پنج پنهان کرده قدر صوم را

چون شب قدر مبارک هست‏خود پنهان صیام

سنگ بی قیمت که صد خروار ازو کس ننگرد

لعل گرداند چو خورشید درون کان صیام

شیر چون باشی که تو از روبهی لرزان شوی

چیره گرداند تو را بر بیشه شیران صیام

بس شکم خاری کند آنکو شکم خواری کند

نیست اندر طالع جمع شکم خواران صیام

خاتم ملک سلیمانست‏یا تاجی که بخت

می‏نهد بر تارک سرمای مختاران صیام

خنده صایم به است از حال مفطر در سجود

زانک می‏بنشاندت بر خوان الرحمن صیام

در خورش آن بام تون، از تو به آلایش بود

همچون حمامت‏بشوید از همه خذلان صیام

شهوت خوردن ستاره نحس دان تاریک دل

نور گرداند چو ماهت در همه کیوان صیام

هیچ حیوانی تو دیدی روشن و پر نور علم

تن چون حیوانست مگذار از پی حیوان صیام

شهوت تن را تو همچون نیشکر در هم شکن

تا درون جان ببینی شکر ارزان صیام

قطره تو، سوی بحر کی توانی آمدن؟!

سوی بحرت آورد چون سیل و چون باران صیام

پای خود را از شرف مانند سر گردان به صوم

زانک هست آرامگاه مرد سر گردان صیام

خویشتن را بر زمین زن درگه غوغای نفس

دست و پایی زن که بفروشم چنین ارزان صیام

گرچه نفست رستمی باشد مسلط بر دلت

لزر بر وی افکند چون بر گل لرزان صیام

ظلمتی کز اندرونش آب حیوان می‏زهد

هست آن ظلمت‏به نزد عقل هشیاران صیام

گر تو خواهی نور قرآن در درون جان خویشتن

هست ‏سر نور پاک جمله قرآن صیام

بر سر خوانهای روحانی که پاکان شسته‏اند

مر تو را همکاسه گرداند بدان پاکان صیام

روزه چون روزت کند روشن دل و صافی روان

روز عید وصل شد را ساخته قربان صیام

 در صیام ار پا نهی شادی کنان نه با گشاد

چون حرامت و نشاید پیش غنا کان صیام

زود باشد کز گریبان بقا سر بر زند

هر که در سر افکند ماننده دامان صیام

(کلیات شمس جزو سوم صص 291 تا 293)

مولانا در رباعیات خود نیز به روزه و تاثیر آن توجه داشته است که در ذیل به چند نمونه آن اشاره می‏شود:

این روزه چو به‏ غربیل ببیزد جان را پیدا آرد قراضه پنهان را جامی که کند تیره مه تابان را بی پرده شود نور دهد کیوان را

(کلیات شمس جزو هشتم شماره 29)

روز محک محتشم و دون آمد زنهار مگو «چون‏» که ز هجوم آمد روزیست که از ورای گردون آمد زان روز بهی که روزن افزون آمد

(کلیات شمس جزو هشتم شماره 633)

بیزارم از آن لعل که پیروزه بود

بیزام از آن عشق که سه روزه بود

بیزارم از آن ملک که در یوزه بود

بیزارم از آن عید که در روزه بود

(کلیات شمس جزو هشتم شماره 779)

هین نوبت صبر آمد و ماه روزه 

روزی دو مگو ز کاسه و از کوزه

بر خوان فلک گرد پی در یوزه

تا پنبه جان باز رهد از غوزه

(کلیات شمس جزو هشتم شماره 622)

عارف شیدا و عاشق گاهی از مضمون روزه در شعر تغزلی نیز بهره می‏جوید و این کاربرد هم در غزلیات و هم در رباعیات او دیده می‏شود:

مه روزه اندر آب آمد، ای بت‏شکر لب بنشین نظاره می‏کن، ز خورش کناره می‏کن دو هزار خشک لب بین به کنار حوض کوثر اگر آتش است روزه تو زلال بین نه کوزه تری دماغت آرد چو شراب همچون آذر جو عجوزه گشت گریان شه روزه گشت‏خندان دل نور گشت ضربه، تن موم گشت لاغر رخ عاشقان مزعفر، رخ جان و عقل احمر منگر برون شیشه، بنگر درون ساغر همه مست و خوش شکفته، رمضان زیاد رفته به وثاق ساقی خود بزدیم حلقه بر در چون بدید مست ما را، بگزید دستها را سر خود چنین چنین کرد و تبافت روز معشر ز میانه گفت مستی، خوش و شوخ و می پرستی که: کسی گوید اینک «روزه شکند ز قند و شکر؟» شکر از لبان عیسی که بود حیات موتی که ز ذوق باز ماند دهن نکیر و منکر تو اگر خراب و مستی به من آ که از منستی و اگر خمار یاری سخنی شنو مخمر چه خوشی! چه خوش سنادی! به کدام روز زادی؟ به کدام دست کردت قلم قضا مصور تن تو حجاب عزت، پس او هزار جنت شکران و ماه رویان همه همچو مه مطهر هله، مطرب شکر لب، برسان صدا به کوکب که ز صید باز آمد شه ما خوش و مظفر ز تو هر صباح عیدی، ز تو هر شبست قدری نه چو قدر عامیانه که شبی بود مقدر تو بگو سخن که جانی، قصصات آسمانی که کلام تست صافی و حدیث من مکدر

(کلیات شمس جزو سوم ص 2 و 3)

و یا در یک رباعی گوید:

روی تو نماز آمد و چشمت روزه وین هر دو کنند از لبت دریوزه جرمی کردم مگر که من مست‏بدم آب تو بخوردم و شکستم کوزه

(کلیات شمس جزو هشتم شماره 162)

لطف سخن مولوی در آن است که در استفاده از مضامین شرعی و احکام عبادی حرمت آنها را داشته در کاربرد آنها چون بعضی از شاعران به ترک ادب شرعی کشیده نمی‏شود و علت آن است که معشوق مولوی، معشوق حقیقی و ازلی است در حالی که کاربرد احکام شرعی در خدمت عشق مجازی است که شاعر را به ترک رمت‏شرعی می‏کشاند، در ذیل به یک نمونه از این موارد اشاره می‏شود:

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است

آری افطار رطب در رمضان مستحب است

روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه

بخورد روزه خود را به گمانش که شب است.

(شاعر عباس صبوحی ص 59
سه شنبه 18/4/1392 - 8:24
رمضان

 

بهترین مضامین و عمیق‏ترین مفاهیم در کلیات شمس به چشم می‏خورد.

شاعر شوریده مکتب عرفان با شریعت پیوند ناگسستنی دارد از این رو با حلول ماه رمضان ماه معراج آدمی، ماه پرورش عیسی روح، ماه بریدن از نان و رسیدن به جانان به وجد درمی‏آید:

ماه رمضان آمد ای یار قمر سیما

بر بند سر سفره بگشای ره بالا

ای یاوه هر جایی، وقتست که باز آیی

 بنگر سوی حلوایی تا کی طلبی حلوا...

مرغت ز خور و هیضه، مانده‏ست درین بیضه

بیرون شو از این بیضه تا باز شود پرها

بر یاد لب دلبر خشکست لب مهتر

خوش با شکم خالی می‏نالد چون سرنا

خالی شو و خالی به لب بر لب نایی نه

چون نی زدمش پر شو و آنگاه شکر می‏خا...

گر تو به زیان کردی آخر چه زیان کردی

کو سفره نان افزا کو دلبر جان افزا

از درد به صاف آییم و زصاف به قاف آییم

کز قاف صیام ای جان، عصفور شود عنقا

صفرای صیام ار چه، سودای سفر افزاید

لیکن ز چنین سودا یابند ید بیضا

هر سال نه جوها را می‏پاک کند از گل

تا آب روان گردد تا کشت‏شود خضرا

بر جوی کنان تو هم، ایثار کن این نان را

تا آب حیات آید تا زنده شود اجزا...

بستیم در دوزخ یعنی طمع خوردن

بگشای در جنت ‏یعنی که دل روشن

بس خدمت‏خر کردی بس کاه و جوش بردی

در خدمت عیسی هم باید مددی کردن

تا سفره و نان بینی کی جان و جهان بینی

رو جان و جهان را جو، ای جان و جهان من

اینها همه رفت ای جان بنگر سوی محتاجان

بی برگ شدیم آخر چون گل ز دی و بهمن

سیریم ازین خرمن، زین گندم و زین ارزن

بی سنبله و میزان، ای ماه تو کن خرمن ...

(کلیات شمس جزء هفتم صص 92، 91)

در غزلی دیگر ماه رمضان را موجب قلب ضلالت و رسیدن به لشکر ایمان، ماه حیات جان، ماه صبر، ماه نزول قرآن، عروج روح و ماه دریده شدن پرده‏های ظلمت و پیوستن به ملائکه و مقربین می‏خواند:

آمد شهر صیام، سنجق سلطان رسید

دست‏ بدار از طعام مایده جان رسید

جان ز قطعیت ‏برست، دست طبیعت ‏ببست

قلب ضلالت ‏شکست لشکر ایمان رسید

لشکر «والعادیات‏» (1) دست ‏به یغما نهاد

ز آتش «و الموریات‏» (2) نفس به افغان رسید

البقره راست ‏بود موسی عمران نمود

مرده از و زنده شد چونک به قربان رسید 

روزه چون قربان ماست زندگی جان ماست

تن همه قربان کنیم جان چون به مهمان رسید

صبر چو ابریست ‏خوش، حکمت ‏بارد ازو

زانک چنین ماه صبر بود که قرآن رسید(3)

نفس چون محتاج شد روح به معراج شد

چون در زندان شکست جان بر جانان رسید

پرده ظلمت درید، دل به فلک بر پرید

چون ز ملک بود دل باز بدیشان رسید

زود از این چاه تن دست‏ بزن در رسن

بر سر چاه آب گو: یوسف کنعان رسید

عیسی چو از خر برست گشت دعایش قبول

دست‏بشو کز فلک، مایده و خوان رسید

دست و دهان را بشو، نه بخور و نی بگو

آن سخن و لقمه جو، کان به خموشان رسید

(کلیات شمس جزو دوم ص 198)

 


 

سه شنبه 18/4/1392 - 8:22
رمضان

در آثار سعدی شاعر معرفت و اخلاق نیز توجه به روزه و شرایط آن دیده می‏شود. در یک مورد شاعر، توجه کامل به خدا را مطرح کرده و روزه و عبادتی را که ریا و سمعه‏ای در آن طرح شود مطرود می‏داند:

شنیدم که نابالغی روزه داشت

به صد محنت آورد روزی به چاشت...

پدر دیده بوسید و مادر سرش

فشاندند بادام و زر بر سرش

چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز

فتاد اندرو ز آتش معده سوز

به دل گفت اگر لقمه چندی خورم

چه داند پدر غیب یا مادرم

چون روی پسر در پدرم بود و قوم نهان

خورد و پیدا به سر برد صوم که داند

چون در بند حق نیستی

اگر بی وضو در نماز ایستی

(بوستان ص 273)

و در موردی دیگر تهمت و غیبت را از مبطلات روزه دانسته، می‏گوید:

به طفلی درم رغبت روزه خاست

ندانستی چپ کدام است و راست

یکی عابد از پارسایان کوی

همی شستن آموختم دست و روی

که بسم الله اول به سنت‏بگوی

دوم نیت آور سوم کف بشوی

پس آنگه دهن شوی و بینی سه بار

مناخر به انگشت کوچک بخار

به سبابه دندان پیشین بمال

که نهی است در روزه بعد از زوال

وزان پس سه مشبت آب بر روی زن

ز رستنگه موی سر تا ذقن

در دستها تا به مرفق بشوی

ز تسبیح و ذکر آنچه دانی بگوی

دگر مسح سر بعد از آن غسل پای

همین است و ختمش به نام خدا

کس از من نداند در این شیوه به

نبینی که فرتوت شد پیر ده

شنید این سخن دهخدای قدیم

بشورید و گفت ای خبیث رجیم

نه مسواک در روزه گفتی خطاست 

بنی آدم مرده خوردن رواست

دهن گو ز ناگفتنی‏ها نخست

بشوی، آنکه از خور دنیا بهشت

(بوستان ص 292)

 

و در جای دیگر می‏گوید:

به سرهنگ سلطان چنین گفت زن

که خیز ای مبارک در رزق زن

برو تاز خوانت نصیبی دهند

که فرزند کانت نظر بررهند

بگفتا بود مطبخ امروز سرد

که سلطان به شب نیت روزه کرد

زن از ناامیدی سرانداخت پیش

همی گفت ‏با خود دل از فاقه ریش

که سلطان از این روزه گویی چه خواست

که افطار و عید طفلان ماست

خورنده که خیرش بر آید زدست

به از صائم الدهر دنیا پرست

مسلم کسی را بود روزه داشت

که درمانده‏ای را دهد نان چاشت

و گرنه چه لازم که سعیی بری

ز خود باز گیری و هم خوری

(بوستان ص 204)

http://img.tebyan.net/big/1386/07/2158314910923899159143147854311432125217.jpg

و در قصیده‏ای از تودیع ماه رمضان، بار بر دل دارد و می‏گوید:

برگ تحویل می‏کند رمضان

بار تودیع بر دل اخوان

یار نادیده سیر زود برفت

دیر ننشست نازنین مهمان

غادرالحب صحبة الاحباب

فارق الخل عشرة الخلان

ماه فرخنده روی بر پیچید

و علیک السلام یا رمضان

الوداع ای زمان طاعت و خیر

مجلس ذکر و محفل قرآن

مهر فرمان ایزدی بر لب نفس

در بند و دیو در زندان

تا دگر روز، با حبان آید

بس بگردد به گونه گونه جهان

بلبلی زار زار می‏نالید

بر فراق بهار وقت‏خزان

گفتم اندوه مبر که باز آید

روز نوروز و لاله و ریحان

گفت ترسیم بقا وفا نکند

ور نه هر سال گل دهد بستان

روزه بسیار و عید خواهد بود

تیرماه و بهار و تابستان

تا که در منزل حیات بود

سال دیگر که در غریبستان...

(قصاید سعدی 722)

در شعر غنایی نیز سعدی از مضمون روزه و ماه نو بی بهره نبوده و هلال ابروی دوست را هلال عید خود یافته است:

هر که را خاطر به روی دوست رغبت می‏کند

بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست

دیگران را عید اگر فرداست ما را از این دهست

روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست

(غزلیات سعدی ص 388)
سه شنبه 18/4/1392 - 8:20
رمضان

http://img.tebyan.net/big/1386/07/1982061801082360679510018118862245144100.jpg

به خاطر آشنایی با عقاید ترسایی و دین مسیحیت از «روزه مریم‏» «صوم العذرا» یاد می‏کند. روزه مریم یا صوم مریم که در آیه 27 سوره مریم آمده است: «فقولی انی نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا: پس بگو بدرستی که من نذر کردم برای خدای بخشنده روزه، پس سخن نمی‏کنم امروز آدمی را.

آن است که بعد از ولادت عیسی(ع) مریم نذر کرد که روزه بدارد و یک روز تمام با کسی سخن نگفت: چون قوم از وی سخنها پرسیدن گرفتند فقط اشاره به کودک کرد که در گهواره بود و عیسی(ع) گفت: انی عبد الله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا: گفت: به درستی که منم بنده خدا، مرا کتاب داده و پیغمبر گردانیده است.

نسطوریه، روزه مریم را هنوز به نام صوم مارت مریم نگاه می‏دارند و آن در دوشنبه بعد از عید بسبار نسطوری آغاز می‏شود و در روز عید میلاد تمام می‏شود:

چه بود آن نفخ روح و غسل و روزه که مریم عور بود و روح تنها چه بود آن نطق عیسی وقت میلاد چه بود آن صوم مریم گاه اصغا

(خاقانی ص 27)

در توحید و معراج حضرت ختمی مرتبت گوید:

دل گرسنه در آمد بر خوان کائنات چون شبهتی بدید برون رفت ناشتا مریم گشاده روزه و عیسی ببسته نطق کو در سخن گشاده سر سفره سخا...

(خاقانی ص 5)

و در واقعه حبس و عزلت ‏خود گوید:

روزه کردم نذر چون مریم که هم مریم صفاست خاطر روح القدس پیوند عیسی زای من نیست‏بر من روزه در بیماری دل زان مرا روزه باطل می‏کند اشک دهن آلای من اشک چشم در دهان افتد گه افتد افطار از آنک جز که آب گرم چیزی نگذرد بر نای من

(خاقانی صص 31، 322)

نظامی گنجوی نیز در مثنوی خسرو و شیرین در بیان مرگ مریم، روزه مریم را یاد می‏کند:

چون مریم، روزه مریم نگه داشت دهان در بست از آن شکر که شه داشت

(خسرو و شیرین ص 288)

مولانا در کلیات شمس، روزه مریم را برای نفس شکم خوار توصیه می‏کند:

باز رهان خلق را از سر و از سر کشی

ای که درون دلی چند ز دل، درکشی...

نفس شکمخوار را روزه مریم دهی

تا سوی بهرام عشق مرکب لاغر کشی

(کلیات شمس جزو ششم ص 241)

و در موردی دیگر گوید:

روزه مریم مرا، خوان مسیحیت نوا ترکنم از فرات تو، امشب خشک نانه

(کلیات شمس جزو پنجم ص 222)

صوم العذارا نیز ترکیبی است که یک بار در دیوان خاقانی دیده می‏شود، بنا به ترجمه و شرح مینورسکی در قصیده مسیحیت، صوم العذارا را شروع آن روز دوشنبه بعد از عید تجلی است و سه روز طول می‏کشد و عبادیان و مسیحیان عرب آن را به یاد دوشیزگان نصاری می‏گیرند که روزه، آنها را از اسارت پادشاه حیره المنذر رهایی بخشید منذر از امسا چهار صد دختر برد و به عنوان قربانی به عزه از اصنام جاهلی تقدیم کرد. در شرح شیخ آذری صوم العذارا به معنی روزه دختران بکر آمده که به متابعت مریم در هیکل نشینند تا روز وفات.

به خمسین و به دنح و لیلة الفظر به عید الهیکل و صوم العذارا

(خاقانی ص 28)

خاقانی از مضمون روزه گرفتن و افطار کردن، در شعر غنایی، مدحی و رثایی نیز سود جسته است، در شعر غنایی می‏گوید:

عشق آتشی است کاتش دوزخ غذای اوست پس عشق روزه‏دار و تو در دوزخ هوا

(خاقانی ص 205)

و در شعر مدحی می‏گوید:

تا به رویش گرفته‏ام روزه جز به یادش نکرده‏ام افطار

(خاقانی ص 205)

و در شعر رثایی، روزه گرفتن را به معنی ترک و قطع علاقه به کار برده است آنجا که از زبان امیر رشید الدین فرزند در گذشته‏اش می‏گوید:

من کنون روزه جاوید گرفتم زجهان گر شما در هوس عید بقایید همه

(خاقانی ص 409)

و باز در مرثیه او می‏گوید:

ز این دونان فلک از خوانچه دونان بینند

تا نبینم که دهان از پی خور بگشایید.

از طرب روزه بگیرید و به خون ریز سرشک

نه به خوان ریزه این خوان چه زر بگشایید

(خاقانی ص 158)
سه شنبه 18/4/1392 - 8:19
رمضان

 



مبارک باد آمد ماه روزه 

رهت‏ خوش باد، ای همراه روزه

شدم بر بام تا مه را ببینم

که بودم من به جان دلخواه روزه

نظر کردم کلاه از سر بیفتاد

سرم را مست کرد آن شاه روزه

مسلمانان، سرم مست است از آن روز

زهی اقبال و بخت و جاه روزه

بجز این ماه، ماهی هست پنهان

نهان چون ترک در خرگاه روزه

بدان مه ره برد آن کس که آید

درین مه خوش به خرمنگان روزه

رخ چون اطلسش گر زرد گردد

بپوشد خلعت از دیباه روزه

دعاها اندرین مه مستجاب است

فلکها را بدرد آه روزه

چو یوسف ملک مصر عشق گیرد

کسی کو صبر کرد در چاه روزه

سحوری کم زن ای نطق و خمش آن

ز روزه خود شوند آگاه روزه

(کلیات شمس، جزء و پنجم، ص 137)

 

رمضان، ماه روزه و ماه نهم از ماههای قمری بین شعبان و شوال است، رمضان در لغت ‏به معنای تابش گرما و شدت تابش خورشید است. بعضی گویند رمضان به معنی سنگ گرم است که از سنگ گرم، پای روندگان می‏سوزد و شاید ماخوذ از «رمض‏» باشد که به معنی سوختن است چون ماه صیام گناهان را می‏سوزاند به این خاطر، بدین اسم موسوم شده است زیرا ماه رمضان موجب سوختگی و تکلیف نفس است. اما صوم و روزه که در این ماه تکلیف شرعی مسلمانان است عبارت است از احتراز از خوردن و آشامیدن و مفطرات دیگر از طلوع صبح تا غروب.

در قرآن مجید یک بار «رمضان‏» و چهارده بار صوم و صیام و صائمین و صائمات ... آمده است.

شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ... ماه رمضان است که در آن فرو فرستاده شد قرآن ... دستور روزه در آیه 179 سوره بقره طرح شده است: یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.

از همان آغاز که رودکی پدر شعر فارسی، بلند بنای کاخ ادب را برافراشت، مفردات روزه، رمضان، صوم و صیام در آیینه شعر فارسی انعکاس یافتند. این انعکاس در تمامی انواع شعر مدحی، اخلاقی، تعلیمی، غنایی و رثا دیده می‏شود. در شعر شاعران دوره اول، کاربردها سطحی است و از اعلام ماه رمضان یا عید رمضان و مبارک باد گفتن آن فراتر نمی‏رود:

روزه به پایان رسید و آمد نو عید هر روز بر آسمانت‏ باد امروزا

(رودکی)

همان بر دل هر کسی بوده دوست         نماز شب و روزه آیین اوست

(فردوسی 203/3)

بر آمدن عید و برون رفتن روزه                ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه

(منوچهری به نقل از دهخدا)

عید قربان بر او مبارک باد                     هم بر آنسان که بود عید صیام

(فرخی به نقل از دهخدا)

جاهش زد هر چون مه عید از صف نجوم ذاتش زخلقت چون شب قدر از مه صیام گر در مه صیام شود خوانده این مدیح بر تو به خیر باد مدیح و مه صیام

(به نقل از دهخدا)

خجسته باد و مبارک قدوم ماه صیام          بر اولیاء و احبای شهریار نام

(نزاری به نقل از دهخدا)

نزد خداوند عرش بادا مقبول طاعت ‏خیر تو و صیام و قیامت

(مسعود سعد به نقل از دهخدا)

روزه دار و به دیگران بخوران نه مخور روز و شب شکم بدران

(به نقل از دهخدا)

دیدگاه ناصر خسرو شاعر تعلیمی و دینی مذهبی اسماعیلیه از شاعران پیشین فراتر می‏رود وی اگر چه پرسشی را که از مستنصر بالله درباره روزه و دیگر احکام شریعت می‏کند بی‏جواب می‏گذارد:

و آنگاه بپرسیدم از ارکان شریعت کاین پنج نماز از چه سبب گشت مقرر؟ و ز روزه که فرمودش ماه نهم از سال و زحال زکات درم و زر مدور ...

(ناصر خسرو ص 512)

اما مخاطب خود را به تامل درباره این حکم عبادی فرا خوانده می‏گوید:

چون روزه ندانی که چه چیزی است چه سود است بیهوده همه روز تو را بودن ناهار

(ناصر خسرو ص 165)

همه پارسایی نه روزه است و زهد      نه اندر فزونی نماز و دعاست

(ناصر خسرو به نقل از دهخدا)

از نماز و روزه تو هیچ نگشاید تو را خواه کن خواهی مکن، من با تو گفتم راستی

(ناصر خسرو به نقل از دهخدا)

تا نپذیرد ز توی زی خدای نیست پذیرفته صلاة و صیام

(ناصر خسرو به نقل از دهخدا)

سوی بهشت عدن یکی نردبان کنم                                               یک پایه از صلات و دگر پایه از صیام

(ناصر خسرو ص 58)

خاقانی شاعر تعلیمی علاوه بر آن که در شعر خود از مفردات صوم و صیام سود جسته است و صیام را از بهترین سکنات نفس دانسته است:

از جسم بهترین حرکاتی صلاة دان                                   وز نفس بهترین سکناتی صیام دان

(خاقانی)

 

 

سه شنبه 18/4/1392 - 8:18
رمضان

روزه کودکان در فرهنگ مردم

 

بعضی از کودکان که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند با تقلید از بزرگتران و یا تشویق پدر و مادرشان سحر همراه بزرگترها بیدار می شوند و روزه می گیرند. بلند شدن درسحر و نشستن پای سفره سحری برای بچه ها بسیار شیرین و دوشت داشتنی است. روزه این کودکان اغلب تا ظهر ادامه می یابد. ساعتی به ظهر مانده والدین کودک به صورت و چشمان کودک دقیق می شوند تا ببیننند آیا قادر به تمام کردن روزه هست یا نه . در صورتی که ضعفی در او ببینند یا به قول یزدیها مشاهده کنند:" چشمهایش کله ملق می زند" می کوشند فرزندشان را راضی کنند روزه اش را بخورد وروزه " پیوندی " بگیرد. روزه پیوندی اصطلاحی است که به دو نصف روز روزه بچه ها می گویند و پدرو مادر به فرزندشان می گویند : " خداوند دو نصف روز روزه شما را به هم پیوند می زند و یک روز حساب می کند...

روزه کودکان در فرهنگ مردم

والدین کودک عقیده دارند ثواب اولین روزه چنین کودکانی به پدرو مادرشان تعلق دارد وآنان در مقابل روزه فرزندشان مقداری پول یا اسباب بازی ودرروستاها گاو یا زمین و باغی به او می بخشند تا هم ثواب روزه اش را بخرند و هم او را تشویق به گرفتن روزه بکنند.

در فین کاشانبه "روزه پیوندی" روزه " گنجشکی " و در بیرجند و تربت حیدریه و تربت جام روزه " چقوکی " می گویند.

در کاشان بچه هایی که بالغ نشده اند روزه گنجکشی می گیرند وجوانانی که اولین روزه واجبشان را می گیرند – دختران نه سال و پسران پانزده سال – در اولین روز ماه رمضان هنگام افطار از والدینشان می خواهند هدیه ای به آنها بدهند تا افطار کنند و می گویند اگر هدیه ای ندهید همان طور تشنه و گرسنه خواهیم ماند و به این وسیله هدیه ای از پدر و مادرشان دریافت می کنند.

دردانسفان رامند قزوین نیز کودکان کمتر از پانزده سال نصف روز روزه می گیرند و پدر و مادر به آنها می گویند : " یک تکه پارچه آبی و یک تکه پارچه سفید را با هم گره بزنید و در آب قنات بیندازید تا روزه شما کامل شود"

در جهرم پدر و مادر به فرزند خردسالشان که روزه می گیرد می گویند : " هر روز نصف روز روزه بگیر آخر سر روزه های نصفه را می دهیم استاد ملکی دوز به هم بدوزد و یک ملکی برایت درست کند." روز عید فطر هم پدر برای فرزندش یک جفت ملکی می خرد ودل او را شاد می کند. اما اگرپدری مقدورش نباشد برای فرزندش هدیه بخرد ، به او می گوید :" درست روزه نگرفتی و نخ هایی که استاد ملکی دوز با آن ملکی ( گیوه ) را دوخت پاره شده است." وبا این حرف از ناراحتی فرزندش می کاهد.

درصغاد آبادهمادران به فرزندان نابالغشان که روزه می گیرند یک مرغ سیاه و یک خروس سفید که معتقدند شگون دارد هدیه می دهند.

پدران و مادرانکازرونینسبت به روزه گرفتن کودکانشان بسیار مقید می باشند وعقیده دارند اگر فرزندانشان را از کودکی به نماز و روزه عادت ندهند در بزرگی مشکل بتوان انتظار داشت که وظایف شرعیشان را به جا آورند ودر روز قیامت مورد باز خواست خداوند قرار می گیرند. وقتی می خواهند بدانند بچه ای روزه است یا نه به زبانش نگاه می کنند اگر کمی سفید باشد علامت آن است که چیزی نخورده و روزه دار است. اما اگر زبانش سرخ باشد می گویند " روزه پس کوزه ای گرفتی " یعنی روزه ات را پشت کوزه آ ب گرفتی . این اصطلاح را در مورد اشخاص بالغ هم که روزه خواری می کنند به کار می برند.

درسرایان فردوس به کودکان می گویند:" روزه های نصفه شما را به ملائکه می دهیم تا به هم بدوزند ." بچه ها هم تا ظهر روزه می گیرند و ظهر ناهار می خورند ومجدداً تا افطار جز آب چیزی نمی خورند. به بچه ها می گویند آب نمک ندارد و روزه تان باطل نمی شود تا بچه ها ازتشنگی ناراحت نشوند. کودکانی که مریض می شوند مادر برای آن که از نگرانی فرزند بکاهد برای هر روز که موفق نشود روزه بگیرد ده سیر گندم به فقیر می دهد و به فرزندش می گوید ملائکه درنامه اعمال او گناهی ثبت نمی کنند.

در روستایقنیرجه گروسدختران هشت ساله و پسران ده ، دوازده ساله را به روزه گرفتن تشویق می کنند و به آنان بره ، بزغاله یا گوساله ماده ای هدیه می کنند. به پسران ممکن است کره اسب ماده نیز بدهند. تمام زاد و ولد حیوان پیشکشی هم به آن پسر یا دختر تعلق می گیرد و دختران هنگامی که عروسی می کنند آنها را باخود به خانه شوهر می برند.

دراردکان یزد برای تشویق بچه ای که روزه می گیرد چیزی می خرند یا یکی دو متر از باغچه خانه را به او می دهند تا درخت یا سبزی بکارد. آنهایی هم که باغ و ملکی دارند یکی دو درخت میوه به فرزندشان که روزه اول را گرفته است می بخشند.

دربرد سیر کرمان بچه ای که روزه اولش باشد افطار نمی خورد تا بزرگ خانواده به او " سرروزه ای " بدهد. سر روزه ای هدیه ای است که پدر و مادر درقبال روزه اول به فرزندشان می دهند.

در مشهد تمام بچه ها مخصوصاً دخترها را از هفت سالگی وا دار می کنند روزه بگیرند تا به روزه گرفتن عادت کنند وزمانی که روزه بر آنها واجب می شود به زحمت نیفتند. سا ل اول فرزندشان را تشویق می کنند یک روزه روزه " گنجشکی " بگیرد و سال دوم سه روز و به این ترتیب هر سال که می گذرد چند روز به روزه او اضافه می کنند.

ویرایش وتلخیص:آکاایران

دوشنبه 17/4/1392 - 18:34
رمضان

پیشواز ماه مبارك

در روستای «آوانك طالقان»، بسیاری از مردم سه روز اول و وسط و آخر ماه‌های رجب و شعبان را روزه می‌‌گیرند و عقیده دارند با روزه‌ ماه رمضان، خداوند ثواب سه ماه روزه برایشان ثبت می‌كند. هر كس این ایام را روزه بگیرد، می‌گویند: «روزه سه ماهان» گرفته است. بعضی‌ها هم تنها سه روز آخر ماه شعبان را روزه می‌گیرند و به پیشواز ماه رمضان می‌روند. ‏

در «فرنق خمین» عده‌ای یك روز و بعضی دو تا سه روز قبل از ماه رمضان روزه‌ پیشوازی می‌گیرند. این روزه را «روزه‌ نذری» می‌گویند و از خدا حاجت می‌طلبند .‏در شهرهای گیلان از جمله در رشت و بندرانزلی به پیشواز رفتن ماه رمضان «پیشاشو» گویند و اكثر مردم پیشواز از ماه رمضان را مستحب می‌دانند و در این امر مصّرند.‏



ماه نو

مردم یزد برای رؤیت ماه، غروب روز آخر ماه شعبان به بالای مناره‌ها، گلدسته‌ها، تكیه‌ها، پیش‌طاق مساجد و پشت‌بام‌ها می‌رفتند و با نگاه دقیق در آسمان به جستجوی ماه می‌پرداختند و در صورت مشاهده‌ ماه اعمال مخصوص ماه رمضان را به جا می‌آوردند: بعد از به جا آوردن نماز جماعت عشا،عالم بر منبر می‌رفت و ضمن خواندن خطبه، آغاز ماه رمضان را به اطلاع حاضران می‌رساند. بعد مؤذن بر فراز گلدسته مسجد می‌رفت و اذان می‌گفت. بعضی از افرادی هم كه صدای اذان را می‌شنیدند، به اذان گفتن می‌ایستادند تا بانگ اذان به دورترین نقاط برسد و مردم از حكم مطلع شوند. در‌صورتی‌كه شب از نیمه می‌گذشت و تازه دیدن ماه ثابت می‌گشت، با نواختن نقاره خبر را اعلام می‌كردند. ‏

از عقاید مردم در مورد دیدن ماه نو آن است كه به محض دیدار، چشمشان را می‌بندند و سعی می‌كنند روی قرآن یا نام خدا یا ظرف آب یا سبزه و یا روی زیبا بگشایند و صلوات بفرستند. همچنین عقیده دارند در لحظه‌ دیدن ماه نو هر حاجتی از خداوند بخواهند، برآورده خواهد شد. ‏

در «صغاد» آباده فارس، اگر چهار نفر مؤمن موفق به دیدن ماه نو می‌شدند، متفقاً به در مسجد جامع كه وسط روستاست، می‌رفتند و به مؤذن می‌گفتند:«جار بكش، امشب حتماً شب نیت است.» مؤذن هم روی بام یا گلدسته می‌رفت و با صدای بلند می‌گفت: «مؤمنین، ماه نو را دیده‌اند. خود را برای سحری خوردن و روزه گرفتن آماده كنید.»

در «جهرم» فارس مردم برای دیدن ماه نو به كوه البرز كه مشرف به شهر است، می‌رفتند و با دیدن ماه چشم‌شان را می‌بنستند و آن را روی انگشتر فیروزه یا درخت سبز یا آب روان و یا قرآن می‌گشودند. اگر هیچ كدام از این چیزها نبود، به روی سكّه باز می‌كردند. ‏

در كازرون با دیدن هلال ماه رمضان، سه صلوات می‌فرستند و می‌گویند: «خدایا، یك ماه قدم‌دار و مباركی رو همه شیعیون نو شده باشد!» یا گویند:«الهی ماه شریف و مبارك و با بركتی رو همه‌ی عزیزون و غریبون نو شده باشد!»

اراكی‌ها نیز هنگام دیدن ماه سعی می‌كنند چشم‌ روی قرآن یا آب روان بگشایند. عده‌ای هم ماه را در آیینه‌ای كه روبرویش نگه می‌دارند، مشاهده می‌كنند و دیدن ماه را در آیینه مبارك می‌دانند. ‏

در «قمصر» كاشان مردم برای دیدن هلال ماه بر بام می‌روند و با خود یك قرآن، یك آیینه و یك سینی می‌برند كه در آن یك ظرف با كمی سبزی خوردن است. رو به قبله می‌نشینند، آنگاه آیینه را به سمت آسمان می‌گیرند و آنقدر جا به جا می‌كنند تا ماه را در آن ببینند. به‌محض مشاهده‌ ماه، یكی با صدای بلند سوره‌ یاسین را قرائت می‌كند و دیگران در دل با او همراهی می‌كنند، بعد یك حمد و سه قل هو‌الله می‌خوانند و صلوات می‌فرستند. سرانجام هر یك جرعه‌ای از ظرف محتوی آب و سبزی می‌نوشند و عقیده دارند خوردن آب و سبزی به آنها نیروی قناعت می‌دهد و موفق می‌شوند بدون ناراحتی ماه مبارك را روزه بگیرند. سپس یكی طبل می‌زند تا اگر كسی ماه را ندیده، مطلع شود.

در قمصر، بازگشودن چشم را پس از دیدن هلال در صورت سادات شگون می‌دانند و سعی می‌كنند وقتی هلال ماه رمضان را دیدند به چهره سیدی بنگرند. سادات هم وقتی ماه را می‌بینند، به سینه‌ خود نگاه می‌كنند و صلوات می‌فرستند.

در تاكستان پس از رؤیت ماه نو، به آیینه و قرآن می‌نگرند. زنانی كه بچه ندارند، دختر بچه یا پسر بچه‌ای خوشرو را با خود به بام می‌برند و به محض دیدن ماه به روی او نگاه می‌كنند و از خدا می‌خواهند كه به آنها بچه‌ای سالم و زیبا عطا كند.

در لُهران طالقان در آغاز هر ماه، از جمله در ماه مبارك، كودكی را به خانه می‌آورند. كودك چند دقیقه‌ای در خانه می‌ماند و به او تنقلاتی مثل گردو، سنجد، كشمش و یا پول می‌دهند. آنگاه او را با محبت به خانه‌ خودش می‌فرستند. معتقدند چون كودكان معصوم‌اند، خوشقدم می‌باشند و خیر و بركت با كودكان به خانه‌ آنها می‌آید و تا آخر ماه،‌ زندگی افراد خانواده به خوشی و تندرستی خواهد گذشت. ‏در روستای «خوانیك علیای بیرجند» عقیده دارند هلال ماه مبارك را باید با یكی از این پنج چیز نو كنند: كف دست راست، آینه، روی دختر بچه، آب روان و سبزه.‏



سفید كردن خانه

در گذشته كه خانه‌ها در اغلب روستاها و شهرستان‌ها كاهگلی یا گچی بود، دیوارها را برای ماه رمضان كاهگل تازه می‌مالیدند یا با گچ و خاك مخصوصی سفید می‌كردند. ‏

در«اصطهبانات» فارس آنهایی كه دیوار خانه‌شان گچی بود، با پارچه‌ای كه بر سر چوب بلندی می‌بنستند، گرد و غبار را می‌ رفتند، دیوارهای كاهگلی را هم كاهگل می‌مالیدند تا دوده و رنگ تیره‌ دیوار زدوده شود. ‏

در روستای فرنق، سالی دو مرتبه خانه را سفید می‌كردند: یك بار برای عید نوروز و یك بار برای ماه مبارك. برای این كار، از نوعی گل معدنی كه به گل سفید معروف است، استفاده می‌كردند. گل را در دیگ‌های مسی بزرگی با آب مخلوط نموده، دوغاب تهیه می‌كردند. پس از گردگیری دیوارها، با كاسه دوغاب را به دیوار و سقف می‌پاشیدند تا همه جا سفید شود. بعد از خشك شدن دوغاب، كف اتاق را فرش می‌كردند.‏

البته نظافت به خانه‌ها محدود نمی‌شد و مساجد، تكیه‌ها، حسینیه‌ها، حجره‌ها، دكانها و اماكن عمومی را نیز دربر می‌گرفت. در پاكسازی مساجد و تكایا،همه به خصوص جوانان شركت می‌كردند و دیوارها را با پارچه‌های سبز و سیاه كه به آیات و روایات و اشعار مذهبی مزین شده بود، می‌پوشانند. سقف مساجد را با آیینه و شمعدان و چلچراغ و شاخه‌های سرو و كاج و شمشاد آذین می‌بستند.



شب نشینی در ماه رمضان

در بیشتر نقاط فارس در شبهای ماه رمضان، بسیاری از مردم شب را با دعا و نیایش سحر می‌كردند و بعضی‌ها هم به خانه‌ دوست و آشنا می‌رفتند و صحبت می‌كردند و شبچره می‌خوردند. آنها كه به حافظ و سعدی و شاعران محلی مانند فایز دشتستانی، محیای قتالی و باقر لارستانی عشق می‌ورزیدند، تفألی با دیوان حافظ می‌زدند یا ابیاتی از فایز زمزمه می‌كردند. در اصطهبانات بعضی خانواده‌ها هم جمع‌می‌شدند و یك نفر كه نی‌زنی خوب می‌دانست، در نی می‌دمید و فرد خوش‌صدایی هم ابیاتی از فایز می‌خواند. صاحبخانه هم با چای و شیرینی و میوه و شبچره كه بیشتر گردو و انجیر و كشمش بود، با گرمی از مهمانان پذیرایی می‌كرد. ‏

یكی از سرگرمی‌های جوانان و حتی پیرمردان لهران طالقان ، در شب‌نشینی، انگشتر بازی بود. این بازی شبیه ‌«گلُ یا پوچ» است و حاضران در مجلس به دو دسته تقسیم می‌شوند. یكی از دسته‌ها بازی را این‌طور آغاز می‌كند: مجمعی با تعدادی لیوان وسط مجلس می‌گذارند و مهره‌ای زیر یكی از لیوان‌ها قرار داده، از دسته مقابل می‌خواهند حدس بزنند مهره زیر كدام لیوان است. در صورتی كه گروه مقابل درست جواب بدهد، لیوان و مهره از آنان می‌شود و به‌همان ترتیبی كه گفته‌شد، بازی ادامه می‌یابد. اما اگر نتوانستند جواب صحیح بگویند، بازی را همان گروه اول دنبال می‌كنند و تا پاسی از شب سرگرم می‌شوند. ‏

در روستای «اندریه» فیروز‌كوه كه زمستانهای سرد و طاقت‌فرسا دارد، اهالی در شب‌های بلند زمستان كه مصادف با ماه مبارك است، با آداب خاصی به شب‌نشینی می‌روند. پس از افطار صاحبخانه‌‌ اتاق را مرتب و كرسی را داغ می‌كند و اطراف كُرسی بالش و پشتی می‌گذارد و منتظر می‌ماند. مهمان‌ها یكی‌یكی از راه می‌رسند و دور كرسی می‌نشینند و مشغول گفت و گو می‌شوند و صاحبخانه با چای و شب‌چره (حلوا، گردو مغز، شور مغز و تخم كدو) پذیرایی می‌كند.‏

 

دوشنبه 17/4/1392 - 18:32
رمضان



بیا كه ترك فلك خوان روزه غارت كرد
هلال عید به دور قدح اشارت كرد
به روی پاك نظر كن ز دیده منت دار
كه كاردیده، نظر از سر بصارت كرد
ثواب روزه و حج قبول، آن كس كرد
كه خاك میكده ی عشق را زیارت كرد
(حافظ)
ماه مبارك رمضان تنها یك ماه عبادی نیست، یك فرهنگ است. رمضان ماه قرب به پروردگار، ماه نزول قرآن، ماه رحمت و ماه بریدن از تعلقات دست و پاگیر است. ماه رمضان، ماه ضیافت پروردگار و ماه جشن و سرور است. زادروز دومین اختر امامت، نواده ی پیامبر(ص)، امام حسن مجتبی(ع) است و بزرگ عید مسلمانان؛ عید فطر.
ماه رمضان، ماه تعاون، همیارى، صله ی رحم، دستگیری از بینوایان، زدودن كینهها، دوری از كبر و خودخواهی و ماه عمل به صفات حسنه و بریدن از ناپسندیهاست. ماه رمضان، گریان و داغدار از بزرگترین مصیبتی است كه عالم انسانی به خود دیده است، ماه شهادت و عزای مولای متقیان، علی(ع) است.
این همه ویژگی كه ماه رمضان در خود جای داده، سبب شده است كه این ماه مبارك در فرهنگ دینی و ادب رسمی و فرهنگ شفاهی مسلمانان به ویژه ایرانیان جایگاه ممتازی داشته باشد. تنها توجه به غزلیات حافظ و تعبیرات نغز و دلكشی كه از ماه رمضان دارد كافی است كه اهمیت این ماه عزیز در گستره ی فرهنگ و ادب مكتوب را دریابیم. این پیر خراباتی رمضان را مهمانی عزیز میپندارد و عبادت و همنفسی با این ماه را موهبتی بزرگ میداند و مستی از می عشق را از بركات رمضان میشمارد:
زان می عشق كزو پخته شود هر خامى
گرچه ماه رمضان است بیاور جامى
روزها رفت كه دست من مسكین نگرفت
زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامى
روزه هر چند كه مهمان عزیزست ای دل
صحبتش موهبتی دان و شدن انعامى
اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد، دلبستگی مردم به ماه مبارك رمضان است. هر لحظه از این ماه با فرهنگ و زندگی مردم گره خورده است و در فرهنگ مردم، ماه رمضان نمود ویژهای دارد. یادآوری گوشههایی از آداب و رسوم ماه مبارك رمضان در گذشته و حال، چنان جذبه ای پدید میآورد كه به قول شیخ اجل سعدی علیهالرحمه:
آن شكرخنده كه پرنوش دهانی دارد
نه دل من كه دل خلق جهانی دارد
استقبال از ماه مبارك رمضان
بسیاری از شیفتگان ماه رمضان از ماه رجب به پیشواز ماه مبارك رمضان میشتابند و روزه میگیرند و معتقدند روزه ی ماه رجب و ماه شعبان نزد پروردگار ثواب بسیار دارد. از نیمه ی ماه شعبان هم غبار روبی و آراستن مساجد و خانه تكانی آغاز میشود، از جمله در قمصر كاشان و روستاهای طالقان كه اوّلی با «عطر و گلابش معروف و دوّمی با هوای روح پرورش مشهور. خادم مسجد به گلدسته یا بام مسجد میرود و بانگ برمیدارد: «مؤمنان برای نظافت مسجد بشتابید». از هر خانهای زن یا دختر جوانی داوطلب میشود و به آب و جارو و شستوشوی فرش و ظروف مسجد میپردازند. در قمصر كاشان، در و دیوار مسجد بهویژه محراب آن را به یاد فرق شكافته ی مولا علی(ع) با گلاب میشویند و عطرآگین میكنند.در برخی از روستاها از جمله شوقان جاجرم بجنورد و روستای فرنق خمین، جوانان از تپه ی مشرف به آبادی كه خاك مخصوصی دارد، چند بار خاك میآورند و بانوان، دوغاب تهیه كرده و دیوارهای مسجد را گلكاری و سفید میكنند. این همكاری تا بدانجاست كه از خانههای روستا، مجمعهای غذا بر سر جوانان، برای ناهار یاریگران حمل میشود. به این ترتیب مساجد كه میعادگاه روزهداران با پروردگار است، آماده ی پذیرایی ماه مبارك رمضان میشوند.
همزمان با غبار روبی مساجد، زن ها و دختران جوان به خانهتكانی و شستوشوی رخت و لباس میپردازند و عقیده دارند، نباید لباس ناشستهای تا ماه رمضان باقی بماند. در گذشته، لباسها را با شویندههای گیاهی از جمله اشخار یا اشنون و كنگر زر كه خاصیت قلیایی و پاك كننده دارند، میشستند. ناگفته نماند كه مردم به ویژه یزدیها عقیده دارند بهتر است خانهتكانى، به وسیله ی دختران دم بخت انجام گیرد تا بختشان باز شود.
در آستانه ی ماه رمضان، مسئولان شهر و روستا و صاحبان كسب و كار، كوی و برزن و حجرهها و مغازهها را تمیز میكنند و حمامیها هم از یك هفته به ماه رمضان به تعمیر و نظافت حمام میپردازند. در برخی از روستاها از جمله روستاهای رودخانه ی سبزوار و فرنق خمین، دو روز پیش از ماه رمضان كدخدا به بام حمام میرود و جار میكشد «مؤمنان حمام باز شد» اهل آبادی هم به سوی حمام میشتابند و سر و تن را میشویند و غسل بجا میآورند. غسلی به نیت رها شدن از تعلقات دنیوی و آمادگی اطاعت پروردگار.
مراسم آشتیكنان، عیادت بیماران و از عزا در آوردن عزاداران
یكی از رسوم پسندیده در آستانه ی ماه رمضان، آشتی دادن افرادی است كه كدورتی از همدیگر دارند. مردم معتقدند، اگر كسی روزه بگیرد در حالی كه از برادر دینی خود كدورتی به دل داشته باشد، روزهاش مال شیطان است و مقبول درگاه الهی نمیباشد. چنانچه دو نفر از یكدیگر ناراحت باشند، یا خودشان بدون مقدمه دست در گردن هم میاندازند و صورت هم را میبوسند یا یك ریش سفید یا گیس سفیدی پادرمیانی میكند و آنان را آشتی میدهد.
از دیگر رسوم پسندیده در آستانه ی ماه مبارك رمضان، عیادت از بیماران است. برای این كار خیر، دوستان و آشنایان بیمار با بردن هدیهای برای بیمار، خداوند را به این ماه عزیز قسم میدهند و شفای بیمار را طلب میكنند.
همچنین در آستانه ی ماه رمضان، دوستان و آشنایان خانوادههای عزادار با بردن لباس یا روسری و چارقد نو برای زنان عزادار و پیراهن برای مردان صاحب عزا، سعی میكنند آنان را از عزا در آورند تا بتوانند به وظایفشان در ماه رمضان عمل كنند.
ناگفته نماند كه در گذشته در هر محلهای مردم از حال همدیگر آگاه بودند و چنانچه خانوادهای استطاعت مالی نداشت، وسایل رفاهش را آماده میكردند تا با فراغت خاطر به عبادت بپردازد. امروزه هم این رسم پسندیده با عنوان «جشن نیكوكاری» مقبولیت عام یافته است.
رؤیت هلال ماه رمضان
در غروب آخرین روز ماه شعبان، مردم شهرها و روستاها برای دیدن هلال رمضان، با چشمان جستوجوگر به آسمان مینگرند. در گذشتهای نه چندان دور كه وسایل ارتباطی مانند رادیو و تلویزیون نبود، دیدن هلال ماه رمضان از ضروریات بود. برای این كار، مردم به بالای منارهها، گلدستهها، پیش طاق مساجد، بام خانه و تپههای مشرف به آبادی میرفتند و سعی میكردند ماه نو را ببینند.چنانچه دیدن ماه نو بر «اعلم بلد» ثابت میشد، پس از نماز مغرب و عشا به منبر میرفت و ضمن خواندن خطبه، آغاز ماه رمضان را اعلام میكرد. در این هنگام مؤذن به گلدسته ی مسجد میرفت و اذان میگفت. با شنیدن اذان مؤذن؛ در محلههای شهر صدای اذان بلند میشد و به این ترتیب همگان از رؤیت ماه آگاه میشدند.اگر ماه، پس از نیمهشب دیده میشد با نواختن نقاره رؤیت ماه اعلام می شد و چنانچه تا سحر دیدن ماه ثابت نمیشد، مردم سحری میخوردند و روزه میگرفتند. اگر تا قبل از ظهر از دیدن ماه اطلاع مییافتند روزه ی واجب را ادامه میدادند. در غیر این صورت روزه را میشكستند یا روزه ی مستحبی میگرفتند و به پیشواز ماه رمضان میرفتند. چنانچه ماه شعبان، سیپر بود؛ یعنی ماه شعبان،30 روز تمام بود؛ دیدن و ندیدن هلال رمضان فرقی نداشت و روزه ی واجب گرفته میشد.
رسم است پس از دیدن ماه، چشم را روی قرآن، آب، سبزه، روی كودك، صورت سادات، كف دست، تیغه ی شمشیر، آینه، انگشتر فیروزه و سكه بگشایند و از خداوند حاجت طلبند و صلوات بفرستند.
كودكان دیار كریمان در رمضان
حامد شجاعی باغینی - كرمان
فرهنگ مذهبی ایرانیان، فرهنگی سنتی و كهن است. معمولا هر قشر از اقشار جامعه، آداب و رسوم و سنت‏های خاص خود را در این فرهنگ دارا می‏باشند. از آن جمله، كودكان جامعه اسلامى، از دیر باز در مراسم‏ها و مناسبت‏های مختلف جایگاه خاصی داشته‏اند. خصوصاً اگر مناسبت‏ها مذهبی باشد، كودكان نیز سعی دارند كه همچون بزرگترها به آداب مذهبی بپردازند. از بین مناسبت‏های مختلف مذهبی كه در دین و فرهنگ مذهبی ما معمول است، مراسم بزرگداشت ایام محرم، به ویژه روز تاسوعا و عاشورا و همچنین، ماه مبارك رمضان می‏باشد. لذا در این مختصر، به نشست‏های كودكانه‏ی فرزندان دیار كریمان در ماه مبارك اشاره می‏كنیم. شاید در یكی از شب‏های ماه مبارك، درب منزل شما را كوبیده باشند و به دنبال آن صدای تعدادی از بچه‏های محل به گوش برسد كه به صورت دسته جمعی پشت درب تجمع كرده‏اند و یك صدا و با لحن خاصی به صاحب خانه سلام كرده، چنین می‏خوانند: «سلامی كردم كه سلامت باشى، زیر دامن پاك محمد (ص) باشی» و پس از اطلاع صاحب خانه از حضور ایشان به اشعار خود ادامه می‏دهند و می‏خوانند: «ما از آن بالای بالا آمدیم، ما از آن صندوق اعلا آمدیم و...» و اشعار را ادامه می‏دهند تا صاحب خانه هدیه‏ای در حد توان مانند (شیرینى، نان، خرما و...) و بعضاً مقداری پول به ایشان تقدیم كند. لذا پس از دریافت هدیه از صاحب خانه تشكّر می‏كنند و با مراجعه به منازل دیگر، ساعاتی از شب را سپری می‏كنند. سپس هدایا را تقسیم می‏كنند و با خوشحالی به منازل خود می‏روند و این خاطره در ذهن كودكانه‏شان نقش می‏بندد و در بزرگسالی با خاطره‏ای شیرین آن را یاد می‏كنند. لذا اگر چه شاید نفس این عمل كودكانه در پندار بعضی صحیح نباشد، اما از آنجا كه این سنت، یك نوعی پیوستگی بین كودكان و ماه رمضان ایجاد می‏كند، بهتر آن است كه كودكان را در جهت صحیح‏تر هدایت كنیم، ولی به احساسات و برداشت‏های كودكانه ی آنها از ماه رمضان آسیب نرسانیم.

 

دوشنبه 17/4/1392 - 18:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته