• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
کد سوال :
جستجو :
کد سوال : 121
موضوع : شخصيتها
پرسش : درباره زيارت حضرت معصومه(س) و آداب آن توضيح دهيد.
پاسخ : T}9. زيارت حضرت معصومه(س){T * از آداب تشرف به حرم مطهر معصومان‏عليهم السلام و امامزادگان، خواندن زيارت‏نامه آن بزرگواران است. زيارت‏نامه معصومان‏عليهم السلام از سوى خود حضرات معصومين‏عليهم السلام صادر گشته است. يعنى امامان، خود به شيعيان نحوه زيارت را مى‏آموخته‏اند. بنابراين الفاظ زيارت‏نامه‏ها جزو احاديث محسوب مى‏شود. اما غالباً زيارت‏نامه امامزاده‏ها، از ناحيه معصوم وارد نشده است بلكه كلماتى است كه علما و بزرگان با استفاده از احاديث، براى زيارت آنها تنظيم كرده‏اند. به همين جهت قرائت فاتحه براى امامزادگان سفارش شده است. اما زيارت نامه حضرت معصومه‏عليها السلام مانند زيارت‏نامه‏هاى ائمه‏عليهم السلام از كلمات نورانى معصومان‏عليهم السلام بوده و جزو احاديث محسوب مى‏گردد. از امام رضاعليه السلام دو زيارت‏نامه براى حضرت معصومه‏عليها السلام روايت شده است. و اين حاكى از مقام والاى آن بانوى بزرگ است. با توجه به اينكه سخنان و كلماتى كه ائمه‏عليهم السلام بيان مى‏فرمودند به علت اتصال به منبع لايزال الهى خالى از مبالغه و خلاف است، عظمت حضرت معصومه‏عليها السلام از عبارات و نكات ذكر شده در اين دو زيارت‏نامه روشن مى‏شود. * در يكى از آن دو زيارتنامه امام رضاعليه السلام حضرت معصومه‏عليها السلام را به هشت لقب ملقب فرموده‏اند در نتيجه ايشان مانند مادر مظلومه‏شان زهراى اطهرعليها السلام داراى القاب متعددى هستند. - السلام عليك ايّتها الطاهرة الحميدة البَرّةُ الرشيدةُ التقيَّة النقيّة الرضيته المرضية.V}بحارالانوار: ج 102، ص 266.{V 1- طاهره، كسى كه به مقام طهارت باطن و روح رسيده و از گناهان به دور است. 2- حميده، ستايش گر خداوند 3- البَرَّة، نيكوكار. 4- الرشيده، كسى كه به كمال و رُشد عقلانى و روحى رسيده است. 5- تقيّه، كسى كه به مقام قرب تقوى‏ نائل گشته است. 6- نقيّة، كسى كه نظيف و برگزيده است. 7- الرضيّة، كسى كه به مقام رضاى خدا رسيده و از خداى خويش رضايت كامل دارد. 8- مرضيه، كسى كه خداوند از او راضى است. * طبق زيارتنامه ذكر شده از امام رضاعليه السلام، زيارت حضرت معصومه‏عليها السلام زيارت همه انبيا اولوالعزم - آدم، نوح، موسى، عيسى و رسول اللّه‏صلى الله عليه وآله - و زيارت همه چهارده معصوم‏عليهم السلام است، يعنى در آن همه اين بزرگان زيارت مى‏شوند. و جالب اين كه چهارده معصوم به صورت مخاطب حاضر در حرم حضرت معصومه‏عليها السلام زيارت مى‏شوند «السلام عليك؛ سلام بر تو اى...» گويا كه همگى در اين حرم حضور دارند و حرم حضرت معصومه‏عليها السلام حرم اهل بيت است. * امام رضاعليه السلام درباره زيارت حضرت معصومه‏عليها السلام فرموده‏اند: H}«من زار المعصومةَ بقُم كمَن زارَنى»{H؛V}رياحين الشريعة: ج 5، ص 35.{V كسى كه مرقد حضرت معصومه‏عليها السلام را در قم زيارت كند مانند كسى است كه مرا زيارت كرده است». پاره‏اى از فضائل زيارت حضرت رضاعليه السلام چنين است: 1- پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود: خداوند بهشت را بر زائر امام رضاعليه السلام واجب و بدنش را بر آتش جهنم حرام مى‏گرداند. 2- خداوند غمش را زائل مى‏كند. 3- هر گناهكارى كه او را زيارت كند خداوند گناهانش را مى‏آمرزد (زيارت حضرت مانند توبه است). 4- زيارت حضرت رضا ثوابى برابر هفتاد هزار حج مقبول دارد. 5- زائر حضرت مانند كسى است كه خدا را در عرش زيارت كرده باشد. 6- زائر حضرت مانند كسى است كه پيامبر را در مدينه زيارت كرده باشد. 7- هر كس امام رضاعليه السلام را زيارت كند حضرت در سه موطن به زيارتش مى‏آيد، هنگامى كه نامه اعمال را به دست انسان مى‏دهند، نزد صراط، نزد ترازوى اعمال. 8- زيارت امام رضاعليه السلام افضل از زيارت همه اهل بيت‏عليهم السلام است. آرى، امام رضاعليه السلام فرمود: كسى كه حضرت معصومه‏عليها السلام را در قم زيارت كند مانند كسى است كه مرا زيارت كرده‏است. واقعاً مقام و منزلت آن بانوى بزرگ بر ما مخفى است و در كرامت و عظمت ايشان همين بس كه امام رضاعليه السلام در زيارتنامه خواهر كريمه‏اش خطاب به آن حضرت فرمود: H}«فاِنَّ لكِ عنداللّه شَأناً مِنَ الشأن»{H؛ به درستى كه براى تو نزد خداوند بهره بزرگى از مقامات الهى است.
کد سوال : 122
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : درباره سيره بزرگان در زيارت حضرت معصومه(س) چند نمونه بگوييد.
پاسخ : T}4. سيره بزرگان‏{T مرحوم آيت الله مرعشى نجفى‏قدس سره - كه در ابتداى كتاب، حكايت اقامت ايشان در قم گفته شد - در مدت شصت سالى كه در شهر مقدس قم اقامت داشتند سحرها اولين زائر حضرت معصومه‏عليها السلام بودند. ايشان در طول سال - چه شب‏هاى سرد زمستان و چه شب‏هاى كوتاه تابستان - قبل از اذان صبح در پشت در حرم به انتظار مى‏ايستادند تا پس از باز شدن درها اولين زائر حضرت باشند. مرحوم علامه طباطبايى‏قدس سره غروب‏هاى ماه رمضان با پاى پياده با كهولت سن به حرم حضرت معصومه‏عليها السلام مى‏آمدند و با بوسه بر ضريح حضرت معصومه‏عليها السلام روزه خود را افطار مى‏نمودند، سپس به خانه رفته و غذا مى‏خوردند.V}مجله پيام انقلاب: شماره 123، ص 273.{V وقتى در عصر مرجعيت عامه حضرت آية اللّه العظمى بروجردى‏قدس سره شاه عربستان به ايران آمده بود و توسط سفير عربستان تقاضاى ملاقات با ايشان را نمود، آقا اجازه نفرمودند - اطرافيان گفتند مصلحت است كه شما اجازه ملاقات بدهيد، ايشان فرمودند: او وهابى است اگر به قم بيايد به زيارت حضرت معصومه‏عليها السلام نمى‏رود و اين، هر چند غيرمستقيم، توهينى به ساحت ملكوتى حضرت است.V}حضرت معصومه چشمه جوشان كوثر: محمد محمدى اشتهاردى.{V
کد سوال : 123
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : آيا اين كه گفته شده هر كس به زيارت حضرت معصومه(س) برود بهشت بر او واجب مي‌شود درست است؟
پاسخ : در حديث امام صادق‏عليه السلام آمده است: هر كس حضرت معصومه‏عليها السلام را در قم زيارت كند H}«وَجَبَتْ لَهُ الجنّة» {Hبهشت بر او واجب مى‏شود؛ اين سؤال به ذهن مى‏رسد كه معنى «بهشت بر او واجب مى‏شود» چيست؟ در حالي كه ممكن است زائر گنهكار باشد. عده‏اى اين وجوب را به معنى سزاوار بهشتى بودن تلقى كرده و مى‏گويند: اگر كسى بر اثر گناه و مسائل ديگر مانعى براى خود ايجاد نكند، با زيارت سزاوار بهشت خواهد بود. اما نظر صحيح آن است كه معنى اين حديث، همانطور كه از ظاهرش نيز برمى‏آيد آن است كه با زيارت حضرت معصومه‏عليها السلام بهشت بر شخص واجب مى‏شود و او قطعاً اهل بهشت خواهد بود. بنابراين فضيلت زيارت به اعتبار خود زيارت‏شونده است و اين ثواب بزرگ - با توجه به كرامات ذاتى و نفسانى حضرت معصومه‏عليها السلام و فضايل اكتسابى آن حضرت مانند جهاد و هجرت و دفاع از ولايت و مسائل ديگرى كه بر ما پوشيده است - از طرف خداوند به ايشان عنايت گرديده است. البته بديهي است مكافات عمل در دنيا، هنگام مرگ، برزخ و مواقف قيامت دامن‌گير خطاكاران مي‌شود، امّا بالاخره حضرت فاطمه(س) بهشتي مي‌شود. پس بنابر اين زيارت حضرت معصومه(س) در حالي كه زائر عارف به حق حضرت باشد به منزله توبه از گناه يا مستلزم شفاعت قطعي ايشان است و شناخت حق و منزلت ايشان نيز مطالبي است كه در شأن و عظمت ذاتي و اكتسابي حضرت در اين نوشتار ذكر نموديم.V}در نتيجه زائر حضرت حتماً وارد بهشت خواهد شد حتي اگر با تحمّل برخي سختي‌ها در مواقف دنيا، برزخ و قيامت جهت پاك شدن كامل باشد.{V
کد سوال : 124
موضوع : اطلاعات عمومي
پرسش : كرامتي از حضرت معصومه(س) برايم بگوييد؟
پاسخ : «... در جوانى روزى بر اثر مشكلات فراوانى كه داشتم - از جمله مى‏خواستم دخترم را شوهر دهم و دستم خالى بود و نمى‏توانستم جهيزيه تهيه كنم به حرم حضرت معصومه‏عليها السلام رفتم با حالتى ناراحت درحالى كه اشك مى‏ريختم گفتم: «اى سيّده و مولاى من! چرا نسبت به زندگى من اهميت نمى‏دهى؟ چگونه با دست خالى جهيزيّه دخترم را فراهم نمايم؟» سپس با دلى شكسته به خانه برگشتم. در همان وقت حالت مكاشفه‏اى مرا فراگرفت. صداى كوبه درِ خانه را شنيدم. درب را باز كردم. ديدم شخصى ايستاده و گفت: خانم تو را مى‏طلبد، با شتاب به حرم رفتم. وقتى كه وارد صحن كهنه شدم ديدم چند كنيز ايوان طلا را تميز مى‏كنند. علت را پرسيدم. گفتند اكنون خانم مى‏آيد. پس از مدت كمى حضرت فاطمه معصومه‏عليها السلام آمد در حالى كه شكل و شمايل جدّه‏ام فاطمه زهراعليها السلام كه قبلاً سه بار ايشان را در عالم خواب ديده بودم را داشت. نزد عمه‏ام حضرت معصومه‏عليها السلام رفتم و دست او را بوسيدم، به من فرمودند: اى شهاب! كى ما در فكر تو نبوده‏ايم كه از دست ما شاكى هستى؟ تو از همان عصر كه به قم آمدى مورد نظر ما بوده‏اى». همان لحظه كه از آن حالت خارج شدم براى عذرخواهى به حرم رفتم. پس از آن حاجتم برآورده شد و مشكل تأمين زندگيم برطرف گرديد».V}بر ستيغ نور: ص 79، به نقل از حضرت معصومه چشمه جوشان كوثر، محمد محمدى اشتهاردى.{V
کد سوال : 125
موضوع : اطلاعات عمومي
پرسش : درباره تاريخچه مسجد جمكران، نماز مسجد و اهميت آن توضيح دهيد.
پاسخ : T}1. تاريخچه مسجد{T «شيخ عفيف صالح حسن بن مثله جمكرانى مى‏گويد: شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارك رمضان 393هجرى، در سراى خود خفته بودم كه جماعتى به در سراى من آمدند. نيمى از شب گذشته بود، مرا بيدار كردند و گفتند: «برخيز و امر امام محمد مهدى صاحب الزمان، را اجابت كن كه تو را مى‏خواند». حسن بن مثله مى‏گويد: «من، برخاستم و آماده شدم». چون به در سرا رسيدم، جماعتى از بزرگان را ديدم، سلام كردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جايگاه - كه اكنون مسجد (جمكران) است - آوردند. حضرت امام‏عليه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: تو، چند سال است كه اين زمين را عمارت مى‏كنى و ما خراب مى‏كنيم. پنج سال زراعت كردى و امسال ديگرباره شروع كردى، عمارت مى‏كنى. رخصت نيست كه تو ديگر در اين زمين زراعت كنى، بايد هر چه از اين زمين منفعت برده‏اى، برگردانى تا در اين موضع مسجد بنا كنند.» به حسن بن مسلم بگو: «اينجا، زمين شريفى است و حق تعالى اين زمين را از زمين‏هاى ديگر برگزيده و شريف كرده است». حسن بن مثله مى‏گويد عرض كردم: «سيد و مولاى من! مرا در اين باره، نشانى لازم است؛ زيرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دليل نمى‏پذيرند». امام‏عليه السلام فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام ده. ما در اينجا، علامتى مى‏گذاريم كه گواه گفتار تو باشد». T}2. كيفيت نماز تحيّت مسجد{T «مردم را بگو تا به اين موضع رغبت كنند و عزيز بدارند و چهار ركعت نماز در اين جا بگذارند: دو ركعت تحيت مسجد، در هر ركعتى، يك بار سوره حمد و هفت بار سوره قل هو الله احد [خوانند ]و تسبيح ركوع و سجود را هفت بار بگويند». T}3. كيفيت نماز امام زمان (عج){T «و دو ركعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر اين نسق كه در [هنگام خواندن سوره‏] حمد چون به A}«اياك نعبد و اياك نستعين» {Aبرسند، آن را صد بار بگويند و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. ركعت دوم را نيز به همين طريق انجام دهند. تسبيح ركوع و سجود را نيز هفت بار بگويند. هنگامى كه نماز تمام شد، تهليل (لا اله الاالله) و تسبيح فاطمه زهراعليها السلام را بگويند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پيغمبر و آل او فرستند». اين نقل، از لفظ مبارك امام‏عليه السلام است كه فرمود: H}«فمن صلّا هما، فكانما صلى فى البيت العتيق»{H؛ «هر كس، اين دو ركعت (يا اين دو نماز) را بخواند، گويى در خانه كعبه نماز خوانده است...» T}4. ساخت مسجد{T حسن بن مثله مى‏گويد: در دل خود گفتم تو اينجا را يك زمين عادى خيال مى‏كنى، اينجا مسجد حضرت صاحب الزمان‏عليه السلام است. پس آن حضرت به من اشاره كردند كه برو! چون مقدارى راه پيمودم، بار ديگر مرا صدا كرده، فرمودند: «در گله جعفر كاشانى (چوپان) بزى است، بايد آن بز را بخرى. اگر مردم پولش را دادند، با پول آنان خريدارى كن، وگرنه پول آن را خودت پرداخت كن. فردا شب (شب چهارشنبه) آن بز را بياور و در اين موضع ذبح كن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارك رمضان، گوشت آن بز را بر بيماران و كسانى كه مرض صعب العلاج دارند، انفاق كن كه حق تعالى همه را شفا دهد. آن بز، ابلق است. موهاى بسيار دارد. هفت نشان سفيد و سياه، هر يكى به اندازه يك درهم، در دو طرف آن است كه سه نشان در يك طرف و چهار نشان در طرف ديگر آن است». آن گاه به راه افتادم. يك بار ديگر مرا فرا خواندند و فرمودند: «هفت روز يا هفتاد روز در اين محل اقامت كن». حسن بن مثله مى‏گويد: «من، به خانه رفتم و همه شب را درانديشه بودم تا صبح طلوع كرد. نماز صبح خواندم و به نزد على منذر رفتم و آن داستان را با او در ميان نهادم. همراه على منذر، به جايگاه ديشب رفتيم. پس او گفت: «به خدا سوگند كه نشان و علامتى كه امام‏عليه السلام فرموده بود، اينجا نهاده است و آن، اينكه حدود مسجد، با ميخ‏ها و زنجيرها مشخص شده است». T}ديدگاه آية الله حاج شيخ مرتضى حائرى‏{T؛ V}فرزند آيةالله حاج شيخ عبدالكريم حائرى مؤسس حوزه علميه قم.{V «مسجد جمكران، يكى از آيات باهرات آن حضرت است. توضيح اين مطلب، در ضمن چند جهت - كه شايد خيلى‏ها از آن غافل باشند - بيان مى‏گردد: 1. داستان مسجد جمكران - كه در بيدارى واقع شده - در كتاب تاريخ قم از صدوق، نقل شده است. مرحوم آقاى بروجردى كه مرد دقيق و ملاّيى بود، مى‏فرمود: «اين داستان، در زمان صدوق واقع شده و اينكه او نقل كرده است، دلالت بر كمال صحت آن دارد». 2. داستان، مشتمل بر جريانى است كه مربوط به يك نفر نيست؛ زيرا وقتى صبح مردم بيدار مى‏شوند، مى‏بينند با زنجير، علامت گذاشته شده است كه مردم باور كنند و اين زنجير، مدتى در منزل سيد محترمى (ظاهراً به نام سيد ابوالحسن الرضا) بوده است و مردم به آن استشفا مى‏كرده‏اند و بعداً، بدون هيچ جهت طبيعى، مفقود مى‏شود. 3. متن دستور [نمازهاى مسجد]، موافق با ادله ديگر است؛ براى اينكه هم نماز تحيت مسجد وارد شده است و هم نماز امام زمان(عج) با صد بار A}«اياك نعبد و اياك نستعين»{A و هم تهليل و تسبيح فاطمه زهراعليها السلام.V}كريمه اهل بيت: ص‏484؛ سر دلبران: ص‏248-250. {V T}پيش‏گويى امير المؤمنين‏عليه السلام‏{T از اميرمؤمنان‏عليه السلام روايت شده كه خطاب به حذيفه فرمود: «اى پسر يمانى! در اول ظهور، خروج نمايد قائم آل محمد(عج) از شهرى كه آن را قم گويندV}ترديدى نيست كه قيام نخستين حضرت بقية الله، أرواحنا له الفداء از مكه معظمه و كنار خانه خدا است. اين حديث و احاديث مشابه، به حركت‏هاى بعدى آن كعبه مقصود، نظر دارد يا اينكه منشا ظهور حضرت و فراهم شدن شرايط ظهور از شهرقم و مسجد جمكران است.{V و مردم را دعوت به حق مى‏كند، همه خلايق از شرق و غرب، به آن شهر روى آورند و اسلام، تازه شود... اى پسر يمانى! اين زمين، مقدس است، از همه لوث‏ها، پاك است... عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رايت وى بر كوهى سفيد بزنند، به نزد دهى كهن، كه در جنب مسجد است، و قصرى كهن - كه قصر مجوس است - و آن را «جمكران» خوانند. از زير يك مناره آن مسجد بيرون آيد، نزديك آنجا كه آتش خانه گبران بوده...».V}انوار المشعشعين: ج‏1، ص‏453. به نقل از مونس الحزين (از تصنيفات شيخ صدوق).{V از اين حديث شريف، استفاده مى‏شود همان گونه كه مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقية الله، پايگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدس جمكران نيز در عصر ظهور، جايگاه خاصى دارد و پايگاه ديگرى براى آن حضرت است. T}ختم زيارت عاشورا{T در عصر زعامت مرحوم آية الله حاج سيد محمد حجت، قحطى و گرانى سختى پديد آمد؛ به طورى كه نان سنگك دانه‏اى يك تومان شد، در حالى كه شهريه طلاب در ماه فقط ده تومان بود. مرحوم آيت‏الله حجت، به چهل تن از طلاب مهذّب و متدين دستور داد كه به مسجد مقدس جمكران مشرف شوند و در پشت بام مسجد، به صورت دسته جمعى، زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام و دعاى صفوان بخوانند و به حضرت موسى بن جعفرعليه السلام و حضرت ابوالفضل‏عليه السلام و حضرت على اصغرعليه السلام متوسل شوند و رفع گرانى و نزول باران را از خداوند متعال بخواهند. چهل طلبه مهذب و متدين، طبق فرمان مرجعيت اعلاى شيعه، به ميعادگاه عاشقان شرف ياب شدند. بعد از اداى نماز تحيت و نماز حضرت بقية الله - أرواحنا له الفدا - و توسّل به ذيل عنايت فرمانرواى جهان هستى، به پشت بام مسجد رفتند، ختم زيارت عاشورا را، طبق دستور آن مرجع وارسته، انجام دادند و حوائج خود را با شفيع قرار دادن سه تن باب الحوائج، به درگاه حضرت احديت، عرضه داشتند و مسجد را به قصد قم ترك كردند. راه قديمى مسجد جمكران، از طرف روستاى جمكران بود. گروه چهل نفرى طلاب، هنوز به ده جمكران نرسيده بودند كه درياى رحمت گشوده شد و باران رحمت، سيل آسا فرو ريخت. T}دعا در جمكران‏{T در اينجا ياد آورى اين نكته لازم است كه در مسجد مقدس جمكران، از دعاهاى مربوط به حضرت بقيةالله - أرواحنا له الفدا - دعاى ندبه، دعاى سلام الله الكامل، زيارت آل ياسين و دعاى عهد... به ويژه از دعاى اللهم عظم البلاء... - كه بعد از نماز حضرت صاحب الزمان(عج) به آن امر شده است - غفلت نشود.V}فصل‏نامه انتظار: ش 5.{V T}نكته‏اى مهم‏{T از تاريخ مسجد قبا كه ثواب يك نماز در آن برابر انجام يك عمره است و اولين مسجد مهمى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله بنا فرمود، نكته مهمى استفاده مى‏شود كه براى مسجد مقدس جمكران نيز مفيد است و آن اينكه مسجد قبا با وجودى كه افتخارات زيادى دارد از قبيل اينكه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله دستور ساخت آن را دادند، و خود آن حضرت در ساخت آن مشاركت نمودند، با دست‏هاى خود كارگرى و بنّايى كردند و در آن نماز خواندند و هر هفته نيز دوشنبه‏ها براى اقامه نماز به آنجا مى‏رفتند؛ ولى با وجود اين همه فضيلت، وقتى خداوند در قرآن از مسجد قبا تعريف و تمجيد مى‏كند، به دو نكته اشاره مى‏نمايد كه هر دو نكته درباره مسجد جمكران نيز صدق مى‏كند. 1. اساس آن از روز اول بر تقوا نهاده شده است: A}«لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ»{A؛V} سوره توبه (9): آيه 108.{V 2. در آن كسانى هستند كه دوست دارند پاك گردند: A}«فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا»{A. بنابراين اين دو ملاك در هر جا موجود باشد ديگر نيازى به جست و جوى ادله ديگر و سند و شجره‏نامه آن مكان نداريم. مسجد جمكران مكانى است كه بيش از هزار سال، مؤمنان در آن به نماز و توبه و تضرّع مشغول‏اند و نداى «يا صاحب‏الزمان» دل شكستگان در آن مكان مقدس همه را به ياد قطب عالم امكان بقية اللَّه الاعظم انداخته و ياد حضرت را هميشه در دل‏ها زنده نگه مى‏دارد.
کد سوال : 126
موضوع : اطلاعات عمومي
پرسش : قضيه و تاريخچه چاهى كه در مسجد مقدس جمكران است چيست؟
پاسخ : در پاسخ بايد گفت نه تنها در جمكران؛ بلكه در بعضى از شهرها معمولاً محلى به نام چاه صاحب الزمان موجود است كه برخى گمان مى‏كنند حضرت دستور حفر آن را داده يا ايشان در آنجا ديده شده‏اند و يا از آب آن چاه نوشيده‏اند؛ ولى هيچ يك از اين نكات صحيح به نظر نمى‏رسد. قضيه چاه امام زمان‏عليه السلام در مسجد مقدس جمكران و شهرهاى ديگر، از اين قرار است كه مرحوم حاج شيخ عباس قمى‏قدس سره در مفاتيح الجنان از تحفة الزائر از امام صادق‏عليه السلام روايتى نقل مى‏كند كه: «هر گاه تو را حاجتى به سوى خداى تعالى، باشد يا از امرى خائف و ترسان باشى. در كاغذى بنويس و در آب جارى يا چاه بينداز...». اين يك نوع ارتباط و سخن گفتن با خدا است. مرحوم علامه مجلسى در روايتى مى‏فرمايد: «اگر حاجت و گرفتارى داشتى با حضرت حجت (عج) چنين مكاتبه كن و حاجت خود را بنويس و در چاه يا نهر بينداز».V}بحارالانوار، ج 102، ص 234.{V البته معناى عريضه‏نويسى اين نيست كه حضرت حجت آن نوشته را باز مى‏كند يا مى‏خواند؛ بلكه خدا و رسول او و اهل بيت عصمت و طهارت‏عليهم السلام از نيت‏هاى ما و آنچه در ذهن و دل ما مى‏گذرد، آگاهند؛ چه رسد به نوشته‏هاى ما، آن هم در صورت گرفتارى و توسّل به آن عزيزان. در واقع خواسته‏اند به ما ياد دهند كه با محبوب و صاحب خود ارتباط برقرار كنيم و همان‏طور كه براى محبوب‏هاى دنيوى ابراز علاقه و محبت مى‏نماييم، بتوانيم با مولاى خود هم نامه‏نگارى كنيم. حال از آنجا كه چاه و آب روان در دسترس همه نيست، مؤمنان در بعضى از شهرها و در مسجد جمكران، چاهى حفر نموده‏اند كه مردم عريضه‏هاى خود را درون آن بيندازند.
کد سوال : 127
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : چه كنيم تا بتوانيم با امام زمان(عج) ملاقات كنيم؟
پاسخ : ملاقات با امام زمان(عج) و ديگر اولياى الهى، نياز به سنخيت با آنان دارد. به دست آوردن سنخيت با اولياى الهى، نياز به تحقق دو بعد (معرفت و عمل) دارد. اگر كسى خود را به اولياى الهى شبيه نمود، به لقاى آنان نيز واصل خواهد شد. P}نوريان مرنوريان را طالبند{E}ناريان مرناريان را جاذبند{P ناگفته نماند كه ما مكلف به ارتباط به معناى ملاقات و رؤيت امام زمان(عج) نيستيم. آنچه وظيفه ما است، تشبّه به آن بزرگواران و پيمودن راه آنان است. ما بايد در همه حال سرباز آماده آن حضرت بوده و همواره در خدمت ايشان باشيم. اين مسأله را آيه 200 سوره آل عمران بيان فرموده: A}«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»{A؛ «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! صبر كنيد و يكديگر را به صبر واداريد و مرابطه نماييد وتقوا و خداترسى را پيشه سازيد، باشد كه رستگار شويد». امام باقرعليه السلام در تفسير اين آيه شريفه مى‏فرمايد: «صبر كنيد بر اداى فرايض (در انجام تكاليف الهى استقامت داشته باشيد) و در برابر دشمنان پايدارى كنيد و با امامتان (كه انتظارش را مى‏كشيد) مرابطه نماييد».V}كتاب الغيبة، شيخ مفيد، ص 105.{V مرابطه با امام زمان(عج)؛ يعنى، خود را به رشته ولايت او بستن و بر خدمت و پيروى و يارى او گردن نهادن. اين يكى از اركان ايمان است كه آدمى خود را به امام خويش مربوط سازد و از او جدا نشود. همچنين بايد كارهايى انجام داد كه آن حضرت و اصحاب شان انجام مى‏دهند. قرآن درباره حضرت مهدى و اصحاب ايشان مى‏فرمايد: A}«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ»{A؛V}سوره حج: آيه 41. {Vكسانى كه اگر در زمين به آنان توانايى دهيم نماز را به پا داشته و زكات (به مستحق) بخشيده و به معروف امر نموده و از منكر نهى كنند. امام باقرعليه السلام در تفسير اين آيه مى‏فرمايد: «اين آيه براى آل محمد است؛ يعنى، مهدى(عج) و اصحاب او».V}تفسير قمى: ج 2، ص 87.{V در نتيجه اگر ما هم مى‏خواهيم از اصحاب و ياران آن حضرت باشيم، بايد به امور مذكور اهتمام ورزيم. T}وظيفه منتظران‏{T خوب است بدانيم كه امام زمان(عج) شديداً به شيعيان خود عشق مى‏ورزد؛ بلكه علاقه آن حضرت به شيعيان و دوستانشان خيلى بيشتر از علاقه‏اى است كه ما نسبت به آن حضرت داريم. ايشان همواره براى شيعيان خود دعا مى‏كنند. از آن حضرت نقل شده است: H}«اِنّا غَيْرُ مُهَمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ وَلاناسينَ لِذِكْرِكُمْ»{H؛V}بحارالانوار: ج 53، ص 174.{V ما هرگز در رعايت احوال شما كوتاهى نمى‏كنيم و شما را از ياد نمى‏بريم». آنچه بر ما بايسته است، جلب رضايت آن بزرگوار است. پيوستگى با او، يعنى، مطيع او بودن. آنچه در روايات زياد سفارش شده، انتظار فرج است. ما بايد ارتباط معنوى خود را با امام زمان(عج) با عمل به دستورات آن حضرت و انتظار فرج به معناى واقعى ثابت و مستدام نگه داريم. از اين‏رو بسيار به جا است كه خصوصيات منتظر واقعى حضرت مهدى(عج) را بدانيم و سپس آن را در خود عملى كنيم. رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: H}«اَفْضَلُ العِبادَةِ اِنْتِظارُ الفَرَجِ»{H؛V}فرائد السمطين، ج 2، ص 334، چاپ جديد.{V برترين عبادات، انتظار ظهور و فرج است. وظيفه منتظر امام زمان‏عليه السلام اين است كه مانند يك منتظر واقعى زندگى كند. وقتى انسان حقيقتا منتظر كسى باشد، تمام رفتار و سكناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر ميهمان باشد، حتما خانه را تميز و مرتب و وسايل پذيرايى را آماده مى‏نمايد و با لباس مرتب و چهره‏اى شاداب در انتظار مى‏ماند. چنين كسى مى‏تواند ادعا كند كه منتظر ميهمان است. اما كسى كه نه خانه را مرتب كرده و نه وسايل پذيرايى را آماده نموده و نه لباس مرتب و تميزى پوشيده و نه اصلاً به فكر ميهمان است؛ اگر ادعا كند كه در انتظار ميهمان بوده، همه او را ريشخند خواهند كرد و بر گزافه‏گويى او خواهند خنديد! P}لاف عشق و گله از يار زهى لاف دروغ‏{E}عشق بازان چنين مستحق هجرانند{P بنابراين، انتظار قبل از آنكه از ادعاى انسان فهميده شود، از رفتار و كردار او فهميده مى‏شود. نمى‏توان هر كسى را كه ادعاى دوستى و ولايت امام زمان را دارد، در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود! آرى «مشك آن است كه خود ببويد نه آنكه عطاربگويد». با چنين توضيحى، روشن است كه منتظر واقعى امام زمان(عج) بايد رفتارش به گونه‏اى باشد كه هر لحظه منتظر ظهور امام زمان‏عليه السلام باشد، يعنى، در هر لحظه كه اين خبر را به او بدهند، خوشحال شود و آماده يارى آن حضرت باشد و با مال و جان خويش جهاد كند و خود را در راه آن حضرت فدا نمايد. منتظر واقعى، اهل گناه و دلبستگى به دنيا نيست؛ چرا كه چنين كسى نمى‏تواند از وابستگى‏ها، دلبستگى‏ها و آلودگى‏ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان‏عليه السلام باشد. با توجه به نكات ذكر شده مى‏توان بعضى از وظايف منتظران امام زمان‏عليه السلام را چنين ذكر كرد: T}1. معرفت:{T اولين شرط انتظار معرفت است؛ تا انسان ميهمان خود را نشناسد و از خصوصيات خوب او مطلع نباشد، منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامى انسان در انتظار كسى مى‏نشيند كه او را خوب بشناسد، اما اگر انسان كسى را نشناسد و بداند كه آن شخص خواهد آمد، برايش اهميتى نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان(عج) هم چنين است. كسانى كه آن حضرت را نمى‏شناسند (مانند كفار و يا اهل اديان ديگر)، هرگز انتظار او را نمى‏كشند؛ اما كسانى كه او را مى‏شناسند و ارزش و مقام او را مى‏دانند، منتظر او مى‏مانند. كسانى كه امام زمان را نمى‏شناسند - اگر چه به ظاهر مسلمان باشند - چنانچه در اين حال بميرند در حال جاهليت از دنيا رفته‏اند؛ چنان‏كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله‏فرمود: H}«مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَةَ الْجاهِلِيَّةِ»{H؛V}بحارالانوار: ج 32، ص 331.{V «هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهليت از دنيا رفته است». بنابراين اولين شرط انتظار، ايجاد معرفت در مورد امام زمان(عج) است و طبيعى است كه هر مقدار معرفت انسان نسبت به آن حضرت بيشتر باشد، ارزش او را بيشتر درك كرده و به عظمت او بيش از پيش پى خواهد برد و بيشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالى كه افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت، هرگز احساس تشنگى و عطش نسبت به وجود مقدس ايشان نخواهند داشت و بدين جهت از زمره منتظران بيرون هستند! P}وصل خورشيد به شب پره اعمى نرسد{E}كه در اين آينه صاحب‏نظران حيرانند{P شناخت امام زمان‏عليه السلام دو گونه است: 1. شناخت تاريخى وجود آن حضرت؛ مانند اينكه او امام دوازدهم است و تاريخ ولادتش در چه سالى است و مانند آن. 2. شناخت مقام نورانيت آن حضرت؛ كه اين شناخت كار هر كسى نيست و ظرفيت و لياقت زيادى مى‏خواهد. در حقيقت، اصحاب خاص امام زمان‏عليه السلام كسانى‏اند كه آن حضرت را به مقام نورانيت شناخته‏اند. براى آگاهى از مقام عظيم امامت خواندن زيارت جامعه كبيره و تأمل در معانى عميق آن توصيه مى‏شود. همچنين خواندن كتب معتبرى كه در مورد امام زمان‏عليه السلام نوشته شده است مى‏تواند انسان را تا حدى به مقام و عظمت آن حضرت آشنا سازد. T}2. محبت به امام زمان‏عليه السلام‏{T وظيفه ديگرى كه منتظران آن حضرت دارند اين است كه بايد دوستى و محبت امام عصر (عج) را در خود ايجاد كنند و آن را افزايش دهند. بديهى است تا انسان از ميهمان خويش خوشش نيايد و نسبت به او محبت نداشته باشد - هر چند هم كه او رابشناسد - نمى‏تواند واقعاً منتظر آمدن او باشد؛ اگر انسان از ميهمان خود بدش بيايد، چگونه مى‏تواند منتظر قدم او باشد و خود را براى پذيرايى از او آماده كند. پس تا محبت به امام زمان(عج) در وجود كسى شكل نگرفته و شعله‏ور نشده باشد، او نمى‏تواند به وظايف منتظران واقعى عمل نمايد. محبت به امام زمان(عج) وظيفه‏اى است كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله نيز به دستور خدا از ما خواسته است؛ آنجا كه در قرآن كريم مى‏فرمايد: A}«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»{A؛V} سوره شورى: آيه 23.{V T}3. ايجاد سنخيت با امام زمان‏عليه السلام‏{T منتظران واقعى وضعيت روحى و فكرى و عملى خود را به گونه‏اى سامان مى‏دهند كه سنخيت كاملى با امام زمان‏عليه السلام داشته باشند. آيا مى‏توان منتظر قدوم كسى بود؛ ولى با او مشابهت و سنخيت نداشت؟ آيا مى‏توان محبت كسى را داشت، اما با او هيچ سنخيت و مشابهتى نداشت؟ ايجاد سنخيت با امام زمان از طريق تقويت ايمان و تقوا و فضايل اخلاقى و درجات معنوى حاصل مى‏شود. تنها در اين صورت است كه مى‏توان ادعاى محبت به آن حضرت را داشت. در صورتى كه انسان رفتارش مطابق ميل امام زمان(عج) باشد، شعله محبت او در دلش زبانه خواهد كشيد و عشق آن حضرت او را به فرياد خواهد آورد و دورى‏اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت. طبيعى است كه هر چقدر سنخيت با ولى عصر(عج) بيشتر باشد، محبت آن حضرت به انسان بيشتر خواهد شد و محبت انسان نيز به آن حضرت افزون‏تر خواهد گشت. پس منتظر واقعى بايد سعى كند تمام وظايف دينى و احكام الهى را انجام دهد. T}4. ارتباط با منتظران ديگر{T منتظر امام زمان(عج) مى‏داند كه برنامه آن حضرت يك برنامه جهانى است و بايد ياوران زيادى داشته باشد تا حركتش پيروز شود. بنابراين به فكر گسترش ياران و منتظران آن حضرت بوده و با ارتباط با آنها، به تقويت روحيات ايمانى خود و ديگران خواهد پرداخت تا بر اساس دستور قرآنى A}«تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏»{A؛ V}سوره مائده‏{V به كمك مؤمنان منتظر، خود را آماده ظهور حضرت نمايد. T}5. دعا براى تسريع در ظهور امام زمان‏عليه السلام‏{T منتظر واقعى هر لحظه انتظار محبوب را مى‏كشد و از خدا مى‏خواهد كه هر چه زودتر او را برساند. بنابراين دعاى فراوان براى فرج آن حضرت از وظايف هميشگى منتظران حضرتش مى‏باشد. دعا براى تسريع در فرج امام زمان(عج)، به وسيله آن حضرت نيز توصيه شده است. T}6. ياد فراوان حضرت‏{T ياد كردن از محبوب، عادت ديرينه منتظران عاشقى است كه چندى منتظر محبوب خويش هستند؛ اما نتوانسته‏اند پس از مدت‏ها انتظار او را ببينند و حال خود را دست كم با ياد او و نام او آرام مى‏كنند. به ياد آوردن امام عصر(عج) و عنايت او به شيعيان با ذكر احاديث، كرامات، مقام و عنايت امام به شيعيان، وظيفه ديگرى است كه منتظران واقعى احساس مى‏كنند و بدين طريق همواره نام و ياد آن حضرت را زنده نگه مى‏دارند. T}7. دادن صدقه‏{T براى سلامتى آن عزيز و يا هديه نمودن ثواب‏هايى به حضرت مهدى(عج)، كه خود، موجب قبولى هر چه بيشتر اعمال است. T}8. اميدوارى‏{T بر قيام و انقلاب آن يوسف زهراعليها السلام و اميد دادن به ديگران. T}9. ايجاد آمادگى دائم رزمى براى ظهور حضرت‏{T چنان‏كه در روايت آمده است: H}«ليعدن احدكم لخروج القائم و لو سهما»{H؛V}بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146.{V هر يك از شما براى قيام قائم(عج) بايد آماده گردد هر چند با تهيه يك تير باشد. از اين رو شركت در بسيج يكى از وظايف منتظران است. T}10. محزون بودن‏{T به علت محروم بودن از زيارت آن وجود مبارك؛ «عزيز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لك حسيسا و لا نجوى...»؛V}دعاى ندبه.{V بر من گران است كه خلق را ببينم و تو ديده نشوى و سخن آشكار و پنهان تو را نشنوم. T}11. اصلاح جامعه‏{T فرج يعنى، نصرت، پيروزى، گشايش و مقصود، پيروزى حكومت عدل علوى بر حكومت‏هاى كفر و شرك و بيداد است؛ بنابراين انتظار فرج، يعنى انتظار تحقق‏يافتن اين آرمان بزرگ و جهانى و منتظر حقيقى كسى است كه در حقيقت خواهان تشكيل چنين حكومتى باشد و اين خواسته آن گاه جدى و راست است كه شخص منتظر، عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهى باشد؛ و گرنه انتظار فرج در حد يك ادعا و شعار بى محتوا باقى خواهد بود. ازاين‏رو در روايات آمده است كه انتظار فرج خود فرج است؛ زيرا كسى كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تأسيس حكومت عدل گستر او است، زندگى خود را بر پايه عدل و داد استوار مى‏سازد و او انسانى است كه حضور و غيبت امام در نحوه رفتار و سير و سلوكش تفاوتى ندارد و قبل از تشكيل حكومت عدل او، چنين حكومتى را در زندگى خود پايدار ساخته است. بنابراين انتظار فرج حقيقى، ريشه در معرفت به حق و عدل و ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان مى‏گردد و چنين حقيقت اصيل و عميقى، با لفظ و شعار به دست نمى‏آيد و با بى تفاوتى و بى اعتنايى نسبت به مقدسات دينى و رسالت‏هاى انسانى در تعارض و تناقض است. T}انتظار فرج‏{T يعنى: الف. معرفت امام معصوم و عادل و پيشواى‏فضيلت؛ ب. ايمان به امامت و قيادت رهبرى الهى و عدالت پيشه؛ ج. عشق به عدالت وارزش‏هاى انسانى؛ ه. اميد به آينده‏اى روشن و نويد بخش؛ ك. تلاش براى برقرارى حكومتى عدل پيشه و عدل گستر؛ ح. رعايت موازين و قوانين دينى و اخلاقى؛ خ. داشتن روحيه تعهد و مسؤوليت‏پذيرى. اين انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظرى، مقامى عالى دارد و هر گاه در زمان غيبت از دنيا برود، به منزله كسانى است كه پس از ظهور حضرت حجت(عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مى‏كنند.V}بحارالانوار: ج‏52 ص 125؛ ره‏توشه راهيان نور، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم چاپ اول تيرماه 1374 ص‏190-193 با تصرف.{V T}يادآورى مهم:{T درست است كه وظيفه ما تلاش براى ملاقات با امام زمان(عج) نيست و حتى بنا بر نظر بعضى از بزرگان، تحقق اين مسأله خيلى بعيد و نادر است و اگر هم ممكن باشد، براى امثال مقدس اردبيلى و علامه حلّى قابل تصور است؛ نه انسان هاى عادى هر چند مؤمن و خوب. ولي بحث ملاقات، نبايد با بحث ارتباط اشتباه شود؛ زيرا وظيفه ما ايجاد ارتباط با امام عصر(عج) است. منتظر امام زمان(عج) وقتى موفق به زيارت آن حضرت نمى‏شود، از طريق خواندن دعاى ندبه، زيارت آل ياسين، دعاى عهد، نماز امام زمان و نيز از طريق رفتن به مسجد جمكران، ارتباط خود را با آن حضرت حفظ مى‏نمايد و براى گره گشايى مادى و معنوى از ايشان به عنوان واسطه فيض الهى درخواست مى‏كند و خود را در محضر ايشان مى‏بيند. سؤال. چرا براى سلامتى امام زمان(عج) دعا كنيم؟ در حالى كه خداوند اراده نموده ايشان زنده و سلامت بمانند. آيا اصلاً امكان دارد آن وجود مبارك دچار كسالت شوند؟ P}آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست‏{E}هر كجا هست خدايا به سلامت دارش‏{P؛ V}ديوان حافظ، ص 223.{V دعا براى سلامتى امام زمان(عج) آثار و بركات فراوانى دارد از جمله: 1. نشانگر علاقه و محبت مسلمانان به ايشان است. اگر چه دوستى تمام ائمه معصومين‏عليهم السلام بخشى از ايمان و شرط قبولى اعمال است، در عين حال دعا كردن در حق امام زمان(عج) موجب ازدياد محبت آن حضرت در دل و در نتيجه موجب تقويت ايمان مى‏گردد. 2. اظهار تجديد عهد و پيمان با آن حضرت است و محتواى پيمان با آن حضرت را دين دارى و شريعت محورى و تصميم قلبى بر اطاعت امر امام‏عليه السلام و يارى رساندن او با نثار جان و مال تشكيل مى‏دهد. تجديد بيعت با آن حضرت‏عليه السلام كارى است كه بعد از هر نماز از فرايض پنجگانه، يا در هر روز و يا در هر جمعه مستحب است. دعاى عهدV}مفاتيح الجنان، ص 891 و 892.{V شاهدى براى اين سخن است. 3. سبب زنده نگه داشتن ياد امام غايب در دل منتظران مى گردد. ياد امام زمان(عج) توجه به ارزش‏هاى دين و اصول اخلاقى را در دلها جوانه مى زند و برعكس غفلت از ياد و خاطره امام يكى از دلايل عمده پژمردگى‏و سستى ارزش هاى الهى وانسانى در جامعه اسلامى است. 4. كسى كه سلامتى امام زمان برايش مهم است، به طور مسلّم آزردن آن حضرت برايش سخت است، در نتيجه دعا براى سلامتى آن حضرت، انسان را بر انجام كارهايى وادار مى‏كند كه موجب خشنودى آن حضرت و در نتيجه سبب رسيدن به مقام رضوان الهى مى گردد. 5. دعا بسيار مؤثر است و موجب فرج آن حضرت و نيز فرج و گشايش در زندگى مؤمنان مى شود. 6. دعا موجب قرب الهى است. امام مهدى(عج) در خصوص زيارت آل يس مى فرمايند: «هرگاه خواستيد به وسيله ما به خداوند و به ما توجه كنيد اين زيارت را كه از جانب خداوند انشا شده است بخوانيد»V}مفاتيح الجنان، ص 863.{V اين زيارت كه از جهات مختلف، محتوايى عميق دارد بسيار مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته است. از جمله سلام هايى كه در اين زيارت ادا مى شود، از ابتدا تا انتها، دعا براى سلامتى و تندرستى و بهروزى امام زمان(عج) است. «السلام عليك يا خليفه الله و ناصر حقه... السلام عليك حين تصبح و تمسى، السلام عليك فى اليل اذا يغشى و النهار اذا تجلى ... السلام عليك بجوامع السلام...»؛ سلام بر تو اى جانشين خدا و يارى كننده حق... درود و سلام بر تو هنگامى كه بامداد و شام كنى، درود و تهيت الهى بر تو در شب كه همه جا را فراگيرد و در روز، در وقتى كه نور دهد (يعنى سلام بر تو در هر صبح و شام)...، درود بر تو درودى همه جانبه... . در دعاى بعد از اين زيارت نيز معانى بلندى نهفته است. از جمله عرض مى كنيم: خدايا! او (امام زمان) را از شر هر متجاوز و سركشى و از شر همه خلق خود پناه ده و او را از حوادث روزانه، از پيش رو، و از پشت سر و از طرف چپ، حفظ و نگهدارى كن و از اين كه آسيب و گزندى به او برسد جلوگيرى كن و در خصوص او، رسولت و خاندان رسولت را حفظ نما و به دست مباركش عدل و داد را پديدار نما! «اللهم اعذه من شر كل باغ و طاغ و من شر جميع خلقك و احفظه من بين يديه و من خلقه و عن يمينه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان يوصل اليه بسوء واحفظ فيه رسولك و آل رسولك واظهر به العدل...». در پايان سخن لازم است يادآور شويم كه دعا كردن براى سلامتى و فرج آن حضرت، اطاعت از امر خداوند و نيز اهل بيت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله است. A}«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ»{A؛ «و هر كه خدا و رسولش را اطاعت كند و خداترس و پرهيزكار باشد چنين كسى به فوز و سعادت خواهد رسيد».V}سوره نور: آيه 52.{V
کد سوال : 128
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه قطب‏الدين راوندى قدس سره الشريف توضيح دهيد؟
پاسخ : T}1. قطب‏الدين راوندى قدس سره الشريف‏{T در صحن بزرگ حرم مطهر حضرت معصومه سلام اللّه عليها مقابل حوض بزرگ به سمت قبله فقط يك قبر به چشم مى‏خورد كه حدود يك متر از كف صحن بلندتر مى‏باشد، با توجه به اينكه در زمان سابق تمام اطراف مضجع منوّر حضرت معصومه قبرستان بوده و جهت توسعه حرم و ساختن صحن چاره‏اى جز مسطح نمودن آن نبوده به هنگام عمليات صحن سازى ناگاه چشم مردم به پيكرى پاك و نورانى مى‏افتد كه بعد از گذشت هشت قرن هنوز سالم و با طراوت باقى مانده و آن پيكر عالم ربّانى قطب الدين راوندى است، او از علماى قرن ششم هجرى قمرى است كه در تاريخ 573 ق وفات يافته، و از شاگردان برجسته امين الدين طبرسى صاحب تفسير ارزشمند مجمع البيان است و به يك واسطه از شيخ طوسى روايات را نقل مى‏كند و در واقع استادان او شاگردان شيخ طوسى بوده‏اند مردان خدا الگوهاى روشنى هستند كه به رغم مشكلات و كمبودهاى عصر خويش همه تلاش و همتشان خدمت به اسلام عزيز و احياى مجد و عظمت آن بوده است، آنان با عشق به قرآن مجيد و اهل بيت‏عليهم السلام به نشر و پخش آثار ايشان پرداخته، همواره از سرچشمه زلال ابديت سيراب مى‏شوند. قطب الدين راوندى در زمره مردان بزرگى است كه با دانش فراوان خود پس از بهره مندى از علوم مختلف و تبحر در آنها حلقه زرّينى در سلسله حافظان و راويان معارف اسلامى گرديد و در بيشتر رشته‏هاى علوم اسلامى تبحر و تخصّص خود را به نمايش گذاشت از جملة تفسير: كتابهاى 1. «ام القرآن» 2. «تفسير القرآن» در دو جلد 3. خلاصة التفاسير در ده جلد 4. شرح آيات المشكلة فى التنزيه 5. اللباب فى فضل آية الكرسى 6. الناسخ و المنسوخ من القرآن‏ شرح نهج البلاغه: كتاب منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة در دو جلد را به رشته تحرير در آورند كلام و اعتقادات: 1. الخرايج و الجرايح 2. امّ المعجزات 3. الاختلافات 4. تهافت الفلاسفة 5. جواهر الكلام فى شرح مقدمة الكلام فقه: 1. آيات الاحكام 2.احكام الاحكام 3. الانجاز 4. حل المعقود فى الجمل و العقود 5. الخمس 6. رسالة الفقهاء 7. مشكلات النهاية 8. المنتهى فى شرح النهاية 9. الرائع فى الشرايع 10 فقه القرآن و بسيارى كتب فقهى ديگر حديث: 1.تحفة العليل 2. رسالة فى صحة احاديث اصحابنا 3. ضياء الشهاب 4. لباب الاخبار 5. مزار 6. المجالس فى الحديث 7. دعوات تاريخ: 1. جنى الجنتتين 2.قصص الأنبياء شعر و ادب: 1. التغريب فى التعريب 2. الاغراب فى الاعراب 3. شرح العوامل المأة 4. غريب النهاية 5. نفثة المصدور (ديوان شعر) اصول فقه: 1. المستقصى، و تأليفات و كتب مختلف ديگرى كه ذكر آن در اين مختصر نمى‏گنجد، تا جايى كه علماى اهل سنت نيز در مقابل او سر تعظيم فرود آوردند، ابن حجر عسقلانى درباره راوندى نوشته است: «او در جميع علوم فاضل است و در هر نوعى از علوم صاحب تصنيفات بى شمار بوده است (لسان الميزان - ابن حجر - ج 3 - ص 48) و دانشمند بزرگ شيعه علامه امين‏رحمه الله درباره راوندى مى‏گويد: «راوندى يكى از پيشوايان علماى شيعه، برگزيده اين طايفه و از اساتيد بى نظير فقه و حديث و از نوابغ علم و ادب است، هيچ گونه عيبى در آثار فراوانش و تيرگى در فضايل و تلاشها و خدمات دينى و اعمال نيكو و كتب ارزنده‏اش وجود ندارد» (الغدير - ج 5 - ص 380) حضرت آية اللّه مرعشى نجفى‏رحمه الله به پاس خدمات او سنگ قبرى بلند و به ياد ماندنى را بر فرازش به يادگار نهاد تا زائران حضرت فاطمه معصومه در ابتداى ورود و خروج از صحن مباركش چمشانشان به قبر اين فرزانه بزرگ روشن شود.
کد سوال : 129
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه شيخ فضل اللّه نوري قدس سره الشريف توضيح دهيد؟
پاسخ : شيخ فضل اللّه در سال 1259 قمرى در يكى از روستاهاى شهرستان نور مازندران ديده به جهان گشود - تحصيلات ابتدايى را در مركز منطقه نور آغاز كرد سپس به تهران مهاجرت و تحصيلات خويش را تا پايان دوره سطح در آنجا ادامه داد - سپس براى تكميل دانش خويش به نجف اشرف هجرت نمود و از شاگردان برجسته ميرزا حبيب اللّه رشتى و ميرزاى شيرازى بزرگ گشت به حقيقت بايد او را وارث علم ميرزاى رشتى و سياست و مديريت ميرزاى شيرازى دانست. او در سال 1303 ق كه دوران سلطنت قاجار بود براى هدايت و پيشوايى جامعه ايران روانه تهران شد - و كرسى درس خويش را در فقه و اصول و ساير علوم اسلامى برپا ساخت علماء و مجتهدان بسيارى در حوزه درس او حاضر مى‏شدند و اغلب علماى تهران از افادات علمى او بهره مى‏بردند و از جمله شاگردان برجسته او حاج شيخ عبدالكريم حائرى مؤسس حوزه علميه قم و آية اللّه سيد محمود مرعشى (پدر آية اللّه سيد شهاب الدين مرعشى) و شيخ حسن تهرانى بودند - مقام علمى شيخ فضل اللّه مورد توافق دوست و دشمن بود و به مقتضيات زمان و مسائل جامعه آگاه بود حتى احمد كسروى مى‏نويسد: حاجى شيخ فضل اللّه نورى از مجتهدان بنام و با شكوه تهران شمرده مى‏شد و يپرم خان ارمنى كه خود مجرى حكم اعدام شيخ شد در يادداشتهاى خصوصى خود نوشته است «شيخ فضل اللّه نورى روحانى عاليقدرى بود و گفته او براى توده خلق وحى مُنزل محسوب مى‏شد. بيش از دوازده تاليف و اثر ارزشمند از شيخ به جا مانده، او در نهضت تنباكو كه نخستين قيام فراگير به رهبرى روحانيت بود نقش فعّالى داشت و به عنوان نماينده ميرزاى شيرازى در تهران مورد توجّه مردم و روحانيان بود T}در آستانه مشروطيت: {T بعد از قتل ناصرالدين شاه و در زمان سلطنت مظفرالدين شاه آيت اللّه طباطبايى و آية اللّه بهبهانى رهبرى نهضت عدالت‏طلبى را به عهده گرفتند و با توجه به قدرت و نفوذ شيخ فضل اللّه از او درخواست همكارى نمودند - شيخ نيز براى همراهى و حمايت از نهضت عدالت خانه به مبارزان پيوست نهضت عدالتخانه كه ريشه مكتبى و اسلامى داشت بعد از تحصن برخى از مبارزان در سفارت خانه انگليس رنگ غربى به خود گرفت و كم كم زمزمه حكومت مشروطه بر سر زبانها افتاد و با نفوذ فراماسونهاى وابسته به غرب ماهيت نهضت تغيير كرد و نام آن نيز به نهضت مشروطيت تغيير يافت و با وجودى كه فرمان مشروطيت و دستور تشكيل مجلس شوراى اسلامى به وسيله مظفرالدين شاه صادر شده بود امّا متحصنين در سفارت خواهان تغيير مجلس شوراى اسلامى به مجلس شوراى ملّى شدند و يكى از كارهاى مجلس تدوين قانون اساسى بود شيخ فضل اللّه در مورد قانون اساسى پيشنهادهايى به مجلس داد - ذكر مذهب جعفرى به عنوان مذهب رسمى كشور و اصل نظارت فقهاء بر قوانين مجلس شوراى ملّى از جمله اين پيشنهادها بود T}مخالفت با مشروطه:{T شيخ فضل اللّه‏رحمه الله با حكومت مشروطه و محدود بودن سلطنت مخالفتى نداشت، بحث او در كيفيت اين نوع از حكومت در جامعه اسلامى ايران بود كه قانون اساسى و ديگر قوانين حقوقى و جزايى بايد مطابق قوانين اسلام باشد و به همين دليل پيشنهاد كرد تا عنوان حكومت، مشروطه مشروعه باشد ولى تبليغات مشروطه طلبان چنان قوى و گمراه كننده بود كه جو سياسى و اجتماعى به طور كامل موافق مشروطه خواهان بود و همين موجب شد تا جمعى خواهان تبعيد شيخ شوند و گروهى حمله به منزل او را طرح ريزى كنند، از اين رو با جعل تلگرامهايى از طرف علماى نجف شيخ را مخلّ آسايش و مفسد معرفى كردند و توطئه قتل شيخ طرح ريزى شد و شيخ فضل اللّه مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و مجروح شد، بعد از مرگ مظفرالدين شاه، محمد على شاه به سلطنت رسيد و اوضاع كشور به شدت رو به وخامت گذاشت، سعدالدولة براى شيخ پيام فرستاد كه با وزير مختار روسى و انگليسى گفتگو كردم و براى شما جاى مناسبى در سفارتخانه تهيه كرده‏ام تا از خطر محفوظ باشيد - يا اجازه بدهيد پرچم هلند را كه كشور بى طرفى است بر بام خانه نصب كنيم تا در امان باشيد، شيخ با تبسمى استهزاء گونه فرمودند: بايد پرچم ما را روى سفارتخانه بيگانه نصب كنند چطور ممكن است كه صاحب شريعت به من كه از مبلغين احكام هستم اجازه فرمايد پناهنده به خارج از شريعت شوم، آيا روا است كه من پس از هفتاد سال كه محاسنم را براى اسلام سفيد كرده‏ام حالا بيايم و زير پرچم بيگانه بروم؟! اين در حالى بود كه شخص محمد على شاه براى حفظ جان خود به سفارت روس پناهنده شده بود، سرانجام مشروطه طلبان براى انتقام از شيخ فضل اللّه به منزل وى حمله كردند و شيخ را به شهربانى برده و براى محاكمه او را به عمارت گلستان بردند، «مدير نظام نوابى» مأمور شيخ در محاكمه مى‏گويد: من در آن وقت از آقا قدرت و شجاعتى ديدم كه در تمام عمر نديده بودم، بالاخره، بساط دار و مقدمات اعدام در ميدان توپخانه فراهم شد ميدان توپخانه از جمعيت موج مى‏زد نيروهاى دولتى مردم را كنار مى‏زدند آقا را روى چهار پايه قرار دادند وى خطاب به جمعيت تماشاچى فرمود: خدايا تو خودت شاهد باش كه در اين دم آخر باز هم به اين مردم مى‏گويم كه مؤسسان اين اساس بى دين هستند و مردم را فريب داده‏اند، اين اساس مخالف اسلام است... او در پاى دار چنان شجاع بود كه گويى دار از هيبت و عظمت او مى‏لرزيد، قبل از اينكه ريسمان دار به گردن وى بيندازند يكى از مشروطه خواهان براى او پيغام آورد كه شما مشروطه را امضا كنيد و خود ار از كشتن رها سازيد! شيخ فضل اللّه گفت: من ديشب پيامبر را در خواب ديدم و به من فرمود كه فردا شب ميهمان من هستى و من چنين امضايى نخواهم كرد. بعد از چند لحظه طناب دار را به گردن او انداختند و چهار پايه را زير پاى وى عقب راندند و طناب را بالا كشيدند و در حالى كه پيكر شيخ آرام آرام بالا مى‏رفت گريه و ضجه مردم و كف زدن و صداى هوراى ميرزا مهدى فرزند ارشدش او را بدرقه مى‏كرد - گردش طناب روى شيخ را به طرف قبله چرخانيد و با مختصر حركت قبض روح شد T}پس از شهادت‏{T پس از اعدام جسد شيخ شهيد را به حيات شهربانى منتقل كردند و در وسط حيات بر روى يك نيمكت قرار دادند، مشروطه طلبان و ديگر افرادى كه نسبت به دين كينه و عداوت داشتند به جسد حمله كردند نيروهاى مسلح با قنداق تفنگ، ديگران با لگد و... به طورى كه خونابه از جسد سرازير شد، و يپرم خان ارمنى رئيس نظميه قصد سوزاندن آن را داشت ولى خانواده شيخ شهيد با تلاش بسيار جنازه پاك او را تحويل گرفتند مشروط به اينكه شبانه دفن كنند و هيچ گونه صدا و عزادارى نباشد، خانواده ايشان مراسم غسل و كفن را در خانه انجام دادند و در قبرستان صورت قبرى براى او درست كردند ولى نعش شيخ شهيد را در خانه در يك اتاق كوچك دفن كردند - مردم كم كم فهميدند كه جنازه شيخ شهيد در خانه او است لذا از صبح تا شب فوج فوج مى‏آمدند پشت ديوار خانه فاتحه مى‏خواندند و مى‏رفتند و اين جريان كه به گوش بدخواهان و مأمورين رسيد سر و صدا بلند شد كه اين چه وضعى است؟ امامزاده درست كرده‏اند؟ از اين جهت تصميم گرفتند كه نعش شيخ شهيد را به قم انتقال بدهند پس از دو ماه كه قبر را شكافتند با اينكه در اطاق در بسته و هواى گرم تابستان مدفون بود تازه تازه بود و هيچ تغييرى نيافته و بوى ناراحت كننده‏اى نيز در آن بوجود نيامده بود، شيخ شهيد پيش از شهادت در مقبره‏اى از صحن حضرت معصومه‏عليها السلام براى خود قبرى تهيه كرده بود و گفته بود: اين زمين ناشناس روزى معروف خواهد شد، و سپس آن نعش مطهر را در آنجا بخاك سپردند و اكنون در صحن حضرت معصومه‏عليها السلام معروفترين مقبره‏ها - مقبره شيخ فضل اللّه نورى است. سلام عليه يوم وُلِد و يوم قُتِل و يوم يُبعَث حيّاً
کد سوال : 130
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه حاج شيخ محمدتقى بافقى يزدى ‏رحمه الله توضيح دهيد؟
پاسخ : T}7. حاج شيخ محمدتقى بافقى يزدى‏رحمه الله {T ايشان يكى از علماى تراز اول زمان مؤسس حوزه علميه قم حاج شيخ عبدالكريم حائرى بودند كه در دوران اختناق رضا خان در اوضاع بحرانى كشف حجاب و فشار بر مردم جهت تعطيلى مجالس روضه خوانى و برداشتن عمامه از سر روحانيون زندگى مى‏كردند اما در هر يك از اين برنامه‏هاى ضد اسلامى با آنكه نهايت اختناق و فساد بر سراسر مملكت ايران حاكم بود مقاومت‏هاى شورانگيز و سرشار از حماسه و مبارزه نيز صورت مى‏گرفت كه آنها هر يك سند افتخار اين ملّت و نمايانگر روح اسلامى است كه يكى از آنها برخورد عالم ربّانى و مجاهد شجاع حاج شيخ محمدتقى بافقى با رضا خان است‏ ايشان 17 سال دوران تحصيل خود را در نجف اشرف سپرى نمود و در اين مدت هر صبح پنجشنبه پياده فاصله 16 فرسخى نجف تا كربلا را طى مى‏كرد و شب جمعه را در حرم مطهر سيّد الشهداء احياء مى‏داشت و تا به صبح به عبادت مى‏پرداخت و صبح روز جمعه دوباره بى آنكه هيچ خوابيده باشد پياده راه مى‏افتاد و غروب به نجف مى‏رسيد، علاوه بر اينكه دو بار نيز از نجف به مدينه و مكّه مسافرت نمود و هفت سفر نيز پياده از نجف به مشهد مقدس مشرّف شد، اَمّا خروش او در جريان كشف حجاب رضاخان از اين قرار است، روز جمعه 27 رمضان 1346 ق مطابق 1306 ش ساعاتى پس از تحويل سال 1307ش زوّار بسيارى از نقاط مختلف به شهر قم روى آورده بودند تا هنگام تحويل سال در كنار مرقد مطّهر كريمه اهل بيت حضرت معصومه باشند اعضاى خانواده رضا خان از جمله همسرش (مادر محمدرضا) به قم آمده و در غرفه بالاى ايوان آئينه بدون حجاب نشسته بودند و اين موضوع به طوى جلب نظر مى‏كرد كه صداى اعتراض مردم از هر سو بلند شد و بسيارى مى‏گفتند: اگر از مردم شرم نمى‏كنند دست كم از حضرت معصومه شرم كنند و بالاخره صداى اعتراض مردم كم كم اوج گرفت و عده‏اى خود را به سيّد ناظم واعظ كه از شاگردان حاج شيخ محمدتقى بافقى بود و براى اداى مراسم تحويل سال در بالاى منبر نشسته و دقايقى قبل از تحويل سال مشغول دعا بود رساندند، او بالاى منبر چنين گفت:... در خانه دختر پيامبرصلى الله عليه وآله در خانه خواهر امام رضاعليه السلام در خانه پاره جگر موسى بن جعفر در خانه فاطمه معصومه‏عليها السلام يك مشت عياش بى دين و از خدا بى خبر با سر و صورت بزك كرده و روى باز نشسته‏اند در اين آستانه كه محلّ رفت و آمد فرشتگان الهى است شاه و گدا در يك رديف اند بلكه گداى باتقوا هزار بار بر شاه بى‏تقوا شرف دارد.... عده‏اى نيز نزد حاج شيخ محمدتقى بافقى شتافتند او در مسجد بالاسر حضرت معصومه‏عليها السلام مشغول خواندن دعاى ندبه بود، يك نفر جلو رفت و گفت: جناب آقاى حاج شيخ، زن شاه آمده و با يك عدّه زنهاى همراهش توى رواق بالاى ايوان آيينه حرم نشسته و حجاب ندارند ما از حضرت معصومه‏عليها السلام خجالت مى‏كشيم چه امر مى‏فرمائيد؟ تكليف ما چيست؟ حاج شيخ ابتدا سيّد ناظم را براى امر به معروف و نهى از منكر فرستاد ولى از آنجا كه آنان اعتنايى نكردند شيخ خود به سوى ايوان آيينه راه افتاد و با تمام قدرت فرياد كشيد: آهاى خانم‏ها حجاب ضرورى اسلام است، رفع حجاب در اسلام حرام است مخصوصاً در حرم دختر پيغمبرصلى الله عليه وآله، اگر مسلمانيد حجاب را رعايت كنيد و اگر هم مسلمان نيستيد به احترام حضرت معصومه‏عليها السلام اين كار را بكنيد! مردم خشمگين نيز با فريادهاى كوبنده صلوات و مشت‏هاى گره كرده فرمايشات شيخ را تأييد مى‏كردند. زن شاه وقتى اين خروش را ديد برخاست و همراه نديمه‏هايش از غرفه بيرون رفت و از انظار ناپديد شد، ولى به رضا خان تلفن زدند و گفتند كه به ملكه توهين شده - تقريباً سه ساعت از تلفن زن شاه مى‏گذشت كه افراد دولتى رئيس شهربانى، افسران، توليت و پليس مسلح تا حدود يكصد مترى صحن نو به صف ايستادند و اتومبيل‏هاى شاه و همراهانش در صحن آستانه ايستاد، شاه مثل بُرج زهرمار از ماشين بيرون آمد و رئيس شهربانى را خواست و گفت آن سيّد و آن شيخ كجا هستند؟ رئيس شهربانى گفتند قربان! شيخ را دستگير كرده‏ايم ولى سيّد متاسفانه فرار كرده شاه با چوب تعليمى كه در دست داشت محكم به دهان رئيس شهربانى كوبيد به طورى كه دندانهاى او شكست و خون از دهانش راه افتاد سپس به يكى از افسران عالى رتبه فرمان داد: درجه اين توله سگ بى عُرضه را بكن بفرستش تهران، بعد حاج شيخ را آوردند، او با قدمهايى محكم و دلى سرشار از اطمينان و اخلاص به طرف آن جلّاد رفت و بدون هيچ تشويش و هراس روبروى شاه ايستاد - اين صحنه ياد آورد ايستادن ميثم تمّار در برابر ابن زياد بود - شاه گفت چرا به ملكه ايران توهين كردى؟ شيخ فرمود توهين نبود امر به معروف بود من گفتم بى‏حجابى در اسلام حرام است خاصه در حرم مطهر دختر پيغمبرصلى الله عليه وآله هنوز هم همين را مى‏گويم» رضاخان با چوب تعليمى و لگد به جان او افتاد و بعد با اشاره او شيخ محمدتقى را دَمَر خوابانيدند و شاه با عصاى ضخيم خود بر پشت او مى‏زد و شيخ تنها مى‏گفت ياامام زمان ياامام زمان‏ سپس او را به تهران بردند و مدت 6 ماه تحت سخت‏ترين شكنجه‏هاى جسمى و روحى در زندان نگهداشتند سپس شاه از بازگشت وى به قم جلوگيرى نموده و او را به شهر رى تبعيد كرد و او با ساده زيستى و زهد تا پايان عمر در شهر رى به تبليغ معارف دينى اشتغال داشت. آرى اسلام و احكام نورانى آن و حوزه‏هاى علميه با تحمّل اين سختى‏ها امروز به دست ما رسيده است. بعد از رحلت نيز پيكر نورانى وى را به مسجد بالاسر حضرت معصومه‏عليها السلام آورده و دفن نمودند كه امروزه در نزديكى قبور آيات عظام گلپايگانى و حاج شيخ عبدالكريم به سمت درب ورودى به مسجد اعظم واقع شده است.