• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
کد سوال :
جستجو :
کد سوال : 111
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : به نظر شما فاصله طبقاتي موجود در جامعه، به چه عواملي بستگي دارد؟
پاسخ : T} فاصله طبقاتي{T در اينكه در جامعه اسلامي ما, فاصله طبقاتي رنج آوري هست، جاي بحث ندارد. البته ممكن است گفته شود شكاف طبقاتي در كشورهاي سرمايه‏داري، به مراتب وسيع‏تر و عميق‏تر از ايران اسلامي ما است؛ ولي بدون ترديد جامعه ما نيز به اين بلاي جانكاه مبتلا است. عواملي گوناگون منجر به فاصله طبقاتي گشته است؛ از جمله: 1. انتقال فاصلة طبقاتي از رژيم گذشته؛ 2. استعداد ذاتي افراد؛ برخي تواناتر و برخي كندتر هستند و برخي دچار معلوليت‏هاي جسمي و ذهني هستند و در نتيجه، عقب مي‏مانند . 3. تكنولوژي و صنعت؛ به عنوان مثال، ديروز محيط كارگري محدود به كارگاه‏هاي كوچك مي‏شد و تفاوت فاحشي بين حقوق كارگر و كارفرما احساس نمي‏شد؛ ولي «غول صنعت» ناگهان سر برآورد و كارگاه كوچك مبدل به كارخانه عظيمي شد و با افزايش توليد، ثروت سرمايه‏داران به طور تصاعدي افزوني گرفت؛ درحالي كه حقوق كارگر تقريباً ثابت ماند). 4. نظام اقتصادي ما غلط و بيمارگونه؛ 5. طفره رفتن گروهي از مردم از پرداخت حقوق قانوني (ماليات) و حقوق شرعي (خمس و زكات)؛ 6. احتكار و گران‏فروشي؛ 7. رباخواري؛ 8. خيانت به بيت‏المال و اموال دولتي؛ 9. كلاهبرداري وخيانت به ديگران؛ 10. رويدادها و حوادث غيرمترقبه؛ 11. ضعف مديريت كارگزاران اقتصادي؛ 12. نقش واسطه‏ها و دلال‏ها در اجحاف به طبقه ضعيف؛ 13. اسراف و ريخت و پاش‏هاي كلان؛ 14. فشار و دخالت عوامل خارجي؛ 15. نبود كار و اشتغال و... . در يک کلام مهمترين عامل،عدم حاکميت عدالت اجتماعي است که خود دلايل مختلفي ـ ازجمله بي‏تقوايي، دلبستگي به دنيا ومال اندوزي وعدم نظارت کارآمد بر کار گزاران حکومتي و ... ـ دارد. T} راه‏کارها{T راه‏كارهاي گوناگوني براي رفع اين مشكل وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد: 1. در درجه اول، جراحي و معالجه اين نظام اقتصادي بيمار؛ 2. پرورش مديران كارآمد و با تجربه؛ 3. جدي گرفتن پرداخت ماليات‏هاي قانوني و نيز گرفتن خمس و زكات و پرداخت آن در مصالح عامه؛ 4. فراهم ساختن زمينه كار و توليد به طور عادلانه براي همه اقشار؛ 5. مقابله با فشارهاي خارجي و كوتاه كردن دست‏هاي مرئي و نامرئي عوامل خارجي؛ 6. جلوگيري از اسراف و حيف و ميل و فراهم كردن زمينه رفاه عامه مردم با صرفه‏جويي؛ 7. برخورد قاطعانه با زر اندوزي و انباشتن ثروت؛ 8. برخورد جدي با افراد خاين و اختلاس كننده در بيت‏المال؛ 9. پرداخت منصفانة حقوق كارگران و برخورداري آنان از بيمه و سهام و ساير مزايا؛ 10- تدوين سياست تربيتي نظام؛ به گونه‏اي كه مردم از دوران ابتدايي تا مراحل عالي، مملكت را خانه خود و ساير افراد را همچون اعضاي يك خانواده احساس كنند و هر كس تنها به فكر منافع شخصي نباشد. V}جهت اطلاع بيشتر، مطالعه چند كتاب پيشنهاد مي‏گردد: 1. سيد محمّد باقر صدر، اقتصاد ما، ج 1، ص 353 و ج 2، ص 303؛ علامه طباطبايي، اسلام و اجتماع، ص 38 و ص 92؛ هاشمي نژاد، مسائل عصر ما، ص 103؛ ادوارد ج. كرب، نابرابري اجتماعي، ترجمه محمد سياهپوش؛ جامعه‏شناسي قشرها و نابرابري‏ها، گروهي از نويسندگان؛ محمّد قطب، اسلام و نظام طبقاتي، ص 123؛ شهيد بهشتي و باهنر و علي گلزاده غفوري، شناخت اسلام، ص 506 {V
کد سوال : 112
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : حضرت علي(ع) از استقبالي كه موجب تحقير مردم مي‏شد، منع فرمود. پس چرا مسئولان اجازه مي‏دهند مورد استقبال اين چنيني قرار بگيرند؟
پاسخ : T} استقبال از مسئو لان{T درباره مسافرت مقام‏هاي كشوري به نقاط مختلف و استقبال‏هايي كه از آنان صورت مي‏گيرد، ديدگاه‏هاي مختلفي وجود دارد. از يك نظر، اين مراسم خود، نوعي تبليغات و موجب استحكام مسائل سياسي كشور و پيوندهاي اجتماعي است و حتي در برخي موارد، تعظيم شعائر محسوب مي‏گردد. البته اگر اين گونه مراسم، به بهره‏برداري‏هاي فردي و يا جناحي منجر گردد، يا حيف و ميل اموال دولتي را در پي داشته باشد، به ضرر كشور خواهد بود. همچنين اگر به تحقير مردم و يا برداشت‏هاي سوء ديگر منجر گردد، كار خدا پسندانه‏اي نيست. گفتني است هرگونه استقبالي، از نظر اسلام و سيرة پيشوايان دين، مذموم نيست. آنچه كه در مورد دهقانان شهر انبار و دويدن آنها مقابل حضرت علي(ع) صورت گرفت، نيازمند قدري تأمل است؛ چرا كه آنان با پاي برهنه و به شكلي ذليلانه در مقابل حضرت مي‏دويدند و كارهايي را كه در برابر حكمرانان قبلي انجام مي‏دادند، در برابر آن حضرت تكرار مي‏كردند. اما پيامبر اكرم(ص) به‏هنگام ورود به مدينه و استقبال مردم مدينه از آن حضرت، اين كار را مذمّت نكردند؛ چرا كه استقبال مردم از آن حضرت، از سر عادت آنان در برابر شاهان و حكمرانان سرچشمه نگرفته بود؛ بلكه از محبت و شوق آنان از ورود رسول خدا و زيارت آن حضرت بود. بنابر اين، بايد ماهيت هر واقعه و حادثه‏اي را بررسي و سپس درباره آن، اظهار نظر كرد و به صرف تشابهِ دو واقعه و حادثه، حكم يكي را بر ديگري نبايد قياس نمود. البته اگر روزي استقبالي از جنبه‏هاي ارزشي خالي باشد و صرفاً به مراسمي بي‏روح و بي‏هدف تبديل گردد، ما نيز با شما هم آواييم كه چنان مراسمي فاقد ارزش و جهت صحيح است. جالب اينجا است كه خود حضرت رضا(ع) به هنگام ورود به ايران، مورد استقبال شديد قرار گرفت و مثلاً در نيشابور، صدها هزار نفر از آن حضرت استقبال كردند؛ ليكن نه تنها آن حضرت با اين كار مخالفت نكرد كه از آن تجمّع با شكوه در جهت هدايت و ارشاد آنان بهترين بهره‏ها را برد. خلاصه سخن آنکه اگر مسئولان يا هر کس ديگر, اين استقبال را شخصي تلقي كنند و يا نحوه استقبال طوري باشد که به جاي ابراز علاقه و ارادت به ساير مسئولين نظام و ... بيان دلبستگي آنان به نظام جمهوري اسلامي, حاکي از ذلت و خواري مردم باشد, کاري ناروا است.
کد سوال : 113
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : علت تجمل‏گرايي و اسراف بيت‏المال و فساد اداري در بين مسئولان دولتي چيست؟
پاسخ : T} تجمل‏گرايي مسئولان دولتي{T ناديده گرفتن بيت‏المال، اسراف و تجمل‏گرايي، فساد اداري و برخوردهاي غيراسلامي با ارباب رجوع در ادارات, پارتي‏بازي, رشوه‏خواري و اشرافي‏گري متأسفانه يكي از مشكلات كشور و مانع تحقّق عدالت اجتماعي است و همواره يكي از دغدغه‏هاي مسئولان نظام ـ به خصوص مقام معظم رهبري ـ بوده و هست. ايشان بارها نارضايتي خود را از اين مسئله ابراز داشته, خواستار رسيدگي جدي براي حل اين معضل شده است: «در نظام اسلامي، رابطه اخلاق با مردم، رابطه مخصوصي است؛ مردم را در همه كارها صاحب امر دانستن، يك مراجعه كننده را مزاحم ندانستن. حقيقتاً مردم ولي نعمت ما و كارگزاران اين نظام هستند». V}حديث ولايت, ج 6, ص 48 {V ايشان در جاي ديگري به كارگزاران نظام اسلامي مي‏فرمايد: «شما چگونه مي‏خواهيد محبت و اطمينان مردم را جلب كنيد؟ مردم بايد به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسائل خودمان رفتيم [و] در خرج كردن بيت المال هيچ حدي براي خودمان قائل نشديم ـ مگر حدي كه دردسر قضايي درست بكند ـ و هرچه توانستيم خرج كرديم، مگر اعتماد مردم باقي مي‏ماند؟!» T} علل فساد اداري{T اما در مورد چرايي وجود اين پديدة شوم و دادن پاسخي مناسب و منطقي و واقع‏بينانه، بايد از منظر جامعه‏شناختي، اين مشكل را مورد بررسي و تحليل قرار داد. مهم‏ترين دلايل وجود آن عبارت است از: 1. بقاي فرهنگ فاسد و منحوس 2500 ساله پادشاهي در ايران؛ از قبيل رشوه‏خواري، پارتي، روابط را مقدم بر ضوابط دانستن، استبداد رأي، جاه‏پرستي و سلطه‏پذيري و... . 2. عدم تثبيت ارزش‏هاي اسلامي و قانون گرايي و پاي‏بندي به ضوابط؛ در حدي كه مسئول يا مدير اداره، خودش را خدمت‏گزار بداند، نه سوار بر مردم. اين خود ناشي از عوامل مختلفي است؛ مانند فقدان برنامه‏اي جامع و همه جانبه براي تربيت و آموزش و توجيه آنان، كم كاري يا عملكرد غلط نهادهاي فرهنگي كشور، سردر‏گمي مسئولان امور فرهنگي و عدم ارائه برنامه منسجم فرهنگي، و فقدان اجماع نظر دولتمردان در كيفيت برخورد با اين مسئله. 3. عدم تصفيه كامل افراد در سطوح پايين، بعد از وقوع انقلاب و رعايت نكردن دستورات اسلامي ـ از قبيل لياقت و شايستگي، تعهّد و تقوا و تجربه و مهارت و تخصص ـ در گزينش‏ها؛ چنان كه حضرت علي(ع) در نامه خود به مالك اشتر مي‏فرمايد: «H} ثم انظر في اُمور عُمّالك فاستعملهم اختيارا و لاتولهم محاباة و اثرة فإنهما جماع من شعب الجور و الخيانة و توخ منهم أهل التجربه و الحياء من أهل البيوتات الصالحة والقدم في الاسلام المتقدمة ... {H »؛ «در امور و كارهاي كارمندان و كارگزاران خود، دقت كن و پس از اينكه آنها را آزمودي، به كار بگمار و در تعيين آنان چنين كن: قبل از اينكه آنها را به كاري بگماري، آنان را مورد آزمايش و امتحان قرار بده. به جهت تمايل خاص به شخصي، كسي را به كاري منصوب مكن. خودسرانه و بدون مشورت و يا استبداد رأي، آنها را به كار مگمار؛ زيرا اين‏گونه انتخاب و منصوب نمودن (يعني از روي تمايل شخصي و بدون مشورت و آزمايش) خود ستمگري و ظلم و خيانت است. براي انتخاب كارمندان و كارگزاران دولت، اين‏گونه افراد را انتخاب نما: افرادي كه اهل تجربه هستند و در كشاكش كارها ساخته و پرداخته شده‏اند؛ اهل شرم و حيا و عفت هستند؛ از خاندان‏هاي پاك دامن و صالح باشند؛ سابقه و حسن سابقه آنها در اسلام، بيش از ديگران باشد و...». V} نهج البلاغه، نامة 53 {V ضعف در بازرسي و نظارت و حراست و مراقبت دولتي نيز مزيد بر علت است. حضرت آيه‏الله خامنه‏اي مي‏فرمايد: «بايد در گزينش كارمندان دولت، دقت لازم صورت گيرد و به دنبال گزينش خوبان، نظارت بر كار آنان نيز ضرورت است؛ چون مقام و قدرت, غالباً اخلاق و رفتار مسئولان را تغيير مي‏دهد. بنابراين، اگر بعد از گزينشِ حتي افراد پارسا و كاردان، از بالا بر عملكرد آنان نظارت دقيق نشود، ممكن است به تدريج تغيير رويه داده و به سبب سستي در انجام وظيفه، موجب بي اعتمادي ملت نسبت به دستگاه حكومت اسلامي شوند. لذا نظام انقلابي در چگونگي انجام امور توسط كارگزاران و مسئولان، بايد نظارت مستمر به كار آنان داشته باشد». V} فجر انقلاب در بهار قرآن، صص 203 و 205 {V 4. تهاجم فرهنگي و تغيير ارزش‏ها پس از دوران دفاع مقدس؛ مانند با ارزش شدن پول، شهرت، مدرك گرايي، رفاه‏طلبي و تجمل پرستي. 5. اجرا نشدن امر به معروف ونهي از منكر يا نظارت ملي و همگاني؛ در روايات متعدد، اين امر ضامن حفظ و سلامت جامعه و حكومت معرفي شده است. حضرت علي(ع) در بستر شهادت، به فرزندان خويش امام حسن و امام حسين(ع) چنين سفارش مي‏فرمود: «امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد كه در اين صورت، اشرار شما بر شما حاكم مي‏شوند، سپس شما براي دفع آنها دعا مي‏كنيد، اما دعاي شما اجابت نمي‏شود». V}نهج البلاغه، نامه 47 {V در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز اين فريضه الهي در اصل هشتم در سه قسمِ «مردم نسبت به يكديگر»، «دولت نسبت به مردم» و «مردم نسبت به دولت» در نظر گرفته شده است؛ هر چند متأسفانه راه‏كارهاي عملي اين فريضه مهم و اساسي، در جامعه تبيين و اجرا نشده است. 6. ضعف دستگاه‏هاي نظارتي و قوه قضاييه، در برخورد قاطع با متخلفان . 7. آثار ناشي از مدل خاص توسعه اقتصادي و اجتماعي، پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور؛ اين روند، باعث تغيير ارزش‏ها و با ارزش شدن پول و ثروت در نزد افراد جامعه گرديد. با توجه به عوامل ياد شده و عوامل ديگري از اين قبيل، مي‏توان به اين نتيجه رسيد كه تحت شرايط كنوني، وقتي كه پول و ثروت با ارزش شود و از طرف ديگر ارزش‏هاي اسلامي ايمان و تقوا و مهار دروني (مذهب) آنها و مهار بيروني (نظارت دستگاه‏ها و امر به معروف و نهي از منكر) ضعيف باشد، عده‏اي براي ارضاي اميال نفساني خود، به راه‏هاي نامشروع ـ از قبيل رشوه‏خواري, پارتي‏بازي, اشرافي‏گري و ريخت و پاش بيت‏المال ـ روي مي‏آورند. بنابراين اين چنين نيست كه علت مفاسد اداري، فقط به جهت عدم نظارت مسئولان حكومتي و فقدان برخورد قاطع آنان باشد؛ بلكه مسئله بسيار ريشه‏اي‏تر است و حل كامل آن نيز راه‏كارهاي مناسب و بسيار دقيق ـ آن هم در طولاني‏مدت ـ مي‏طلبد. بخش عظيمي از مسئولان، مستقيم يا غير مستقيم ـ از سوي مردم انتخاب مي‏شوند (مثل رئيس جمهور، وزرا، استانداران، فرمانداران، مديران کل و همه مسئولان اجرايي (غير مستقيم) و نمايندگان و ...). اگر مردم مثل شهيد رجايي را انتخاب کنند، اين گونه معضلات ريشه و جايگاهي ندارد؛ اما اگر به هر دليل، مسئولان بي‏تعهد و فاقد روحيه زهد و وارستگي را انتخاب کنند, کار بدتر از اين نيز مي‏شود.
کد سوال : 114
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : چرا در كشورمان عدالت علي(ع) دربارة كارگزاران متخلف اجرا نمي‏شود؟
پاسخ : T} عدالت علوي{T براي پاسخ به اين سؤال، ابتدا سيرة حكومت حضرت علي(ع) در برخورد با كارگزارانش به صورت مختصر بيان مي‏شود و سپس نحوة برخورد با كارگزاران جمهوري اسلامي بررسي مي‏گردد. T} يك. سيره حكومتي حضرت علي(ع) {T يكي از بزرگ‏ترين اهداف پذيرش حكومت از سوي امام علي(ع) مبارزه با ظلم، فساد, طغيان, تبعيض و بي‏عدالتي و نيز احقاق حقوق مردم و حاكميت اسلام اصيل و ايجاد اصلاحات همه جانبه و كار ساز در جامعه اسلامي بود. بدون ترديد، شرط اساسي براي هر گونه تحول و اصلاح، به كارگيري كارگزاران شايسته و مديران لايق و خردمند و مسئولان دردمند و دلسوز و استفاده از نيروهاي توانا, متخصص, دانا, باتقوا است. بر اين اساس، امام(ع) در ابتداي حكومت، كارگزاران دوره عثمان را بر كنار و عزل فرمود. سياست‏هايي كه آن حضرت براي اداره جامعه برگزيد و به شدت بر آنها تأكيد ورزيد، عبارت بود از: 1. صداقت در سياست, 2. حق محوري, 3. قانون‏گرايي, 4. انضباط اداري, 5. گزينش كارگزاران صالح و توانا, 6. تأمين نيازهاي اقتصادي كارگزاران صالح, 7. توجه به نيروهاي مسلح, 8. ممنوعيت هديه و رشوه, 9. قاطعيت توأم با مدارا, 10. تشكيلات بازرسي بر عملكرد كارگزاران. امام علي(ع) مراقبت از كارمندان نظام اسلامي را از طريق تشكيلات اطلاعاتي و مأموران مخفي، ضروري مي‏دانست تا مبادا در انجام دادن وظايف كوتاهي كنند و يا با تكيه بر مسند قدرت، به حقوق مردم تجاوز نمايند. در نظام علوي، كارگزاران حكومت بايد در عين قاطعيت، از رفق و مدارا برخوردار باشند. از ديدگاه حضرت علي‏(ع) خشونت مطلق، آفت مديريت است؛ چنان كه نرمش بي‏حساب هم براي ادارة امور مردم، مورد نياز است و مديريتي موفق است كه بتواند نرمش و قاطعيت را با هم جمع كند. بررسي بخشنامه‏ها و نامه‏هاي امام(ع) به كارگزاران متخلف ـ مانند اشعث بن قيس، زياد بن ابيه، عبيدالله بن عباس و ... ـ نشان‏دهندة سياست تشويق و تنبيه اداري كارگزاران است. نيكوكاران تشويق و خيانتكاران، پس از اثبات جرم، بر كنار و مجازات مي‏شدند. حضرت در تمام اين موارد، از رعايت عدل و انصاف و در نظر گرفتن مصالح جامعه اسلامي عدول نمي‏كرد‏. به طور كلي، حضرت علي(ع) براي حسن جريان امور و رسيدن به اهداف حكومتي خود، همواره در صدد بود تا از بروز خطا و انحراف جلوگيري كند و خطاهايي را كه احتمالاً پيش مي‏آيد، اصلاح نمايد. براي مثال در مورد خطاها و انحراف‏هايي كه پيش مي‏آمده و نياز به اصلاح داشت، مي‏توان به مكاتبه‏هاي آن حضرت با ابن عباس استناد كرد. حضرت بعد از دست‏اندازي ابن عباس به بيت‏المال، او را به شدت توبيخ كرد و فرمود: «تقواي الهي پيشه كن و اموال اين قوم را به آنان بر گردان...». V}نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، ص 957، نامه شماره 41 {V در تاريخ آمده است كه بر اثر اين جريان، ابن عباس توبه كرد و حضرت(ع) در نامه ديگري, رضايت خود را از اين كار ابن عباس ابراز نمود. روزي مالك اشتر به امام علي(ع) اعتراض كرد كه چرا فرزندان عباس را به كار گمارده است. آن حضرت ضمن ارائه دلايل منطقي خود، فرمود : «هم اكنون اگر افرادي لايق‏تر از آنان سراغ داري، معرفي كن تا آنها را به كار گمارم و به حكومت ايالت‏ها منصوب كنم». V} ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 98 {V با بررسي اين حوادث، به دست مي‏آيد كه هر چند آن حضرت كوشيد با تمام قدرت جلوي مفاسد اداري و خطا و اشتباه كارگزاران خود را بگيرد؛ ولي در مواردي هم يافت مي‏شد كه مردم از كارگزاران آن حضرت ناراضي باشند و يا در مورد انتخاب آنان، ابهام داشته باشند. T} دو. نحوه برخورد با كارگزاران متخلف در نظام جمهوري اسلامي{T مسئولان و مديران نظام ما ـ به طور مستقيم و غير مستقيم ـ پاسخ‏گوي مردم و نمايندگان آنها شناخته شده‏اند. علاوه بر آن، نهادهاي متعددي در قانون اساسي و ديگر قوانين پيش‏بيني شده است تا بر حسن جريان امور، نظارت داشته باشند و از تخلفات و اشتباه‏هاي احتمالي مديران و مسئولان جلوگيري كنند. در صورتي كه حقي از مردم در جامعه اسلامي پايمال شود، از آنها بازخواست كرده, پاسخ بخواهند و در صورت احراز تخلّف، افراد خاطي را مجازات كنند. در مقام عمل نظام جمهوري اسلامي ايران ـ به رغم مشكلات و نارسايي‏هايي كه دارد ـ تا به حال تعداد بسياري از متخلفان شاغل را از كار بر كنار و عده‏اي را به زندان‏هاي طولاني محكوم كرد و كساني را مورد تعزير و تنبيه بدني و يا پرداخت غرامت و استرداد اموال دولتي قرار دارد. اما در مورد اغماض و رأفت اسلامي يا وجود برخي تخلفات در سطح كارگزاران، نكاتي قابل ذكر است : 1. آنچه براي نظام اسلامي لازم است، عزم مسئولان نظام براي برخورد با متخلفان است و آنان در عمل نيز با كمك تمام دستگاه‏هاي نظارتي، اطلاعاتي و قضايي، بايد اين عزم خود راجدي تر نشان دهند. فرمان مقام معظم رهبري در مبارزه قاطعانه با مفاسد، بايد محقّق شود وقواي سه گانه در اجراي اين فرمان، پاسخ‏گو باشند. اما همان‏گونه که مقام معظم رهبري در جمع نمايندگان مجلس هفتم فرمود: با دستمال کثيف, نمي‏توان شيشه را تميز کرد. 2. بر اساس سيرة حضرت علي(ع), در برخوردها هميشه بايد قاطعيت، توأم با مدارا باشد. در مقابل خيانتكار شديد بود و خطاكار را با نرمي اصلاح كرد. در نظام جمهوري اسلامي ايران, هم نمي‏شود به مجرد هر خطايي و اشتباهي، كارگزاران را بر كنار كرد. بايد كارگزار خيانتكار را بركنار كرد و به عده‏اي تذكر داد و(آنها) اصلاح كرد. 3. بايد عدل و انصاف را رعايت كرد و حتي در مورد كارگزاران، بايد ميزان خدمت و سابقه عملكرد آنان را با خطايي كه مرتكب شده, در نظر گرفت. 4. رعايت مصلحت جامعه و استفاده از كارگزاران متخصص و متعهد، نيازمند حفظ روحيه كارگزاران و اطمينان آنان از آيندة شغلي خود است (تأمين امنيت شغلي كارگزاران). 5. عفو و رأفت اسلامي، از موارد مسلّم احكام اسلامي است كه هم در منابع اسلامي و هم در سيرة معصومين(ع)، شاهد آن هستيم. و در اصل 110 قانون اساسي از وظايف و اختيارات رهبري شمرده شده است. «عفو» موجب مي‏شود محكوم در جريان تحمّل مجازات، دگرگون شده و به سوي تهذيب اخلاق گرايش يابد و در صدد جبران اشتباهات خود بر آيد. عفو و رأفت اسلامي، دريچه‏اي جهت بازسازي محكوم است. بنابراين، همان طور كه رهبر جامعه اسلامي هر كجا مصلحت ببيند, مي‏تواند محكوميت عادي را عفو كند؛ در مورد كارگزاران هم بنا بر اقتضاي مصلحت جامعه اسلامي، عفو و رأفت اسلامي جاري مي‏شود . اما در مورد پياده شدن عدالت حضرت علي(ع) گفتني است: همچنان ‏كه مسئولان نظام بارها اعلام كرده‏اند، ما تا تحقق حكومت اسلامي و ايجاد عدالت اجتماعي كامل، فاصله زيادي داريم؛ ولي سعي آنان، بر پا داشتن و اجراي احكام اسلامي و حركت به سوي تحقق حكومت ديني و عدالت اجتماعي است و اگر در اين زمينه كاستي‏هايي ديده شود، همه مسئولند كه اقدامات لازم را به جاي آورند. مردم نيز بايد از تذكرات و راهنمايي‏هاي مفيد و خيرخواهانه دريغ نورزند. V}براي آگاهي بيشتر نگ: علي اكبر ذاكري, سيماي كارگزاران حضرت علي(ع)‏؛ امام خميني و حكومت اسلامي، ج 6، ص 243؛ فصلنامه حكومت اسلامي، شماره 17، ص 253 {V
کد سوال : 115
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا مردم ما ديگر مثل سابق به هم اعتماد ندارند. مسئولان ما چرا با مردم غريبه هستند؟
پاسخ : T} بي‏اعتمادي به مسئولان{T كليت اين موضوع ـ چه در ميان مردم نسبت به يكدگير و چه بين مردم با نخبگان و صاحب منصبان قدرت سياسي ـ جاي بحث و تأمّل داشته و بررسي دقيق اين مسئله و دلايل وجود بي‏اعتمادي در بعضي عرصه‏هاي جامعه، نيازمند تحقيقات جامعه‏شناختي است. به يقين در بايستگي وجودي و ارزش عنصر اعتماد در بخش‏هاي مختلف جامعه شكي نيست؛ زيرا عنصر اعتماد, لازمة هرگونه روابط اجتماعي, سياسي و اقتصادي در سطوح مختلف است. تا زماني كه اعتماد در روابط اقتصادي وجود نداشته باشد، توسعه اقتصادي امري محال است. در عرصة سياست نيز در صورت عدم اعتماد، حكومت‏ها هميشه با بحران مشروعيت مواجه شده و از طرف ديگر ثبات سياسي خدشه‏دار مي‏شود. اعتماد در روابط اجتماعي نيز باعث پيوند و ارتباط هر چه بيشتر اشخاص، گروه‏ها، قشرها و نسل‏هاي مختلف جامعه با يكديگر مي‏شود. اما دربارة ميزان وجود اعتماد در عرصه‏هاي مختلف جامعه مي توان گفت كه هر چند بدبيني نسبت به حاكمان و بي‏اعتمادي سياسي، بخش اساسي فرهنگ سياسي ايران را از گذشته‏هاي دور ـ كه حاصل ذهنيّت تاريخي مردم اين ديار از استبداد و خودكامگي حاكمان ايراني است ـ تشكيل مي‏دهد و اصولاً عناصري كه در فرهنگ سياسي يك مردم در طول قرن‏ها ريشه دوانيده و نهادينه شده است، بعد از از ميان رفتن عوامل اصلي ايجاد آن، با تغيير چندين نسل و در درازمدت، امكان تغيير وجود دارد.اما واقعيت‏هاي اجتماعي، نشانگر اين است كه هر زمان مسئولان صادقانه با مردم احساس همدردي كرده و در رفع مشكلات جامعه كوشيده اند و توانايي خويش را در اداره جامعه به اثبات رسانيده‏اند، اين ميزان بي‏اعتمادي كاهش يافته است. V} ر.ك: فرامرز رفيع‏پور، توسعه و تضاد، شركت سهامي انتشار، چاپ چهارم، 1379، ص 457 {V T} افزايش اعتماد سياسي{T بر اين اساس بين دو متغير عملكرد مسئولان و ميزان اعتماد مردم رابطة مستقيمي وجود دارد. شاخص‏هاي عملكرد مسئولان در زمينه جلب اعتماد مردم، عبارت است از: 1. تدبير و دورانديشي براي حل مشكلات كشور، 2. تخصص و مهارت لازم براي انجام وظايف، 3. آمادگي پذيرش انتقادات و راه‏حل‏هاي جديد، 4. تجربه و پختگي براي انجام وظايف، 5. استفادة درست از امكانات موجود كشور، 6. دلسوزي كافي نسبت به حفظ بيت‏المال، 7. احساس وظيفه و دلسوزي جدي براي مردم، 8. صداقت و درست‏كاري، 9. فداكاري و ازخودگذشتگي، 10. وفاي به عهد. بسياري از اين شاخص‏ها با ارزش‏هاي مسلّط جامعه در ارتباط است؛ زماني كه ارزش‏ها در سطح جامعه كم‏رنگ شود ـ مانند آنچه كه در دوران بعد از دفاع مقدس اتفاق افتاد. V} اعمال برخي سياست‏هاي اقتصادي و تهاجم فرهنگي غرب، باعث تغيير ارزش‏هاي جامعه شده، مدرك‏گرايي، گرايش به تجملات، انباشت ثروت، تعقيب منافع فردي و... در بين مردم و به تبع بسياري از مسئولان كشور رواج يافت {V اين شاخص‏ها در ميان مردم و مسئولين فروكش كرده و باعث بي‏اعتمادي اجتماعي، سياسي و... مي‏شود و راه حل اساسي اين مسئله نيز در گرو رشد و تقويت ارزش‏هاي الهي و بسترسازي و فرهنگ‏سازي لازم براي افزايش اعتماد مردم به صورت عقلاني و آگاهانه ـ با جلب مشاركت و حس مسئوليت مردم در سرنوشت خويش و امور عام‏المنفعه است. خوشبختانه ميزان آگاهي سياسي ـ اجتماعي مردم بعد وقوع انقلاب اسلامي در حال افزايش است، بالا رفتن سطح تحصيلات و گسترش رسانه‏هاي ارتباط جمعي مي‏تواند زمينة خوبي را براي جهت‏دهي صحيح و بالا بردن سطح آگاهي‏ها، فراهم آورد. افزايش اين آگاهي‏ها باعث مي‏شود مردم، به جاي منافع شخصي، به منافع عمومي نيز بينديشند. در مقابل جامعه و ديگران احساس مسئوليت كنند، عملكردهاي مسئولان را تحت نظارت خود بگيرند و... و خلاصه زمينه‏هاي بالا بردن ضريب اعتماد در روابط اجتماعي، سياسي و اقتصادي را ـ كه باعث تكامل و پيشرفت جامعه در عرصه‏هاي مختلف است ـ فراهم آورند.
کد سوال : 116
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : جامعه ما پر شده از تبعيض، بي عدالتي، فساد اداري، رانت خواري ومعضلات بيشمار ديگر، مگر قرار نبود ما جامعه اي اسلامي داشته باشيم ،علت چيست؟ رهبري در اين زمينه چه مسئوليتي دارند؟
پاسخ : T} معضلات جامعه ومسئو ليت رهبري{T اگر بخواهيم جانب انصاف را رعايت كنيم و واقعيت‏هاي جامعه را در نظر بگيرم, بايد بگوييم انقلاب اسلامي ايران, با هدف اجراي احكام و ارزش‏هاي الهي, دفاع از حقوق مظلومان, رعايت عدالت اجتماعي, نفي تبعيض ومبارزه با مفاسد و... شكل گرفت و به پيروزي رسيد. از آغاز انقلاب اسلامي تا كنون, مسئولان عالي رتبه نظام ـ چه در گفتار و ارائه خط مشي و اصول كلي نظام و تدوين برنامه‏هاي دولت و چه در عمل ـ هميشه بر اين اصول تأكيد و پافشاري داشته و براي بهبود سطح معيشتي و رفاه اين اقشارآسيب پذير، اقدامات بسيار مناسب واساسي انجام داده‏اند. بسياري از مردم ـ كه قبل از انقلاب از وضعيت مناسب اقتصادي برخوردار نبودند ـ به بركت انقلاب اسلامي و برنامه‏هاي دولت، ضعيت مناسب تري دارند. تأکيد بر ايجاد عدات اجتماعي, همواره يک سياست محوري در برنامه‏هاي اقتصادي بعد از انقلاب اسلامي بوده است؛ طي دوره 79-81 اجراي سياست‏هاي حمايتي از اقشار آسيب پذ ير، ايجاد اشتغال و افزايش مناسب نرخ خريد تضميني محصولات کشاورزي، موجبات کاهش نابرابري در مناطق شهري و روستايي گرديده، به طوري که نابرابري در مناطق مذکور به ترتيب از 1/15و6/20به 2/14و7/18 کاهش يافته است. اين خود حاکي از موفقيت نسبي سياستهاي اقتصادي دولت با محوريت بهبود توزيع درآمد و کاهش نابرابري‏هاست. V}ربع قرن نشيب و فراز، گروه کارشناسان معاونت اموراقتصادي، وزارت امور اقتصادي ودارائي، تهران: پايگان، 1383، ص85 {V براين اساس روند نظام وجامعه در حال حرکت به سوي کاهش نابرابري‏ها وتحقق عدالت اجتماعي است. اما در خصوص پرسش ياد شده مطالبي قابل طرح است: يکم. اصل وجود برخي مفاسد و معضلات نظير تبعيض، بي‏عدالتي، مفاسد اداري، رانت خواري و ...، در گوشه‏هايي از جامعه و يا سازمان مديريتي کشور، امري غير قابل انکار است. اما نبايد اين موضوع را به کل جامعه و نظام تسري داد؛ زيرا به رغم وجود برخي مفاسد، بيشتر جامعه اسلامي و نظام ديني ما از الودگي به اين معضلات و مفاسد بري مي‏باشند. نظام اسلامي نيز بيشترين سعي خود را در اصلاح معضلات و مشکلات جامعه و برخورد با مفاسد گذاشته است و اقدامات اساسي نظير حل مشکل اشتغال مولد، مسکن و ...، جهت بسط عدالت اجتماعي و زدودن فقرو مفاسد اجتماعي از يکسو و برخورد با افراد سودجو و رانت خوار، در هر پست و موقعيت به عمل آورده و يا در دست اجرا دارد. دوم. اينكه بگوييم عملكرد قوي يا ضعيف جامعه و يا وجود برخي ضعف‏ها در سيستم اداري كشور به مدير ارشد برمي‌گردد, استنتاج كلي و قاعده قابل اثباتي نيست؛ هرچند در حيطه عملكردها و وظايف و با در نظر گرفتن امكانات و اختيارات آن مدير ارشد, چنين امري مي‌تواند مصداق داشته باشد. چه اينكه هدايت نشدن قوم نوح را نمي‌توان به عملكرد حضرت نوح(ع) نسبت داد و يا عدالت گريزي و انحطاط فكري مسلمين صدر اسلام در زمان حضرت علي(ع) و يا وجود برخي كارگزاران فاسد در دستگاه اداري ايشان را نمي‌توان به آن حضرت تسري داده و مسئوليت آن را بر دوش ايشان گذاشت. اساساً خداوند رهبران الهي و ديني را موظف به تذكر و انذار و اجراي احكام الهي مي‌كند و آنان نيز به تناسب توانمندي و وسع خويش, نسبت به اجراي فرامان‏هاي خداوند مسئول‏اند, حال اينكه چه مقدار در تحقّق جامعه ديني و هدايت مردم توفيق حاصل كنند، بستگي زيادي به خواست عمومي و درك افراد و نخبگان جوامع از مقوله فوق و تمكين در برابر آن دارد. دربارة وجود فساد هم در نظام اداري ما نيز چنين است؛ آنچه كه از مديران الهي شايسته و سزاوار است، سعي و اهتمام به انتخاب مديران و كارگزاران صالح و در نظر گرفتن ساز و كارهاي نظارتي براي جلوگيري از خطاهاي آنان است. حال اگر مديري صالح، به ايجاد تشكيلاتي سالم اهتمام داشت و تمام سعي و تلاش خود را براي مقابله با آفت‏ها و مفاسد كرد؛ ديگر با وجود نمونه‏هايي از فساد، نمي‏توان آن رهبر يا مدير ارشد را به كوتاهي و قصور متهم كرد و يا گفت فساد از او نشات مي‏گيرد! T} ريشه‏يابي مشکلات جامعه: {T در ريشه‏يابي مشکلات جامعه, مي‏توان از رهيافت‏هاي متعددي استفاده كرد؛ از قبيل رهيافت تک عاملي که ريشه همه مشکلات را ناشي از يک عامل (مثلاً اقتصاد يا مديريت کشور) مي‏داند و يا رهيافت چند عامل که به صورت واقع بينانه و با ارائه آمار، شواهد و شاخص‏هاي مورد نياز و به دور از هياهوهاي سياسي و... به بررسي ميزان دخالت و تأثير عوامل مختلف در ايجاد يک پديده, پرداخته, نقش هر کدام را مشخص مي‏كند (كدامين رهيافت درست‏تر و طبيعي‏تر مي‏نمايد). جامعه‏اي مانند جامعة ما از صحنه هاي مختلف داراي مشكل است؛ از جمله: از نظر سوابق تاريخي و مشکلات عظيمي که از نظر ساختار اقتصادي [تک محصولي بودن آن وضعيت وخيم صنعت، کشاورزي و...] و ساختار سياسي، فرهنگي و اداري از قبل از انقلاب به ما منتقل شده و چه از نظر مشکلات مربوط به انقلاب و ناشي از جنگ و خسارات عظيم آن (بالغ بر 1000 ميليارد دلار، معادل هزينة 70 سال کشور) و محاصره‏هاي بين المللي، مشکلات ناشي از دوران سازندگي, معضلات ناشي از ساختار ناسالم اداري، تهاجم فرهنگي و تغيير ارزش‏ها و رواج فرهنگ مصرف گرايي، تجمل پرستي و... البته هر چند مديريت قوي و کارآمد و عاري از سوء استفاده و فساد در بخش‏هاي مختلف آن مي‏تواند در کاهش مشکلات و تأمين نيازمندي‏هاي اساسي جامعه نقش مؤثري داشته باشد؛ ولي با توجّه به دخالت متغيرهاي ديگر، به هيچ وجه نبايد انتظار معجزه داشت. بنابراين مشکل اساسي، مديريت رهبري و يا استفاده نکردن از اختياراتشان نيست؛ بلکه فراتر از آن است. مشكلات و نا به ساماني‌هاي موجود در كشور علت‏ها و ريشه‌هاي مختلف و متفاوتي دارد و حل كردن و رويارويي با آنها نيز به عوامل متنوعي بستگي دارد. از سوي ديگر مفاسد و تخلّفات اقتصادي، رانت‏خواري و فعاليت‏هاي اقتصادي پنهان نيزمعلول زمينه‏ها و شرايط متعددي است؛ از جمله: 1. ساختار اقتصادي: اتكا به نفت ـ به عنوان اصلي‏ترين منبع درآمدهاي دولت و تأمين هزينه‏هاي جاري آن از طريق فروش منابع طبيعي ـ زمينة گسترش فعاليت‏هاي اقتصادي غيرقانوني و زيرزميني را تسهيل مي‏كند. در نتيجه حاكمان را از مشاركت شهروندان، در تأمين هزينه‏هاي جاري بي‏نياز مي‏سازد، نظام مالياتي را تضعيف مي‏كند, رانت‏هاي گسترده‏اي فراهم مي‏آورد؛ موجب عدم پاسخ‏گويي مي‏شود, نابرابري‏هاي عظيم در توزيع ثروت را پديد مي‏آورد و وابستگي را تعميق مي‏بخشد. 2. وجود بعضي از ضعف‏ها و سوء مديريت‏ها در ساختار سياسي و حقوقي (از قبيل دولتي بودن امور جامعه، فقدان سياست مشخص اقتصادي) و يا بعضي از پيامدهاي منفي سياست خصوصي‏سازي, در فرآيند انتقال دارايي‏ها به مالكان خصوصي از عوامل مهم در شكل‏گيري اين پديدة مخرب اقتصادي است. 3. تغيير جو ارزشي جامعه به سوي پول و ثروت و مصرف‏گرايي, بي‏اعتقادي و ضعف مباني ديني و مذهبي افراد، بي‏اعتنايي برخي از مسئولان و افراد نسبت به ارزش‏ها و آرمان‏هاي انقلاب اسلامي، از ديگر عوامل اين كاستي است. علاوه بر مسائل ياد شده، عواملي از قبيل حمايت‏هاي جناحي و عدم برخورد با هم‏طيف‏ها، اعمال نفوذ براي ممانعت از نظارت يا كيفردهي، سوء مديريت‏ها و... بر عمق و پيچيدگي موضوع افزوده است. بنابراين تا زماني كه بسترهاي فراوان و مستعدي براي مفاسد ورانت خواري در جامعه وجود دارد، نمي‏توان انتظار سريع و قاطع رفع اين مشكل را داشت. T} اختيارات ومسئوليت رهبري : {T قانون اساسي اختيارات مشخصي را بر عهده رهبري گذاشته و اختيار عزل و نصب افراد و شخصيت‌هاي خاص را به او داده است. ايشان نيز با در نظر گرفتن توانمند‌ي‌ها و امكانات در كنار نيازها و اولويت‌هاي كشور, نسبت به انتصاب و يا عزل افراد در سمت‌هاي مديريتي كشور اقدام مي‏كند؛ اما به طور اصولي در عزل و نصب ساير مديريت‌هاي كشور (در بدنه قواي سه‌گانه) دخالتي نمي‌كند مگر اينكه حضور فرد يا افرادي را بر خلاف مصالح اسلام و انقلاب و كليت نظام احساس كند. در مورد حدود اختيارات رهبري نسبت به کل نظام، قانون اساسي چهار وظيفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته است که عبارتند از: 1. تعيين سياست‏هاي کلي نظام جمهوري اسلامي ايران پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام؛ 2. نظارت بر حسن اجراي سياست‏هاي کلي نظام؛ 3. حل اختلاف و تنظيم روابط قواي سه گانه؛ 4. حل معضلات نظام که از طريق عادي قابل حل نيست از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام. V}قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل 110 {V بر اين اساس وظايف وا ختيارات مقام معظم رهبري در ارتباط با مسائل کلي کشور و سياست گذاري‏هاي کلان آن است و ايشان همواره دستورالعمل‏ و رهنمودهاي لازم را ارائه و بر حسن اجراي سياست‏هاي کلي نظارت دقيق و مستمر دارند و در مقابل مشکلات و نارسايي‏هاي موجود در جامعه به مسئولان مربوطه تذکرات و هشدارهاي لازم را مي‏دهند و از طريق آنان مسائل را پيگيري مي‏كنند. مقام رهبري ـ به جز فرماندهي نيروهاي مسلح ـ هيچ گونه مسئوليت اجرايي در کشور ندارد و نقش اساسي ايشان هدايت و رهبري جهت‏گيري‏هاي انقلاب و نظام و جلوگيري از انحراف آن است. البته نبايد انتظار داشت با صرف مديريت قوي و نظارت دقيق ايشان، آشفتگي‏ها و نا به‏ساماني‏هاي جامعه ـ که ناشي از عوامل مختلفي است ـ سازماندهي و حل شود. به عنوان نمونه، مقام معظم رهبري در پاسخ سؤالي, در مورد چرايي عدم تحقق «عدالت اجتماعي» در جامعه و بررسي دارايي‏هاي دولتمردان ـ به‏رغم تأکيدات و پيگيري‏هاي ايشان ـ ‏فرمود: «... به مجرد اينکه به سمت بعضي از مسئولان دست دراز بشود, طبعاً اول گله و شکوه و فرياد آنها است؛ يک وقت مي‏بينيد که در اصل کار هم مانع تراشي مي‏شود و انجام نمي‏گيرد! من يک عقيدة جدي دارم که بحث «عدالت اجتماعي» بايد تعقيب شود ـ شکي در اين نيست و بارها هم اين را گفته‏ام ـ منتها آن کسي که بايد تعقيب بکند، بنده نيستم؛ دستگاه‏هاي قضايي و دستگاه‏هاي دولتي هستند که بايستي دنبال بکنند. يک مقدار از اين قضيه بايد به برکت قوانين خوب حل بشود؛ يک مقدار بايد به برکت اجرا حل بشود. يک مقدار هم بايد به برکت بازرسي دستگاه‏هاي برتر و بالاتر حل بشود؛ يعني, دستگاه‏هاي دولتي نسبت به بخش‏هاي زير مجموعه خودشان». V}ديدار از دانشگاه صنعتي شريف، 1 آذر 1378 {V T} برخورد رهبري با مفاسد{T از سوي ديگربرخورد رهبري با مفاسد, بر يك سري چهارچوب‌ها و اصول عقلائي و قابل اثبات استوار است كه در صورت اثبات فاسد بودن بخش‏هايي از مديريت كشور, در برابر آن موضع‏گيري مي‏كند. مسلماً ايشان نمي‌تواند بر اساس يافته‌هاي مطبوعاتي و حدس و گمان و داده‌هاي غير قابل اثبات, در رابطه با عملكرد مديريت‌هاي زير نظرشان قضاوت كند. رهبر معظم انقلاب در پاسخ به سؤالي در اين زمينه مي‏فرمايد: «نسبت به مسئولان اغماض نمي‏شود, اما بايد جرم و ميزان آن را به طور دقيق شناخت. ضمن آنکه اگر يقين کنيم فسادي در مسئولين وجود دارد و مسائل مطرح شده شايعه نيست، قطعا برخورد مي‏کنيم». V}ديدار با دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي، روزنامه کيهان،23/2/82 {V متأسفانه به رغم تأکيدات و اهتمام زياد ايشان براي مقابله با مفاسد اقتصادي و برخي اقدامات عملي قواي سه گانه و ساير نهادها و دستگاه‏هاي حکومتي، براي مقابله با اين پديده، هنوز دستاوردهاي مثبت آن، آشکار نشده و همچنان اقشار محروم و مستضعف جامعه از اثرات زيان بار مفاسد اقتصادي رنج مي‏برند. مقام معظم رهبري در مورد اقدامات قواي سه گانه در اين خصوص، مي‏فرمايد: «نه! واقعاً من از آنچه که اتفاق افتاده راضي باشم؟ نه؛ يعني کمتر از آن حدي است که بنده را خشنود و راضي کند؛ اما انصافاً تلاش کردند. در همين جلسه‏اي که اخيراً با مسئولان قواي سه گانه داشتيم، به آنها گفتم دو سال گذشت. قوة قضائيه و مجريه گزارش فعاليت‏هايي را که کرده‏اند، آوردند که حکم فعاليت‏ها خوب است؛ در اين ترديدي نمي‏شود داشت. ستادي هم تشکيل داده اند که نسبتاً فعال است، و ليکن نه، آن مقداري که بنده را راضي کند، نيست». V}ديدار يار، بيانات مقام معظم رهبري در پاسخ به پرسشهاي دانشجويي دانشگاه شهيد بهشتي، چاپ اول، بهار 1382، ص 55 {V T} راه‏کارمبارزه صحيح با فساد{T مبارزه صحيح واصولي با فساد, از مهم‏ترين راهبرد‏هاي نظام اسلامي در جهت اصلاح جامعه و تحقّق کارآمدي نظام اسلامي, در زمينه‏هاي مختلف است و مقام معظم رهبري به آن توجه ويژه‏اي دارند. ايشان در ديدار با نمايندگان مجلس هفتم، مي‏فرمايد: «از جملة مهم‏ترين کارها، مبارزه با فساد است. مبارزه با فساد، يک جنبة اخلاقي محض نيست؛ ادارة کشور متوقف به مبارزة با فساد است. بنده دو ـ سه سال پيش که آن نامه را دربارة مبارزة با فساد به مسئولان کشور نوشتم، به دنبال يک کار طولاني و يک بررسي و مطالعة وسيع و همه جانبه بود. از هر طرف مي‏رويم، مي‏بينيم اگر با فساد مبارزه نشود، همة کارها لنگ خواهد ماند. اين همه کار خوب دارد در کشور انجام مي‏گيرد ـ کارهايي که انجام گرفته، کم نيست ـ اما وجود فساد، بعضي از آنها را خنثي مي‏کند. استخري را در نظر بگيريد که از چند چاه عميق با لوله‏هاي چند اينچي مرتب در آن آب ريخته مي‏شود، اما استخر پُر نمي‏شود. وقتي نگاه مي‏کنيد، مي‏بينيد بدنة استخر ترک خورده و ته آن سوراخ است؛ هرچه از اين طرف آب مي‏ريزيد، از آن طرف بيرون مي‏رود! به کانال‏هايي که شما در نظر گرفته‏ايد آبياري کنيد، اصلاً آب نمي‏رسد. فساد در جامعه، اين طوري است. فساد مالي، مثل خوره، ايدز و سرطان است؛ بايد با آن مبارزه کرد. البته نبايد بزرگ‏نمايي کرد. بعضي‏ها جنجال و بزرگ‏نمايي مي‏کنند و طوري حرف مي‏زنند که کانّه اين سرطان همه جا را گرفته؛ نخير، اين طوري نيست. اين همه ما دست‏هاي پاکيزه، چهره‏هاي پاکيزه و انسان‏هاي پاکيزه در دستگاه‏هاي گوناگون از بالا تا پايين داريم؛ اکثريت هم با اينهاست؛ منتها يک نقطة فساد، همة بدن را آلوده مي‏کند. وقتي يک جاي بدن بيمار مي‏شود و درد مي‏گيرد ـ مثلاً وقتي دندان فاسد مي‏شود ـ انسان شب خوابش نمي‏برد. قلب، سالم؛ معده، سالم؛ ريه، سالم؛ جريان خون، سالم؛ اما يک دندانِ ناسالم خواب را از انسان مي‏گيرد. فساد، اين طوري است؛ بايد با فساد مبارزة جدي کرد. يک پاية مبارزه، شماييد. آن روزي که بنده مسئلة مبارزة با فساد را گفتم، توقعم اين بود که مجلس شوراي اسلامي سينه سپر کند و جلو بيايد و در اين ميدان حرکت کند تا ما ديگر احتياج نداشته باشيم دنبال کنيم؛ اما متأسفانه اين طور نشد. آنها نکردند، شما بکنيد. البته به قول برادر ظريف و نکته سنج مان، با دستمال کثيف نمي‏شود شيشه را تميز کرد. اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، بايد در درجة اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگيرد. داخل خودتان و درون مجلس مراقب باشيد. دست پاک، دامن پاک، زبان پاک و چشم پاک خواهد توانست در حوزة اقتدار وسيعي که شما داريد، همه چيز را پاک کند. به دنبال اين توصيه، اين را هم عرض کنم که از لغزش‏گاه‏ها بترسيد. امام سجاد (ع) در دعاي صحيفة سجاديه، وقتي براي سربازان اسلام دعا مي‏کنند، از جملة چيزهايي که روي آن تکيه مي‏کنند، اين است که: خدايا! ياد و محبت و علاقة به «المال الفتون» ـ مال فتنه انگيز ـ را از دل اينها بگير. مال و پول، خيلي خطرناک و فتنه انگيز است و خيلي‏ها را مي‏لغزاند. ما آدم‏هاي درشتي را در تاريخ ديديم که وقتي پايشان به اين جا رسيد، لغزيد؛ بنابراين خيلي بايد مراقب باشيد. در شرع مقدس، اسم اين مراقبت چيست؟ «تقوا». اينکه در قرآن از اول تا آخر, اين همه به تقوا توصيه شده، معنايش همين مراقبت و مواظبت از خود است. نفس انسان، زياده‏خواه است. من وقتي در مطبوعات خواندم که شماها تصميم گرفته ايد در بعضي از مسائل مجلس و برخي از برخورداري‏هاي بيخودي، تجديدنظر کنيد، حقيقتاً خوشحال شدم و به بانيان اين کار دعا کردم. مثلاً فرض بفرماييد آدمي خانه دارد، باز خانه مي‏خواهد؛ امتياز دارد، باز امتياز مي‏خواهد. واقعاً من تشکر مي‏کنم از اينکه شما در اين راه وارد شديد و همت گماشتيد. اين راه را ادامه دهيد و بر سر اين کارها پاي بفشريد. هرچه مي‏توانيد، منطقي و صحيح رفتار کنيد. البته ما توصيه نمي‏کنيم و توقع هم نداريم که مثلاً در مجلس، نمايندگان گشنگي و تشنگي بکشند و زهد به خرج دهند ـ نه ما اين طوريم، نه شما اين گونه ايد ـ ما مي‏گوييم زياده روي و اسراف نشود و کارهاي بي‏قاعده و خرج‏هاي بي‏خودي انجام نگيرد. ممکن است سرجمع همة اين خرج‏ها, مبلغ خيلي کلاني هم در مجلس نشود؛ اما وقتي شما اين راه را قطع کرديد، دست مردم و دستگاه‏ها الگو مي‏دهيد و راه و جهت را مشخص مي‏کنيد. کار شما خيلي ارزش دارد و بسيار خوب است؛ اين را دنبال کنيد». V}بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي27/03/1383 {V T} نتيجه‏گيري: {T مفاسد و تخلّفات اقتصادي، محصول ساختار معيوب اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و حقوقي و شكل‏گيري تدريجي آن است. از بين بردن آن نيز جز با تغيير و اصلاح اين ساختارها ـ آن هم با اقداماتي اساسي و در دراز مدت ـ ممكن نيست. رشد نظام ارزشي مردم، اطلاع رساني دقيق دربارة پيامدهاي وجود اين پديدة مخرب و آگاه كردن مردم از حقوقشان، با گسترش دستگاه‏هاي نظارتي و قضايي و بازگذاشتن دست اين نهادها در برخورد عادلانه و بي‏طرفانه، رفع بعضي از دخالت‏هاي بي‏جاي دولت در امر اقتصادي، ممنوعيت قانوني تجارت براي سياست‏مداران و حتي اطرافيان نزديك آنان، دخالت جدي‏تر نهادهاي آموزشي، تربيتي و رسانه‏اي در امر جامعه‏پذيري و تشريح ابعاد گوناگون اين مسئله براي مردم، رفع بسياري ممنوعيت‏هاي بي‏دليل بازرگاني خارجي و... در كوتاه مدت در كاهش اين مفسده مؤثر خواهد بود. اگر نگاهي به آموزه‏هاي اسلامي داشته باشيم، عامل انساني و وجود انسان‏هايي پرورش يافته، کاردان، معتقد و متعهّد به اصلاح و پيشرفت جامعه، از اهميت ويژه اي برخوردار است و به هر ميزان جامعه اي از چنين افرادي برخوردار باشد، به همان اندازه بر مشکلات فائق آمده و گام در مسير تکامل مادي و معنوي خويش مي‏نهد. اهتمام ويژه انبيا و امامان(ع) به اين موضوع ـ به عنوان اولين اقدام در جهت اصلاح جامعه ـ بهترين دليل بر اهميت آن است. اصلاح معضلات و مبارزه با مفاسد، نيازمند مجموعة مديريتي سالم، متعهّد ومتخصص است و مسلماً تنها مردم‏اند که مي‏توانند با انتخاب صحيح مسئولان اجرايي و قانون‏گذاري کشور بسترهاي اساسي اين امر را فراهم آورند. V}براي آگاهي بيشتر ر.ك: سارا فقيري، آسيب‏شناسي فساد مالي در ايران، پگاه حوزه، خرداد 1381، ش 52، ص 2؛ ريشه و سرآغاز مفاسد اقتصادي در يك جامعة اسلامي، گفتگو با صاحب نظران و اساتيد دانشگاه، پگاه حوزه، ارديبهشت 1380، شماره 12، ص 22 {V
کد سوال : 117
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : براي اينکه مجموعه نظام با رهبري هماهنگ بوده ومديريتي کارآمد در جهت حل مشکلات مختلف اجتماعي واقتصادي داشته وبه جامعه مطلوب اسلام دست يابيم، چه معيارهايي بايد در انتخاب مسئولان اجرايي و نمايندگان مجلس، رعايت کنيم ؟
پاسخ : T} انتخاب مديريت هماهنگ و کارآمد{T براساس جهان بيني اسلام، تمامي اعمال انسان مي‏بايد متکي به عنصر «شناخت» و دانايي باشد و اين موضوع در رفتارهاي اجتماعي و سياسي خود ـ به دليل تبعاتي که بر جامعه و نظام اسلامي به دنبال دارد ـ از اهميت ويژه‏اي برخوردار است و شناختي صحيح و معتبر است که براساس معيارها و سوابق دقيق مشخص به دست آمده باشد. شيخ مفيد‏(ره) در كتاب امالي روايتي را نقل مي‏كند: «حارث به حضرت علي‏(ع) عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد! كاش زنگار از دل‏هاي ما بزدايي و در اين موضوع (قضية طلحه و زبير در جنگ جمل) و اينكه گروهي فكر مي‏كردند حق با آن دو است, ما را از بينش لازم برخوردارسازي». امام علي (ع) فرمود: بس كن ! تو دچار شبهه شده اي. همانا دين خدا با موقعيت اشخاص شناخته نمي‏شود; بلكه با معيار و نشانة حق شناخته مي‏گردد. پس حق را بشناس, تا اهلش را بشناس «H} فاعرف الحق تعرف اهله{H ؛». V}محمدي ري شهري, ميزان الحكمه, ج 3, ص 1237 {V حضرت بر اين نكته تأكيد مي‏ورزد كه بايد اول ملاك‏هاي تشخيص حق را شناخت, تا براساس آنها بتوان اهل حق را باز شناخت. در جامعة كنوني ما هم گاهي شرايطي پيش مي‏آيد كه انسان، در تشخيص حق از باطل يا انتخاب گزينه صحيح درمي‏ماند. بنابراين نياز به شناخت ملاك‏هايي است كه از نظر اسلام, براي تشخيص و شناخت حق معرفي شده است. در مسئلة انتخابات دو نكته, مهم است: يكي مربوط به انتخاب كنندگان و ديگري مربوط به شرايط انتخاب شوندگان. الف. دو وظيفه بسيار حساس بر عهده انتخاب كنندگان مي‏باشد كه با عدم رعايت آنها, وظيفه ديني خود را انجام نداده و در پيشگاه خداوند مقصر مي‏باشند: وظيفة نخست اين است كه انتخاب كانديداي کارآمد فقط براي رضاي خدا و مصلحت امت اسلامي باشد و اميال نفساني, روابط دوستي, گروه‏گرايي, تعصبات نژادي و محلي و قومي و قبيله‏اي وجود نداشته باشد. حضرت علي (ع) مي‏فرمايد: «H} انما اخاف عليكم اثنين: اتباع الهوي و طول الامل اما اتباع الهوي فيصتدعن الحق»{H; «از دو چيز بر شما مي‏ترسم: يكي از پيروي هواي نفس و ديگري آرزوي دراز. زيرا پيروي هواي نفس, انسان را از حق باز مي‏دارد». علامه اميني در كتاب «الغدير» از رسول خدا(ص) نقل مي‏كند: «H} من استعمل عاملاً من المسلمين و هو يعلم ان فيهم اولي بذلك منه و اعلم بكتاب الله و سنه نبيه فقد خان الله و رسوله و جميع المسلمين{H »; «هر كس از بين مسلمانان كارگذاري را بر سر كار بياورد و بداند كه در بين مسلمين فردي وجود دارد كه او براي اين كار سزاوارتر و به كتاب خدا و سنت پيغمبر(ص ) آشناتر است. آن كس به خدا و رسول خدا و جميع امت اسلامي خيانت كرده است». V} الغدير, ج 8, ص 291 {V وظيفه دوم اين است كه فردي را كه مي‏خواهند انتخاب كنند, كاملاً شناخته باشند و از ديانت, صداقت, توان انجام مسئوليت و ميزان كارآيي او, براي كاري كه انتخاب مي‏كنند، مطمئن باشند. براي رسيدن به اين تشخيص, نياز به شناخت معيارها و ملاكات تشخيص مسئول کارآمد است و نمي‏توان به شرايطي كه در قانون اساسي براي رئيس جمهوري يا نمايندگان ذكر شده, اكتفا كرد. T} ويژگي‏هاي مسئو لان کارآمد {T در اسلام براي زمامداران و مسئولين حكومت, شرايط بسياري هست كه نمونه‏هايي از آنها را ذكر مي‏كنيم: پيامبر(ص) مي‏فرمايد: «امامت و پيشوايي (رياست بر مردم) جز براي شخصي كه در او سه خصلت باشد شايسته نيست: اول, اهل ورع و پارسايي است كه او را از نافرماني خدا باز دارد. دوم, حلم و بردباري است كه بتواند خشم خود را مهار كند. سوم, حسن سلوك و خوش رفتاري با مردم است. به طوري كه براي ملت, مانند پدري مهربان باشد».V} اصول كافي, ج 1, ص 407 {Vحضرت علي (ع) در عهدنامه خود به مالك اشتر دربارة روش انتخاب و صفات كارمندان و كارگزاران چنين مي‏فرمايند: «H} ثم انظر في امور عمالك فاستعملهم اختياراً ولا تولهم محاباه واثره فانهما جماع من ثعب الجور والخيانة و توخ منهم اهل التجربة والحياء من اهل البيوتات الصالحه والقدم في الاسلام المتقدمه ... {H »; «در امور و كارهاي كارمندان و كارگزاران خود دقت كن و پس از اينكه آنها را امتحان نمودي, به كار بگمار و در تعيين آنان چنين كن؛ قبل از اينكه آنها را به كار بگماري, آنان را مورد آزمايش و امتحان قرار بده و به سبب تمايل به شخص, كسي را به كاري منصوب نكن. خودسرانه و بدون مشورت و يا استبداد رأي, آنها را به كار مگمار; زيرا اين گونه انتخاب خود ظلم و خيانت است». براي انتخاب كارمندان و كارگزاران دولت, اين گونه افراد را انتخاب كن: افرادي كه اهل تجربه اند و در كشاكش كارها, ساخته و پرداخته شده اند. داراي صيانت نفس و اهل شرم و حيا و عفت و از خاندان‏هاي پاك دامن و صالح باشند و حسن سابقه آنها در اسلام, بيش از ديگران باشد. چون اين افراد با اين صفات شايسته اند, از نظر فضايل اخلاقي در درجه اعلاي كرامت نفس قرار دارند و آبرومندند و داراي شخصيت و علاقمند به حفظ صيانت و پاكي نفس و روح خويشند و كم ترين طمع را دارند. مدير و دورانديشند و در كارها و مسائل عميق و ژرف نگرند». V}نهج البلاغه, نامه 53 {V با مراجعه به آيات و احاديث و روايات ائمه معصومين (ع ) مي‏توان شرايط ذيل را براي تشخيص كانديداي کارآمد بيان نمود: 1. با تقوا و پرهيزكار, عادل و پارسا و پرهيز از هرگونه معصيت و گناه؛ 2. داراي حلم و بردباري و حسن اخلاق و خوش رفتاري با مردم و زيردستان؛ 3. داراي زندگي ساده و بي آلايش و بي اعتنا به جلوه‏هاي فريبنده دنيا, توأم با رعايت عفت و پاك دامني در خانواده؛ 4. پاي بند به اجراي سنت‏هاي ديني و انجام واجبات الهي؛ 5. داراي دانش كافي و آگاهي از فقه اسلامي همراه با بينش عميق سياسي و مديريت كافي و حسن تدبير براي اداره امور جامعه؛ 6. از اسباب نامشروع (تخريب, اسراف در تبليغات و...) براي پيروزي بر رقيب؛ 7. مقدم داشتن مصلحت نظام اسلامي و منافع و امنيت ملي بر مصالح گروهي و جناحي و شخصي؛ 8. اطاعت از ولايت فقيه و قرار گرفتن خط امام و رهبري؛ 9. دشمن ستيزي, دوستداري از حق و مخالفت باطل؛ رسول خدا(ص) مي‏فرمايد: «H} من تقدم علي قوم من المسلمين و هو يري ان فيهم من هو افضل منه فقد خان الله و رسوله والمسلمين{H »; «هر كسي خود را بر قومي مقدم بدارد در حالي كه بداند در بين آن ملت فاضل تر از او براي آن كار وجود دارد, آن شخص به خدا و رسول و جميع مسلمانان خيانت كرده است». V}الغدير, ج 8, ص 291 {V بنابراين اگر مسلمان متعهد و واجد شرايط لازم, نامزد رياست شود؛ ولي رفيق و رقيب خود را از خود متعهّدتر و شايسته تر براي تصدي آن مسئوليت بداند, چه بسا وظيفه و واجب شرعي اين باشد كه به نفع او كنار برود. T} شناسايي مسئول کارآمد{T دومين مرحله بعد از شناخت معيارها و شرايط نامزد کارآمد, شناسايي و تشخيص مصداق آن است. براي تعيين مصداق, توجه به امور زير بايسته است: الف. تشخيص وجود شرايط و ملاكات اخلاقي, ديني, تعهد و... در فرد مورد نظر و برتري او نسبت به ساير كانديداها؛ شناخت كامل مسائل معنوي, اعتقادي, تقوا و... در افراد، كار بسيار دقيق و حساسي است. تا انسان بافردي معاشرت طولاني و نشست و برخاست كافي نداشته و او را در حالت‏هاي مختلف و زمينه‏هاي گوناگون آزمايش نكرده باشد, نمي‏تواند به نتيجه برسد; لذا بايد با مرور بر سابقه زندگي فرد و كسب اطلاعات از افرادي كه او را در اين زمينه‏ها كاملاً مي‏شناسند, آگاهي لازم را به دست آورد. ب. تشخيص ميزان كارآيي, تخصص, توان مديريتي فرد؛ بر اساس فرموده‏هاي مقام معظم رهبري شرط كارآمدي و كارآيي براي رئيس جمهور آينده كشور، بسيار حائز اهميت است، زيرا در وضعيت فعلي بيشترين هجوم تبليغاتي دشمنان، بر محور ناكارآمد نشان دادن نظام اسلامي و سوء استفاده و بزرگ نمايي بعضي از مشكلات و معضلاتي است كه در جامعه وجود دارد. حال انتخاب رئيس جمهوري متعهد، توانا و با قدرت مديريتي لازم, مي‏تواند ضمن برطرف كردن اين قبيل مشكلات و معضلات، اهرم‏هاي تبليغاتي دشمنان را نيز خنثي سازد. براي اين كار نيز بايد با سوابق علمي و تحصيلي, سوابق اجرايي و... آشنايي كامل داشته باشد و يا از افراد مورد اطمينان و گروه‏هاي مطمئن كسب آگاهي نمايد. در هر صورت تشخيص حق و باطل و يا شناخت كانديداي کارآمد ـ با توجه به شناخت معيار حق و شرايط و صفات نمايندگان کارآمد ـ ممكن است. اگر فردي نتوانست خودش مصاديق را تشخيص دهد, لازم است به آگاهان عادل و خبره مراجعه كند و براساس شناخت و معرفت كامل وظايف اجتماعي خود را سامان دهد. V}براي آگاهي بيشتر ر.ك : احمدرضا كشوري, اصول سياسي اسلام در عهدنامه امام علي‏(ع)؛ علي اكبر عليخاني, توسعه سياسي از ديدگاه امام علي (ع)؛ انتخابات از نظر اسلامي و قانون اساسي, ماهنامه پاسدار اسلام {V
کد سوال : 118
موضوع : شخصيتها
پرسش : درباره فضايل حضرت معصومه(س) و اهميت زيارت ايشان توضيح دهيد.
پاسخ : ايرانى‏ها ميزبان جمعى از سلاله‏هاى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله هستند كه بركات دو شخصيت عزيز و گرانقدر از آنان، نمود بيشترى دارد؛ يكى آقا امام رضاعليه السلام و ديگرى حضرت معصومه‏عليها السلام. بركات وجودى حضرت معصومه‏عليها السلام، امرى است كه صاحبان بصيرت، بارها بدان اشاره كرده‏اند. توليت محترم آستانه مقدسه حضرت معصومه‏عليها السلام نقل مى‏كنند: روزى، حضرت آية اللّه بهجت مدظله به من فرمودند: «مطلبى هست كه فقط به تو مى‏گويم تا بدانى در چه موقعيتى قرار دارى. گاهى از اوقات حضرت رضاعليه السلام برآورده شدن بعضى از حاجات را به حضرت معصومه‏عليها السلام ارجاع مى‏دهند. همين روزها آقايى پيش من آمد و گفت: حاجتى داشتم و به زيارت حضرت رضاعليه السلام مشرف شدم و عرض حال كردم، به من گفته شد: بايد بروى قم نزد حضرت معصومه. به قم آمدم و محضر آن حضرت عرض حاجت كردم، حاجتم برآورده شد. مواظب باش ببين كجا هستى، در حرم حضرت معصومه‏عليها السلام فرشتگانى هستند كه ناظر اعمال و رفتار كسانى مى‏باشند كه آنجا مى‏روند».V}ماهنامه كوثر، سال اول، شماره 12، ص 10.{V ممكن است كسى تصور كند مقام و عظمتى كه امروزه بارگاه حضرت معصومه‏عليها السلام دارد، به جهت موقعيت و عظمتى است كه شهر قم داردV}چنان كه فضيلت و اهميت شهر قم در روايات زيادى منعكس شده است.{V و ايشان به واسطه حضور در قم و دفن در اين شهر، مورد توجه شيعيان و دوستداران اهل‏بيت‏عليهم السلام قرار گرفته‏اند. اما آنچه از روايات و سخنان معصومان‏عليهم السلام پيرامون آن حضرت برمى‏آيد، اين است كه ايشان، ذاتاً والامقام و داراى موقعيتى متفاوت از ساير امامزادگان هستند و اين علوّ مقام، ايشان را به مقام عظيم معصومان‏عليهم السلام نزديك كرده است. يعنى علاوه بر اينكه اثرگذارى و تلاش ايشان در حفظ و تقويت اسلام، به آن بزرگوار عظمت داده؛ كمالات ذاتى و نفسانى ايشان نيز خصوصيت ويژه‏اى است كه در كمتر كسى ديده مى‏شود كه در اينجا، با توجه به گنجايش اين كتاب به پاره‏اى از آنها اشاره مى‏كنيم: T}1. مقام شفاعت حضرت معصومه‏عليها السلام‏{T امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايند: «آگاه باشيد براى خدا حرمى است و آن مكّه است؛ براى رسول خداصلى الله عليه وآله حرمى است و آن مدينه است؛ براى اميرمؤمنان على‏عليه السلام حرمى است و آن كوفه است و قم كوفه كوچك است. بدانيد كه بهشت داراى هشت در است كه سه در آن، از قم گشوده مى‏شود...». تا اين جاى حديث، درباره فضيلت شهر قم است - مانند احاديث متعدّد و مختلفى كه در فضيلت اين شهر وارد شده است - ولى ادامه گفتار حضرت، به صورت مستقل درباره حضرت معصومه‏عليها السلام است. حضرت مى‏فرمايند: H}«تُقبَضُ فيها امراةٌ مِن وُلدى، اسمها فاطمة بنتُ مُوسى و تَدخُلُ بشفاعتها شيعتى الجنّةَ بأجْمَعِهِم»{H؛V}بحارالانوار: ج 60، ص 228.{V در قم بانويى از فرزندان من كه نامش فاطمه دختر موسى بن جعفر است از دنيا مى‏رود، بانويى كه به شفاعت او در روز قيامت همه شيعيانم وارد بهشت مى‏شوند». در روايتى ديگر مى‏فرمايند: H}«و سَتُدْفَنُ فيها اِمرأةٌ من اَولادى تُسمّى‏ فاطمةُ فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ له الجَّنةُ»{H؛V}بحار، ج 60، ص 216.{V به زودى در قم بانويى از فرزندان من به نام فاطمه دفن مى‏شود، كسى كه مرقد او را زيارت كند بهشت بر او واجب مى‏گردد». توجه به چند نكته مهم است: * اين جمله را امام صادق‏عليه السلام در سال ولادت امام كاظم‏عليه السلام - بيش از 45 سال قبل از ولادت حضرت معصومه‏عليها السلام و حدود 70 سال قبل از رحلت ايشان و دفنشان در قم - بيان فرمودند. * دو مقام مهم براى حضرت معصومه‏عليها السلام در اين دو روايت بيان شده‏است؛ يكى مقام شفاعت عام و ديگرى وجوب بهشت رفتن زائر آن حضرت. *كسانى كه در روز قيامت شفاعت مى‏كنند متعدد و فراوان هستند ولى درباره كمتر كسى وارد شده كه همه شيعيان را شفاعت مى‏كند مگر حضرت زهراعليها السلام. T}2. حضرت معصومه‏عليها السلام نمايى از حضرت زهراعليها السلام‏{T شباهت‌هاي متعددي را مي‌توان بين حضرت زهرا(س) و حضرت معصومه(س) بيان كرد كه همه، حكايت از شرافت ذاتي حضرت دارند. مرحوم آية اللّه العظمى مرعشى نجفى‏قدس سره از پدر بزرگوار خود - آية اللّه سيدمحمود مرعشى - نقل مى‏كند كه او در نجف اشرف زندگى مى‏كرد و بسيار مشتاق بود به طريقى محل دفن جده‏اش حضرت زهراعليها السلام را پيدا و زيارت كند. براى اين مقصود ختم مجرّبى را - كه شامل چهل شب عبادت در حرم اميرالمؤمنين‏عليه السلام و امور ديگر بود - انجام داد تا شايد حضرت على‏عليه السلام او را به محلّ قبر شريف حضرت زهراعليها السلام راهنمايى كند. شب چهلم، بعد از انجام ختم و توسّل فراوان، به بستر خواب رفت. در عالم خواب به محضر امام باقرعليه السلام يا امام صادق‏عليه السلام رسيد. امام به او فرمود: «عليك بكريمة اهل البيت - به زيارت كريمه اهل بيت‏عليهم السلام برو -» پدرم تصور كرده بود منظور امام، زيارت حضرت زهراعليها السلام است؛ لذا به امام عرض مى‏كند: قربانت گردم؛ من نيز برنامه ختم را براى همين منظور انجام داده‏ام تا قبر آن حضرت را نشانم دهيد. امام مى‏فرمايد: «منظور من قبر شريف حضرت معصومه‏عليها السلام در قم است. محلّ دفن حضرت زهرا از اسرار الهى است. طبق وصيت خانم بايد قبر مخفى بماند و من نمى‏توانم قبر حضرت فاطمه‏عليها السلام را بر خلاف وصيّت او معلوم كنم. به زيارت حضرت معصومه‏عليها السلام برو گويا به زيارت حضرت زهراعليها السلام رفته‏اى».V}كريمة اهل بيت‏عليهم السلام: على اكبر مهدى پور، ص 45-43.{V سپس حضرت آيةاللّه مرعشى نجفى‏قدس سره مى‏فرمايند: به سفارش پدرم براى زيارت قبر حضرت زهراعليها السلام به زيارت حضرت معصومه‏عليها السلام در قم مشرف شدم اما مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى - مؤسس حوزه علميه قم مرا در قم نگهداشتند. T}3. فداها ابوها!{T يكى از احاديث شگفت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله جمله‏اى است كه بارها درباره حضرت فاطمه‏عليها السلام فرموده‏اند؛ H}«فداها ابوها{H- پدرش به فدايش باد -» جالب اين جا است كه همين جمله را حضرت موسى بن جعفرعليه السلام در مورد حضرت معصومه‏عليها السلام بيان فرموده‏اند. روزى جمعى از شيعيان براى تشرف به محضر امام موسى بن جعفرعليه السلام و ارائه پرسشهاى خود وارد مدينه شدند. وقتى به منزل آن حضرت رسيدند، با خبر شدند كه آن بزرگوار در شهر نيست و تا زمان خروج آنها نيز بازنخواهد گشت. به ناچار پرسشهاى خود را نوشتند و به افراد خانواده امام كاظم‏عليه السلام سپردند تا در سفر بعد پاسخ آن سؤالات را بگيرند. آنها پس از سپردن آن نامه مدتى در مدينه ماندند. وقتى براى خداحافظى به خانه امام كاظم‏عليه السلام آمدند، پاسخ پرسش‏هاى آنها كه در نامه‏اى نوشته شده بود به آنها داده شد. نكته‏اى كه مايه تعجب آنها شد اين بود كه دريافتند پاسخ سؤالات را حضرت معصومه‏عليها السلام - با اينكه در آن عصر حدود شش سال بيشتر نداشت - نوشته و آماده نموده است. هنگام مراجعت و در بين راه، با امام كاظم‏عليه السلام كه از سفر باز مى‏گشت، ملاقات نمودند و ماجرا را به اطلاع آن حضرت رساندند. امام‏عليه السلام نوشته را از آنها طلبيد و مطالعه كرد و پاسخ‏هاى حضرت معصومه‏عليها السلام را درست يافت، آنگاه به نشان تمجيد از حضرت معصومه‏عليها السلام و تصديق او سه بار فرمود: H}«فداها ابوها»{H؛ پدرش به فدايش بادV}كشف اللئالى: صالح بن عرندس حلّى، طبق نقل كتاب كريمه اهل بيت‏عليهم السلام، ص 64-63.{V».V}اين قضيه انسان را به ياد مقام حضرت يحيى و حضرت عيسى و حرف زدن زهراى اطهر در رحم خديجه كبرى‏ و شهادت به توحيد و رسالت توسط اميرالمؤمنين در قنداقه مى‏اندازد. اينها چيزهايى نيست كه اكتسابى باشد. بلكه اراده خداوند تعلق گرفته كه گلهاى سرسبدى در عالم وجود خلق نمايد.{V T}4. بانوى محدثه‏{T در راستاى دفاع از ولايت و اثبات حقانيت اهل بيت‏عليهم السلام يكى از مهمترين راويان حديث غديرخم و حديث منزلت (يا على انت منّى بمنزلة هارون من موسى) حضرت معصومه‏عليها السلام است. ايشان اين دو حديث مهم را از فاطمه دختر امام صادق‏عليه السلام و او از فاطمه دختر امام باقرعليه السلام و او از فاطمه دختر امام سجادعليه السلام و او از فاطمه دختر امام حسين‏عليه السلام و او از ام كلثوم دختر فاطمه زهراعليها السلام روايت مى‏نمايد.اين سلسله سند در مجموعه روايتهاى حديث غدير به «روايت فواطم» مشهور شده است. T}5. دفاع از ولايت‏{T شباهت ديگر حضرت معصومه‏عليها السلام با حضرت زهراعليها السلام، دفاع از ولايت تا سرحدّ شهادت است. اين مورد را مى‏توان از فضائل اكتسابى حضرت دانست. حضرت معصومه‏عليها السلام در راستاى دفاع از ولايت حضرت رضاعليه السلام و به امر ايشان، همراه كاروانى از امامزادگان، از مدينه هجرت كرده و به سوى خراسان حركت نمود. سرپرستى اين كاروان به عهده ابراهيم و هارون پسران بزرگوار امام موسى بن جعفرعليه السلام بود. در راه رسيدن به ساوه، گروهى وابسته به خلفاى عباسى، به كاروان حمله كردند و هارون و جمع ديگرى از امامزادگان را به شهادت رساندند و جمعى را مجروح نمودند. حضرت معصومه‏عليها السلام - در اثر غم و اندوه اين واقعه يا غذاى مسمومى كه به وى خورانده شد - بيمار شد و تقاضا كرد او را به قم ببرند و بعد از هفده روز اقامت در قم رحلت نمودندV}الحياة السياسيّة للامام الرضاعليه السلام، جعفر مرتضى عاملى.{V؛ V}اين واقعه انسان را به ياد مصائب زينب كبرى‏ در كربلا مى‏اندازد.{V
کد سوال : 119
موضوع : شخصيتها
پرسش : درباره زندگي حضرت معصومه(س) و محبت ايشان به حضرت امام رضا(ع) و ازدواج نكردن ايشان توضيح دهيد.
پاسخ : T}6. نسب حضرت معصومه‏عليها السلام‏{T * نام حضرت معصومه‏عليها السلام «فاطمه كبرى‏» بود؛ زيرا حضرت كاظم‏عليه السلام سه دختر به نام فاطمه داشتند و حضرت معصومه‏عليها السلام بزرگترين آنها بود. * مادر آن‏حضرت بانوى بزرگوارى به نام «نجمه» خاتون بود. * لقب «معصومه» را امام رضاعليها السلام بر ايشان نهاد. * در شرافت نسب حضرت معصومه‏عليها السلام همين بس كه ايشان دختر امام، خواهر امام و عمه امام هستند و همگى اين ائمه بعلاوه امام باقر و امام صادق‏عليهما السلام در جلالت شأن ايشان، روايت دارند. آن حضرت از معدود امام زادگانى است كه پنج معصوم در عظمت شأن او سخن گفته‏اند. درست است كه روايات متعدّد و فراوانى در شأن شهر قم و اهالى آن وارد شده. ولى به طور مسلّم اهميت و مقام حضرت معصومه‏عليها السلام به اين جهت نيست كه در قم مدفون گرديده‏اند؛ بلكه در ميان فضائلى كه قم داشت مهمترين فضيلت اين است كه حضرت معصومه‏عليها السلام را در خود جاى داد.V}تعداد 444 امامزاده بزرگوار در قم مدفونند حتى در جوار مرقد حضرت معصومه‏عليها السلام دختران مكرّمه امام جوادعليهما السلام آرميده‏اند، اگر صرف اين مسئله و اهميت قم موجب آن همه تمجيد مى‏گشت لازم بود در شأن اين بزرگواران هم مطلبى بيان مى‏شد.{V * با توجه به اين كه حضرت معصومه‏عليها السلام در سال 201 ه.ق رحلت كردند عمر شريف حضرت حدود 28 سال بود. T}7. امام رضاعليه السلام و حضرت معصومه‏عليها السلام‏{T * در ميان حدود 37 فرزند حضرت كاظم‏عليه السلام فقط امام رضاعليه السلام و حضرت معصومه‏عليها السلام از يك مادر، آن هم بانوى بزرگوارى چون نجمه خاتون متولد شدند. * امام رضاعليه السلام 25 سال بزرگتر از حضرت معصومه‏عليها السلام بودند؛ زيرا آن حضرت در سال 148 ه .ق به دنيا آمدند و حضرت معصومه‏عليها السلام در سال 173 ه .ق. * حضرت معصومه‏عليها السلام 21 سال تحت سرپرستى امام رضاعليه السلام بودند؛ زيرا امام كاظم‏عليه السلام در سال 179 ه .ق به دستور هارون زندانى گشت و حضرت معصومه‏عليها السلام در آن زمان 6 ساله بودند و تا زمان هجرت امام رضاعليه السلام - سال 200 ه.ق - تحت كفالت حضرت بودند. * امام رضاعليه السلام دو سال بعد از حضرت معصومه‏عليها السلام شهيد شدند. T}2.ورود به قم‏{T حضرت معصومه‏عليها السلام پس از ورود به قم در منزل موسى بن خزرج اقامت گزيدند. اين منزل به همين دليل از دير زمان مورد توجه شيعيان قرار دارد و هم اكنون نيز با نام «ستيه» زيارت‏گاه مشتاقان آن حضرت مى‏باشد.V}ستيه، مخفف سيّده به معناي خانم است.{V نام ديگر اين محل «بيت‏النور» است كه برخى به اشتباه آن را بيت التنور ناميده‏اند. با اين توجيه كه ايشان در مدت اقامت در آنجا نان مى‏پخته‏اند. اما با توجه به بيمارى حضرت در مدت اقامت و مهمان‏نوازى قمى‏ها اين توجيه، پذيرفتنى نيست.V}اين محل در خيابان انقلاب ميدان مير ابتداى 45مترى عمارياسر قرار دارد.{V T}8. رحلت حضرت معصومه‏عليها السلام‏{T پس از وفات حضرت معصومه‏عليها السلام پيكر مطهر ايشان را غسل داده، كفن كردند و به محل حرم فعلى آوردند تا به خاك بسپارند. زمينى كه هم اكنون مرقد مطهر حضرت معصومه‏عليها السلام و صحن و سراى آن حضرت در آن جاى دارد، در عصر ورود حضرت معصومه‏عليها السلام به قم به نام باغ بابلان خوانده مى‏شد كه از باغهاى موسى بن خزرج بود. در آنجا اشعرى‏ها سردابى حفر كردند؛ ولى نمى‏دانستند چه كسى بايد حضرت را در قبر بگذارد. ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پيدا شدند وقتى به نزديك رسيدند از مركب خود پياده شده و بر جنازه حضرت معصومه‏عليها السلام نماز خواندند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن كردند. آن گاه بيرون آمده و رفتند و كسى نفهميد آنها چه كسى بودند.V}حضرت معصومه چشمه جوشان كوثر، محمدى اشتهاردى، ص 40.{V اين قضيه دلالت بركرامت و شرافت حضرت دارد.
کد سوال : 120
موضوع : شخصيتها
پرسش : درباره مرقد مطهر حضرت معصومه(س) و امام زادگان دفن شده در حرم ايشان توضيح دهيد.
پاسخ : T}3. مرقد مطهر حضرت‏{T قبر شريف حضرت معصومه‏عليها السلام در زير ضريح فعلى داخل يك سرداب (زيرزمين) واقع شده و در آن سرداب بعد از حضرت معصومه‏عليها السلام بانوان جليل القدر ديگرى در جوار حضرت دفن شده‏اند كه عبارتند از: الف) زينب دختر امام جوادعليه السلام؛ ب) امّ محمد نوه امام جواد (دختر موسى بن جوادعليه السلام)؛ ج) ميمونه نوه امام جواد (دختر موسى بن جوادعليه السلام)؛ د) بُرَيهيه نوه امام جواد (دختر موسى بن جوادعليه السلام)؛ ه) امّ اسحاق كنيز محمد بن موسى نوه امام جوادعليه السلام؛ و) ام حبيب كنيز يكى از نوادگان حضرت جوادعليه السلام (پسر نوه امام جواد - محمد بن احمد بن موسى الجواد)V}بحارالانوار: ج 60، ص 220-229؛ منتهى‏الامال: ج 2، ص 162.{V پس مناسب است در زيارت حضرت معصومه‏عليها السلام آن مخدرات و بانوان بزرگ نيز اينگونه زيارت شوند «السلام عليكُنّ يا بناتَ رسول اللّه» يا بگوييم: «السلام على رسول الله و على ذريّة رسول الله» امامزادگان مَردى كه تا سال 385 ه.ق در مقبره حضرت معصومه‏عليها السلام خارج سرداب دفن شده‏اند چندين نفر هستند: الف) امامزاده حسين نواده پنجم امام صادق‏عليه السلام؛ ب) امامزاده حمزه از نوادگان امام سجادعليه السلام؛ ج) امامزاد ابوجعفر از نوادگان امام سجادعليه السلام؛ د) امامزاده ابوالقاسم از نوادگان امام سجادعليه السلام؛ ه) امامزاده على بن حمزه از نوادگان امام سجادعليه السلام؛ و) امامزاده ابوعلى از نوادگان امام سجادعليه السلام؛ ز) امامزاده ابوجعفر ثانى؛ ح) امامزاده ابومحمد از نوادگان امام سجادعليه السلام؛ ط) امامزاده ابوعلى ثانى؛ و... .V}گنجينه آثار قم: فيض، ج 1، ص 392-391.{V اولين سايه بان مقبره شريف حضرت معصومه‏عليها السلام را خاندان اشعرى بنا نمودند. حضرت زينب دختر امام جوادعليه السلام نيز گنبد و بارگاهى با آجر و سنگ و گچ بر روى مرقد مطهر ساخت و در هر دوران صحن و سراى حضرت پرشكوه‏تر گشت تا اينكه در زمان صفويّه گسترش حرم به اوج خود رسيد و حرم فعلى از آثار همان دوره است.