• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1361
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 4133روز قبل
اهل بیت
محمد رسولی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال-اسارت

 

کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش

مرده است احترام ... بماند بقیه اش

هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت

آمد به انتقام ... بماند بقیه اش

شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام

شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش

گویا هنوز باور زینب نمی شود

بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش

پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته

در بین ازدحام... بماند بقیه اش

راحت شد از حسین همین که خیالشان

شد نوبت خیام....بماند بقیه اش

رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول

یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش

از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش

خون علی الدوام ... بماند بقیه اش  

سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش

از پیکر امام بماند بقیه اش

بر خاک خفته ای و مرا می برد عدو

من می روم به شام ...بماند بقیه اش

دلواپسم  برای سرت روی نیزه ها

از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش

دلواپسی برای من و بهر دخترت

در مجلس حرام ...بماند بقیه اش

حالا قرار هست کجاها رود سرش

از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش

تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن

از روی پشت بام ... بماند بقیه اش

قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد

شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش

جمعه 17/9/1391 - 23:39
اهل بیت
محمد رسولی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

  

رفته صبر از کَفَم این حال نمی‌فهمم چیست

عمق این فاجعه صد سال نمی‌فهمم چیست

در سرم هست از او طرح سری خون‌آلود

من که نقاشی و تمثال نمی‌فهمم چیست

درکَم از اوست همین قدر که شد ذبحِ عظیم

باقی روضۀ گودال نمی‌فهمم چیست

کشتن تشنۀ زخمی عمل سختی نیست

بر سرش این همه جنجال نمی‌فهمم چیست!

سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟

بسمل کَنده پر و بال نمی‌فهمم چیست

نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر

غارتِ خیمه و اموال نمی‌فهمم چیست

زره و خوود و سپر باز هم ارزش دارد

غارتِ چادر اطفال نمی‌فهمم چیست!!!

بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده

نعل آوردن و پامال نمی‌فهمم چیست

جمعه 17/9/1391 - 23:38
اهل بیت
علی انسانی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم!

آیا تویی برادر من؟ نیست باورم

با آنکه در جوار تو یک عمر بوده ام

نشناسمت کنون که تو هستی برادرم

پامال جور و دست خوش کینه ام ببین

ای کشتی نجات، گذشت آب از سرم

عمرمنی که از کف من رفته ای و من

بی تو، گمان بودن خود را نمی برم

ای خشک لب، کنار فرات از غمت ببین

دریاست در کنار من از دیدۀ ترم

با کعب نی کنند جدا از توأم و لیک

از جان خویش بگذرم و از تو نگذرم

دیشب کنار پیکر پاکت چها گذشت

کاین خاک ها هنوز دهد بوی مادرم؟

دیدم که دست، ظلم تو را سنگ می زند

بگذاشتم دو دست خود آنگاه برسرم

جمعه 17/9/1391 - 23:38
اهل بیت
هانی امیر فرجی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

تا اینكه نیزه ای بدنش را به خون كشید

گرگی رسید و پیرهنش را به خون كشید

از یك طرف عمامه و از یك طرف عبا

هر كس به یك طریق تنش را به خون كشید

سر نیزه های كُند، فرو رفته در تنش

اوضاع دست و پا زدنش را به خون كشید

آهسته گفت تشنه ام اما شنید شمر

با چكمه لعنتی دهنش را به خون كشید

با "نفس مطمئنّه"به حالِ عروج بود

نامرد "نفس مطمئنش "را به خون كشید

بر سینه اش نشست و سری ماند و خنجری

قبل از بریدن سرش افتاد خواهری

جمعه 17/9/1391 - 23:38
اهل بیت
رضا فراهانی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

لشگر آن دم كه بر سرش می ریخت

همه اعضای پیكرش می ریخت

سنگ از بس به صورتش می خورد

لب و دندان اطهرش می ریخت

از هجوم همه سویِ گودال

ناگهان قلب خواهرش می ریخت

مادرش تا كه دید شمر آمد

چادر خاكی از سرش می ریخت

سر كه شد از تنش جدا، دیدند

چند دندان ز حنجرش می ریخت

معجر از كودكان كه می بردند

آبروی برادرش می ریخت

از روی نیزه بس كه كوچك بود

بارها رأس اصغرش می ریخت

***

جمعه 17/9/1391 - 23:38
اهل بیت
حامد خاكی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

رنگ غربت به سرِ موی سپیدم افتاد

ناله ی فاطمه را تا كه شنیدم افتاد

مثل زن های حرم آه كشیدم افتاد

من خودم شاهدِ او بودم و دیدم افتاد

سهم خود را به تمام تن او بُرد زمین

وای بر اهل حرم عرش خدا خورد زمین

تا كه افتاد به گودال سر و كار تنش

گرگ ها زوزه كشیدند كنار بدنش

همه با نیزه و شمشیر جراحت زدنش

چكمه ها بود كه می خورد به روی دهنش

در سراپای تنش نیزه فرود آمده بود

اصلاً از نیزه حسینی بوجود آمده بود

تیزی سنگ به پیشانی آقا نكشد

سرِ پیراهن او كار به دعوا نكشد

چكمه ات بر سر آن گونه بگو پا نكشد

چه كنم پنجه ی تو موی سرش را نكشد

با سر نیزه به این سو و به آن سو نَبَرش

برنگردان بدنش را  ننشین بر كمرش

من كه گفتم نرو رفتی سر خود را دادی

پایِ این سر نفس آخر خود را دادی

هر كه آمد كمی از پیكر خود را دادی

ساربان آمد و انگشتر خود را دادی

غارت یك نفر ای وای هزاران نفرید

یادگاریست فقط پیرهنش را نبرید

جمعه 17/9/1391 - 23:38
اهل بیت
سعید خرازی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

این همه راه دویدم ز پی دلدارم

 به امیدی که در این دشت برادر دارم

تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم

فکر همراهی با شمر دهد آزارم

اسب ها پای خود از سینه ی او بردارید

من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم

خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند

من که از راهی بازار شدن بیزارم

یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد

با چه از روی زمین جسم تو را بردارم

به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب

خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم

جمعه 17/9/1391 - 23:38
اهل بیت
حامد اهور

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

از درد تو تمام تنم تیر می کشد

وقتی کسی به روی تو شمشیر می کشد

طاقت ندارم این همه تنها ببینمت

وقتی که چلّه چلّه کمان، تیر می کشد

این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی

پای مرا به بازی تقدیر می کشد

ای قاری همیشه ی قرآن آسمان

کار تو جزء جزء به تفسیر می کشد

این که ز هر طرف نفست را گرفته اند

آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد

برخیز ای امام نماز فرشته ها

لشکر برای قتل تو تکبیر می کشد

جمعه 17/9/1391 - 23:38
اهل بیت
سید محمد جوادی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

در غریبی تا به خاك و خون سر خود را گذاشت

رو به سمت آسمان پا بر سر دنیا گذاشت

دست مردی آب بر حلقوم خشك او نریخت

نیزه ی نامرد روی حنجر او پا گذاشت

یكنفر انگشتر و انگشت را با هم ربود

دیگری شمشیر خود را در تن او جا گذاشت

هر نفس خون می دمید از سینه ی مجروح او

قطره قطره، لاله لاله در دل صحرا گذاشت

گفت می خواهم بگیرم دست تو، او در عوض

چكمه بر پا، پا به روی سینه ی آقا گذاشت

پیش زینب دختری فریاد می زد عمه وای

تیغ را بر حلق خشك و زخمی بابا گذاشت

در شب سرد غریبی در تنور داغ درد

خسته بود و سر به روی دامن زهرا گذاشت

جمعه 17/9/1391 - 23:38
اهل بیت
حسین علاء الدین

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

در یورش آن سپاه بر تو چه گذشت

بی یاور و بی پناه بر تو چه گذشت

لشگر همه سوی تو هجوم آوردند

در گودی قتلگاه بر تو چه گذشت

آوای ضعیف(العطش)می آمد

تو بودی و شمر و... آه بر تو چه گذشت

لب تشنه به روی خاک جان می دادی

ای کشته ی بی گناه بر تو چه گذشت

می کرد حکایت از سخن های مگو

بی تابی ذوالجناح... بر تو چه گذشت

در علقمه دیدند همه اشک تو را

هنگام فراق ماه بر تو چه گذشت

می سوخت درآخرین نگاهت زینب

در شعله ی آن نگاه بر تو چه گذشت

جمعه 17/9/1391 - 23:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته