• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1361
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 4133روز قبل
اهل بیت
علی اكبر لطیفیان

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

دارد سر از تن تو جدا می كند چرا؟

از پشت گردنِ تو جدا می كند چرا؟

چیزی نمانده پس به عقیله نگاه كن

تا آخرین نفس به عقیله نگاه كن

تكلیف من پس از تو نگفتی چه می شود؟

با سر اگر ز نیزه بیفتی چه می شود؟

بگذار من كتك بخورم تو نفس بگیر

تاوان هرچه موی سپید است پس بگیر

بگذار من كتك بخورم گریه كن حسین

از تو چگونه دل ببُرم گریه كن حسین

بگذار من كتك بخورم تو بلند شو

مثل لبت ترك بخورم تو بلند شو

آتش گرفت خیمه به جایی رسید كار

سجاد ناله كرد علیكُنَّ بالفرار

جمعه 17/9/1391 - 23:41
اهل بیت
وحید قاسمی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

هر نی فغان نای تو را در می آورد

آوای ربنای تو را در می آورد

با اینکه زنده ای! چه حریصانه نیزه دار

دارد لباس های تو را در می آورد

پا بر زمین مکش، که کمان دارِ سنگ دل

می خندد و ادای تو را در می آورد

دارد نگاه مات من از متن تیغ ها

تفسیر بوریای تو را در می آورد

در حیرتم که سنگ به من می خورد ولی

بالای نی صدای تو را در می آورد

زخم لبت هم اشک مرا در می آورد

هم گریه ی خدای تو را در می آورد

وقت نماز افسری از خورجین خویش

عمامه و عبای تو را در می آورد

جمعه 17/9/1391 - 23:41
اهل بیت
وحید قاسمی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

ای لاله، پیش مرگ چمن می شوی چرا !؟

راضی به حُکم چیده شدن می شوی چرا !؟

این چشم خیس و چادرخاکیِ من که هست...

آشفته حالِ غسل و کفن می شوی چرا !؟

یحیی بس است، غصه ی این قوم را نخور!

با نیزه ها دهن به دهن می شوی چرا !؟

با این نگاه بی رمق از فرط تشنگی

خیره به سمت معجر من می شوی چرا !؟

اینجا که کوچه های غریب مدینه نیست!

مظلوم من، شبیه حسن می شوی چرا !؟

جمعه 17/9/1391 - 23:40
اهل بیت
مصطفی متولی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

این ها برای قتل من آهنگ می زنند

"یا این كه طبل خاتمه ی جنگ می زنند"

این قوم پر گناهِ ریاكارِ رو سیاه

با خون من به چهرۀ خود رنگ می زنند

خونخوار های گرگ صفت سینۀ مرا

با پنجه های خونی شان چنگ می زنند

بغض علی به صورتشان موج می زند

حتی به جسم بی سر من سنگ می زنند

جمعه 17/9/1391 - 23:40
اهل بیت
مصطفی متولی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

  

پیش پای خودش به خاك افتاد

همه را با نگاه پس می زد

تكیه بر نیزه ی غریبی داشت

خسته بود و نفس نفس می زد

 

جگرش پاره پاره بود اما

یك تنه رفت تا دل لشگر

سینه ی خویش را سپر كرد و

سپرش را شكست تیر سه پر

 

تا زمین خورد دوره اش كردند

هر كه با هرچه داشت زخمی زد

جنگ مغلوبه شد همه گفتند

دیگر از خاك بر نمی خیزد

 

خوب نزدیك می شدند به او

ضربه ها تا دقیق تر بشود

نیزه در زخم تیغ می كردند

تا شكافش عمیق تر بشود

 

این علف های هرز با این گل

چقدر دشمنی مگر دارند

وای بر من چه می كنند این ها

عده ای دستشان تبر دارند  

 

 

یك نفر رفت تا كه سر ببُرَد

دیگری رفت تا كه سر ببَرَد

دیگری رفت تا برای امیر

سر زده از سری خبر ببَرَد

 

سنگدل روی سینه جا خوش كرد

خیره سر بود و خیره شد در چَشم

ناگهان چنگ زد محاسن را

و غضب كرد و در نهایت خَشم

 

تیغ را بر گلو كشید و كشید

آنقدر تا كه كُند شد حربه

چه بگویم چگونه آخر، سر

شد جدا با دوازده ضربه

 

وضع حلقوم او كه ریخت به هم

داشت نظم جهان به هم می ریخت

هم ز هم عرش و فرش می پاشید

هم زمین و زمان به هم می ریخت

 

خواهرش روی تل زمین خورد و

دم گودال از زمین بر خواست

گفت دست از محاسنش بكشید

سر این سر برای چه دعواست

 

گرچه با ضربه های پی در پی

بارها روی خاك غلطیده است

تا به امروز لحظه ای این مرد

پشت بر آسمان نخوابیده است

 

كینه گُل كرد تا به آنجا كه

طاقت صبر را سر آوردند

از تن پاره ی تن زهرا

پیرهن پاره را در آوردند

 

سر فرصت همه پیاده شدند

صید افتاده بود در دل دام

غارت پیكرش كه پایان یافت

آمدند عده ای سواره نظام

 

همه بودند سرخوش و سر مست

ساربان بود از همه خوشتر

منتظر بود تا كه شب بشود

فكر انگشت بود و انگشتر

جمعه 17/9/1391 - 23:39
اهل بیت
محمد سهرابی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

چون روی تو، چو روی به صحرا گذاشتند

داغ لب تو بر دل دریا گذاشتند

فطرس كجاست حق پرش را ادا كند

اینان تو را به معرض گرما گذاشتند

پایی كه بر دهان شریفت نهاده اند

اول به روی چادر زهرا گذاشتند

زاویه ای ز مسجد كوفه است سینه ات

این نیزه را به خلوت مولا گذاشتند

خاك فلك به معجر زینب كه در سپاه

پیراهن تو را به تماشا گذاشتند

جمعه 17/9/1391 - 23:39
اهل بیت
علیرضا لك

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

رسید وقت رسیدن به ضربه های کسی

شکست حنجره اما به زیر پای کسی

آهـــای خنجـــــر کهنه! نمی شود نبری؟

نمی شود که بمیرد کسی به جای کسی؟

کمی گذشت و هجوم دوباره ای آمد

ردا بـرای کسی شد، زره بـرای کسی

به روی نیزه نشستی و عرش مال تو شد

به پای نیـزه نشسته غم صدای کسی

فرشته هـا همه با هم به گریه افتادنـد

به مادرانه تــرین سوزه های های کسی

جمعه 17/9/1391 - 23:39
اهل بیت
حسین ایزدی

 

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

در غمت پیرهن صبر دریدن دارد

نفس ناله و فریاد بریدن دارد

زیر بار غم تو عرش به هم می ریزد

پس قدِ عمه ی سادات خمیدن دارد

دیدن دشنه ی بی رحم و سر خونینت

از دم خیمه به گودال دویدن دارد

سیب سرخ است سرت، چشم جهان حیرانش

قاتلت مست شد و گفت: بریدن دارد

جرعه جرعه می سرخ از بدنت جاری شد

نیزه ای گفت به شمشیر چشیدن دارد

خاتم شاهی تو نرخ طلا می شکند

ساربان خیره شد و دید خریدن دارد

این تن زخمیِ صد چاکِ به خاک افتاده

با سم اسب روی خاک کشیدن دارد؟

جمعه 17/9/1391 - 23:39
اهل بیت
حسین ایزدی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

ته گودال تمام بدنش می سوزد

خواهری دید عقیق یمنش می سوزد

نیزه ها زیر حرارت همگی ذوب شدند

بی سبب نیست جراحات تنش می سوزد

کربلا ملک خودش بود، غریبی این جاست

چه غریبانه کسی در وطنش می سوزد

بی هوا نیزه ای آمد، همه مبهوت شدند

بعد آن نیزه گمانم دهنش می سوزد

ماجرای ته گودال مرا خواهد کشت

دل من بیشتر از لب زدنش می سوزد

گیرم اصلاً کفنی بر تن او پوشیدید

قطعاً از داغی صحرا کفنش می سوزد

عصر شد، کرب و بلا مثل مدینه شده بود

بانویی گوشه ای از پیرهنش می سوزد

پشت در یا ته گودال چه فرقی دارد؟

هر کسی ذوب علی گشت (من)ش می سوزد

جمعه 17/9/1391 - 23:39
اهل بیت
مهدی رحیمی

امام حسین(ع)-شهادت-گودال

 

بر حنجرت سرنیزه تا بالا و پایین می رود

انگار امواج صدا بالا و پایین می رود

ماهی سرخ کوچکی با رقص تیر حرمله

در تُنگ دست ربنا بالا و پایین می رود

می بینمش بی صاحبش لبریز تیر و تیغ ها

سمت حرم اسبی رها بالا و پایین می رود

از دور می بینم فقط در هاله ی گرد و غبار

شمشیر ها و دست ها بالا و پایین می رود

یا بر فراز نیزه ها یا بر فرود طشت زر

آنک سر خون خدا بالا و پایین می رود

جمعه 17/9/1391 - 23:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته