• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 445
تعداد نظرات : 171
زمان آخرین مطلب : 5053روز قبل
دعا و زیارت
سه نفرین به یك مناسبت
هنگام اعزام حضرت على اكبر به میدان جنگ و در موقع شهادتش حسین بن على علیه السلام دو نفرین عمومى خطاب به لشكریان كوفه و یك نفرین خصوصى ، خطاب به عمر سعد ایراد نموده اند؛ بدین توضیح كه هنگام میدان رفتن على بن الحسین ، پدر ارجمندش در حالى كه سیل اشك از چشمانش جارى مى شد، محاسن مبارك را به سوى آسمان بلند كرد و چنین گفت :
اللهم اشهد على هولاء فقد برز الیهم اشبه الناس برسولك محمد صلى الله علیه و آله خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشقنا الى رؤ یة نبیك نظرنا الیه .
(بارالها بر این مردم گواه باش ، جوانى كه در صورت و سیرت و گفتار شبیه ترین مردم به پیغمبرت (درود خدا بر او و خاندانش باد) بود، به جنگ آنان رفت ؛ پرودگارا ما هرگاه به دیدن پیامبرت مشتاق مى شدیم به این جوان نگاه مى كردیم )
.
آنگاه چنین نفرین نمود:
17 / 20 - اللهم فامنعهم بركات الارض ، و فرقهم تفریقا، و مزقهم تمزیقا، واجعلهم قددا، و لا ترض الولاة عنهم ابدا، فانهم دعونا لینصرونا ثم علینا یقاتلونا... .
(خدایا! این مردم (ستمگر) را از بركات زمین محروم و به تفرقه و پراكندگى ، مبتلا بگردان . صلح و سازش از میان آنان و فرمانروایانشان بردار كه ما را با وعده یارى و نصرت ، دعوت نمودند، سپس به جنگ با ما برخاستند...)
.
و آنگاه كه حضرت على اكبر خواست از خیمه ها جدا شود، امام علیه السلام بر عمر سعد بانگ زده و چنین نفرین نمود:
18 / 20 - مالك ؟ قطع الله رحمك كما قطعت رحمى كما قطعت رحمى ، و لم تحفظ قرابتى من رسول الله صلى الله علیه و آله ، و سلط علیك من یذبحك على فراشك .
(161)
(تو را چه شده است ؟ خدا رحم و قرابت تو را قطع كند (و در میان قوم و خویشت ، منفور و مطرود گردى ) همانگونه كه تو قرابت و خویشاوندى مرا قطع نموده و حرمت قرابت مرا با پیامبر صلى الله علیه و آله حفظ نكردى و خداوند كسى را بر تو مسلط گرداند كه در میان رختخوابت سر از تنت جدا كند).
چون در بالین فرزند عزیزش نشست ، چنین گفت :
19 / 20 - قتل الله قوما قتلوك ! یا بنى ما اجراهم على الله و على انتهاك حرمة رسول الله ، على الدنیا بعدك العفا .
(162)
(خدا بكشد مردم ستمگرى را كه تو را كشتند، فرزندم ! اینها چقدر به خدا و هتك حرمت رسول او جرى شده اند، پس از تو خاك بر سر دنیا!).
20 / 20 - بعد لقوم قتلوك ، و من خصمهم یوم القیامة فیك جدك و ابوك .
(163)
(دور باد از رحمت خدا گروهى كه تو را به قتل رسانیدند و در روز رستاخیز دشمن آنان جدت و پدرت باد).
این نفرین را امام علیه السلام در بالین حضرت
(قاسم بن حسن )
، آنگاه كه با بدن قطعه - قطعه ، به روى خاك افتاده بود، ایراد نموده است . پیكر فرزند برادرش را به سوى خیمه ها حمل نمود و در میان خیمه شهدا و در كنار جنازه فرزندش على اكبر قرار داده ، سپس این چنین نفرین نمود:
21 / 20 - اللهم احصهم عددا، و لا تغادر منهم احدا، و لا تغفر لهم ابدا .
(164)
(خدایا! همه آنان را گرفتار بلا و عذاب خویش بگردان و كسى را از آنان باقى نگذار و هیچگاه مشمول مغفرت خویش قرار مده ).
نفرینهاى شخصى
22 / 20 - مالك ! ذبحك الله على فراشك سریعا عاجلا، و لا غفرلك یوم حشرك و نشرك ، فوالله انى لارجو ان لا تاكل من بر العراق الا یسیرا .
(165)
امام علیه السلام قبل از شب عاشورا پیشنهاد ملاقات با (عمرسعد) نمود و این ملاقات با تشریفاتى انجام پذیرفت و آن حضرت ، عمر سعد را موعظه و نصیحت نمود كه در بخش اتمام حجت خصوصى ، اشاره نمودیم و در پایان چون امام علیه السلام سكوت عمر بن سعد را مشاهده نمود از وى روى گرداند و چنین فرمود:
(مالك ذبحك الله على فراشك ...)
.
(فرزند سعد! چرا این قدر در راه شیطان پافشارى مى كنى ؟! خدا هر چه زودتر در میان رختخوابت تو را بكشد و در قیامت گناه تو را نبخشد، امیدوارم كه از گندم عراق نخورى مگر به اندازه كم ( یعنى عمرت كوتاه باد)
).
23 / 20 -
(اللهم حزه الى النار).(166)
(خدایا! او را به سوى آتش بكش )
.
هنگام نزدیك شدن عده اى از لشكریان به خیمه ها، مردم به نام
(عبد الله بن حوزه ) جلو آمد و با صداى بلند گفت : (اءفیكم حسین ؟؛ آیا حسین بن در میان شماست ؟)
. یكى از یاران آن حضرت در حالى كه به امام اشاره مى نمود، گفت : این است حسین ، چه مى خواهى ؟
او به امام گفت :
(ابشر باالنار!!، بر تو باد مژده آتش !!)
.
امام پاسخ داد دروغ مى گویى ، من به سوى خداى كریم و بخشنده و مطاع مى روم ، تو كیستى ؟
گفت :
(ابن حوزه ). در اینجا بود كه امام علیه السلام او را نفرین نمود: (اللهم حزه الى النار)
.
(خدایا! او را به سوى آتش بكش )
.
(ابن حوزه ) از نفرین امام خشمناك شده و بر اسب خویش سوار گردید و بر آن تازیانه زد، اسب به سرعت حركت نمود و ابن حوزه در اثر سرعت اسب ، به زمین افتاد ولى پایش در ركاب ، گیر كرد، اسب رم نمود و او را به این طرف و آن طرف كشاند و بالاخره به سوى خندقى كه در آن آتش روشن شده بود، كشاند و بدن مجروح و نیمه جان ابن حوزه به گودال افتاد و در میان آتش سوخت امام با دیدن این جریان ، سر به سجده نهاد و براى استجابت نفرینش ، سجده شكر به جاى آورد.
(167)
24 / 20 - اللهم اقتله عطشا، و لا تغفر له ابدا .(168)
(خدایا! او را با تشنگى بمیران و هیچگاه نیامرز).
یكى از لشكریان عمر به نام
(عبدالله بن حصین ازدى ) با صداى بلند خطاب به حسین بن على علیه السلام چنین گفت : (یا حسین ! این آب فرات را مى بینى كه همانند آسمان سبز و شفاف است ، ولى به خدا نخواهیم گذاشت حتى یك قطره از آن به گلویت تا از تشنگى بمیرى !!)
.
در اینجا امام را نفرین كرد كه :
(اللهم اقتله عطشا، و لا تغفر له ابدا)
.
(بلاذرى (نقل مى كند كه (ابن حصین )
به مرض عطش ‍ مبتلا گردید و هر چه آب مى خورد، سیراب نمى شد تا به هلاكت رسید و بدینگونه نفرین امام درباره او مستجاب گردید.
الحمد لله الذى استجاب دعاء ولیه على عدوه ، و جعلنا من اولیائه و شیعته .
با پایان یافتن بخش پیام دعا و نفرین امام علیه السلام ،
(پیام عاشورا)
نیز به پایان مى رسد، ولى مطالب زیادى از جمله ادعیه و مناجات امام كه بخش زیبایى از پیامهاى فرزند رسول خدا را تشكیل مى دهد، به محل دیگر و مجموعه بزرگى موكول مى گردد.
این مجموعه در شب جمعه ، 15 شهر رجب المرجب 1417 مطابق با 9آذرماه 1375 صورت اختتام پذیرفت .

يکشنبه 8/10/1387 - 10:7
دعا و زیارت

پیام پیروزى
آنان كه وارد صحنه جنگ و میدان مبارزه شده و در برابر دشمن قرار مى گیرند، در پى پیروزى خود و شكست دشمن هستند و حسین بن على علیه السلام نیز از این قانون خود مستثنا نیست ، ولى نكته مهم این است كه شكست و پیروزى از نظر آن حضرت ، بر خلاف عامه مردم ، مفهوم و معناى خاص داشت و داراءى بعد دیگرى است كه این معنا در نظر اكثر مردم نه تنها كاربردى ندارد، بلكه گاهى درك و تصور آن نیز ممكن نیست و از این رو درباره قیام آن حضرت تاویلات و برداشتهاى گوناگون و گاهى نظرات متضادى ابراز شده است .
آرى ، مفهوم پیروزى از نظر امام علیه السلام در مرحله اول انجام دادن یك وظیفه الهى و به پایان رسانیدن یك مسوولیت شرعى است . پیروزى از دیدگاه آن حضرت تحكیم بخشیدن به ارزشهاى انسانى و حركت در مسیرى است كه براى همه انبیا و اوصیا در جهت هدایت جامعه به سوى سعادت ابدى آنان ترسیم شده است ؛ خواه این حركت با پیروزى ظاهرى او و شكست دشمن همراه باشد یا این حركت به شكست ظاهرى منجر شود.
و این حقیقتى است كه فرازهاى متعددى از پیامهاى آن حضرت به وضوح بر آن دلالت مى كند، اكنون به نقل چند نمونه از آنها مى پردازیم :
1 / 19 - اما بعد، فانه یشاقق الله و رسوله من دعاء الى الله عزوجل و عمل صالحا و قال اننى من المسلمین ؛ و قد دعوت الى الامان و البر و الصلة ، فخیر الامان الله

(كسى كه به سوى خدا دعوت كند و عمل صالح انجام دهد و خود را در زمره مسلمانان بداند، بى شك با خداوند و پیامبرش ‍ مخالفت نورزیده است و اما اینكه به امان ، احسان ، صله و پاداش ‍ دعوت نمودى پس آگاه باش بهترین امان ، امان خداست ).
این فراز و پیام ، بخشى از جملاتى است كه حسین بن على علیه السلام در پاسخ
(عبدالله بن جعفر و یحیى بن سعید) فرمود كه آنان پس از حركت امام علیه السلام از مكه ، بیرون شهر به آن بزرگوار رسیدند و ضمن ارائه امان نامه اى از (عمروبن سعید
) از آن حضرت در خواست مراجعت به مكه نمودند و عبدالله در این باره اصرار مى ورزید و خطرات آینده و پیمان شكنى مردم عراق را ترسیم مى نمود، امام علیه السلام با جملات یاد شده ، پاسخ داد.
2 / 19 - بسم الله الرحمن الرحیم ، من الحسین بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم . اما بعد، فان لحق بى استشهد و من لم یلحق بى لم یدرك الفتح ، والسلام

ما این فراز و ترجمه آن را در صفحه یكصد و نه ضمن پیام شهادت حسین بن على علیه السلام نقل نمودیم و چون این سخن امام ، گذشته از پیام شهادت ، داراءى مفهوم پیروزى معنوى مى باشد، در این بخش نیز به نقل آن مبادرت ورزیدیم .
3 / 19 - ان نزل القضاء بما نحب و نرصى فنحمد الله على نعمائه ، و هو المستعان على اداء الشكر، وان القضاء دون الرجاء فلم یبعد من كان الحق نیته ، و التقوى سریرته
(اگر پیشامدها بر وفق مراد و دلخواه ما باشد، شكرگزار نعمتهاى خداوند خواهیم بود و تنها اوست یار و مددكار ما در سپاس گزاریش . و اگر حوادث و پیشامدها میان ما و خواسته هایمان مانع گردد و كارها طبق مراد ما پیش نرود، باز هم كسى كه نیتش حق و پاكیزه سرشت است ، از مسیر صحیح دور نگردیده (و راه خود را گم نمى كنید)).
امام علیه السلام این فراز را در پاسخ
(فرزدق )
شاعر معروف كه عازم حج بود، در خارج از شهر مكه به او فرمود. حضرت در این ملاقات از وى وضع مردم عراق را پرسید، پاسخ فرزدق این بود:
(قلوب الناس معك و اسیافهم علیك ).((گرچه دلهاى مردم با شماست ، اما شمشیرهایشان بر علیه تان مى باشد)
.
لحن فرزدق یاس آور و پیشنهادش به امام علیه السلام انصراف از سفر به عراق بود كه امام با جمله فوق :
(ان نزل القضاء...)
به او پاسخ داد.
4 / 19 - اما و الله ! انى لارجو خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا
آگاه باش ! به خدا سوگند! من امید قطعى دارم بر اینكه اراده و خواست خداوند درباره ما خیر است ، خواه كشته شویم یا پیروز گردیم ).
این فراز و فراز سوم را امام در منزل
(عذیب الهجانات ) یكى از منازل نزدیك كربلاست ، در پاسخ (طرماح ) و یارانش ایراد فرمود وقتى او به همراه چهار تن از دوستانش در این منزل به حضور امام رسید، دوستانش عرض كردند یابن رسول الله ! (طرماح )
در این سفر، اشعارى را كه مشعر بر شوق وافر و ارادت شدید به درك فیض زیارت شما و در عین حال ، حاكى از اضطراب و نگرانى او از این سفر شما بود، زیاد مى خواند و تكرار مى نمود، امام علیه السلام براى رفع نگرانى آنان فرمود:
...انى لارجو ان یكون خیرا ما اراد الله بنا... .
آنگاه خود طرماح چنین گفت : یابن رسول الله ! نگرانى من بى جهت نیست ؛ زیرا من از كوفه بیرون نیامدم مگر اینكه دیدم در كنار این شهر، گروه زیادى براى مقابله با شما اجتماع كرده اند، شما را به خدا سوگند! از این سفر بر گردید؛ چون من اطمینان ندارم حتى یك نفر از اهل كوفه هم به یارى شما برخیزد.
امام علیه السلام در پاسخ پیشنهاد طرماح پیشنهاد چنین فرمود:
5 / 19 - ان بیننا و بین القوم عهدا و میثاقا، و لسنا نقدر على الانصراف حتى تتصرف بنا و بهم الامور و بهم الامور فى عاقبة

در میان ما و مردم كوفه عهد و پیمان بسته شده است (از آنان و عده حمایت و از ما وعهده رهبرى و هدایت ) و در اثر این پیمان ، براى ما امكان بازگشت نیست تا ببینیم عاقبت كار ما و آنان به كجا مى انجامد).
6 / 19 -
(ما كنت لا بداهم بالقتال حتى یبدئونى (من شروع كننده جنگ نخواهم بود مگر آنان شروع كنند)
.
چون قافله امام علیه السلام و به موازات آن ، سپاهیان حر به
(عذیب الهجانات ) رسیدند، نامه اى از ابن زیاد به دست حر رسید كه مضمون آن سختگیرى نسبت به حسین بن على و جلوگیرى از حركت آن حضرت بود. در اینجا (زهیر بن قین )
از یاران امام علیه السلام چنین پیشنهاد نمود كه یا بن رسول الله ! براى ما جنگ كردن با این گروه كم آسانتر است از جنگ نمودن با لشكر انبوهى كه در پشت سر آنان مى باشد و با ورود چنین لشكرى ، تاب مقاومت براى ما نخواهد ماند.
امام در پاسخ
(زهیر) فرمود: (تا آنان شروع به جنگ نكنند، من آغازگر جنگ نخواهم بود).

منبع كتاب الكترونیكی متین

يکشنبه 8/10/1387 - 8:12
دعا و زیارت
 پیام انتقام
قرآن مجید مى فرماید:
فانتقمنا منهم فانظر كیف كان عاقبة المكذبین .
(118)
(ما از آنان (تكذیب كنندگان انبیا) انتقام گرفتیم ، پس ‍ ببین چگونه است عاقبت كار تكذیب كنندگان ).
گرچه این آیه شریفه درباره امتهاى پیشین گذشته است كه پیامبران خود را بر اساس افكار باطل و به تبعیت از نیاكان خویش تكذیب نموده اند، ولى یكى از مصادیق بارز كسانى كه رهبران و پیشوایان خود را تكذیب نموده و با آنان به مبارزه برخاسته اند و قبل از آخرت در این دنیا شمشیر انتقام الهى بر سر آنان فرود آمده و قبل از مرگ ، قانون مجازات آنان را فراگرفته است ، بنى امیه و پیروان آنان مخصوصا مردم كوفه بودند. تاریخ از این نظر غنى و گویاست و نكات حساس و تكان دهنده اى را از سرنوشت آنان براى آیندگان حفظ كرده است .
ولى آنچه در اینجا مورد نظر است ، پیش بینهاى صریح قاطع و پیامهاى كوتاه شعار گونه حسین بن على علیه السلام در مورد انتقامها و مجازاتها دنیوى است ؛ كه آن حضرت در مقاطع مختلف به صراحت بیان نموده تا بلكه بتواند از این راه آنان را از عذابى به چنین جنایت هولناكى باز داشته و از بروز سرنوشتى شوم در دنیا و عذابى دردناك در آخرت ، جلوگیرى نماید.
1 / 17 - و الله ! لا یدعونى حتى یستخرجوا هذه العلقة من جوفى ، فاذا فعلوا ذلك سلط علیهم من یذلهم حتى یكونوا اذل من فرام المراة .
(119)
(به خدا سوگند! بنى امیه از من دست بر نمى دارد تا خون مرا بریزند و چون جنایت را مرتكب شوند خداوند كسانى را بر آنان مسلط مى كند تا ایشان را به ذلت بكشاند ذلتى بدتر از كهنه پاره زنان ).
امام علیه السلام این جمله را در پاسخ
(ابن عباس )
فرمود، آنگاه كه از عراق آن حضرت درخواست نمود تا در شهر مكه اقامت نموده ، پس از قیام مردم عراق و بیرون راندن حكام و فرمانداران بنى امیه از شهرهایشان ، به سوى حركت نماید.
2 / 17 - ان هولاء اخافونى و هذه كتب اهل الكوفة و هم قاتلى ، فاذا فعلوا ذلك و لم یدعوا لله محرما الا بعث انتهكوه بعث الله الیهم من یقتلهم حتى یكونوا اذل من فرام الامة .
(120)
اینان (بنى امیه ) مرا تهدید نمودند، اهل كوفه هم به وسیله این نامه ها از من دعوت كردند و قاتل من هم خودشان خواهند بود و چون این گناه بزرگ را مرتكب شده و احترام الهى را در هم شكستند، خداوند كسى را بر آنان مسلط خواهد نمود كه به كشتار آنان بپردازد به طورى كه ذلیل تر از كهنه پاره كنیزان گردند).
امام علیه السلام این جمله را كه مشابه جمله گذشته است ، در پاسخ شخصى فرمود كه در مسیر كوفه با آن حضرت مواجه گردید، زیرا او سؤ ال نمود یابن رسول خدا! چه انگیزه اى موجب گردید كه شما از مدینه و حرم جد خود خارج شده و به این بیابان بى و آب و علف روى آوردید؟!
3 / 17 - انهم لن یدعونى حتى یستخرجوا هذه العلقة من جوفى ، فاذا فعلوا ذلك سلط الله علیهم من یذلهم حتى یكونوا اذل فرق الامم .
(121)
(آنان دست از من بر نمى دارند تا خون مرا بریزند و چون این جنایت را مرتكب شوند، خداوند كسى را بر ایشان مسلط گرداند كه آنان را ذلیلترین ملتها سازد).
این جمله را امام علیه السلام در منزل
(بطن عقبه ) و در پاسخ (عمروبن لوذان )
فرمود آنگاه كه او هم از سفر منصرف شده و به مدینه مراجعت نماید.
4 / 17 - وایم الله ! لیقتلونى فیلبسهم الله ذلا شاملا و سیفا قاطعا و یسلط علیهم من یذلهم حتى یكونوا اذل من قوم سباء، اذ ملكتهم امراة فحكمت فى اموالهم و دمائهم .
(122)
به خدا سوگند! مسلما آنان مرا خواهند كشت و خدا به ذلت فراگیر و شمشیر بران مبتلایشان ساخته و كسى را بر آنان مسلط خواهد نمود كه آنان را به ذلت كشانیده از قوم سبا كه زنى بر ایشان مسلط شد و به دلخواه خویش در مال و جانشان حكمرانى نمود، ذلیل تر گرداند).
این جمله را امام علیه السلام در منزل
(رهیمه ) در پاسخ (ابوهرم )
ایراد فرمود.
5 / 17 -
لعنتم و اخزیتم بما قد جنیتم
فسوف تلاقوا حرنار توقد .(123)

(شما (مردم كوفه ) در اثر جنایتى كه مرتكب شدید، مورد لعنت و غضب خدا قرار گرفتید و به زودى آتشى سوزان را در خواهید یافت ).
این بیت ، یكى از چهار بیت شعرى است كه حسین بن على علیه السلام در بالین حضرت ابوالفضل به عنوان ندبه و مرثیه برادرش ‍ و نكوهش از اقدام و جنایت مردم كوفه و خطاب به آنان ایراد فرموده است .

منبع كتاب الكترونیكی متین

يکشنبه 8/10/1387 - 8:12
دعا و زیارت

اتمام حجت خصوصى
این بود فراز از اجتجاج و اتمام حجت عمومى حسین بن على علیه السلام كه در این فرازها بود مورد خطاب آن حضرت ، همه لشكریان ابن زیاد و همه افرادى است كه براى جنگ با فرزند رسول خدا در كربلا شده بودند.
ولى در احتجاج آن بزرگوار، مواردى نیز وجود دارد كه در آنها طرف خطاب ، افراد مخصوصى بوده و اتمام حجت آن حضرت عنوان فردى و شخصى داشته است ، به ذكر نمونه هایى از این نوع اتمام حجت كه در دسترس ما بوده ، مى پردازیم :
با عبید الله بن حر جعفى
1 / 15 - یا بن الحر! ان اهل مصركم كتبوا الى انهم مجتمعون على نصرتى و سالونى القدوم علیهم و لیس الامر عل ما زعموا و ان علیك ذنوبا كثیرة ، فهل لك من توبة تمحو بها ذنوبك ؟... تنصرابن بنت نبیك و تقاتل معه
( (اى پسر حر!) همشهریان شما (كوفه ) براى من نامه نوشته اند كه بر نصرت و یارى من اتحاد نموده اید و از من خواسته اند به شهرشان بیایم . در حالى كه حقیقت امر غیر از این است و تو اى (حر جعفى ! ) گناهان زیادى را مرتكب شده اى ، آیا نمى خواهى از آن گناهان تو كنى ؟ ... فرزند دختر پیامبرت را یارى كرده و به همراه او با دشمنانش بجنگى ).
امام علیه السلام این جملات را در منزل
(قصربن مقاتل ) و هنوز به كربلا وارد نشده بود و به (عبیدالله )
فرمود، آنگه كه در میان آنان ملاقاتى رخ داد، ولى عبیدالله به بهانه اى مادى ، توفیق این توبه را از دست داد.
باید توجه داشت كه
(عبیدالله بن حر )
از افراد شجاع و سرشناس ‍ و از هواداران عثمان بود و پس از كشته شدن او، نزد معاویه رفت و در جنگ صفین در صف لشكریان او با امیر مومنان علیه السلام جنگ نمود، در تاریخ از غارتگریها و راهزنیهاى عبیدالله در دوران معاویه و غیر آن ، مطالب فراوان نقل گردیده است .
با عمر بن سعد
2 / 15 - یا ابن سعد! اتقاتلنى ؟ اما تتقى الله الذى الیه معادك ؟! فانا ابن من قد علمت ! الا تكون معى و تدع هولاء فانه اقرب الى الله تعالى ؟
(اى پسر سعد! آیا مى خواهى با من جنگ كنى ؟ در حالى كه مرا مى شناسى و مى دانى من فرزند چه كسى هستم و آیا از خدایى كه بازگشت تو به سوى اوست نمى ترسى ؟! آیا نمى خواهى به همراه من باشى و دست از اینها (بنى امیه ) بردارى كه این عمل به خداوند نزدیكتر ( و جلب كننده رضاى اوست ) ).
امام علیه السلام این جمله را در شب هشتم و نهم محرم در ضمن ملاقاتى كه در میان دو لشكر و طبق پیشنهاد آن حضرت با عمرسعد داد، خطاب بدو ایراد فرمود.
بازهم با عمر سعد
3 / 15 - اى عمر! اتزعم انك تقتلنى و یولیك الدعى بلاد الرى و جرجان ، و الله تتهنا بذلك عهد معهود، فاصنع ما انت صانع ، فانك لا تفرح بعدى بدنیا و لا آخرة ، و كانى براسك على قصبة یتراماه الصبیان بالكوفة و یتخذونه غرصا بینهم ...
(اى عمر سعد! آیا تو خیال مى كنى با كشتن من (به جایزه بزرگى دست خواهى یافت و) این فرومایه ( ابن زیاد) حكومت رى و گرگان را به تو واگذار خواهد نمود، به خدا سوگند! چنین حكومتى بر تو گوارا نخواهد گردید و این پیمانى است محكم و پیش بینى شده ، اینك آنچه درباره ما از دست تو بر مى آید انجام بده كه پس از (كشتن ) من نه در دنیا و نه در آخرت روى خوشى و راحتى نخواهى دید و چندان دور نیست روزى كه در همین شهر كوفه ، سر بریده تو را بر نیزه بزنند و كودكان آن را اسباب بازى قرار داده و سنگ بارانشان قرار بدهند ).
حسین بن على علیه السلام پس از سخنرانى دوم در روز عاشورا، عمر سعد را گرفت و او با اینكه از این ملاقات اكراه داشت ، به ناچار از صف دشمن فاصله گرفت و جلو آمد به طورى كه گردن اسب امام با گردن اسب وى مقابل هم قرار گرفت ، آن حضرت براى آخرین بار با جملاتى كه ملاحظه فرمودید، با وى اتمام حجت فرمود و آینده تیره و تاریك او را ترسیم نمود، اما او از نصیحت و اتمام حجت امام بهره اى نگرفت و همانگونه كه آن حضرت فرمود به شقاوت و بدبختى دنیا و آخرت دچار گردید.
با عمرو بن حجاج
4 / 15 - یحك یا عمرو! اعلى تحرض الناس ؟ انحن مرقنا من الدین و انت تقیم علیه ؟ ستعلمون اذا فارقت ارواحنا اجسادا من اولى بصلى النار
(واى بر تو اى عمرو! آیا مردم را به این بهانه كه ما از دین خارج شده ایم بر علیه من مى شورانى ؟ آیا ما از دین خارج شده ایم و تو در آن پا برجا هستى ؟! آرى ، به زودى كه روح ، از بدن ما جدا مى شود، خواهید دید كه چه كسى از دین بیرون رفته و سزاور آتش خواهد بود ).
امام علیه السلام این اتمام را به
(عمرو بن حجاج )
یكى از فرماندهان لشگر كوفه نمود آنگاه كه دید وى افراد تحت فرماندهى خود را كه چهار هزار نفر بودند با این جملات بر جنگ با آن حضرت تشویق مى كند:
قاتلوا من مرق عن الدین و فارق الجماعة !!! .
(بجنگید! با كسى (حسین بن على علیه السلام ) كه از دین خدا برگشته و از صف مسلمانان خارج شده است !!! ).

منبع كتاب الكترونیكی متین

يکشنبه 8/10/1387 - 8:12
دعا و زیارت
پیام اتمام حجت
در بخش گذشته با پیامهاى حسین بن على علیه السلام كه یاران خود را در ماندن یا رفتن آزاد گذاشته بود، آشنا شدیم و اینك پیامهاى دیگرى از آن حضرت كه در آنها (احتجاج و اتمام حجت ) مى باشد در اختیار خواننده عزیز قرار مى دهیم .
امام علیه السلام با این پیامها در روز عاشوا به مردم و لشكریان بنى امیه كه كه قصد جنگ با آن حضرت را داشتند، به صورت عام و گاهى به طور خاص و انفرادى ، موعظه و نصیحت و اتمام حجت نموده و عواقب خطرناك دنیوى و مجازات سخت اخروى جنایت هولناك آنان را گوشزد و یاد آورى فرموده است . و این اتمام حجت گاهى به مرحله استغاثه و استمداد و دعوت و درخواست ، جهت حمایت از آن حضرت و دفاع از خاندان پیامبر (ص ) رسیده است و احیانا چنین استمدادى در كنار درخواست توبه و بازگشت از گناه نسبت به بعضى از افرادى كه با آن حضرت قصد خصومت و جنگ و منازعه نداشتند و داراءى شرارت و سابقه جنایت بودند آن هم قبل از عاشورا و پیش از رسیدن به كربلا، به وقوع پیوسته است .
در اینجا ممكن است این سؤ ال مطرح شود كه آیا این دو نوع پیام با هم متضاد و متناقض نیستند؟ آن اجازه مرخصى و برداشتن بیعت و پیمان شهادت از افراد متعهد و از جان گذشته و اهل بیت و یاران باوفا و این استغاثه و استمداد و دعوت به یارى از دشمنان و افرادى خونخوار!!
پاسخ این است همانگونه كه در بخش قبل اشاره نمودیم ، فرق بارز و روشنى هست میان قیام و مبارزه اى كه پیشوایان دینى انجام مى دهند، با رهبران غیر مذهبى و مبارزه اى كه رهبران غیر مذهبى در پیش مى گیرند و موضوع مورد سؤ ال یكى از همین موارد امتیاز است و مطلب را باید از این زاویه بررسى نمود.
آرى ، حسین بن على علیه السلام در پى پیروزى و شكست ظاهرى نیست ، بلكه او در فكر انجام یك وظیفه الهى و فریضه مذهبى است و لذا به افرادى كه با آن حضرت پیمان شهادت بسته اند و ایمان و عقیده و استقامت خود را تا پاى جان نسبت به آن حضرت به اثبات رسانیده و تا این بیابان با همان فكر و اندیشه به همراه او حركت نموده اند، رنج سفر و ترس از دشمن ، كوچكترین تزلزل و سستى در آنان به وجود نیاورده است ، اگر آنان با این شرایط و با اجازه ولى امر و امامشان ، صحنه جنگ را ترك نمایند، گرچه به اجر و پاداش و مقام ارجمند شهدا نایل نخواهد گردید و آن هماى سعادت را كه تنها در بالاى سر آنان به پرواز در آمده است ، براى همیشه و به رایگان از دست خواهند داد، ولى به هر حال در پیشگاه عدل خداوند مورد سؤ ال و مؤ اخذه قرار نخواهد گرفت .
ولى آنجا كه امام علیه السلام استغاثه و استمداد مى كنند، شرایط دیگرى به وجود آمده است و صحبت نجات یك فرد و یا گروهى از بدبختى هلاكت ابدى و عذاب حتمى است . این استغاثه و استمداد و اتمام حجت ، متوجه گروهى است كه مصمم شده است خون امام زمان خویش را بریزد و پیكر پاكش را قطعه - قطعه كند و اهل و عیالش را به خون اسیر خارجى و كسانى كه با اسلام و قرآن در ستیز هستند، شهر به شهر بگرداند كه اگر این فكر و اندیشه عملى شود، نه تنها همه افراد این گروه ، بلكه حتى كسانى كه بر عمل آنان راضى هستند به خسران ابدى و عذاب دایمى گرفتار خواهند گردید.
و اینجاست كه امكان دارد این اتمام حجت ولو تنها یك نفر از آنان را از عذاب دایمى نجات بخشد و براى هیچ یك از آنان در روز قیامت بهانه و توجیهى وجود نداشته باشد و نگوید:
ربنا لو لا ارسلت الینا رسولا فنتبع آیاتك من قبل ان نذل و نخزى
(پروردگارا! چرا به سوى ما پیامبرى نفرستادى تا از آیات تو پیروى كنیم پیش از آنكه خوار و رسوا شویم ).
به هر حال ، این پیامها را مى توان در طى دو خطبه مفصلى كه حسین بن على علیه السلام در روز عاشورا و یا خطابه هاى كوتاه دیگرى كه آن حضرت به صورت عام و یا به طور خاص ایراد فرموده است ، ملاحضه نمود.
و ما هم از همین دو خطبه عاشورا، آغاز و از روش این جزوه كه نقل پیامها به صورت كوتاه نه به شكل مشروح و طولانى است ، پیروى مى كنیم .

منبع كتاب الكترونیكی متین
يکشنبه 8/10/1387 - 8:12
دعا و زیارت
پیام استمداد
این بود پیامهاى اتمام بخش حسین بن على علیه السلام . به طورى كه قبلا اشاره نمودیم ، در این بخش علاوه بر پیام اتمام حجت ، با پیامهاى استمداد و استغاثه آن حضرت هم آشنا خواهیم گردید و اینك :
1 / 16 - اما من مغیب یغیثنا لوجه الله ؟! اما من داب یذب عن حرم رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم
(آیا فریاد رسى نیست كه براى رضاى خدا به فریاد ما برسد؟! آیا دفاع كننده اى نیست كه از حرم رسول خدا (ص ) دفاع كند؟! ).
امام علیه السلام این جمله را در روز عاشورا، در ضمن جملاتى پس از آنكه سخنرانى عمومیش تمام شد، ایراد فرمود، آنگاه كه از طرف دشمن ، گروه تیراندازان ، یاران حسین بن على علیه السلام را تیرباران نمودند و تعدادى از آنان را به خاك و خون كشیدند و طبق نقل مرحوم مقرم ، چون صداى استغاثه امام علیه السلام به گوش اهل بیت آن حضرت رسید، صداى گریه و ناله از میان خیمه ها برخاست .
2 / 16 - هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله ؟! هل من موحد یخاف الله فینا؟! هل من مغیث یرجو الله فى اغاثتنا؟! هل من معین یرجو ما عند الله فى اعانتنا؟!

(آیا مدافعى هست از حرم رسول خدا دفاع كند؟! آیا بنده یكتا پرستى هست درباره ستمى كه بر ما وارد مى شود از خدا بترسد؟! آیا فریاد رسى هست كه به امید خداوندى به فریاد ما برسد؟! آیا یارى دهنده اى هست كه به امید ثواب الهى به یارى ما برخیزد؟! ).
طبق نقل خوارزمى ، امام علیه السلام این جملات را با صداى بلند و به عنوان اتمام حجت ، خطاب به لشكریان عمر سعد ایراد فرمود در حالى كه همه یاران آن حضرت به شهادت رسیده بودند.
3 / 16 - یا كرام ! هذه الجنة !... فحاموا عن دین الله و دین نبیه و ذبوا عن حرم رسول صلى الله علیه و آله
(اى عزیزان ! اینك درهاى بهشت به روى شما باز شده است پس ، از دین خدا و آیین پیامبرش حمایت و از حرم رسول دفاع كنید ).
این جملات را امام علیه السلام پس از اقامه نماز ظهر روز عاشورا هنگامى كه عده اى از یاران در مقابلش به روى خاك افتاده و به درجه شهادت و سعادت ابدى نایل گردیدند، ایراد فرمود، گرچه این خطاب ، استغاثه و استمداد به ظاهر متوجه یاران و اصحاب آن حضرت بود كه در انتظار شهادت ، دقیقه شمارى مى نمودند، اما در حقیقت دعوتى عام استغاثه اى فراگیر و بیان وظیفه اى بود كه شامل تمامى كسانى مى شد كه صداى آن حضرت را مى شنیدند.

منبع كتاب الكترونیكی متین
يکشنبه 8/10/1387 - 8:12
دعا و زیارت

پیام انتخاب
یكى از خصوصیات قیام حسین بن على علیه السلام و از پیامهاى عاشورا این است كه آن حضرت على رغم قلت یاران و كثرت دشمنانش كه باید طبق محاسبات ظاهرى به هر نحو ممكن ، اصحاب و یاران خویش را براى كمك و یاریش دعوت و تشویق و در صورت نیاز از جایگاه ولایت و امامت ، آنان را مجبور و ملزم نماید، ولى برخلاف این روش ، آن حضرت در موارد مختلف ، گاهى به طور عموم و گاهى به طور خصوص ، به آن اجازه انتخاب كارزار یا ترك آن را داده و حتى نزدیكترین اهل بیت خویش را نیز در این انتخاب نمودن مسیر دلخواه و مورد نظرشان ، مخیر نموده است .
این اصل اساسى است در میان قیامهاى ظاهرى و معنوى و یك فرق بارزى است كه پیشوایان و رهبران غیر واقعى متمایز مى سازد؛ چون این نوع رهبران ، معمولا براى جلب و مساعدت دیگران ، به هر حیله و تزویر متمسك مى گردند و براى به دست آوردن پیروزى ، از توسل به هیچ عمل خلاف و غیر انسانى ، امتناع نمى ورزند.
اینك متن این پیامها:
1 / 13 - فمن احب منكم الانصراف فلینصرف ، لیس علیه منا ذمام

هر یك از شما (یاران من ) بخواهد برگردد، آزاد است و از طرف ما بیعتى برگردنش نیست ).
امام على علیه السلام این جمله را در
(منزل زباله ) خطاب به همه اصحاب و اهل بیتش فرمود، آنگاه كه از كشته شدن (مسلم وهانى ) در كوفه ، در این منزل مطلع گردید و شهادت آنان را با یارانش در میان گذاشت و از بى وفایى مردم كوفه و دورویى آنان سخن گفت ، سپس فرمود:(فمن احب منكم ...)
.
2 / 13 - و انى قد اذنت لكم فانطلقوا جمیعا فى حل لیس ‍ علیكم منى ذمام ، وهذا اللیل قد غشیكم فاتخدوه جملا، ولیاءخذ كل رجل منكم بید رجل من اهل بیتى ،... و تفرقوا فى سوادكم و مدائنكم

(و من به همه شما اجازه دادم به وطنهاى خود برگردید، همه شما آزاد هستید و من بیعتى در گردن شما ندارم ، اینك شب فرا رسیده ، تاریكى آن را مركب خویش قرار دهید و هر یك از شما دست یكى از اهل بیت مرا بگیرید و به سوى شهر و دیار خود متفرق شوید ).
امام علیه السلام نزدیك غروب تاسوعا یا پس از نماز مغرب شب عاشورا، خطاب به اهل بیت و اصحاب خود، خطبه اى ایراد فرمود، در آن خطبه ضمن سپاسگذارى از همه آنان خبر شهادت خویش را كه در كربلا واقع خواهد شد، از زبان رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم نقل فرمود و این جمله را هم اضافه نمود كه اینك زمان این شهادت فرا رسیده است ، سپس به تمام اهل بیت و یارانش ‍ فرمود شما در رفتن و نجات جان خویشتن آزاد هستید. و جمله یاد شده از فرازهاى همین خطبه است :
3 / 13 - حسبكم من القتل بمسلم ، اذهبوا قد اذنت لكم
(فرزندان عقیل ! كشته شدن مسلم بن عقیل براى (خانواده ) شما بس است ، من شما را مرخص كردم از این منطقه بیرون بروید ).
امام علیه السلام در سخنرانى شب عاشورا (در فراز قبل اشاره گردید) پس از اجازه مرخصى عمومى و پس از شنیدن پاسخ یاران خویش كه دلیل وفادارى و ایمان ثابت آنان بود، متوجه فرزندان عقیل گردید و آنان را بالخصوص مورد خطاب قرار داد كه :
(حسبكم من القتل بمسلم ، اذهبوا قد اذنت لكم )
.
و آنان نیز جواب دادند اگر ما تو را ترك كنیم و از ما بپرسند چرا دست از آقا و مولاى خود برداشتید چه پاسخى خواهیم داشت ؟ نه ، به خدا سوگند! جان و مال و فرزند و عیال خود را فداى تو خواهیم كرد و تا نفس آخر، در كنار تو خواهیم بود.
4 / 13 - یا جون ! انت فى اذن منى ، فانما تبعتنا طلبا للعافیة فلا تبتل بطریقنا

(جون ! من بیعت را از تو برداشتم ؛زیرا تو به امید عافیت و آسایش به همراه ما آمده اى ، خود را در راه ما گرفتار و مصیبت مكن ! ).
امام علیه السلام این جمله را در روز عاشورا و در اوج جریان جنگ خطاب به جون ، غلام خود فرمود، آنگاه كه او براى خدا حافظى و اذن براى رفتن به میدان جنگ ، به خدمت آن حضرت شرفیاب گردید.
5 / 13 - رحمك الله انت فى حل من بیعتى ، فاعمل فى فكاك ولدك
(محمد بن بشیر! خدا تو را رحمت كند، اینك تو از طرف من آزادى و من بیعت را از تو برداشتم تا درباره آزادى فرزندت ، تلاش كنى ).
امام علیه السلام این جمله را خطاب به
(محمد بن بشیر حضرمى ) فرمودند؛ زیرا در همین روزها به وى خبر رسیده بود كه فرزندت در اطراف رى ، گرفتار و زندانى شده است و چون این جریان را آشنایان و دوستان محمد بن بشیر با او در میان گذاشتند، او از مفارقت فرزند پیامبر امتناع ورزید؛ و چون آن حضرت او را این گونه دید، فرمود: (رحمك الله ...)
.
پاسخ وى به امام علیه السلام این بود كه :
(اكلتنى السباع حیا ان فارقتك ).
(درندگان بیابان مرا زنده پاره پاره كنند اگر از شما جدا شوم )
.
امام علیه السلام لباسهایى كه قیمت آنها به هزار دینار بالغ مى گردید، در اختیار وى قرار داد تا آنها براى رهایى فرزندش ، استفاده كند.

منبع كتاب الكترونیكی متین

يکشنبه 8/10/1387 - 8:12
دعا و زیارت
پیام شجاعت
فرازها و جملات متعددى از حسین بن على علیه السلام نقل شده است كه بیانگر شجاعت ، شهامت و استقامت اهل بیت و یاران آن حضرت و گویاى صداقت و بالاترین مرحله وفادارى آنان به آیین اسلام ، قرآن و مقام ولایت است .
در یك كلمه ، این جملات و فرازها
(پیام شجاعت ) یاران فرزند رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از زبان آن حضرت و بیانگر استقامت و پایدارى آنان در كلام پنجمین فرد از (اصحاب كساء )
است . و هر یك از این جملات ، مدال افتخارى است كه در صفحه تاریخ تاواپسین روز، بر سینه آنان و در روز قیامت در سیمایشان خواهد درخشید، خداوند در توصیف اهل ایمان مى فرماید:
یوم ترى المومنین و المومنات یسعى نورهم بین ایدیهم و بایمانهم بشراكم الیوم جنات تجرى من تحتهاالانهار خالدین فیها ذلك هو الفوز العظیم

( (این پاداش بزرگ ) در روزى است كه مردان و زنان با ایمان را مى نگرى كه نورشان پیش رو و در سمت راستشان به سرعت حركت مى كند (و مى نگرى كه نورشان پیش رو و در سمت راستشان به سرعت حركت مى كند ( و به آنها مى گویند:) بشارت باد بر شما امروز به باغهایى از بهشت كه نهرها زیر (درختان ) آن جارى است ؛ جاودانه در آن خواهید ماند! و این همان رستگارى بزرگ است ).
مناسب است مطلبى را كه
(ابن الحدید )
در همین زمینه نقل نموده ، در اینجا بیاوریم :
او مى گوید به یك نفر از لشكریان عمر سعد كه در جنگ با حسین بن على علیه السلام شركت كرده بود، گفتند واى بر شما كه فرزندان پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم را كشتید! آن شخص پاسخ داد:
عضضت بالجندل ، انك لو شهدت ما شهدنا لفعلت ما فعلنا، ثارت علینا عصابة ایدیها فى مقابض سیوفها كالا سود الضاریة ، تحطم الفرسان یمینا و شمالا، و تلقى انفسها على الموت ، لا تقبل الامان ، و لا ترغب فى المال ، و لا یحول حائل بینها و بین الورود على حیاض المنیة او الاستیلاء على الملك ، فلو كففنا عنها رویدا لاتت على نفوس العسكر بحذافیرها، فما كنا فاعلین ، لا ام لك .
(دهانت بشكند! آنچه را كه ما دیدیم اگر تو نیز مى دیدى ، كارى را مى كردى كه ما انجام دادیم ؛ زیرا گروهى را در مقابل خود دیدیم كه دست در قبضه شمشیرشان مانند شیران غرنده در حالى كه شجاعان لشكر را از چپ و راست در هم مى شكستند به سوى مرگ مى شتافتند، نه از كسى قبول امام مى كردند و نه به مال دنیا میل و رغبت مى نمودند. آخرین خواسته آنان این بود: یا مرگ یا پیروزى ، اگر كمى فرصت مى دادیم از لشكر ما یك نفر زنده نمى گذاشتند، با این شرایط چه مى توانستیم بكنیم ، مادرت به عزایت بنشیند؟! )
.
اینكه این پیامها:
1 / 12 - من كان فینا باذلا مهجته موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل معنا، راحل مصبحا ان شاء الله .
(94)
(هر یك از شما حاضر است در راه ما از خون خود در گذرد و براى لقاى خدا (شهادت ) نثار جان كند، آماده حركت با ما باشد كه ان شاءالله من فردا صبح حركت خواهم نمود ).
این فراز آخرین جمله سخنرانى حسین بن على علیه السلام است كه شب هشتم ذیحجه سال شصت در مكه ایراد و روز هشتم به سوى عراق حركت نمود.
2 / 12 - اما بعد، فانى لا اعلم اصحابا اولى و لا خیرا من اصحابى ، و لا اهل بیت ابر و لا اوصل من اهل بیتى ، فجزاكم الله عنى جمیعا خیرا .

(اما بعد، من اصحاب و یارانى بهتر از یاران خود ندیده ام و نه اهل بیتى باوفاتر و صدیق تر از اهل بیتم . خداوند به همه شما در حمایت از من پاداش نیكو بدهد ).
این جمله از فرازهاى سخنرانى حسین بن على علیه السلام در شب عاشورا است كه خطاب به اهل بیت و اصحابش ایراد فرمود.
3 / 12 - و الله ! لقد بلوتهم فما وجدت فیهم الا الاشوس ‍ الافعس ، یستاتنسون بالمنیة دونى استیناس الطفل الى محالب امه
(به خدا سوگند! آنان (اصحابم ) از آزمودم و ندیدم آنان را مگر دلاور و غرنده (شیروار) و با صلابت و استوار (كوهوار) كه به كشته شدن در كنار من چنان مشتاقتند مانند اشتیاق طفل شیر خوار به پستان مادرش ).
امام علیه السلام این جمله را شب عاشورا در پاسخ زینب كبرا علیهما السلام فرمود، آنگاه كه سؤ ال كرد از برادر! آیا یاران خود را آزموده اى و به نیت آنان پى برده اى ؟! مبادا در موقع سختى ، دست از تو بردارند و در میان دشمن ، تو را تنها بگذارند.
4 / 12 - جزاكما الله یا ابنى اخى بوجد كما من ذلك و مواساتكما ایاى بانفسكا احسن جزاء المتقین

(اى فرزند برادران من ! خداوند در مقابل این احساس وظیفه و نصرت و یارى كه نسبت به من انجام داده اید، بهترین پاداش متقین را بر شما عنایت كند ).
حسین بن على علیه السلام این جمله تشكرآمیز را خطاب به
(سیف ) و (مالك )
كه دو پسر عمو بودند، ایراد فرمود، آنگاه كه دید گریه مى كنند و آن حضرت چون علت گریه آنان را سؤ ال فرمود، پاسخ دادند:
(به خدا سوگند! نه از ترس جان خودمان بلكه براى تنهایى شما گریه مى كنیم در حالى كه مى بینیم ما یك جان بیشتر نداریم . و بجز یكبار كشته شدن كارى از ما ساخته نیست )
.
5 / 12 - الا انى زاحف بهذه الاسرة على قلة العدد و خذلان الناصر

(آگاه باشید كه من با همین گروه كم از یارانم و با عقب نشستن كسانى كه انتظار یارى و كمك از آنان مى رفت ، به سوى جهاد در راه خدا خواهم رفت ).
امام علیه السلام این جمله را كه دلیل بر استقامت و پایدارى یك گروه با تعداد كم ولى داراءى ایمان ثابت است ، در دومین سخنرانى خود در روز عاشورا ایراد فرمود.
6 / 12 - انت الحر كما سمتك امك ، و انت الحر فى الدنیا و الاخرة .

(تو آزاد مرد هستى همانگونه كه مادرت تو را (حر ) نامیده است و تو آزاد مردى در دنیا و در آخرت ).
امام علیه السلام آنگاه كه در كنار پیكر خون آلود
(حر ) نشست و خون از سر و صورت او پاك مى نمود، این جمله را - كه مدال افتخارى است در سینه او - ایراد فرمود.

منبع كتاب الكترونیكی متین
يکشنبه 8/10/1387 - 8:12
دعا و زیارت

امر به معروف و نهى از منكر در پیام حسین بن على (ع )
مساله (امر به معروف و نهى از منكر ) بعنوان یكى از مهمترین برنامه هاى شریعت و زیربناى نظام اسلامى و عامل اجرایى قوانین این آیین مقدس به شمار مى آید و در قرآن مجید با عناوین و تعبیرات مختلف از جمله به صورت ارائه یك وظیفه حتمى و تكلیف موكد آمده است :
ولتكن منكم امة یدعون الى الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون .
(63)
و گاهى به عنوان بیان اوصاف و نشانه هاى مومنان راستین از آن یاد شده است چنانچه مى فرماید:
و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنكر...

و در كلمات پیامبر صل الله علیه وآله و سلم و ائمه معصومین علیه السلام هم در این مورد تاكیدات فراوان وجود دارد؛ از جمله امام باقر علیه السلام مى فرماید:
(امر به معروف و نهى از منكر، دو فریضه بزرگ الهى است كه بقیه واجبات با آنها برپا مى شوند و به وسیله این دو، راهها امن مى گردد و كسب و كار مردم حلال مى شود، حقوق افراد تاءمین مى گردد و در سایه آنها زمینها آباد و از دشمنها انتقام گرفته مى شود و در پرتو آنها، همه كارها روبه راه مى گردد).
(65)
با توجه به این اهمیت است كه عده اى از فقهاى بزرگ شیعه ، جهاد را با تمام عظمتش و با تمام ابعاد و احكامش ، بخشى از امر به معروف و نهى از منكر مى دانند و گوشه اى از این وظیفه اسلامى به حساب مى آورند و جمله :
اشهد انك قد اقمت الصلاة و اتیت الزكاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنكر .
كه در زیارت حسین بن على علیه السلام آمده است ، گواه این حقیقت است . و این معنا را تفهیم مى كند كه آن حضرت با قیام و جهاد خود، وظیفه امر به معروف را به انجام رسانیده است .
به هر حال ، این موضوع با توجه به اهمیتى كه داراست ، در كلام و پیام حسین بن على علیه السلام در سه محور و سه بخش مختلف ، مورد توجه قرار گرفته است :
الف - اهمیت امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى .
ب - نكوهش سستى كنندگان در امر به معروف و نهى از منكر.
ج - امر به معروف و نهى از منكر، عنصر اصلى و عامل مهم در قیام حسین بن على علیه السلام است .

منبع كتاب الكترونیكی متین

يکشنبه 8/10/1387 - 8:1
دعا و زیارت

معرفى معاویه
1 / 4 - اما بعد، فان هذا الطاعة قد فعل بنا و بشیعتنا ما قد رایتم و علمتم و شهدتم .
( (شما حاضرین از شخصیتهاى اسلامى ) از جنایاتى كه معاویه این جبار طاغیه نسبت به ما شیعیان ما روا داشته ، آگاهید و شاهد ستمگریهاى او هستید )
.
توضیح : این فراز و سه فراز آینده از فرمایشات حسین بن على علیه السلام در معرفى معاویه و حكومت جابرانه و ظالمانه او و ترسیم اجمالى از وضع شیعیان اهل بیت و مظلومیت آنان در دوران حكومت معاویه ، بخشهاى مختلف از خطبه حسین بن على علیه السلام در سرزمین منى است .
2 / 4 - فیا عجبا! و مالى لا اجب و الارض من غاش غشوم و متصدق ظلوم و عامل على المومنین بهم غیر رحیم
(شگفتا! و چرا شگفت زده نباشیم در حالى كه جامعه در تصرف مرد دغلباز و ستمكارى (چون معاویه ) است كه مامورین مالیاتیش ستم مى ورزند و استانداران و فرماندارانش بر مومنان بى رحم و خشن هستند )
.
3 / 4 - فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف على معیشته مغلوب ، یتقلبون فى الملك بارائهم ، و یستشعرون الخزى باهوائهم ، اقتداء بالا شرار و جزاة على الجبار
(گروهى از مومنان ( در حكومت او) مانند بردگانى هستند سركوفته و گروه دیگر، بیچارگانى كه سرگرم تاءمین آب و نانشان در حالى كه حاكمان دست نشانده او، در منجلاب فساد حكومت و سلطه گرى خویش غوطه ورند و با هوسبازیهاى خویش ، رسوایى به بار مى آورند، زیرا از چنان اشرارى پیروى نموده و در برابر خدا گستاخى مى كنند )
.
4 / 4 - فالارض لهم شاعرة ، و ایدیهم فیها مبسوطة ، و الناس ‍ لهم خول ، لا یدفعون ید لامس ، فمن بین جبار عنید و ذى سطوة على الضعفة شدید مطاع لا یعرف المبداء المعید
(زمین در زیر پایشان است و دستشان به هر جنایتى باز است . مردم برده آنان هستند و قدرت دفاع از خود را ندارند. در یك بخش از كشور اسلامى ، حاكمى است دیكتاتور و كینه ورز و خود خواه و حاكمى است كه بیچارگان را مى كوبد و بر آنان قلدرى و سخت گیرى مى كند و در نقطه دیگر، فرمانروایى است كه نه خدا را مى شناسد و نه روز جزا را ).

منبع كتاب الكترونیكی متین

يکشنبه 8/10/1387 - 8:1
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته