• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد بیست و یکم - صفحه 15 -  قدرتهاي بزرگ و تبليغ معناي غلط از انتظار
صفحه : 15
بعضيشان بازيگرند و بعضيشان نادان ، اين است كه ما بايد بنشينيم ، دعا كنيم به صدام . هركسي نفرين به صدام كند، خلاف امر كرده است ؛ براي اينكه حضرت دير مي آيند! و هركسي دعا كند به صدام ؛ براي اينكه اين فساد زياد مي كند، ما بايد دعاگوي امريكا باشيم ودعاگوي شوروي باشيم و دعاگوي اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اينكه اينهاعالم را پر كنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند. بعد حضرت تشريف بياورند،چه كنند؟ حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند؛ همان كاري كه ما مي كنيم و ما دعامي كنيم كه ظلم و جور باشد! حضرت مي خواهند همين را برش دارند. ما اگر دستمان مي رسيد، قدرت داشتيم ، بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم . تكليف شرعي ماست ، منتها ما نمي توانيم . ايني كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مي كنداز عدالت ؛ نه شما دست برداريد از تكليفتان ، نه اينكه شما ديگر تكليف نداريد.
ما تكليف داريم كه ، ايني كه مي گويد حكومت لازم نيست ، معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتي نباشد، نظام در يك مملكتي نباشد، آن طور فساد پر مي كند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست . آني كه مي گويدحكومت نباشد، معنايش اين است كه هرج و مرج بشود؛ همه هم را بكشند؛ همه به هم ظلم بكنند براي اينكه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند؟ براي اينكه رفع كند اين را.اين يك آدم عاقل ، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياست اين كار را نكرده باشد كه بازي بدهد ماهارا كه ما كار به آنها نداشته باشيم ، آنها بيايند هركاري مي خواهند انجام بدهند، اين بايد خيلي آدم نفهمي باشد!
قدرتهاي بزرگ و تبليغ معناي غلط از انتظار
اما مسئله اين است كه دست سياست در كار بوده ؛ همان طوري كه تزريق كرده بودندبه ملتها، به مسلمين ، به ديگر اقشار جمعيتهاي دنيا كه سياست كار شماها نيست ؛ برويدسراغ كار خودتان و آن چيزي كه مربوط به سياست است ، بدهيد به دست امپراتورها.خوب ، آنها از خدا مي خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت