• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 195
تعداد نظرات : 55
زمان آخرین مطلب : 3664روز قبل
رمضان
یا علی

  

شب نوزدهم:

اولین شب از شب‌های قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال رقم می‌خورد و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان علیه‌السلام مشرف می‌شوند و آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می‌کنند.

اعمال شب قدر بر دو نوع است: یکی آن که در هر سه شب انجام می‌شود و دیگر آن که مخصوص هر شبی است. 

اعمالی که در هر سه شب مشترک است:

1- غسل. (مقارن غروب آفتاب، که بهتر است نماز عشاء را با غسل خواند.)

2- دو رکعت نماز وارد شده است که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ و در روایتی است که از جای خود برنخیزد تا حق تعالی او و پدر و مادرش را بیامرزد.

3- قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فیهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسماؤُکَ الحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار. پس هر حاجت که دارد بخواهد.

4- مصحف شریف را بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید:

اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ.

ده مرتبه بگوید: بِکَ یا الله

ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِعلیٍّ

ده مرتبه: بِفاطِمَةَ

ده مرتبه: بِالحَسَنِ

ده مرتبه: بِالحُسَین ِ

ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین

ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ

ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ

ده مرتبه: بِعلیِّ بنِ مُوسی

ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ

ده مرتبه: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ

ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ

ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.

 

پس از این عمل هر حاجتی که داری طلب کن.

5- زیارت امام حسین علیه السلام است؛ که در روایت آمده است که چون شب قدر می‌شود منادی از آسمان هفتم ندا می‌کند که حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمده است.

6- احیا داشتن این شب‌ها. در روایت آمده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوه‌ها و وزن دریاها باشد.

7- صد رکعت نماز بخواند که فضیلت بسیار دارد، و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند.

8- این دعا خوانده شود: اَللّهُمَّ اِنّی اَمسَیتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسی وَ اَعتَرِفُ...

اعمال مخصوص هر شب قدر

 

شب نوزدهم:

 

1- صد مرتبه "اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه".

2- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ".

3- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود .

4- دعای " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود. 

شب بیست و یکم:

فضیلتش زیادتر از شب نوزدهم است، و باید اعمال آن شب را از غسل و احیاء و زیارت و نماز، هفت قل هو الله و قرآن بر سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعای جوشن کبیر و غیره در این شب به عمل آورد، در روایات تاکید شده در غسل و احیاء و جدّ و جهد در عبادت در این شب و شب بیست و سوم.

التماس دعا برای ما هم دعا کنید زیاد.

یا علی مدد.


جمعه 28/5/1390 - 15:48
رمضان

ادله اى كه نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت مى كند به شرح زیر تقدیم مى گردد:

 

۱- حالات و دریافت هاى شخصى

 كسانى كه اهل دعا و راز و نیاز و اهل شب قدر هستند، نقش خویش را در شب قدر به خوبى دریافته اند. گاهى این حالات آن چنان ژرف و تاثیرگذار است كه تا شب قدر آینده و بلكه تا آخر عمر، در همه افكار، اخلاق، كردار و رفتار شخص رخنه كرده و آن را در یك خط و سیر معنوى قرار مى دهد. دیگرانى هم كه به این حد از معنویت راه پیدا نمى كنند، به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده داریهای شب قدر بهره بردارى كرده و فیض معنوى مى برند. ریشه اصلى این دگرگونى ها و حالات، به خود افراد بر مى گردد و اینكه تا چه حد خود را آماده بهره بردارى از بركات شب قدر و فضیلت هاى آن كرده باشند. اگر معنویاتى كه در شب قدر نصیب انسان شده و در زندگى آن ها تحولى آفریده، هیچ ارتباطى با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نویسندگان مربوط باشد كه هر چه بخواهند، براى هر كس بدون ملاحظه حالاتش تقدیر كنند در این صورت مقتضاى حكمت و مصلحت این است كه یا به هیچ كس هیچ ندهند و یا آنچه مى دهند، به همه یكسان و على السویه بدهند؛ در حالى كه ما مى دانیم همه بركات خداوندى در شب قدر براى بندگان سرازیر مى گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده مى شود؛ پس نتیجه مى گیریم تنها دلیل این تفاوت، كارها و اعمال و میزان تلاش خود بندگان است و بس. نتیجه اینكه یكى از راه هاى رسیدن به اینكه آیا افراد در مقدرات منتخب قدر، صاحب نقش هستند یا نه، این است كه ببینیم چه اندازه دگرگونى در همین شب با بركت در آنان ایجاد گشته است.


٢- شناساندن شب قدر

 خداوند تبارك و تعالى با نزول سوره اى خاص، شب قدر را به مردم معرفى فرموده است. در دو آیه این سوره مباركه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود مىآیند. سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او، برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردى به امام باقر (ع) عرض كرد: مراد و مقصود از اینكه شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: ((والعمل الصالح فیها من الصلاه والزكاه و انواع الخیر خیر من الف شهرلیس فیها لیله القدر)) (1)؛ كار شایسته از قبیل نماز و زكات، صدقات و انفاقات و، انواع خوبى ها در آن شب برتر از هر كار شایسته اى است كه در مدت هزار ماه كه شب قدر در آن نیست، انجام شود. اگر كارهاى نیك بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیرى در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودى عاید بندگان مى شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان كردن این مطلب، سود و زیانى را متوجه هیچ كس نمى كند، چه انگیزه اى در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گره ای از كار بندگان مى گشاید؟ مى دانیم كه كار بیهوده حتى از افراد عادى و معمولى پسندیده نیست، چه رسد به پروردگار آسمان و زمین كه هیچ كارى را بدون حكمت و مصلحت انجام نمى دهد. حكمت معرفى شب قدر به عنوان شبى كه قرآن در آن نازل شده و شبى كه مقدرات در آن سامان داده مى شود، این است كه بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فكر و عمل خویش قرار بدهد،اگر كردارش موافق با قرآن و در جهت آن باشد، عمل كننده به آن سعادتمند است واگر خداى نكرده مخالف با قرآن باشد، فاعل آن شقى خواهد بود.


۳- اجماع و سیره مسلمانان

مى دانیم كه همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهى، بر اهمیت شب قدر و احیاى آن تاكید فراوان دارند و به شب زنده دارى آن شب، اهتمام مى ورزند. نقل شده كه یكى از دانشمندان بزرگ اسلام، براى اینكه شب قدر را درك كند، یك سال تمام یعنى حدود 357 شب، از سر شب تا به صبح شب زنده دارى كرد.(2) این همه اقبال و توجه به تشكیل اجتماعات با شكوه براى خواندن دعا و مناجات و راز و نیاز و تضرع و ابتهال، همراه گریه وزارى و استغفار، برخاسته از یك واقعیت انكارناپذیر است و آن دخالت انسان ها در سرنوشت خودشان است.


۴- سفارش امامان دین بر احیاى شب قدر حتى در حال بیمارى

 امام صادق(ع) به ابوبصیر مى فرماید: ((وصل فى كل واحده منهما مئه ركعه))؛ در هر یك از دو شب بیست و یكم و بیست و سوم صد ركعت نماز بخوان ((واحیهما ان استطعت الى النور))؛ تا مى توانى آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده دارى كن ((واغتسل فیهما))؛ در آن دو شب غسل كن. ابو بصیر عرض كرد اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان.
اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادى ندارد كه سر شب كمى بخوابى و باقى مانده شب ر، به هر نحوى كه مى توانى به عبادت بپردازى، چون در ماه رمضان، درهاى آسمان گشوده است، شیطان ها در زنجیرند و اعمال مومنان پذیرفته مى شود. از حدیث فوق، مى توان تاثیر فراوان كارهاى انسان را بر سرنوشت او ارزیابى كرد. مى بینیم ابوبصیر كه یك راوى زبردست و كار كشته در فن روایت است، با پیش بردن مرحله به مرحله سوال ها در صدد آن است كه ژرفاى شب قدر و اهمیت عمل در آن شب را به دست آورد؛ امام (ع) هم، چنان بر اهمیت عبادت در شب قدر پافشارى مى فرمایند كه رضایت نمى دهند بنده حتى اگر بیمار باشد، از نتیجه اعمال صالح خویش محروم گردد. نكته در خور توجهى كه تاثیر انسان را مشخص مى كند، جمله پایانى امام (ع) است كه آن را به عنوان ریشه و علت تاكید و تشویق بر عمل صالح بیان فرموده اند؛ آنجا كه فرمودند: ((و تقبل اعمال المومنین))؛ اعمال مومنان در شب قدر پذیرفته مى شود. (3)

 
٥- تشویق زیاد به دعاهاى ماثور و راز و نیاز

 مى دانیم كه دعاهاى شب قدر، از طولانى ترین و پر محتواترین دعاهاست؛ دعاهایى مانند ((جوشن كبیر))، ((ابوحمزه ثمالى)) و امثال آن ه، كه اگر با حال و توجه خوانده شود، مایه انقلاب و دگرگونى روحى است، ادعیه اى كه انسان را با دریایى از معارف آشنا مى كند. انسان با خواندن دعا از یك طرف، با یاد آورى لطف، گذشت، كرم، رحمت و بخشش بى پایان خداى مهربان او را در كنار و دستگیر خویش مى بیند و نور امید در دلش مى درخشد و از دیگر سو، با یاد آوردن سختى هاى جان كندن، تنگى و فشار قبر، گرفتارىهاى عالم برزخ، حساب و كتاب فرداى قیامت، شعله هاى دردناك و سوزان دوزخ و حسابرسى دقیق در صحراى محشر، تمام وجودش، سرشار از ترس و نگرانى گردیده و آنچه عیش و نوش است فراموش كرده و گذشته خود و آنچه بوده و كرده است را با آنچه باید باشد مى سنجد و زیانى كه در گذشته متوجه وى شده است را در مى یابد و علاوه بر شك و تردیدى كه نسبت به راه و روش نا مطلوب خویش پیدا مى كند، ندامت سراسر وجودش را پر كرده و تصمیمى سرنوشت ساز مى گیرد و مسیر زندگى اش را دگرگون مى كند. اگر هم به این مرحله نرسد، لااقل بر كردار خود بیشتر مواظبت خواهد داشت؛ زیرا بیم و امیدى كه دستاورد شب قدر است در مراحل زندگى به یارىاش مى شتابد. در مقابل، اگر كسى از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپرى كند، در همان جمود و غفلت، زندگى را به پایان خواهد برد و سرنوشتى شقاوت بار در انتظارش مى باشد. از گفتار فوق، این نتیجه به دست مىآید كه در واقع خود انسان وارد مسیر سرنوشت خویش گشته و آن را تغییر مى دهد. گاهى براى پیمودن مسیر مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل مى نشیند؛ گر چه دعا هم نوعى عمل محسوب مى شود. بنابراین، دعا در شب هاى قدر كه یك كار اختیارى است منشااثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد؛ به همین دلیل به آن سفارش اكید شده است. علاوه بر سفارش شفاهى بزرگان دین و علماى اسلام به خواندن دعاها در طول سال، در شب هاى قدر تاكید بیشترى بر این امر شده است؛ پس حتما منشا اثر است وگرنه كار لغو و بیهوده از بزرگان سر نمى زند.


٦- نكوهش بهره نبردن از شب قدر

 پیامبر گرامى اسلام (ص) فرمودند: ((من ادرك لیله القدر، فلم یغفر له فابعده الله )) (4)؛ از خداوند به دور باد و نفرین بر كسى كه به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود. با این حدیث نقش انسان در تعیین سرنوشت خود واضح تر مى گردد و معلوم مى شود كه بدبختى و شقاوت مقدر در شب قدر، نتیجه كار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقى با توجه به شان و مقام پیامبر گرامى (ص) قابل قبول نیست كه آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن كارى بى اثر و بى خاصیت، سهل انگاران را نكوهش و مذمت فرمایند. ((انس بن مالك)) از پیامبر(ص) نقل كرده كه فرمودند:((ان هذا الشهر قد حضركم))؛ ماه مبارك به شما رو آورده است. ((و فیه لیله خیر من الف شهر))؛ در این ماه شبى است كه برتر از هزار ماه است. ((من حرمها فقد حرم الخیر كله))؛ هر كس از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بى نصیب مانده است. ((ولا یحرم خیرها الا محروم)) (5)؛ و محروم نمى ماند از بركات شب قدر، مگر كسى كه خویشتن را محروم كرده است. روایات، بعضى از گناهان را مانع بهره بردارى گناهكار از شب قدر دانسته اند، از جمله آن كارها میخوارگى یا ((دایم الخمر)) بودن و نیز آزار پدر و مادر است.


٧- شب قدر مكمل اعمال صالح

 یكى از دلایل تفضل شب قدر به امت اسلام، كامل و پر كردن پیمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران كمبودهاى آنان است، تا با دستى پر این جهان را ترك كنند. پیش از این گفتیم كه امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه ((لیله القدر خیر من الف شهر)) فرمودند: مراد این است كه انجام كار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. روایتى نیز از امام باقر(ع) وارد شده، در پاسخ به این پرسش كه چرا شب قدر به وجود آمده و به عبارت دیگر فلسفه شب قدر چیست؟ ایشان مى فرمایند: ((و لولا ما یضاعف الله للمومنین، لما بلغوا ولكن الله عز و جل یضاعف لهم الحسنات))؛ اگر خداوند كارهاى مومنان را چند برابر نكند به سر حد كمال نمى رسند، اما از راه لطف كارهاى نیكوى آن ها را چند برابر مى فرماید تا كاستى هایشان جبران شود. از این روایت و روایت قبلى به خوبى مى توان فهمید كه مبنا و اساس، عمل صالح خود بنده است؛ هنگامى كه یك عمل صالح معمولى با زمانى پر بركت و مقدس همراه گردد، از ارزشى چند برابر برخوردار مى شود و گاه همراه شدن یك عمل صالح با ولایت و اعتقاد و امامت مى تواند انسان را به اوج شرافت برساند؛ پس، راز سعادتمند شدن انسان ها در شب قدر، عمل اختیارى صالحى است كه با عنایت خداوند، بركت یافته و چند برابر مى شود. در روایات به پاره اى از اعمال سفارش شده كه نتیجه ویژه آن در شب قدر نهفته است.


٨- نتیجه بخش بودن بعضى از اعمال در شب قدر:

 1- نماز ((انس بن مالك)) از پیامبر گرامى(ص) روایت كرده كه فرمودند: ((من صلى من اول شهر رمضان الى آخره فى جماعه فقد اخذ بحظا من لیله القدر)) (6)؛ كسى كه از اول تا آخر ماه مبارك، در نماز جماعت حاضر شود، بهره اى از شب قدر نصیبش شده است.
2- افطارى دادن با مال حلال ((ابو شی ابن حیان)) از پیامبر اكرم(ص) نقل كرده كه فرمودند: ((من فطر صائما فى شهر رمضان من كسب حلال صلت علیه الملائكه و لیالى رمضان كلها و صافحه جبرائیل(ع) لیله القدر و من صافحه جبرائیل(ع) یرق قلبه و تكثر دموعه...)) (7)؛ كسى كه با مالى كه از راه حلال به دست آورده، روزه دارى را افطار دهد، در تمام شب هاى رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه كند، نشانه مصافحه جبرئیل آن است كه دل مصافحه شونده نرم و اشكش جارى مى شود.
3- صدقه درباره امام زین العابدین(ع) آمده است: ((كان اذا دخل شهر رمضان تصدق فى كل یوم بدرهم فیقول: لعلى اصیب لیله القدر)) (8)؛ در هر روز ماه مبارك یك درهم صدقه مى دادند، آن گاه مى فرمودند: شاید با این كار، شب قدر را دریابم و از آن بهره گیرم. ((عبدالله بن مسعود)) روایت مى كند كه شبى رسول خدا(ص) از نماز عشا فارغ شد، مردى از میان صفوف برخاست و گفت: اى مهاجران و انصار، مردى غریبم و بر هیچ چیز قدرت ندارم. مرا طعامى دهید. رسول خدا گفت: اى فقیر، ذكر غریب مكن كه دل مرا اندوهگین ساختى. بعد از آن فرمودند: غریبان چهار قسمتند: 1- مسجدى كه در میان قومى باشد كه در آنجا نروند و نماز نخوانند. 2- مصحفى و قرآنى كه در خانه اى باشد و مردم آن خانه از آن تلاوت نكنند. 3- عالمى كه در میان جماعتى باشد و ایشان تفقد وى نكنند و از او مسایل دینى سوال نكنند. 4- اسیران اهل اسلام كه در میان كفار باشند، پس فرمود: كیست كه موونه و غذاى این مرد را كفایت كند تا در فردوس اعلا خدا او را جاى دهد؟ حضرت على(ع) برخاست و دست سائل را گرفت و به حجره فاطمه زهرا(س) رفت و گفت: اى دختر رسول خد، در كار این میهمان نظرى كن. حضرت زهرا فرمود: در خانه طعام اندكى موجود است و حسن و حسین گرسنه اند و شما روزه دارید و آن طعام یك نفر را بیشتر كفایت نمى كند. على(ع) فرمود: آن را حاضر كن.
فاطمه(س) طعام را پیش آورد. حضرت امیر آن طعام را پیش میهمان نهاد و با خود گفت كه اگر من از این طعام بخورم میهمان را كافى نباشد و اگر نخورم سبب خجالت میهمان شود، پس دست دراز كرد به سوى چراغ و چنان نشان داد كه چراغ را اصلاح مى كنم و آن را خاموش كرد و فاطمه(س) را گفت در روشن كردن چراغ دیگر تعلل كن تا میهمان از خوردن غذا فارغ شود و خود حضرت دهان را مى جنباند تا مهمان تصور كند كه على غذا مى خورد. و چون میهمان از غذا خوردن فارغ شد فاطمه(س) چراغ را آورد و طعام همچنان برجاى بود. امیرالمومنین فرمود: اى فقیر، چرا طعام خود را نخوردى؟ گفت: سیر شدم؛ پس على(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) و فضه و همسایگان از آن طعام خوردند و هنوز باقى بود. (9)

4- شب زنده دارى حضرت رسول (ص) فرمودند: ((من احیا لیله القدر حول عنه العذاب الى السنه القابله)) (10)؛ كسى كه شب قدر را شب زنده دارى كند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دور گردد.
5- غسل و شب زنده دارى امام موسى بن جعفر(ع) فرمودند: ((من اغتسل لیله القدر و احیاها الى طلوع الفجر خرج من ذنوبه)) (11)؛ كسى كه در شب قدر غسل كرده و تا سپیده صبح شب زنده دارى كند، گناهانش آمرزیده مى شود. روایاتى كه ذكر شد به خوبى دلالت دارند كه برخى مقدرات و پاداش ه، مانند دور شدن عذاب دوز كه در حدیث پیامبر اكرم(ص) ذكر شده بود، نتیجه كار خود بندگان است. موارد فوق مى تواند براى نشان دادن اینكه سرنوشت هر انسانى در شب قدر به دست خودش رقم مى خورد، كافى باشد، ولى براى تكمیل بحث، نكاتى چند كه خارج از چارچوب شب قدر و نشان دهنده موثر بودن انسان در تعیین سرنوشت خویش است را مطرح مى كنیم. این بحث تكمیلى را در دو بخش انجام مى دهیم:  

1-عمل و پاداش آن در ماه مبارك رمضان. 2-عمل و پاداش آن، صرف نظر از زمان خاص.
1
- پاداش ها در ماه مبارك رمضان

امام هشتم على بن موسى الرضا(ع) فرمودند: در ماه مبارك كارهاى خوب پذیرفته و كارهاى زشت بخشیده شده است. خواندن یك آیه قرآن در این ماه، برابر با یك ختم قرآن در ماه هاى دیگر است. كسى كه برادر خود را با یك لبخند شاد كند، در روز واپسین خداوند دلش را شاد كرده و مژده بهشت به او دهد. كسى كه مومنى را در این ماه یارى كند، خداوند در روزى كه قدم ها بر پل صراط مى لغزند او را دستگیرى كرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هركس خشم خود را نگه دارد، خداوند در روز قیامت بر وى خشم نكند. هركس درمانده اى را فریادرسى كند، خداوند در روز قیامت وى را از رسوایى بزرگ ایمن گرداند و رسوایش نكند. كسى كه ستمدیده اى را یارى كند، خداوند او را در دنی، در مقابل دشمنانش یارى كرده و در روز قیامت نیز، در موقف حساب و میزان یاریش فرماید. (12) و در روایت دیگر امام صادق(ع) از پیامبر اكرم(ص) روایت كرده كه فرمودند: كسى كه ماه مبارك رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به دیگران اجتناب ورزد، خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمى مى كند. (13) دو روایت بالا ارتباط محكم پاداش ها و اعمال بنده در ماه مبارك و نقش انسان در ترسیم سیماى درونى او را كاملا آشكار نموده است.
2- پاداش عمل با صرف نظر از زمان خاص آیات و روایات فراوانى هست كه بعضى دگرگونى ها و پاداش هاى خاص را نتیجه كار بنده دانسته، یا عمل او را تنها عامل معرفى كرده اند.

نمونه اى از این آیات و روایات: ((ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم))(14)؛ در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمى دهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند. ((ظهر الفساد فى البر والبحر بما كسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون)) (15)؛ به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دریا آشكار شد تا به آنان جزاى بعضى از كارهایشان را بچشانند، باشد كه باز گردند. دعا دگرگون كننده سرنوشت ((ابن حبان)) و ((حاكم)) از پیامبر اكرم(ص) روایت كرده اند كه فرمود: فقط دعاست كه تقدیر و سرنوشت ها را دگرگون مى كند و تنها نیكى است كه مایه افزایش عمر مى گردد. گاهى شخص گناهى را مرتكب مى شود و به واسطه آن از روزى و نعمتى محروم می ماند.

جمعه 28/5/1390 - 15:46
رمضان
براى اینكه در آن شب كتابى نازل شده است كه داراى قدر و ومنزلت است، ودر آن شب رحمت وفرشتگانى كه داراى قدر ومنزلت خاصى هستند نازل مى شود
شیخ عبدالرحمن جعفری
از فضایل ماه مبارک رمضان شب قدر است، شبى است كه خداوند در آن ثواب اعمال نیک را براى امت اسلامى مضاعف و بسیار زیاد مى كند. 
{إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱) وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲) لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳) تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (۴) سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ}
شرح و تفسیر سوره مباركه قدر
إنا أنزلنه فی لیلة القدر: ما قرآن را در شب با ارزش قدر فرو فرستادیم.
فرموده الله سبحانه وتعالى:{ اِنَّا أَنْزَلْنَاهُ}: همانا ما قرآن را در شب قدر نازل كردیم، یعنى همانا تمام قرآن یكبارگی از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل شده، وسپس بعد از آن در طى ۲۳ سال برحسب وقایع بر رسول اكرم  صلى الله علیه وسلم نازل شده است. این قول ابن عباس رضی الله عنهما و بعضی از صحابه می باشد.
مراد از “قدر” در فرموده الله سبحانه وتعالى:” لَیْلَةُ الْقَدْر” چیست ؟
ابن جوزى رحمه الله می فرماید: در تسمیه شب قدر پنج قول ذكر شده است: 1.    همانا آن شب داراى عظمت وبزرگی است، وگفته مى شود فلانى داراى بزرگی و عظمت است. قوله تعالى: “وما قدروا الله حق قدره” آنان آنگونه که شایسته است خدا را نشناختند.
2.     همانا آن شب تنگ است، شبى است كه بخاطر نزول فرشتگان در زمین، زمین بر آنان تنگ مى شود. قوله تعالى : “ومن قدر علیه رزقه” وآن كسى كه رزق و روزى بر او تنگ شده است. (خلیل ابن احمد).
3.    قدر بمعناى حكم مى باشد. مثل اینكه بگوییم اشیاء در آن اندازه گرفته مى شوند. (ابن قتیبة).
4.     همانا كسى كه قدر ومنزلتى ندارد، بخاطر عبادت و طاعت در شب قدر داراى ارزش ومنزلت ” قدر” مى شود. ( أبوبكر الوراق).
5.     براى اینكه در آن شب كتابى نازل شده است كه داراى قدر و ومنزلت است، ودر آن شب رحمت وفرشتگانى كه داراى قدر ومنزلت خاصى هستند نازل مى شود. (على ابن عبید الله).
خداوند متعال شب قدر را در قرآن اینچنین توصیف كرده است: 
{إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِینَ (۳) فِیهَا یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ (۴) أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ (۵) رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ} الدخان: ٣ – ٦
علامه ابن عثیمین رحمه الله تعالى مى فرماید: خداوند متعال شب قدر را مبارک توصیف كرده است، بخاطر زیاد بودن خیر وبركت وفضل آن شب، واز بركات آن شب نزول قرآن در آن مى باشد، وخداوند متعال آن شب را به عنوان شبى كه در آن هرگونه كار حكیمانه اى بیان ومقرر گشته توصیف كرده است، یعنى اینكه تمام اوامرى كه از طرف خداوند متعال كه در آن سال انجام مى گیرد، از ارزاق و عمرها وخیر وشر وغیره، از لوح محفوظ به فرشتگانى كه مسؤولیت نوشتن به عهده آنان است انتفال مى یابد، وبدون شک تمام اوامر وكارهاى پروردگار با حكمت ومحكم ومتقن مى باشد،كه در آن هیچ نقص وخلل وجهل وباطل نمى باشد. 
وشب قدر از شبهاى ماه رمضان مى باشد، بدلیل فرموده الله سبحانه وتعالى: {شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآَنُ} البقرة: ١٨٥
{لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر} شب قدر شبى است كه از هزار ماه بهتر است.
امام مجاهد رحمه الله مى فرماید: قیام آن شب وعمل در آن بهتر از هزار ماه است كه شب قدر در این هزار ماه نباشد.
وامام ابن كثیر رحمه الله مى فرماید: واین قول كه شب قدر بهتر از عبادت هزار ماهى كه در آن شب قدر نیست. اختیار ابن جریر است واین قول صحیح وراجح مى باشد.
{تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْر} فرشتگان وجبرئیل در آن شب با اجازه پروردگارشان پیاپی به سوى عبادت كنندگان شب زنده دار مى آیند براى هر گونه كارى كه الله دستور داده باشد.
سیدنا أبو هریره رضی الله تعالى عنه مى فرماید : تعداد فرشتگان شب قدر در زمین بیشتر از سنگ ریزه ها مى باشد، واین دلالت بركثرت رحمت وبركت در این شب مى باشد .
همانا نزول فرشتگان نزول رحمت وبركت الهى است، همانطوریكه فرشتگان در موقع تلاوت قرآن وحلقه هاى علم نازل مى شوند وبالهایشان را براى طالب علم می گسترانند .
اما مراد از روح در آیه، جبریل امین علیه السلام مى باشد، وآن از باب عطف خاص برعام مى باشد.
{سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ} آن شب شب سلامت ورحمت ودرود فرشتگان برمؤمنان شب زنده داراست تا طلوع صبح.
در معناى سلام در این آیه دو قول مى باشد:
۱- امام مجاهد رحمه الله مى فرماید: در آن شب هیچ بیمارى ودردى صورت نمى گیرد، وهیچ شیطانى رها نمى شود.
۲- ابن قتیبه رحمه الله مى فرماید: همانا معناى سلام خیر و بركت است.
علامه ابن عثیمین رحمه الله تعالى مى فرماید: منظور از سلام یعنى اینكه شب قدر شب سلامتى براى مؤمنین از هر چیز مخوف وترسناک مى باشد، و بخاطر زیاد بودن اشخاصى كه از آتش جهنم آزاد مى شوند، واز عذاب آن نجات مى یابند.
ومراد از {حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ} یعنى اینكه آن شب باطلوع فجر كه انتهاى عمل وعبادت شب مى باشد پایان مى یابد.

 

فضایل شب قدر از خلال شرح سوره قدر

۱- نزول قرآن كریم كه آن بعنوان معجزه جاوید بر رسول اكرم صلى الله علیه وسلم براى هدایت جهانیان مى باشد، وحجتى است بر معاندین. 
۲- همانا شبى است كه در آن بركت ورحمت زیاد مى باشد. 
۳- شبى است كه در آن ارزاق وعمر وحوادث سال آینده مقدر ومشخص مى شود.
۴- شبى است كه عبادت در آن بهتر از هزارماه مى باشد.
۵- شبى است كه فرشتگان در آن نازل مى شوند، ونزول فرشتگان همراه با خیر وبركت ورحمت وآزاد شدن بندگان از آتش مى باشد.
۶- همانا شبى است كه در آن سلامتى از امراض وعقوبات مى باشد.
۷- وقیام آن شب سبب كفاره وبخشش گناهان گذشته مى شود.
رسول اكرم مى فرماید: “من قام لیلة القدر إیمانا وإحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه” متفق علیه .
«هر كس شب قدر را بپا دارد در حالى كه ایمان وامید اجر دارد گناهان گذشته او بخشیده مى شود» .

لیلة القدر چه شبى است ؟

شب قدر از شبهاى ماه رمضان مى باشد، بدلیل فرموده الله سبحانه وتعالى: {شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآَنُ} البقرة: ١٨٥ 
جمهور علماء مى فرمایند: كه شب قدر در دهه آخر ماه مبارک رمضان است، اما در چه شبى از دهه آخر مى باشد اختلاف كرده اند كه مشهورترین آنها عبارتند از: 
۱- شب ۲۱ و این قول امام شافعى رحمه الله است.
۲- شب ۲۳ و این قول بسیارى از صحابه و تابعین است .
۳- شب ۲۵ و۲۷ و۲۹ .
۴- شب آخر رمضان است.
۵- در دهه آخر است، اما در هر سال تغییر مى كند، یعنى اینكه احتمال دارد یک سال ۲۱ وسال دیگر ۲۵ وسال دیگر ۲۳ باشد. واین قول ابى قلابه وغیره است، واین بعنوان صحیح ترین قول مى باشد.
ابن كثیر رحمه الله تعالى: مى فرماید از ابى قلابه روایت شده است كه فرمود شب قدر در دهه آخر است وهر سال تغییر مى كند، واین قول صریح بزرگانى چون امام مالک وثورى وامام احمد واسحاق ابن راهویه وابو ثور و مزنی و ابن خزیمه و دیگران مى باشد، و همچنین از امام شافعى رحمه الله تعالى روایت شده است. و الله اعلم

چگونگی احیاى شب قدر

ام المومنین عائشة رضى الله تعالى عنها مى فرماید: رسول اكرم صلى الله علیه وسلم هنگامى كه وارد دهه آخر مى شد شب زنده دارى مى كرد، و خانواده اش را بیدار مى كرد، و كمربند خود را محكم مى كرد. (كنایه از دورى جستن از زنان، و به طور كلى از لذتهاى دنیوى دورى مى جست و به عبادت مشغول مى شد).
اعتكاف در شب قدر
از بهترین وسیله براى بدست آوردن ثواب و اجر شب قدر اعتكاف كردن یعنى ماندن در مسجد بقصد عبادت مى باشد، رسول اكرم صلى الله علیه وسلم دهه آخر رمضان را اعتكاف مى نمودند، و به قراءت قرآن ودعا ونیایش مشغول مى شدند، و متأسفانه از امروزه سنت اعتكاف (ماندن در مسجد بقصد عبادت) ترك شده است، در حالیكه رسول اكرم صلى الله علیه وسلم واهل بیتش وصحابه كرام رضوان الله تعالى علیهم اجمعین بر این عبادت مواظبت مى كردند.

دعا در شب قدر

ابن كثیر رحمه الله مى فرماید: مستحب است كه زیاد به دعا ونیایش برداخته شود ومستحب است كه این دعا زیاد خوانده شود اللهم انك عفو تحب العفو فاعف عنی 
امام احمد رحمه الله از ام المؤمنین عائشة رضى الله عنها روایت كرده است كه فرمود: ای رسول خدا اگر شب قدر را درک كردم چه دعایى بكنم فرمود : بگو :” اللهم انك عفو تحب العفو فاعف عنی “
“پروردگارا همانا تو بخشنده اى و بخشش و گذشت را دوست دارى پس مرا ببخشاى.”

جمعه 28/5/1390 - 9:49
رمضان

شب قدر است در جانب چرا قدرش نمی دانى

 شب قدر را پوشیده داشته اند و یافتن آن را جز به نشانه ها میسر نساخته اند . و همین مستوری این شب است که خیال شاعرانه شاعران را برانگیخته تا درباره آن بسرایند و زیبایی ها را بدان تشبیه کنند .

«شب قدر در مقام توصیف»

این گروه از اشعار با وجود آنکه از شب قدر چون اسبابی برای توصیف بهره گرفته اند ، در عین حال از لابه لای اشعارشان پیداست که بر بزرگی شب قدر واقف بوده اند . نمونه هایی از این اشعار را در زیر می آوریم :

- اوحد الدین محمد انوری شب قدر را به وعده دیدار یا وعده رسیدن به وصال مانند کرده است.

"هم به قدر تو که کوتاه نخواهم کردن 
تا ببینم که دهى تا شب قدرم دیدار "

- خاقانی شروانی برای نشان دادن ارج و مقام بلند فردی از شب قدر به عنوان صفتی در خور نام می برد.

حبل الله است معتکفان را دو زلف او 
هم روز عید و هم شب قدر اندر او نهان

همچنین در مرثیه ى شیخ الاسلام زمان خویش می گوید:

" جاهش ز دهر چون مه عید از صف نجوم 
ذاتش ز خلق چون شب قدر از مه صیام"

- خواجوی کرمانی ، اما با بیانی لطیفتر به همان شیوه خاقانی رفته و در شعری با عنوان " اى صبح صادقان رخ زیباى مصطفی " در بیتی نبی مکرم اسلام را چنین مدح گفته است :

" معراج انبیا و شب قدر اصفیا 
گیسوى روز پوش قمرساى مصطفى "

خواجو شعری دیگر نیز دارد که طره گیسوی یار را شاید از سیاهی یا مشک بویی به شب قدر مانند کرده است :

اى شب قدر بیدلان طره ى دلرباى تو 
مطلع صبح صادقان طلعت دلگشاى تو

- مولانا اشعار برجسته ای در ارزش و مقام والای شب قدر دارد ، ولی این امر سبب نشده است که از شب بزرگی چون شب قدر در توصیف نیز بهره نگیرد. در اشعار مولانا ابیاتی را می توان یافت که زلف دلبر را به شب قدر تشبیه کرده است.

" زلف تو شب قدر و رخ تو همه نوروز 
ما واسطه روز و شبش چون سحر آییم "

و یا بیتی دیگر :

" اى مه عید روى تو ، اى شب قدر موى تو 
چون برسم بجوى تو پاک شود پلید من"


«قدرشناسی شب قدر»

این شاعران از منظری دیگر نیز به شب قدر نگریسته اند و از اشعارشان هویداست که قدر و منزلت شب قدر را به درستی می شناسند . در این اشعار توصیه به شب زنده داری در این شب ها ، دوری از ریاکاری و توجه به خلوت گزینی توصیه شده است ، که نشان از تاکید این بزرگان بر عبادت و راز و نیاز در این شب دارد.

- اوحدی مراغه ای شب قدر را به شب وصال یار که باید تا سحر بیدار بود مانند می کند و می گوید :

"چنین شب گر مجال افتد که با دلدار بنشینى 
شب قدرست و شبهاى چنین بیدار خوش باشد "

- سنایی در خلال مدح یکی از بزرگان هم عصر خویش بیان می کند که شادی جهان از رحمت حق است و نشان این رحمت را در روز عید و شب قدر می یابد :

از آنکه هست نشاط جهان ز رحمت حق 
چو روز عید و شب قدر شد صباح و مساش

- ناصرخسرو قبادیانی در قصیده ای با زنهار دادن از ریاکاری و زهد فروشی توصیه می کند :

قندیل فروزى به شب قدر به مسجد 
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا 
قندیل میفروز بیاموز که قندیل 
بیرون نبرد از دل بر جهل تو ظلما

ناصرخسرو همچنین در قصیده ای طولانی بیان می دارد که قدر انسان در شب قدر نهفته است و برای دست یابی به آن باید در این شب از مصحف شریف آیاتی خواند تا روشنی بخش راه باشد :

..حرمت تو سخت بزرگ است ازآنک 
در تو دعا را بگشایند باب 
اى که ندانى تو همى قدر شب 
سوره ى واللیل بخوان از کتاب 
قدر شب اندر شب قدر است و بس 
برخوان آن سوره و معنى بیاب

- سعدی در شعری درمقام پند واندرز توصیه می کند که برای رسیدن به بارگاه دوست باید روزهای تنعم را روزه داشت و شب ها را چون شب قدر بیدار بود :

اى دوست روزهاى تنعم به روزه باش 
باشد که در افتد شب قدر وصال دوست

سعدی در باب دوم از بوستان ( باب احسان ) در پایان داستان جوانی که پیری را به اندک متاعی بهره مند کرده بود ، به نیکوکاران و خیرین توصیه می کند که در بخشش راه رسول اکرم را پیش گیرند " که بخشایش و خیر دفع بلاست " و در آخرین بیت از این داستان با اشاره به گمنامی نیکوکاران می گوید :

تو را قدر اگر کس نداند چه غم؟ 
شب قدر را می ندانند هم

با این سخن سعدی بازمی نماید که قدر و منزلت شب قدر هیچگاه به درستی شناخته نشده است و هر که به همت خویش از این شب بهره می برد.

- خواجوی کرمانی در قصیده ای " یار" ی را به شب زنده داری در شب قدر دعوت می کند ولی با می و باده و بی اعتنایی به شیخ و شاب:

امشب اى یار قصد خواب مکن 
مرو و کار ما خراب مکن 
شب درازست و عمر ما کوتاه 
قصه کوته کن و شتاب مکن 
شب قدرست قدر شب دریاب 
وز مى و مجلس اجتناب مکن 
سخن جام گوى و باده ى ناب 
صفت ابر و آفتاب مکن 
و گرت شیخ و شاب طعنه زنند 
التفاتى بشیخ و شاب مکن ...

- حافظ خداوندگار غزل نیز از کنار شب قدر بی اعتنا نگذشته است چرا که خود با پی بردن به راز شب قدر به اوجی دست یافته است :

" دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند 
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند 
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند 
باده از جام تجلى صفاتم دادند 
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى 
آن شب قدر که این تازه براتم دادند "

شعر رندانه حافظ که اعتراضی به جامعه زهد زده زمان اوست ، بر زاهدان ریایی و عابدان دغل باز می تازد و گاه شوخ طبعانه از می و صهبا در شب قدر سخن می گوید :

بر در شاهم گدایى نکته اى در کار کرد 
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود 
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار 
دستم اندر دامن ساقى سیمین ساق بود 
در شب قدر ار صبوحى کرده ام عیبم مکن 
سرخوش آمد یار و جامى بر کنار طاق بود

امشب شب قدر آمد خامش شو و خدمت کن

- بیشترین و دلکش ترین اشعار در ثنای رمضان و روزه را در شعر مولانا می توان یافت . به همان قیاس بیشترین اشعاری که در آن ذکری از شب قدر رفته است نیز در سخن مولانا جلال الدین محمد بلخی نهفته است . مولانا در غزلی با ردیف " زنهار مخسب امشب " مخاطب خویش را به بیداری تا سحر در شب قدر فرا می خواند :

مهمان توام اى جان زنهار مخسب امشب 
اى جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب 
روى تو چو بدر آمد امشب شب قدر آمد 
اى شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب 
اى سرو دو صد بستان آرام دل مستان 
بردى دل و جان بستان زنهار مخسب امشب 
اى باغ خوش خندان بی تو دو جهان زندان 
آنى تو و صد چندان زنهار مخسب امشب

و در غزلی دیگر باز هم به بیداری می خواند و راه بار یافتن به کوی دوست را در همین شب قدر می داند:

امشب عجبست اى جان گر خواب رهى یابد 
وان چشم کجا خسپد کو چون تو شهى یابد 
اى عاشق خوش مذهب زنهار مخسب امشب 
کان یار بهانه جو بر تو گنهى یابد 
من بنده آن عاشق کو نر بود و صادق 
کز چستى و شبخیزى از مه کلهى یابد 
در خدمت شه باشد شب همره مه باشد 
تا از ملاء اعلا چون مه سپهى یابد 
بر زلف شب آن غازى چون دلو رسن بازى 
آموخت که یوسف را در قعر چهى یابد 
آن اشتر بیچاره نومید شدست از جو 
می گردد در خرمن تا مشت کهى یابد 
بالش چو نمی یابد از اطلس روى تو 
باشد ز شب قدرت سال سی هى یابد 
زان نعل تو در آتش کردند در این سودا 
تا هر دل سودایى در خود شرهى یابد 
امشب شب قدر آمد خامش شو و خدمت کن 
تا هر دل اللهى ز الله ولى یابد 
اندر پى خورشیدش شب رو پى امیدش 
تا ماه بلند تو با مه شبهى یابد

مولانا در غزلی دیگر با مطلع :

براى عاشق و دزدست شب فراخ و دراز 
هلا بیا شب لولى و کار هر دو بساز

با اشاره به شب قدر، روایی حاجات هر مسلمان را در این شب میسر می داند و این اعجاز شب قدر را شمه ای از نور رخ حضرت دوست می داند و می گوید :

روا شود همه حاجات خلق در شب قدر 
که قدر ، از چو تو بدرى بیافت آن اعزاز 
همه تویى و وراى همه دگر چه بود 
که تا خیال درآید کسى تو را انباز...

مولانا در غزلی با مطلع :

مى بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام 
گر تو خواهى تا عجب گردى عجایب دان صیام

یک به یک صفات و عجایب ماه مبارک رمضان را می ستاید تا به شب قدر می رسد و در ادامه می سراید :

گر چه ایمان هست مبنى بر بناى پنج رکن 
لیک والله هست از آن ها اعظم الارکان صیام 
لیک در هر پنج پنهان کرده قدر صوم را 
چون شب قدر مبارک هست خود پنهان صیام

مولوی با شگرد همیشگی خویش و با بهره گیری از داستان های عامیانه نکات نغز و عرفانی را در خلال آن باز می گوید با اشاره به داستان کردی که شتر خود را در بیابان گم می کند و شب هنگام به مدد نور ماه آن را می یابد می گوید :

... خداوندا در این منزل برافروز از کرم نورى 
که تا گم کرده خود را بیابد عقل انسانى 
شب قدر است در جانب چرا قدرش نمی دانى 
تو را می شورد او هر دم چرا او را نشورانى 
تو را دیوانه کرده ست او قرار جانت برده ست او 
غم جان تو خورده ست او چرا در جانش ننشانى 
چو او آب است و تو جویى چرا خود را نمی جویى 
چو او مشک است و تو بویى چرا خود را نیفشانى

و باز در شعری دیگر به بیداری در شب قدر توصیه می کند و می گوید :

اى یار یگانه چند خسبى 
وى شاه زمانه چند خسبى.. 
درده قدح شراب و چون شمع 
بنشین به میانه چند خسبى 
بشتاب مها که این شب قدر 
آمد به کرانه چند خسبى

مولوی در دفتر دوم مثنوی پنهان بودن شب قدر را چنین دلیل می آورد که این پنهانی برای آن است که جوینده، شبهای بسیاری را به عبادت به صبح برساند و از این راه به چشمه حقیقت دست یابد :

حق شب قدرست در شبها نهان 
تا کند جان هر شبى را امتحان 
نه همه شبها بود قدر اى جوان 
نه همه شبها بود خالى از آن

- شیخ بهایی در قصیده ای در فواید عزلت و گوشه نشینی بیان می دارد که گوشه نشینی و روی از مردمان پوشیدن می تواند جان را نورانی سازد همچنانکه شب قدر به دلیل پوشیدگی و مستوری، نورانی و آسمانی است .

هر که را توفیق حق آمد دلیل 
عزلتى بگزید و رست از قال و قیل 
عزت اندر عزلت آمد اى فلان 
تو چه خواهى ز اختلاط این و آن؟ 
پا مکش از دامن عزلت به در 
چند گردى چون گدایان در به در؟ 
گر ز دیو نفس می جویى امان 
رو نهان شو! چون پرى از مردمان 
از حقیقت بر تو نگشاید درى 
زین مجازى مردمان تا نگذرى 
گر تو خواهى عزت دنیا و دین 
عزلتى از مردم دنیا گزین 
گنج خواهی؟ کنج عزلت کن مقام 
واستتر واستخف عن کل الانام 
چون شب قدر از همه مستور شد 
لاجرم از پاى تا سر نور شد 
اسم اعظم چون که کس نشناسدش 
سرورى بر کل اسما باشدش 
تا تو نیز از خلق پنهانى همى 
لیلةالقدرى و اسم اعظمى 
رو به عزلت آر اى فرزانه مرد 
وز جمیع ماسوى الله باش فرد .. 
زهد و علم ار مجتمع نبود به هم 
کى توان زد در ره عزلت قدم؟ 
علم چبود؟ از همه پرداختن 
جمله را در داو اول باختن 
این هوسها از سرت بیرون کند 
خوف و خشیت در دلت افزون کند 
"خشیة الله" را نشان علم دان 
" انما یخشی" تو در قرآن بخوان 
سینه را از علم حق آباد کن 

رو حدیث " لو علمتم" یاد کن 

 

جمعه 28/5/1390 - 9:48
رمضان

به بهانه ورود به شبهای پرفیض و سرنوشت ساز «قدر»

مقدمه:

ماه مبارک رمضان، ماه بهار قرآن است، ماه ضیافت الله است، ماه رحمت و مغفرت است، ماه پالایش جسم و روح است. گرچه همه ساعات و  ثانیه های ماه مبارک رمضان پر خیر و برکت می باشد، اما در این میان شب قدر از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به طوری که قرآن کریم در توصیف این شب می فرماید: «لیلة القدر خیر من ألف شهر»[1] در اهمیت این شب همین بس که یک سوره در توصیف و تبیین آن، نازل گردیده است.

مفسران و دانشمندان اسلامی، شب قدر را از جهات مختلف مورد بحث و بررسی قرار داده اند، اما آنچه که این مقاله سعی دارد به آن بپردازد اینست که:

1 _ شب قدر چیست ؟

2 _ چه ویژگی های دارد؟

3 _ شب قدر کدام شب است؟

مفهوم شناسی:

واژه «قدر» به معنای اندازه گیری است.[2]  و شب قدر، شبی است که همه امور و مسائل سرنوشت ساز ، در آن شب مقدر می شود. «فیها یفرق کل امر حکیم».[3]

در اینکه چرا این شب «شب قدر» نامیده شده است؟ مفسران نظریه های متعددی را بیان داشته اند از جمله:

۱ -  قدر : شرف و منزلت:

 مرحوم طبرسی می گوید: «از آن رو به این شب، «قدر» گفته اند كه داراى شرافت و شانى عظیم است.» [1]چنان چه قرآن مى فرماید:

«ما قدروا الله حق قدره»[2]

یعنى عظمت و شان خدا را آن گونه كه باید به جا نیاوردند.

2 _ قدر: تنگی و ضیق:

بعضی دیگر گفته‏اند: كلمه «قدر» به معناى ضیق و تنگى است، و «شب قدر » را بدان جهت «قدر » خوانده‏اند كه زمین در آن شب، به واسطه کثرت فرود فرشتگان، تنگ مى‏شود. [3] مانند:

«و من قدر علیه رزقه»[4].

3 _ قدر: تقدیر و اندازه گیری:

اکثر  مفسران بر این باورند که:  شب قدر، به این جهت «قدر» نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال، در آن شب تعیین می شود. شاهد این معنی  آیات 3 و 4 سوره «دخان» است که می فرماید:

«انا انزلناه فی لیلة مبارکة انا کنا منذرین، فیها یفرق کل امر حکیم»[5]

ما این کتاب مبین را در شبی پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بوده ایم، در آن شب که هر امری بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین می گردد.

روایات متعددی این معنای سوم را تایید می کند. از جمله از حضرت امام رضا (ع) نقل شده است که فرمودند:

«...یقدر فیها ما یكون فى السنة من خیر او شر او مضرة او منفعة او رزق او اجل و لذلك سمیت لیلة القدر»[6]

این شب را  «لیلة القدر» نامیده اند، چون آنچه مربوط به سال است، از قبیل خوبى، بدى، زیان، سود، روزى (معیشت) و سرآمد عمرها در آن شب اندازه گیرى مى شود.

 ویژگی های شب قدر:

شب قدر دارای ویژگی های است که به بخشی از آنها اشاره می شود:

الف:  نزول قرآن:

یکی از ویژگی ها و امتیازات شب قدر اینست که قرآن، کتاب هدایت و راهنمای بشر و معجزه جاوید پیامبر اعظم(ص) در این شب نازل شده است. که سه آیه از قرآن کریم این مطلب را تایید می کنند:

نخست: آیه اول سوره «قدر»:

«انا انزلناه فی لیله القدر»؛

دوم: آیه سوم سوره «دخان»:

«انا انزلناه فی لیلة مباركة»

و سوم: آیه صد و هشتاد و پنج سوره «بقره»:

«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن».

از روایات اسلامی استفاده می شود که نه تنها قرآن، بلکه همه کتابهای آسمانی در ماه مبارک رمضان نازل شده اند.

عن ابی عبدالله(ع) قال: نزلت التوراة فی ست مضین من شهر رمضان، و نزل الانجیل فی اثنتی عشرة مضت من شهر رمضان، و نزل الزبور فی ثمانی عشرة مضت من شهر رمضان، و نزل الفرقان فی لیلة القدر.[7]

حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند:

تورات در ششم ماه مبارک رمضان و انجیل در دوازدهم و زبور در هیجدهم و قرآن مجید در شب قدر نازل گردیده است.

ب: رقم خوردن سرنوشت:

یکی دیگر از ویژگی ها و خصوصیات شب قدر اینست که در این شب مقدرات و سرنوشت انسان ها از قبیل مرگ و زندگی، وسعت یا تنگی روزی، خیر و شر و....  به مدت یک سال تعیین می گردد.

 سئل اباجعفر(ع) عن قول الله عزوجل: «انا انزلناه فی لیلة مبارکة» قال: نعم لیلة القدر و هی فی کل سنة فی شهر رمضان فی العشر الاواخر فلم ینزل القران الا فی لیلة القدر قال الله عزوجل: «فیها یفرق کل امر حکیم». قال: یقدر فی لیلة القدر کل شی یکون فی تلک السنة الی مثلها من قابل خیر و شر و طاعة و معصیة و مولود و اجل او رزق فما قدر فی تلک السنة و قضی فهو المحتوم و لله عزوجل فیه المشیئة.[8]

از حضرت امام باقر(ع) از معناى آیه"انا انزلناه فى لیلة مباركة"سؤال شد، حضرت فرمود: بله شب قدر كه همه ‏ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجدید مى‏شود شبى است كه قرآن جز در آن شب نازل نشده، و آن شبى است كه خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "فیها یفرق كل امر حكیم".  آنگاه فرمود: در آن شب هر حادثه‏اى كه باید در طول آن سال واقع گردد تقدیر مى‏شود، چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه معصیت، و چه فرزندى كه قرار است متولد شود، و یا اجلى كه بنا است فرا رسد، و یا رزقى كه قرار است برسد، پس آنچه در این شب مقدر شود، و قضایش رانده شود قضایى است‏حتمى، ولى در عین حال مشیت‏خداى تعالى در آنها محفوظ است.

ج:  نزول ملائک:

از ویژگی های دیگری شب قدر  نزول ملائک و فرشتگان است. بر اساس آیه شریفه «تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر»[9] فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگار شان برای تقدیر هر کار نازل می شوند.

در اینکه منظور از روح کیست؟ بعضی گفته اند: «جبرئیل امین» است که «روح الامین» نیز نامیده می شود. بعضی «روح » را به معنی «وحی» تفسیر کرده اند. به قرینه آیه 52 سوره شوری «و کذلک َ اوحینا الیک روحا من امرنا» «همان گونه که بر پیامبران پیش وحی فرستادیم، بر تو نیز «وحی» را به فرمان خود وحی کردیم». برخی دیگر روح را مخلوق عظیمی مافوق فرشتگان دانسته اند . چنانکه شخصی از امام صادق(ع) سوال کرد: آیا روح همان جبرئیل است؟ حضرت در پاسخ فرمود:

«ان جبرئیل من الملائکة و  ان الروح  هو  خلق اعظم من الملائکة ا لیس یقول الله تبارک و تعالی: تنزل الملائکة و الروح؟[10]

جبرئیل از ملائکه است و روح اعظم از ملائکه است. مگر خداوند متعال نمی فرماید: ملائکه و روح نازل می شوند.»[11]

اما فرشتگان به چه منظور نازل می شوند؟ در این رابطه مفسران نظرات متعددی را اظهار داشته اند:

امین الاسلام طبرسی در این زمینه می گوید:

«تنزل الملائکه و الروح یعنی جبرائیل فی لیلة القدر الی الارض لیسمعوا الثناء علی الله و قراءة القران و غیرها من الاذکار » فرشتگان در شب قدر نازل می شوند تا مدح و ثنای خداوند و قرائت قرآن و سایر اذکار را بشنوند.[12]

عده ای دیگر معقتقدند که فرشتگان به منظور سلام نمودن بر مومنین نازل می شوند.[13]

قرآن هدف از نزول فرشتگان را این چنین بیان می فرماید:

«تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر»[14]

«فرشتگان برای تقدیر و تعیین سرنوشت ها و آوردن هر خیر و برکتی در آن شب نازل می شوند، و هدف از نزول آنها انجام این امور است.»[15]

اما میزبان فرشتگان در زمین کیست؟ از آنجای که باید بین مهمان و میزبان سنخیت وجود داشته باشد، باید میزبان فرشتگان، اشرف خلایق و برترین بندگان خداوند در روی زمین یعنی امامان معصوم(ع) باشند.[16] روایات فراوانی گواه بر این مدعاست از جمله:

عن ابی جعفر الثانی عن آبائه عن امیر المومنین (ع) قال: قال رسول الله(ص): امنوا بلیلة القدر فانه ینزل فیها امر السنة و ان لذلک الامر ولاة من بعدی علی بن ابی ابیطالب واحد عشر من ولده.[17]

حضرت امام جواد (ع)، از پدران خود از امیرالمؤمنین (ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است:  شب قدر را باور بدارید، در این شب، تقدیر امور سال فرستاده می‏شود. این شب را، پس از من نیز صاحبانی است، صاحبان این شب پس از من، علی (ع) و یازده فرزند او هستند.

با توجه به اینکه شب قدر تا قیامت تداوم دارد از این روایت استفاده می شود که باید در هر عصری از اعصار، حجت خدا در روی زمین وجود داشته باشد تا محل نزول ملائک، در شب قدر باشد. و امروز میزبان فرشتگان، قطب عالم امکان حضرت بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

د:  از هزار ماه برتر است:

بعضی از ایام سال هستند که در نزد خداوند ارزش و جایگاه والایی دارند، که شاخص ترین آنها شب قدر است. شبی که به اندازه یک عمر  ارزش دارد. شبی که قرآن در توصیف آن می فرماید:

«لیلة القدر خیر ألف شهر»

شب قدر از هزار ماه برتر است.

از امام صادق(ع) سوال شد که چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ حضرت در پاسخ فرمودند:

«العمل فیها خیر من العمل فی الف شهر لیس فیها لیلة القدر.»[18]

عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد.

در همین راستا علامه طباطبائی(ره) در ذیل آیه سوم سوره مبارکه قدر می فرماید: منظور از بهتر بودن (شب قدر) از هزار ماه به طورى كه مفسرین تفسیر كرده‏اند، بهتر بودنش از حیث فضیلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همین معنا است، چون همه عنایت قرآن در این است كه مردم را به سوى خدا نزدیك کند، زنده‏دارى آن شب با عبادت، بهتر است از عبادت هزار ماه.[19]

شب قدر کدام شب است؟

از جمع بندی آیات قرآن کریم چنین استفاده می شود که «شب قدر» یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است.  زیرا از یک سو، قرآن می فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القران»[20] قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است. و از سوی دیگر، آیه نخست سوره مبارکه قدر «انا انزلناه فی لیلة القدر» بیانگر آنست که قرآن، در شب قدر نازل شده است. بنابراین از جمع این دو آیه شریفه، به روشنی دانسته می شود که شب قدر  در ماه مبارک رمضان واقع شده است. اما  اینکه کدام شب از شب های ماه مبارک رمضان است، به روشنی معلوم نیست.

روایات که در این زمینه وجود دارند شب قدر را مردد بین این شبها دانسته اند:

شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم،  شب بیست و یکم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم و شب بیست و نهم.[21]

بعضی از روایات بر این مطلب تاکید دارند که شب قدر در دهه آخر ماه مبارک رمضان و یکی از شبهای بیست و یکم یا بیست و سوم است.

عن زراره عن ابی جعفر (ع) قال: سالته عن لیلة القدر قال: هی لیلة احدی و عشرین، او ثلاث و عشرین.[22]

از امام باقر(ع) راجع به شب قدر سوال شد که حضرت فرمودند: شب قدر شب بیست و یکم یا بیست و سوم است.

عن القسم بن محمد عن علی قال: کنت عند ابی عبدالله(ع) فقال له ابو بصیر: اللیلة التی یرجی فیها ما یرجی؟ فقال فی احدی و عشرین او ثلاث و عشرین.[23]

از امام صادق (ع) راجع به شب قدر سوال شد که حضرت فرمود: شب قدر یکی از شبهای بیست و یکم یا بیست و سوم است.

بعضی از روایات تصریح نموده اند که شب قدر شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان  است.[24]

علی رغم اینکه شب قدر در هاله ای از ابهام قرار دارد و معلوم نیست که کدام شب است؟ اما  علامت های دارد که در بعضی از روایات به آن اشاره شده است. چنانکه از امام معصوم(ع) راجع به علامت شب قدر سوال کردند که فرمود:

«علامتها ان تطیب ریحها و ان کانت فی برد دفئت و ان کانت فی حر بردت فطابت»[25]

آن نسیم ملایم كه به شما بوزد، معلوم می شود شب قدر را درك كرده اید . اگر زمستان باشد ، احساس سرما نمی كنید . و اگر تابستان گرم باشد، احساس گرما نمی كنید. این نسیم قدر است . علامت دیگر اینكه : اگر بُوی خوبی به مشام شما رسید، این نشانه قدر است.

نتیجه گیری:

در ایام سال، روزها و ماه های وجود دارند که از قداست و ارزش والایی برخوردارند که شاخص ترین آنها شب قدر است. شبی که ویژگی ها و خصوصیات منحصر به فرد دارد. همچون:

1 _ همه امور به مدت یک سال در آن شب، تعیین می گردد.

2 _ قرآن، یگانه معجزه جاوید پیامبر اعظم(ص) در آن شب نازل شده است.

3 _ از هزار ماه برتر است.

4 _ فرشتگان برای تقدیر امور، در آن شب نازل می شوند.

علی رغم اینکه شب قدر از ارزش و جایگاه ویژه ای برخوردار است، اما در هاله ای از ابهام قرار دارد و معلوم نیست که کدام شب، شب قدر است. اما بیشتر روایات بر این مطلب تاکید دارند که شب قدر، شب بیست و یکم یا بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.



[1] . امین الاسلام ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، ج 10،ص 405، موسسة الاعلمی للمطبوعات،  الطبعة الاولی ،  1415 ه ق.

[2] حج، 74.

[3] . امین الاسلام ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، پیشین.

[4]  طلاق، 7.

7. آیة الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 27، ص 210، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سی و ششم، 1386.

[6] . الشیخ عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 626، موسسة اسماعیلیان، الطبعة الرابعة، 1412 ه ق.

[7] . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 10، باب 18، ح 16، ص 311، موسسة آل البیت، الطبعة الثانیة، 1414 ه ق.

[8] .کلینی، الکافی، ج 4، ص 158، ح 6، دار الکتب الاسلامیة الطبعة الثالثة 1367 .

[9] . قدر، 4.

[10] .الکلینی ، پیشین، ج 1، ص 386..

[11] . آیة الله مکارم شیرازی، پیشین، ص 207.

[12] . امین الاسلام ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، پیشین، ج 10، ص 409 _ 410.

[13]  محمد بن جریر الطبری، جامع البیان، ج 30 ، ص 330، دار الفکر، 1415.

[14] .قدر، 4.

[15] . آیة الله مکارم شیرازی، پیشین، ص 207 _ 208.

[16] . ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 249.

[17] . حسن بن المطهر الحلی، الارشاد، ص 236، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، 1406 .

[18] . الکلینی ، پیشین، ج 4، ص 157.

[19] . طباطبائی، تفسیر المیزان، ج 20، ص 332، موسسة النشر الاسلامی.

[20] . بقره، 185.

[21] . امین الاسلام ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، پیشین، ص 406 _ 408.

[22] .الشیخ الطوسی، تهذیب الاحکام، ج 3، ص 58، دار الکتب الاسلامیة، الطبعة الرابعة، 1365 ش.

[23] .همان .

25. الکلینی ، پیشین، ص 157.

[24] . امین الاسلام ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی،پیشین، ص 406.

جمعه 28/5/1390 - 9:46
رمضان

اوّل رمضان

1. ولایتعهدی امام رضا علیه السلام 2. مرگ مروان 3.جنگ تبوک 4.وفات حضرت نفیسه سلام الله علیها

سوّم رمضان

1شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

چهارم رمضان

1مرگ زیاد بن ابیه

ششم رمضان

1ضرب سکه به نام امام رضا علیه السلام

دهم رمضان

1. آمدن نامه های اهل کوفه برای امام حسین علیه السلام 2. وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها

دوازدهم رمضان

1مراسم عقد اخوت

سیزدهم رمضان

1مرگ حجاج ثقفی

چهاردهم رمضان

1شهادت مختار

پانزدهم رمضان

1. ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام 2.حرکت حضرت مسلم علیه السلام به سمت کوفه

شانزدهم رمضان

1ورود محمد بن ابی بکر به مصر

هفدهم رمضان

1. معراج پیامبر صلی الله علیه و آله 2. جنگ بدر 3. قتل عایشه

نوزدهم رمضان

1. ضربت خوردن امیرالمومنین علیه السلام

بیستم رمضان

1. فتح مکه

بیست ویکم رمضان

1. شهادت امیرالمومنین علیه السلام 2. بیعت با امام مجتبی علیه السلام 3. قتل ابن ملجم

بیست وسوّم رمضان

1. نزول قرآن

بیست و چهارم رمضان

1. مرگ ابولهب

تتمۀ رمضان

1. بدعت نماز تراویج توسط عمر لعنةالله 2.دعای باران توسط پیامبر صلی الله علیه و آله

 

 

 

 

روز اوّل ماه رمضان:

در شب اول ماه مبارک رمضان غسل و زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده است.1

1.ولایتعهدی امام رضاعلیه السلام

در رجب سال 200 مأمون عباسی نامه به امام رضا علیه السلام نوشت ، و آن بزرگوار را برای ولایتعهدی خویش به مرو فراخواند.2در روز اول ماه رمضان سال 201ه مردم با حضرت رضا علیه السلام به ولایتعهدی بیعت کردند ، 3و بعضی ششم این ماه نقل کرده اند.

2. مرگ مروان

در این روز درسال 65 ه مروان بن حکم در سن 81 سالگی در دمشق به درکات جحیم شتافت و مدت خلافت او ماه بود.4

مروان پسر حکم بن ابی العاص بود و به "وزغ بن وزغ ملقب گردیده بود.او و پدرش مورد لعن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم واقع شدند، حتی عایشه به مروان گفت:شهادت می دهم که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم پدرت را لعن کرد در حالی که تو در صلب او بودی.

مروان در عداوت با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام از زمان خود تا آخر ایام خود بسیار کوشید.بعد از آنکه عثمان او و پدرش را از طائف بر خلاف امر پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم به مدینه بازگردانید،خمس افریقیه را به مروان داد و فدک را هم به او واگذار کرد و او را وزیر و کاتب خود قرار داد.

او در ایام خلافت عثمان فتنه ها بپاکرد.در جنگ جمل تیری زد و طلحه را کشت و بعد از فتح هنگامی که اسیر شد حسنین علیهما السلام را شفیع قرار داد و امیر المؤمنین علیه السلام او را رها کرد.به حضرت عرض کردند:از او بیعت بگیر.فرمود:همانا دست او دست یهودی است ، چه اینکه یهود به مکر و حیله معروفند.

بعد از آنکه مروان به معاویه پیوست هرگاه حکومت شهری به او داده می شد،در ترویج سب امیر المؤمنین علیه السلام مجد و مصر بود.او در هر جمعه بر منبر پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بالا میرفت و در حضور مهاجرین وانصار امیرالمؤمنین علیه السلام را سب می کرد.مروان بعد از هلاک شدن یزید جای وی نشست،و همسر او را به عقد خود در آورد و نه ماه خلافت کرد.همسر یزید زهری در غذای او ریخت که لال شد و آخر الامر متکا بر دهان او گذاشت ،و با کنیزان روی او نشستند تا اینکه در اول ماه رمضان به درک واصل شد.5

3. جنگ تبوک

در اول ماه رمضان سال 9ه جنگ تبوک به وقوع پیوست.6این جنگ را فاضحه نیز می گویند، زیرا منافقین مدینه و کسانی که قصد کشتن پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم را در عقبه داشتند رسوا و مفتضح شدند.

به لشکری که در این جنگ شرکت کردند"جیش العسرةمی گویند زیرا در سختی و زحمت فروان، با اینکه ایام جمع آوری محصول بود به جنگ رفتند.حرکت لشکر در ماه رجب بود که 30 هزار نفر حرکت کردند و فقط هزار نفر سواره بودند.پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:"کفش فراوان با خود بیاورید"، و در مسیر هر دو نفر به یک خرما سد جوع می کردند و آب هم کمیاب بود.در این جنگ عده ای از زنها نیز همراه حضرت حرکت کردند.

از سوی دیگر 82 نفر از منافقین مدینه با عذر تراشی به جنگ نرفتند و در مدینه ماندند تا در غیاب آن حضرت خانه آن حضرت را غارت کنند و خانواده ایشان را از مدینه بیرون نمایند.پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم امیرالمؤمنین علیه السلام را به جای خود در مدینه خلیفه قرار داد و منافقین کلماتی گفتند که خاطر مبارک امیر المؤمنین علیه السلام آزردند.پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم به آن حضرت فرمود:"أما تَرضی أن تکونَ منی بِمنزلَة هارونََ من موسی اِلا أَنَهُ اِلا أَنهُ لا نبیَُ بعدی...؟"

در بازگشت از تبوک چهل نفر ا منافقین که همراه حضرت بودند، تصمیم گرفتند وقتی شتر حضرت بالای گردنه می رسد کدوها را پر از ریگ نمایند و به زیر دست و پای شتر حضرت رها کنند تا شتر رم کند و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از شتر افتاده و به قتل برسد.هنگام اجرای توطئه شتر حضرت قدم از قدم برنداشت و مکر منافقین شکست خورد و خداوند وجود مقدس پیامبر را حفظ کرد.7

از سوی دیگر منافقینی که در مدینه مانده بودند قصد جان امیر المؤمنین علیه السلام را نمودند و حفره ای طولانی در مسیر راه مدینه حفر کردند و روی آن را با حصیر پوشاندند تا هنگامی که امیر المؤمنین علیه السلام به استقبال پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم می آید هنگام مراجعت میان آن حفره بیفتد و آنان بر سرش بریزند و او را به قتل برسانندولی هنگام مراجعت اسب آن حضرت از روی حصیر و گودال عبور ننمودند و بار دیگر حیله منافقین باطل گردید.8

در تبوک جنگی صورت نگرفت و آن حضرت با لشکر به مدینه بازگشتند.9وقوع این جنگ در رجب هم نقل شده است.10

4.وفات حضرت نفیسه سلام الله علیها

در این روز در سال 208 ه زاهده عابده حضرت نفیسه خاتون سلام الله علیها دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در مصر وفات کرد.11

شوهر آن حضرت اسحاق مؤتمن پسر حضرت صادق علیه السلام بوده، و از طرف مادر منتسب به آقا قمر بنی هاشم علیه السلام است.12

حضرت نفیسه سلام الله علیها برای خود قبری کنده بود و پیوسته در آن قبر نماز می خواند و ختم قرآن می نمود.

آن حضرت در اول ماه رجب بیمار شد، و نامه ای به شوهرش که در مدینه بود نوشت و او را از احوال خود با خبر کرددر شب اول ماه رمضان بیماری شدت پیدا کرد و فردای آن روز در حالتی که روزه بود طبیب آوردند و او امر به افطار کردآن حضرت فرمود:"وا عجباسی سال است از خداوند مسئلت دارم با حالت روزه از دنیا بروم، و اکنون که روزه هستم افطار کنم؟"پس خواندن سوره انعام را شروع کرد، و چون به آیه مبارکه"لَهُم دارُ السلامِ عند ربهم"رسید وفات کرد.

شوهر آن حضرت زمانی رسد که ایشان وفات کرده بوداو می خواست آن حضرت را به مدینه ببرد و در بقیع نزد اجداد طاهرینش دفن کند،ولی مردم مصر با التماس و در خواست او را نگه داشتند.اسحاق مؤتمن پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم را در خواب دید که فرمودند:"با اهل مصر در این ماجرا مخالفت نکنی، که به خاطر نفیسه خداوند رحمت و برکاتش را را نازل می کند."جناب اسحاق بدن آن حضرت را در محل فعلی دفن کردند و معروف است که دعا کنار قبر آن حضرت مستجاب است.13

1. مسار الشیعه:ص4-5

2. قلائد النحور:ج رجب ،ص63.

3. فیض العلام :ص 24.بحار الانوار :ج49ص11،221،303.

4.تتمة المنتهی:ص83.بحار الانوار:ج45ص385.

5.شفاء الصدور:ج 1ص323.تتمه المنتهی:ص78-84.

6.وقایع الشهور:ص158.

7.منتخب التواریخ:ص61.منتهی الآمال:ج1ص91-93.

8.منتخب التواریخ:ص60.

9.منتهی الآمال:ج1ص91.

10.بحار الانوار :ج21ص245.الموسوعه الکبری فی غزوات النبی الاعظم صلی الله علیه و آله و سلم:ج5ص334-335.

11.زندگانی سیده نفیسه سلام الله علیها:ص43-45.

12.وقایع الشهور:ص 187.

13 .تتمه المنتهی:ص 289.منتخب التواریخ:ص195_196.

 

روز سوّم ماه رمضان:

1.شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

به قولی شهادت حضرت صدیقه طاهره زهرای مرضیه سلام الله علیها در این روز است.1

1. بحار الانوار :ج22ص 176،ج43ص189-214.

 

روز چهارم ماه رمضان:

1.مرگ زیاد بن ابیه

زیاد بن ابیه در سال 53ه در کوفه به هلاکت رسید.1او مشهور به زیاد بن ایبه ،زیاد بن امه، زیاد بن عبید، و زیاد بن سمیه است؛ و چون پدر زیاد از کثرت معلوم نبود به او زیاد بن ابیه می گفتند.

هنگامی که به معاویه پیوست به او زیادبن ابی سفیان گفتند و برادر معاویه شد و زنای مادر خود را قبول کرد.سمیه کنیز حارث بن کلده طبیب بود.حارث او را به چراندن گوسفندان وادار کرده بود ولی طبع زشت و شهوانی سمیه آنقدر در صحرا ننگ به بار آورد که حارث او را از خود راند.از آن پس سمیه اسما خود را به عبید چوپان ثقفی چسباند و رسما جزء فواحش طائف درآمد و حیثیت خاندان عبید را هم لکه دار کرد.

برادری او با معاویه یکی از راههایی بود که معاویه برای جلب زیاد به طرف خود به کار گرفت.او مجلسی ترتیب داد و عده ای به عنوان شاهد در آنجا استفاده کرد که از جمله ابو مریم مشروب فروش طائف بود.او برخاست و به زیاد گفت:شبی ابوسفیان به طائف آمد و از من فاحشه ای خواستدر آن شب کسی جز سمیه نبود.صبر کردیم تا رفت و آمد ها کم شد.سمیه را برای او فرستادمزیاد زنای مادر خود را قبول کرد و برادر معاویه شد.! معاویه هم برای باوراندن این نسبت به او خواهرش را به خانه او فرستاد و دستور داد چادر از سر بردارد که محرم اوست.2

زیاد بعد از برادری با معاویه برائت از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و قتل شیعیان علی بن ابیطالب علیه السلام و غارت اموال آنان را شروع کردو دست بریدن، شکم پاره کردن، به دار آویختن،زنده به گور کردن،میل سرخ شده به چشمان شیعیان کشیدن، فرزندان را سر بریدن، خانه خراب کردن و آتش زدن از جمله کارهای او بود.عبدالرحمن بن حسان را به جرم محبت علی بن ابطالب علیه السلام زنده در گور کرد.3

در بصره و کوفه سیزده هزار نفر را به جرم شیعه بودن یا به احتمال شیعه بودن کشت، و بعد به معاویه نوشتمن تا به این حد خواسته تو را انجام دادم و این کارها با دست چپم بود.اگر حکومت حجاز به من واگذار شود با دست راستم که بیکار است همین عمل را انجام می دهم،و تصمیم دارم از مردم عراق در مسجد بخواهم که برائت از علی علیه السلام و مدح خاندان امیه را علنی نمایند.هرکس قبول نکند او را بکشم و خانه او را خراب کنم.چون این خبر منتشر شد،امام حسن علیه السلام و شیعیان نفرین کردند و بعضی امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب دیدند که او را نفرین کرد،و آن ملعون قبل از عملی کردن تصمیمش به مرض طاعون مبتلا شد و به درکات جحیم

1. نفائح العلام:ص114.الوقایع الحوادث:ج1ص74.فیض العلام:ص23.شفاء الصدور:ج1ص310.

2.شرح ابن ابی الحدید:ج16ص187.الوقایع الحوادث:ج رمضان ص75.شفاء الصدور:ج1ص312.تتمة المنتهی:ص87.

3.شفاء الصدور:ج1ص315، به نقل از ابن خلکان و ابن اثیر.

4. شفاء الصدور:ج1ص316..شرح ابن ابی الحدید:ج16ص187.الوقایع الحوادث:ج رمضان ص79.

 

روز ششم ماه رمضان:

1.ضرب سکه به نام امام رضا علیه السلام

در این روز در سال 201 هجری سکه طلا به نام مبارک حضرت رضا علیه السلام زدند.

بنابر قولی این روز روز ولایت عهدی اجباری آن حضرت بوده است(1) .، و مردم با آن حضرت به ولایت عهدی بیعت نمودند. (2)

1. تتمة المنتهیص 278 . مستدرک سفینة البحارج ص 195

2. مسار الشیعةص نفائح العلام ص 115 .

 

روز دهم ماه رمضان:

1. آمدن نامه های اهل کوفه برای امام حسین علیه السلام

در سال 60ه جمعیاز کوفیان نامه های مردم کوفه را برای امام حسین علیه السلام آوردند.1که از جمله نام سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبة و رفاعةبن شداد بجلی و حبیب بن مظاهر و جمعی از شیعیان آن حضرت در آنها بود، که توسط عبد الله بن مسمع همدانی و عبدالله بن وال خدمت امام علیه السلام آورده شد.

2.وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها

در این روز حضرت خدیجه کبری سلام الله علیه ا ز دنیا رحلت فرمودند.2 این قول بنابر نقل 45 روز بعد از رحلت جناب ابوطالب علیه السلام است.3اقوال دیگر در رحلت آن حضرت چنین است:23 رجب،27 رجب، آخر رجب، اول ماه رمضان، 12ماه رمضان .آن حضرت بعد از حضرت ابوطالب علیه السلام به سه روز فاصله و به قولی یک ماه و به قولی 45 روز و به قولی50روز وفات کرده است.4

آن حضرت نخستین همسر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود، و تا تا خدیجه زنده بود نبی گرامی اسلام همسری اختیلر نفرمودند.سبقت به اسلام و خدمت او به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلمزیاده از آن است که ذکر شود.در فضیلت آن حضرت همین بس که والده مکرمه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است، و همه ذراری پپامبر صلی الله علیه و آله وسلم به ایشان منتهی می شوند.5

آن حضرت هنگام رحلت چند وصیت به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نمودند، و با آن همه فداکاری و انفاق مال ، به پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم عرض کردند:"یا رسول الله مرا ببخشید که در حق شما کوتاهی کردم ". پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودن:"حاشا و کلا!من از شما تقصیری ندیدم<بلکه منتهی سعی و کوشش خود را در حق من نمودی.شما در خانه من زحمات زیادی متحمل شدیاموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودی"

آنگاه خدیجه عرض کردیا رسول الله شما را وصیت می کنم به این دختر-و به حضرت فاطمه اشاره نمود-این دختر بعد از من یتیم و غریب است.کسی از زنهای قریش او را اذیت نکند.کسی به صورت او لطمه ای نزند، به روی او داد نزند و مکروهی نبیند.6

آن حضرت اولین زنی است که پیامبر را تصدیق نمود، و اول زنی است که در مکه با رسول خدا نماز جماعت خواند،و اول زنی است که ایمان خود را در مکه در میان مشرکین اظهار نمود و تمام اموال خود را به پیامبر بخشید، و اول زنی است که ایمانش با قبول ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام به درجه کمال رسید.

روزی پیامبر خدیجه را خواست و در کنار خود نشانید و فرمود:این جبرئیل است و می گوید:برای اسلام شروطی است که عبارتند ازاقرا به یگانگی خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان،اقرار به معاد و اصول این شریعت و احکام آن، اطاعت از اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او یکی بعد از دیگری با برائت از دشمنان ایشان.

خدیجه سلام الله علیها به همۀ آنها اقرار نمود و ائمه طاهرین به خصوص امیرالمؤمنین علیه السلام را تصدیق کردپیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: «هو مولاک و مولی المؤمنین و امامهم بعدی»: یعنی «علی مولای تو و مولای مؤمنان بعد از من و امام ایشان است». آنگاه از خدیجه سلام الله علیها در قبول ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام عهد مؤکد گرفتسپس رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم یک یک از اصول و فروع دین حتی آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صلۀ رحم و واجبات و محرمات را بیان فرمود.

سپس پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم دست خود را بالای دست امیرالمؤمنین علیه السلام نهاد و خدیجه علیها السلام دست خود را بالای دست رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم نهاد و به این ترتیب با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمود.7

1.الوقایع والحوادثجص112 . بحارالانوارج44 ص333 .

2.الوقایع والحوادثجص127؛ فیض العلامص27 غ مسارالشیعةص6-7 ؛ نفائح العلام:ص 15-191 .

3.نفائح العلام:ص158؛ تقویم المحسنینص11.

4.نفائح العلام:ص191، منتخب التواریخص43 ؛ بحارالانوار:ج19 ص25 ؛ توضیح المقاصد:ص22.

5.فیض العلام:ص27.

6.شجره طوبیجص234-235.

7.بحارالانوارج18 ص232 ، ج65 ص392.

 

 

روز دوازدهم ماه رمضان:

1. مراسم عقد اخوت

در این روز در سال اول هجرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم بین اصحاب خود عقد اخوت بست، و امیر المؤمنین علیه السلام را برادر خود گردانید.1

1.الوقایع و الحوادث:ج1ص112.فیض العلام:ص31.مسار الشیعة:ص7.تقویم المحسنین:ص14.منتخب التواریخ:ص46.

 

روز سیزدهم ماه رمضان:

1. مرگ حجاج ثقفی

در سال 95ه در چنین روزی ظالم سفاک پلید حجاج بن یوسف ثقفی به هلاکت رسید.او در زمان ولید بن عبدالملک در شهر واسط _که خودش بنا کرده بود _با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد.1اقوال دیگر در روز مرگ او 21،23،25،27ماه رمضان است.

مادر او قارحه نامی بود که قبل از همسری با یوسف بن عقیل پدر حجاج، در منزل حارث بن کلده طبیب بودهنگامی که حجاج به دنیا آمد سوراخ مقعد نداشت، و طبیب برای او سوراخی قرار دادهمچنین او شیر نمی خورد تا اینکه بز سیاهی کشتند و از خونش بر پستان مادر و به صورت حجاج مالیدند و او از روز چهارم پستان قبول کرد.به این سبب حجاج خونخوار شد و می گفتبیشترین لذت من در ریختن خون است.این صفت از کسی که مدت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال ونیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده بعید نیست.!!2

تعداد کشته شدگان به دست او بجز جنگ ها ،یکصد و بیست هزار نفر نوشته اند.هنگامی که هلاک شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بودند که 16 هزار از آنها برهنه و عریان بودند، و قاعده آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می کرد، زندان او سقف نداشت.

عده زیادی از دوستان و شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام را شهید کرد،از جمله کمیل بن زیاد نخعی3،قنبر غلام امیرالمؤمنین علیه السلام4، عبد الرحمن بن ابی لیلی انصاری، که آن قدر او را تازیانه زد که امیر المؤمنین علیه السلام را سب کند و او مناقب آن ححضرت را می گفت، تا حجاج دستور داد او را شهید کردند.دست وپای یکی از حواریین امام زین العابدین علیه السلام به نام یحیی بن ام طویل را برید تا شهید شد.همچنین سعید بن جبیر را به شهادت رسانید که 15 روز بعد از قتل او حجاج به درک واصل شد.

حجاج به مرض آکله مبتلا شد، و طبیب تکه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعیدطبیب آخر نخ را کشید و دید چیزی نمانده است، و معلوم شد که به زودی جان به مالک جهنم خواهد سپرد.5قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردند ولی در زمان سفاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند.6ا و بیست سال در عراق حکومت کرد و عمر نحسش 53 سال بود.

1.نفائح العلام:ص471.

2.روضات الجنات:ج7ص259.

3.مراقد المعارف:ج2ص219.

4.مراقد المعارف:ج2ص202.

5.تتمة المنتهی:ص96-108.

 

 

روز چهاردهم ماه رمضان:

1. شهادت مختار

در سال 67ه در چنین روزی مختار بن ابی عبیده ثقفی به شهادت رسید، و مزار او کنار حضرت مسلم علیه السلام در انتهای مسجد کوفه است.1

مصعب بعد از به شهادت رساندن مختار، دستور داد همسر او را دستگیر کنند.او زنی مؤمنه به نام عمره دختر نعمان بن بشیر انصاری بود.مصعب گفت:برائت بجوی از شوهرت.او گفت:چگونه برائت بجویم از کسی که روزها روزه و شبها به نماز مشغول بود، و خون خود را برای خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نثار کرد و خونخواهی فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نمود؟مصعب در حالتی که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده بود،گفت:پس تو را به شوهرت ملحق می کنم.همسر مختار جواب داد:پس از این مرگ بهشت است و به خدا قسم هیچ چیزی را بر محبتم به علی بن ابیطالب علیه السلام ترجیح نمی دهم.

در گرمای هوا در صحرایی بین حیره و کوفه دست و پای او را بستند و بعد گردن او را زدند و سر از بدنش جدا کردنداین زن مؤمنه اولین زن شهیدی است که در محبت امیر المؤمنین علیه السلام با شکنجه کشته شد.2

1.تتمة المنتهی:91-92. الوقایع الحوادث:ج1ص157.فیض العلام:ص33.بحارالانوار:ج45ص386،مستدرک سفینة البحار:ج5ص215..

2.المختار الثقفی:ص40.

 

روز پانزدهم ماه رمضان:

1. ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

شب نیمه ماه رمضان سال سوم ه دومین امام شیعیان حضرت ابو محمد حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام در شهر مدینه به دنیا آمدند.1

القاب آن حضرتسید،سبط، امین ، حجت، بر، نقی ، زکی، مجتبی ، زاهد.

رنگ مبارکش سرخ وسفید ، دیدگان مبارکش گشاده و چشمانش مشکی بود.گونه مبارکش هموار و محاسنش انبوه و موی سرش مجعد بود.گردن مبارک در نور و صفا مانند صیقل زده ، میانه بالا و شانه هایی گشاده داشت و از همه مردم خوشروتر بود.خضاب بسیار می کرد.و بدن شریفش در نهایت لطافت بود.2

در روز هفتم ولادت آن حضرت، مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها آن مولود مبارک را در پارچه حریری که جبرئیل علیه السلام آن را برای پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم از بهشت آورده بود،پیچید و خدمت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آورد، و آن حضرت نام مبارکش را حسن نهاد و گوسفندی برای حضرتش عقیقه نمود.3

2. حرکت حضرت مسلم علیه السلام به سمت کوفه

در این روز در سال 60 ه حضرت ابا عبد الله علیه السلام جناب مسلم بن عقیل علیه السلام را به کوفه روانه کردهمراه او پاسخ نامه های کوفیان را داده بود که مضمون آن چنین بود:"به سوی شما برادر و پسر عمویم ،موثق اهل بیت خویش،مسلم بن عقیل را فرستادم.اگر او بنویسد برای من که رأی دانایان و بزرگان و شما متفق شده و برآنچه در نامه ها درج کرده اید،به زودی به سوی شما خواهم آمد،انشاءالله"4

1. ارشاد:ج2ص5.فیض العلام:ص34.بحار الانوار:ج43ص250،ج95ص192.اعلام الوری :ج1ص402.کشف الغمة:ج1ص514.مسار الشیعة:ص7.کافی ج2ص480.مصباح کفعمی :ج2ص559.اعدد القویة:ص28.تقویم المحسنین :ص11.تاریخ الخلفاء :ص188.

2. منتهی الآمال :ج1ص219-220.

3. ارشاد:ج2ص5.فیض العلام:ص34.بحار الانوار:ج43ص250،ج95ص192.اعلام الوری :ج1ص402.کشف الغمة:ج1ص514.مسار الشیعة:ص7.کافی ج2ص480.مصباح کفعمی :ج2ص559.اعدد القویة:ص28.تقویم المحسنین :ص11.تاریخ الخلفاء :ص188.

4. فیض العلام:ص35.

 

روز شانزدهم ماه رمضان:

    1.ورود محمد بن ابی بکر به مصر

در این روز در سال 37 – 38 هجری جناب محمد بن ابی بکر به عنوان استاندار از طرف امیر المؤمنین علیه السلام وارد مصر شد.(1)

1. الوقایع و الحوادث ج ص 190 . مستدرک سفینة البحارج ص 213 .

 

 

روز هفدهم ماه رمضان:

1.معراج پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم

معراج پیامبر صلی الله علیه و اله پنج سال بعد از بعثت در چنین روزی واقع شده (1)

، وآیۀ "سُبحانَ الَّذی أسری بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَی المَسجِدِ الأقصی..."(2) ، در این باره نازل شده است معراج پیامبر صلی الله علیه واله در 21 رمضان نیز نقل شده است.(3)

 

معراج از جمله ضروریات اسلام است( 4)، و از آیات کریمه و احادیث متواتره ثابت شده است که خداوند متعال حضرت رسول صلی الله علیه واله را در یک شب از مکه معظمه تا مسجد الاقصی و از آنجا به آسمانها تا سدرة المنتهی و عرش اعلی برد ، و عجایب آفرینش آسمانها را به حضرت نمایاند و رازهای نهانی و معارف نامتناهی را به آن حضرت القا فرمود و آن حضرت در بیت المعمور تحت عرش به عبادت حق تعالی قیام فرمود و با انبیاء علیهم السلام ملاقات نمود و داخل بهشت شد و منازل بهشت و احوال کسانی که در عذاب بودند را مشاهده فرمود.

احادیث متواتر دلالت دارد که عروج آن حضرت به بدن بوده و نه به روح ، و در بیداری بوده نه در خواب. (5)

اقوال دیگر در تعیین روز معراج چنین است: 17 ماه رمضان سال 12 قبل از هجرت ، 17ربیع الاول قبل از هجرت ، 17 رجب قبل از هجرت ، 17 ماه رمضان سال قبل از بعثت ، 27 ماه رمضان ، 21 ماه رمضان.

دربارۀ مکانی که آغاز حرکت پیامبر صلی الله علیه واله به سوی معراج بوده نیز چند قول استاز منزل خدیجه علیها السلام ، منزل ام هانی خواهر امیر المؤمنین علیه السلام ، از شعب ابی طالب علیه السلام.(6)

امام صادق علیه السلام فرمودندحقتعالی حضرت رسول صلی الله علیه واله را صد و بیست و چهار مرتبه به آسمان برد ، و در هر مرتبه به آن حضرت دربارۀ ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر ائمه طاهرین علیهم السلام زیاده از سایر فرایض تأکید و توصیه نمود.(7)

2 . جنگ بدر

در روز جمعه در سال دوم هجرت جنگ بدر کبری به وقوع پیوست .(8) 18 یا 19 این ماه هم ذکر شده است .

تعداد مسلمانان 313 نفر و تعداد شهدای آنان تا 14 نفر ، و تعداد کفار 950 نفر بود مقتولین کفار 70 نفر بودند و 70 نفر را هم مسلمانان اسیر گرفتند. 35 نفر از 70 نفر کشته های کفار به دست امیرالمؤمنین علیه السلام به قتل رسیدند. (9)

در این جنگ ابوجهل نیز کشته شد. (10) ابوجهل هشام بن مخزومی از دشمنان سرسخت پیامبر صلی الله علیه واله بوداو با اینکه نامش هشام بود ولی از فرط بدجنسی و زشت سیرتی به أبی جهل مکنی شدابوجهل کسی بود که در مکه آزار و اذیت بسیار به رسول اکرم صلی اله علیه واله نمودبچه دان شتر بر سر مبارک حضرت ریخت خاکستر و خاک بر سر مبارک ریخت سنگ به دندان مبارکش زد ، نسبت کذب و جنون به آن حضرت دادمادر عمار یاسر جناب سمیه را بعد از شکنجۀ بسیار با نیزه ای که به ران او زد شهید کرد.

در جنگ بدر دو برادر انصاری معاذ و معوذ ) – به خاطر سابقه ای که از او در اذیت پیامبر صلی الله علیه واله شنیده بودند – تصمیم به کشتن او گرفتندبه هر صورت او را ضربه هایی زدند و یکی از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آویزان گردید ، ولی چون دید دستش مزاحم جنگ با ابوجهل و هواداران اوست ، زیر پایش گذاشت و دفعتاً آن را از بدنش جدا کرد ، وسپس ابو جهل را نقش زمین کردند.

بعد از جنگ ، پیامبر صلی الله علیه واله فرمودکسی خبر از ابوجهل بیاوردعبدالله بن مسعود رفت و پا روی سینه او گذاشت ابوجهل به هوش آمد و گفتبر جای بلندی پای گذاشته ای ، کاش قاتل من دهقان نبود که کنایه ای به انصار بود ). عبدالله بن مسعود سر او را از بدن جدا کرد و نزد پیامبر صلی الله علیه واله آورد و جلوی پای آن حضرت انداخت پیامبر صلی الله علیه واله شکر الهی بجا آورد(11)، و خداوند نصرت خود را بر پیامبر صلی الله علیه واله نازل نود ، و آن حضرت فرمودامروز روز عید است و باید شکر خدا را بر نعمتی که به اهل ایمان عطا فرموده به جای آورد.(12)

3. قتل عایشه

در شب 17 رمضان در سال 58 هجری در مدینه ، عایشه دختر ابوبکر به دست معاویه کشته شد ، و به سزای اعمالش رسید.(13) دو قول دیگر در این باره 29 رجب و آخر ذی الحجه است .

پیامبر صلی الله علیه واله دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عایشه را ببیند.(14)

ابن ابی الحدید می گویداگر خلیفۀ دوم به جای علی علیه السلام بود هر آینه عایشه را قطعه قطعه می کرد.(15)

معاویه چون می خواست برای پسرش یزید از مردم بیعت بگیرد ، عایشه انکار آن کرد و معاویه را تهدید کرد و گفتبرادرم محمد را کشتی ، و برای یزید بیعت می گیری؟ معاویه ترسید که مبادا او ایجاد فتنه کند لذا در خانۀ خود چاهی کند و آن را پر از آهک کرد و فرشی قیمتی بر روی آن پهن نمود و تختی بر آن نهاد و عایشه را وقت نماز عشا به خانۀ خود خواند وقتی عایشه وارد شد ، معاویه او را به نشستن بر آن تخت تعارف کرد همین که روی آن نشست ،فرو رفت و به چاه افتاد و هلاک شد معاویه در چاه چندین نیزۀ مسموم تعبیه کرده بود و هنگامی که عایشه در چاه افتاد فوراً کار او ساخته شد.

عایشه در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه واله با آن حضرت رفتار نامناسبی داشت؟ با امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت صدیقه علیها السلام و همسران پیامبر رفتارهای زشت و کینه توزانه ای روا داشت ؟ واقعۀ جمل و کشته شدن حدود بیست هزار نفر از مسلمین به خاطر فتنۀ او از کارهای معروف اوست.(16)

وقتی حضرت زهرا علیها السلام به شهادت رسید ، همسران رسول خدا صلی الله علیه واله برای سر سلامتی امیرالمؤمنین آمدند جز عایشه که اظهار مریضی کرد و سخنی گفت که دلالت بر خوشحالی او داشت.(17)

از مشخص ترین نشانه های بغض و کینه او نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام این بود که غلامش را عبدالرحمن نام نهاد و گفتاین نام گذاری را به خاطر محبتم به قاتل علی بن ابی طالب یعنی عبدالرحمن بن ملجم انجام دادم.(18)

1.منتخب التواریخ ص 52 . الوقایع و الحوادث ج ص 194 . توضیح المقاصدص 24 . العدد القویة ص 234 .مصباح کفعمی ج ص 599 . بحار الانوار ج 18 ص 380 ، ج 97 ص 168 .

2. سورۀ اسراء آیۀ 1

3. توضیح المقاصد ص 24 . العدد القویةص 234 . مصباح کفعمی ج ص 599 . بحار الانوارج 97 ص 168 ، ج95 ص 196 .

4.حق الیقین ص 30 . منتهی الآمال ج ص 51 .

5.بحار الانوارج 18 ص 289 . حق الیقینص 30 .

6. بحار الانوارج 18 ص 302 – 319 .

7. بحار الانوارج 18 ص 302 – 319 . حق الیقینص 30 .

8.بحار الانوارج 19 ص 325 ، ج 97 ص 168 ، ج 18 ص 380 . الموسوعة الکبری فی غزوات النبی الاعظم صلی الله علیه و الهج ص 138 . الوقایع و الحوادثج ص 215 – 216 .

9.منتخب التواریخص 48 – 49 . الوقایع و الحوادثج ص 215 – 216 .

10.نفائح العلامص 288 . فیض العلامص 37 – 38 .

11. منتخب التواریخص 47 – 49 . الوقایع و الحوادث ج ص 215 – 216

12.مصباح کفعمیج ص 599 . بحار الانوارج 97 ص 383 .

13. فیض العلامص 36 . نفائح العلامص 275 . مستدرک سفینة البحار ج ص 214 – 215 ( سال 58 و 68هجری

14.سبعة من السلفص 268.

15. شرح ابن ابی الحدیدج 17 ص 254 .

16. مسند احمد ، صحیح بخاری ، صحیح نسائی ، السیرة الحلبیه ، صحیح مسلم باب الغیرة من کتاب العشرة.

17. شرح ابن ابی الحدیدج ص 198 . ریاحین الشریعة ج ص 357 .

18. ریاحین الشریعةج ص 357 . سفینة البحارج ص 741 . بحار النوار ج 28 ص 194 ، ج 32 ص 341 .

 

روز نوزدهم ماه رمضان:

    1.ضربت خوردن امیرالمؤمنین علیه السلام

در 19 ماه رمضان سال 40 هجری در نماز صبح در مسجد کوفه با شمشیری مسموم به دست ناپاک ابن ملجم منافق بر فرق مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام ضربت وارد شد.

در 13 ماه رمضان سال 40 هجری حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از فارق شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند. (1) در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بیان کلماتی دُرربار در حقایق اسلام ، در آخر بیانات شریف خود ، به فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودندتا امروز چند روز از ماه مبارک رمضان می گذرد؟ امام مجتبی علیه السلام فرمود: 13 روز گذشته استاز امام حسین علیه السلام پرسیدندچند روز باقی مانده است ؟ امام حسین علیه السلام فرمود: 17 روز باقی مانده استدر این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست به محاسن مبارک گرفتند و فرمودند:نزدیک است این موی من به خون سرم خضاب شود .

درشب 16 ماه رمضان سال 40 هجری امیرالمؤمنین علیه السلام در خواب پیامبر صلی الله علیه واله را دیدند ، و آن حضرت به نزدیک شدن ملاقاتشان در بهشت به امیرالمؤمنین علیه السلام بشارت دادند ، و امیرالمؤمنین علیه السلام به دخترشان ام کلثوم علیها السلام خبر دادند. (2)

در شب نوزدهم امیرالمؤمنین علیه السلام روزه را در منزل ام کلثوم علیها السلام افطار نمودند.( 3)

در شب 19 ماه رمضان سال 40 هجری وردان و شبیب که با ابن ملجم در شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام همراه بودند ، در حین درگیری کشته شدند.(4.)

در سال چهلم گروهی از خوارج در مکه جمع شدند و بر کشتگان نهروان گریستندسه نفر از آنان با هم پیمان بستند که در یک شب امیرالمؤمنین علیه السلام و عمروعاص و معاویه را بکشند.

ابن ملجم کشتن امیرالمؤمنین علیه السلام را بر عهده گرفت و وارد کوفه شد و با کمک قطام بنت اخضر که ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت ، و با همدستی شبیب بن بجره و وردان بن مجاله تصمیم خود را عملی کرد .

در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح ، امیرالمؤمنین علیه السلام وارد مسجد شد و صدای نازنین ایشان به "یا ایها الناس ، الصلاة بلند شد .

سپس آن حضرت مشغول نماز شدهنگامی که در رکعت اول سر از سجده برداشت شبیب بر آن حضرت حمله ور شد ، ولی شمشیرش خطا کردبلافاصله ابن ملجم لعنة الله علیه حمله کرد و شمشیر او فرق مبارک آن حضرت را شکافت و محاسن شریفش به خون فرق مبارکش خضاب شد ، و صدای مبارکش بلند شدبِسمِ اللهِ وَ بِاللّهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسولِ الله ، فُزتُ وَ رَبَّ الکَعبَةِ".

صدای جبرئیل بلند شد :

"تَهَدَّمَت وَاللهِ اَرکانُ الهُدی وَ انطَمَسَت اَعلامُ التُّقی وَانفَصَمَت العُروَةُ الوُثقی ، قُتِلَ ابنُ عَمَّ المُصطَفی ، قُتِلَ الوَصیُّ المُجتَبی ، قُتِلَ عَلیٌ المُرتَضی ، قَتَلَهُ اَشقَی الاَشقیاء".

1.الوقایع و الحوادثج ص 139 . مستدرک سفینة البحارج ص 213 .

2. ارشادج ص 15 . الوقایع الحوادثج ص 242 .

3.الوقایع و الحوادثج ص 242 .

4. نفائح العلامص 41.

 

روز بیستم ماه رمضان:

1. فتح مکه

در سال هجری فتح مکه واقع شددر این فتح بزرگ تعداد مسلمانان 12 هزار نفر و شهدا نفر بودندعلت شهادت آن دو این بود که همراه لشگر نبودند و از آخر مکه وارد شده بودند و لذا مورد هجوم قرار گرفته و شهید شدند1

در این روز امیرالمومنین علیه السلام به امر مبارک خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله برای شکستن بتهایی که در کعبه بود پای مبارک خود را بر کتف شریف اشرف مخلوقات نهاد2

مجلسی رحمه الله علیه از تاریخ طبری نقل میفرمایدهنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله نظر مبارکش بر این قرار گرفت که به طرف مکه حرکت کندعمر را طلبید و به او فرمود:به مکه برو و اشراف قریش را از حال ما با خبر کنعمر گفتمن بر جانم از اشراف قریش میترسم3

هنگامی که مسلمانان وارد مکه شدند شعار میدادند الیوم یوم الملحمهامروز روز در هم کوبیدن استپیامبر فرمودندشعار را عوض کنید و بگوییدالیوم یوم المرحمهامروز روز رحمت است

بعد فرمودابوسفیان و خانه اش در امانندو هرکس داخل خانه او رفت در امان است.همچنین فرمودهمه در امانند جز یک نفر به نام "هبار بن اسودو بعضی معاویه را نیز ذکر کرده اند4. حضرت فرمودنداگر هبار چسبیده به پرده کعبه هم بود او را بکشید

علت این برخورد شدید با هبار آن بود که در یکی از جنگهای مسلمین با کفار قریش عده ای اسیر از کفار گرفتند و داخل اسرا داماد بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله شوهر زینب دخترشان بودحضرت فرمودندهر کس فدیه بفرستد اسیر او را آزاد میکنیم بین آنچه از مکه به عنوان فدیه فرستاده بودند گردنبند حضرت خدیجه سلام الله علیها به چشم میخورد که به دخترش زینب داده بودهنگامی که پیامبر صلی اله علیه وآله آن گردنبند را دیدند به یاد جناب خدیجه سلام الله علیها افتادند و گریستندآنگاه از مسلمین خواستند آن فدیه را که یادگار خدیجه سلام الله علیها است به آن حضرت ببخشند و آنان قبول کردندسپس قرار شد اسرا را آزاد کننددر مقابل این که هر یک از زنان مسلمان که در مکه اسلام پذیرفته اگر خواست بیاید آزاد باشد

قرار بر این شد که امیرالمومنین علیه السلام بروند و هودج فواطم را بیاورندآن حضرت به تنهایی رفتند و زینب دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگر هاشمیات را آوردندهمینکه مقداری از مکه بیرون آمدند ابوسفیان لعنت الله علیه گفتپسر عمویش محمد صلی الله علیه وآله جوانهای شما را گمراه کرد و مسلمان شدندحال این جوان یعنی علی علیه السلام در روز روشن آمده و بستگانش را میبرجلوی او را بگیرید

آنها آمدند تا مانع حضرت شوندامیرالمومنین علیه السلام دفاع فرمودندبعضی زخمی و بعضی به درک واصل شدنددر این اثنا هبار بن اسود به هودج هاشمات حمله کرد و نیزه ای حواله هودج زینب دختر پیامبر صلی الله علیه و آله نمود

امیرالمومنین علیه السلام حمله ای به هبار کرد و او را فراری دادزینب در این حمله ترسید و چون ششماهه حامله بود هنکامیکه وارد مدینه شدند بعد از زمانی بچه سقط شده و از دنیا رحلت کرد

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودخون هبار بن اسود مهدور استو هرکس هر جا او را دید بکشد

ابن ابی الحدید به استادش میگویدپیامبر صلی الله علیه و آله به خاطر ترساندن زینب و سقط جنین او ریختن خون هبار را جایز دانست اگر پیامبر صلی الله علیه و آله زنده بود ایا ریختن خون ان کس را که فاطمه سلام الله علیها را ترسانید جایز نمیدانست؟5

1.مسارالشیعهص9. العددالقویهص218. مصباح کفعمیجص599. بحارالانوارج20 ص111_143, ج21 ص143,ج97 ص168. سیره ابن هشامجص80. تقویم المحسنینص12.

2.توضیح المقاصدص23. مصباح کفعمیجص599. بحارالانوارج97 ص384. فیض العلامص42

3.بحارالانوارج35 ص287

4.احقاق الحقص265. التعجبص106. نهج الحق و کشف الصدقص310

5.بیت الاحزانص153. شرح ابن ابی الحدید ج14 ص193

 

روز بیست ویکم ماه رمضان:

1. شهادت امیرالمومنین علیه السلام

امام المتقین امیرالمومنین علیه السلام در شب بیست و یکم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسیددر حالی که از سن مبارک حضرتش 63 سال گذشته بود1. در بیستم ماه رمضان اثرات سم در پاهای مبارک امیرالمومنین علیه السلام ظاهر شد و پاهای مبارک ورم کرد 2. در شب بیست و یکم اثر زهر بر بدن مبارک امیرالمومنین علیه السلام بسیار شد.حضرت فرزندان و اهل بیت خود ر ا جمع کرد و با آنها وداع نمود و وصیتهای خود را فرموددر آن شب هرچه خوردنی و آشامیدنی آوردند تناول نفرمود و لبهای مبارکش به ذکر خدا حرکت میکرد و مانند مروارید عرق از پیشانی نازنینش میریخت و با دست مبارک خود آنرا برطرف مینمود

به امام مجتبی علیه السلام فرمودتو را به برادرت حسین علیه السلام وصیت میکنم.به فرزندان دیگر که از فاطمه زهرا سلام الله علیها نبودند فرمودشما را وصیت میکنم به اطاعت از حسن و حسینسپس فرمودندخداوند شما را صبر نیکو کرامت فرمایدامشب از میان شما میروم و به حبیب خود محمد مصطفی صلی الله علیه و آله ملحق میشومچنانکه مرا وعده داده استصدای گریه از اهل بیت بلند شدآنگاه دستوراتی در مورد غسلکفننماز و محل دفن به امام مجتبی علیه السلام فرمودند و با امام حسین علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها کلماتی از کربلاء فرمودند

بعد از وداع با همگان دست و پای مبارک را به طرف قبله کشیدند و فرمودنداشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و چشمان مبارک را بستند و بهشت را به قدوم خویش مبارک فرمودند

صدای شیون و گریه از خانه آن حضرت بلند شداهل کوفه که با خبر شدند صدای شیون و ناله از تمتمی شهر برخواست مانند روزی که پیامبر صلی الله علیه وآله از دنیا رفتند.در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین لرزید و صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده شد

سپس مشغول غسل آن حضرت شدندبعد از غسل و کفنامام حسن و امام حسین علیهما السلام پشت سر تابوت را همانطور که حضرت فرموده بودند برداشته جلوی تابوت خودش حرکت میکرد تا در مکانی فرود آمد

بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبی علیه السلام مقداری از زیر تابوت را کندند و قبری آماده یافتند که داخل آن لوحی مسی و سفالی بود و بر آن نوشته شده بودبسم الله الرحمن الرحیماین قبری است که نوح پیامبر برای بنده صالح خدا علی بن ابی طالب حفر نموده استبدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصیت آن حضرت قبر مطهرش را مخفی نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد

فرزندان آن حضرت از همسران مختلف 28 دختر و پسرند3. پنج نفر آنها اولاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که عبارتند از امام حسن امام حسین و حضرت زینب کبری و ام کلثوم  وحضرت محسن علیهم السلام که در دوران حمل در شش ماهگی توسط منافقین در ماجرای هجوم به خانه امیرالمومنین علیه السلام به شهادت رسید.حضرت عباس عللیه السلام و جعفر و عثمان و عبدالله در کربلا به شهادت رسیدند که مادرشان ام البنین استبقیه اولاد حضرت از همسران دیگر هستند

وقتی خبر شهادت امیرالمومنین علیه السلام به چنان خوشحال شد که بی اختیار شعری خواند و سپس گفتچه کسی علی را کشت؟ جواب دادندابن ملجمگفتخاک بر دهانش مباد (کنایه از این که خوب کاری کرد)4

در شب بیست و یک ماه رمضان حضرت عیسی بن مریم علیه السلام به آسمان برده شدو در همین شب حضرت موسی بن عمران و یوشع بن نون علیهما السلام رحلت نمودند6

2. بیعت با امام مجتبی علیه السلام

در این روز مردم پس از شهادت امیرالمومنین علیه السلام با امام حسن علیه السلام بیعت کردند7

3. قتل ابن ملجم

در این روز ابن ملجم با یک ضربت شمشیر به جهنم فرستاده شدبعد از کشته شدن ابن ملجم مردم به سوی قطام ملعونه فاسقه هجوم آوردند و او را با شمشیر به درک فرستادند و جثه اش را بیرون کوفه سوزانیدند8

ابن بطوطه متوفی سال 779 هجری گفته استهنگامی که به کوفه مسافرت کردم در غربی جبانه کوفه در زمینی سفید زمینی بسیار سیاه دیدم و علت را پرسیدمگفتنداینجا قبر ابن ملجم استعادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی می آوردند و روز در این مکان میسوزانند9

1.کافیجص465. منتهی الآمالجص183. ارشادجص19. اعلام الوریجص309. کشف الغمهج1ص436. مناقب خوارزمیص284. العددالقویهص235. ذخایرالعقبیص115. مسارالشیعهص10. توضیح المقاصدص24.مصباح کفعمیجص599. تاریخ الخلفاص 166_175

2.الوقایع و الحوادثجص265, 271_294

3.ارشاد مفیدجص354_355. اعلام الوریجص395

4.تذکره الخواص ابن جوزیص165

5.بحارالانوارج13 ص376. مصباح کفعمیجص599

6.بحارالانوارج13 ص376. مصباح کفعمیجص599

7.کشف الغمهجص538

8.نفائح العلامص410

9.نفائح العلامص409

 

 

روز بیست وسوّم ماه رمضان:

1. نزول قرآن

شب نزول قرآن استو به قولی در شب 24 ماه رمضان بوده است2

1.مسارالشیعهص10. بحارالانوارج88 ص7

2.بحارالانوارج95 ص196

 

روز بیست و چهارم ماه رمضان:

1. مرگ ابولهب

در این روز و به قولی در 25 ماه رمضان ابولهب به درک واصل شد1

1.نفائح العلامص463

 

تتمۀ ماه رمضان:

1. بدعت نماز تراویج توسط عمر

در این ماه در سال 14 هجری عمر نماز نافله به جماعت خواندن را بدعت گذارد سپس مردی را برای مردها و مردی را برای زنها به عنوان امام جماعت قرار داد1

2. دعای باران توسط پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم

در ماه رمضان سال ششم هجری قحطی شدیدی در مدینه رخ داد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم طلب باران کردند و باران آمد2

1.بحارالانوارج95 ص196

2.بحارالانوارج20 ص376

پنج شنبه 27/5/1390 - 15:15
رمضان

ماه رمضان نهمین ماه از ماههی قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنی شدت تابش خورشید بر سنگریزه است. 
می‌گویند چون به هنگام نامگذاری ماه هی عربی، ین ماه در فصل گرمی تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است. ین ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شب‌هی قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است. 
img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpgبه برخی از حوادث و رویدادهی مهم ین ماه اشاره می‌شود: 
وفات حضرت خدیجه در دهم رمضان سال دهم بعثت. 
ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام نیمه رمضان سال دوم هجرت. 
جنگ بدر در سال دوم هجرت. 
فتح مکه در سال هشتم هجرت. 
مراسم عقد اخوت و پیمان برادری میان مسلمان، و یجاد اخوت اسلامی بین پیامبر و امام علی علیه السلام. 
بیعت مردم به ولیت‌عهدی امام رضا علیه السلام
 در سال 201 قمری. 
 

منابع : 
هدیة الانام الی وقیع الیام، محدث قمی، ص 21


فضیلت ماه رمضان:

ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریف‌ترین ماه‌هی سال است. در ین ماه درهی آسمان و بهشت گشوده و درهی جهنم بسته می‌شود، و عبادت در یکی از شب‌هی آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است. 
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ی بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماه‌ها است؛ روزهیش بهترین روزها، شب‌هیش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است. 
img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg
بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در ین ماه، نفس‌هی شما تسبیح، خواب شما عبادت، عمل‌هیتان مقبول و دعاهیتان مستجاب است. 
پس با نیت‌ی درست و دلی پاکیزه،‌ پروردگارتان را بخوانید تا شما را بری روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در ین ماه عظیم محروم گردد. با گرسنگی و تشنگی در ین ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید.» 
آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزه‌داران را برشمرد و از صدقه بر فقیران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی به یتیمان و نیز عبادت و سجده هی طولانی، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضیلت اطعام در ین ماه سخن گفت. 
 

منابع : 
مفاتیح الجنان،‌ تفسیر نمونه، ‌ج 1، ص 634؛ المیزان، ‌ج 2، ص 15

 

 فواید روزه:

روزه فواید جسمی و روحی فراوان دارد، شفا بخش جسم و توان بخش جان است، پاک کننده آدمی از رذایل حیوانی، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسیار موثر است، در تهذیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از روزمرگی و واماندگی در نیاز های تن تأثیر بسزایی دارد. فواید طبی و بهداشتی روزه که از سودمندیهای کوچک این فریضه انسان ساز است به حدی است که شاید نیاز به توضیح و تکرار نداشته باشد و بیشتر مردم کم و بیش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه ای از این فواید انسان ساز اشاره میکنیم: معده و دستگاه گوارش از اندام پرکار بدن آدمی است، با سه وعده غذا که معمول مردم است؛ تقریباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحلیل و جذب و دفع مشغول است. روزه باعث میشود از یکسو این اعضا استراحت کنند و از فرسودگی مصون بمانند و نیروی تازه ای بگیرند و از سوی دیگر ذخایر چربی که زیانهای مهلکی دارند تحلیل رفته و کاسته شوند.img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

 در روایات اسلامی حتی به فواید جسمی روزه نیز تصریح شده تا برخی از سست عنصران، اگر نه با ایمان کامل لااقل با توجه به فواید بهداشتی روزه این فریضه ثمر بخش را بجای آورند و از سودمندیهای گوناگون آن در حد خود بهره ور شوند. پیامبر گرامی اسلام در همین رابطه فرموده اند: «صوموا تصحوا» روزه بگیرید تا سالم بمانید. و نیز در روایات بسیاری پیشوایان گرامی اسلام فرموده اند: « معده آدمی خانه بیماریهای اوست و پرهیز از غذا درمان آن است»

 بدیهی است آنگاه فواید بهداشتی روزه بهتر به دست میآید که روزه دار امساک روز را با زیاده روی در شب تلافی نکند، که پر خوری خود موجب زیانهای چشم گیری برای دستگاه گوارش است. با پیشرفت دانش پزشکی، برخی از پزشکان و متخصصان دریافته اند که امساک از خوردن و آشامیدن، عالی ترین روش درمانی است، یکی از پزشکان میگوید: « طرح درمان به وسیله روزه بسیار چنان معجزه آساست که بکار بستن آن مسیر، طرحها و برنامه های طب عملی و جراحی را تغییر خواهد داد، زیرا روزه راه تازه ای به روی دانش پزشکی میگشاید؛ و سلاح موثری برای مبارزه با بیماریها به این دانش میبخشد سلاحی که  میتوان آن را از راههای گوناگون مورد استفاده قرار داد تا انسان را در مبارزه با علت بیماریها برای بهبود بیماران به نتیجه مطلوب و آشکار رسانند. »

با روزه و امساک میتوان بیماریها را بهبود بخشید و معالجه کرد البته در صورتی که با اعتدال و میانه روی مقرون باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشامیدن افراط نشود.بررسی فواید بهداشتی و طبی روزه در این مختصر نمیگنجد، آنانکه به توضیح بیشتر علاقمندند میتوانند به کتابهایی که در این زمینه تألیف شده است مراجعه نمایند. باید توجه داشت، بر خلاف تصور کوتاه اندیشان، روزه هیچگونه ضرری برای افراد سالم مکلف ندارد و اگر کسی بیمار باشد و نتواند روزه بگیرد و با این کار بیمار تر شود و یا روزه باعث گردد که بیماریش ادامه یابد کار حرامی مرتکب شده و روزه اش نزد خدا پذیرفته نیست، بیماری که روزه برای او ضرر دارد نباید روزه بگیرد و فقط لازم است در روزهای دیگر قضای آن را بجا آورد و جبران کند.

 افراد سالم باید بدانند که روزه نه تنها زیانی برایشان ندارد بلکه چنان که گفتیم، موجب تندرستی و صحت مزاج است و بگفته برخی شکم پرستان که خود روزه نمیگیرند و دیگران را نیز از روزه باز میدارند و تلقین میکنند که روزه موجب زخم معده میشود، نباید اعتنا کرد، اینگونه دروغها تنها بهانه افراد سست عنصری است که که اسیر شکم خویشند و از عزم و اراده انسانی در آنان خبری نیست. « روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسید معده بجای غذا به وسیله صفرا خنثی میشود و زخم ایجاد نمیگردد»img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

اکثریت غریب به اتفاق مسلمانان متدین ماه مبارک رمضان را روزه میدارند و به هیچ وجه شکایتی از این بیماری ندارند و نسبت بیماری زخم معده روزه داران بیشتر از دیگران نیست همانطور که گفتیم فواید جسمی و بهداشتی روزه اگرچه چشمگیر و غیر قابل انکار است ولی مهمترین فواید روزه اثرات بهداشتی آن نیست، متأسفانه برخی در بررسی فواید روزه تنها به همین اثرات بهداشتی آن بسنده کرده اند، درحالیکه فواید برتر روزه به جنبه های معنوی آن مربوط میشود، فواید جسمی روزه با اثرات معنوی آن در سازندگی تربیت و تزکیه انسان قابل مقایسه نیست، اگر چه همان فواید طبی هم گواهی است بر اصالت اسلام عزیز، چرا که این آیین فطری و آسمانی چهارده قرن پیش با ژرف بینی و احاطه ای که جز از خدای متعال نمیتواند بود در محیط جاهلیت عرب دستوراتی برای انسانها وضع کرده است که دانش پزشکی انسان متمدن عصر ما با پیشرفت خود روز به روز بر گوشه هایی از حکمت آن پی میبرد.

برگرفته شده از سیت صدا وسیما

 

مناسبتهی ماه رمضان

روز اول ماه مسجد النبى(ص) دچار آتش سوزى شد

روز اول ماه رمضان بنا به نقل «سمهودى مورخ عامه‏» در سال 654 هجرى، مسجد النبى (صلى الله علیه و آله) و حجرات مقدسه آن دچار آتش سوزى شد، و به قدرى شعله‏هاى آتش دامنه دار شد، كه سقف و دیوارها را فرا گرفته و فرو ریخت این زمان مصادف با حكومت معتصم عباسى بود، وى دستور داد، بنیان مسجد را دوباره به پاى داشتند. (1)img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

ولایتعهدى امام رضا(ع) در اول ماه رمضان

ایضا از وقایع روز اول ماه رمضان «بنا به نقل شیخ مفید در مسار الشیعه‏» روز بیعت‏به ولایتعهدى حضرت رضا علیه السلام است، و این عمل از طرف مامون عباسى فقط یك نقشه سیاسى براى فرو نشاندن انقلابات داخلى مخصوصا جلوگیرى از خروج و قیام شیعیان ایران (كه در اوائل خلافت مامون گرداننده خلافت او بودند) انجام گرفت. و دیگر ترس قیام اولاد على (علیه السلام) از جمله عوامل ولایتعهدى حضرت رضا (علیه السلام) از طرف مؤمون به شمار مى‏آید. (2)

غزوه تبوك یا فاضحه در روز سوم ماه رمضان

غزوه تبوك یا فاضحه از جنگهاى حساس بین مسلمانان و رومیان كه در سال نهم هجرى بر پا شد و به صلح انجامید نیز در روز سوم ماه مبارك رمضان واقع گشت، و علت ایجاد این جنگ چنین بود كه جاسوسان، به دربار امپراطوى روم (هراقلیوس) (هرقل) گزارش دادند، كه پیامبر اسلام از دار دنیا رفت، امپراطور شوراى نظمی تشكیل داد، و تممی حاضران موقع را مناسب بسیج لشكر روم علیه حجاز دیدند و به سرپرستى مردى به نام یوحنا، یا (باغباد)، به سوى حجاز رهسپار، و در تبوك (محلى میان حجاز و شام) با سپاه اسلام تلاقى كردند، و سپاه اسلام در تبوك كناره چشمه آبى تمركز یافتند، و اینكه چرا این جنگ را فاضحه مى‏نامند بدان علت است كه منافقان از حضور در جنگ تخلف ورزیدند، و رسوا شدند، و این جنگ را «ذوالعسره‏» نامند زیرا كه مسلمانان از نظر آذوقه و مركب و مهمات بسیار در عسرت و سختى بسر بردند. (3)

وفات حضرت ابوطالب(ع) در روز هفتم

روز هفتم ماه رمضان بنا به نقل شیخ مفید قدس سره سال دهم بعثت‏حضرت ابوطالب عم و یار با وفاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) وفات یافت.

همان مرد بزرگوارى كه در تمام نشیب و فرازهاى دوران رسالت و قبل از رسالت‏برادر زاده عزیزش را یارى كرد و شر قریش را از او بازداشت و قلب نازنین پیامبر (صلى الله علیه و آله) را در تبلیغات و رسالت الهى خوشحال و مسرور نمود، و با كلماتى نظیر: «اذهب یابن اخى فقل ما احببت فوالله لا اسلمك لشى‏ء ابدا» اى پسر برادرم برو و هر چه دوست مى‏دارى بگو (با مشركین و قریش) به خدا سوگند تو را در هیچ پیش آمدى وا نمی ‏گذارم، (نوازش می ‏نمود) و از او پشتیبانى می ‏كرد.

كفه ایمان ابوطالب از كفه ایمان همه خلق سنگین تر است

آرى به این بزرگوار تهمت‏بى ایمانى مى‏زنند، حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: اگر ایمان ابى طالب را در یك كفه ترازو بگذارند و ایمان این خلق را در كفه دیگر، ایمان او سنگین تر است. (4) آرى ابوطالب چهل و دو سال، در نهایت وفا و صمیمیت و فداكارى به كفالت و حمایت پیامبر (صلى الله علیه و آله) پرداخت، كه او مانند پدرى مهربان و همسرش فاطمه بنت اسد همچون مادرى او را خدمت و حفاظت و پرستارى نمودند. و مرگ ابوطالب پیامبر (صلى الله علیه و آله) را به شدت متاثر ساخت، چرا كه حضرت یگانه حمی و پناه گاه خود را بعد از خدا از دست داد، كه دشمن پس از او بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) جرى و گستاخ گشتند. و مدفن آن حضرت در مكه قبرستان ابوطالب كه به نام آنجناب نامیده شده قرار گرفت، «تغمده الله ببحبوحات جنانه‏» (5)img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

وفات حضرت خدیجه دهم ماه رمضان سال دهم بعثت

در ماه مبارك رمضان سال دهم بعثت‏خدیجه بانوى فداكار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنج‏سالگى از دنیا رفت، و پیامبر (صلى الله علیه و آله) او را با دست مبارك خویش در حجون مكه (قبرستان ابوطالب) به خاك سپرد، و حزن در گذشت او پیامبر (صلى الله علیه و اله) را بسیار محزون ساخت كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) سال در گذشت‏حضرت خدیجه را «عام الحزن‏» سال اندوه نام نهاده، بلى خدیجه همسر بى‏همتاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) بانوئى كه از ثروت او اسلام رونق یافت و پشت پیامبر (صلى الله علیه و آله) راست‏شد، باید سال در گذشتش را «عام الحزن‏» نام نهاد و مصیب پیامبر (صلى الله علیه و اله) شدت گرفت، زیرا كه پیامبر (صلى الله علیه و اله) مادر شایسته دخترش زهراى مرضیه را از دست داده و یارى همچون خدیجه را هرگز به دست نخواهد آورد. (6)

به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده

عایشه گفت پیامبر (صلى الله علیه و آله) از خانه بیرون نمى‏رفت مگر آنكه خدیجه سلام الله علیها را یاد مى‏كرد، و بر او به خوبى و نیكى مدح و ثنا مى‏نمود، روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود، و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پیامبر (صلى الله علیه و آله) غضبناك شد، به طورى كه موى جلوى سرش از غضب تكان مى‏خورد سپس فرمود: نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده، او به من ایمان آورد هنگمی كه مردم كافر بودند، و تصدیق كرد مرا، هنگمی كه مردم مرا تكذیب مى‏كردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند، و از او فرزندانى خدا روزى من كرد كه از زنان دیگر محروم فرمود، «یعنى خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود» (7)

دوازدهم رمضان حدیث مواخاة و عقد برادرى در اسلام

در دوازدهم رمضان، پیامبر (صلى الله علیه و آله) بین اصحاب عقد برادرى خواند، و بین خود و على (علیه السلام) نیز برادرى قرار داد، و با این عقد اخوت، برادرى و مساوات و برابرى را در اسلام بنیان گذاشت اهل جهان را یك عائله و افراد بشر را عضو یك خانواده شمرد، و براى همیشه نژاد پرستى و امتیازات مادى و قبیلگى و رنگ و پوست را از ساحت مقدس اسلام پاك نموده وا اسف از استعمار فرهنگى و سیاسى دنیاى استكبار كه مانع از اجراى این اصل در روى زمین است.

«ان هذه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون‏» (8) این آئین شما آئین یگانه‏اى است «مشترك همه ادیان من است‏» و من پروردگار شمایم، پس مرا بندگى كنید».

«قل یا ایها الناس انى رسول الله الیكم جمیعا» (9) بگو: اى مردم من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم، ولى این بینات و براهین ساطعات براى یهود و نصارى آن روز همچنین براى صهیونیست و امپریالیست این زمان خوش آیند نبوده و نیست، چون آنان با این مساواتها و برابریها نمى‏توانند تفوق و برترى خود را بر جهان مستضعفین محكم سازند و جلو استحمارشان از خلق، گرفته مى‏شود!!.

ولادت امام مجتبى سبط اكبر(ع) در روز پانزدهم

پانزدهم ماه رمضان (بنا به نقل شیخ مفید و شیخ بهائى در توضیح المقاصد) روز ولادت موفور السعادت حضرت سبط اكبر، امام حسن مجتبى (علیه السلام) است، و این در سال سوم هجرت واقع شده است، وقتى مژده ولادت این نور پاك را به پیامبر(صلى الله علیه و آله) دادند، امواج سرور و شادمانى دل مبارك حضرت را فرا گرفت و مشتاقانه و با شتاب به خانه دخترش و محبوبه‏اش سیده زنان عالم رفت، فرمود: «یا اسماء هاتینى ابنى‏»، پسرم را به من بده اسماء نوزاد مبارك را به جد بزرگوارش داد، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه فرمود: (كه نخستین صدائى كه گوش نوزاد با او آشنا شد، صداق حق جدش خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله) بود، صداى توحید، صداى تكبیر، صداى تهلیل، و صداى تصدیق به نبوت پیامبر( صلى الله علیه و آله) جد گرامش. كه خداى توفیق این سنت‏سنیه را به امتش و به شیعیان حضرت مجتبى (علیه السلام) در مورد نوزادان عنایت فرماید. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: «یا على هل سمیت الولید المبارك؟» آیا این نوزاد مبارك را نام گذارده‏اى؟ عرض كرد: «ما كنت لا سبقك یا رسول الله؟» بر شما سبقت نمى‏گیرم، هنوز لحظاتى نگذشته بود كه بشیر وحى جبرئیل نازل شد، و فرمان خدا را به پیامبر (صلى الله علیه و آله) رسانید، یا رسول الله «سمیه حسنا» او را حسن نام گذار، پیامبر (صلى الله علیه و آله) شخصا براى حسن (علیه السلام) عقیقه كرد، و بسم الله گفت و دعا كرد.

وقوع غزوه بدر در 17 یا 19 ماه رمضان

در هفدهم یا نوزدهم ماه مبارك رمضان سال دوم هجرت، غزوه بدر واقع شد، (10) این غزوه، نخستین مقابله سپاه اسلام با كفر، و نبرد اهل توحید با اهل شرك بود، در این غزوه مشركان از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمات بر مسلمانان برترى داشتند، و نفرات و افراد آنها تقریبا سه برابر سپاه اسلام بود.

img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

فتح مكه بیستم ماه رمضان

فتح مكه در سال هشتم هجرى و بیستم ماه رمضان‏«انا فتحنا لك فتحا مبینا» (11) براستى ما براى تو پیروزى روشن و آشكارى ایجاد و مقرر نمودیم ، طبق نقل كتابهاى (12) معتبر فتح مكه در بیستم ماه مبارك رمضان سال هشتم هجرت اتفاق افتاد.

تا سال هشتم هجرت با فتوحات پى در پى و پیروزیهائى كه نصیب اسلام شد شهر مكه، مركز شبه جزیره و معبد همگان، و مسجد الحرام، و كعبه معظمه و قبله اسلام و مسلمین،همچنان در تصرف بت پرستان و مشركان باقیمانده و بت پرستى و فساد و انحطاط اخلاقى و استثمار و استعباد انسانها در آنجا رائج‏بود، و سیصد و صت‏بت‏بر كعبه نصب بود كه مورد پرستش بت پرستان و قریش قرار مى‏گرفت، كه وقتى مكه را پیامبر (صلى الله علیه و آله) فتح كرد و در كنار خانه خدا پیاده شد، و بى امان به شكستن بتها پرداخت، بزرگ بتها، «هبل‏» بود كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) با چوبى به آنها اشاره مى‏كرد، یا گوشه كمان در چشم آنها مى‏خلانید، و این آیه را مى‏خواند، «قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا» (13) پیامبر) بگو كه حق آمد و باطل نابود شد كه هر آینه باطل نابود شدنى است، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از على (علیه السلام) مشتى سنگریزه گرفت و بر آنها زد، و آیه «قل جاء الحق ...» را قرائت نمود همه بتها برو افتادند سپس همه را از مسجد بیرون بردند و شكستند.

پاى على(ع) بر دوش پیامبر (ص) جهت ‏شكستن بتها

براى انداختن چند بت ‏بزرگ از فراز دیوار كعبه، به فرمان پیغمبر (صلى الله علیه و آله) امیر المؤمنین على (علیه السلام) پا بر كتف مبارك پیامبر (صلى الله علیه و آله) گذاشت و بتها را بزیر افكند، و با پیامبر (صلى الله علیه و آله) با این وضع شكوهمند و افتخار آمیز همكارى كرد.

img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

شهادت حضرت امیر المؤمنین(ع) در بیست و یكم ماه رمضان

یكى از حوادث بزرگ ماه رمضان شهادت مولاى متقیان على (علیه السلام) است، او از یاران با وفاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) و وصى و وزیر و ابن عم و داماد آن حضرت بوده كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حق پسر عمش فرمود: «ان هذا اخى و وصیى و وزیرى و خلیفتى فیكم فاسمعوا له و اطیعوا»، همانا على (علیه السلام) برادر و وصى و وزیر و خلیفه من است در میان شما از او بشنوید و او را اطاعت كنید. (14)

مطلب جالب و قابل تذكر این است كه آن حضرت مساله شهادت خویش را خبر اد، صاحب كشف الغمه از كرامات حضرت على (علیه السلام) نقل مى‏نماید: وقتى حضرت از قتال خوارج نهروان به كوفه برگشت، در ماه مبارك رمضان داخل مسجد شد، پس از دو ركعت نماز به منبر تشریف برد، خطبه بسیار زیبائى قرائت فرمود: «فخطب خطبة حسناء» آنگاه رو به فرزندش حضرت مجتبى (علیه السلام) كرد، فرمود یا ابا محمد چقدر از ماه رمضان رفته؟ عرض كرد سیزده روز یا امیر المؤمنین، سپس از امام حسین (علیه السلام) پرسید یا ابا عبد الله چقدر از این ماه مانده، عرض كرد هفده روز یا امیر المؤمنین، آنگاه امام (علیه السلام) دست مبارك خویش را به محاسن شریف خویش گذاشت كه در آن حال سفید بود فرمود: این محاسنم به خونم خضاب خواهد شد، سپس این بیت را در مورد قاتلش فرمود:

ارید حیاته و یرید قتلى خلیلى من عذیرى من مراد (15)

من خواستار حیات و زندگى او هستم و او قصد جانم مى‏كند، كسى كه مورد علاقه من بود و او ابن ملجم مرادى است.

«ثم قال: هذا و الله قاتلى‏»، سپس اشاره به او فرمود: این قاتلم مى‏باشد، گفتند یا امیر المؤمنین آیا او را نمى‏كشى، فرمود: او كه هنوز با من كارى نكرده است . (16)

عبدالرحمان بن ملجم مرادى لعنة الله علیه وقتى این كلمات را شنید سخت ترسید و خاموش نشست تا آن حضرت از منبر فرود آمد، پس آن ملعون برخاست‏به عجله در برابر آن حضرت بایستاد و عرض كرد یا امیر المؤمنین من حاضرم و در خدمت‏شما هستم، این دست راست و چپ من است كه در مقابل شما است، قطع كن دستهایم را و یا من را به قتل برسان، امام فرمود: چگونه تو را بكشم و حال آنكه جرمی از تو بر من واقع نشده است و اگر هم بدانم تو قاتل من هستى تو را نخواهم كشت، لكن بگو آیا از جهودانى زنى حاضنه داشتى؟ و روزى از روزها به تو خطاب كرد: «اى برادر كشنده شتر ثمود؟» عرض كرد چنین بود یا امیر المؤمنین، حضرت دیگر سخن نگفت. (17)

img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

فتح اندلس توسط طارق بن زیاد

در رمضان سنه 92 فتح اندلس به دست مسلمین به رهبرى طارق بن زیاد صورت گرفت و خداوند او را بر «ملك لذریق‏» در كنار نهر (لكة) به پیروزى رسانید. (18)

مسلمانان عرب و بربرهاى شمال آفریقا در سال 92 هجرى تحت فرماندهى سردار نمی طارق بن زیاد كه خود از قوم سلحشور بربر و یكى از افسران لایق موسى بن نضیر فرمانرواى آفریقا بود با 12 هزار سپاهى از تنگه میان مراكش، و اسپانیا، (كه امروز به نام این سردار نمی جبل الطارق نامیده شده) گذشت، و در اندك زمانى سراسر اسپانیا كه شامل كشور پرتقال كنونى هم بود فتح كرد، دكتر گوستاولوبون مى‏نویسد: این فتح با نهایت‏سرعت انجام گرفت، تمام شهرهاى بزرگ دروازه‏ها را به روى این سپاه گشودند، و مانند قرطبه، مالقه، غرناطه، طلیطله، و شهرهایى دیگر بدون مزاحمت فتح شد و به تصرف مسلمین در آمد و در طلیطله كه پایتخت مسیحیان بود، بیست و پنج تاج از سلاطین «گت‏» به دست مسلمانان افتاد. (19)

img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

روز قدس روز مقابله مستضعفین علیه مستكبرین آخرین جمعه ماه رمضان

یكى از وقایع تاریخى كه بسیار حائز اهمیت است در اوائل پیروزى انقلاب اسلمی ایران كه به دست زعیم و رهبر كبیر مسلمین جهان حضرت امام خمینى ره دائر شده، «روز جهانى قدس است‏» كه از روز جمعه آخر ماه مبارك رمضان 1399 قمرى (1358 شمسى) شروع و مقرر گشت هر ساله در چنین روزى تمام مسلمین جهان راهپیمایى كنند.

اینك قسمتى از پیام امام خمینى قدس سره به مناسبت روز جهانى قدس از نظر خوانندگان گرمی مى‏گذرد: روز قدس، جهانى است، و روزى نیست كه فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستكبرین است، روز مقابله ملتهائى است كه در زیر فشار ظلم آمریكا و غیر آمریكا بودند، روزى است كه باید مستضعفین مجهز بشوند، در مقابل مستكبرین، و دماغ مستكبرین را به خاك بمالند، روزى است كه بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد، متعهدین امروز را روز قدس مى‏دانند و عمل مى‏كنند به آنچه كه باید بكنند، و منافقین و آنهائى كه با ابرقدرتها در زیر پرده آشنائى دارند، و با اسرائیل دوستى دارند در این روز بى تفاوت نیستند، و یا ملتها را نمى‏گذارند كه تظاهرات كنند.

روز قدس، روزى است كه باید سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود باید ملتهاى مستضعف در مقابل مستكبرین اعلان وجود بكنند، باید همانطور كه ایران قیام كرد، و دماغ مستكبرین را به خاك مالید، و خواهد مالید، تمام ملتها قیام كنند، و این جرثومه‏هاى فساد را به زباله‏دانها بریزند.

روز قدس، روزى است كه باید همت كنند و همت كنیم كه قدس را نجات بدهیم، روز قدس روزى است، كه باید به این روشنفكرانى، كه در زیر پرده با آمریكا و عمال آمریكا روابط دارند هشدار داد، هشدار به اینكه اگر از فضولى دست‏بر ندارند سركوب خواهند شد.

روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است، و روز حكومت اسلمی است. (20)

سخنرانى امام خمینى ره در روز قدس با محتواى و ابعاد وسیعى كه دارد، اهم نكاتش بر تجمع و اتحاد مسلمین براى سركوبى دشمنان اسلام تكیه شده، و اگر مسلمانان نیرومند جهان ید واحده شوند و اختلاف عقیده و اختلاف مذهب را كنار بگذارند، و براى دفاع از حریم اسلام، و قرآن، و كعبه، كه مشترك بین همه اقشار مسلمین عالم است‏بكوشند، هرگز اجازه تجاوز كفار و منافقین را به حریم اسلام و مقدسات آن نخواهند داد، تا جائى كه چند میلیون صهیونیست قبله اول مسلمین (بیت المقدس) را اشغال نموده، و در بین مسلمین تفرقه و جدائى بیندازند، و اینها هستند كه شیعه را از سنى، و سنى را از شیعه جدا مى‏نمایند، وحدت مسلمین را به هم مى‏زنند، تا كمر مسلمین را بشكنند، و از تفرقه آنان بهره‏هاى خود را ببرند.

 

پی ‏نوشت‏ها:

1- الوقایع و الحوادث، ص 13

2- از همین كتاب و كتاب رمضان در تاریخ ص 11.

3- الوقایع و الحوادث ص 19 جهت اطلاع بیشتر از غائله جنگ تبوك به آدرس نامبرده مراجعه فرمائید.

4- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، نقل از رمضان در تاریخ، ص 48.

5- رمضان در تاریخ نوشته آیت الله صافى، ص 57.

6- اسد الغابه، مسار الشیعه، مفید - نقل از رمضان در تاریخ.

7- اسد الغابه مسار الشیعه مفید - نقل از رمضان در تاریخ.

8- سوره انبیاء آیه 92

9- سوره اعراف، آیه 157.

10-توضیح المقاصد، ص 16 - مسار الشیعه، ص 29 - نقل از رمضان در تاریخ.

11-سوره فتح، آیه 1.

12- مسار الشیعه، ص 30 و توضیح المقاصد، ص 7.

13-سوره اسرى، آیه 18.

14- رمضان در تاریخ، ص 254.

15 و 16- كشف الغمه، ص 414.

17- وقایع الایام خیابانى تبریزى، ص 555- سپس این شعر را انشاء كرد، و خطاب به نفس خویش و چنین فرمود:

اشدد حیازیمك للموت فان الموت لا قیكا و لا تجزع عن الموت اذا حل بنادیكا

اى على: كمر همتت را براى مرگ محكم ببند، زیرا بالاخره مرگ به ملاقات تو خواهد آمد، و اظهار عجز مكن از مرگ، آن هنگام كه به سراغ تو آمد و تو را در بر گرفت.

18- اركان الاسلام، ص 18.

19- تاریخ فتوحات اسلمی در اروپا، پیشگفتار.

20- سخنرانى امام خمینى قدس سره در روز جهانى قدس، سنه 1358 تفصیل این سخنرانى در كتاب رهنمودهاى امام، ص 96 موجود است.

روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم ص 176

 

پنج شنبه 27/5/1390 - 15:0
رمضان
ماه مبارک رمضان از جمله ایام پرفیض و برکتی است که همه برای دستیابی هرچه بهتر و بیشتر از برکات آن تلاش می‌کنیم و شک نیست اطلاع از اعمال خاص آن در این مسیر کمک بزرگی خواهد بود.

علت نام گذارى

رَمَضان، از ماده رَمْضاً به معنى "سخت گرم شدن" است. زمان نامگذارى این ماه، گرماى شدیدى بود به حدى که ریگها، سخت گرم شده بودند و به همین سبب این ماه را رمضان نامیدند.

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید .(سوره بقره، آیه 185)

اعمال مشترک اول هر ماه

1ـ دعا

در زمان دیدن هلال خواندن دعاى هلال وارد شده است و أقلش آن است که سه مرتبه بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا. بهترین دعاى زمان رؤیت هلال دعاى 43 «صحیفه سجادیه» است.

2ـ قرآن

خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».

3ـ روزه

از امورى که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم علامه مجلسى در «زادالمعاد» مى گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.

4ـ نماز

شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که در هر رکعت پس از سوره «حمد» سوره «انعام» را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسى و هر دردى ایمن گرداند.

روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوم بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه اى در راه خدا بدهد، هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.

اعمال مشترک ماه رمضان

1ـ دعا

سید بن طاووس(رحمه الله) از امام صادق و امام کاظم(علیهم السلام) روایت کرده است که فرمود: از اول ماه تا آخر ماه مبارک، بعد از هر فریضه، این دعا را بخوان:

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فى

خدایا روزیم گردان حج خانه کعبه را در

عامى هذا وَ فى کُلِّ عامٍ ما اَبْقَیْتَنى فى یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَةٍ وَ سَعَةِ

این سال و در هر سال تا زنده هستم در آسایش و تندرستى از جانب تو و وسعت

رِزْقٍ وَ لا تُخْلِنى مِنْ تِلْکَ الْمواقِفِ الْکَریمَةِ وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ

روزى و دورم مکن از این اماکن گرامى و مشاهد شریفه

وَ زِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ فى جَمیعِ حَوائِجِ الدُّنْیا

و زیارت قبر پیامبرت که درود تو بر او و آلش باد در همه حاجتهاى دنیا

وَالا خِرَةِ فَکُنْ لى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیما تَقْضى وَ تُقَدِّرُ مِنَ الاَمْرِ

و آخرتم پشتیبان من باش خدایا از تو خواهم در آنچه بنا هست درباره اش حکم فرمایى و مقدر کنى در آن فرمان

الْمَحْتُومِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاَّءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ اَنْ

حتمى و مسلم در شب قدر از آن تقدیرى که برگشت ندارد و تغییر نپذیرد که

تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ

مرا از حاجیان خانه محترم کعبه ات ثبت فرمایى آن حاجیانى که حجشان درست و سعیشان مورد تقدیر و سپاس است

الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ فیما تَقْضى

و گناهانشان آمرزیده و کارهاى بدشان بخشیده شده است و قرار ده در همان قضا

وَ تُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْرى وَ تُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقى وَ تُؤدِّى عَنّى اَمانَتى

و تقدیراتت که عمر مرا طولانى گردانى و روزیم را فراخ کنى و امانت و قرضم را

وَ دَیْنى آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ

ادا فرمایى ، اجابت فرما اى پروردگار جهانیان

و همچنین بعد از هر فریضه مى گویى:

یا عَلِىُّ یا عَظیمُ یا غَفُورُ یا رَحیمُ اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ

اى والا اى بزرگ اى آمرزنده اى مهربان تویى پروردگار بزرگى که نیست مانند او چیزى

وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ

و او شنوا و بینا است و این ماهى است که آنرا بزرگ و گرامى داشته و او را شرافت و برترى داده اى

عَلَى الشُّهُورِ وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَىَّ وَ هُوَ شَهْرُ

بر ماههاى دیگر و این ماهى است که روزه آن را بر من واجب کرده و این ماه

رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى

رمضان است همان ماهى که قرآن را در آن فرو فرستادى آن قرآنى که راهنماى مردم و نشانه هاى روشنى از هدایت

وَالْفُرْقانِ وَ جَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ فَیا

و جدا ساختن (میان حق و باطل ) است و قراردادى در این ماه شب قدر را و آن را بهتر از هزار ماه کردى پس اى

ذَالْمَنِّ وَ لا یُمَنُّ عَلَیْکَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَکاکِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنُّ

منت دارى که کسى بر تو منت ندارد منت نه بر من به آزاد ساختنم از آتش در میان آنانکه

عَلَیْهِ وَ اَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

بر آنها منت نهى و داخل بهشتم گردان برحمتت اى مهربانترین مهربانان

2) شیخ کفعمى(رحمه الله) در مصباح و بلد الامین از حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: هر کس این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجب بخواند، خداوند متعال گناهان او را مى آمرزد:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ،...الخ.(8)

3) مرحوم شیخ کلینى(رحمه الله) در کتاب کافى از ابوبصیر روایت کرده که امام صادق(ع) در ماه رمضان این دعا را مى خواند:

اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ

خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور

اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ

خدایا دارا کن هر ندارى را خدایا سیر کن هر گرسنه اى را خدایا بپوشان هر برهنه را

اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللّهُمَّ رُدَّ

خدایا ادا کن قرض هر قرضدارى را خدایا بگشا اندوه هر غمزده را خدایا به وطن بازگردان هر

کُلَّ غَریبٍ اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ

دور از وطنى را خدایا آزاد کن هر اسیرى را خدایا اصلاح کن هر فسادى را از کار

الْمُسْلِمینَ اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ اَللّهُمَّ

مسلمین خدایا درمان کن هر بیمارى را خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائى خود خدایا

غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ

بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل کن خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بى نیازمان کن از

الْفَقْرِ اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىءٍ قَدیرٌ

ندارى که راستى تو بر هر چیز توانایى

2ـ قرآن

بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان تلاوت قرآن است زیرا قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است، در حدیث آمده هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماههاى دیگر هر ماهى یک بار ختم قرآن سنت است و اقل آن هر شش روز است ولى در رمضان، هر سه روز یک ختم قرآن سنت است و اگر بتواند روزى یک قرآن ختم کند، خوب است.

3ـ ذکر و استغفار

دعا و ذکر صلوات و استغفار از گناهان، در این ماه بسیار تأکید شده. و نیز گفتن کلمه لا اِلهَ إِلّا اللّه. در روایتى مى خوانیم: وقتى ماه مبارک رمضان داخل مى شد امام زین العابدین(ع)جز به دعا و تسبیح و استغفار و تکبیر، سخن نمى گفت.

آداب افطار

1) افطار با غذاها و نوشیدنى هاى پاک و طاهر از حرام و مشتبه به حرام باشد.

بهتر آن است که به خرماى حلال افطار کند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر کس با خرماى حلال افطار کند، ثواب نمازش افزون گردد.

همچنین امام على(ع) فرمود: مستحب است با شیر افطار کند. افطار کردن به آب و نبات و حلوا و آب نیمِ گرم، به هر کدام که باشد نیز خوب است که رسول خدا(ص) با اینها افطار مى کردند.

2) به هنگام افطار دعاهاى کوتاهى که از معصومین(علیهم السلام) وارد شده است را بخواند مانند:

الف) اَللّهُمَ لَکَ صُمْتُ، وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ، وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ.

ب) امیرمؤمنان(ع) به هنگام افطار کردن، این دعا را مى خواند: بِسمِ اللّهِ، اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا، فَتَقَبَّلْ مِنّا، اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.

3) خواندن سوره قدر به هنگام افطار، پاداش بسیارى دارد.

4) در لقمه اول به هنگام افطار بگوید: بِسمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، اِغْفِرلى. که امام حسن مجتبى(ع) فرمود: کسى که آن را بگوید خداوند او را بیامرزد.

5) دعاکردن به هنگام افطار بسیار مفید است. در روایتى آمده است که رسول خدا(ص) مى فرمود: براى روزه دار به هنگام افطارش، یک دعاى اجابت شده مى باشد.

6) به هنگام افطار، صدقه دهد و روزه داران را افطار دهد هر چند در صورت عدم توانایى، به تعدادى خرما یا جرعه اى آب باشد، افطار دادن از مستحبات بسیار مؤکد است که سزاوار است مؤمنان آن را فراموش نکنند.

از رسول خدا(ص) نقل شده است که هر کس در ماه رمضان، مؤمن روزه دارى را افطار دهد، پاداش آزاد کردن بنده مؤمنى را دارد و سبب آمرزش گناهان او مى شود.

وقتى که اصحاب پرسیدند، توانِ چنین کارى نداریم، فرمود: آن کس که توان ندارد، مقدارى شیر یا قدرى آب و یا تعدادى خرما هم بدهد، خداوند به او چنین پاداشى را عطا مى کند.

2ـ دعا

1) خواندن دعایی که سید بن طاووس(رحمه الله) در اقبال روایت کرده است: هر کس در هر شب از ماه رمضان این دعا را بخواند، گناهان بسیارى از او آمرزیده مى شود:

اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على

خدایا اى پروردگار ماه رمضان که در آن قرآن را فرستادى و بر

عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ

بندگان روزه را در این ماه واجب کردى درود فرست بر محمد و آل محمد و روزیم گردان حج خانه

الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى کُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لى تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ

محترم خود کعبه را در این سال و در هر سال و بیامرز برایم این گناهان بزرگ را

فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ

که براستى نیامرزد آنها را جز تو اى بخشاینده و اى بسیار دانا

2) خواندن دعاى افتتاح در هر شب ماه رمضان

3ـ نماز

1) مستحب است در هر شب از ماه رمضان دو رکعت نماز خوانده شود به این نحو که در هر رکعت بعد از حمد سوره توحید را سه مرتبه بخواند و پس از سلام نماز بگوید:
سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفیظٌ لا یَغْفُلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ رَحیمٌ لا یَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قائِمٌ لا یَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا یَلْهُو. سپس هفت مرتبه تسبیحات اربعه و بعد بگوید: سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ، یا عَظیمُ اِغْفِرْ لِىَ الذَّنْبَ الْعَظیمَ.

در پایان نیز ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او. کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد خداوند متعال گناهان زیادى را از او بیامرزد.

2) در روایتى از امام صادق(ع) آمده است که هر کس در هر شب از ماه رمضان، سوره فتح را در نماز مستحب بخواند، در آن سال از بلاها محفوظ مى ماند.

3) بجا آوردن هزار رکعت نماز در طول شبهاى ماه رمضان.

درباره کیفیت بجا آوردن آن روایات مختلف است ولى آنچه در روایت «على بن مهران» از امام جواد(ع) نقل شده و گروه کثیرى از بزرگان آن را پذیرفته اند چنین است:
در دهه اول و دوم ماه مبارک رمضان، در هر شبى بیست رکعت نماز خوانده شود (هر دو رکعت به یک سلام) به این نحو که هر شب، هشت رکعتِ آن بعد از نماز مغرب و دوازده رکعت آن، بعد از نماز عشا و در دهه آخر، در هر شبى سى رکعت خوانده شود، هشت رکعت بعد از مغرب و بیست و دو رکعت، بعد از نماز عشا، که در مجموع هفتصد رکعت مى شود و باقیمانده آن که سیصد رکعت است در شبهاى قدر خوانده شود، یعنى در شب نوزدهم صد رکعت (به اضافه بیست رکعتى که قبلاً مى خواند) و در شب بیست و یکم صد رکعت (به اضافه سى رکعت) و در شب بیست و دوم نیز صد رکعت (به علاوه سى رکعت) که مجموعاً هزار رکعت مى شود.

پنج شنبه 27/5/1390 - 14:57
کامپیوتر و اینترنت

به گفته بنیانگذار اپل، موفقیت اپل از زمانی در روندی صعودی قرار گرفت که برنامه‌ریزی‌های استراتژیک خود را تغییر داد.

اپل حالا بر اساس نیاز کاربران و تقاضای موجود در بازار برنامه‌ریزی نمی‌کند بلکه برای کاربران جهان نیازهای جدید تعریف می‌کند.

به گفته استیو جابز - بنیانگذار اپل - استراتژی‌های اپل و "سس محرمانه‌یی" که کمپانی بر اساس آن اداره می‌شود، از عوامل اصلی این موفقیت فزاینده‌اند.

"سس محرمانه" همان منشاء طراحی‌های بی‌نظیر و هوش‌ربای محصولات اپل است که استیو جابز از آن با عنوان "هنر و تکنولوژی لیبرال" یاد می‌کند.

آی‌فون، گوشی هوشمند این کمپانی و آی‌پد، تبلت جادویی استیو جابز که پیش‌بینی می‌شود فروش آن تا پایان سال 2011 به 44 میلیون دستگاه برسد، نشان داد که چگونه این کمپانی می‌تواند محصولاتی انقلابی به جهان عرضه کند و در چشم‌ برهم‌زدنی همه دنیا را وسوسه کند که یکی از آن‌ها را تهیه کنند.

گذشته از این، آن‌طور که برایان مارشال، تحلیلگر اقتصاد تکنولوژی، به خبرگزاری آسوشیتد پرس گفته است: "اپل سودی به سرمایه‌گذاران خود می‌دهد که پیش از این هرگز دیده نشده بود."

اما چرا رقابت با اپل تقریبا غیرممکن است؟ بن باجارین، تحلیلگر دنیای فن‌آوری در مجله تایم می‌نویسد:«اپل در واقع متشکل از چهار کمپانی مستقل است: بخش نرم‌افزار، بخش سخت‌افزار، بخش خدماتی و بخش خرده‌فروشی از طریق اپل استور. اکثر کمپانی‌های تکنولوژیک حداکثر می‌توانند در یک یا دو بخش از آن‌ها موفق عمل کنند، در حالی که در اپل هر چهار بخش به‌طور هارمونیک مشغول کارند.»

رشد اپل با رشد کمپانی‌های نفتی قابل مقایسه نیست؛ اپل مانند اگزون موبیل وابسته به بهای نفت و اکتشاف میادین جدید نفتی نیست. آن‌چه این کمپانی را به این‌جا رسانده، فقط و فقط نوآوری‌های تکنولوژیک است و ساخت ابزارهایی که مردم برای داشتنش به هر دری می‌زنند؛ فارغ از این‌که جهان گرفتار رکود اقتصادی باشد یا نه، اپل مشتری‌های خاص خود را در سراسر جهان خواهد داشت. مشتری‌هایی چنان پر و پا قرص که اپل را به جایگاه «ثروتمندترین کمپانی موجود در جهان» رسانده‌اند.

پنج شنبه 27/5/1390 - 14:53
موبایل
مطالعاتی که اخیرا توسط مراکز تحقیقاتی انجام شد نشان می‌دهد جمعیت موبایل‌ها از تعداد مردم کره زمین فراتر می‌رود. اما به نظر می‌رسد انتظارات کاربران تلفن همراه کمتر برآورده می‌شود. مثلا 71 درصد از جمعیت کل کاربران موبایل انتظار دارند وب‌سایت‌ها مانند کامپیوتر با سرعت بالایی بارگذاری شوند. تقریبا دوسوم جمعیت کاربران وب در جهان توقع دارند وب‌سایت‌ها در تلفن همراهشان طی 3 ثانیه و حتی کمتر بارگذاری شود و اگر یک صفحه وب طی 5 ثانیه بارگذاری نشود، حدود سه‌چهارم کاربران تلفن همراه آن را رها می‌کنند. این قضیه تنها در مورد وب‌سایت‌ها نیست؛ باز کردن تصاویر و برنامه‌ها نیز با چنین رفتاری مواجه خواهند شد.

 

اما چه باید کرد؟ نکاتی هستند که رعایت کردن آنها به کاربران کمک می‌کند تا سرعت گوشی‌های نوکیای خود را بالا ببرند؛ مخصوصا گوشی‌های سری N:

1- ارسال پیام
بهتر است سعی شود پیام‌ها در کارت حافظه ذخیره شوند، نه در حافظه تلفن همراه.

2- تصاویر پس‌زمینه زنده
ممکن است این تصاویر زیبا به نظر برسند، اما قدرت پردازشگر را تضعیف می‌کنند.

3- حذف برنامه‌های غیرضروری
اگر از همه برنامه‌های نصب شده در تلفن همراه استفاده نمی‌شود و مانند گردوغبار تلفن همراه را پوشانده‌اند، بهتر است حذف شوند، زیرا تنها حافظه با ارزش تلفن همراه را اشغال می‌کنند.

4- انتقال تصاویر و ویدئوهای قدیمی
کاربران ممکن است تصاویر یا ویدئوهای زیادی را در گوشی خود ذخیره کنند؛ حتی بدون اینکه آنها را بشناسند. می‌توان آنها را در یک حافظه خارجی یا اکسترنال و یا در حافظه لپ‌تاپ ذخیره کرد؛ مهم‌تر از همه در شبکه‌های اجتماعی با دیگران به اشتراک گذاشت.

5- مدیریت قابلیت چندوظیفگی
چندوظیفگی یا اجرای چند برنامه با هم قابلیت بسیار سودمندی در تلفن همراه است، اما ممکن است باعث کند شدن گوشی و روند اجرای برنامه‌ها شود.

6- چک کردن حافظه مخفی یا Cashe به طور مرتب
یکی از نکات مفید پاک کردن حافظه Cashe مرورگر به صورت مرتب است. به جای این کار می‌توان از برنامه‌هایی نظیر NetQin Mobile Guard v3.0 نیز استفاده کرد. این برنامه به کاربر امکان می‌دهد تا فایل‌های به‌دردنخور حذف شوند و گوشی از بدافزارها در امان بماند.

7- نظارت بر ایمیل‌ها
کاربران همیشه ایمیل‌هایشان را چک می‌کنند، اما برای پاک کردن آنها فرصت کافی ندارند. بهتر است در قمست تنظیمات ایمیل، تعداد ایمیل‌ها محدود شوند.

8- کاهش سرعت بیتی
این تغییر اگر چه کم است، اما می‌تواند سرعت گوشی را ارتقا دهد. با استفاده از یک برنامه می‌توان سرعت بیتی MP3 را به کم یا متوسط کاهش داد تا فضای بیشتری ذخیره شود.

با عمل به این نکات و ترفندها فضای بیشتری در گوشی ذخیره می‌شود و سرعت آن افزایش پیدا می‌کند.

پنج شنبه 27/5/1390 - 14:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته