مشاهده مطالب کاربر

تعداد مطالب : 153

تعداد نظرات : 594

زمان آخرین مطلب : 5676روز قبل

محبت و عاطفه

گفت...

من نباشم اگر خدائی هست

گفت دیدی؟ چگونه آزردم

دل زود آشنای ساده ی تو!

گفت دیدی؟ که عاقبت کشتم

روح آزاد و اوفتادی تو!

گفت دیدی؟ چگونه بشکستم

اعتبار ترا ز خود خواهی !

گفت دیدی؟ که سوختم آخر

خرمن دوستی؛ ز گمراهی!

گفت دیدی؟ که دوستانه ترا

با چه نیرنگ؛ راندم از یاران!

گفت دیدی؟ که پاک فرسودم

تن غم پرورت؛ چو بیماران!

گفت دیدی؟ که از تو ببریدم

عشق دیرین نازنین ترا!

گفت دیدی؟ باشک و خون شستم

رنگ و بوی گل جبین ترا !

گفت دیدی؟ که جمله نیکی تو

با دو رنگی؛ ز یاد خود بردم!

گفت دیدی؟ که بعد از آنهمه صدق

کز تو دیدم؛ روانت آزردم!

گفت دیدی؟ که از سرت بیرون

کردم اندیشه ی وفاداری!

گفت دیدی؟ که در تو شد خاموش

آتش مهربانی و یاری !

گفت دیدی؟ که در زمانه ما

معنی دوستی دگرگون است!

گفت دیدی؟ که هر که این سودا

در سرش بود و هست؛ مغبون است!

گفت دیدی؟ که از حسادت و بغض

دوستی را ندیده بگرفتم !

گفت دیدی؟ که آنچه مدحم را

گفته ای... نا شنیده بگرفتم !

گفتم آری؛ یکایک اینها را

دیدم و اعتنا نکردم من

گله ی دوستانه ای هم؛ هیچ

از تو ای بی صفا؛ نکردم من

صبر کن تا که عکس کرده خویش

اندر آئینه ی زمان بینی

من نباشم اگر ؛ خدائی هست

هر چه دیدم؟ یکان یکان بینی

جمعه 23/9/1386 - 11:5

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

خواستگاری و نامزدی

رفتار مثبت و منفي

بگوييم/ با تجربه شده نگوييم/ شکست خورده

بگوييم/ مگه مساله داري نگوييم/ مگه مريضي

بگوييم/ عالي هستم نگوييم/ نسبتا خوب هستم

بگوييم/ ثروت کمي دارم نگوييم/ فقيرم

بگوييم/ قشنگ نيست نگوييم/ زشت است

بگوييم/ خوب هستم نگوييم/ بد نيستم

بگوييم/ مناسب من نيست نگوييم/ به درد من نمي خورد

بگوييم/ با اين کار چه لذتي ميبري نگوييم/ چرا اذيت ميکني

بگوييم/ شاد و پر انرژي باشيد نگوييم/ خسته نباشيد

بگوييم/ آسان نيست نگوييم/دشوار است

بگوييم/ دوست ندارم نگوييم/ متنفرم

بگوييم/ مساله دارم نگوييم/ مشکل دارم

بگوييم/ من انتخاب ميکنم نگوييم/ من نمي توانم

بگوييم/ بفرماييد نگوييم/ در خدمت باشيم

بگوييم/ طول مي کشد تا ياد بگيري نگوييم/ هيچ وقت ياد نمي گيري

بگوييم/ فرزندم خيلي پر تحرک است نگوييم/ فرزندم خيلي شيطان است

بگوييم/ مساله را خودم حل ميکنم نگوييم/ مساله به تو ربطي ندارد

بگوييم/ آرام باش نگوييم/ داد نزن

بگوييم/ شما را در شادي ها ببينم نگوييم/ غم آخرت باشد

بگوييم/ راست ميگي؟ راستي؟ نگوييم/ دروغ نگو

بگوييم/ خدا سلامتي بده نگوييم/ خدا بد نده

بگوييم/ هديه براي شما نگوييم/ قابل ندارد

جمعه 25/8/1386 - 16:16

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 1 ]

محبت و عاطفه

چند حرف حساب

اينگونه زندگي کنيم: ساده اما زيبا، مصمم امابي خيال، متواضع اما سربلند، مهربان اما جدي، سبز اما بي ريا، عاشق اما عاقل.

تا حالا کفشاتو نگاه کردي ؟؟ دو تا عاشق.دوهمراه که بي هم مي ميرن.با هم خاکي ميشن,بدونه هم زيره بارون نميرن, کاش آدما هم يه کم از کفشاشون ياد بگيرن.

دوست داشتن کساني که دوستمان مي‌دارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم.

ترجيح مي دهم طوري زندگي كنم كه گويي خدا هست و وقتي مردم بفهمم كه نيست، تا اين كه طوري زندگي كنم كه انگار خدا نيست و وقتي مردم بفهمم كه هست.

اگر از پايان گرفتن غم هايت نا اميد شده اي ، به خاطر بياور زيباترين صبحي که تا به حال تجربه کرده اي مديون صبرت در برابر سياهترين شبي هستي که هيچ دليلي براي تمام شدن نمي ديد ي.

دوستت داشتم... يادت هست؟ گفتم دوستت دارم... و تو گفتي کوچکي براي دوست داشتن رفتم تا بزرگ شوم ... اما انقدر بزرک شدم که يادم رفت دوستت دارم.

دنبال نگاهها نرو چون مي تونن گولت بزنن. دنبال دارايي نرو چون كه افول مي كنه . دنبال كسي باش كه باعث بشه لبخند بزني چون با لبخند مي شه يه روز تيره رو روشن كرد.

اگه يه روز کسي بهت گفت دوست دارم سعي نکن بهش بگي دوستش داري اگه گفت عاشقتم سعي نکن عاشقش بشي اگه گفت همه ي زندگيش تويي سعي نکن همه ي زندگيش باشي ِ چون يه روز مياد و بهت ميگه ازت مُتنفرم اونوقت تو نمي توني سعي کني ازش متنفر بشي.

دستم بوي گل مي داد. مرا به جرم گل چيدن گرفتند و محاكمه كردند هيچ كس با خود فكر نكرد كه شايد من گلي كاشته باشم

عشق مثل اب مي مونه مي توني توي دستات قايمش کني اما آخرش دستاتو باز مي کني مي بيني نيست. قطره قطره چکه مي کنه و بدون اينکه فهمي مي بيني دستت پر از خاطره هاست.

ماهي شده بود باورش. تور اگه بندازن سرش . ميشه عروسه ما هي ها. ماهيه باورش نبود. تور اگه بندازن سرش. نگاهه گرمه ماهي گير. ميشه نگاهه اخرش.

جمعه 25/8/1386 - 16:14

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 1 ]

محبت و عاطفه

بازم اي كاش.....

کاش یک دستگاهی دا شتیم به نام دروغ سنج می فهمیدم طرفمون به ما راست می گه یانه

کاش اینقد ر مردم دنیا یک رنگ بودند که اصلا نیازی به این دستگاه هم نداشتیم اینقدر یک

رنگ بودیم که همیشه سعی می کردیم صداقت داشته باشیم همیشه راستش را می گفتیم و

ای کاش هیچ وقت نمی گفتیم ای کاش ...

جمعه 25/8/1386 - 16:11

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

ملاقات بعد از .........

ديروز با يه دسته گل سرخ اومده بود به ديدنم

با يه نگاه مهربون همون نگاهي که سالها

آرزوشو داشتم و از من دريغ ميکرد

گريه کرد گفت دلش برام تنگ شده

ولي من فقط نگاش ميکردم

.وقتي رفت سنگ قبرم از اشکش

خيس شده بود .

جمعه 25/8/1386 - 16:9

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

تو تنها نيستي.....

دلت گرفته عزيزم ؟ گرفتاري ؟ بي پناهي ؟ بي کسي و بي هم

زبوني آزارت ميده ؟ قلب وغرورت شکسته ؟ فکر ميکني تنهات

گذاشتم عزيزم ؟

نه من اينجاپيشتم . فقط کافيه سرتو بالا کني و آغوش باز منو

ببيني که منتظر توست . بدو بيا عزيزم بدو... امضا : خدا

جمعه 25/8/1386 - 16:5

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

عاشق

نابینا گفت :دوستت دارم ماه گفت : تو که منو نمی بینی چطوری دوستم داری

نابینا گفت : اگه من می دیدمت عاشق زیباییت می شدم اما الان که نمی بینمت

عاشق خودت هستم .

جمعه 25/8/1386 - 16:3

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

آرزو

پیرزن و پیرمرد ۶۰ ساله به کافی شاپ رفته بوده ن تا سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رو در کنار هم جشن بگیرن . یه هو یه فرشته با بال های سفید جلوشون ظاهر شد و گفت : شما ۳۵ سال با هم زندگی کردین و زوج خوشبختی هستین . حالا هدیه ی من برای سالگرد ازدواجتون اینه که هر کدومتون می تونین یه ارزو بکنین ... پیرزن شاد شد و با خوشحالی گفت : وای چه خوب ! من ارزو می کنم که با همسر عزیزم یه دور تمام دنیا رو بگردم ! فرشته چوبدستی جادویی شوتکون داد و دو تا بلیت هواپیما تو دست پیرزن ظاهر شد . اما پیرمرد ... اون گفت : من ۳۵ سال با تو

زندگی کردم و تو رو خیلی دوست دارم ؛ لحظه ی رمانتیکیه ولی عزیزم ... چنین لحظه هایی ممکنه فقط یک بار تو زندگی ادم اتفاق بیفته ! متأسفم ... ولی من ارزو می کنم که یه زن ۳۰ سال جوون تر از خودم داشته باشم ! فرشته و پیرزن غمگین شدند ... اما فرشته سر بلند کرد و گفت : با اینکه انتظار چنین ارزویی را نداشتم و دلم به این کار راضی نیست ؛‌ اما ارزو ارزو است و من قول داده ام ... اجی مجی لا ترجی ... فرشته چوبدستی اش را برای بار دوم تکان داد و ... شترق ... ناگهان مرد به پیرمردی ۹۰ ساله تبدیل شد و به ارزویش رسید !

جمعه 25/8/1386 - 15:53

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

بی کس

you there With

and me here

I have no one

To discuss little things with

Like how the dew feels on the grass

Or big things like

What`s going on in the world

I have been lonely

Talking and thinking to myself

I now realize how essential it is

To have someone

To share oneself with.

تو آنجا و من اینجا

کسی رانداشتم تابااوازچیزهای کوچک بگویم

از دانه های شبنم بر تیغ علف،

یا از چیزهای بزرگ ،

از آنچه در جهان میگذرد.

تنها بوده ام ،

گفته ام با خود وبا خود در خیال بوده ام،

اکنون در یافته ام که،

داشتن کسی در کنار تا کجا حیاتی است.

( سوزان پولیس شوتز )

جمعه 25/8/1386 - 15:47

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

محبت و عاطفه

عشق

Love does not consist in gazing at each other , but in looking outward

in the same direction.

عشق آن نیست که به هم خیره شویم، عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم.

جمعه 25/8/1386 - 15:40

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 0 ]

3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

مورد توجه ترین های هفته اخیر

لینک ها

فعالترین ها در ماه گذشته

(0)فعالان 24 ساعت گذشته

مرور بخشها

دین

زندگی

جامعه

فرهنگ

دین

زندگی

جامعه

فرهنگ

من نباشم اگر خدائی هست

تبیان، دستیار زندگی

در حال بار گزاری ....

همه

متن

فیلم

صدا

تصویر

دانلود

مرور بخشها دین زندگی جامعه فرهنگ

دین

زندگی

جامعه

فرهنگ

من نباشم اگر خدائی هست

مرور بخشها

دین

زندگی

جامعه

فرهنگ