1329ش: 16اسفند 1329 (و در آن سال برابر با هفتم مارس 1951) سپهبد حاجعلی رزم آرا نخست وزیر وقت كه برای شركت در یك مجلس ترحیم به مسجد شاه (واقع در بازار تهران) رفته بود با گلوله خلیل طهماسبی، از اعضای جمعیت فدائیان اسلام كشته شد و دو روز بعد حسین علاء برجای وی نشست و نخست وزیر شد و از یكم فروردین 1330در تهران حكومت نظامی برقرار كرد.
طهماسبی در بازجویی گفته بود كه چون رزم آرا خائن به ملت بود او را كشتم. چهار روز پیش از این رویداد، جمعیت فدائیان اسلام در همان مسجد اجتماعی برپا كرده بود و از رزم آرا كه با ملی شدن نفت وطن مخالفت می كرد شدیدا انتقاد كرده بود.
روز بعداز رویداد، آیة الله كاشانی اقدام خلیل طهماسبی را در كشتن رزم آرا امری واجب اعلام داشت و از طهماسبی به عنوان نجات دهنده ملت یاد كرد.
یك روز پس از كشنه شدن رزم آرا، كمیسیون ویژه (نفت) مجلس به ریاست دكتر محمد مصدق، طرح ملی شدن نفت را كه رزم آرا با آن مخالفت می كرد به تصویب رساند. برغم اعتراض دولت انگلستان، مجلس شورای ملی 24 اسفند و سنا چهار روز بعد بر این مصوبه صحه گذاردند كه 29 اسفند به صورت قانون در آمد. 29 اسفند یک روز ملی اعلام شده است و تعطیل عمومی است. گزارش های آن زمان روزنامه های تهران نشان می دهد كه از 17 اسفند (روز تصویب طرح ملی شدن نفت در کمیسیون ویژه مجلس) تا پایان سال 1329 تظاهرات و شادمانی ایرانیان یك لحظه قطع نشده بود.
اعضای كمیسیون ویژه نفت كه تشكیل آن محصول سالها تلاش ملت ایران برای ملی كردن صنعت نفت خود بود یكم تیرماه آن سال (سال 1329) انتخاب شده بودند كه شاه چهار روز بعد به طور غیر منتظره (و بدون استعلام قبلی تمایل مجلس) سپهبد حاجعلی رزم آرا رئیس ستاد ارتش را به نخست وزیری منصوب كرد. روز بعد از این انتصاب، هنگام ورود رزم آرا به مجلس برای معرفی خود و وزیرانش، دكتر مصدق آن چنان با خشم به دیكتاتوری شاه اعتراض كرد كه ازحال رفت و بیهوش بر زمین افتاد. شاه پس از حادثه 15 بهمن 1327 كه در دانشگاه تهران به سوی او تیراندازی شده بود دیكتاتوری پیشه كرده بود. به این ترتیب، دوران نخست وزیری هفت ماه و بیست روزه رزم آرا درگیری لاینقطع او و مجلس بود. در آن مدت مخالفت مردم با رزم آرا كه او را مامور جلوگیری از استیفای حقوق خود می دانستند و نیز درگیری پاره ای ازنمایندگان مجلس و مطبوعات با وی ادامه داشت.
مجلس ماهها بعد ضمن تصویب طرحی خلیل طهماسبی را از مجازات معاف كرد و از زندان آزاد شد که پس از براندازی 28 امرداد، این قانون لغو و وی، نواب صفوی رئیس و تنی چند از اعضای جمعیت فدائیان اسلام در یک روز و در کنار هم تیرباران شدند.
322پیش از میلاد:ارسطو فیلسوف یونان باستان كه گفته بود آموزگارش افلاتون را دوست دارد، ولی «حقیقت» را بیشتر از او، هفتم مارس سال322 پپش از میلاد (16 اسفند) درگذشت. وی به سال 384 پیش از میلاد درشهر بندری ستاگیروس در شمال شبه جزیره یونان به دنیا آمده بود.
ارسطو كه نظراتش در باره فلسفه، منطق، اخلاقیات، سیاست، فلسفه طبیعت، ماوراء طبیعت، هنر، روح و روانشناسی در 25 كتاب جمع آوری و در قرن یکم پیش از میلاد به «رم» انتقال و تكثیر شده است از هفده سالگی به آتن رفته و 20 سال شاگرد افلاتون بود. پس از فوت افلاتون، ارسطو حاضر نشد جای اورا به عنوان رئیس «آكادمی» بگیرد و به «ارناتوس» رفت و مشاور پادشاه این منطقه شد كه سه سال بعد امپراتوری ایران آرناتوس و نواحی اطراف آن را متصرف شد و ارسطو از آنجا به مقدونیه رفت و پادشاه این سرزمین وی برای آموزش و پرورش پسر 13 ساله اش «اسكندر» استخدام كرد. ارسطو با امكاناتی كه پادشاه مقدونیه برایش فراهم آورده بود به تحقیق در باره طبیعت پرداخت و پس از اتمام دوره آموزش اسكندر به آتن رفت و در آنجا مدرسه «لیسیوم Lyceum » را بازكرد و به تدریس و تحقیق مشغول شد. در طول تدریس، شاگردش «تئوفراستوس» از بیانات او یادداشت بر می داشت كه باقی مانده اند.
پس از درگذشت اسكندر در سال 323 پیش از میلاد در بابل، آتنی ها كه از سلطه مقدونی ها راضی نبودند و ارسطو را مورد حمایت اسكندر و مربّی او می دانستند با آن اندیشمند به مخالفت برخاستند و همان اتهامی را كه قبلا به سقراط وارد ساخته و اورا مجبور به نوشیدن جام زهر كرده بودند؛ به ارسطو هم وارد آوردند: اتهام «بسط بی ایمانی میان جوانان». ارسطو که اعدام خودرا قطعی می دید به شهری دوردست (که با آتن قرارداد استرداد مجرمین نداشت) فرار كرد و طولی نكشید كه در همانجا بر اثر بیماری معده درگذشت.
1913م:تكاهیونواكه Tekahionwake (امیلی پالین جانسون) شاعر و نویسنده بومی (سرخپوست) كانادایی هفتم مارس 1913 در «وانكور» درگذشت. وی كه از سرخپوستان Mohwak
موهواك بود در سال 1861 در اونتاریو در یك منطقه رزرو (به نام رزور ملت ششم!) به دنیا آمده بود.
«امیلی» در اشعارش كه عمدتا به زبان انگلیسی است به بومی بودن (سرخپوست بودن) خود افتخار كرده است. قبیله موهواك هنگام ورود مهاجران فرانسوی ـ انگلیسی به آمریكای شمالی در منطقه وسیعی از ایالت نیویورك تا اونتاریو و كوبك (كانادا) زندگی می كردند كه دربدر شدند!، اراضی شان توسط مهاجمان تصاحب و خودشان (آنان كه زنده و باقی مانده بودند) در ایالات متحده در رزرویشن ها و در كانادا در «رزرو» ها قرارداده شدند.
161م:آنتونینوس پیوس Antoninus Pius امپراتور روم، از سال 138 تا 161 میلادی، هفتم مارس سال 161 در گذشت. وی امپراتوری صلح طلب و مخالف جنگ غیر ضروری بود و سنای روم را مجبور كرده بود كه «جنگ غیر ضروری» را تعریف كند و این تعریف را به تصویب برساند و قانون كند. به همین سبب در دوران حكومت او میان روم و ایران جنگ بزرگی روی نداد و دو كشور اختلافات خود مخصوصا بر سر ارمنستان را از راه مذاكره حل كردند و بلاش سوم شاه وقت ایران از این فرصت استفاده كرده و دست به عمران و آبادانی زده بود. تنها خشونت دوران امپراتوری «پیوس» شورش طایفه انگلیسی «بریگانتس» در منطقه یوركشایر بود.
از كارهای جالب پیوس تعیین دو جانشین برای خود بود و وصیت كرده بود كه هر دو با هم امپراتور باشند تا قدرت مردم آزاری به دست نیاورند و هر كدام كه بد شود مردم به دیگری متوجه شوند. پیوس مراسم نهصدمین سالگرد تاسیس شهر «رم» در 21 آوریل سال 147 میلادی را با شكوه هر چه تمامتر برپا ذاشت. توجه پیوس عمدتا به ایجاد ساختمانهای تازه و عمران و اصلاح امور اداری بود.
پس از مرگ پیوس سنای روم یكی از دو نفری كه او معرفی كرده بود ــ ماركوس اورلیوس ــ را امپراتور و «لوسیوس وروس» نفر دیگر را «نایب امپراتور» و به اصطلاح «كمك امپراتور» تعیین كرد.
161م:«ماركوس اورلیوسMarcus Aurelius» هفتم مارس سال 161 میلادی امپراتور روم شد. همان روز «آنتونیوس پیوسPius» امپراتور قبلی روم درگذشته بود. چند ماه پس از آغاز امپراتوری ماركوس، بلاش سوم شاه ایران از دودمان اشكانیان درصدد اخراج رومیان از شرق مدیترانه برآمد، نیروهای رومی را در غرب فرات شكست داده و از سوریه بیرون رانده و حكمران ارمنستان را كه به طور پنهانی با رومیان دوستی می كرد بركنار و «تیگران» را برجایش نشانیده بود.
برای جلوگیری از پیشروی ایرانیان در غرب، ماركوس «لوسیوس وروسLucius Verus» نایب امپراتوری (شریك خود در سلطنت) را ماموریت شرق داد ولی توصیه كرد كه بكوشد مسئله را با ایران از طریق مذاكره حل كند تا جنگ.
وروس با سپاهی كامل و چند ژنرال ازجمله ژنرال «گایوس كاسیوسGaius cassius» عازم شرق شد، ولی بلاش سوم حاضر به مذاكره او نشد. وروس كه چنین دید تصمیم به جنگ گرفت. بلاش تاكتیك نظامی اشكانیان را بكاربرد و نیروهایش را به آن سوی فرات بازگردانید تا در محل مناسبی وارد جنگ شود.
وروس به ماركوس اطلاع داد كه ارتش ایران سوریه را ترك كرده و به آن سوی فرات بازگشته و به بازگشت به پایتخت (تیسفون) در كنار دجله ادامه می دهد. در این هنگام میان نیروهای رومی بیماری مرموزی بروز كرد كه «دیوكاسیوس» مورّخ رومی آن را طاعون گزارش كرده و برخی دیگر نوعی آبله و یا سرخك (بیماری عفونی واگیردار) نوشته اند. وروس ژنرال كاسیوس را در سوریه گذارد و با بخشی از یگانها به رم بازگشت و آن بیماری را هم با خود به آنجا برد.
بیماری منتقل شده از شرق سالها بلای جای اروپاییان بود. دیوكاسیوس جمع تلفات اروپا از این بیماری را پنج میلیون تن (!) ذكر كرده است. این بیماری تا سال 180 میلادی در اروپا باقی بود و در این سال ماركوس اورلیوس هم به آن مبتلا شد و درگذشت. گزارش شده است كه این بیماری «وروس» را هم از پای درآورده بود. اورلیوس كه در همه گیری دوم به این بیماری دچار شده بود قبلا با كودتای ژنرال كاسیوس در سوریه، شورش ژرمن ها در اروپای مركزی و ایلریایی ها در بالكان رو به رو شده بود زیرا كه تلفات ناشی از طاعون، نیروهای مسلح روم در اروپا را به یك سوم تقلیل داده بود.
دیوكاسیوس نوشته است كه بیماری 15 سال (از سال 165 تا 180 میلادی) ادامه داشت و هر روز تنها دو هزار نفر را در شهر رم می كشت و «وروس» 11 سال پیش از ماركوس از این بیماری درگذشته بود.
«ماركوس اورلیوس» درعین حال یك فیلسوف رواقیStoic Philosopher و یك نویسنده بود و یكی از تالیفاتش كه به زبان انگلیسی ترجمه شده و تا به امروز در دسترس و مورد استفاده است «مدیتیشنز Meditations» عنوان دارد.
321م:كنستانتین یكم امپراتور معروف روم هفتم مارس سال 321 میلادی، زمانی كه هنوز مسیحیت در قلمرو روم رسمیت نیافته بود فرمانی صادركرد كه در آن یكشنبه ها (روز خدای خورشید ـ خورشید غیر قابل فتح شدن Solis Invicti= Sol invictus ـ روز خورشیدSun_ Day = ،sunday) روز استراحت و تعطیل عمومی اعلام شد. این تعطیلی هفتگی به تدریج تعمیم یافته و رنگ مذهبی هم به خود گرفته است زیرا كه در جهان مسیحیت معمولا در این روز مردم برای دعا و شنیدن موعظه به كلیساها می روند.
كنستانتین مسیحی نبود و دهها سال پس از او، مسیحیت در قلمرو امپراتوری روم رسمیت یافت.
1765م:ژوزف نایپس Joseph niepce نخستین عكاس جهان هفتم مارس 1765 در فرانسه به دنیا آمد. توجه وی به گرفتن عکس و ساختن دوربین و داروی مربوط از دهه دوم قرن نوزدهم آغاز شده بود. نایپس که به خاصیت سیاه شده سیلور کلوراید (ملح نقره) در برابر نور و به نسبت تابش آن پی برده بود پس از انجام همین تجربه روی ماده شیمیایی «بیتومن»، به ساخت دوربین همت گماشت و جعبه ای تهیه کرد كه یك روزنه برای ورود نور در آن تعبیه شده بود. این روزنه دریچه ای متحرك داشت. نایپس در ضلع دیگر جعبه، مقابل این دریچه و به فاصله معیّن یك قطعه فلز بشقاب مانند قرار می داد كه رویش را لعابی از ماده شیمیایی «بیتومن» پوشانده بود. این ماده كه نسبت به نور حساس بود، متناسب با نور وارده از روزنه، فلز را سیاه می كرد كه پس از شستن فلز اثر نور به صورت سیاهی در آن باقی ماند كه همانا عكس اشیاء بود، ولی دوام چنین عکسی طولانی نبود.
نایپس نخستین عكس ماندنی را در سال 1827 میلادی از پشت پنجره اطاق خود درپاریس كه در طبقه دوم ساختمان قرار داشت برداشت كه در كتابهای «تاریخچه عكاسی» عنوان آن را «منظره ای از پنجره» نوشته اند. این، نخستین عكس ثابت و بادوامی است كه در جهان برداشته شده است. ژوزف نایپس برای برداشتن این عكس هشت ساعت وقت صرف كرده بود. نایپس در سال 1833 درگذشت و «لوئی داگر» فرانسوی و تالبوت و هرشل انگلیسی به تكمیل فن عكاسی همت گماشتند و موفق شدند. «ماتیو بریدی» آمریکایی اوایل دهه 1860 و درجریان جنگ داخلی آمریکا فتو ژورنالیسم (عکس خبری) را ابتکار کرد. از زمان ایجاد دوره آموزش روزنامه نگاری در دانشگاهها، یکی از تکالیف دانشجویان این رشته ساختن دوربینی شبیه دوربین نایپس (جعبه چوبی) و گرفتن عکس با این دوربین و به همان صورت و چاپ کردن این عکس در تاریکخانه دپارتمان (گروه آموزش روزنامه نگاری) است.
2008م:پنجم مارس 2008 موشك كروز «برهموسBrahMos» ساخت مشترك روسیه و هند باردیگر آزمایش شد. این موشك كه سرعت آن سه برابر موشك های توماهاك Tomahawk آمریكاست هدف تعیین شده را در فاصله 350 كیلومتری نابود كرد. حداكثر برد این نوع موشك پانصد كیلومتر است و می تواند از زمین، دریا و هوا شلیك شود. آزمایش این موشک پنجم مارس از ناوشكن هندی راجپوتRajput صورت گرفت. اعلام شده است که فعلا در نظر است كه سه هزار دستگاه از این نوع موشك ساخته شود؛ هزار دستگاه برای ارتش هند و دو هزار دستگاه برای فروش به كشورهای دیگر.
2008م:فیدل كاسترو رهبر انقلاب و بنیادگذار جمهوری سوسیالیستی كوبا كه پس از كناره گیری از ریاست شورای كشور و فرماندهی ارتش، به نوشتن مقاله پرداخته است در مقاله ای كه به تاریخ سوم مارس 2008 انشاء شده و در روزنامه «گرانما» انتشار یافته بود؛ تنش وقت در مرزهای كلمبیا با ونزوئلا و اكوادور را فتنه دولت واشنگتن خوانده بود که تغییر چهره آمریکای لاتین آن را متوحش و نگران ساخته است. این تغییر چهره و برکنار شدن دست نشاندگان واشنگتن به این سرعت و یکی پس از دیگری خلاف انتظار این دولت بوده است. كاسترو در این مقاله از دولت واشنگتن به نام «امپراتوری یانكی» یاد کرده بود.
تنش در آمریكای لاتین از یکم مارس2008 و پس از ورود كماندوهای كلمبیا به خاك اكوادور و حمله به یك مخفیگاه چریكهای چپگرای كلمبیایی در اکوادور آغاز شده بود كه ضمن آن 25 چریك و ازجمله یكی از فرماندهان آنان كشته شده بودند. در پی این رویداد، ونزوئلا و اكوادور به حالت اعتراض مناسبات سیاسی خود با كلمبیا را قطع كرده، مرزهای مشترك را بسته و واحد های نظامی متعدد به مرز فرستاده بودند. درپی این دو دولت، دولت نیكاراگوئه هم مناسبات سیاسی خود با كلمبیارا به حالت تعلیق درآورده بود. دولت های ونزوئلا و اكوادور تجاوز كلمبیا به اکوادور را نوعی اعلان جنگ خوانده بودند. دولت كلمبیا بعدا در نشست سازمان كشورهای قاره آمریكا از این عمل خود عذرخواهی كرد و تنش فروکش کرد. سران سه کشور از چهار کشور درگیر در این قضیه اکوادور، ونزوئلا و نیکاراگوئه سوسیالیست هستند و آمریكای لاتین عمدتا توسط چپگرایان اداره می شود.
فیدل کاسترو در مقاله سوم مارس 2008 نوشته بود صدای طبلی که از آمریكای لاتین بلند شده نتیجه یك نقشه جنایتكارانه و تفرقه افکنانه دولت واشنگتن است و وجدانی یافت نمی شود كه «امپراتوری یانكی» را در این كار متهم نداند. همه می دانند كه رئیس جمهور كلمبیا متحد دولت واشنگتن است ولی ما جملگی باید کوشش کنیم که صدای این طبل خاموش شود و طبل دیگری هم به صدا در نیاید.
مقاله های كاسترو که حاوی نظرات او پیرامون مسائل روز، همچنین اندرز، مطالب فلسفی و آموزنده هستند پس از انتشار بلافاصله توسط خبرگزاری ها مخابره و در رسانه های سایر ملل نقل می شود.
2009م:سوم مارس 2009 فیدل كاسترو بنیادگذار نظام سوسیالیستی كوبا كه از 2008، در 82 سالگی و پس از نیم قرن رهبری مستقیم کشوش خودرا بازنشسته كرده و به مقاله نویسی و دادن اندرز به لاتین های قاره آمریكا و دیدار با رهبران آنان و سایر ملل پرداخته است در مقاله ای كه در وب سایت او و نیز روزنامه "گرانما" و به نقل از آنها در سراسر جهان انتشار یافت از تصمیم برادر و جانشین خود ـ رائول كاسترو رئیس جمهور كوبا در بركنار كردن از سمت و انتقال به سمت های دیگر 30 مقام كوبایی دفاع كرد و نوشت كه این اقدام موّجه بود و او آن را تایید كرده است زیرا كه در این افراد حس جاه طلبی، قدرت خواهی و شیفته میز بودن بروز كرده بود، وضعیتی كه مآلأ به زیان نظام كوبا، كوباییان و انفعال دوستانمان در گوشه و كنار جهان تمام می شد.
كاسترو در مقاله خود كه لازم است مفاد آن در تاریخ بماند تا یادآور دولتمردان ملل باشد و برای سران دولت های با نظامی ایدئولوژیك الگو قرارگیرد ضمن اشاره به تغییر سمت داده شدگان نوشته بود: در وجود این افراد و بویژه دو تن از آنان [اشاره به فلیپ پرز روكو Felipe Perez Roque وزیر امور خارجه 43 ساله سابق و Carlos Lage پنجاه و هفت ساله معاون سابق شورای دولتی و دبیر کنار گذارده شده شورای وزیران کوبا و هر دو کمونیست] كشش و اشتیاق به میز و مقام پدیدآمده بود [كه از عوامل مادیگری و دنیا دوستی است]؛ حال آنكه مفهوم داشتن مقام عمومی؛ داوطلب فداكاری كردن و خدمت تمام عیار به مردم و وطن است نه به خود و ارضاء شهوت قدرت. از میان این چند نفر دو نفرشان به گونه ای خودرا چسبیده به میز و مشتاق ارتقاء به مقام بالاتر نشان داده بودند كه دشمن خارجی [دولت واشنگتن] دچار توهّم و حساب باز كردن روی آنان شده بود و در انتظار روزی نشسته بود كه آنان برسر كار آیند و .... اینان چه فداكاری برای ملت كرده بودند كه در انتظار ترفیع و ارتقاء باشند؟. جاه طلبی و برتری جویی ناشی از حس خودخواهی است [نه مردم خواهی]| كه در شأن یك انسان واقعی و ارزشمند نیست. اینان با این حس، افراد بی ارزشی بودند. «مقام عمومی» این نیست كه به خواست فرد و تماشای بازی اش در شو (نمایش) به او بدهند؛ جامعه باید برود و از فردی كه به شایستگی و امانتداری و توان فداكاری او اعتماد كامل یافته بخواهد، اصرار كند [التماس كند] تا آن را بپذیرد ـ بپذیرد برای چی؟، برای خدمت بی دریغ به جامعه، فداکاری و ازخودگذشتگی.
فیدل كاسترو در مقاله خود افزوده بود: در نوشتن این مطالب درنگ نکردم تا خبرگزاری های [اصطلاحا] جهانی یقه پاره نكنند و درباره این تغییرات هرچه را كه می خواهند[خواست صاحبانشان است] بنویسند و كاهی را كوه كنند و باعث سوء تفاهم و دلسردی دوستان كوبا شوند. فلیپ پرز روكو قبلا رئیس دفتر فیدل کاسترو بود.
درهمین روز (سوم مارس 2009) فیدل كاسترو در هاوانا و در اقامتگاه خود با لئونل فرناندز Leonel Fernandez رئیس جمهور «دومینیكن ریپابلیك» ملاقات كرده بود (عكس بالا) ـ دو جمعه پیش از آن، كاسترو و در یك روز دو بار با هوگو چاوس رئیس جمهور ونزوئلا دیدار كرده بود. چاوس در پی پیروزی در رفراندم 15 فوریه آن سال به هاوانا رفته بود تا درباره گام های بعدی اش با فیدل كاسترو تبادل نظر كند. وی در این سفر كه هر چند ماه یكبار تكرار می شود با رائول هم مذاكره كرده بود (عكس زیر)
2009م:پنجم مارس 2009نخستین اعلام جرم علیه یک ماشین فعال در اینترنت در دفتر یک دادگاه فدرال (سراسری) آمریکا مستقر در ایالت ایلی نوی ثبت شد. در این اعلام جرم، «کرگس لیستCraigslist» بزرگترین کانون آنلاین آگهی های کلاسه شده (نیازمندی ها) متهم به اشاعه خودفروشی و تامین وسیله و گسترش فحشا شده بود. اعلام جرم کننده سرکلانتر پلیس شهرستان پنج میلیون و سیصد هزار نفری کوک (کوک کاونتی Cook County شامل شهر شیکاگو و دهها شهر کوچک و بزرگ دیگر) است. کلانتر «تام دارت» Sheriff "tom Dart" در اعلام جرم خود نوشته بود که زنان خودفروش از طریق دادن اعلان به این سرویس آنلاین که تنها در ایالات متحده ماهانه 40 میلیون دیدارگر دارد به زبان و عباراتی غیر مستقیم و اشاره و استعاره جلب مشتری می کنند و ماموران او دهها مورد از این خودفروشی را کشف و مرتکبان را دستگیر کرده، به دادگاه سپرده و زندانی شده اند و وضعیت به همین صورت است در سایر نقاط. همین چند روز پیش 35 زن در فلوریدا که از این طریق جلب مشتری می کردند دستگیر و زندانی شدند. کلانتر «دارت» در اعلام جرم خود از کانون آگهی آنلاین «کرگس لیست» که در عین حال آکنده از اعلان فروش و اجاره خانه و اشیاء، شغل، یافتن معلم سرخانه و ... است به عنوان بزرگترین وسیله تسهیل فحشاء در آمریکا نام برده و ادامه درج آگهی های معروف به «Erotic Ads اراتیک ادز» را بزرگترین آسیب به سلامت جامعه خوانده بود.
وی ضمن تشریح خطر انتقال خودفروشی از خیابان و براثل (Brothel = فاحشه خانه) به اینترنت که در دسترس خانواده هاست؛ به گزارشگران رسانه ها گفته بود که ابزارهای آزادی بیان نباید برای بسط فساد بکار روند و انتشار این نوع آگهی ها (اراتیک ادز) سوء استفاده از آزادی بیان است و باید از آن جلوگیری شود و او که منتخب مردم "شهرستان کوک" است گام نخست را در این راه برداشته است.
چینیان از دیرزمان هربار که مقامات آمریکایی از محدودیت در آن کشور سخن به میان آورده بودند اشاره به خروج آنلاین های آمریکا از کنترل و انتشار چنین مطالبی کرده بودند.
1530: هنری هشتم پادشاه وقت انگلستان پس از این كه شنید پاپ با طلاق گفتن زن او مخالفت كرده اعلام داشت كه از این پس، او خودش رئیس كلیسای انگلستان خواهد بود، نه پاپ؛ و به این ترتیب كلیسای انگلستان استقلال یافت.
1876: گراهام بل آمریکایی متولد1847 و متوفا در 1922 اختراع خود، تلفن را در آن کشور به ثبت داد.
1902: بوئرها (مهاجران هلندی آفریقای جنوبی) در ناحیه توین بوش واقع در ترانسوال نیروهای انگلیسی را شكست دادند.
1945: «تیتو» تا تدوین یك قانون اساسی و تعیین نظام یوگوسلاوی قدرت را در این كشور كه در دوران جنگ جهانی دوم به اشغال آلمان در آمده بود به دست گرفت.
1969: حزب كارگر اسرائیل كه حزب حاكم بود بانو «گلدا مایر» 71 ساله را نامزد نخست وزیری كرد كه وی ده روز بعد كار خود را در این سمت آغاز كرد و تا سوم ژوئن 1974 ادامه داد. وی قبلا وزیر كابینه بود. گلدا مایر متولد شهر «كی اف» اوكراین در هفت سالگی با خانواده اش به شهر میلواكی آمریكا مهاجرت و پس از تحصیلات در همانجا معلم شده بود كه بعدا و زمانی كه هنوز جوان بود برای اقامت دائم به فلسطین رفته بود.
1989: بر سر "سلمان رشدی"، روابط جمهوری اسلامی ایران با انگلستان تیره شد و به حالت تعلیق درآمد.
2008: بهای نفت خام به بالاترین حد خود تا این روز رسید و هر بشكه نفت خام سبك و شیرین برای تحویل در ماه آوریل، در بازار نیویورك 105 دلار و 45 سنت معامله شد.
2008: در یك انفجار انتحاری در خیابان عطار بغداد كه متعاقب یك انفجار عادی روی داد 54 تن كشته و 123 نفر مجروح شدند. انفجار نخست باعث جمع شدن مردم جهت كمك به مجروحین شده بود كه دراین لحظه فردی در میان این جمع خود را منفجر كرد كه تاكتیك نسبتا تازه ای است.
منبع:iranianshistoryonthisday.com