تبیان، دستیار زندگی

وحشت نکنید اما آدرسهای اینترنتی در حال اتمام است.

به گزارش سی ان ان، نه آدرسهای اینترنتی بلکه آی پی آدرس های اینترنتی است که رو به اتمام است. به گفته کارشناسان در کمتر از یک سال آینده ادرسهای اینترنتی که به صورت شماره های آی پی هستند تمام می شوند و کاربران به شکل کنونی قادر به استفاده از آن نخواهند بود.

گفتنی است هر وسیله سخت افزاری یک آی پی یا شماره یونیک و بی همتا دارد که هنگام اتصال به اینترنت قابل شناسایی و ورود و خروج است. به نوشته سایت ریدرایت وب، ابزارهای بسیار زیادی وارد بازار شده و می شوند و بیم آن می رود که آی پی ها به اندازه کافی وجود نداشته باشد که این ابزار از طریق آنها به اینترنت متصل شوند.

ریچارد مک مانوس توسعه فناوری هایی مانند آر.اف.آی.دی ، حسگرهای جدید دیتا، گرید های هوشمند و ابزارهای هوش مصنوعی در صنایع مختلف و تلفن های همراه و هوشمند را از جمله این ابزار می داند. اما به گفته وی دلیل عمده افزایش بی سابقه تلفن های همراه متصل به اینترنت است که تقریبا بازار را اشباع نموده است.

تحت پروتکل های موجود آی پی نسخه چهار با ۳۲ بیت دیتا (متعلق به دهه ۱۹۸۰) می توان از ۴ میلیارد آی پی برای انواع ابزارهای الکترونیکی و رایانه ای بهره جست که مطابق پیش بینی ها تا انتهای سال میلادی ۲۰۱۰ به پایان می رسد. مطابق نوشته موجود در ریدرایت وب تنها ۳۴۳ روز به این تاریخ باقی مانده است. تنها ۶ درصد از آی پی نسخه چهار باقی مانده و در حال حاضر مخابرات در بسیاری از کشورها از نسخه محدود چهار به روی نسخه جدید شش سوئیچ کرده اند.

گوگل و فیس بوک جزو شرکتهای بزرگ اینترنتی هستند که قرار است بزودی روی نسخه جدید سوئیچ کنند. البته این کار از نظر فنی وقت گیر و دردسر ساز نیز هست.

آی پی نسخه شش نیز تا ۱۰ سال قابل دسترسی خواهد بود و البته از طریق تکنیکهایی مانند NAT می توان چندین ابزار را روی یک ای پی منتقل کرد که این نیز به عنوان چاره جویی در نظر گرفته شده است.

منبع:c.n.n

تکنولوژی همه چیز را آسان کرده و این آسانی با خودش توقع سهولت آورده، ارتباط آسان انگار ما را متوقع کرده به آسانی به دست بیاوریم، عجول باشیم و کم طاقت. تناقض همین جاست: آنچه سهل است ارتباط با آدم دیگریست نه روحش ، شناختش و داشتنش. تکنولوژی نمی‌تواند از روح انسان راز زدایی کند. عشق هنوز و احتمالن تا همیشه، یک راز است. راز، طاقت می‌خواهد؛ طاقت، صبر؛ صبر، امید؛ امید، رویاپردازی؛ رویاپردازی، فاصله

 
براد پیت از غرق شدن یکی از طرفداران جوانش در رودخانه ونیز جلوگیری کرد.
این بازیگر که برای نمایش فیلم جدیدش با نام "پس از خواندن بسوزان" در جشنواره ونیز در ایتالیا حضور داشت، جان پسری را که برای عکس گرفتن از این ستاره هالیوودی در کانال آب افتاده بود نجات داد.
به محض این که این پسر جوان در کانال افتاد براد پیت خم شد، دستش را دراز کرد و سریع او را از آب بیرون کشید.

یکی از حاضران در صحنه گفت: "اطراف براد پیت پر از عکاس بود و این پسر از انداختن عکسی از بازیگر محبوبش ناامید شده بود که سعی کرد در میان جمعیت راهی برای خود باز کند که ناگهان به داخل کانال آب افتاد. براد پیت هم سریع عکس العمل نشان داده و در آخرین لحظه دست او را گرفته و وی را نجات داد."

لازم به ذکر است که بعد از این حادثه که ممکن بود پایان ناگواری داشته باشد، براد پیت با این طرفدار سمجش یک عکس انداخت.
همچنین برا د که اخیرا از آنجلینا جولی صاحب دو فرزند دوقلو به نام های ناکس لئون و ویوین مارشلین شده است عنوان کرد که دوست دارد دو فرزند دیگر هم داشته باشد.
وقتی از وی در مورد فرزندانش سوال شد، در جواب گفت: "حال دوقلوها خیلی خوب است اما تا سال آینده دوتای دیگر خواهم داشت."

البته نباید فراموش کرد که این زوج خیرخواه و بزرگوار کلیه منافع این قراردادها را به مؤسسه خیریه جولی و پیت اهدا نمودند تا در امور عام المنفعه مورد مصرف قرار گیرد.

اما مسائل مالی تنها دلیل شهرت این کودک نیست. بلکه حتی محل و نحوه تولد شیلو هم یک مورد استثنایی و خاص بوده است. آنجلینا جولی که یکی از سفیران صلح سازمان ملل است، با همفکری برد پیت تصمیم گرفت، اولین فرزندشان در خاک نامیبیا چشم به جهان بگشاید و حتی برایش گذرنامه نامیبیایی بگیرند! جالب اینکه این موضوع در هفتم خرداد 1385 به حقیقت پیوست.

شیلو در ضمن اولین کودکی است که مجسمه اش به موزه مادام توسو (Madame Tussauds) راه یافته است. مجسمه شیلو در دو ماهگی در موزه نیویورک به نمایش گذاشته است.

جوان بااستعدادی كه با مجموعه «وفا» روز‌های اول سال 85 در خاطره‌ها ماند، پس از آن بازی در سریال زیبای صاحبدلان در ماه رمضان همان سال ، یكبار دیگر نام او را در بین بازیگران مطرح سریال‌های تلویزیونی زبانزد كرد، همكاری در سریال با محمد حسین لطیفی كارگردان خوب سینما و تلویزیون... بعد تصمیم گرفت به سراغ دنیای سینما برود، این‌بار باز هم با لطیفی و بازی در فیلم سینمایی «روز سوم»... این سه كار نشان داد كه او از توانایی‌های بالایی برخوردار است. سپس بازی در ساعت شنی و البته فیلم سینمایی «پسران آجری» كه اولین تجربه سینمایی‌اش بود سال گذشته از او پخش شد، اما در ماه رمضان سال گذشته او سریال مناسبتی دیگری را تجربه كرد، نام آن مجموعه «شكرانه» بود كه از شبكه تهران و شبكه‌های استانی پخش می‌‌شد.
كار در كنار بازیگران غیرحرفه‌ای تاجیكی، انتقادات زیادی رابر او وارد كرد. گرچه پوریا مقصر نبود، اما همین امر باعث شد كه او تا حدی نسبت به كار در تلویزیون دلسرد شود، پس دوباره به سراغ سینما رفت، در دو فیلم «حركت اول» و «عیار 14» كه هنوز اكران نشده به بازی پرداخت و تمام فكر و ذكرش شد سینما، اما او می‌‌دانست كه باید اعتبار گذشته را دوباره با تلویزیون بدست آورد و بازی در «شكرانه» را تنها یك اتفاق یا فراز و نشیب كه برای هر بازیگری ممكن است، حادث شود، به فراموشی بسپارد، زمانی كه «سیروس مقدم» كارگردان حرفه‌ای تلویزیون كه در كارنامه كاری خود، سریال‌هایی چون نرگس، اغما و پیامك از دیار باقی را داشت، به او پیشنهاد نقش «مسعود» را برای بازی در روز حسرت داد، پوریا متوجه شد كه شانس یكبار دیگر به او رو آورده است، كاری خوب كه می‌‌تواند اعتبار سابق را به او دوباره هدیه كند، همان اعتباری كه سه سال قبل از تلویزیون بدست آورده بود، پس نقش را پذیرفت و شد آن چیزی كه باید می‌‌شد،در «روز حسرت» پوریا را یكبار دیگر همان «پوریا» ی سابق البته باتجربه بیشتر دیدیم، در لوكیشن «روز حسرت» ساعت 1 بامداد، با او به گفتگو نشستیم، پوریا برایمان از این مجموعه گفت.

یكسال دور بودم

سال گذشته پس از سریال شكرانه تصمیم گرفتم، مدتی در تلویزیون كار نكنم، یك سال هم كار نكردم (تصویربرداری سریال ساعت شنی برمی‌گردد به اواخر سال 85 ) و فكر كردم یك‌سال كار نكردن هم كافی بود. زمانی كه «روز حسرت» به من پیشنهاد شد، دیدم كه رد كردن این پیشنهاد اشتباه است، وقتی «سیروس مقدم» كارگردانی كه در كارنامه‌ كاری‌اش حتی كار متوسط هم ندارد و یا حضور فرامرز قریبیان كه پیدا كردنش در سینما هم راحت نیست، حضور افسانه بایگان،مهراوه شریفی‌نیا، رحیم نوروزی و ... افرادی كه در كار خودشان حرفه‌ای هستند و در یك گروه كنار هم هستند می‌‌بایست كاری خوب از آب درمی‌آمد. زمانی كه قرارداد بستم، به خاطر سختی‌های كار ابتدا فكر می‌‌كردم دارم پول جونم را می‌‌گیرم، اما كار كه كلید خورد متوجه شدم برای سه ماه روحم را فرستادم به استراحت، خیلی راحت كار كردم، با اینكه كار شبانه‌روزی بود، به هیچ عنوان احساس خستگی به من دست نداد، چون گروه حرفه‌ای بود، از این رو رد كردن این سریال كاری اشتباه بود كه مرتكب آن نشدم.

خسته نشدم

منهای كارگردان و عوامل پشت دوربین و گروه بازیگران، عامل خیلی مهمی در كار وجود دارد كه آن هم برنامه‌ریزی كار است، زمانی كه كار فشرده می‌‌شود و فیلمنامه هم از قبل به خاطر حساسیت موضوع آماده نیست، اتفاق خوبی كه باید برای گروه بیفتد، برنامه‌ریزی درست است كه می‌‌تواند خستگی را از گروه بگیرد، خانم الهام غفوری (همسر سیروس مقدم)، امین وژگانی و آقای محمدی‌پور توانستند، سنگ تمام بگذارند و همین امر باعث شد تا خستگی كار فشرده در تنمان نباشد. حضور در «روز حسرت» تجربه بسیار خوبی بود، مطمئن هستم كه این سریال یكی از بهترین كارهای تلویزیون و یك از بهترین كارهای من خواهد شد.

نقش خاكستری

نقش من خاكستری است، جا دارد از فیلمنامه‌نویس خوب كار استاد افخمی تشكر كنم. من حضور خاطره‌انگیز او در زمان «وفا» را به خوبی به یاد دارم، پس از دیدن مجموعه باید به مسعود حق بدهید، شب اول زندگی‌اش، آن اتفاق افتاد، معصومه، فریده، خانواده حاج رضا و دیگر شخصیت‌ها كه انسان‌گونه زندگی می‌‌كنند و اتفاقاتی كه برایشان می‌‌افتد، كه همه این شخصیت‌پردازی‌ها، نشان از ذهن خلاق نویسنده علیرضا افخمی دارد، من هم سعی كردم تمام انرژی‌ام را روی این كار بگذارم.

سوء‌تعبیر از حرف‌های من

از پورسرخ می‌‌پرسیم، جدیدا بعضی از نشریات تیتر می‌‌زنند كه پورسرخ در تلویزیون دیگر بازی نمی‌‌كند، یك روز می‌‌گویند در تلویزیون هستی، روز دیگر می‌‌گویند خداحافظی كردی؟ واقعا دیگر نمی‌‌خواهی در تلویزیون بازی كنی؟ كه پوریا می‌‌گوید: در گفتگو با یكی از نشریات كه از دوستان من هستند به آنها گفتم سال گذشته تصمیم داشتم در تلویزیون تا مدتی كار نكنم، اما حس كردم رد كردن این سریال اشتباه است، شاید اگر این پیشنهاد به من نمی‌‌شد، سرحرفم مدتی دیگر می‌‌ماندم، این بحث بدین شكل مطرح شد و دوستان از صحبت‌های من بد برداشت كردند.

من با صداقت عنوان می‌‌كنم كه همیشه یادم می‌‌ماند كه از كجا شروع كردم، تلویزیون را هم همیشه دوست دارم و به شدت معتقدم كه تلویزیون در این چند سال بهتر از سینما عمل كرده است. من امسال نگفتم كه می‌‌خواهم از تلویزیون خداحافظی كنم. هنوز هم معتقدم كار خوب در تلویزیون ارجح است بر كار بد در سینما... امیدوارم دوباره سوءتعبیر نشود، من سال گذشته گفتم كه می‌‌خواهم یكسال از تلویزیون دور بمانم، نه امسال... این كه نوشتند از تلویزیون خداحافظی می‌‌كنم، تنها یك برداشت اشتباه از گفته‌هایم بود. من هیچ‌وقت كار خوب را از دست نمی‌‌دهم چه در سینما باشد و چه در تلویزیون...

دو كار سینمایی

فرهاد نجفی كارگردانی است كه تازه از خارج از كشور آمده و بسیار باهوش است، او فیلمی ساخته به نام «حركت اول» كه من به همراه الناز شاكردوست، لیلا اوتادی، تیرداد كیایی و علی صادقی در آن بازی كردم، یك كار اكشن خوب و دیگری هم فیلم «عیار 14» به همراه محمدرضا فروتن نازنین و كامبیز دیرباز كه كارگردانش «پرویز شهبازی» است.

پورسرخ در یك نگاه

در سال 1356 در تهران به دنیا آمد، مجرد و در حال حاضر همراه خانواده‌اش در خیابان جردن تهران زندگی می‌‌كند. دو خواهر و یك برادر دارد، دیپلم تجربی ولیسانس اصلاح نباتات و فوق‌لیسانس فیزیولوژی گیاهی است. در حال حاضر او دانشجوی دكتری است.

- متولد بیستم اردیبهشت سال چهل و هفت

- متولد مشهد

- دو خواهر بزرگتر از خودش دارد

- برادرش از او کوچکتر است

- به خاطر ارادت به امام هشتم(ع)، پدر و مادرش نام رضا را برایش انتخاب کردند

- در کودکی چندان شیطان نبود

- اولین سرگرمی جدی‌اش فوتبال بود

- دوست داشت دروازه‌بان شود

- دوازده ساله بود که پس از حضور در چند تئاتر مدرسه‌ای تصمیم گرفت به کارهای نمایشی بپردازد

- حسن حامد بزرگترین مشوق او در تئاتر بود

- با حضور در تئاتر، درس‌هایش دچار نزول شد

- ادامه زندگی در تهران ریسک بزرگ او بود

- لیسانس طراحی صنعتی دارد

- حضور درخشان در نمایش جاودانه «هملت»

- سال هفتاد و چهار ازدواج کرد

- هفده سال بطور حرفه‌ای تئاتر بازی کرد

- بیشترین همکاری با مرحوم حسن حامد

- کم حرف

- در چهارده سالگی با برنامه «رنگین کمان» که در مشهد تولید میشد اما پخش سراسری داشت، جلوی دوربین رفت

- علاقمند به شنیدن خاطرات دیگران

- خوش بین

- او هم از اعضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است

- با «پرواز 57» در سال 72 شناخته شد

- با «ساعت خوش» محبوب شد

- تهیه کنندگان ساعت خوش وقتی توانایی‌اش را در مدیریت بر عوامل دیدند، به او توصیه کردند که کارگردان شود

- مسایل حاشیه‌ای باعث شد او هم مثل اغلب بازیگران ساعت خوش، چند سال ممنوع‌التصویر شود

- بد خط

- از مدرک تحصیلی‌اش هیچ استفاده‌ای نکرد

- علاقمند به دنیای کودکان

- «سیب خنده» اولین مجموعه‌ای که آن را کارگردانی کرد

- «مجید دلبندم» به کارگردانی او مورد توجه قرار گرفت

- با نوشتن قصه «زیر آسمان شهر» پیشنهاد کارگردانی این مجموعه را به مهران غفوریان داد

- خالق شخصیت معروف خشایار مستوفی و نویسنده سری اول زیر آسمان شهر

- حاضر نشد در زیر آسمان شهر بازی کند

- اختلاف شدید با مهران غفوریان و جدایی از زیر آسمان شهر در سری دوم این مجموعه