• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3430
تعداد نظرات : 958
زمان آخرین مطلب : 3310روز قبل
دنیای گیاهان و حیوانات

پاییز زیبا در ارتفاعات منجیل - گیلان (تصویری)

طبیعت گیلان سرسبز و پوشیده از جنگل و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
سه شنبه 24/9/1388 - 10:44
دانستنی های علمی

عطر درمانی در دنیای باستان

وقتی گور فرعون مشهور مصر باستان، توتن خامون، را در سال 1922 گشودند چند ظرف عطر یافتند، گواه این كه ثروتمندان...
  
یشینه استفاده از روغن‌های معطر گیاهی طولانی و برجسته است. مصریان باستان احتمالاً بیش‌ترین كوشش را هزاران سال پیش برای پرورش عطر درمانی كرده‌اند (حدود زمانی كه چینیان باستان در حال پرورش طب سوزنی بودند، ولی آنان این روش را عطر درمانی نمی‌نامیدند). وقتی گور فرعون مشهور مصر باستان، توتن خامون، را در سال 1922 گشودند چند ظرف عطر یافتند، گواه این كه ثروتمندان مصر باستان از كندر و مر معطر استفاده می‌كرده‌اند.
دو گروه در مصر باستان از روغن‌های معطر گیاهی و برخی عطرهای معدنی استفاده فراوان می‌كرده‌اند. یكی گروه ثروتمندان بود كه استفاده آرایشی و تشریفاتی از آنها می‌كردند و دیگری گروه حكیمان درباری و روحانیون معابد مقدس بودند كه برای درمان دردها و زخم‌ها و بیماری‌ها آنها را تجویز می‌كردند، و چنین بود كه استخراج و داد و ستد مواد معطر تجارتی و صنعتی عظیم در مصرباستان بود.
وضع شبیه این در فرهنگ همسایه شرقی مصر باستان یعنی فرهنگ سومری، و خیلی دورتر از آن در امپراتوری چین نیز وجود داشت. فینیقی‌ها كه تجار بین‌المللی دوران باستان بودند نقش اصلی را در داد و ستد مواد معطر در كشورهای حاشیه دریای مدیترانه و بین‌النحرین اجرا می‌كردند. یونانیان باستان از روغن‌های معطر گیاهی برای درمان زخم‌ها و بیماری‌ها و كاهش دردها و ورم‌ها و نیز برای زیبایی پوست استفاده می‌كردند. نظام پزشكی روم باستان استفاده‌های گوناگون از آنها می‌كرد. به طور كلی می‌توان گفت كه حكیمان دوران باستان از آثار درمانی روغن‌های معطر گیاهی خیلی خوب آگاه بودند. استفاده از داروهای گیاهی، كه روغن‌های معطر بخشی از آن بود، روش اصلی درمان بیماری‌ها تا زمان پیدایش پزشكی نوین اروپایی در نیمه قرن نوزدهم بود.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
سه شنبه 24/9/1388 - 10:3
دانستنی های علمی

پیشینه مصرف تریاک در دنیای باستان

..اما اولین آثار و نشانه‌های گیاه خشخاش کجا و مربوط به چه زمانی است؟ "باقی مانده هایی از کشت خشخاش مانند دانه‌ها و کپسول‌هایی که از...
  
به طور کل بیشتر مواد مخدر موجود از تریاک به دست می‌آید که آن نیز محصول گیاه خشخاش است. پس می‌توان عمر کشت خشخاش را با عمر شناسایی تریاک و مواد مخدر توسط انسان برابر دانست "این گیاه دارای تاریخچه مبهمی‌ است. گروهی از از محققین کشاورزی معتقدند که این گیاه به طور طبیعی تکامل یافته است. بعضی را عقیده بر این است که انسان با انتخاب و پرورش نوع خوب آن باعث تکامل این گیاه به صورت امروزی آن شده است عده ایی نیز بر این باور دارند که تغییر شرایط آب و هوا در ارتفاعاتی که این گیاه می‌روید باعث تکامل آن شده است. امروز این عقیده بیشتر مورد توجه می‌باشد".
گیاه خشخاش که هم اینک به فراوانی و گستردگی در کشور همسایه، افغانستان و یا چنانکه در خبرها می‌خوانیم و می‌شنویم که به صورت غیر قانونی در کرمانشاه و بم (و شاید مناطق دور از نظارت در کشورمان) کشت می‌شود، گیاهی است که عمر آن هم پایه با تمدن بشری است. و جز معدود تمدن‌های کهن نظیر ایران و چین در بقیه تمدن های باستانی با نشانه هایی از این گیاه روبرو می‌شویم. ولی کدام تمدن و در چه زمانی به این گیاه و خواص آن دست یافتند برای ما مشخص نیست "مهم آن است که بشر ما قبل تاریخ با این گیاه آشنایی داشته است. گیاه شناس قرن نوزدهم جورج واتز عقیده داشت که انسان تدریجاً به خواص این گیاه پی برده است. او حدس می‌زند که انسان‌های قدیم پیش از مصرف این گیاه ... و قبل از پی بردن به خواص دارویی آن بی گمان از زیبایی گل آن لذت می‌برده اند"
 
ولی باید تاریخ تریاک را به عنوان دارو و مسکن از تاریخ تریاک و مواد مخدر جدا دانست. در دنیای باستان همانند امروزه از تریاک به عنوان دارو استفاده می‌کردند چنانکه امروزه بیست و چند داروی مسکن از مشتقات تریاک تولید و در داروخانه ها عرضه می‌شود. "احتمالاً تریاک نخستین دارویی بوده که انسان آن را کشف کرده است و چون یافتن آن در طبیعت به سادگی ممکن است بی گمان پیش از دست یافتن به الکل که تهیه آن احتیاج به آگاهی از عملکرد تخمیر دارد، به تریاک دست یافته بوده است"چنان که می‌نماید "در دنیای قدیم از مصرف نادرست و بی رویه تریاک خبری نیست و به کار بردن آن تا قرن 12 میلادی جز برای معالجه بعضی بیماری ها و تسکین درد معمول نمی‌باشد نمونه هایی بر این مدعا:
 
- در پزشکی مصر باستان " تریاک در 700 روش درمانی توصیه شده است. یک بخش از نوشته های اخیر به نسخه هایی برای آرام کردن کودکان بد خلق تخصیص داده شده است. (شیوه ایی که هم اینک در بعضی از روستاهای ایران برای آرام کردن کودکان ونوزادان نا آرام از آن استفاده می‌شود).
- در تمدن باستانی آشور: در اسناد طبی آشوری ها از 115 ترکیبات دارویی گیاهی، چهل و دو نوع مربوط به ترکیبات تریاک بوده است.
- پزشکان یونان باستان به خواص آرام بخش و خواب آور تریاک اشاره کرده اند "ولی هیچ یک درباره تأثیر این دارو بر مغز چیزی ننوشته اند. ولی دیاگورس فیلسوف شهر ملوس (یونان باستان) از خطرات و دام های نامرئی این ماده کاملاً آگاه بوده است. او در سه قرن (قبل از میلاد) توصیه می‌کند: بهتر است انسان درد را تحمل کند تا اینکه معتاد به تریاک شود.
- خشخاش در امپراطوری روم نیز شناخته شده بود و چنان مقدس شمرده می‌شد که طرح آن بر یک روی سکه امپراتوری روم حک شده بود "رومی‌ها نه تنها تریاک را مسکن دردها و یک داروی مذهبی می‌پنداشتند بلکه آن را یک زهر سهل الوصل نیز می‌دانستند که بهترین دارو برای خودکشی بدون درد بوده است.
- اعراب نیز تریاک را از دوران مصریان به عنوان مسکن دردها می‌شناختند و "آنها بودند که نخستین بار تولید و تجارت تریاک را به شکل یک صنعت بزرگ سامان دادند.
نویسنده کتاب تاریخ تریاک (مارتین بوت) سعی دارد اعراب و مسلمانان را نخستین کسانی معرفی کند که به تجارت تریاک دست یافتند ولی باید در نظر داشت که مسلمانان زمانی به این کار مبادرت ورزیدند که تنها مورد استفاده این ماده مصارف دارویی و پزشکی آن بوده است و نه مصارف غیر پزشکی و اعتیاد آور آن. چرا که " تاریخ اعتیاد به معنای امروزی آن فراتر از دو سه قرن اخیر نمی‌رود".
 
و اما اولین آثار و نشانه های گیاه خشخاش کجا و مربوط به چه زمانی است؟ "باقی مانده هایی از کشت خشخاش مانند دانه‌ها و کپسول‌هایی که از چهار هزار(سال) قبل از میلاد در دهکده‌های سویس به دست آمده و بررسی گیاه شناسان بر روی این نمونه ها نشان می‌دهد که انسان آن را پرورش داده است و این قدیمی‌ترین نمونه گیاه خشخاش است. ولی اولین نمونه تریاک "از مقبره چا (CHA) در مصر به دست آمده است که تاریخ آن به 15 قرن قبل از میلاد می‌رسد.
 
بررسی تمدن های باستانی نشان می‌دهد که در حدود 3400 سال قبل از میلاد مردم نواحی سواحل دجله و فرات (تمدن سومری) در زمین های پست بین النهرین خشخاش را پرورش می‌دادند و علاوه بر این تریاک را نیز می‌شناختند. "سومری ها که نخستین کشاورزان تاریخ بشر بودند و نیز اولین تمدن دنیا را تشکیل دادند در خط علامتی خود "هال" و "جل" را برای خشخاش به کار می‌بردند که معنی آن گیاه خوشحال بوده است.
 
و اطلاعات مربوط به خشخاش و تریاک تا پایان هزاره دوم قبل از میلاد از تمدن سومری به تمام تمدن‌های آن روز دنیا انتقال یافته بوده است. از اروپا، خاورمیانه تا شمال افریقا؛ تنها می‌توان از دو تمدن دنیای باستان نام برد که با تریاک آشنایی نداشتند "مردمان چین باستان با تریاک آشنایی نداشتند و برای اولین بار تریاک از هند به دربار خاقان چین فرستاده شد و خشخاش به عنوان تزئین در باغها کاشته می‌شد ایرانیان باستان نیز با تریاک و گیاه خشخاش آشنایی نداشتند "زیرا در اوستا ذکری از افیون و تریاک در بین نیست.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
سه شنبه 24/9/1388 - 10:2
ایرانگردی

تاریخچه اولین دانشگاه جهان در ایران

شهر «جندی‌ شاپور» را شاپور اوّل‌ ساسانی‌ (241-272 م‌) به‌ هم‌ چشمی ‌«انطاكیه‌» كه‌ از بلاد رومی ‌محسوب‌ می‌شد، در اهواز ساخت‌. بعداً انوشیروان‌ (531-579 م‌) كه‌ خود پادشاهی‌ عالم‌ و حكیم‌ بود...

 

 سرزمین كهن ایران كه از هزاران سال پیش نهال فرهنگ و تمدن را در خود بارور ساخته است سهم بسزایی در رشد و تحول انسان داشته است.
تاریخ تمدن بیانگر نقش ارزنده ایرانیان در علوم و فنون است. این سرزمین نه فقط جنگاوران و جهانگیران را در خود جای داده است، بلكه اندیشه ورزان و خردمندانی بس بزرگ از آن برخاسته اند. پس از آن كه حكومتهای عظیم و قدرتمند تشكیل شدند، می‌بایست توجه بیشتری به فرهنگ، علم و ادب می‌شد و در این راه، ایرانی آن قدر گشاده دل و آزاد اندیش بود تا تفكرات متفاوت و حتی متناقض را در خود جای دهد، در طول قرنها حافظ فرهنگ و تمدنهای مختلف و خود نیز پایه ریز فرهنگ والایی بود كه نه تنها بر فرهنگ و تمدن عظیم اسلامی ‌نفوذ و تاثیر ویژه ای داشت، بلكه بر ملل و اقوام دیگر نیز اثرات پاینده و ارزنده ای باقی گذاشته است. 

جندی‌ شاپور (یا گندی‌ شاپور) به‌ طوری‌ كه‌ صاحب‌ «مجمل‌ التواریخ‌ » نوشته‌ «به‌ از اندیوشاپور» است‌؛ یعنی‌ شهر شاپور كه‌ بهتر از «انطاكیه» است‌. چه‌ گویند كه‌ «اندیو» در زبان‌ پهلوی‌ به‌ معنی‌ «انطاكیه‌» است‌.
شهر «جندی‌ شاپور» را شاپور اوّل‌ ساسانی‌ (241-272 م‌) به‌ هم‌ چشمی ‌«انطاكیه‌» كه‌ از بلاد رومی ‌محسوب‌ می‌شد، در اهواز ساخت‌. بعداً انوشیروان‌ (531-579 م‌) كه‌ خود پادشاهی‌ عالم‌ و حكیم‌ بود، در آن‌ شهر مدرسه‌ و بیمارستان‌ عظیم‌ و نامدار «جندی‌ شاپور» را تأسیس‌ كرد كه‌ هم‌ مدرسه‌ و مركز تحصیل‌ طبّ و فلسفه‌ بود، و هم‌ بیمارستان‌ و دارالشّفای‌ مریضانی‌ كه‌ بدان‌ جا رجوع‌ می‌كردند. قسمتی‌ از استادان‌ بزرگش‌ مسیحی‌ نسطوری‌ مذهب‌ بودند كه‌ پس‌ از بسته‌شدن‌ مدارس‌ فلسفی‌ یونانی‌ به‌ فرمان‌ امپراطور روم‌، از «رُها» و دیگر مراكز علمی‌ و فلسفی‌ گریخته‌ بودند. انوشیروان‌ از وجود آنها برای‌ تأسیس‌ مدرسه‌ی‌ جندی‌ شاپور استفاده‌ كرد و به‌ علاوه‌ جمعی‌ از مسیحیان‌ یعقوبی‌ مذهب‌ را نیز در آن‌ مدرسه‌ به‌ كار واداشت‌.
توضیحاً این‌ استادان‌ كه‌ اشاره‌ كردیم‌، در حقیقت‌ همه‌ ایرانی‌ شده‌ بودند. تا آخر هم‌ داخل‌ حوزه‌ی‌ اسلام‌ باقی‌ ماندند و این‌ دسته‌ از آن‌ هفت‌ تن‌ از فلاسفه‌ی‌ نوافلاطونی‌ و علمای‌ بزرگ‌ ریاضی‌ و فنون‌ عقلی‌ بودند كه‌ در اثر فشار و سخت‌گیریهای‌ امپرطور روم‌ در سال‌ 529 م‌. به‌ ایران‌ گریختند و به‌ دربار انوشیروان‌ پناهنده‌ شدند و انوشیروان‌ هم‌ مقدم‌ ایشان‌ را گرامی ‌داشت‌ و آنها را در كاخ‌ سلطنتی‌ خود جای‌ داد و مهمانداران‌ و مستخدمان‌ خوب‌ آبرومند برای‌ پذیرایی‌ ایشان‌ برگماشت‌ و پس‌ از چندی‌ كه‌ با حرمت‌ مهمان‌ ایران‌ بودند، به‌ تشویق‌ و اشارت‌ انوشیروان‌ بعضی‌ تألیفات‌ و كارهای‌ علمی ‌هم‌ اینجا انجام‌ دادند و به‌ وطن‌ خود بازگشتند.

دانشگاه جندی شاپور از مهمترین مراكز آموزشی و تحقیقی دنیای آن زمان بود كه تعداد زیادی دانشمند و پزشك در آن مشغول به تدریس، تحصیل و طبابت بودند. در این مركز علاوه بر كتب تالیف شده دانشمندان ایرانی بسیاری از كتابهای یونانی و هندی را به پهلوی ترجمه كرده و آن ها را تعلیم می‌دادند. با مطالعه و بررسی این دانشگاه می‌توان به قدمت تعلیم و تعلم رسمی ‌در ایران پی برد.
در زمان انوشیروان عده ای از فلاسفه یونان، كه بعد از تعطیلی آكادمی‌ آتن به دلیل تعصب امپراطوری روم به ایران پناهنده شدند، مورد حمایت این پادشاه قرارگرفتند. آنان در دانشگاه جندی شاپور به تدریس مشغول شدند. انوشیروان حتی عده ای را به هندوستان فرستاد تا به فراگیری علوم بپردازد. طب یونان در مدرسه جندی شاپور رواج یافت. فلسفه ارسطو و افلاطون در زمان انوشیروان به فارسی ترجمه شد. برزویه طبیب نیز در زمان انوشیروان به هند رفت و با تنی چند از دانشمندان و كتب هند به ایران بازگشت.
مدرسه جندی شاپور در علم كیمیا (شیمی)، زیست شناسی و علوم پزشكی نقش مهمی ‌داشته است. در این مدرسه آموزش و گفت و گو به زبان سریانی بود. از آنجا كه زبان سریانی نزدیكی زیادی به زبان عربی دارد این امر خود باعث انتقال سریع و ساده تر علوم عهد باستان به دوره اسلامی‌ شد. انوشیروان گذشته از تاسیس دانشكده طب جندی شاپور به تاسیس مدرسه دیگری كه در آن ریاضیات، فلسفه و نجوم تدریس می‌شد در جندی شاپور اقدام كرد. تدریس در این زمینه كاملا به زبان یونانی بود ولی شكی نیست كه عامل زبان فارسی نیز به طور غیرمرئی مخصوصا در رشته داروسازی وجود داشته است. پیوستگی بزرگ میان طب اسلامی ‌و یونانی را باید در پزشكی اواخر دوره ساسانی، به ویژه در مدرسه جندی شاپور جست و جو كرد.
گفتنی است، به هنگام ظهور اسلام جندی شاپور مهمترین دوران خود را می‌گذرانید. مدرسه مذبور، كه مهمترین مركز پزشكی عصر به شمار می‌رفت، محیطی برای مركز تجمع دانشمندان با ملیتهای گوناگون بود. در این مدرسه دانشمندان سنتهای پزشكی یونانی، هندی و ایرانی رابا هم در آمیخته و زمینه را برای پزشكی اسلامی ‌آماده می‌كردند. درآمیختن مكاتبه مختلف پزشكی از تركیبی خبر می‌داد كه می‌بایست در پزشكی اسلامی‌ آینده انجام پذیرد.
افتخار ابداع روش درمان بیمارستانی را باید تا اندازه زیادی از آن ایرانیان دانست. یمارستانهای دوره اسلامی ‌اغلب براساس نمونه ها و اصول بیمارستانی جندی شاپور ساخته شده بودند.
بیمارستانهای معروف عضدالدوله در شیراز و بغداد، بیمارستانهای متاخر دمشق و رفاهی براساس نمونه جندی شاپور بنا گردیده بودند. نخستین فرآورده دارویی اسلامی ‌نیز از این مركز بزرگ پزشكی جهان بوده است. در این میان نقش دانشگاه جندی شاپور را در انتقال علم كیمیا نیز به هیچ وجه نمی‌توان نادیده گرفت. جندی شاپور به هنگام فتوحات اعراب مهمترین مركز پزشكی جهان بوده است. این دانشگاه تا قرنها از مشهورترین دانشگاههای جهان بود.

عبدا...بن میمون اهوازی منجم،
جورجیس پسرجندی شاپوری، دعبل خزایی؛ شاعر شیعه عرب و حارث بن كلده در این دانشگاه تحصیل كرده بودند. اعضای خاندان جورجیس بن بختیشوع ریاست دانشگاه جندی شاپور را برعهده داشتند و در زمان حضور خلیفه عباسی یكی از اعضای این خاندان پزشك دربار خلفا شد. از آنجا كه در ایران در عصر ساسانی میان ایران، هند، یونان و چین مبادلات زیادی انجام می‌گرفت لذا همه آنها در این دانشگاه گرد هم می‌آمدند. ایرانیان، علوم دنیای باستان را متعهدانه به مسلمانان انتقال دادند و نقش بزرگی در برگرداندن آثار پهلوی به عربی داشتند. آنان همیشه در یاضیات و نجوم متبحر بودند و بسیاری از نظریات و متون كه در این زمینه از فارسی به عربی منتقل شده است، ازجمله زیج شهریار كه در زمان یزدگرد سوم تدوین شد، حاصل تلاش ایرانیان است. مترجمانی همچون جرجیس بن بختیشوع، یوحنابن ماسویه، عمربن فرخان ابطری، نوبخت اهوازی، محمدبن فرازی، علی بن زیاد تمیمی ‌و معروفتر از همه عبدا...بن مقفع (برزویه طبیب ) همگی اصل و نسب ایرانی داشته اند.
در جندی شاپور علاوه بر دانشگاه، بیمارستانی نیز تاسیس شد. این شهر بعد از تصرف شوشتر به تسخیر اعراب مسلمان درآمد كه دانشگاه آن تا قرن سوم هجری بر جای مانده بود. جندی شاپور در قرون اول اسلامی ‌پناهگاه معارف و علوم عقلی به شمار می‌آمد و در آنجا نه فقط معارف یونانی، بلكه علوم هندی نیز تدریس می‌شد. پزشكان ترسایی كه از جندی شاپور به بغداد می‌آمدند، گذشته از اشتغال به طبابت كتابهای مهم طبی را نیز از یونانی یا سریانی به عربی ترجمه می‌كردند. علوم پزشكی و زیست شناسی به وجود مدرسه جندی شاپور كه در آنها سنتهای طب بقراطی و جالینوسی حفظ می‌شد، وابستگی دارند و به دلیل این كه در زمان خلافت عباسیان بسیاری از اطبا و دانشمندان به سوی مركز خلافت و بیمارستان بغداد شتافتند، این مدرسه رفته رفته از بین رفت.
بعدها تمام مدرسه جندی شاپور به بغداد انتقال یافت كه بدین ترتیب طب اسلامی ‌از آن زمان آغازشد. در دوران خلافت عباسیان بزرگترین اطبای عالم اسلامی ‌ایرانیان بوده اند. مامون، خلیفه مشهور عباسی نیز بیت الحكمه را در بغداد به تقلید از جندی شاپورساخت.
 
فلاسفه‌ی‌ یونانی‌ كه‌ به‌ دربار انوشیروان‌ پناهنده‌ شدند: 
اسامی ‌هفت‌ تن‌ فلاسفه‌ و علمای‌ یونانی‌ كه‌ به‌ دربار انوشیروان‌ پناهنده‌ شدند در سنه‌ی‌ 529 میلادی‌:
1- دمسقیوس‌ سوری‌
2- سنبلیقیوس‌ كیلیایی‌
3- یولامیوس‌ فروكی‌
4- پریسكیانوس‌ لیدی‌
5- دیوجانس‌ (= دیوژن‌) فینقی‌
6- ایسیدوروس‌ غزی‌
7- هرمیاس‌ فنیقی‌
 
استادان‌ مدرسه‌ و بیمارستان‌ جندی‌ شاپور (عهد ساسانی‌) 
اساتید و رؤسای‌ دانشگاه‌ و بیمارستان‌ جندی‌ شاپور مركب‌ بودند از سه‌ دسته‌: یكی‌ مسیحی‌ مذهبان‌ سریانی‌ كه‌ ساكن‌ و تبعه‌ی‌ ایران‌ و در حقیقت‌ ایرانی‌ شده‌ بودند و این‌ دسته‌ اكثریت‌ داشتند؛ دوم‌ ایرانیان‌ نژاده‌ كه‌ زبان‌ پهلوی‌ و مذهب‌ ایرانی‌ داشتند؛ سوم‌ علمای‌ هندی‌ كه‌ مثل‌ سریانیها داخل‌ ایران‌ شده‌ بودند و این‌ دسته‌ نسبت‌ به‌ دو دسته‌ی‌ اوّل‌ در اقلیت‌ بودند. اگر چه‌ از حیث‌ حقوق‌ و مزایا و احترامات‌ رسمی ‌هیچ‌ تفاوت‌ مابین‌ طبقات‌ نبود و اگر تفاوتی‌ مابین‌ اشخاص‌ وجود داشت‌، همانا تفاوت‌ سنّی‌ و علمی ‌بود.
اساتید علمی ‌و طبّی‌ جندی‌ شاپور هر كدام‌ كه‌ پس‌ از انقراض‌ دولت‌ ساسانی‌ و تشكیل‌ دولت‌ اسلام‌ باقی‌ بودند عموماً داخل‌ حوزه‌ی‌ اسلام‌ شدند و چه‌ از طریق‌ تعلیم‌ و ترجمه‌ی‌ كتب‌ علمی ‌و چه‌ از طریق‌ طبابت‌ و عمل‌ پزشكی‌ در خدمت‌ خلفا و وزراء و اعیان‌ اسلامی‌خدمت‌ می‌كردند چنان‌ كه‌ بعداً در ضمن‌ اسامی ‌آنها اشاره‌ خواهیم‌ كرد.
 
استادان‌ جندی‌ شاپور در دوران‌ اسلامی‌
بالجمله‌ آنچه‌ از اسامی ‌اساتید و رؤسای‌ مدرسه‌ و بیمارستان‌ جندی‌ شاپور در كتب‌ اسلامی‌ باقی‌ مانده‌ و اطّلاع‌ آن‌ به‌ ما رسیده‌، بدین‌ قرار است‌:
1- خاندان‌ بختیشوع‌ (كلمه‌ی‌ (بُخت‌) بضمّ اوّل‌ به‌ معنی‌ «نجات‌ داد» و «آزاد كرد» است‌. پس‌ بختیشوع‌ به‌ معنی‌ كسی‌ است‌ كه‌ او را عیسی‌ مسیح‌ نجات‌ داده‌ است‌). از سریانیهای‌ مسیحی‌ مذهب‌ بودند كه‌ تا چند پشت‌ در جندی‌ شاپور به‌ دولت‌ اسلام‌ خدمت‌ كردند. اسامی‌ ده‌ یازده‌ تن‌ از معارف‌ این‌ خانواده‌ در كتب‌ و مآخذ اسلامی ‌ثبت‌ شده‌ است‌؛ از آن‌ جمله‌ برجیس‌ بن‌ بختیشوع‌ جندی‌ شاپور است‌ كه‌ از رؤسای‌ بیمارستان‌ جندی‌ شاپور بود و پس‌ از آنكه‌ دولت‌ ساسانی‌ منقرض‌ شد و اوضاع‌ جندی‌ شاپور به‌ هم‌ خورد، در حوزه‌ی‌ اسلامی‌ طبیب‌ مخصوص‌ منصور خلیفه‌ی‌ دوم‌ عباسی‌ (136-158) گردید.
بختیشوع‌ بن‌ جرجیس‌ جندی‌ شاپوری‌ طبیب‌ رسمی ‌هارون‌الرشید عبّاسی‌ بود (170-193) و نواده‌ی‌ او بختیشوع‌ بن‌ جبرئیل‌ بن‌ بختیشوع‌ بن‌ جرجیس‌ متوّفی‌ 256 ق‌.، در اواخر عمر مأمون‌ عبّاسی‌ (198-218 ه) از اطبّاء مخصوص‌ او بود. ظاهراً بعد از مأمون‌ نیز داخل‌ خدمت‌ طبابت‌ خلفای‌ بعد از او - معتصم‌ و واثق‌ و متوكّل‌ عباسی‌ - شد و همچنان‌ در منصب‌ طبابت‌ و حكیم‌باشی‌ گری‌ روزگار گذاشت‌ تا به‌ سال‌ 256 قمری‌ كه‌ مصادف‌ زمان‌ معتمد علی‌ اللّه‌ عبّاسی‌ (256-279) یا محمدمهتدی‌ باللّه‌ (255-256) بود، وفات‌ یافت‌. وی‌ پسری‌ هم‌ به‌ نام‌ جبرئیل‌ بن‌ بختیشوع‌ داشت‌ كه‌ مانند پدرش‌ در كار طّب‌ و طبابت‌ بود و كتاب‌ تذكره‌ی‌ طبّ را پدرش‌ برای‌ او تألیف‌ كرد. بختیشوع‌ بن‌ یوحنّا (=یحیی‌) كه‌ بختیشوع‌ چهارم‌ از آن‌ خاندان‌ بوده‌ است‌، طبیب‌ مخصوص‌ المقتدر باللّه‌ عباسی‌ (295-320) بود.
2- خاندان‌ حنین‌ بن‌ اسحاق‌ عبادی‌، از مسیحی‌ مذهبان‌ حیره‌ كه‌ هم‌ شغل‌ طبابت‌ داشتند و هم‌ كتب‌ علمی ‌را از یونانی‌ و سریانی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ می‌كردند. این‌ خاندان‌ نیز در ابتدا جزو اساتید و پزشكان‌ رسمی‌جندی‌ شاپور بودند و بعداً در حوزه‌ی‌ اسلام‌ و خدمت‌ بزرگان‌ اسلامی ‌داخل‌ شدند. ابوزید حنین‌ بن‌ اسحاق‌ عبادی‌ از فضلای‌ اطبّا بود كه‌ در سه‌ زبان‌ یونانی‌ و سریانی‌ و عربی‌ دست‌ داشت‌ و كتب‌ علمی‌را از یونانی‌ و سریانی‌ به‌ عربی‌ نقل‌ می‌كرد و بیشتر تراجم‌ و كارهای‌ علمی ‌او برای‌ بنی‌موسی‌ خوارزمی ‌و به‌ تشویق‌ و نفقه‌ی‌ آن‌ خانواده‌ی‌ كه‌ از ایرانیان‌ اصیل‌ نژاده‌ و عموماً اهل‌ دانش‌ و فضل‌ بودند انجام‌ گرفت‌. وفاتش‌ در ماه‌ صفر 260 ه .ق‌ واقع‌ شد. حنین‌ بن‌ اسحاق‌ خود دارای‌ چندین‌ تألیف‌ است‌ كه‌ در الفهرست‌ ابن‌الندیم‌ و طبقات‌ الاطباء ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌ مذكور است‌.

3-
ابویعقوب‌ اسحاق‌ بن‌ حنین‌ هم‌ مانند پدرش‌ در جرگه‌ی‌ فضلای‌ اطبّا و مترجمان‌ زبردست‌ بود كه‌ كتب‌ علمی‌ را از یونانی‌ و سریانی‌ به‌ عربی‌ نقل‌ می‌كرد؛ وی‌ نیز در خدمت‌ خلفا و اعیان‌ دولت‌ اسلامی‌روزگار می‌گذاشت‌ و آخر عمرش‌ فالج‌ شد و در ربیع‌الاخر سال‌ 298 ه. ق‌. در گذشت‌.

4-
شاپور بن‌ سهل‌؛ در كتب‌ و تراجم‌ معتبر مثل‌ الفهرست‌ ابن‌ الندیم‌ او را به‌ عنوان‌ «صاحب‌» یعنی‌ رئیس‌ بیمارستان‌ جندی‌ شاپور نام‌ برده‌اند. وی‌ از ایرانیان‌ نژاده‌ی‌ مسیحی‌ مذهب‌ بود كه‌ بیشتر اوقات‌ شبانروزش‌ در بیمارستان‌ جندی‌ شاپور می‌گذشت‌ یعنی‌ به‌ اصطلاح‌ امروز «استاد تمام‌ وقت‌» بود. بعد از آنكه‌ اوضاع‌ جندی‌ شاپور تغییر كرد، او نیز داخل‌ حوزه‌ی‌ اسلامی ‌گردید و در دربار متوكّل‌ عباسی‌ (232-248) از اطبّای‌ مخصوص‌ مقّرب‌ بود. از مؤلّفات‌ معروفش‌ كتاب‌ «قرابادین‌» طبّی‌ است‌، از كتب‌ درسی‌ بیمارستان‌ جندی‌ شاپور كه‌ در خارج‌ آن‌ حوزه‌ نیز مابین‌ اطبّا و در بیمارستانها شهرت‌ داشته‌ و مورد عمل‌ و اتّباع‌ بوده‌ است‌. كتابی‌ هم‌ در مضّار و منافع‌ اغذیه‌ و اطعمه‌ تألیف‌ كرده‌ بود كه‌ از روی‌ آن‌ درس‌ می‌خوانده‌ و به‌ نوشته‌های‌ آن‌ عمل‌ می‌كرده‌اند. وفاتش‌ در ذی‌الحّجه‌ سال‌ 255 ه .ق‌ واقع‌ شد.

5-
ابوزكریا یوحنّا بن‌ ماسویه‌ - او نیز از فضلای‌ اطبّای‌ جندی‌ شاپور است‌ كه‌ بعداً درخدمت‌ خلفای‌ اسلامی‌داخل‌ شد و در دربار مأمون‌ و معتصم‌ و واثق‌ و متوكّل‌، از اطبّای‌ مخصوص‌ مورد وثوق‌ و اطمینان‌ بود و كمال‌ حرمت‌ و عزّت‌ از وی‌ نگاه‌ می‌داشتند. وفاتش‌ در سامره‌ جمادی‌الاخر سنه‌ی‌ 243 ق‌. اتفاق‌ افتاد.

6-
عیسی‌ بن‌ صهار بُخت‌ (= چهار بُخت‌) جندی‌ شاپوری‌ از شاگردان‌ جرجیس‌ بن‌ بختیشوع‌ بود كه‌ در مدرسه‌ و بیمارستان‌ جندی‌ شاپور سمت‌ معلّمی ‌و پزشكی‌ داشت‌.

7-
كنگه‌ هندی‌ (= كانگا) از جمله‌ اطّبا و مترجمان‌ هندی‌ است‌ كه‌ زبان‌ پهلوی‌ را هم‌ خوب‌ می‌دانست‌ و ابتدا در جندی‌ شاپور خدمت‌ می‌كرد و بعداً به‌ بغداد آمد و داخل‌ خدمت‌ خلفای‌ اسلامی‌گردید. كنگه‌ كتبی‌ در طبّ و روانشناسی‌ از هندی‌ به‌ پهلوی‌ ترجمه‌ كرد كه‌ بعداً ترجمه‌های‌ پهلوی‌ او به‌ عربی‌ نقل‌ شد و نیز خود او هم‌ در قلمرو حوزه‌ی‌ اسلام‌ با عربی‌ آشنا شد چندان‌ كه‌ كتبی‌ را مستقیماً از هندی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ كرد. امّا غالباً در ترجمه‌های‌ عربی‌ از فضلای‌ عربیدان‌ كمك‌ و همدست‌ داشت‌؛ به‌ این‌ معنی‌ كه‌ وی‌ مطالب‌ را املاء می‌كرد و دیگران‌ آن‌ را به‌ عربی‌ نقل‌ می‌كردند. از جمله‌ی‌ آثارش‌ «كتاب‌ السموم‌» است‌ كه‌ تألیف‌ اصلیش‌ از «شاناق‌» هندی‌ است‌. كنگه‌ آن‌ را از هندی‌ به‌ پهلوی‌ ترجمه‌ كرد و همین‌ ترجمه‌ی‌ پهلوی‌ مدّتی‌ مدید از كتب‌ درسی‌ مدرسه‌ی‌ جندی‌ شاپور بود و بعداً آن‌ را عبّاس‌ بن‌ سعید جوهری‌ برا مأمون‌ عبّاسی‌ به‌ عربی‌ نقل‌ كرد؛ و از جمله‌ تراجم‌ عربی‌ او زیج‌ سدهانت‌ است‌ كه‌ آن‌ را زیج‌ سند هند می‌گویند. این‌ زیج‌ را كه‌ مثل‌ « زیج‌ شهریار » ایرانی‌ مدّت‌ زمانی‌ - قدر مسلّم‌ تا عهد مأمون‌ عباسی‌ (218-198) مورد عمل‌ و اتّباع‌ علمای‌ اسلام‌ بوده‌ است‌. كنگه‌ با كمك‌ بعضی‌ علمای‌ عربیدان‌ ایرانی‌ الاصل‌ از هندی‌ به‌ عربی‌ نقل‌ كرد و جمعی‌ از مورّخان‌ قدیم‌ این‌ عمل‌ را به‌ عهد منصور دوم‌ - خلیفه‌ی‌ عباسی‌ (136-158) مربوط‌ دانسته‌ و گفته‌اند كه‌ آن‌ كار به‌ دستور منصور در حدود سال‌ 154 ق‌ انجام‌ گرفت‌.  
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
سه شنبه 24/9/1388 - 10:1
ایرانگردی

کدام تمدن اولین بار از دسته چک استفاده کرد؟!

...مداركی هم از این ناحیه به دست آمده كه كاملا حكم چك دارد. كلمه «بانك» هم در آن زمان مصطلح بود و لغت «چك» نیز از همان زمان متداول شده كه تا امروز باقی مانده است. در نوشته‌های دوره...

ایرانیان در دوره هخامنشیان چک می‌کشیدند
چك از دستاوردهای بانكداری است و قدیمی‌ترین شواهدی كه از چك و بانكداری در دست است، به دوره هخامنشیان می‌رسد.
 
به گفته دكتر «شیرین بیانی»، تاریخ‌نگار، بانكداری در دوره پیش از اسلام، به خصوص دوره ساسانی اهمیت زیادی داشته است. مراكزی همچون بانك‌های امروزی وجود داشته‌اند و در آنها كارهای بانكی از قبیل قرضه، برات، چك و... صورت می‌گرفته است. قدیمی‌ترین شكل بانكداری را در بین‌النهرین در دوره هخامنشیان سراغ داریم كه عمده ترین مركز سكونت یهودیان بود و در آنجا یهودیان عهده‌دار امور بانكداری بودند. مداركی هم از این ناحیه به دست آمده كه كاملا حكم چك دارد. كلمه «بانك» هم در آن زمان مصطلح بود و لغت «چك» نیز از همان زمان متداول شده كه تا امروز باقی مانده است. در نوشته‌های دوره ساسانی به زبان پهلوی لغت چك را داریم و همین واژه از ایران به زبان‌های دیگر جهان راه یافته است. مسلما چك در طول تاریخ روندی داشته است اما سیر روند آن را نمی‌دانیم. از دیگر امور مهم بانكی، برات است. برات چیست و از چه زمانی در ایران متداول شد؟
 دكتر شیرین بیانی كه تخصص وی بیشتر تاریخ دوره مغول است، توضیح می‌دهد كه برات همان حواله است.
در دوره مغول، از مركز یا از مراكز ایالات «برات» می‌نوشتند و آن را به دست مامورانی می‌دادند. این ماموران با در دست داشتن حواله مورد نظر موظف می‌شدند باج یا عوارض یا وجه نقدی یا جنسی از كسی یا سازمانی یا جایی بگیرند. به این حواله برات می‌گفتند.
برات همچون موارد دیگر در دوره مغول روند خطرناكی پیدا كرد. هر دولتمدار یا محصل مالیاتی می‌توانست برات بنویسد. به این ترتیب، یك نفر ممكن بود از یك دایره یا شخص به خصوص چندین برات دریافت كند و موظف شود مطالبات مختلف جنسی یا نقدی این برات‌ها را پاسخگو باشد.
این مساله مثل موارد دیگر موجب اغتشاش‌ شد تا سرانجام با اصلاحات غازان‌خان یا به عبارتی اصلاحات خواجه رشید‌الدین فضل‌الله مسائل مربوط به برات را سامان داد.
دكتر بیانی معتقد است این اصلاحات را در واقع باید اصلاحات خواجه نامید. خواجه رشید‌الدین فضل‌الله كه از زمان گیخاتو ارج و قربی بلند‌پایه نزد شاه یافته بود، در زمان سلطنت غازان‌خان تصدی كارهای خطیر را عهده‌دار شد و سرانجام به مقام وزارت رسید. وی كه در علم و ادب و ملك‌داری سرآمد بود، در زمان صدارت اصلاحاتی را تنظیم كرد كه بسیار مهم بود اما به نام سلطان وقت به اصلاحات غازانی معروف شد.
 
یكی از این اصلاحات كه در امر اجتماع و اقتصاد تاثیر فراوانی داشت، محدود كردن استفاده از برات بود. وی استفاده از برات را قانونمند كرد و مشخص كرد كه كدام سازمان‌های دولتی یا مالیاتی اجازه صدور آن را دارند. مجازات‌های خیلی سختی را هم برای تخلف از این امر در نظر گرفتند. اگر كسی غیر از افرادی كه مجوز داشتند، برات صادر می‌كرد، به مرگ محكوم می‌شد. مامور مالیاتی (بیتكچی) هم كه برات غیر مجاز را نوشته بود، به قطع دست محكوم می‌شد. این مجازات‌ها واقعا هم اتفاق افتاده است و به گفته دكتر بیانی، تمام این موارد در «جامع ‌التواریخ» اثر بسیار مهم خواجه رشید‌الدین فضل‌الله همدانی در تاریخ مغول، ضبط است.
پس از این اصلاحات، برات به معنی واقعی كلمه به كار رفت و محصلان مالیاتی یا دیوان استیصاء یا هر جای دیگر در مواقع جنگ یا صلح برات می‌نوشتند و می‌فرستادند و كسی كه برات را دریافت می‌كرد باید موارد خواسته شده را می‌فرستاد.
رواج پول كاغذی و برات و چك و شركت‌های تجاری مشابه با شركت های مضاربه‌ای در دوره مغول نشان می‌دهد این دوره از دوره‌های رونق بازرگانی در طول تاریخ بوده است. در این دوره، جاده مهم ابریشم كه چین را به اروپا متصل می‌كرد و بسیاری جنگ‌ها بر سر این جاده شد، برای نخستین بار تحت یك حكومت واحد درآمد. به دنبال آن، دادوستدهای اقتصادی از راه این جاده صورت گرفت كه بسیار برای مغولان اهمیت داشت. همچنین مراودات فرهنگی بسیاری از این مسیر انجام شد كه همه این عوامل در پیشبرد اقتصاد و فرهنگ موثر بود.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
سه شنبه 24/9/1388 - 10:0
دانستنی های علمی

اولین و دومین ارگ بزرگ خشتی جهان در ایران قرار دارد ؟!!!

اولین ارگ بزرگ خشتی جهان ارگ بم بود که متاسفانه فرو ریخت ؛ اما جالب است بدانیم دومین ارگ بزرگ جهان نیز در ایران است این ارگ ...
 
اولین و دومین ارگ بزرگ خشتی جهان در ایران قرار دارد ؟!!!
 
 
البته اولین ارگ بزرگ خشتی جهان ارگ تاریخی بم بود که متاسفانه طی زمین لرزه چند سال پیش بم از میان رفت. ولی هر گوشه ای از این سرزمین رو که بگردیم جایی برای دیدن هنر اجدادمون هست كه همت و اراده خودشون رو به یادگار گذاشتن
زمانی ارگ بم بزرگترین ارگ خشتی دنیا بود اما بعد از زلزله بم همه فكر میكردیم كه دیگه نمونه ای مشابه این ارگ تو ایران نداریم ولی .....حدود 100 كیلومتری شهر كرمان در شهرستان راین، ارگی وجود داره كه با مقیاسی كوچكتر دقیقا با همون مشخصات ارگ بم ساخته شده و یادگاری از دوران ساسانیان هست.
شاید به این زودی ها ارگ بم بازسازی نشه ، ولی به راحتی میشه برای دیدن ارگی مشابه به ارگ بم به راین رفت و ارگ راین رو دید .
"ارگ راین یکی از بزرگ‌ترین بناهای خشتی جهان است. این بنای تاریخی دومین بنای خشتی بزرگ جهان بعد از ارگ بم است.
ارگ راین در جنوب غربی شهر كنونی راین در استان کرمان ایران قرار دارد. این بنای خشتی تا حدود زیادی به ارگ تاریخی بم شبیه است و بر بالای تپه ای قرار دارد.
قلعه راین یكی از مهم ترین آثار تاریخی کهن راین است و بر موجودیت راین قبل از اسلام مهر تأیید نهد. گفته می شود قدمت آن به دوره ساسانیان بر می گردد.
 
تصاویری ببینید از این ارگ زیبا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
گردآوری :گروه فرهنگ و هنر سیمرغ.
سه شنبه 24/9/1388 - 8:49
دانستنی های علمی

ایل گلی (استخر مردم)

در جنوب شرقی تبریز، بر دامنه تپه‌ای واقع شده است. مساحت استخر بزرگ ائل گلی ۵۴۶۷۵ متر مربع است.
 
در جنوب آن تپه‌ای است که آن را از بالا تا پایین همسطح استخر پله بندی کرده و نهر آبی از آن به طرف پایین روان است. از سمت جنوبی و از وسط استخر خیابانی کشیده شده که استخر را به صورت شبه جزیره‌ای درآورده است و در مرکز استخر، عمارت باشکوه دو طبقه‌ای ساخته شده است. در پیرامون استخر از روزگاران قدیم، درختان کهنسالی وجود دارد .
 
 
سه شنبه 24/9/1388 - 8:45
دانستنی های علمی

این ستون‌ها به آسمان می‌رسند!

اهالی معتقدند اینجا زندان سلیمان بود كه زندان‌بانانی غول‌پیكر آن را نگهبانی می‌كرده‌اند، اما تماشای این كوه و آن عمق تاریك شكوهی عجیب دارد و همین باعث می‌شود بسیاری...
 
سفر به مسجد سلیمان‌
 نزدیك‌ترین مسیر برای رسیدن به تخت سلیمان جاده‌ای است كه ما را از تهران می‌گیرد، از كرج گذر می‌دهد و در 5 كیلومتری زنجان ما را سوار بر جاده زنجان بیجار (جاده دندی) به سوی تخت سلیمان و آتشكده آذرگشنسب روان می‌كند.
 
مجموعه باستانی تخت سلیمان در نزدیكی تكاب در استان آذربایجان غربی قرار دارد و یكی از محوطه‌های تاریخی مهم ایران است كه در فهرست آثار جهانی یونسكو به ثبت رسیده است. باستان‌شناسان تاكنون توانسته‌اند در این منطقه نشانه‌ها و بقایای استقرار انسان از هزاره اول قبل از میلاد تا قرن 11 هجری را كشف كنند.
 
اوج شكوه و آبادانی تخت سلیمان به دوران ساسانی بازمی‌گردد كه ساختمان آتشكده آذرگشنسب در آنجا احداث شده و آتش آن به مدت 7 قرن نماد اقتدار آیین زرتشت به شمار می‌آمده‌ است.
90 كیلومتر مسیر كوهستانی زنجان تا تخت سلیمان را آرام آرام پشت‌سر می‌گذاریم. شب به تخت‌سلیمان می‌رسیم. صدای پای آب ما را با خود به 3000 سال پیش می‌برد و می‌آورد به 1700 سال پیش كه ساسانیان در این نقطه از دنیا دور از هر هیاهو  هیاهویی كه حتی امروزه اثری هم از آن نیست  یكی از 3 آتشكده مهم خویش را بنا می‌كند. ماشین‌ها را در پاركینگ ساخته شده بیرون دروازه شرقی آتشكده پارك می‌كنیم و آرام‌ آرام جاده آسفالت منتهی به دروازه شرقی را پشت‌سر می‌گذاریم و خویش را افسانه‌وار جلوی قلعه‌ای افسانه‌ای می‌بینیم.
 
آب با پیچ‌و تاب زیبا راه خود را باز كرده و در میان سبزی تپه‌ها گم شده است.  تخت سلیمان فرو رفته در میان سایه روشن نورپردازی‌های ایجاد شده زیبایی افسانه و مرموز یافته است. نشانی از گذشته‌های پر رمز و راز دور كه تو هرچه جلوتر می‌روی كمتر می‌یابی و چقدر این راه پایان ناپذیر می‌نماید.

دروازه گشوده می‌شود

همین كه وارد می‌شویم، دریاچه‌ای جوشان در پهنه نگاهمان جاری می‌شود. آب این دریاچه به وسیله آبراهی كوچك آرام‌آرام می‌غلتد و از دروازه بیرون می‌زند و در میان تاریكی و در پای دشت سبزی كه در دل شب رنگ باخته و پنهان شده، گم می‌شود.
در بخش شمال غرب دریاچه خرابه‌های كاخ شكار آباقاخان (قرن سیزدهم میلادی) و ایوان غربی معروف به ایوان خسرو قرارگرفته‌اند. روبه‌روی آن 8 ضلعی‌های دوره مغولی برگی دیگری از تاریخی را برایت می‌گشاید و دیده به غرب دریاچه كه بسپاری تو را می‌برد تا روستای احمد آباد سفلی، از دل چشمه‌های آب گرمش گذرت می‌دهد و زندان سلیمان را در 3 كیلومتری این روستا و روی كوهی نه چندان بلند، در بن چشمانت می‌نشاند، عظیم و پر رمز و راز.
چند روز مهمان تاریخ 3 هزار ساله این دیار خواهیم بود پس تا زمان مناسب برای دیدار از زندان سلیمان، آن را رها می‌كنیم و در دل مجموعه تخت سلیمان به گشت و گذار می‌پردازیم.
یادمان باشد كه آب دریاچه تخت سلیمان آشامیدنی نیست و برای انسان و احشام خطرناك است و تنها برای كشاورزی و راه انداختن آسیاب‌های آبی اطراف قابل استفاده است.

آناهیتا در تخت سلیمان‌

وارد معبد آناهیتا در شمال شرقی دریاچه می‌شویم. آناهیتا، الهه آب مورد احترام ایرانیان باستان بوده و بنابراین وجود چنین معبدی بدون دلیل نیست. كوه بلقیس با 2 قله مرتفع 3300 متری در 5/7 كیلومتری شمال شرقی تخت سلیمان قرار دارد. روی قله جنوبی باقیمانده بناهای ساسانی دیده می‌شوند. صعود از كوه چندان مشكل نیست كه می‌توان با گرفتن یك راهنمای محلی از دهكده تازه كند یا احمد آباد علیا و سفلی به سوی آن رفت.
بین 2 قله در فصل بارش دریاچه‌ای از آب برف‌های ذوب شده دیده می‌شود و پایین‌تر، چشمه‌ای وجود دارد كه آن را علت اصلی حضور معبد آناهیتا می‌داند.
این چشمه، آب آشامیدنی موبدان را تامین می‌كرده و نام كوه برگرفته از نام ملكه صبا، همسر حضرت سلیمان است.

آتش مقدس!

 آتشكده آذرگشنسب درست در شمال دریاچه تخت سلیمان قرار گرفته است. مهم‌ترین اثر تاریخی مجموعه روبه‌روی آن حیاط شمالی آتشكده و در شرق آن محل آتش مقدس. می‌گویند این آتش 7 قرن متوالی بدون وقفه روشن بوده ‌است. هیچ نشانی از خاكستر‌های 700 ساله نیست. بسیاری از كارشناسان بر این باورند كه ساسانیان در زمان خویش با گاز طبیعی موجود در منطقه آشنا بوده‌اند و برای روشن نگهداشتن آتش از این انرژی استفاده كرده‌اند. همین نكته را هم دلیلی بر بی‌اثر ماندن رد پای آتش ساسانیان در این آتشكده می‌داند.

شهرت جهانی، شهر بی‌هتل‌

نزدیك‌ترین شهر به تخت سلیمان تكاب است كه با وجود مجموعه آثار تخت سلیمان و شهرت جهانی آن، هتل درخوری برای پذیرایی از گردشگران داخلی و خارجی در آن وجود ندارد. شهر كوچك است و مثل بسیاری از شهر‌های كوچك دور از هیاهو و ترافیك وبسیاری از شلوغی‌ها و مزاحمت‌های شهرهای بزرگ. اما فقر مردم این شهر را از سختی‌های خویش بی‌نصیب نگذاشته است.
 
مهمانان زیادی آمده‌اند. بسیاری در كنار دریاچه تخت سلیمان چادر می‌زنند و خواب‌های خویش را به دست صدای پای آب می‌سپارند تا در تاریخی 3 هزار ساله رها شوند. برخی در نزدیك‌ترین مدرسه در یكی از روستاهای اطراف، شب را به صبح می‌رسانند و ما نیز در تنها هتل كوچك و كم امكانات شهر تكاب دور از معیارهایی كه هتل‌های مهم و بزرگ باید داشته باشند اقامت می‌كنیم، اما تا دلت بخواهد طبیعت اینجا تو را می‌گیرد و گاهی دلم می‌خواهد تمام شب را در میان این طبیعت بگذرانم و راه بروم تا آن عمق نامعلوم.

یك عروسی شاد روستایی‌

در گذر از روستا صدای ساز و دهلی ما را به سوی خویش می‌خواند. جایی همین نزدیكی‌ها جشن شادی و سرور است. جشن عروسی یا چیزی تو این مایه‌ها باید باشد. راننده محلی است و با پرس و جو به سوی یكی از كوچه‌های تنگ و پر از پستی و بلندی راه می‌كشیم. البته حتی اگر راننده هم محلی و راه بلد نبود، خیلی راحت می‌توانستی خود را مهمان شادی مردم این دیار كنی. خانه‌ها كاهگلی است و تقریبا پشت‌بام هر خانه حیاط خانه بالایی محسوب می‌شود البته نه به زیبایی و چشم‌نوازی روستای ماسوله. مردم تكاب و روستا‌های اطراف را آذری‌ها و كردها تشكیل می‌دهند.
 
دوش به دوش هم. روستا‌های بالای جاده روی كوهپایه بنا نهاده شده و خانه به خانه بالا رفته‌اند.  صدای ساز و دهل یك ضبط بزرگ در وسط میدان تمامی جمعیت روستا و بچه‌ها و جوانان روستای اطراف را به این سو كشانده‌ است. عروسی پسر یكی از كردهای محله است كه دختری از تكاب را به همسری گرفته است. البته عروس را فردا به خانه شوهر می‌آورند، اما معمولا جشن و سرور در این مناطق از چند روز پیش شروع می‌شود و فامیل داماد و عروس هر كدام جشن‌هایی جداگانه برگزار می‌كنند و روز مراسم، عروس را در میان هلهله و شادی اهل محل به خانه شوهر می‌آورند.
 
میدان كوچك روستا پر شده است از كردزبانانی پوشیده در لباس‌های محلی و رنگارنگ. مردمان این منطقه بویژه كرد زبانان در مراسم رسمی از لباس‌های محلی و قدیمی خویش استفاده می‌كنند و با رقص‌های محلی كه امروزه یكی از رقص‌های محلی شناخته شده در سراسر كشور است، به جشن و پایكوبی می‌پردازند.
همراهان آنقدر از این مراسم خوششان آمده كه برای فردا ظهر كه قرار است عروس را به خانه بخت بیاورند، خودشان را بدون اطلاع میزبان دعوت می‌كنند. دوست داریم این مراسم سنتی را از نزدیك ببینیم. فردا سر ظهر ما دوباره میهمان بودیم.
 
اهالی همدیگر را می‌شناسند و خیلی زود متوجه ما می‌شوند و هر كسی به بهانه‌ای نزدیك می‌شود تا آنجا كه بسیاری از دختران نوجوان اینجا از آرزوهای فردای زندگی خودشان برایمان گفتند. اقوام نزدیك داماد از ما می‌خواهند دمی در خانه‌شان به خوردن یك چای استراحت كنیم. چای را بیرون از خانه و در میان شادی آنها می‌خوریم و به رسم ادب سری به خانه‌شان می‌زنیم كه نه گفتن به دعوت این گونه مردمان، شایسته نیست. به خانه‌ای كاهگلی با راهرویی تنگ وارد می‌شویم، هر كس به كاری مشغول است و شاد.
 
اتاق عروس را هم نشان می‌دهند. تمام جهاز عروس خانم را در اتاقی كه رنگ تازگی خورده، چیده‌اند با آینه و شمعدانی كه منتظر دو لبخند است برای یك عمر. همه چیز نشان می‌دهد كه عروس خانم قرار است در سایه مادرشوهر زندگی كند. حداقل تا زمانی كه كودكی به جمع خانواده اضافه نشده باشد. هرچند در این جور زندگی‌ها گاهی نوه‌ها عروسیشان را نیز درسایه سار پدربزرگ و  مادربزرگ و عمو و عمه به جشن می‌نشینند.
عجله ما برای رسیدن عروس خانم بیشتر از همه است؛ اما یك صحنه زیبا را دست داده‌ایم. اینجا رسم است عروس و داماد پیش از رسیدن به خانه بخت دور دریاچه تخت‌سلیمان چرخی بزنند و حضرت سلیمان و خدای خویش را به مدد بگیرند. نام تخت سلیمان و زندان سلیمان هم ربطی به تاریخ این دیار ندارد كه بلكه اسم و آوازه‌ای است كه مردم این دیار به آن داده‌اند.
عروس و داماد می‌رسند و در میان هلهله زنان و رقص مردان وارد خانه بخت می‌شدند و ما نیز كه خود خویش را مهمان آنان كرده بودیم، شادباشی برای همیشه می‌گوییم و خداحافظی می‌كنیم.

دلم از زندان سلیمان نگرفت‌

جاده را به سوی تخت سلیمان پیش می‌گیریم؛ اما زندان سلیمان ما را به سوی خویش می‌خواند. آرام آرام جاده پر پیچ و خمی را كه دور كوه سلیمان كشیده شده است، در میان باقی‌مانده بناهای مختلف ساسانیان كه نشان از اهمیت این كوه  نزد آنان دارد، پشت‌سر می‌گذاریم تا غروبی  متفاوت را برای نخستین بار بر بالای كوهی بگذرانیم كه هر كسی را یارای نگاه كردن به عمق آن نیست.
صحنه بیشتر به نقاشی می‌ماند كه رنگ‌های تیره اما تماشایی در آن استفاده شده باشد. كارشناسان بر این باورند كه كوه سلیمان، كوهی آتشفشانی بوده كه در دوره‌ای دریاچه‌ای بوده پر از آب، مانند دریاچه تخت سلیمان. حتی برخی از آنان معتقدند كه آب دریاچه تخت سلیمان آب همین كوه بوده است كه پس از سال‌ها از دل كوه آتشفشان وسط مجموعه تخت سلیمان جاری شده است.  دل این كوه خالی است و سیاه و همین صحنه را ترسناك می‌كند تا جایی كه برخی دوستان حتی به لبه آن هم نزدیك نمی‌شوند و بزرگترها سعی می‌كنند جوان‌ترها را از نزدیك شدن به آن بترسانند. افسانه در باب آن بسیار زیاد است.
 
اهالی معتقدند اینجا زندان سلیمان بود كه زندان‌بانانی غول‌پیكر آن را نگهبانی می‌كرده‌اند، اما تماشای این كوه و آن عمق تاریك شكوهی عجیب دارد و همین باعث می‌شود بسیاری با اكراه راه بازگشت را در پیش بگیرند. بالاخره با خراب‌شدن حال یكی از همراهان مجبور می‌شویم، برگردیم.

زیبایی‌هایی كه ما ندیدیم‌

زیبایی‌های این منطقه بیشتر از چیزی است كه ما دیدیم. آبگرم‌ها از صحنه‌های زیبایی بودند كه كمی فرصت كم اجازه نداد ما از آن خاطره بسازیم. روز بعد به دیدن جزیره‌ای شناور رفتیم. در 17 كیلومتری شمال شرقی تكاب، جاده‌ای كه به روستای بدرلو ختم می‌شود، دریاچه‌ای دیده می‌شود كه چمنی سبز و شناور گرفته دربر گرفته است و از زیبایی‌اش صفحه‌ها نوشته‌اند. این منطقه همچنین غارهای تاریخی و مهمی چون كرفتو دارد كه تماشایی‌ است. 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
سه شنبه 24/9/1388 - 8:44
ایرانگردی

گزارش تصویری کوه های رنگی

کوههای رنگی در شمال شرق تبریز و در منطقه شهرستان خواجه واقع شده که به زبان ترکی به نام آلاداغی معروف است.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
گردآوری: گوه فرهنگ و هنر سیمرغ
دوشنبه 23/9/1388 - 16:3
ایرانگردی

قلعه ای ناشناخته در جنوب کشور+گزارش تصویری

"قلعه نصوری" در شهر بندر کنگان (از توابع بخش مرکزی شهرستان کنگان) قرار دارد...

 

  


 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

  گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
دوشنبه 23/9/1388 - 16:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته