• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 15639
تعداد نظرات : 1110
زمان آخرین مطلب : 3848روز قبل
مصاحبه و گفتگو

کرامت ما با این اهانت ها از بین نمی رود ولی به نفس ما برمی خورد. مولوی می گوید : خود نشان مومنان مغلوبی است، نیک در اِشکست مومن خوبی است. پس اگر به ما حرفی می زنند و ما ناراحت می شویم این نشان می دهد که ما خودخواهی داریم. اگر به دیگران بگویند که زشت هستی، ما ناراحت نمی شویم ولی اگر به ما بگویند که زشت هستی ما ناراحت می شویم، پس این به نفس ما بر می خورد. عده ای هستند که کراماتی دارند ولی باید بخاطر خدا این حرفها را تحمل کنند. کسی کراماتش از پیامبر بالاتر نیست. عمربن عبدود در صورت حضرت علی (ع)آب دهان می اندازد و فحش می دهد. امام نفسانیات ندارد که به ایشان بربخورد ولی امام بلند شد و همان موقع او را نمی کشد. امام نگفت که من کرامت امامت دارم .زیرا امام فقط رضایت خدا را در نظر می گیرد و می خواهد که کار در آرامش کامل انجام بگیرد. بعضی ها فکر می کنند که شجاعت به این است که ما قوی باشیم و کم نیاوریم و جواب همه را بدهیم. اتفاقا این ها نشانه ی ضعف است .اگرمن به شما حرفی بزنم و شما سریع جواب بدهید این نشانه ی ضعف شماست ولی اگر شما با آرامش کامل جواب مرا بدهید یا از جواب دادن صرف نظرکنید و به من محبت کنید، این علامت شجاعت و قدرت شماست .کسی که از کوره در نمی رود و عصبانی نمی شود ،این نشانه ی کرامت اوست. شجاعت این است که انسان بر هوای نفس غلبه کند. در مسائل اخلاقی شجاعت یعنی اینکه تحمل انسان بالا برود. روایت داریم :هر کس که درحال مدارا از دنیا برود، شهید بحساب می آید. (این جهاد اکبر است)
با یک دهه ی ماه صفر، می توان امام حسن (ع)را از غربت درآورد. بعضی ها می گویند که قیام امام حسین(ع) از صلح امام حسن(ع) بالاتر است .اگر صلح امام حسن(ع) بالاتر از قیام امام حسین (ع) نباشد کمتر از آن نیست. آنها در یک مسیر هستند. صلح امام حسن(ع) مقدمه ی قیام امام حسین(ع) و براندازی خاندان بنی امیه شد. امام حسن(ع) در پای منبر بودند و خطیب به پدرامام ناسزا می گفت. امام می توانست آنها را از منبر به پایین بکشد ولی بخاطر خدا صبر می کردند. مردم شام بر اثر تبلیغات سوء گول خورده بودند. معاویه و عمروعاص با صورت پوشانده نزد امام علی(ع) می آمدند و می دانستند که چون میهمان امام هستند امام با آنها کاری ندارد. مرد شامی امام حسن(ع) را دید و به امام و پدرشان ناسزا گفتند. امام سکوت کرد. بعد امام( روایت داریم :اگر انسان گمراهی را نجات بدهید مثل این است که تمام دنیا را احیا کرده اید )با لبخند به او سلام کرد. امام فرمود: شما فرد غریبی هستی اگر مکان می خواهی به تو مکان می دهم و اگر پول می خواهی به تو پول می دهم و... هر نیازی داری من نیاز تو را برآورده می کنم.(خشونت ها مردم را از اسلام زده کرده است)این فرد شامی تعجب کرد و گفت :من شهادت می دهم که تو حجت خدا در روی زمین هستی خدا می داند رسالت را در چه خانواده ای قرارداده است. الان شما و پدرت محبوب ترین فرد در دل من هستید. انسان با عمل می تواند افراد را جذب اسلام کند. امام موسی صدر که بیش از سی سال است که مفقود شده است وقتی در لبنان بودند، برخوردی داشتند که مسیحیان، اهل سنت و گروههای مختلف جذب ایشان شده بودند. حتی از ایشان دعوت شده بود که درکلیسا سخنرانی کند. شرح صدر داشتن و مدارا کردن ایشان خیلی بالا بود. نوشته اند که امام موسی صدرجلسه سخنرانی داشتند و قبل از ایشان فردی که دشمن ایشان بود سخنرانی می کند و از امام موسی صدر بدی می گوید. ایشان طرف را می بیند و به او می گوید که اگر من اشتباهی دارم آنرا جبران می کنم و به طرف محبت می کند. او تعجب می کند . یک برخورد همه ی کارها را درست می کند. در روایت داریم که جدال نکنید. کسانی که جدال و بگو و مگو را ترک می کنند حتی اگر حق با آنها باشد خدا خانه ای در بالای بهشت به آنها می دهد. آفت ادراکت است این قیل و قال ، خون به خون شستن محال است و محال .فردی به مالک اشتر توهین کرد ولی او سکوت کرد. آن فرد به دنبال مالک رفت و دید که او به مسجد رفت و دو رکعت نماز خواند. مالک به آن فرد گفت که من این دو رکعت نماز را برای تو خواندم. ما باید با عبادت نفس خودمان را مهار کنیم و ایمان مان را بالا ببرد. نه اینکه فقط عبادت کنیم و به نفس مان کاری نداشته باشیم .

 حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 2:27
مصاحبه و گفتگو

یکی از راههای رسیدن به اخلاق خوب متوسل شدن به خداست .راه دیگر توسل به اهل بیت است .همانطورکه ما برای بیماریهای ظاهری یا مالی توسل پیدا می کنیم باید برای رذایل اخلاقی هم متوسل بشویم. ما باید از اهل بیت کمک بخواهیم زیرا قدرت ما به شیطان نمی رسد. شیطان با انبیاء دست و پنجه نرم کرده است و آدم و حوا را از بهشت بیرون رانده است. پس ما باید برای جنگ با نفس باید از خدا و ائمه کمک بگیریم و به آنها متوسل بشویم. توسل راه کار جدی برای معضلات اخلاقی و وراثتی است .
ما جدا از کمک خدا و اهل بیت نمی توانیم بر بداخلاقی پیروز بشویم زیرا ناتوان هستیم. یکی از بزرگان می فرمود که درعالم مکاشفه شیطان را دیدم و با او دعوا کردم و شیطان داشت مرا به زمین می زد در آن هنگام حضرت علی (ع) را صدا زدم ،آقا به کمک من آمد و شیطان را به زمین زد و من روی شیطان نشستم و سر شیطان را بریدم. آقا فرمود: زور شما به شیطان نمی رسد از ما کمک بخواهید. اتصال به اهل بیت، جزو اصول دین ماست و ما باید در همه ی زندگی مان این پیوند را محکم کنیم. فردی از اقوامی تنفر داشت و دوست داشت که اختلافی پیش بیاید تا با آنها دعوا کند و آنها را بزند. روزی ایشان در روضه ( اتفاقا اقوام هم در روبروی او نشسته بودند)شنید که می گفتند: ما نباید با دوستان اهل بیت دشمن باشیم و باید آنها را دوست بداریم .این سخنان در او اثر گذاشت و همانجا اقوامش را بوسید و با آنها آشتی کرد. بایک سخنوتوسل بهاهل بیت این آقا تغییر عقیده دارد.
آیت الله قاضی به فرزندانشان فرمودند که در خانه ی خدا نروید و روزی یک بار با اهل بیت توسل داشته باشید.(سیره ی علما و مراجع ما این است که هفتگی ،ماهانه و مناسبتی روضه داشتند).روضه هفتگی را غنیمت بشمارید حتی اگر تعداد کمی باشید. اگر ما همه ی عمرمان را صرف امام حسین(ع) و ائمه بکنیم حق آنها را ادا نکرده ایم. پیامبر می فرماید: شیطان ( منظور نفس است)من به دست من مسلمان شد. آیت الله قاضی می فرمود با اینکه من زیاد با نفس خودم مبارزه کردم ولی باز به آن توحید ناب نرسیدم. روزی از حرم حضرت ابوالفضل رد می شدم که فرد ژولیده ای دهانش را به گوش من گذاشت و گفت که شما خیلی زحمت کشیده ای ولی هنوز مشکل تو حل نشده است، اگر می خواهی مشکل اصلی تو حل بشود باید به در خانه ی حضرت ابوالفضل بروی. این حرف من را زیر و رو کرد. من بهحرم رفتم و شدید توسل پیدا کردم .(تمام شهدای عالم به مقام و عظمت حضرت ابوالفضل غبطه می خورند.)بعد از این توسل یک حالت توحیدی ناب به من دست داد و حالت شهودی را دیدم که تجلی خدا را در آن می دیدم و حالت آرامشی به من دست داد ولی موقتی بود. شب به منزل رفتم و در پشت بام خلوتی کردم و آن حالت دوباره به من دست داد تا اینکه این حالت در من مستقر شد. ایشان آرامش فوق العاده ای داشت .آیت الله بهجت فرموده بودند که همه ی بهره های من از آیت الله قاضی بود. علامه طباطبایی می فرمود: سرمایه ی من آن عرض ارادت ویژه ای است که به حضرت ابوالفضل دارم مثل ارادتی که پشت کوهی ها خالصانه به آن حضرت دارند. از عالمی پرسیدند که مقام حضرت ابوالفضل بالاتر است یا مقام سلمان، عالم فرمود : این قیاس اشتباهی است. سلمان یکی از اصحاب خوب پیامبر بود ولی حضرت ابوالفضل با یک نگاه می تواند سلمان درست می کند. پس ما در مشکلات باید به آنها متوسل بشویم.
ما فکر نکنیم که توسل فقط خواندن دعای توسل است. هر نوع توجه و پیوند به خانواده ی اهل بیت ،توسل است. یکی از توسلات، زیارت از راه دور یا نزدیک است و دیگری گره گشایی از منسوبین به اهل بیت و شیعیان است. یکی دیگر از راه های توسل مطالعه و مباحثه روایات و فرمایشات اهل بیت است .انسان وقتی روایات را می خواند ،در واقع با نور آشنا می شود. نور آیات قرآن مثل نور خورشید است و نور روایات مثل نورماه است .کلمات اهل بیت به افق ما نزدیکتر است و می توانیم با آن انس بگیریم. امام باقر(ع) می فرماید :کلام ما دل را زنده می کند. در روایت داریم: روایات ما دل ها را نرم می کند و عاطفه ی شما را نسبت به یکدیگر زیاد می کند و دلهایتان را پیوند می زند. امام صادق(ع) به فضیل می فرماید: آیا می شود دور هم جمع بشوید و حدیث بگویید؟ خدا رحمت کند امر ما را احیاء کند. بچههای ما باید حدیث وروایات را حفظ کنند .

حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 2:17
مصاحبه و گفتگو

راه هایی که ما را به مسیر خوش اخلاقی می برد ارتباط با خداست .هر چقدر ما با خدا انس بیشتری داشته باشیم و توکل کنیم ،اخلاق مان بهتر می شود. در قرآن داریم که به خدا چنگ بزنید چه کسی از خدا به ما بهتر و نزدیکتر است .یکی از مناجات خمس عشر، مناجات شاکین است یعنی مناجات کسانی از بداخلاقی به تنگ آمده اند. این افراد می توانند این دعا را بخوانند. در این دعا داریم که خدایا من ازنفسم به تو شکایت می کنم. خدایا همه چیز از توست و کسی نمی تواند مرا از این بدی ها جدا کند جز تو.در مثنوی هم داریم که خدایا من از نفس خودم شاکی هستم.
یاد خدا، روح ما را به خوبی ها پیوند می زند و ما خدایی می شویم و ذکر خدا، شیطان را طرد می کند. در دعا داریم :چیزی ما را نجات نمی دهد مگر التماس و زاری ،چه مولایی بهتر از خدا ، خدا خوب یاوری است .پس ما باید از خدا کمک بگیریم .ریشه ی بداخلاقی نفس اماره است .راه دیگر توسل به اهل بیت است و امام صادق(ع) می فرماید : اگر حادثه ای پیش آمد از ما کمک بگیرید و به خدا استعانت ورزید .چهارده معصوم به اذن خدا می توانند همه کار بکنند. ائمه در طول خدا هستند و قدرت فوق العاده دارند. آنها واسطه ی بین ما و خدا هستیم .در دعا داریم که هر کس به شما(اهل بیت) چنگ بزند به خدا چنگ زده است . اگر کسی به خدا ایمان آورد خدا قلب او را هدایت می کند. بالاتر از ایمان، چنگ زدن به خداست که این فرد هدایت شده است. ما باید محکم یا حسین یا زهرا بگوییم و فقط زبانی نباشد. بعضی ها فکر می کنند که توسل فقط دعای توسل خواندن است. توسل یعنی هر چیزی که ما را به اهل بیت نزدیک می کند. یکی از راههای توسل زیارت است یا از راه دور یا نزدیک . ما نباید زیارت کربلا را ترک کنیم. امام صادق(ع) می فرماید :اگر کسی زیارت کربلا را ترک کند عاق پیامبر و اهل بیت می شود. رفتن به زیارت عتبات خیلی سفارش شده است. خواندن زیارت ها از راه دور سفارش شده است .آیت الله قاضی به بچه هایشان وصیت کرده بودند که هیچ وقت در خانه ی خلق را نزنید. سعی کنید که هر روز یک توسل به اهل بیت داشته باشید .روایت داریم :شیعیان ما عزت خودشان را حفظ می کنند. مثلا شما می توانید در شبانه روز زیارت امین الله و عاشورا و ... را بخوانید. خدا تمام برکات را به چهارده معصوم می دهد و آنها آن برکات را به خلق می دهند. ما باید به اهل بیت وصل بشویم تا آنها دست ما را بگیرند. سلام کردن مستحب است ولی جواب سلام واجب است . بدانید که اهل بیت حتما به شما جواب می دهند .واجب است که ما باید جواب سلام را حتی در بین نماز هم بدهیم .توسل پیدا کردن به امامزاده ها هم خوب است. راه دیگر توسل خدمت به دوستان ،فرزندان و شیعیان اهل بیت است. ما باید به فقرای شیعه خدمت کنیم. گره گشایی مومن توسل به اهل بیت است. راه دیگر توسل، گوش دادن و خواندن روایات اهل بیت است .افرادی بوده اند که با خواندن یک حدیث زندگی شان عوض شده است. سخنرانی ها باید حاوی روایات و آیات قرآن باشد. منبر آقا شیخ عباس قمی، تماماً حدیث و قرآن بود .شیخ عبدالکریم حائری می فرمودند: طلبه هایی که پای منبر آقا شیخ عباس قمی می نشینند بخاطر نورانیتی که در آنها ایجاد می شود، من آنها را عادل حساب می کنم. عشق شدت محبت است .در قرآن داریم :علامت مومن محبت به خداست. درجنگ صفین امام علی (ع) به سرزمین کربلا رسیدند و فرمودند : این سرزمین قتلگاه عشاق است اینها در راه خدا شهید خواهند شد و کسی از گذشتگان و از آیندگان به اینها محلق نمی شوند . حساب شهدای کربلا جدا از شهدای دیگر است .از امام صادق(ع) سوال کردند که عشق چیست و چرا عده ای دچار شدت علاقه می شوند؟ امام فرمود :دلهایی که معشوق حقیقی یعنی خدا را پیدا نمی کنند،خدا طعم عشق غیر از خودش را به آنها می چشاند.

 حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 2:17
مصاحبه و گفتگو

در اول صبح سفارش شده است که انسان یک بار آیت الکرسی و یازده مرتبه سوره توحید را بخواند و روایت داریم که هر کس اینها را بخواند خدا هزار امر مکروه را از او دور می کند که کمترین آنها فقر است و هزار امر آخرتی را از او دور می کند که کمترین آنها عذاب قبر است .هرکس یازده بار سوره ی توحید (قل هوالله) را بخواند تا وقتی به خانه برگردد در امان خدا است و خدا او را از گناه دور می کند.
سفارش شده است که در زیارت اموات هفت مرتبه سوره اناانزلنا و هفت مرتبه سوره توحید خوانده شود.
کنیزی شاخه گلی را به امام حسن مجتبی(ع) هدیه کرد. امام فرمود :تو را در راه خدا آزاد کردم .بعضی ها گفتند که شما برای یک شاخه گل او را آزاد کردید؟ امام فرمود : خدا ما را این طور تربیت کرده است که اگر کسی به شما محبتی کرد به بالاتر از آن جواب دهید و اگر نشد ،به اندازه ی محبتش به او پاسخ بدهید. افرادی که در مسیر اهل بیت جان یا مال می دهند یا اشک می ریزند، قطعا پاسخ آنرا خواهند گرفت و آن سرمایه گذاری آخرت خواهد بود. ما می توانیم از همه ی عبادات مان استغفار کنیم ولی روضه و زیارت عاشورا و کارهایی که به اسم اهل بیت است نیازی به استغفار ندارد زیرا مارک اهل بیت روی آن است . کسانی که در مراسم ها شرکت می کنند یا بعنوان میهمان هستند یا خدمتگزار.کسانی که خدمت کرده اند مقام شان از میهمان بالاتر است.اینها با خود اهل بیت پیوند دارند و صاحبخانه می شوند. امام هشتم(ع) وقتی از کارها فارغ می شدند، خدم و حشم را جمع می کردند و آنها را بر سرسفره ی خودشان می آوردند. کسانی که دور از چشم مردم آشپزی می کنند و بدون چشم داشت این کار را می کنند، اجر بالایی دارند. اینها پاسخ خودشان را از اهل بیت دریافت می کنند. ما باید نمادهای مظلومیت را به همه ی عالم برسانیم مثل مراسم شهادت علی اصغر. یکی از سیره های پیامبر این بود که آخر قافله می آمدند تا کسانی که در آخر غافله مانده اند کمک کنند و آنها را به غافله برسانند. ما امیدواریم که دستاورهای روزهای تاسوعا و عاشورا را حفظ کنیم و گول شیطان را نخوریم .

حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 1:36
مصاحبه و گفتگو

هر چقدر اخلاص مجالس بیشتر باشد، بهره مندی ما بیشتر است .امام حسین (ع)می فرماید :افرادی که در قیامت بر ما وارد می شوند دو دسته هستند،کسانی که به خاطر خدا عزاداری کرده اند، من و رسول خدا بر آنها وارد می شویم و آنها با ما محشور می شوند. مجالس حتما نباید اسم و رسم داشته باشد. بعضی ها در مجالس ساده شرکت نمی کنند و این کار اشتباه است زیرا ممکن است که این مجلس پیش خدا عزیزتر باشد. نباید در این مراسم رقابت و چشم و همچشمی باشد. هر روز عاشوراست و هر زمینی هم کربلاست و هرشخصی یا یزیدی است یا حسینی یعنی هر انسانی بین حق و باطل قرار می گیرد. ما باید هم خودمان سوار کشتی امام حسین(ع) بشویم و دیگران را سوار کشتی بکنیم. ما دیگران را تشویق کنیم که به این مجالس بیایند. این کشتی کیمیای عجیبی است .خیلی از افراد جزو بدترین افراد بوده اند ولی از این فرصت استفاده کردند و جزو بهترین انسانها شده اند. آیت الله کمپانی استاد آیت الله بهجت در روز پنجشنبه ها روضه داشتند و خودشان کفش ها را جفت می کردند و برای عزادران چای می آورند. ایشان می فرموند که من می خواهم جزو نوکران امام حسین(ع) باشم.
راه به سوی خدا، محبت است و راه محبت به خدا،عشق به اباعبدالله است که انسان را سریع به خدا می رساند. خدا به سیاهی لشکر مجالس هم لطف و رحمت می کند. خوب است که در ثواب ها همدیگر را شریک کنیم .انشاءالله ما خودمان را قاطی عزادارن خالص می کنیم تا رستگار بشویم.
خدایا به حق محمد و آل محمد ،توفیق بهترین عزاداری ها را به همه ی ما عنایت بفرما و قلب امام زمان (عج)را از ما راضی بگردان و ما را جزو شیعیان واقعی اهل بیت قرار بده.

حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 1:36
مصاحبه و گفتگو

برای غلبه بر هر کاری، انسان باید به یاد خدا باشد و بر خدا توکل داشته باشد. در همه ی کارها باید از خدا کمک گرفت در تحصیل علم ، تهیه ،شغل، مسکن ،امنیت ،شفا و...در مسائل معنوی انسان بیشتر باید از خدا کمک بگیرد .اگر همه ی عالم جمع بشوند که کاری را انجام بدهند و خدا نخواهد ،آن کار سرانجام نمی گیرد و اگر همه عالم جمع بشوند که کاری را انجام ندهند و خدا بخواهد، آن کار انجام می شود. همه ی مصر بسیج شدند که حضرت موسی متولد نشود ولی چون خدا خواست، نطفه ی موسی در زیر تخت فرعون بسته شد و خود موسی در خانه ی فرعون پرورش یافت. گر خدا خواهد برسلطان بپیچ ،ور خدا برگشت صد سلطان به هیچ .امیرالمومنین می فرماید : اگر همه ی جاهلیت در مقابل من باشند با آنها مقابله می کنم .زیرا پشتوانه ی من خداست .اراده ی علی اراده ی خدا است. نمرود با یک پشه از دنیا رفت .در روایت داریم که در تمام امور برخدا توکل کنیم. علامت مومن در قرآن این است که به خلق تکیه نکند ،به خودش تکیه نکند و به خدا تکیه کند. در رزق و روزی باید توکل را از پرندگان آموخت. اگر ما همه عمرمان ذکر بگوییم ، تازه یک پرنده می شویم زیرا روایت داریم که پرندگان دائم الذکر هستند. و پرنده ای که از یاد خدا غافل می شود به صید گرفتار می شود. انسان هم وقتی خدا را فراموش می کند به دام شیطان می افتد. در صبح پرندگان دانه و آبی ندارند ولی با توکل به خدا پرواز می کنند و بعد ازظهر دانه ها را به لانه شان می آورند. در قرآن داریم :نفس ما بدون خدا، ایمان نمی آورد. پس اراده ی خدا هم مهم است. خدا می تواند دیگران را هدایت کند.
گاهی ما تصمیم می گیریم که حرف نزنیم ولی آن روز بیشتر از همیشه حرف می زنیم یا اینکه تصمیم می گیریم که عصبانی نشویم ولی در آن روز بیشتر از همه عصبانی می شویم. در اینجا ما باید از خدا کمک بخواهیم .قرآن می فرماید(سوره اعراف و فصلت): وقتی شیطان شما را دعوت به گناه می کند، از خدا کمک بخواهید. در قرآن داریم :وقتی عده ای از شیاطین انسان را وسوسه می کنند، به یاد خدا بیفتید تا خدا به شما کمک کند. در مفاتیح ،همه ی امامان نماز دارند. نماز امام زمان(عج)را می توان در همه مکان خواند البته در جمکران فضیلتش بیشتر است.فرق این نماز با نمازهای دیگر این است که ما باید صد بار ایاک نعبدو و ایاک نستعین( فقط تو را عبادت کنم و از تو کمک می خواهم) را تکرار کنیم .امام باقر(ع) می فرماید : ای فرزند آدم ،وقتی می خواهی انتقام بگیری مرا به یاد بیاور و غضب خودت را مهار کن و در قیامت هم ،من به تو غضب نخواهم کرد. هرکس جلوی خشمش را بگیرد خدا هم به او خشم نمی کند.
راه کار بعدی توکل به اهل بیت است که خیلی راهگشاست.مرحوم دولابی می فرموند که با تربت مأنوس باشید .تربت به انسان آرامش می دهد. انسان می تواند تسبیح تربت را همراه داشته باشد.روایت داریم که اگر کسی از خاک کربلا تسبیح به همراه داشته باشد حتی بدون گفتن ذکر، برای او ثواب می نویسند. تربت انسان را آرام می کند. و انسان به یاد امام حسین(ع) می افتد. مستحب است که انسان با مُهر تربت نماز بخواند .روایت داریم: اگرکسی بر تربت سجده کند حجاب های برداشته می شود و نمازش بالا می رود. مستحب است که انسان دست به تربت بزند و آنرا را به اعضا و جوارج بمالد ، مستحب است که انسان تربت را به دنبال جهیزیه دختر بفرستد، در جاهایی که خوف خطر است تربت به همراه داشته باشید، مستحب است که کام بچه ای که به دنیا می آید را با تربت بردارند. مستحب است که در قبر، تربت گذاشته شود. تربت شفای همه ی دردهاست. پس تربت از اول عمر تا آخر عمر در زندگی ما وجود دارد.
غضب و تندی شعله ای از آتش جهنم و دم شیطانی است .امیرالمومنین به کمیل فرمودند :زمین از دام شیاطین پر است کسی نجات پیدا نمی کند مگر کسی که به خانواده ی ما توسل کند. خواندن زیارت عاشورا خیلی موثر است . فرزند آیت الله بهجت می گفتند که ایشان هر شب برای پدرو مادرشان نماز می خواندند و حدیث کساء می خوانند و هر روز خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره را ترک نمی کردند. ما می توانیم در این دهه ی محرم زیارت عاشورا را بخوانیم .پسرعلامه امینی می فرمودند که من شبی پدرم را خواب دیدم که جایش خیلی خوب است و از ایشان سوال کردم که در آنجا چه چیزی بیشتر ازهمه کاربرد دارد؟ایشان فرمودند: زیارت عاشورا و توسل به امام حسین (ع) و زیارت قبر امام حسین(ع). ما مثل صفر هستیم که بدون عدد فایده ای نداریم .اگر امام حسین(ع) در کنار ما باشد ما ارزش پیدا می کنیم. برکات زیارت قبر امام حسین(ع) خیلی زیاد است .روایت داریم که اگر مردم می دانستند که چه فوایدی در زیارت امام حسین (ع) است خودشان را به زحمت می انداختند و به زیارت می رفتند. روایت داریم :اگر کسی قدرت داشته باشد که به زیارت امام حسین(ع) برود و این کار را نکند، مورد عاق ما اهل بیت قرار می گیرد. فرزند علامه امینی در خواب به پدرشان گفتند که راه کربلا بسته است و من نمی توانم به زیارت بروم، ایشان فرمودند: بجای زیارت قبر امام در مجالس روضه ی امام حسین(ع) شرکت کن.

حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 1:36
مصاحبه و گفتگو

در مفاتیح به طور مفصل اعمال روز عید غدیر نوشته شده است . روزه گرفتن در این روز معادل شصت سال عبادت است. عقد اخوت در این روز خیلی خوب است . باید افراد خطبه ی غدیر را مرور کنند . مرحوم آقای دولابی فرمودند که مادر من گفت وقتی که من ازدواج کردم یک خانم علویه ای به در منزل ما آمد و هیزم می خواست . من چون عروس تازه ی آن خانواده بودم از بزرگترها اجازه نداشتم که این کار را انجام دهم . خواستم از جاری خود اجازه بگیرم ، دیدم که در حال نماز است . صبر کردم تا نماز ایشان تمام شود . زمانی که بازگشتم دیدم که آن خانم علویه رفته است . زمانی که پدر ما به خانه آمد ، مادر جریان را برای ایشان تعریف کرد . پدرم خیلی ناراحت شدند ، شخصاً هیزم ها را جمع کردند و به در خانه ی علویه بردند . همان شب خواب دید که اهل خانه همگی برای زیارت به کربلا رفته اند . زمانی که بیدار شد به خود گفت که الان امکان رفتن به زیارت کربلا نیست پس این خواب چه معنایی دارد . چند وقتی نگذشت که یک عده نزد ایشان آمدند و گفتند که راه کربلا باز شده و و شما را هم دعوت کرده اند . به برکت خدمتی که به آن علویه کرده بودند تمام اهل خانه کربلایی شدند. اطعام و عیدی دادن در روز غدیر نباید فراموش نشود . کتابی به نام مدرسه ی سبز غدیر توسط آقای مجید حیدری فر نوشته شده است . افتخار همه ی امامان ما به امیرالمومنین (ع) بوده و امام حسن و امام حسین (ع) و حضرت زهرا فدایی ایشان بوده اند . امام حسین (ع) در روز عاشورا فرمودند : من بخاطر پدرم امیرالمومنین (ع) شهید می شوم.

حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 1:36
مصاحبه و گفتگو

نقش حضرت علی (ع) قطعاً نقشی بی بدیل و بی نظیری بوده است . زمانی که پیامبر اسلام (ص) مبعوث شدند ، چه شخصیتی بوده که حرف اول را می زده و حلال مشکلات بوده است ؟ همه ی کارها و محوریت ها بعد از پیامبر (ص) مختص حضرت علی (ع) بوده است . قطعاً ما معتقد هستیم که پیامبر (ص) اولین شخصیت عالم بوده و از ضروریات دین ما هستند. ما نمی خواهیم احیاناً مقام پیامبر(ص) را پایین بیاوریم . امیرالمومنین (ع) می فرمایند که من شاگرد پیامبر و تربیت شده ی ایشان هستم و هرچه دارم از پیامبر (ص) است . اینکه می گویند ما درباره ی حضرت علی (ع) غلو می کنیم و یا ایشان را بالاتر از پیامبر (ص) می دانیم، یک اتهام است . در اصول کافی آمده که حضرت علی (ع) می فرمایند: اَن عبدٌ من عبید محمد (ص) . من بنده ای از بندگان پیامبر هستم. پیامبر اسلام بعنوان اولین شخصیت عالم هستی می فرمایند : آن کسی که در همه جا و همه وقت بیش از همه من را یاری کرد و مکتب خدا و توحید را به ظهور رساند ،علی (ع) بوده است . تعابیری که در مورد امیرالمومنین (ع) وجود دارد در مورد احدی از اطرافیان پیامبر نیامده است . خوشبختانه اکثر این روایات توسط اهل سنت نقل شده است . پیامبر (ص) فرمودند :علی (ع) از بهترین انسان ها است ، کسی که او را انکار کند در واقع پیامبر را رد کرده و کافر شده و یا ناسپاسی کرده است . آن چه مسلم است چنین فردی در مقابل کلام خدا و پیامبر (ص) ایستاده است . در مورد علی (ع) داریم که علیٌ مع الحق و الحقُ مع العلی ... هم امیرالمومنین (ع) با حق است و هم حق با علی (ع) است. محوریت حق از آن امیرالمومنین (ع) بوده و میزان و سنجش ایشان هستند. هر طرفی که ایشان دور بزند ، حق با او دور خواهد زد . یعنی محال است که علی (ع) از حق جدا شود . تعبیر دیگری که اهل سنت نقل کرده اند این است که علیٌ مع القرآن و القرآن مع العلی . همیشه قرآن با علی (ع) بوده و علی(ع) با قرآن بوده است . قرآن یک صورت لفظی دارد که همین مصحف شریف است و یک تجسم خارجی دارد که وجود نازنین امیرالمومنین (ع) است . وجود پیامبر (ص) و علی (ع) تجسم خلق و خوی قرآنی است . در روایتی داریم که اگر همه ی امت در محبت امیرالمومنین (ع) اتفاق می کردند ، خدا آتش جهنم را خلق نمی کرد . یعنی جهنم برای کسانی است که علی را انکار کرده اند و برتری امیرالمومنین (ع) را نپذیرفته اند و محبت ایشان را در دل و جان خود ندارند. در واقع آتش جهنم برای دشمنان امیرالمومنین (ع) است . در روایت داریم که مأمون از امام هشتم (ع) سوال کردند که حدیثی از جّد شما پیامبر (ص) نقل شده که فرمودند: امیرالمومنین تقسیم کننده ی بهشت و جهنم است ، این روایت چه معنایی دارد ؟ امام رضا (ع) فرمودند : حبهُ و بغضُ . هرکسی که از صمیم دل و باعمل طرفدار امیرالمومنین (ع) است قطعاً به طرف بهشت می رود و طبق روایات نتیجه ی کار او بهشت خواهد بود و هرکسی که فضایل امیرالمومنین (ع) و جایگاهی را که خدا و پیامبر (ص) برای او معین کرده اند قبول نکند خواه ناخواه مسیر او آتش جهنم خواهد بود . طبق صریح قرآن ، سوره ی مبارکه ی مریم (ع)، تمام انسان ها باید در روز قیامت از پل صراط که بر روی جهنم کشیده شده عبور کنند ، هر راهی جواز عبوری دارد ، جواز و گذرنامه ی عبور از پل صراط، حب امیرالمومنین (ع) است . امیرالمومنین (ع) تجسم همه ی خوبی ها ، مظهر آیات و صفات ، جان و باطن پیامبر است . در روایت داریم که خدا روح انبیاء را با محبت امیرالمومنین (ع) آزمایش کرده است ، هرکسی بیشتر ایشان را پذیرفته است درجه ی او بالاتر رفته است . در روایت داریم که اگر انبیاء ولایت امیرالمومنین (ع) که نماینده ی خدا است را قبول نکنند از پل صراط عبورنخواهند کرد . تعبیری که پیامبر ما در خطبه ی غدیر بیان کردند این است که علی(ع) از همه ی شما بیشتر من را یاری کرده است . یک مورخی که مسلمان هم نباشد اگر تاریخ زندگی پیامبر را بررسی کند متوجه خواهد شد . شخصی با خصوصیات پیامبر(ص) و با سن و سال ایشان در مکه ظهور کردند . افرادی ایشان را اذیت و آزار کرده و نفاق به خرج دادند و برخی نیز از روز اول مال و جان و هستی خود را فدا کردند . اول کسی که به پیامبر ایمان آورد و ایشان را یاری کرد امیرالمومنین (ع) بود . کدام شخصیت به جای پیامبر(ص) خوابید و جان ایشان را حفظ کرد؟ کدام شخصیت مانند پروانه در جنگ احد به دور پیامبر(ص) گشت؟ ایشان نود ضربه تیر و نیزه بر بدن خود خرید و خود را بلاگردان جان پیامبر(ص) قرار داد . لافتی الا علی و لا سیف الا ذوالفقار را به همین خاطر جبرئیل در خصوص ایشان گفته است . کدام شخصیت قلعه ی خیبر را فتح کرد ؟ طبق تاریخ ، روز اول پیامبر(ص) ابوبکر را با لشکر و تجهیزات برای فتح خیبر فرستادند . اما ابوبکر گفت: این کار از عهده ی من خارج است . روز دوم عمر را با امکانات و تجهیزات فرستاند . رفت و او گفت از عهده ی ما خارج است . روز سوم پیامبر (ص) فرمودند : من کسی را می فرستم که خدا و پیامبر او را دوست دارد و او هم خدا و پیامبر را دوست دارد ، کرار بوده و غیر فرار است و تا فتح نکند باز نمی گردد . ایشان امیرالمومنین (ع) را صدا کردند و پرچم را دست ایشان دادند . طبق همه ی تواریخ امیرالمومنین (ع)فرمودند : من در قلعه ی خیبر را به قوه ی جسمانی نکندم بلکه به قوه ی ربانی کردم . دری که چهل نفر آن را باز و بسته می کردند ، تکان دادند و از جا در آوردند . کدام شخصیت عمربن عبدود را هلاک کرد؟ زمان پیامبر (ص) حضرت علی جایگاه ویژه ای داشتند . پیامبر فرمودند : علی هم ،از همه بیشتر من را یاری کرده، هم از همه به من نزدیکتر بوده و هم عزیزترین شما بر من است . در خصال شیخ صدوق است که پیامبر (ص) فرمود: یا علی هفتاد فضیلت را خدای متعال بر شما مرحمت کرده که یکی از آنها این است : من در دنیا و آخرت از شما بی نیاز نیستم . در دنیا همه ی کارها در دست تو است و در آخرت نیز به اذن خدا و پیامبر به دست با کفایت تو است . همه ی صفات و قدرت ها را خدا در وجود این بزرگوار قرار داده است . امیرالمومنین (ع) جان ، باطن و روح پیامبر (ص) است . برخی فکر می کنند که پیامبر(ص) فقط در غدیرخم حضرت علی (ع) را معرفی کردند . این اشتباه بزرگی است . پیامبر (ص) از ابتدای مبعوث شدن تا پایان عمر خود زباناً ، قولاً و عملاً در خصوص جانشینی خود حرف زدند . یکی از موارد مهم آن عید غدیر بوده است . همه ی اهل سنت نقل کرده اند که روز اولی که پیامبر(ص) مبعوث شدند اقوام خود را جمع کردند و فرمودند: اولین کسی که به من ایمان بیاورد جانشین من خواهد بود. اولین کسی که ایمان آورد امیرالمومنین (ع) بود. پیامبر اسلام در جای جای زندگی خود و در هر مناسبتی می فرمودند که علی (ع) جانشین من است . این مطلب کراراً در روایات شیعه و سنی آمده است . پیامبری که در حد اعلای عقلانیت و علم قرار داشته و همه چیز را خداوند به او مرحمت کرده ، پیامبری که برای ریزترین مسائل زندگی ما حکم آورده ، امکان داشته که در رابطه با اهم مسائل که مدیریت امت است ، راهکار نشان ندهد ؟ کسی که یک مقدار انصاف داشته باشد به این نتیجه می رسد . قطعاً خداوند و پیامبر (ص) این مسئله را بیان کرده اند . هر فردی آیاتی مانند بلغ ما انزل علیک را مرور کند متوجه مسئله خواهد شد . الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ... چه پیامی دارد . این بیان که امروز کفار مأیوس شده اند چه معنایی دارد ؟ آیا با یک حکم حلال و حرام کفار مأیوس می شوند ؟ مسلم است که مسئله ی امامت و رهبری بوده است . اصولاً تمام انبیاء جانشین خود را معین کرده اند . در روایات و تاریخ این مسئله آمده است . چطور ممکن است پیامبر ما که خاتم الانبیاء است جانشین تعیین نکرده باشد؟ آیا امکان دارد پیامبر خاتم الانبیاء، این امت عظیم را بدون راهکار و جانشین تا روز قیامت رها کرده باشد ؟ به افرادی که معتقد هستند پیامبر جانشین مشخص نکرده است باید گفت به نظر شما اگر قرار بود پیامبر جانشین انتخاب کند چه کاری انجام می داد ؟ از چه واژه و لغتی استفاده می کرد؟ امروزه یک مدیر مدرسه ی خود را به حال خود رها نمی کند . مسلم است که یک پدر و مادر هنگام رفتن به مسافرت فرزندان خود را به یک نفر می سپارند . تمام واژه ها و کلماتی که پیامبر (ص) می توانست در هنگام تعیین جانشین از آنها استفاده کند در منابع اهل سنت موجود است . این واژه ها حدود بیست عدد هستند . بارها پیامبرفرموده بودند که امیرالمومنین علی (ع) سلام بدهید . علی (ع) امیر و سرپرست مومنان است. کلمه ی امام ، قائد ، ولی ، مولا، نفسی را می توان نام برد . پیامبر می فرمودند : علی نفس و جان من است . انت منی به منزلة هارون من موسی . هارون برادر و جانشین و وصی حضرت موسی بوده است . در کلیه ی تواریخ آمده است که پیامبر (ص) زمانی که به مسافرت می رفتند جانشین مشخص می کردند . آیا امکان دارد پیامبر (ص) بعد از خود امت را رها کند ؟ کلمه اخی ، وصی ، صاحبی ، باب علمی را می توان نام برد . ان مدینة علمی و علی بابها. امکان ندارد کسی بتواند به علومی که در وجود پیامبر است دست پیدا کند مگر از طریق امیرالمومنین (ع). ما با تعصب و عناد مخالف هستیم و از روی تعصب صحبت نمی کنیم . اگر کسی بتواند یک کتاب مانند نهج البلاغه که یادگار امیرالمومنین است را بیاورد ما به او ایمان می آوریم . چه کسی جز مولی که باب علم پیامبر است می تواند چنین خطبه های غرّایی بخواند؟ نهج البلاغه بخشی از خطبه های امیرالمومنین است . فردی از امیرالمومنین (ع) سوال کرد که معنای عدل و توحید چیست ؟ فرمود: توحید این است که از وهم و خیال بیرون آمده و خدا را با هیچ وهم و خیالی مقایسه نکنید . عدل هم به این معنا است که خدا را بخاطر کمبود ها متهم نکنید ، خدا عادل است. امیرالمومنین در جلسه ای سوال کردند که بیشترین چیزی که در حروف و کلمات استعمال می شود چیست ؟ گفتند: نقطه است . حضرت سریعاً بلند شدند و خطبه ای خواندند که نقطه نداشت . اگر شما بخواهید شعری را بدون نقطه بسرایید مدت ها باید فکر کنید . در جای دیگر حضرت پرسیدند: بیشترین چیزی که در حروف و کلمات استعمال می شود چیست ؟ گفتند: الف و حمزه است . حضرت خطبه ای بدون الف و حمزه خواندند . هرکسی این کار را فی البداهه انجام دهد ما می توانیم به او ایمان بیاوریم . پیامبر در خصوص آن حضرت فرمودند : بالاترین قضاوت کننده ی شما است . قاضی باید بالاترین عدالت ، علم و شجاعت را داشته باشد . از خلیل ابن احمد نحوی سوال کردند که چرا شما شیعه شدید ؟ او گفت :بخاطر اینکه تمام امت به او احتیاج داشتند و او به هیچکدام از امت احتیاج نداشت (غیر از پیامبر) دلیلی است برای این که ایشان امام کل است . چه در زمان پیامبر که همه ی افراد به پیامبر مراجعه می کردند و پیامبر نیز افراد را به امیرالمومنین (ع) ارجاع می دادند . بعد از پیامبر (ص) نیز حتی خلفا در مسائل مختلف به ایشان مراجعه می کردند . برخی از افراد فکر می کنند خطبه ی غدیر فقط من کنت مولی و هذا علی مولی است. در حالی که این خطبه بسیار مفصل است . حدود سیصد نفر از علمای اهل سنت این خطبه را نقل کرده اند . کتابی به نام غدیر زلال وحی در قم چاپ شده است . خطبه ی حضرت رسول در غدیر را با سندهای آن و چند بار ویراستاری کامل در این کتاب آورده شده است. مجمع عاشقان بقیع این کتاب را چاپ کرده اند . این کتاب باید در میلیون ها نسخه چاپ شده و به تمام دنیا صادر شود . خطبه ی غدیر حدود بیست و دو یا بیست و سه صفحه است .

حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 1:36
مصاحبه و گفتگو

قربانی کردن در روز عید قربان مستحب موکد است و بعضی ها فکر می کنند که حتما کسی که به خانه ی خدا رفته است باید قربانی کند ولی این طور نیست . روایت داریم که ایمان عبارت است از :خوش اخلاقی، اطعام و قربانی کردن . پیامبر فرمود: اگر مردم می دانستند که قربانی کردن در روز عید قربان چقدرخاصیت دارد همه مردم قرض می کردند و این قربانی را انجام می دادند. ام سلمه وقتی فضایل قربانی کردن در روز عید قربان را شنید به پیامبر گفت که من پول ندارم ، پیامبر فرمود که قرض کن و ضمانت شده است که خدا این دین را پرداخت می کند. پیامبر دو تا حیوان قربانی می کردند : یکی برای خودشان و یکی برای امت شان . شما می توانید برای سلامتی امام زمان (عج) یا رقع بدهی ها قربانی کنید و کسانی که عقیقه انجام نداده اند در این روز قربانی کنند. کسانی که تمکن مالی ندارند می توانند بصورت شراکت قربانی بکنند و می توانند خودشان هم از قربانی استفاده کنند و مقداری از آن را به فقیر بدهند. اولین قطره ای که از خون قربانی به زمین ریخته می شود کفاره ی گناهان ( گناهان غیر از حق الناس )است. و خدا هفتاد درجه ثواب در قیامت خدا به شما می دهد.

حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 1:36
مصاحبه و گفتگو

یکی از عوامل بداخلاقی مشکلات اقتصادی و فشارهای روحی است. ما نمی خواهیم از سوءمدیریت و برنامه ریزی های غلط دفاع کنیم .وظیفه ی ما در این دوران چیست؟ پیامبر فرمود: من از فقر و مشکلات اقتصادی شما نمی ترسم ولی از سوء تدبیرهای شما می ترسم .روایت داریم که وقتی پیامبر در راس کار بودند، از مشکلات اقتصادی مردم خائف بودند. گاهی پیامبر یا حضرت علی(ع) خواب شان نمی برد زیرا مقداری از بیت المال پیش آنها مانده بود و می ترسیدند که فقیری مشکلی داشته باشد و پول بدست او نرسد .آیا پدر یا مادری که مشکل دارد می تواند خوش اخلاق باشد؟ یکی از راههایی که انسان را به خوش اخلاقی می رساند رحم و مهربانی است. خوش اخلاق بودن در بحران ها اهمیت دارد. وقتی همه چیز عادی است بطور طبیعی انسان خوش اخلاق است . اگر کسی در مشکلات آرامش خودش را حفظ کند، این مهم است. امیرالمومنین می فرماید : ارزشمندی ها در فشارها مشخص می شود. اگر رحم و مهربانی انسان بالا برود می تواند بحران ها را مدیریت کند و خوش اخلاق باشد . خدا می فرماید که رحمت الهی باعث شد که پیامبر مهربان بشود. پس اگر رحم انسان کم بشود، انسان بداخلاق می شود. مادر تمام سختی های فرزندش را تحمل می کند زیرا مهربان است .همه ی مردم به دنبال این هستند که به آنها رحم بشود. ما هم باید به مردم خیر برسانیم . ما باید رحم کنیم تا به ما هم رحم بشود. روایت داریم: به اهل زمین رحم کنید تا اهل آسمان به شما رحم کنند. روایت داریم :به دیگران رحم کنید تا به شما رحم بشود. روایت داریم که اول به خودت مهربان باش و بعد به دیگران رحم کن. پیامبر فرمود: اگرکسی یک شب به گرانی امت من خوشحال باشد عبادت چهل سال او از بین می رود. ما نباید فقط به فکر منافع خودمان باشیم .ما نباید راضی باشیم که برای خلق مشکل پیش بیاید. اگر در آن طرف دنیا طوفانی می شود ما باید متاثر بشویم. اگر ما به ضرر دیگران راضی بشویم آن ضرر هم به سر ما خواهد آمد. ما باید مظهر رحم و مهربانی باشیم .در ماه رمضان می گوییم :خدایا همه ی فقرا را غنی کن .یکی از عارفان زیاد استغفار می کرد و ایشان می گفت که من بخاطر گفتن یک الحمدلله ،مدتهاست که استغفار می کنم. جریان به این صورت بود که ایشان در بازار مغازه ای داشت و به او خبر دادند که مغازه اش آتش گرفته است ولی او دید که مغازه ی او نسوخته است ،گفت: الحمدلله که مغازه ی من نسوخته است و برای دیگران متاثر نشد. الان خیلی از خانواده ها حتی نمی توانند ضروریات زندگی شان را تامین کنند. ما باید هوای همدیگر را داشته باشیم. بعضی از مالک ها هوای مستاجر را دارند .اگر مالک ملاحظه مستاجر را بکند و مستاجر هم ملاحظه ی صاحبخانه را بکند مشکلات کمتر می شود. رجبعلی خیاط متوجه شد که مستاجرش می خواهد فرزند دار بشود، ایشان مبلغ اجاره را کمتر کرد. شیخ رجبعلی خیاط دویست شاگرد داشته است .در کشورهای خارجی کتاب رجبعلی خیاط را مطالعه می کنند. اگر شما به دیگران رحم کنید خدا برکات زیادی به شما خواهد داد. ما باید عدالت و انصاف را در زندگی مان رعایت کنیم .شخصی وارد شد و پیامبر فرمود که این فرد اهل بهشت است .جوانی تجسس کرد که چرا او اهل بهشت است. این جوان میهمان او شد ولی متوجه راز او نشد. بالاخره جریان را از خودش سوال کرد. او گفت که من هیچ وقت به ضرر دیگران راضی نیستم و خیر خواه هستم .

 حجت الاسلام فرحزاد/منبع:سایت یا مجیر

جمعه 8/6/1392 - 1:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته