• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 15639
تعداد نظرات : 1110
زمان آخرین مطلب : 3877روز قبل
مصاحبه و گفتگو

مقداری از تقوا بر اساس ایمان است. در رانندگی دوربین مخفی وجود دارد و رانندگان باید در رانندگی تقوا داشته باشند. دوربین خدا هم در کار است و خانه صاحب دارد. حتی خدا می داند که قصد شما در نگاه کردن چیست؟ حتی خیانت را هم می داند. خدا می فرماید: چرا کم فروشی می کنید؟ شما نمی دانی که روز قیامت باید جواب پس بدهید . پس حساب و کتابی در کار است. لقمان به پسرش گفت که اگر چیزی در دل آسمان ها یا در زیر سنگ ها باشد خدا آنرا حاضر می کند یعنی چیزی درهستی از بین نمی رود.
در روز قیامت نُه گروه شهادت می دهند :زمین، زمان ،فرشته ها، اعضا و جوارح، پیامبران و ... . در قرآن داریم که فرشته ها اعمال شما را می نویسند و حتی حرکات لب هم نوشته می شود . روز قیامت لوحی باز می شود و می گویند که بخوان. انسان می گوید: این چه کتابی است که همه ی کارهای ما در آن ثبت شده است .

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:30
مصاحبه و گفتگو

همه ی سوره ی یوسف در اوج است. فردی نزد حضرت امیر آمد و گفت: وجهُ الله چیست؟ حضرت دستور داد که آتشی روشن کنند، بعد فرمود: صورت این آتش کجاست؟ فرد گفت :همه ی آتش، صورت است .در این سوره فراق و وصال ،چاه و جاه ،تهمت و تبرئه، زندان و آزادی، غرور و تواضع ،قحطی و فراوانی وجود دارد یعنی هم قله و هم دره در این سوره وجود دارد. سوره یوسف پر از فراز و نشیب است.
یکی از اوج های این سوره ،عشقی است که زلیخا به یوسف داشت. او همه ی درها را محکم با دست خودش بست تا کسی نفهمد ولی همه ی دنیا این عشق را فهمیدند. الان ماهواره ها علیه ی ارزش های ما فیلم درست می کنند. آیا یکی از این کشورها حاضر است که فرمول های علمی شان را به ما یاد بدهد؟ آنها حتی فرمول ساخت پپسی کولا را به ما نمی دهند ولی هرزگی را به ما می دهند تا مردم به عیاشی مشغول بشوند. امسال دو میلیون جوان برای اعتکاف که کار مستحبی است ،ثبت نام کرده اند. این بخاطر قداست امام و شهدا است. زلیخا که عاشق یوسف بود ،از طرفی او را تهدید کرد که باید نیاز مرا برطرف کنی.
تقوا از وقا می آید .تقوا یعنی حفاظت. وقتی انسان کفش می پوشد پایش محدودیت پیدا می کند ولی این مصونیت است زیرا آسیبی به پا نمی رسد. دکتر به بیمار ممنوعیت غذایی می دهد ولی این ممنوعیت برای بیمار ارزش دارد. پدر ومادر به فرزندش امر و نهی می کند و جلوی آزادی او را می گیرد ولی این امر و نهی بچه را حفاظت می کند. منع هایی وجود دارد که اسم آنرا تقوا می گذاریم و خلاف میل ماست. نجات بشر در تقواست. اگر ما به برکات تقوا توجه داشته باشیم باتقوا می شویم. در مورد چیزهایی که ما می دانیم برای ما ضرر دارد باتقوا هستیم و حتی گاهی اوقات معصوم هم می شویم یعنی اصلا فکرگناه هم نمی کنیم. مواقعی که گناه می کنیم نمی دانیم که این برای ما بد است زیرا شیرینی لحظه ای را می بینیم ولی عواقب آنرا نمی بینیم.
خدا فرموده که اگر تقوا داشته باشید زندگی دنیایی تان خوب می شود. اگر مردم بدانند که کاسبی، جنس خوب با قیمت مناسب دارد، از او خرید می کنند و وضع او خوب می شود. در قرآن داریم :از زمین و آسمان برایشان برکت می آید. روایت داریم که رزق همه از حلال اندازه گیری شده است. قبل از اینکه ما بدنیا بیاییم رزق ما مشخص شده است. کسی که از لذت حرام استفاده می کند ازدواجش عقب می افتد. گاهی کلاه برداری می کنیم و جنسی را گران می فروشیم و بعد مردم از ما جنس نمی خرند و ضرر می کنیم.
نتیجه ی سود کم، فروش زیاد است. و وقتی فروش زیاد شد، سود هم زیاد می شود. گاهی فرزند برای پدر کاری انجام می دهد و پدر او را دعا می کند و می گوید: خدا پدر تو را بیامرزد ،در واقع به خودش دعا می کند. در قرآن داریم که پیامبر فرمود: من اجری از شما نمی خواهم به جز مودت و دوستی اهل بیت که این دوستی به نفع پیامبر است. آیت الله مدنی از علامه امینی نقل کرده است: کسی که امیرالمومنین را کسب نکرده باشد هیچ چیزی را کسب نکرده است.
فایده ی معنوی تقوا زیاد است .در قرآن داریم :خدا متقین را دوست دارد. در جای دیگر دارد که خدا با متقین است. از نظر فکری ،انسان باتقوا در بن بست قرار نمی گیرد. قرآن می فرماید که اگر تقوا داشته باشید برای شما نور قرار می دهیم. وقتی نور پیدا بشود راه پیدا می شود و بن بست وجود ندارد. خدا یکی است و راضی کردن خدا راحت است ولی تعداد مردم زیاد است و راضی کردن آنها سخت است .اگر ما یک خدا را راضی کنیم بهتر است تا بخواهیم تمام مردم را راضی کنیم.
پس نتیجه ی تقوا برکات و سود مادی است، بن بست ندارد، انسان بصیرت پیدا می کند ،انسان با تقوا خوش عاقبت است و کارهایش قبول می شود. هر چه تقوا بیشتر باشد کارهای شما بیشتر قبول می شود.
قرآن می فرماید که هر کس کارخوب بکند، ده برابر می شود. البته این کار خوب باید همراه با تقوا باشد. در زمان پیامبری فردی دزدی می کرد و بعد آنرا به فقیر می داد و حساب می کرد که با این کار سود می کند زیرا یک گناه کرده و ده ثواب برده است ولی پیامبر فرمود که کار خیر شما باید با تقوا باشد. مثلا یک دزد نمی تواند بگوید که چهار قل بخوانم که بدست پلیس نیفتم. معیار تقوا است. خیلی از افراد کار می کنند ولی جهنمی هستند. در سوره غاشیه داریم :خیلی از مردم کار می کنند و سخت کوشند ولی اهل جهنم هستند. گاهی فردی بدون پروانه ساخت ساختمان می سازد ولی شهرداری آنرا خراب می کند. این فرد کار کرده است ولی بدون اجازه ی شهرداری بوده است. بعضی دستورات خدا برای زیاد شدن تقوا است. خدا می فرماید :واجب شد که روزه بگیرید تا تقوای شما زیاد بشود. در قرآن داریم :عبادت کنید تا تقوا بدست بیاورید.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:30
مصاحبه و گفتگو

قرآن هزاران داستان دارد که سوره ی یوسف هم یکی از آنهاست که با خواب شروع می شود و با تعبیر خواب به پایان می رسد. این یک هنر داستان نویس است که آغاز و سرانجام داستان بهم ربط داشته باشد.
در سوره انسان یا دهر داریم که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) کوچک بودند و بیمار شدند ،پیامبر به دیدن آنها رفت. مردم گفتند که برای سلامتی بچه ها روزه بگیرید. حضرت امیر قبول کرد و خانواده ی آنها سه روز روزه گرفتند ولی هر سه شب افطارشان را به فقیر ،مسکین و اسیر دادند و با آب افطار کردند. آنها گفتند که ما افطاری مان را به شما دادیم ( آنها پیوسته به دیگران طعام می دادند و هر چیزی که دوست داشتند می دادند)ولی از شما جزا و پاداشی نمی خواهیم. مسکین کسی است که از بی پولی در خانه می نشیند یعنی مسکین در مسکن می نشیند.
نکات این داستان عبارت است از:عیادت بزرگترها از کوچکترها، پذیرفتن پیشنهاد کوچکترها توسط بزرگ ها ،کمک دائمی باشد نه لحظه ای ،اطعامی که می دهید دوست داشته باشید ، اخلاص داشته باشید یعنی در عوض کاری که می کنید چیزی نخواهید. در ادامه آیه می فرماید: فقط برای خدا یعنی شدت اخلاص .چیزی از کسی نخواستن از درون قلب. گاهی انسان در عوض کارش پولی نمی خواهد ولی انتظار دارد.
آیت الله میرزا جواد تهرانی در زمان طاغوت به من گفتند که شما روش کلاس داری را برای طلبه های مشهد آموزش بدهید. ما زندگی مان را به مشهد بردیم. به امام رضا(ع) گفتم که من کلاس داری می کنم و از کسی پولی نمی خواهیم و از شما می خواهم که من یک طلبه ی مخلص باشم. روزی کلاسی برای طلبه ها داشتم. در مسجد تنگ بود و همه با هم نمی توانستند از در خارج بشوند. یکی از طلبه ها جلوی من بود و نگاهی به پشت سر کرد ولی چیزی نگفت.من پیش خودم گفتم که حداقل احترامی می گذاشت چون من استاد او بودم. وقتی این فکر در ذهنم خطور کرد، فهمیدم که در کارم اخلاص نیست.زیرا انتظار تشکر داشتم و انتظار داشتم که او به من تعارف کند. به منزل آیت الله تهرانی رفتم و داستان را تعریف کردم. و گفتم که من متضرر دنیا و آخرت شدم. ایشان شروع به گریه کرد و با فریاد گریه می کرد، من ناراحت شدم و از اینکه این مطلب را به آقا گفتم پشیمان شدم. ایشان به من گفت که از امام رضا(ع) تشکر کن که در وسط کارت فهمیدی که مخلص نیستی. امام رضا(ع) تو را خیلی دوست داشته که الان مشکل کارت را فهمیدی .
اخلاص کار را به مورچه ای سیاه که در شب تاریک بر روی سنگ سیاه راه می رود تشبیه کرده اند. یعنی گاهی انسان خودش نمی فهمد که مخلص نیست. مثلا خانم برای فامیل شوهرش کاری می کند، خانم نباید بطور مدام به آقا بگوید که برای فامیل هایت کاری کردم زیرا این باعث می شود که اخلاص کار از بین برود.
خداوند فضایلی را برای کسانی که افطاری شان را به فقیر، اسیر و مسکین دادند و پاداشی نخواستند عنایت می فرماید :در قیامت شری به آنها نمی رسد،شادی و سرور،بهشت و لباس ابریشمی ،روی تخت ها می نشینند( درتمام آیات قرآن داریم که روی تخت بنشینید .پس روی زمین نشستن فضیلت نیست. در قدیم به ما می گفتند که در شأن شما نیست که روی صندلی بنشینید)،دردی ندارد...
در قرآن داریم که اگر زن و مرد با هم اختلاف دارند با داور مشکل شان را حل کنند و به دادگاه مراجعه نکنند. اگر این دو داور هدف شان اصلاح باشد خدا کارشان را درست می کند. این آیه با کلمات دعوا و آشتی شروع شده و با کلمات دعوا و آشتی تمام شده است. این هنر قرآن است.
من متوجه شدم که در کنار درس طلبگی، باید با قرآن هم آشنا بشوم بنابراین تفسیر را شروع کردم. آیت الله مکارم می خواستند تفسیری بنویسند و از من خواستند که به ایشان کمک کنم. من از ده صفحه سوره یوسف، هشت صد نکته بدست آورده ام. ما مسابقه ای بین افرادی گذاشتیم و حدود شش صد تا نکته ی دیگر هم بدست آمد. ممکن است که اگر افراد دیگری هم تامل کنند، نکات دیگری بدست بیاورند.
در اول سوره یوسف داریم که یوسف خواب دید و خوابش را به پدرش گفت. صاحبخانه دلش برای خانه می سوزاند ولی مستاجر دلش برای خانه نمی سوزد. پدر ،دلش برای فرزند می سوزد. پس ما باید حرف های مان را به پدرمان بگوییم( پدری واقعی و پدر معنوی مثل رهبر). باید بین رابطه ی پدر و فرزندی ،عاطفه وجود داشته باشد. پس ما باید حرف های مان را به بزرگتر بگوییم و ادب هم داشته باشیم و بزرگترها حرف های کوچکترها را گوش بدهند. حضرت ابراهیم با اسماعیل مشورت کرد و گفت که من پی درپی خواب می بینم که تو را ذبح می کنم. اسماعیل گفت: حرف خدا را گوش کن. خدا می خواست ابراهیم از فرزندش دل بکند نه اینکه او را بکشد. این امتحان سخت ابراهیم بود زیرا او در زمان پیری بچه دار شده بود. ابراهیم در مورد خوابش وسوسه نشد و سریع به آن عمل کرد ولی ما سعی می کنیم که کار را عقب بیندازیم تا آنرا انجام ندهیم. من در مورد ازدواج آسان طرحی نوشتم و به رئیس جمهور قبلی دادم و بعد به مجلس و دولت رفت و شش سال گذشت و آخر هم جواب نداند. در تابلویی نوشته شده بود که اگر بخواهید کاری را بکنید راه آنرا پیدا می کنید و اگر بخواهید کاری را نکنید، بهانه اش را پیدا می کنید.
قرآن می فرماید که اگر کاری را برای خدا بکنید مثل این است که دانه ای را بکارید و آن دانه هفت خوشه بدهد و از هر خوشه صد تا دانه بروید. خدا می خواهد بگوید که به فقرا کمک کنید ولی در جلسه ای روی این آیه بحث می کردند که آیا این دانه شامل عدس هم می شود یا فقط منظور گندم است. گاهی ما هدف را گم می کنیم.
گاهی در کارهای تفحص می کنیم که به درد ما نمی خورد که مثلا فلانی دو خواهر دارد یا یک خواهر یا سفرنامه فلانی چند صفحه است. ما نباید با الفاط بازی کنیم زیرا عمر ما طولانی نیست . البته اگر چیزی ضرروت دارد می توان روی آن تحقیقات طولانی کرد.
یوسف به پدرش گفت که من خواب دیدم که یازده ماه و ستاره به من سجده می کنند.
بعضی از خوابها بخاطر اموری است که در روز انجام می دهیم .بعضی از خواب ها وسوسه ی شیطان است و بعضی از خوابها الهام و بشارت است .روایت داریم که خواب می تواند یک ارتباط معنوی ، بشارت یا خاطرت روز یا تهدیدات شیطانی باشد ولی خواب حجت نیست.
فردی به من گفت :بزرگی به کربلا رفته است و به حضرت علی(ع)متوسل شده است تا خواب ببیند که مرجع اعلم کیست و خواب دیده است که فلانی مرجع اعلم است. من گفتم: علما باید مرجع اعلم را انتخاب کنند یا عده ای را اعلام کنند که می توان از آنها تقلید کرد ولی خواب ایشان حجت نیست. مثلا اگر بیماری بگوید که من خواب دیده ام که باید فلان دارو را بخورم، آیا کسی حرف او را قبول می کند؟

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:30
مصاحبه و گفتگو

سوال می کنند که در مقابل بدی ها چکار کنیم؟ بعضی می گویند که کلوخ انداز را پاداش سنگ است یعنی اگر کسی به شما دشنام داد همان دشنام را به او و خانواده اش بدهید. اسلام در مقابله با افراد شرور و نااهل چه می گوید؟ در بعضی مواقع قرآن می فرماید که این افراد را ببخشید و الکاظمین الغیض در اصطلاح فارسی شتر دیدی ندیدی. در مواردی قرآن می فرماید که اگر کسی حرف لغویی به شما می زند به روی خودت نیاور و با کرامت او را ببخش .در مواردی قرآن می فرماید: در مقابل نااهل با مسالمت عبور کن. در مواردی می فرماید که جدال و بحث نکنید مگر به حق. مواردی می فرماید :از مردم بگذر. قرآن برای بخشیدن به ما الگو داده است. برادران یوسف ،او را در چاه انداختند ولی به او گفتنتد که ما را ببخش و یوسف همان موقع گفت که شما را بخشیدم.
در روز فتح مکه پیامبر همه ی مردمان مکه را بخشید. بعضی مسئولین می گویند که هر کس پشت سر ما غیبت کرده، او را می بخشیم. این یک فرهنگ قرآنی است. کسی که غیبت می کند می خواهد او را خراب کند. خداوند می فرماید که عزت شما دست من است. عده ای هستند که مورد غیبت قرار می گیرند ولی نزد مردم محبوب هستند. در جلسه ای مطلبی را گفتم و عده ای را گریاندم ولی همین مطلب را در جلسه ی دیگری گفتم و آنها خندیدند. من پیش خودم فکر کردم که خدا می خواهد بگوید که تو نیستی که مردم را گریاندی ،خدا این کار را کرده است. کشاورز دانه می پاشد ولی تعداد دانه ها و خوشه ها دست خداست و خدا می فرماید که ما زراعت می کنیم. خداوند به پیامبر می فرماید: تو هیچ نقشی نداری ،هدایت دست تو نیست، تو حرف خودت را بزن ولی اثر آن حرف دست من است.
در جایی با عده ای طلبه بودیم و چند دختر بچه بازی می کردند. یک دختر بچه خیلی زشت بود. استادم به ما گفت که چه کسی این با این دختر ازدواج می کند؟ در برگشت همان دختر را دیدیم و فردی گفت که من یک زن شبیه این دختر می خواهم. یعنی فردی که بنظر شما زشت است بنظر فرد دیگری زیباست.
الان در اداره ها وقتی کاری را انجام نمی دهند می گویند که یا بودجه نداریم یا نیروی انسانی. در زمان پیامبر مدتها بین دو قبیله ی اوس و خزرج جنگ بود. بهترین نیروی انسانی پیامبر بود و کل پول های دنیا، بودجه ی پیامبر بود. خدا می فرماید که اگر تو خرج کنی و کل پولهای دنیا را خرج کنی، ما بین آنها الفت برقرار می کنیم. اثر شفاست ولی اثر شفا به اراده ی خداوند ست. ممکن است که دکتر لحظه ای اشتباه کند و داروی اشتباه بدهد پس پزشکان هم بگویند :هو الشافی (خدا شفا دهنده است)
خدا در سوره کوثر می فرماید: ان شانئک هو الابتر. پدر عمر وعاص فرد رندی بود و می خواست که پیامبر را بشکند زیرا می گفت که او پسر ندارد پس بی عقبه است ولی خدا فرمود که بگو :خودت بی عقبه هستی. این جواب برای کسی نیست که از خودمان باشد.
مثلا کسی در مسجد یا خیابان یا دانشگاه حرفی در مورد شما می زند، اینها خودی هستند، شما آنها را ببخشید و لازم نیست که آنها معذرت خواهی کنند. از آیت الله گلپایگانی پرسیدند که اگر غیبت فردی را کردیم به او بگوییم؟ ایشان فرمود: لازم نیست که بگویید زیرا فرد بیشتر ناراحت می شود و ممکن است که باعث کینه بشود. به خدا بگویید که خدایا من غیبت او را کردم ،هم من و هم او را ببخش. فردی که با لجن روی دیوار سفید می نویسد : نطافت را رعایت کنید در واقع کار او ضد نطافت است. پس در برخورد با افراد خودی او را ببخشید و اگر فرد رندی است جواب او را بدهید.
اسلام نسبت به سایر دین ها گسترش بیشتری پیدا کرده است. ما داشته ایم که کلیسایی مسجد شده است ولی نداشته ایم که مسجدی کلیسا بشود. در امریکا به کلیسایی رفتیم که آنرا خریده بودند و آنرا مسجد کرده بودند.پس اسلام پیش می رود. شاه همه چیزی داشت ولی خدا را نداست ولی امام خمینی هیچ چیزی نداشت ولی خدا را داشت و امام بر امکانات شاه غالب شد.
روایت داریم که اگر می خواهید ببیند که چقدر دین دارید خودتان را آزمایش کنید و ببیند که بخاطر چقدر دروغ می گویید، شما به خاطر هر مبلغی که دروغ می گویید، دین شما همان مبلغ است. به هر اندازه که گناه می کنید نرخ شما همان اندازه است .
روایت داریم کسی که می خواهد درجه ی ایمانش را بداند، باید ببیند که چقدر به حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم اعتقاد دارد و اگر تکیه گاهش را خدا بداند ایمانش بالاتر است ولی اگر تکیه گاه را در دست خودش بداند ایمانش پایین تر است. حساب در دست خداست.
یکی از وزرای در اوایل انقلاب رئیس آموزش و پرورش بود و می گفت که از بهم ریختگی خیلی خسته شده بودم و به رئیس دفترم گفتم که من 24 ساعت مرخصی می خواهم و با هیچ کس صحبت نمی کنم. در همان زمان ،پیرمردی با من کار داشت که از بندرعباس آمده بود و می گفت که من در تهران غریب هستم. رئیس دفتر دلش برای این پیرمرد سوخت و از من خواهش کرد که این پیرمرد را ببینم. من قبول کرد و اورا دیدم. پیرمرد به من گفت :من خیلی از تو بدم می آید و می خواهم تو را بکشم و بعد رفت. خواب از سر من پرید. آن روز تلخ ترین روز زندگی من بود.
روزی یک روحانی در کشتی نشسته بود و یک فرد شیکی در کنار او نشست. روحانی حال طرف را پرسید تا سر حرف را باز کند ولی طرف با میلی جواب او را داد و حرف نمی زد. طرف گفت که من از آخوندها و عمامه ی تو بدم می آید، با من حرف نزن. شیخ عمامه را برداشت و به دریا انداخت. و گفت که من تو را بیشتر از عمامه ام دوست دارم زیرا تو آدم هستی. بعد با هم شروع به صحبت کردند و با هم رفیق شدند. طرف فهمید که شیخ استاد است ،وقتی به شهر رسیدند شیخ را به خانه برد و از او پذیرایی کرد و در سفر راننده و میزبان او شد و به او خیلی خوش گذشت. هنگام برگشت هدیه ای به شیخ داد و شیخ دید که او چند توپ پارچه ی عمامه به او هدیه داده است.
گاهی فردی فحش می دهد ولی با یک سلام و تدبیر تغییر می کنند. البته تعداد افراد لجباز خیلی کم است. تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز.
هر وقت بین حق و باطل جنگ شده، حق پیروز شده است .در قرآن داریم که من حق را به سر باطل می زنم و آنرا گیج می کنم . می خواستند ابراهیم را در آتش بسوزانند ولی خدا نخواست و ابراهیم نسوخت. امام حسین(ع)را زیر سم اسبان لِه کردند و روی قبرش کشاورزی کردند تا قبر حضرت از بین برود ولی الان امام حسین(ع) بیشترین عاشقان را دارد که حتی پیاده به زیارتش می روند. زلیخا درها را بست تا کسی داستان او و یوسف را نفهمد ولی همه فهمیدند. شاه دستور داده بود که در هر خانه ای که عکس امام خمینی در آن است ،صاحبخانه اش را دستگیر کنند ولی بعدا عکس های امام خمینی روی اسکناس ها چاپ شد یعنی شاه گفت :نه ولی خدا فرمود :بله. در قرآن داریم :خدا مشت شما را باز می کند و خدا هم وجود دارد.
پس اگر کاری را خدا دوست دارد آنرا انجام بدهیم حتی اگر به ما پست و مقامی ندهند زیرا خدا جبار است و جبران می کند. یوسف را در چاه انداختند تا تمام توجه پدر به برادران باشد ولی یوسف معروف شد. خدا می فرماید که محبت از من است. خدا می فرماید: خدا بین زن و شوهر محبت قرار می دهد. گاهی جهیزیه عروس خیلی چشمگیر است و کادوهای قیمتی به عروس و داماد می دهند ولی بعد از مدت کمی این دو از هم جدا می شوند. یکی از هتل های خیلی گران قیمت تهران، عروس و دامادهایی را که در آن هتل عروسی گرفته اند را دوباره دعوت می کند تا جشنی بگیرد و می فهمد که اکثر این عروس و دامادها ازهم جدا شده اند.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:30
مصاحبه و گفتگو

روایت داریم که میهمان تا دو شب میهمان است و بعد می شود صاحبخانه . پس شما تا دو شب باید از میهمان پذیرایی کنید. روایت داریم که اگر کسی شما را دعوت کرد بچه های تان را با خودتان نبرید. اگر میهمان خودش آمد با هر چه در منزل دارید از او پذیرایی کنید. ولی اگر شما میهمان را دعوت کردید خودتان را به زحمت بیندازید. وقتی وارد میهمانی شدید هرجا که صاحبخانه گفت ،بنشینید. از میهمان کار نکشید. و به میهمان کار ندهید. روایت داریم که علامت نامرد این است که میهمان دعوت کند و به او کار بگوید. اگر خودش تمایل به کمک داشت اشکالی ندارد.
فردی از امام علی(ع) خواست که به خانه اش برود. امام فرمود به سه شرط به منزل تو می آیم: هر چه درخانه داری بخوریم، خودت را به زحمت نیندازی و همسرت را هم به سختی نیندازی . در ضمن ما باید سعی کنیم که نوع غذاها را کم کنیم. تکلف گر نباشد خوش توان زیست ،تعلق گر نباشد خوش توان مرد. پس میهمانی ها را ساده تر برگزار کنیم.
سعی کنیم در میهمانی ها گناه نکنیم، خانم ها و آقایان جدا از هم باشند، غیبت و مسخره نکنیم، بحث های سیاسی نکنیم. ما در محضر رهبر بودیم و وقتی فردی می خواست بحث سیاسی کند رهبر فرمود :الی آخر .در پنج دقیقه ی میهمانی یک نکته مذهبی بگویید.
من ماهی سرخ را در یک ظرف کوچک دیدم و گفتم که چرا این ماهی را در این ظرف انداخته اید که نتواند شنا کند درحالیکه خدا این حق را به او داده است ؟ پس یا این ماهی را از سفره حذف کنید یا اینکه ظرف ماهی را بزرگتر بگیرید. اگر ما حیوان را در فشار قرار بدهیم خدا هم ما را در فشار قرار می دهد.
خدایا خلاف های سال گذشته ما را به لطف و کرمت ببخش و ما را بیامرز، انشاءالله در سال آینده بنده ی خوبی برای خدا باشیم و دید و بازدید و تفریحات بدون گناهی داشته باشیم.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:30
مصاحبه و گفتگو

بعضی می گویند که ما می خواهیم به صله ی رحم برویم ولی می دانیم که گناه خواهیم کرد ،بدانید که رفتن به این میهمانی اشکال دارد. آیا فامیل این قدر همدیگر را دوست ندارند که یک ساعت میهمانی را به گناه نکشند؟ مثلا فردی که شرابخوار است ،می تواند بگوید که من به میهمانی می روم ولی شراب نمی خورم. روایت داریم که اگر سر سفره ای شراب باشد حتی اگر شما هم نخورید نشستن سر آن سفره حرام است. روایت داریم که اگر شما بازی قمار را تشویق کنید که بازار آنها گرم بشود، کار شما حرام است.
بعضی ها بخاطر سر نکردن روسری ،حاضر هستند که سالها خواهر یا پدرشان را نبینند. این پَستی است نه روشنفکری. ما باید کاری بکنیم که فامیل را از دست ندهیم. باید حریم ها را نگه داشت. در فرودگاه کشورهای اروپایی در کلیسا ،محلی را برای نماز مسلمانان گذاشته اند. ما باید امکان دید و بازدید را طوری فراهم کنیم که همه بتوانند این کار را انجام بدهند. ممکن است که ما ماشین نداشته باشیم ولی در گاراژی داریم. زیرا نیاز است. شما شما برای احتیاط یک کپسول آتش نشانی در منزل دارید. ما باید کاری بکنیم که صله ی رحم به دین فروشی و گناه کشیده نشود.
گاهی در سخنرانی ها به خانم های بدحجاب می گویم که حجاب را رعایت کنید تا من در هنگام سخنرانی و نگاه کردن به شما راحت باشم. جنازه ی یک یهودی را می بردند ،پیامبر به احترام او ایستاد. به پیامبر گفتند که او یهودی بود .پیامبر فرمود: بالاخره انسان بوده است .گاهی در اتوبوس وقتی می بینید فردی پیر است یا بچه دارد برای او بلند شوید حتی اگر او را نمی شناسید. پس در میهمانی ها کاری نکنیم که افراد مذهبی زجر بکشند یا رابطه را قطع کنند. ما باید افراد را به کار خیر وادار کنیم نه اینکه مانع خیر بشویم. فردی که دوست زیادی ندارد فرد بی عرضه ای است. نگه داشتن دوست مهم است .ما باید سعی کنیم که همدیگر را با محبت جذب کنیم. همه ما مسلمان هستیم ولی تقیدها کمرنگ و پررنگ است.
پیرمردی می گفت که من در ماشین بغداد نشسته بودم و یک خانم بی حجاب کنار من نشست .می خواستم بلند بشوم ولی جایی نبود که بنشینم. خودم را جمع کردم تا به این خانم نخورم. وقتی می خواستم پول کرایه را حساب کنم، شاگرد راننده گفت که این خانم حساب کرده است .من تعجب کردم که من پشتم را به این خانم کردم ولی او کرایه ی مرا حساب کرد. من از این خانم تشکر کردم و ایشان گفت که شما پدر روحانی ما هستید و احترام شما واجب است. بعد من درست نشستم. ما باید بتوانیم با یک برخورد ،دیگران را اصلاح کنیم.
در دید و بازدید ها فقر باید برطرف بشود. در این دید و بازدیدها چه کار مفیدی کرده اید؟ یک تحصیل کرده وقتی به میهمانی می رود، می تواند اشکالات درسی دانش آموزان را حل کند یا بعدا جواب آنرا برایش پیدا کند.( مثلا فردی سوال دارد که چرا دخترها در سن نُه سالگی به تکلیف می رسند. شما می توانید این طور جواب بدهید که صحبت کردن با خدا ارزش است و خداوند این ارزش را زودتر برای دخترها قائل شده است و دیگر اینکه خانم ها مقداری از عمرشان را نمی توانند نماز خوانند و با زودتر نماز خواندن، کمبود آن جبران می شود. یا می پرسند چرا اسلام گفته است که دست دزد را قطع کنید. شما می توانید جواب آنرا سوال کنید و بگویید که دست هر دزدی را قطع نمی کنند. و برای قطع کردن دست باید 26 شرط وجود داشته باشد .دزد حتما باید قفلی را باز کند و دو نفر عادل آنرا ببینند، باید قانون به دزد رسیده باشد و ... ) الان می گویند که یارانه ها را هدفمند کرده اند، خوب است که تعطیلات هم هدفمند بشوند.
آیت الله مجتهد تهرانی وقتی می خواست وضو بگیرد ،آب آنرا پای گلدان می ریخت که آب هدفمند بشود. وقتی شما صدقه می دهید به نیت همه ی مردم صدقه بدهید .در نماز من وجود ندارد و همه ما است. اسلام دین جمعی است .
در چین حتی پیرزن هایی که نمی توانند بایستند، روی صندلی می نشینند و به راهنمایی و رانندگی( درپارک کردن ماشین ها ) کمک می کنند.
در زمان شاه طلبه ها را به پادگان بردند. امام خمینی فرمودند که ما دوست داشتیم که به پادگان ها بیاییم تا به سربازها بگوییم که شما چه کسانی هستید. با این حرف امام، آنها تمام طلبه ها را آزاد کردند. ما می توانیم از هر کسی یک استفاده ای بکنیم.
خرده شیشه ها و مقواها را به کارخانه شیشه و مقوا می دهند تا بازیافت بشوند. آیا ما نباید از عمرمان به اندازه ی خرده شیشه ها و مقواها استفاده کنیم ؟چهل سال پیش من طلبه ی جوانی بودم. آیت الله مکارم از ما دعوت کرد که در ایام تعطیل می خواهیم تفسیری بنویسیم و در این ایام تعطیل 27 جلد تفسیر نمونه نوشته شد که الان به چند زبان دنیا ترجمه شده است .ایشان از پاره وقت ها استفاده می کردند. ما باید از ثانیه های مان عمرمان استفاده کنیم. بعضی ها افسرده هستند ما باید خاطر آنها را شاد کنیم.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:30
مصاحبه و گفتگو

حداقل و بستر صله ی رحم، همان دید و بازدید است. صله ی رحم از یک سلام شروع می شود تا خرید خانه برای فامیلی که خانه ندارد. هر کس وظیفه ای دارد. خدا به پیامبر می فرماید که تو شتر بکش زیرا خداوند به او کوثر(فاطمه) داده است. صندوق کمیته ی امداد برای افراد خیلی ضعیف(از نظر مالی است) ولی کسی که وضع مالی اش خیلی خوب است، باید کمکش هم به تناسب وضع مالی اش باشد.
زمانی من با مقام رهبری که رئیس جمهور بودند، به کشور پاکستان رفتیم و در آنجا رسم بود که یازده توپ در کنند و می گفتند که به تناسب شخصیت افراد تعداد توپ هایی که می زنند فرق می کند. افراد پولدار اگر مشکل فامیل را رفع نکنند به وظیفه شان عمل نکرده اند. و این کاری نیست که اسلام می خواهد.
در روایات داریم که با صله ی رحم شهرها آباد می شود. بانگاه کردن به اقوام شهر آباد نمی شود. پس پولدارهای فامیل وقتی به روستا می روند اگر دیدند که مسجد یا جاده روستا خراب است آنرا آباد کنند.
داریم که بالاترین اعمال، انتظارآقا امام زمان(ع) است. پس انتظار یک عمل است نه یک حالت. وقتی شما منتظر میهمان هستید غذا درست می کنید و خانه را تمیز می کنید. پس در دید و بازدید ها باید یک اتفاقی بیفتد. مثلا گونی، فرش نمی شود ولی چیزی است که نمی گذارد لباس ما خاکی بشود ولی اصل فرش نیست.
لازم نیست که همه کسانی که می خواهند کمک کنند پولدار باشد. یک دانشجو وقتی به میهمانی می رود، می تواند در درس ها به بچه های فامیل کمک کند. دانشجو پول ندارد ولی می تواند کمک علمی کند. گاهی انسان می تواند از اعتبارش استفاده کند. کچ می تواند دو تا آجر را بهم بچسباند. در قرآن داریم که اگر خودتان پول ندارید واسطه گری کنید تا دیگران کمک کنند.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:30
مصاحبه و گفتگو

اگر ما دین داشته باشیم بیشتر مشکلات مان حل می شود. البته در سایه ی تلاش ،تدبیر و تحصیل .بیش استرس ها و یأس ها بخاطر مشکل ایمانی است. اگر بدانیم هستی حساب و کتاب دارد. حتی قطرات باران و دانه های شن شماره دارد، انسان هدفمند است و با مرگ از بین نمی رود، همه ی کارهای انسان زیرنظر است ،خدا بخشنده است و قدرت بی نهایتی دارد ،اینها باعث آرامش انسان می شود. اگر انسان بداند که در میهمانی غذا خوب تهیه شده است ، صاحبخانه او را دوست دارد، میهمان ها فرهیخته و با کمال هستند،از همنشینی با آنها لذت می برد و صاحبخانه از غذا خوردن لذت می برد، این میهمانی دلچسب خواهد بود. اما اگر کسی را بصورت غیر منتظره به میهمانی ببرند او نمی داند که صاحبخانه کیست و ... بنابراین می گوید که من بصورت تصادفی به این دنیا آمده ام و حساب ،کتاب و هدفی در کار نیست. خدا می فرماید :عمل هیچ کسی چه زن چه مرد را ضایع نمی کنیم. پس با نگاه الهی زندگی شیرین است.

 حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر

شنبه 9/6/1392 - 2:30
مصاحبه و گفتگو
گاهی در زندگی احساس یاس و ناامیدی می کنیم، ریشه ی این یاس و ناامیدی در چیست؟ از نظر اسلام درمان آن چگونه است ؟

پاسخ – اهمیت گناه یأس ،درمان و ریشه ی آن بحث مفصلی دارد. در دین ما یأس آتش است. منتها آتش بعضی چیزها را می سوزاند و بعضی چیزها را نمی سوزاند .ممکن است که آهن داغ بشود ولی نمی سوزد ولی پنبه می سوزد. یأس همه چیز انسان را می سوزاند. اگر انسان نابغه، تاجر یا خلبان یا در هر شغلی که باشد و یأس بر او حاکم بشود، همه چیزش می سوزد. پس یأس آتشی است که همه چیز را می سوزاند. یأس مرگ همه ی ترقی هاست. از نگاه قرآن دو تعبیر در مورد یأس وجود دارد. خدا می فرماید که جز کفار و منحرفین کسی ناامید نمی شود. کفار کسانی هستند که دین ندارند و منحرفین کسانی هستند که از نظر اعتقادی کج می روند. پس اگر کسی مأیوس شد معلوم می شود که از نظر ایمانی کم آورده است. در قرآن کلمه ی عسر، دوازده بار آمده ولی کلمه ی یُسر، سی و شش بار آمده است .در قرآن داریم :همانا با هر سختی آسانی است و هر با آسانی سختی است و در آیه ی دیگر داریم :بزودی می آید بعد از سختی آسانی یعنی در هر تنگنایی سه تا فراخی وجود دارد. حضرت امیرالمومنین می فرماید: قبل و بعد هر چیزی و با هر چیزی، خدا را می بینم. در قرآن دو نوع گناه داریم :کبیره و صغیره. خدا می فرماید: اگر شما از گناهان بزرگ دوری کنید، گناهان کوچک را می بخشم. شهید دستغیب کتابی بنام گناهان کبیره دارد. همه ی کتاب ها ،اولین گناه کبیره را یأس می نامند. زیرا یأس خطرناک است. یأس مرگ انسانیت است .فردی که مأیوس است ممکن است که نفس بکشد ولی مرده است.
در زمان طاغوت همه می گفتند که کسی حریف شاه نمی شود زیرا شاه قوای مسلح دارد و با امریکا دست دارد. بعضی می گفتند که نمی شود شاه را از مملکت بیرون کرد. امام آمد و گفت که شاه باید برود و امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. یعنی یک انسان امیدوار آمد و همه ی مرده ها را زنده کرد. وقتی مطهری را شهید کردند همه ی بهت زده شدند ولی امام فرمود :بُکشید ما را ،ما زنده تر می شویم. وقتی امام به ترکیه تبعید شد، مسئولین امنیت ترکیه خواستند امام را بترسانند.امام را به میدانی بردند و گفتند که چهل نفر از علمای ترکیه که در مورد دولت حرف می زدند ،در این محل اعدام شده اند. امام فرمود: ما هم باید در ایران کاری بکنیم که شهید بشویم.
قرآن می فرماید: بعضی ها شایع می کردند که دشمنان علیه شما جمع شده اند ولی ایمان آنها زیادتر می شد. آقایی به گدایی پول داد و فردی به او گفت به این گدا پول ندهید زیرا معتاد است. آن آقا برگشت و مقدار دیگری پول به گدا داد و گفت: چون معتاد است خرج او بیشتر است. ما باید دشمن را مأیوس کنیم. مقام معظم رهبری فرموده اند که الان هدف دشمن مأیوس کردن مردم است.
کسی که مایوس است خدا را نشناخته است. در قرآن آیاتی داریم که می فرماید :دست خدا بسته نیست. فردی بچه دار نمی شود و ناامید است و می گوید که از من گذشته که بچه دار بشوم. خدا در قرآن می فرماید :به زکریا( پیرمرد) بچه دادیم. پس چرا شما مایوس هستیم؟
مثلا خانمی فرزند یتیم دارد و می گوید که بچه های من به جایی نمی رسند درحالیکه این طور نیست .کتابی داریم در مورد یتیم هایی که معروف شده اند. امام خمینی و شهید رجایی یتیم بودند .بسیاری از مراجع تقلید مثل آیت الله گلپایگانی یتیم بودند. پس نمی توان گفت که چون پدر من مرده است من به جایی نمی رسم. اگر خدا بخواهد کاری را بکند به پدر شما کاری ندارد. شن های طبس، امریکایی ها را سرنگون کردند. بعضی ها می گویند که دست خدا بسته است و قرآن از این مطلب شکایت می کند. وقتی شما دعا می کنید نباید بگویید که خدایا به من پول بده تا به مکه بروم. شما باید بگویید خدایا مکه را نصیب من بفرما. ما باید بگوییم که خدایا به ما سلامتی بده نه اینکه بگوییم خدا پول بده تا کباب بخورم که سلامت باشم. خیلی از مردم هستند که نان خالی می خورند ولی سلامت هستند. البته ما نمی خواهیم منکر ابزار بشویم ولی می خواهیم بگوییم که دست خدا باز است. حاج احمد آقا خمینی می فرمود که پدرم بیشتر از دویست جلد کتاب نداشت. امام با دویست جلد کتاب، دنیا را تکان داد. گاهی ما چند هزار جلد کتاب داریم ولی خاصیتی نداریم. مُهر انسان را نمازخوان نمی کند. انسان نماز خوان می تواند با برگ درخت هم نماز بخواند .دست خدا در ابزار مادی نیست البته ابزار اثر دارد و ما منکر آن نیستم. روایت داریم که اگر نان نبود نمی توانستیم روزه بگیریم و نماز بخوانیم. اقتصاد زیربنا نیست ولی یکی از شاخه هاست. پس ما برای خدا تعیین تکلیف نکنیم. ما نمی توانیم بگوییم که چون فقیر هستیم کسی ما را دوست ندارد. ما فقیر محبوب و پولدار منفور داریم. فردی ترشی فروش بود ولی بقدری انسان خوبی بود که وقتی از دنیا رفت، عده ی زیادی در تشییع جنازه ی او شرکت کردند. پول محبوبیت نمی آورد. اگر امکاناتی از دست ما رفت ،نباید مأیوس بشویم و بگوییم که بدبخت شدیم.
ما نباید به خدا سوءظن ببریم. بعضی ها بخاطر مسائل مالی ازدواج نمی کنند. خدا به داماد و عروس ها گفته است که اگر ازدواج کنید وضع تان خوب می شود. خدا در چند جا گفته است که وضع تان را خوب می کنم، خدا به مردم مکه گفته است که وضع تان را خوب می کنم. مسلمانان برای خدا و کفار هم برای بت ها دور خانه ی کعبه طواف می کردند. کار به جایی رسید که کفار لخت طواف می کردند و آیه نازل شد که مکه برای مسلمانان است و مشرکین نجس هستند و از سال دیگر اجازه ی ورود به مکه را ندارند. بازاری های مکه فکر کردند که سال دیگر مشتری هایشان کم می شود. آیه نازل شد: اگر از فقر می ترسید بزودی پولدار خواهید شد .
روایت داریم که اگر کسی از ترس خرجی ازدواج نکند به خدا سوء ظن دارد.یعنی فرد می گوید که اگر من تنها باشم خدا می تواند روزی مرا بدهد ولی اگر دو نفر بشویم خدا نمی تواند روزی بدهد و این سوءظن به خداست. کسی که ناامید می شود یعنی می گوید که خدا دیگر نمی تواند کاری بکند. پس این فرد به قدرت و کرم خدا سوءظن دارد. ما باید الان مشکلات مردم را حل کنیم و فردا از خدا بخواهیم که مشکلات ما را حل کند. ما باید با خدا معامله کنیم. اگر در موردی به مردم گشایش برسانید و کار آنها را راه بیاندازید خدا هم کار شما را راه می اندازد. خدا می فرماید: اگر کسی وارد اتاقی شد و با اشاره دنبال جایی می گشت ، برای او جا باز کنید، در این صورت ،من برای همیشه برای شما راه را باز می کنم. یعنی خدا فکر، روح ،نسل و ... تو را باز می کند. اگر ما یک راه باز کنیم، خدا چندین راه را برای ما باز می کند. به من گفتند که یادداشتهایت را به کسی نده یا آنها را سی دی کن و روی آن قفل بگذار یا اینکه پای تخته درس دادن قرآن را ثبت کن تا دیگر کسی مثل شما پای تخته نرود. زیرا اگر مطلب هایت را به دیگران بدهی ، خودت مطلب نخواهی داشت. بعضی ها کارهایی را انحصاری می کنند و می گویند که دست زیاد می شود. این افراد مشکل ایمانی دارد.
اسلام گفته که فرزندان تان را نکشید زیرا خداوند بخاطر آنها به شما روزی می دهد. فرزندان کوچک حق های زیادی برگردن مادرشان دارند. فرزند به مادر آرامش می دهد و با هیچ چیزی نمی توان خلأ فرزند نداشتن را پر کرد. فرزند باعث مدیریت و برنامه ریزی مادر می شود. فرزند روح مادر را لطیف می کند. مثلا می گویند که خدا دیگر مرا نمی بخشد زیرا من توبه ام را شکسته ام. کسی که توبه می کند به او تائب می گویند ولی کسی که توبه می کند و آنرا می شکند و دوباره توبه می کند به او تواب می گویند. خداوند می فرماید: من توابین را دوست دارم. در قرآن داریم که خدا توبه را قبول می کند، در جای دیگر داریم که روش توبه را قبول می کند و در جای دیگر داریم که توبه کنندگان را دوست دارد. پس ما نباید از اصل خدا و قدرت خدا مأیوس بشویم. دختری که ازدواج می کند روزی اش قطع نمی شود زیرا فقط مکان دخترعوض می شود ولی رزقش قطع نمی شود. روایت داریم که فقیه کسی است که نه مردم را مغرور و نه مردم را مأیوس کند. بعضی می پرسند که چرا کشورهایی که مردم در آن نماز نمی خوانند پیشرفت بیشتری کرده اند؟ زیرا قرآن می فرماید که نماز بخوانید و یاد بگیرید ، ما نماز خواندن را ا نجام می دهیم ولی درس نمی خوانیم. اگر کسی چرخ جلو را باد کند ولی چرخ عقب باد نداشته باشد چرخ حرکت نمی کند. عبادت خاصیت خودش را دارد و تحصیلات و تلاش هم اثر خودش را دارد. باید خوف و رجاء با هم باشد. یعنی باید آنقدر از خدا بترسیم که اگر یک گناه هم کرده باشیم ناراحت باشیم و از طرفی باید آنقدر به خدا امید داشته باشیم که اگر گناهان زیادی داشته باشیم باز هم ناامید نشویم. گاهی یک گناه انسان را نابود می کند. پس نباید مغرور بشویم و بگوییم که یک گناه که چیزی نیست.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:22
مصاحبه و گفتگو

فردی دعا می کرد که خدایا مرا محتاج به خلق نکن ،پیامبر فرمود که این دعا مستجاب نمی شود.زیرا انسان اجتماعی است و به مردم نیاز دارد. ما باید بگوییم :خدایا مرا گرفتار انسان های بد و نااهل نکن. امتحان قطعی است، ما می توانیم دعا کنیم که خدایا ایمانی به من بدهد تا در امتحانات موفق بشویم.
افراد کم طاقت باید به دیگران نگاه کنند. و کسانی که امتحانات سختی داده اند را الگو قرار بدهند. یک بار امام را به ترکیه تبعید کردند و پلیس ترکیه می خواست امام را بترساند، امام را به محلی بردند و گفتند که در این محل بیش از چهارصد نفر از علما که برعلیه دولت صحبت کرده اند را اعدام کرده اند. امام فرمود: ای کاش ما هم در ایران طوری قیام کرده بودیم که اعدام می شدیم.
روزی در قم برف سنگینی آمد و شاگردان موسسه علمیه قم آیت الله حائری فکر کردند که استاد امروز نمی آید ولی وقتی به کلاس آمدند دیدند که استاد در کلاس نشسته است و فرمود همان طور که بازار و مراکز دیگر تعطیل نیست درس هم نباید تعطیل باشد. قرآن به پیامبر می فرماید که دیگران هم مقاومت کردند. در قرآن داریم که به مریم و ابراهیم هم نگاه کن یعنی پیشینیان هم مشکلاتی داشته اند. کسانی که مورد امتحان قرار می گیرند اجر دارند و کسانی که صبر را پیشه می کنند خدا به آنها سلام و درود می فرستد. کسانی که در رفاه هستند و صدقه می دهند انسان های خوب هستند و پیامبر به آنها سلام می فرستد ولی کسانی که در فقر و تلخی ها انسان های خوب باشند، خدا به آنها سلام می فرستد.

حجت السلام قرائتی/منبع:سایت یا مجیر 

شنبه 9/6/1392 - 2:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته