• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پايه اول> منطق (1)> کتاب منطق يک مرکز

استفاده مى شود .

د( قيد از خود آن قضايا قضاياى مركّبى را كه پذيرش آن ها مستلزم قول ديگرى است امّا نه از خود قضايا ، بلكه به واسطه قضيه اى بيرون از قياس ، خارج مى كند ؛ مثلاً براى استدلالى چنين : الف مساوى ب است و ب مساوى ج است ، پس الف مساوى ج است به مقدّمه ديگرى نياز است كه بدون افزودن آن ، نتيجه مذكور به دست نمى آيد . آن مقدّمه عبارت است از اين كه ، هرگاه دو شى ء با يكديگر مساوى باشند و شى ء سومى با يكى از آنها مساوى باشد لاجرم آن شى ء سوم با ديگرى نيز مساوى است .

ه ( با پذيرش مقدّمات يك قياس ، ذهن وادار به پذيرش قول ديگر (نتيجه) مى شود ؛ يعنى بين قضاياى تركيب يافته و نتيجه ، رابطه استلزام وجود دارد . يك يا چند قضيه در صورتى مستلزم قضيه ديگر است كه اگر آن يك يا چند قضيه صادق باشد قضيه ديگر نمى تواند كاذب باشد . بنابراين ، نمى توان وضعيتى را تصور كرد كه مقدّمات قياس )به لحاظ صورت و ماده) در آن صادق باشد ، امّا نتيجه كاذب باشد .

اقسام حجّت

حجّت را به دو لحاظ مى توان تقسيم كرد : نخست به لحاظ صورت و دوم به لحاظ مادّه . تقسيم حجّت به لحاظ مادّه با عنوان صناعات خمس و در بخش منطق مادّه خواهد آمد . آنچه در اين بخش از كتاب (منطق صورت) بحث مى شود اقسام حجّت به لحاظ صورت هاى مختلف آن است .

همان طور كه در آغاز درس بيان شد حجّت به اعتبار صورت به سه قسم استقرا، تمثيل و قياس تقسيم مى شود ؛ قياس نيز به نوبه خود به همين اعتبار به استثنايى و اقترانى تقسيم مى شود :

الف) قياس استثنايى

قياسى است كه در آن نتيجه و يا نقيض آن به طور كامل در يك مقدّمه قرار دارد ؛ مانند: اگر باران ببارد هوا لطيف مى شود . ليكن باران باريده است . پس هوا لطيف شده است . مثال ديگر: اگر اين شخص عادل باشد ظلم نمى كند. ليكن ظلم مى كند . پس اين شخص عادل نيست .