مانند هر انسانى جسم است . هر متفكّرى انسان است . پس بعضى جسم ها متفكّرند .
ضرب هاى شانزده گانه هريك از اَشكال
هريك از شكل هاى چهارگانه قياس اقترانى داراى شانزده حالت (ضرب) است ؛ زيرا هر يك از دو مقدّمه صغرى و كبرى ممكن است يكى از چهار قضيّه زير باشد : 1 . موجبه كلى ؛ 2 . سالبه كلى ؛ 3 . موجبه جزئى ؛ 4 . سالبه جزئى ؛ هريك از اين حالت هاى چهارگانه در يك مقدّمه ، صلاحيت همراهى با يكى از حالت هاى چهارگانه مقدّمه ديگر را دارد و بدين صورت شانزده حالت )ضرب) در قياس اقترانى پديد مى آيد .
حال از اين ضروب شانزده گانه برخى منتجند و برخى عقيم . براى انتاج هر شكلى شرايطى است كه در ضرب واجد آن شرايط منتج است و هر ضربى كه فاقد يكى از آن شرايط باشد عقيم است .
قانون استنتاج
در هر استدلالى براى اين كه بدانيم آيا نتيجه اى از آن به دست مى آيد يا نه ، و در صورت انتاج ، نتيجه آن چيست ، بايد نخست به موقعيّت حدّ وسط در دو مقدّمه توجه كنيم تا معلوم شود قياس به لحاظ ساختار منطقى داراى چه شكلى است . پس از اين كه شكل قياس معلوم شد بايد شرايط انتاج را در آن جستجو كرد . اگر شرايط انتاج شكل مربوط در آن تحقق داشت ، براى نتيجه گيرى ، حدّ اوسط را حذف كرده و با باقى مانده مقدّمات ، قضيه اى تشكيل مى دهيم كه همان نتيجه است . بايد توجّه داشت كه به لحاظ كمّ و كيف ، نتيجه ، تابع اخسّ مقدّمتين است .
خسّت و پستى يك مقدّمه به جزئى بودن و سالبه بودن آن است . بنابراين ، اگر يكى از دو مقدّمه جزئى باشد ، نتيجه حتماً جزئى است و اگر يكى از دو مقدّمه سالبه باشد ، نتيجه نيز سالبه خواهد بود .