ورزش و تحرک
محمد عباسی، وزیر ورزش تلاش زیادی برای حضور محمد حسین قریب در راس مدیریت باشگاه استقلال کرد.
بنا بر این گزارش، بعد از شکست وزارتخانه و محمد حسین قریب در انتخابات اسفندماه فدراسیون فوتبال، محمد عباسی چندین بار تلفنی با مدیرعامل سابق باشگاه استقلال صحبت کرده است. او یک بار در این تماس ها به قریب اعلام کرد احتمال بازگشت او به فدراسیون وجود دارد که قریب موضع تندی نسبت به این اظهارنظر گرفت و گفت: «بهتر است از کفاشیان حمایت کنید.» اخیرا نیز عباسی در تماسی که با قریب داشته با او اعلام کرده: «ما قصد داریم فتح ا... زاده را از استقلال کنار بگذاریم و دوست داریم شما مدیر عامل شوید.»
عباسی بعد از انتخابات فدراسیون فوتبال، در محافل مختلف موضع خوبی نسبت به مدیر عامل فعلی استقلال نداشت. طبق گزارش هایی که به او رسیده بود و حتی اعتراف خود فتح ا... زاده، او در انتخابات فدراسیون حامی سرسخت کفاشیان بود و حتی برایش رای جمع کرد. این موضوع برای عباسی که اعتقاد دارد مدیران استقلال و پرسپولیس بایداز وزارتخانه حرف شنوی داشته باشند، به هیچ وجه قابل هضم نیست. به همین دلیل اوتحرکاتی برای جایگزینی فردی جدید به جای مدیر عامل استقلال داشته است. هنوز مشخص نیست نتیجه مذاکرات وزیر با قریب چه بوده اما آنچه که پیداست، عباسی همچنان خواهان تغییرات در استقلال است.
چهارشنبه 23/1/1391 - 10:49
ورزش و تحرک
مدیرعامل پرسپولیس میگوید خواسته او قهرمانی استقلال در لیگ برتر است.
محمد رویانیان مدیرعامل پرسپولیس در حاشیه کنفرانس خبریاش در پاسخ به این سوال خبرنگار خبرآنلاین که پرسید: «شرایط جدول طوری است که پرسپولیس میتواند استقلال را قهرمان لیگ کند»، گفت: «آرزوی ما این است که استقلال به عنوان یک تیم پرطرفدار قهرمان لیگ برتر شود. این خواسته ماست و تمام تلاشمان را میکنیم که استقلال قهرمان لیگ برتر شود.»
چهارشنبه 23/1/1391 - 10:44
آلبوم تصاویر
در اینجا مجموعه ای از عکس های شگفت انگیز الکساندر دیشامز را می بینید. این عکاس فرانسوی خود آموخته درباره ی عکس های خیره کننده اش می گوید: " من زمان زیادی را برای پیدا کردن مکان های جدید الهام بخش صرف می کنم، برای پیدا کردن یک چشم انداز زیبا از یک دریاچه یا جنگل مسافت های طولانی را پیاده روی می کنم.
"
سه شنبه 22/1/1391 - 22:9
مصاحبه و گفتگو
خواجهامیری در نظرسنجیهای انجام شده سال 1390 عنوان محبوبترین خواننده موسیقی پاپ را از آن خود کرد.
به گزارش جام جم، احسان خواجهامیری در نگاه اول به نظرم کمی جدی آمد، اما بعد به این نتیجه رسیدم که ناخوشیهای موسیقی بر روحیه او هم تاثیر گذاشته است.آنقدر که شک ندارم گلایههای زیادی داشت اما هر چه سعی کردم و از هر دری وارد شدم از پاسخ دادن طفره رفت و ترجیح داد سکوت کند.
خیلیها صدایش را دوست دارند و کارهایش را دنبال میکنند. میتوان او را خواننده بیحاشیهای دانست که دور از هرگونه حرف و هیاهو راه خود را میرود و مسیر خود را طی میکند.
با او درباره مسیر فعالیت هنریاش و آیندهای که پیش رو دارد به گفتوگو نشستیم و از این حرف زدیم که آیا نام احسان خواجهامیری ماندگار خواهد شد یا نه؟ و او به تلخی گفت که همه ما فراموش میشویم...!
به نظر شما وضعیت موسیقی در سالی که گذشت چگونه بود؟
پاسخ دادن به چنین سوالاتی همیشه دشوار است، چون باید خیلی دقت کنیم که خدای ناکرده به سمت قضاوتها و اعمالنظرهای شخصی نرویم. صرفنظر از اعمالنظرهای شخصی و سلیقهای، فکر میکنم سال خوبی برای موسیقی پاپ نبود، چون توانایی موسیقی ما خیلی بیشتر از چیزی است که در این سال شاهدش بودیم و حتی در مقایسه با آثار تولید شده پیش از سال 90 افت هم داشته است. امیدوارم امسال شاهد ارائه آثار قویتر و بهتری از سوی فعالان موسیقی پاپ باشیم.
اگر بگویم ضعیفترین آثار از نگاه شما چه بوده، جواب نخواهید داد. درباره این که کدام یک از کارها قویتر بودهاند چه نظری دارید؟
اجازه دهید این سوال را هم پاسخ ندهم. به هیچ وجه دوست ندارم کار دوستانم را قضاوت کنم.
در یکی از گفتوگوهایی که رسانهها با شما داشتهاند، گفته بودید سهم تلویزیون را در موفقیتتان 20درصد میدانید! کمی تعجب کردم. شک ندارم سایر کسانی که این گفتوگو را خواندهاند هم برایشان این سوال پیش آمده که چگونه میتوان چنین محاسبهای را انجام داد. کمی درباره این موضوع توضیح دهید.
برایم جالب است که چنین محاسبهای را انجام داده باشم! اصلا خندهدار است! فکرش را بکنید که من باید با چه معیارهایی میزان موفقیتم را بررسی کرده باشم تا به این نتیجه برسم و به این شکل درصدبندی هم کرده باشم. همین مسائل پیش میآید که ما اهالی موسیقی درباره انجام مصاحبهها با حساسیت بیشتری برخورد میکنیم و اهالی رسانه میگویند که ما همکاری نمیکنیم.
و اما درباره این موضوع هم جا دارد مسالهای را بیان کنم. عدهای قصد دارند این فکر را در جامعه تقویت کنند که احسان خواجهامیری فقط بخاطر خواندن تیتراژ سریالهای تلویزیونی توانسته میان مردم جایگاهی پیدا کند. مسلما این حرف بیانصافی است، طی سال سریالهای زیادی از تلویزیون پخش میشود، تیتراژ همه سریالها را که من نمیخوانم! خیلیهای دیگر میخوانند و مشهور هم نمیشوند. تلویزیون برای خواننده یک فرصت است، حال بستگی دارد که خودش از این فرصت چگونه استفاده کند. پس اصل در این است که هنرمند در هر زمینهای حرفی برای گفتن داشته باشد. در این صورت است که میتواند راهی میان مردم پیدا کند و ماندگار شود.
شما خواننده جوانی هستید که از همان بدو ورودتان به عرصه موسیقی طعم شیرین موفقیت را چشیدید و در نظرسنجیهای سال گذشته هم بهعنوان بهترین خواننده سال 90 انتخاب شدید. آیا احساس میکنید احسان خواجهامیری در نقطه اوج موسیقی پاپ ایستاده و به هر چه میخواسته رسیده است؟
جوانتر که بودم هر کدام از آلبومهایم که منتشر میشد، احساس موفقیت میکردم اما حالا نسبت به همان کارها انتقاد دارم و مدام خودم را نقد میکنم. حتی درباره بعضی از آنها به این فکر میکنم که اگر قرار بود حالا اجرایشان کنم به شکل دیگری در میآمدند.
در کارهای هنری هر قدر تجربه یک هنرمند بیشتر شود، به این نتیجه خواهد رسید که اوج مطلقی وجود ندارد. هنرمند در این مسیر میآموزد مدام خودش را نقد کند و در جستجوی یافتن راههای تازه برای انجام کارهای جدید باشد.
پس طبعا از او انتظار نمیرود همیشه موفق باشد!
مسلما انتظار نابجایی است. هنر، کار خلاقانهای است و هیچ چارچوب و اسلوب تعریف شدهای ندارد. هیچکس در مواجهه با هنر نمیتواند یک معادله ارائه کند و فرمول مورد نیاز را از قبل تعیین کند و پاسخ را هم بداند. هنرمند کار خلاقه میکند، گاهی شکست میخورد و گاهی به جایی که میخواهد میرسد. رشد هنر مرهون همین افت و خیزهایی است که یک هنرمند دارد. واقعا خوانندهای وجود دارد که بتوان گفت تمام آثارش از ابتدا تا انتها عالی بودهاند؟ به هیچ وجه! هنرمند نمیتواند در مسیر بیافت و خیز پیش برود و همیشه هم راهی برای ارائه اثر خوب داشته باشد.
آینده فعالیتهای هنریتان را چگونه میبینید؟
احساس خوبی دارم و همین که از سوی مردم مورد پذیرش هستم به من کمک میکند تا کارهای بهتری خلق کنم. درباره آینده کارم هم مانند همه فعالان عرصه موسیقی سعی دارم در بهترین مسیر حرکت کنم و موفق باشم.
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که آیا نام احسان خواجهامیری بهعنوان یک هنرمند موثر عرصه موسیقی ماندگار خواهد شد یا نه؟
هیچ یک از افرادی که ماندگار شدهاند، برای ماندگاری کار نکرده بودند و این گذر زمان و تاریخ بود که نشان داد آنها ماندگار خواهند شد یا خیر.
ترسی از فراموش شدن ندارید؟
همه فراموش میشویم، از من بزرگترهایش هم فراموش شدهاند.
از فروش آلبومهایتان راضی هستید؟
بله تقریبا، اما دلم میخواهد فروش آلبومهایم از میزانی که هست، بیشتر شود.
مولفههای انتخاب یک ترانه خوب را در چه چیزهایی میدانید؟
من همیشه با بهترین ترانهسرایان کار کرده و کارهایی را اجرا کردهام که به آنها علاقه داشتهام.
در این انتخابها تا چه حد به سلیقه مردم فکر کردهاید؟
من برای مردم میخوانم. طبیعتا نظرشان برایم مهم است. همیشه اول خودم را عضوی از مردم دیدهام و بعد، اگر از کاری لذت بردم آن را اجرا کردهام.
طی سالهای گذشته آمار بازیگرانی که نویسنده یا خواننده میشوند، خوانندههایی که بازیگر میشوند و خلاصه هنرمندانی که هر یک دنیای دیگری را هم تجربه میکنند رو به افزایش بوده است. شما قصد ندارید دنیای دیگری را تجربه کنید؟
سالهاست دغدغه ورود به هنرهای دیگر را دارم، اما به شکلی متفاوت از آنچه دیگران انجام دادهاند.
کمی درباره این تفاوت توضیح دهید.
امیدوارم امسال تابستان بتوانم آنچه در نظر دارم را در یک کنسرت ارائه دهم. دوست دارم یک کنسرت ـ نمایش برگزار کنم اما چون هنوز خیلی در ذهنم منسجم نشده و اجرای آن را آغاز نکردهام ترجیح میدهم دربارهاش توضیحی ندهم. دوست دارم یک کنسرت ـ نمایش موزیکال باشد که حالت روایی به خود بگیرد.
در سال گذشته کنسرت لغو شده هم داشتید؟
بله. خیلی زیاد! به خاطر اینکه خواننده پرکاری هستم و طی سال درخواستهای زیادی برای اجرای کنسرت دارم، تعداد کنسرتهای لغو شدهام نیز زیاد است. یک خاطره خیلی بد هم از این موضوع دارم. در یکی از شهرستانهای شمالی کنسرت داشتیم که همان روز برگزاری لغو شد. اداره کل ارشاد استان مجوز را صادر کرده بود، اما گفتند چون از دفتر موسیقی مجوز جداگانه نگرفتهایم، برنامه باید لغو شود.
تا به حال حاشیهای هم داشتهاید یا خیر؟
همه تلاشم را کردهام تا تن به حاشیهها ندهم، اما از جایی به بعد قضاوتش با مردم است. امیدوارم در این زمینه نگاه مثبتی به من داشته باشند.
وقتی آخرین آلبوم شما منتشر شد برخی از ترانهسرایان میگفتند، سطح ترانهها از آلبومهای قبل پایینتر است و شما در انتخاب آنها به اندازه قبل دقت نداشتهاید. نظرتان درباره این موضوع چیست؟
معتقدم به هر کاری که انجام میشود انتقاداتی وارد است و این نقد است که میتواند موجب شود من با دید دقیقتر و وسیعتری به کارم ادامه دهم، بنابراین از همه دوستانی که من را نقد میکنند تشکر میکنم و نظر همه این عزیزان را گوشه ذهنم نگه میدارم تا هر کدام را که به نظرم درست است در کارهای بعد لحاظ کنم، اما درباره اینکه میگویند ترانهها ضعیف بوده باید نکتهای را بگویم! من هیچوقت ترانه ضعیف انتخاب نمیکنم و اگر کاری به نظرم ضعیف بیاید آن را اجرا نخواهم کرد، اما با این حال نظر دوستان قابل احترام است.
موسیقی پاپ برای مردم اجرا میشود و وقتی که میبینم مردم با کارهایم ارتباط میگیرند و دوستشان دارند احساس خوبی پیدا میکنم، اما این موضوع موجب نمیشود که نقدهای منطقی دوستان را نشنیده بگیرم و از کنار آنها بیتفاوت بگذرم.
سال 90 آلبومی نداشتید. چرا؟
بهخاطر اینکه سعی کردم با وسواس بیشتری کار کنم و تلاش کردم خودم پیش از بقیه کارنامه فعالیتهایم را ارزیابی کنم تا به ورطه تکرار نیفتم. بالاخره تجربه آدم که بیشتر شود حساسیتش هم بیشتر خواهد شد.
نوازندگی هم میکنید؟
بله اما هرگز نمیگویم نوازنده هستم. در این زمینه آنقدر استعدادهای خوب و جوان داریم که اگر بخواهم بگویم نوازنده هستم حرفی غیرحرفهای زدهام.
سه شنبه 22/1/1391 - 14:17
اخبار
هفته گذشته سعید مرتضوی، مدیرعامل جدید صندوق تامین اجتماعی ناگهان خبر داد بدهی 1100 میلیارد تومانی تامین اجتماعی را به مراکز درمانی و بقیه طلبکاران پرداخت می کند.
به گزارش قدس انلاین وبه نقل از خبر این درحالی است که تامین اجتماعی یکی از بزرگترین طلبکاران دولت است و مدیران این صندوق بارها از دولت خواسته بودند بدهی ها را تسویه کند. اکنون علی اکبر خبازها، رئیس کانون بازنشستگان صندوق تأمین اجتماعی خبر از پرداخت تمام و کمال این بدهی ها داده است؛ 35 هزار میلیارد تومان.
خبازها دراین باره به خبرآنلاین می گوید: "بدهی 35 هزار میلیارد تومانی دولت به صندوق تأمین اجتماعی در قالب سهام شرکتها، بانکها و هتلها پرداخت شد. در سال 89 بدهی دولت به صندوق تأمین اجتماعی 25 هزار میلیارد تومان بود که در سال 90 به 35 میلیارد تومان رسید. در این راستا دولت بدهی خود به تأمین اجتماعی را تا سال 90 تسویه کرد."
محمود احمدی نژاد، رییس جمهور در فروردین سال 90، بدهکاری های دولت به تامین اجتماعی را رد کرده بود.
زمستان گذشته، رحمت الله حافظی، مدیرعامل پیشین صندوق تامین اجتماعی درباره بدهی های دولت به تامین اجتماعی به خبرانلاین گفته بود: "آقای رئیس جمهور در اولین نشست مطبوعاتی سال 90، گفتند که بدهی به این معنا که ما پولی از سازمان تامین اجتماعی گرفته باشیم و حالا به آن بدهکار باشیم، وجود ندارد؛ که این حرف صحیحی است منتها تکالیفی به عهده سازمان گذاشته شده که عملیاتی را انجام بدهیم و در ازای آن دولت هم تعهداتی دارد؛ بنابراین اسم این موضوع را بدهی نگذاریم بهتر است که در این صورت این موضوع صحت دارد. این تعهدات بر اساس گزارش حسابرس قانونی که مرجع محسوب میشود، تا پایان سال 88، 18 هزار و نهصد میلیارد تومان بوده، تا پایان سال 89، طبق برآورد خودمان، چون هنوز آن مرجع قانونی تایید نکرده، حدود پنج هزار میلیاردتومان به آن اضافه میشود که میشود 23 هزار میلیارد تومان. پیشبینیمان هم این است که در سال 90، هفت هزار میلیارد تومان اضافه شود، یعنی 30 هزار میلیارد."
حافظی درباره پرداخت این بدهی گفت: "سهام برخی کارخانجات دولتی را به نام سازمان تامین اجتماعی مصوب کرد که منتقل شود که اینها طبعا باید از آن 31 هزارمیلیارد تومان کسر شود. علت اینکه ما نمیتوانیم این را کسر کنیم و عدد واقعی را اعلام کنیم این است که برخی از این سهام هنوز قیمت گذاری نشده است. ما منتظریم که سازمان خصوصیسازی قیمت گذاری و اعلام کند تا ما بتوانیم قیمت دقیق آن را اعلام کنیم. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، هروقت حرف از تعهدات دولت بشود، ما مجبوریم که به هر دو کفه ترازو اشاره کنیم که حقی پایمال نشود."
به گفته او 54 شرکت دولتی در این لیست بودند.
اما فهرستی که دولت روز 19 فروردین امسال به تامین اجتماعی واگذار کرده است؛
- نیروگاه طوس 100 درصد سهام
- نیروگاه بندر عباس 100 درصد سهام
-کارخانه فولاد خوزستان باقیمانده سهام دولت
- شرکت سنگ آهن شرق ایران 100 درصد
- هتلینگ خیلج فارس باقی مانده سهام دولت
- بانک تجارت باقی مانده سهام دولت
- بانک صادرات باقی مانده سهام دولت
- بانک ملت باقی مانده سهام دولت
- پست بانک باقی مانده سهام دولت
- شرکت ایران ال ان جی باقی مانده سهام دولت
- شرکت فولاد اصفهان باقی مانده سهام دولت
- پالایشگاه اصفهان باقی مانده سهام دولت
- شرکت حفاری شمال باقی مانده سهام دولت
- شرکت خدمات مدیریت و آب و برق صبا باقی مانده سهام
- شرکت صنایع مس ایران باقی مانده سهام دولت
- شرکت پتروشیمی کرمانشاه باقی مانده سهام دولت
- شرکت پتروشیمی فناوران باقی مانده سهام دولت
- پتروشیمی مارون باقی مانده سهام دولت
- شرکت پالایش و پژوهش خون 100 درصد
- پلایشگاه بندرعباس باقی مانده سهام دولت
- شرکت ملی انفورماتیک باقی مانده سهام دولت
- شرکت هتل های هما باقی مانده سهام
اما پرداخت تمام بدهی های دولت به تامین اجتماعی، کمتر از یک هفته مانده به استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه، معنی ای غیر از حمایت قوی و کامل دولت از مرتضوی ندارد. پیش از این هم مرتضوی اعلام کرده بود تا دو هفته همه بدهی های تامین اجتماعی را تسویه می کند. این درحالی است که حداقل همه مدیران تامین اجتماعی در 8 سال گذشته توان گرفتن بدهی هایشان از دولت را نداشتند و البته اختلافات مالی چند 100 میلیارد تومانی با وزارت بهداشت و مراکز درمانی مختلف داشتند.
با این حال این بدهی ها پرداخت شده است و البته تامین اجتماعی از چیزی که بود هم بزرگتر خواهد شد؛ اکنون تامین اجتماعی بزرگترین سازمان اقتصادی ایران است. با واگذاری سهام دولت در شرکت هایی که در بالا آمد به تامین اجتماعی؛ این صندوق فربه تر هم می شود.
سه شنبه 22/1/1391 - 14:12
ورزش و تحرک
"زهره لاری" اولین زن اماراتی است که در مسابقات بین المللی اسکیت رو یخ ( پاتیناژ) شرکت می کند.
به گزارش جذاب نیوز به نقل از سایت اماراتی "اربین بیزینس"، خانم لاری در مسابقات قهرمانی اروپا در رشته اسکیت رو یخ شرکت می کند. قرار است این مسابقات در روزهای آینده ( 9 تا 14 آوریل جاری ) در ایتالیا برگزار شود.
در این مسابقات ورزشکاران بیش از 50 کشور جهان به رقابت می پردازند و زهره همراه با تیم اسکی ابوظبی در این مسابقات شرکت می کند.
زهره در این باره می گوید: وقتی 11 سال داشتم فیلمی به نام ملکه برف ها دیدم که در مورد دختری بود که اسکیت روی یخ را دوست داشت و به این فعالیت می پرداخت. بعد از این فیلم، به این ورزش علاقه مند شدم.
پدر زهره پس از ابراز علاقه مندی دخترش به اسکیت روی یخ، وی را تحت آموزش دو مربی خبره قرار داد.
زهره شش روز از هفته را به تمرین اسکیت روی یخ می پردازد. وی این تمرین ها را قبل و بعد از رفتن به مدرسه انجام می دهد.
این ورزشکار نوجوان اماراتی آرزو دارد نماینده امارات در بازهای المپیک باشد. او می گوید: بسیاری فکر می کنند چنین ورزشی برای دختران و زنان مسلمان مناسب نیست اما فکر می کنم این تصور هم اکنون تغییر کرده است.
دوشنبه 21/1/1391 - 18:26
اخبار
خودکار از جمله نوشت افزارهایی است که شاید هیچ یک از افراد جامعه از نیاز به آن مبرا نباشند. با این وجود علیرغم مهیا بودن بازاری وسیع برای این کالا، تولید داخلی در این زمینه تقریبا به صفر رسیده است.
به گزارش قدس انلاین به نقل از ایسناخودکار بیک شاید تنها نمونه خودکارهای ایرانی باشد که به واسطه فعالیت چندین و چند ساله در میان جمعیت کشور جای خود را باز کرده بود. در حال حاضر تولیدات این برند در بازارها نایاب شده و گفته میشود که از دو سال پیش تاکنون این کارخانه تعطیل است.
بیک
امیرالله صفری که از فعالان عرصه لوازم التحریر بوده و سالهاست در این زمینه فعالیت دارد، درباره وضعیت این روزهای بازار لوازم التحریر و به ویژه خودکار میگوید: در حال حاضر حدود 90درصد از خودکارهای بازار هندی یا چینی هستند. حتی نمونههای معدودی هم که ممکن است به اسم ایرانی عرضه شوند، تنها در ایران بسته بندی میشوند و مهمترین بخش تولید آنها در کشورهای دیگر صورت میگیرد.
گفته میشود که عمدهترین واردکنندگاه خودکار به ایران کشورهای هند، چین، آلمان، ژاپن و مالزی هستند.
صفری درباره قیمت این نمونهها گفت: معمولا ارزان قیمتترین خودکارها که بیشتر هم مورد استفاده قرار میگیرند، متعلق به کشورهای چین و هند هستند و نمونههای ژاپنی و آلمانی معمولا قیمتهایی به مراتب بالاتر دارند.
وی ادامه داد: البته در چند ماه گذشته تمام نمونهها حدود 100 درصد افزایش قیمت داشتهاند و در شرایطی که سالانه 20 درصد به قیمت این اجناس اضافه میشد، اکنون خودکاری که سال قبل 800 تومان قیمت داشت به حدود 1500 تومان رسیده است. مشاهدات قیمت انواع خودکارهای موجود در بازار رقمی بین 100 تا حتی سه هزار تومان است.
هنوز هم سراغ بیک را میگیرند
اما این فعال بازار لوازم التحریر در ادامه صحبتهای خود گفت: اگر بخواهیم از نظر کیفی بررسی کنیم، شاید خودکار بیک هنوز هم از بسیاری نمونههای هندی با کیفیتتر باشد، چرا که نمونههای هندی و چینی اغلب جوهر پس میدهند.
وی ادامه داد: جالب است که پس از دو سال هنوز هم در موارد متعدد برخی مشتریان سراغ خودکار بیک را میگیرند و بسیاری از مواقع از کیفیت نمونههای چینی و هندی گلایه دارند و گاه از روان نبودن آن ها، خشک شدن آن ها یا پس دادن جوهرشان میگویند.
به گفته او شاید چند سال پیش چند نمونه خودکار بیشتر در بازار وجود نداشت، اما اکنون هر کارخانه حدود دهها مدل تولیدات دارد و آن قدر انواع خودکارها متنوع شده که حتی ارائه توضیح درباره آنها برای خود ما هم مشکل است.
دوشنبه 21/1/1391 - 18:22
مصاحبه و گفتگو
مجید مظفری با بیان اینکه الان فیلمهایی ساخته شده که من حتی تصور ساخته شدن آنها را هم نداشتم، گفت: من نمیگذارم دختر خودم با وجود استعدادهایی که دارد، به سینما وارد شده و بازیگر شود.
* شاید یکی از دلایل فساد در سینما، خود ما باشیم
فارس: آقای مظفری با توجه به صحبتهای برخی بازیگران در مورد فساد در سینمای ایران، به ویژه در عرصه بازیگری و البته اظهارات پیشین شخص شما، در مورد این موضوع کمی توضیح بفرمایید.
مظفری: این صحبتها سالهاست که گفته میشود، الان سال 91 است و من برای اولین بار در سال 75 جملهای با عنوان «نابازیگر» مطرح کردم و گفتم اینها مانکنهای سینما هستند، به نظرم اینگونه تلفنی حرف زدن تأثیری ندارد، من بارها گفتم در این مجلات ننویسید فلان هنرمند را گرفتند، فلان هنرپیشه فساد اخلاقی دارد و... بارها گفتم که این کارها را نکنید. خانواده سینما، خانواده فرهنگی و نجیبی است. پشت سر این خانواده، پشت سر این سینما، فیلمهایی است از دهه 40 تا 70، حالا با چنین خانوادهای این طور برخورد کردن درست نیست. شاید یکی از دلایلی که در سینما فساد پیش میآید، خود ما هستیم.
* کجا رفت سینمایی که سر تا پایش نجانت بود/ ما سکانس رختخواب نداشتیم
فارس: درباره این که میفرمایید ما هنرمندان مقصریم، کمی بیشتر توضیح دهید، چگونه هنرمندان باعث این وضعیت شدند؟
مظفری: ما تن به خیلی از کارها دادیم، البته این صحبت من به صورت کلی است. ما اول باید ببینیم که چرا وضعیت سینما به این روز افتاده است. در سینمایی که دهه 60 و نیمه دهه 70 فیلمهایی چون «ناخدا خورشید»، «جنگ نفتکشها»، «سرب» و ... در آن ساخته میشود، چه اتفاقی افتاده که فیلمهای دم دستی که در فرهنگ ما نیست و دیالوگهای دون شأن سینمای ما را دارد، تولید میشود.
من با خانم بایگان 3 فیلم بازی کردم و فیلم چهارم به من گفتند که بازی نکن، تو داری زوج هنری به وجود میآوری! به هنرپیشه مرد میگفتند جلوی دوربین زیاد در چشم هنرپیشه زن نگاه نکن، کجا رفت این حرفها؟ این حرفها فقط برای دوران ما بود؟ الان فیلمهایی ساخته شده است که من حتی تصور ساخته شدن آنها را هم نداشتم، ما در فیلمها، سکانس رختخواب نشان نمیدادیم و الان یک مرد و یک زن در یک رختخواب مثل یک تخت فنری بالا و پایین میپرند! کجا رفت آن سینمای پاک و معصوم؟ کجا رفت سینمایی که سر تا پایش نجابت بود؟
باید چند نفر بزرگتر و صاحبنظر بنشینیم و بحث کنیم، وقتی فردی مثل آقای سلحشور شمشیر را از رو میبندد و میگویند «سینمای ایران فاحشهخانه است» پس باید یا این حرف را قبول کنیم یا آن حرف را، و در این میان یک کاری انجام دهیم. ما برای این بنده خدا شمشیر از رو میبندیم که چرا این حرف را زدی و از طرف دیگر خودمان هم این حرفها را میزنیم.
فارس: به هر حال آقای مظفری قبول دارید که چنین موضوعاتی در سینمای ایران وجود دارد؟
مظفری: من روراست به شما میگویم، وقتی موج چشم آبیها و شباهت برخی هنرپیشهها به آرتیستهای قدیمی شروع شد و مانکنها به سینما آمدند، باید فاتحه این سینما را خواند، دختر من کلاس بازیگری رفته و کنار من بزرگ شده، به اندازه موهای سرش هم سر صحنه فیلمبرداری آمده است، سر کلاسهای آقای سمندریان هم بوده، آقای سمندریان هم بارها به من گفته این دختر حیف است، چرا آن را نمیفرستی برود خارج درس بازیگری بخواند، اما من فکر میکنم که به فرض اینکه من همه این کارها را انجام دهم و دخترم را به خارج بفرستم که درس بخواند و بعد به ایران بیاید، اما بعد در کدام سینما کار کند؟!
* نمیگذارم دختر خودم به سینما بیاید
فارس: یعنی شما سینما را حریم امن برای ورود نمیدانید؟
مظفری: بله، همین طور است، من دختر خودم را نمیگذارم به سینما بیاید، برای اینکه یک زمانی در خانوادهها در سینما حضور داشتن افتخار بود، بازیگر بودن افرادی چون فرامرز قریبیان، فاطمه معتمدآریا، خسرو شکیبایی، ایرج راد و ... افتخار بود، اما الان در خانوادهها این طوری نیست، من بارها گفتم که اگر خانمی وارد سینما شود و دو فیلم بازی کند و برود، همین چند بازی کارنامه بدی در زندگی آینده آن خانم میشود.
فارس: چرا بازی در چند فیلم روی آینده یک خانم میتواند اثر بد داشته باشد؟
مظفری: سینما محیطش بسیار بد شده است، من نمیدانم چرا این مصاحبه را میکنم؟ من این حرفها را بزنم یا نزنم به جایی از سینما برنمیخورد.
شما میدانید من چند سال است که در فیلم سینمایی بازی نمیکنم؟ من از فیلم «سگکشی» (بهرام بیضایی) به این طرف، سینما کنار را گذاشتم، چه اتفاقی افتاد؟ چرا کسی نپرسید که آقا چرا نیستید؟ من راجعبه کدام سینما حرف بزنم؟ وقتی مانکنهای چشمآبی میآیند و بدون کوچکترین هنر، درای جایگاه میشوند دیگر جایی برای امثال ما نیست، این در حالی است که سینمای دنیا سینمای میانسال است، اما در کشور ما عمر بازیگری بسیار کوتاه است، وقتی بازیگری به سن 50 سالگی برسد باید برود و گوشه خانه بنشیند.
دوشنبه 21/1/1391 - 18:16
شهدا و دفاع مقدس
بیست و یکم فروردین ماه بود. نسیم ملایم بهاری برگهای درختان را نوازش میکرد. پدر مطابق همیشه ساعت 6:30 آماده رفتن شد. من و برادر کوچکترم محمد همراه ایشان به مدرسه می رفتیم. پدر کنار ماشین در خیابان ایستاد. ناگهان مردی با لباس کارگران شهرداری جلو آمد، و نامهای به پدرم داد،در همین لحظه آن شخص اسلحهاش را بیرون آورد و چهار گلوله به سر پدرم شلیک نمود.
شفاف: امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در سال 1323 در کبود گنبد مشهد در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. پدرش، که از عشایر فارس بود، به استخدام ژاندارمری در آمد و سپس به ارتش منتقل شد. او از جاذبه ای خاص برخودار بود، از این رو علی تحت تأثیر پدر از کودکی به ارتش علاقه مند شد.
او به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانواده های نظامیان، از شهری به شهری مهاجرت می کرد. شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محل پرورش وی شدند. او سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال 1342 موفق به اخذ دیپلم گردید. او در سال 1343 در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد و پذیرفته شد. علی از بدو ورود به دانشکده به جدیت در درس و پای بندی به مذهب شهرت یافت. و سرانجام در مهرماه 1346 در رسته توپخانه دانش آموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. او پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشگر تبریز و سپس لشگر زرهی کرمانشاه منتقل شد.
او در سال 1350 برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران آمد و پس از پایان کلاس و جدیت در تحصیل سرانجام خود از استادان زبان انگلیسی شد. ستوان یک علی صیاد شیرازی تصمیم گرفت با دختر عمویش، خانم عفت شجاع ازدواج کند اما به دلیل این که محمود، عموی علی، از مخالفان شاه بود، ساواک با این ازدواج موافقت نکرد، اما سرانجام در اثر اصرار علی، ارتش با این وصلت مبارک موافقت کرد.
علی در سال 1352 به دلیل لیاقت ها و دقت هایش در کار، برای تکمیل تخصص های توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل از ایالت اوکلاهما، در منطقه ای نظامی، با موفقیت طی کرد. در این دوره فشرده ستوان همچون مبلغی مذهبی به دعوت آمریکاییان به اسلام می پرداخت و در مجالس بحث و مناظره آنان شرکت می کرد. او در بین آشنایان جدیدش به مرد مذهبی مشهور شد. او پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید و روحیه ای با نشاط به ایران مراجعت کرد.
ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال 1353 به اصفهان ـ مرکز توپخانه ـ منتقل کرد. علی در اصفهان با یافتن دوستان جدید مطالعات مذهبی خود را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را در این دوره قوام بخشید. او در نامه ای که برای سرگرد محمد مهدی کتیبه، یکی از افسران مذهبی، ارسال کرد این جمله را نوشت: «در مورد برنامه های مذهبی بحمدالله پیش می رویم مخصوصاً در آن قسمت که می دانید». این جمله حساسیت ضد اطلاعات را برانگیخت و از آن پس وی تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت متوالی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و مراقبت از وی را شدت بخشیدند. جالب این است که هرکس از افسران را به مراقبت وی می گماردند یا تحت تأثیر روحیه او قرار می گرفت و گزارش مثبت برای او رد می کرد یا صیاد را از مراقبت و مأموریت خود خبر می داد و یا از اول با چنین مأموریتی مخالفت می کرد.
سروان صیاد هم زمان با اوج گیری مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی تقیه را کنار گذارد و در ارتش علناً به دفاع از علمای اسلام و حکومت اسلامی پرداخت و سرانجام به دلیل این که در بین افسران، تبلیغات ضد رژیم می کرد، ضد اطلاعات از قرار دادن جنگ افزار در اختیار وی ممانعت کرد و اعلام نمود که از واگذاری مشاغل حساس به او خودداری شود. سرانجام سروان در 19 بهمن دستگیر و زندانی شد اما دیری نپایید که انقلاب به پیروزی رسید و او هم مانند همه مردم ایران آزاد شد.
دوره دوم زندگی سرهنگ صیاد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز می شود: او پس از پیروزی انقلاب اسلامی با رحیم صفوی و حجت الاسلام سالک آشنا می شود و با یکدیگر پیمان می بندند که از پادگانهای اصفهان حفاظت نمایند.
اختلاف سروان با فرماندهان ارتش موجب آشنایی وی با حضرت آیت ا... خامنه ای می گردد و از اینجا سرنوشت صیاد به کلی تغییر پیدا کرد. پس از حوادث کردستان، صیاد با درجه سرگردی به همراه سردار صفوی به غرب اعزام می گردد و با هماهنگی ارتش و سپاه سنندج را آزاد می کنند. لیاقت های سرگرد در کردستان موجب می گردد تا با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب گردد. اختلافات سرهنگ با بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی موجب برکناری وی و خلع دو درجه می گردد. اما دیری نپایید که بنی صدر سقوط کرد و شهید رجایی به ریاست جمهوری رسید و سروان مجدداً با دو درجه به غرب کشور اعزام می شود. سرهنگ با تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء لشگرهای 64 ارومیه و 28 کردستان و تیپ های 23 نیروی ویژه هوا برد و تیپ 30 گرگان شهرهای بوکان و اشنویه را آزاد کرد.
در هفتم مهرماه 1360 به خاطر رشادت ها و لیاقت ها توسط رهبر معظم انقلاب حضرت امام خمینی(ره) به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. او با هماهنگی با سپاه قهرمان پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، مطلع الفجر، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4، 8، 9، عملیات خیبر و بدر و قادر شرکت نمود و پیروزی های بزرگی را برای ایران اسلامی به ارمغان آورد که بی شک در تاریخ امت اسلامی به عظمت خواهد ماند. سرهنگ در مرداد سال 1365 از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داد و با پیشنهاد آیت الله خامنه ای و تصویب رهبر انقلاب به سمت نمایندگی امام در شورای عالی دفاع منصوب شد.
در سال 66 به درجه سرتیپی نایل آمد. سرتیپ صیاد شیرازی در سال 67 در عملیات مرصاد که مرزهای غرب ایران مورد هجوم منافقین قرار گرفته بود شرکت و با روحیه ای بسیجی ضربات محکمی را بر پیکر مزدوران منافق وارد کرد. سرانجام صیاد شیرازی در مقام جانشینی ریاست ستاد کل به خدمت مشغول شد. تیمسار سرتیپ صیاد شیرازی در 16 فروردین 1378 همزمان با عید خجسته غدیر با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشگری نایل آمد.
شهادت
بیست و یکم فروردین ماه بود. نسیم ملایم بهاری برگهای درختان را نوازش میکرد. پدر مطابق همیشه ساعت 6:30 آماده رفتن شد. من و برادر کوچکترم محمد همراه ایشان به مدرسه می رفتیم. پدر کنار ماشین در خیابان ایستاد. ناگهان مردی با لباس کارگران شهرداری جلو آمد، و نامهای به پدرم داد، او هیچگاه راننده و محافظ نداشت. پدر نامه را باز کرد. در همین لحظه آن شخص اسلحهاش را بیرون آورد و چهار گلوله به سر پدرم شلیک نمود. با ناباوری به صحنه نگاه کردم نمیدانستم چه کار کنم، باورم نمیشد. در خیابان هیچکس نبود که مرا درک کند، به سمت منزل همسایگان دویدم و با یکدیگر او را به بیمارستان فرهنگیان رساندیم. اما دیگر دیر شده و او به آسمان پر کشیده بود. با نگاهی به قامت غرق در خون او خاطره سالها جهاد و دلاوریاش در ذهنم مرور شد، پدر قهرمانم آرام گرفته بود، صدای بال ملائک در گوش جانم پیچید و عطری بهشتی در فضا طنین افکند.
وصیتنامه
خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا تو میدانی که همواره آماده بودهام آنچه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم، اگر این نبود آن هم خواست تو بود. پروردگارا! رفتن در دست توست، من نمیدانم چه موقع خواهم رفت، ولی میدانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمان (عج) قرار دهی و آنقدر با دشمنان قسم خوردهات بجنگم تا به فیض شهادت برسم. از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردن من دارند میخواهم مرا ببخشند، من نیز همواره برایشان دعا کردهام که عاقبتشان به خیر باشد. از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم میخواهم که مرا ببخشند که کمتر توانستهام به آنها برسم و بیشتر میخواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده، آنچه از دنیا برایم باقی میماند حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد... خداوندا! ولی امرت حضرت آیتالله خامنهای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده و پاینده و موفق بدار. آمین یا ربالعالمین، مناللهالتوفیق.
دوشنبه 21/1/1391 - 18:13
اخبار
آیت الله نوری همدانی خواستار گفتگو و مناظره دوستانه شیعیان و مسیحیان درباره مسایل اسلام شد.
به گزارش خبرنگار قدس آنلاین از قم، آیت الله نوری همدانی روز دوشنبه در دیدار حیدر جمال رییس کمیته اسلامی روسیه و رییس اتحادیه اینترنسیونال و الکساندر دوگین رییس جنبش بین المللی اورآسیا و رییس کرسی جامعه شناسی دولتی مسکو در پاسخ به سوال الکساندر دوگین که پرسید آیا بروز انقلاب اسلامی و حوادثی که امروز در جهان عرب شاهد هستیم شرایطی برای غیبت نیست، این به مفهوم غیبت کبیری که شیعیان به آن اعتقاد دارند نیست؟ گفت: دین اسلام و ادیان کلاس کلاس هستند ما باید از کلاس اول برای تفاهم ومناظره شروع کنیم، قرآن ما قبول دارد که حضرت مسیح پیامبر بوده اما قرآن می گوید همین مسیحیان مناظره کنند و بحث کنند که همان مسیح از آمدن پیامبر ما خبر داده است بنابر این کلاس اول این است که اجتماعی با مسیحیان داشته باشیم که درباره دلیل آنها و دلیل ما بحث کنیم.
وی ادامه داد: این یک رویه ای است که پیامبر ما درباره مباهله با نصاری و هم امام رضا(ع) با کشیش انجام داده است که پیامبر ما خاتم پیامبران است.
این مرجع تقلید با اشاره به اینکه شما وظایفی در روسیه دارید، ابراز داشت: امروز در دنیا توجه به مکتب اهل بیت در برابر جریان ها بسیار زیاد است و اگر کسانی بخواهند اهل بیت و تشیع را بشناسند باید کتاب هایی مانند الغدیر و المراجعات را به آنها معرفی کنید.
آیت الله نوری همدانی تاکید کرد: اسلام و تشیع به اروپا و آمریکا نرفته است آنها شیعه را از کتاب سنی ها می شناسند، شیعه را باید از روی فرهنگ شیعه شناخت.
استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم ابراز داشت: ما باید اسلام ناب و تشیع را از اسلام و قران بشناسیم، در تبلیغات و روشن کردن مردم حدیث ثقلین را معرفی کنید.
وی بر ضررت حفظ اتحاد با اهل تسنن تاکید کرد و گفت: ما باید با اهل تسنن اتحادو صفا و صمیمت داشته باشیم چرا که امروز استکبار و صهوینیست ها و وهابیت دشمن مشترک ماست.
این مرجع تقلید اظهار داشت: امریکا و کشورهای اروپا مثل فرانسه و انگلستان و آلمان و صهیونیست ها به علاوه وهابیت که امروز در بحرین شیعه را می کشند و لشکرکشی عربستان سعودی برای کمک به آل خلیفه در بحرین و وهابی های عربستان سعودی در پاکستان با هدف کشتن شیعه یکی از سیاست های خطرناک آنان است.
آیت الله نوری همدانی با بیان اینکه اسلام چهره صلح و صفا و عدالت دارد، عنوان کرد: اما وهابی ها چهره خشنی از اسلام به دنیا نشان می دهند و باعث می شود که مردم به اسلام بدبین باشند که لازم است ما شیعه ها و اهل تسنن با هم متحد باشیم هم برای جلوگیری از کشته شدن شیعه ها و هم برای نشان دادن اسلام ناب که دنیا امروز تشنه فرهنگ و سیاست و اقتصاد اسلام است.
این مرجع تقلید با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی که از ایران برخاست کار ساده ای نبود، عنوان کرد: یک عالم برجسته ای توانست هم با استکبار غرب و هم با کمونیستی و سوسیالیستی شرق برخورد کندو آنها را هدایت کند و روز به روز هم کار ایشان رونق بیشتری پیدا کرد که امروز در کشورهای اسلامی نیز گذشته و مرزها را درنوردیده و وارد امریکا و اروپا شده است و به همین ترتیب پیش خواهد رفت.
آیت الله نوری همدانی تاکید کرد: مستضعفان ومظلومان بیدارتر و متشکل تر می شوند و از طرفی هم روز به روز استکبار منفورتر و مترودتر می شوند، کار خدا تدریجی است و این دو در راستای هم ادامه پیدا می کند.
استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم اظهار داشت: پیشوایان ما اهل بیت(ع) فرمودند در مقابله دو جبهه حق و باطل ساکت و بی تفاوت نباشید و منتظر ظهور باشید.
وی با اشاره به اینکه در اسلام چهار روزداریم، گفت: بعثت پیامبر اکرم(ص)، غدیر، عاشورا و انتظار و ظهور امام عصر(عج) در اسلام ایام الله هستند.
دوشنبه 21/1/1391 - 18:7