• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 166
تعداد نظرات : 84
زمان آخرین مطلب : 4848روز قبل
ریزه کاری های خانه داری


۴ نکته درباره جای کفش ها در خانه

۱) اولین و مهم ترین نکته بهداشتی این است که کفش هایتان را جلوی در خانه تان از پا در بیاورید و به هیچ وجه با کفش وارد خانه نشوید. راه رفتن در خانه با کفشی که با آن بیرون خانه راه رفته اید مهم ترین راه انتقال میکروب ها، مواد آلرژن و آلاینده ها به داخل خانه است...
نتایج بررسی محققان میکروب شناسی دانشگاه آریزونا نشان می دهد که در کف کفش ها حدود ۶۶ میلیون میکروب وجود دارد و تماس آن با سطح کف خانه موجب انتقال آلودگی و به خطر افتادن سلامت افراد خانه می شود. توجه به این نکته به ویژه برای خانواده هایی که کودکان نوپای شان روی زمین چهاردست و پا راه می روند، اهمیت بیشتری دارد.

۲) بهترین راه برای در امان ماندن از انتقال میکروب ها به کف پوش منزلتان، این است که برای قرار دادن کفش ها قفسه یا کمد دردار کوچکی در نزدیک ترین نقطه به در ورودی آپارتمان قرار دهید. هنگام ورود به خانه کفش هایتان را جلوی در از پا در بیاورید و درجاکفشی بگذارید، سپس دست هایتان را بشویید و با این کار از ورود آلودگی به خانه پیشگیری کنید.

۳) می توانید برای هر کدام از افراد خانه و میهمان ها یک جفت دمپایی روفرشی جلوی در بگذارید تا کفش هایشان را جلوی در از پا درآورده و کفش های خانگی را به پا کنند.

۴) ورودی خانه، اولین جایی است که با ورود به خانه به چشم می خورد و وجود کفش های نامرتب در پاگرد، راهرو و ورودی خانه وضعیت نامنظم و احساس بدی ایجاد می کند. برای برطرف کردن این مشکل و نظم دادن و مرتب کردن خانه بهتر است از حس بینایی که حس غالب ماست استفاده کنید. برای اینکه آنها جلوی در پراکنده و به هم ریخته نشوند اگر جای کفش ها را روی زمین یا روی طبقات جاکفشی با خطوط یا رنگ خاصی مشخص کنید، احتمال اینکه افراد خانه و به ویژه بچه ها کفش هایشان را روی آن قرار دهند بیشتر است. با این شیوه ورودی خانه تان ظاهر منظم تری خواهد داشت و طبقه های جاکفشی هم مرتب تر خواهد بود.

شنبه 18/10/1389 - 13:35
موفقیت و مدیریت

موفقیت و سقراط

مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست.
سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید.
هر دو حاضر شدند.
سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود.
وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد.
مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت.
سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود.
سقراط از او پرسید، "در آن وضعیت تنها چیزی که می خواستی چه بود؟"
پسر جواب داد: "هوا"
سقراط گفت:" این راز موفقیت است! اگر همانطور که هوا را می خواستی در جستجوی موفقیت هم باشی بدستش خواهی آورد" رمز دیگری وجود ندارد.

شنبه 18/10/1389 - 13:34
کامپیوتر و اینترنت

 دانلود انیمیشن

شنبه 18/10/1389 - 13:32
محبت و عاطفه

The strength of a man
قدرت و صلابت یك مرد

The strength of a man isn"t seen in the width of his shoulders
It is seen in the width of his arms that encircle you
قدرت و صلابت یه مرد در پهن بودن شونه هاش نیست
بلکه در این هست که چقدر میتونی به اون تکیه کنی و اون میتونه تو رو حمایت کنه

The strength of a man isn"t in the deep tone of his voice
It is in the gentle words he whispers
قدرت و صلابت یه مرد این نیست که چقدر بتونه صداش رو بلند کنه
بلکه در اینه که چه جملات ملایمی رو میتونه تو گوشات زمزمه کنه


The strength of a man isn"t how many buddies he has
It is how good a buddy he is with his kids
قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چند تا رفیق داره
بلکه در این هست که چقدر با فرزندان خودش رفیق هست

The strength of a man isn"t in how respected he is at work
It is in how respected he is at home
قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چه قدر در محیط کار قابل احترام هست
بلکه در این هست که چقدر در منزل مورد احترام هست

The strength of a man isn"t in how hard he hits
It is in how tender he touches
قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چقدر دست بزن داره
بلکه به این هست که چه دست نوازشگری میتونه داشته باشه

The strength of a man isn"t how many women he"s Loved by
It is in can he be true to one woman
قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چند تا زن عاشقشن
بلکه به این هست تنها عشق واقعی یه زن باشه

The strength of a man isn"t in the weight he can lift
It is in the burdens he can understand and overcome
قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چه وزنه سنگینی رو میتونه بلند کنه
بلکه بستگی به مسائل و مشکلاتی داره که از پس حل اونا بر بیاد

شنبه 18/10/1389 - 13:20
مصاحبه و گفتگو

نامه یک جوان به علامه طباطبائی و پاسخ علامه

به مناسبت 24 آبان، سالروز عروج حضرت علامه آیت الله طباطبایی برایتان دو نامه را آورده‌ام، به امید آنکه نفس عرشی آن حضرت که هنوز از این نوشته بر می‌خیزد بر دلتان نشیند. نامه اول، خواهش جوانی است 22 ساله که تمنای پریدن دارد و نامه دوم جواب علامه است تا بند از پای مرغِ جانِ وی بگشاید.

نامه جوان به علامه
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیه الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب آن شده‌اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می‌دارند. درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و اِلّا دیگران ادعای نصحیت فراوان دارند.دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).
باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سؤال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می­توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم.
امضا 1355/10/23


جواب علامه به نامه جوان :


بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.
محمد حسین طباطبایی

شنبه 18/10/1389 - 13:19
محبت و عاطفه

روز مبادا

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،غریب است دوست داشتن.
دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…
این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…
شروع می‌کنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد
برای یکی ، یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی ، یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی، یک با من می‌مانی؟
بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن.
وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

دکتر شریعتی

شنبه 18/10/1389 - 13:17
داستان و حکایت

ترس از خدا

شاه عباس صفوى در شهر اصفهان با اندرونى خود سخت عصبانى شده و خشمگین مى‏شود ، در پى غضب او، دخترش از خانه خارج شده و شب بر نمى‏گردد ، خبر بازنگشتن دختر به شاه مى‏رسد ، بر ناموس خود كه از زیبایى خیره كننده‏اى بهره داشت سخت به وحشت مى‏افتد ، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولى او را نمى‏یابند .
دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب مى‏شود و از اتفاق به درب حجره محمد باقر استرآبادى كه طلبه‏اى جوان و فاضل بود مى‏رود ، درب حجره را مى‏زند ، محمد باقر درب را باز مى‏كند ، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او مى‏گوید : از بزرگ‏زادگان شهرم و خانواده‏ام صاحب قدرت ، اگر در برابر بودنم مقاومت كنى تو را به سیاست سختى دچار مى‏كنم . طلبه جوان از ترس او را جا مى‏دهد ، دختر غذا مى‏طلبد ، طلبه مى‏گوید : جز نان خشك و ماست چیزى ندارم ، مى‏گوید : بیاور ، غذا مى‏خورد و مى‏خوابد ، وسوسه به طلبه حمله مى‏كند ، ولى او با پناه بردن به حق دفع وسوسه مى‏كند ، آتش غریزه شعله مى‏كشد ، او آتش غریزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به روى آتش چراغ خاموش مى‏كند ، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه مى‏افتد ، احتمال بودن دختر را در آنجا نمى‏دادند ، ولى دختر از حجره بیرون آمد ، چون او را یافتند با صاحب حجره به عالى قاپو منتقل كردند . عباس صفوى از محمد باقر سؤال مى‏كند كه شب گذشته در برخورد با این چهره زیبا چه كردى ؟ انگشتان سوخته را نشان مى‏دهد ، از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم مى‏گیرد ، چون از سلامت فرزندش مطلع مى‏شود ، بسیار خوشحال مى‏شود ، به دختر پیشنهاد ازدواج با آن طلبه را مى‏دهد ، دختر از شدت پاكى آن جوانمرد بهت زده بود ، قبول مى‏كند ، بزرگان را مى‏خوانند و عقد دختر را براى طلبه فقیر مازندرانى مى‏بندند و از آن به بعد است كه او مشهور به میر داماد مى‏شود و چیزى نمى‏گذرد كه اعلم علماى عصر گشته و شاگردانى بس بزرگ هم چون ملا صدراى شیرازى تربیت مى‏كند !

شنبه 18/10/1389 - 13:16
ورزش و تحرک

مردی که هیچ گاه، سر خم نکرد

موضوع عکس: غلامرضا تختی روبروی شاه ایستاده. سران کشوری و لشکری و امرای ارتش هم دور تا دور ایستاده اند. تختی در مقابل دیدگاه شاه، بازوبند پهلوانی کشتی ایران را کسب کرده. او حالا باید سرش را خم کند تا شاه، مدال را دور گردنش بیاندازد. اما نمی کند! شاه هم به روی خودش نمی آورد و دست هایش را بالاتر می برد و مدال را تقدیم می کند به مردی که هیچ گاه، سر خم نکرد.

شنبه 18/10/1389 - 13:14
قرآن

سوره: سورة الحاقة آیات: 52 محل نزول: مکه

و هیچ دوست صمیمى سراغ دوستش را نمى‏گیرد! «10» آنها را نشانشان مى‏دهند (ولى هر كس گرفتار كار خویشتن است)، چنان است كه گنهكار دوست مى‏دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا كند، «11» و همسر و برادرش را، «12» و قبیله‏اش را كه همیشه از او حمایت مى‏كرد، «13» و همه مردم روى زمین را تا مایه نجاتش گردند; «14» اما هرگز چنین نیست (كه با اینها بتوان نجات یافت، آرى) شعله‏هاى سوزان آتش است، «15» دست و پاو پوست سر را مى‏كند و مى‏برد! «16» و كسانى را كه به فرمان خدا پشت كردند صدا مى‏زند، «17» و (همچنین آنها كه) اموال را جمع و ذخیره كردند! «18» به یقین انسان حریص و كم‏طاقت آفریده شده است، «19» هنگامى كه بدى به او رسد بیتابى مى‏كند، «20» و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع دیگران مى‏شود (و بخل مى‏ورزد)، «21» مگر نمازگزاران، «22» آنها كه نمازها را پیوسته بجا مى‏آورند، «23» و آنها كه در اموالشان حق معلومى است «24» براى تقاضاكننده و محروم، «25» و آنها كه به روز جزا ایمان دارند، «26» و آنها كه از عذاب پروردگارشان بیمناكند، «27» چرا كه هیچ كس از عذاب پروردگارش در امان نیست، «28» و آنها كه دامان خویش را (از بى‏عفتى) حفظ مى‏كنند، «29» جز با همسران و كنیزان (كه در حكم همسرند آمیزش ندارند)، چرا كه در بهره‏گیرى از اینها مورد سرزنش نخواهند بود! «30» و هر كس جز اینها را طلب كند، متجاوز است! «31» و آنها كه امانتها و عهد خود را رعایت مى‏كنند، «32» و آنها كه با اداى شهادتشان قیام مى‏نمایند، «33» و آنها كه بر نماز مواظبت دارند، «34» آنان در باغهاى بهشتى (پذیرایى و) گرامى داشته مى‏شوند «35» این كافران را چه مى‏شود كه با سرعت نزد تو مى‏آیند «36» از راست و چپ، گروه گروه (و آرزوى بهشت دارند)! «37» آیا هر یك از آنها (با این اعمال زشتش) طمع دارد كه او را در بهشت پر نعمت الهى وارد كنند؟! «38» هرگز چنین نیست; ما آنها را از آنچه خودشان مى‏دانند آفریده‏ایم! «39»

شنبه 18/10/1389 - 13:13
تاریخ

هوکَرپ و برانوش دو پهلوان با شرافت

خورشید می درخشید هوکَرپ (پهلوان ملی ایرانیان) زرهی طلایی بر تن داشت، سوار بر اسب سیاه اش که پوست اش می درخشید و ستاره باران بود . مردم شهر، پهلوان پر آوازه شهر خویش را می ستودند . او می رفت تا با برانوش، قهرمان رومی که تراژان (قیصر روم)، برای مبارزه با او فرستاده بود، در سوریه امروزی (مرز ایران و روم) بجنگد . تراژان نابکار، قبلا به افسران خود گفته بود دلاور ایرانی نباید زنده از میدان نبرد بیرون رود . کمانداران رومی آماده اشاره تراژان برای کشتن پهلوان ایرانی بودند . رزم پهلوان ایران و قهرمان ملی رومیان در گرفت و خیلی زود برانوش از اسب بر خاک افتاد با اینکه هوکرپ می توانست به راحتی برانوش را بکشد اما روی برگردانید و آهسته رو به سوی ایران حرکت کرد . برانوش شگفت زده از اینکه سردار ایرانی از کشتن او گذشته است رویش را به سوی سپاه روم نمود و دید کمان داران، پهلوان ایرانی هوکرپ را نشانه گرفته اند و دست تراژان در حال بالا رفتن است .
برانوش متوجه شد تا ثانیه هایی دیگر پهلوان نجیب و با شرافت ایران غرق در خون خواهد شد . به سرعت به طرف اسب هوکرپ دوید و با یک شیرجه به پشت اسب پرید ... پیکانهایی که در گوشه کنار اسب بر زمین فرود می آمدند به هوکرپ فهماند که باید از میدان نبرد به سرعت دور شوند، خیلی زود وارد برجهای نگهبانی ایرانیان شدند سربازان دور آنها را گرفتند ...
در پشت برانوش دهها پیکان زهرآگین فرو رفته و او قبل از ورود به خاک ایران جان خویش را از دست داده بود .
برانوش همچون هوکرپ، نمونه یک پهلوان با شرافت بود . انسانی مانند هزاران انسان دیگری که قربانی خواسته های پلید تراژان شده بودند ... اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : (آدمهای بی مایه، همگان را ابزار رسیدن به خواسته های خویش می سازند) . هوکرپ پیکان خون آلودی را که بر گردن برانوش فرود آمده بود را بیرون کشید و در کنار پیکانهای دیگرش گذاشت . همان روز برانوش را به رسم پهلوانان ایرانی با احترام بسیار به خاک سپردند .
از آن پس جنگهای بسیاری بین دو امپراتوری ایران و روم در گرفت ...
چندی بعد قیصر روم تراژان در سال ۱۱۷ میلادی توسط هوکرپ کشته شد، در گلوی تراژان همان تیری بود که پیشتر گلوی برانوش را شکافته بود ...
همسر برانوش پس از مرگ تراژان، نام پسر خردسال برانوش، را از "آگوستوس" به نام پهلوان ایرانی هوکرپ تغییر داد ...

هوکَرپ : واژه ای پهلوی به معنای خوش اندام

شنبه 18/10/1389 - 13:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته