بیماری ها
بهتر است از غذاهایی که ارزش غذایی ندارند بپرهیزید،غذاهایی که فقط باعث چاقی شما میشوند، نه تنها حافظه شما را تقویت نمی کنند بلکه کلسترول خونتان را نیز بالا می برند .
این ده ماده غذایی به ترتیب زیر می باشد :
۱- اسفناج :
اسفناج به دلیل بافت های گیاهی که دارد از بسیاری از بیماری ها در خانم های پیشگیری می کند.تحقیقات نشان می دهد خانم هایی که از اسفناج و سبزی های سبز دیگری استفاده می کنند،پیر شدن سلول هایشان را به تاخیر می اندازند.اسفناج به دلیل آنزیم هایی که در برگ های آن وجود دارد،سیناپس بین سلول های را تسهیل می بخشد.و هوش را تقویت می کند.اسفناج دارای ماده ی دارویی به نام فولیک اسید است که در جهت تقویت حافظه موثر می باشد.و هم چنین برای افرادی که دارای عارضه ی قلبی هستند نیز بسیار مفید می باشد. اسفناج حاوی مواد آنتی اکسیدان نیز می باشد،
۲- قهوه :
قهوه دارای موادی مانند :آنتی اکسیدانها،آمینو اسید،ویتامین و مینرال است.بخصوص اگر دانه های قهوه را دم کنید و بخورید در جهت تقویت حافظه بسیار مفید می باشد.قهوه به دلیل کافئینی که دارد در جهت تقویت حافظه مفید است.قهوه ی هم چنین بر ضد آلزایمر میباشد و با مصرف مداوم قهوه دچار آلزایمر نخواهید شد .
۳- غلات:
غلاتی مانند سویا ،لوبیا،نخود فرنگی،عدس سبزیجات دارای روغن بسیار مفیدی هستند که در جهت تقویت حافظه لازم می باشد .
۴- میوه و سبزیجات :
میوه و سبزیجات دارای آنتی اکسیدان های بسیار مفیدی هستند.میوه و سبزیجات بسیار برای تقویت حافظه مفیدند.
۵- تخم مرغ :
تخم مرغ ماده ی بسیار مفیدی در جهت تقویت حافظه می باشد بخصوص این که مادران باردار به هنگام بارداری و در هنگامی که جنینی را در رحم دارند،تخم مرغ مصرف کنند در هوش فرزندشان بسیار موثر است .
۶- ماست :
آیا می دانید یک پیاله ماست دارای امگا ۳ و دی اچ ای می باشد.امگا ۳ و دی اچ ای مواد بسیار مفیدی در جهت تقویت حافظه می باشند .اگر فرزندتان در زمان رشدش هر روز ماست مصرف کند،تاثیر بسیاری را بر روی رشد او می گذارد .
۷- انبه :
این میوه ماده ی دیگری است که در تقویت حافظه بسیار مفید می باشد.با این که میوه چرب است و دارای بافتهای چربی می باشد اما باعث می شود که گردش خون تسریع یابد.هنگامی که گردش خون سریعتر شود باعث می شود خون بیشتری به مغز برسد و همچنین این میوه در حافظه نیز موثر است .
۸- سیب زمینی :
محققان استرالیایی به تازگی دریافته اند که موادی مانند کربوهیدرات های،که به وفور در سیب زمنی یافت می شوند باعث تقویت حافظه می شوند .
۹- ماهی :
ماهی نیز یکی دیگر از مواد غذایی است که باعث تقویت و رشد سرییع تر سلول های مغز می شود . در نتیجه باعث تقویت حافظه می شود .ماهی برای عارضه ی قلبی نیز مفید است .
۱۰- شکلات :
شکلات نیز یکی دیگر از موادی است که باعث تقویت حافظه می شود،البته بهتر است شکلات هایی را مصرف کنید که یا تلخ هستند و یا شکلات هایی را که حاوی شیر باشند
دوشنبه 5/11/1388 - 14:42
بیماری ها
وقتی که احساسی همچون غم یا شادی مفرط داریم، اشکهایمان ناخودآگاه جاری میشود، اما این اشکها چرا و به چه هدفی جاری میشوند؟
یکی از دانشمندان و پژوهشگران زیست شناسی تکاملی در دانشگاه تل آویو اسرائیل به نام ارن هاسن، نظریه ی جدیدی در مورد ایجاد اشک و گریه کردن، ارائه کرده است. وی عنوان میکند : “اشکها میتوانند به عنوان علائمی جهت نشان دادن اینکه قدرت تحمل فرد پایین آمده، عمل کنند.”
ارن هاسن چنین میگوید “گریه کردن یکی از بزرگترین رفتارهاییست که افکار شما را نمایان میکند. تحلیل ها و بررسی های وی نشان میدهد که اشکها همزمان با تیره کردن بینائی، میزان تحمل و عملکردهای وابسته را کاهش میدهند. برای مثال تسلیم شدن، گریه برای درخواست کمک، و حتی در ابراز وابستگی متقابل.
اشکهایی که از روی احساسات جاری شوند تنها منحصر به انسان هستند. در گذشته، محققان میپنداشتند که گریه کردن مواد شیمیایی استرس زا را از بدن دور کرده یا احساس آرامش به انسان دست میدهد و همچنین باعث میشود نوزادان و کودکان مشکلات سلامتی خود را از این طریق بروز دهند.
اخیرا پروفسور هاسن متذکر شده است که وقتی اشکها بینائی را تیره میکنند، میتوانند از بروز رفتارهای خشونت آمیز جلوگیری کنند. به عنوان مثال: اشکها آسیب پذیری فرد را نشان میدهند، یک استراتژی که دیگران را از لحاظ احساسی نسبت به شما صمیمی تر میکند.
پروفسور هاسن به اضافه مینماید “بوسیله گریه کردن و بویژه جاری شدن اشک میتوان روابط شخصی را ساخت یا قوی تر نمود. برای مثال: شما میتوانید نشان دهید که در برابر یک مهاجم تسلیم هستید بنابراین به طور بالقوه رحم و عطوفت را در یک فرد ظالم ایجاد میکنید یا میتوانید از دیگران همدردی را جذب کرده یا شاید بتوانید مساعدت و یاری آنها را طلب کنید.
همچنین پروفسور هاسن معتقد است به وسیله بروز اشکهایتان در مقابل دیگران میتوانید ابراز متقابلی از مقاومت های کاهش یافته داشته باشید و این بدین معنیست که با داشتن احساسات مشترک، از لحاظ عاطفی به یکدیگر پیوند خورده و صمیمیت خود را نشان دهید که این شیوه فقط مختص انسانهاست”.
البته پروفسور هاسن افزوده است که اثر این رفتار تکاملی همیشه بستگی به فردی دارد که هنگام گریه کردن در کنار شماست و معمولاً در مکان هایی مانند کار که باید به دور از احساسات بود، مؤثر نخواهد بود.
پروفسور هاسن تحقیقات خود را در مجله Evolutionary Psychology به تفصیل شرح داده است
دوشنبه 5/11/1388 - 14:41
دانستنی های علمی
تصویر اعجاب انگیزی که فقط یکبار در سال میتوان مشاهده کرد
این تصویر یک صخره در برمه است. این عکس فقط در یک روز خاص از سال میتواند گرفته شود.
تصویر اعجاب انگیز
در این روز اشعه خورشید با زاویه خاصی بر این صخره میتابد.
چیزی متوجه شدید؟ دوباره نگاه کنید
اگر هنوز اعجاز این تصویر را درک نکردهاید تصویر را بچرخانید
دوشنبه 5/11/1388 - 14:37
ادبی هنری
داستان شیخ صنعان از «منطقالطیر» شیخ عطار است، در غزل عرفانی فارسی به شیخ صنعان و داستان او مکرر اشاره شده است.
گـر مریــد راه عشـقی فکــر بدنـامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانۀ خمّار داشت
حافظ
شیخ صنعان پیر صاحب کمال و پیشوای مردم زمان خویش بود و قریب پنجاه سال در کعبه اقامت داشت. هرکس به حلقۀ ارادت او درمیآمد از ریاضت و عبادت نمیآسود. شیخ خود نیز هیچ سنّتی را فرو نمیگذاشت و نماز و روزۀ بیحد بهجا میآورد. پنجاه بار حج کرده و در کشف اسرار به مقام کرامت رسیده بود.
هر که بیماری و سستی یافتی از دم او تـنــدرستـــی یـــافتــی
پیشوایی کـه در پیش آمدنــد پیش او از خویش بیخویش آمدند
چنان اتفاق افتاد که شیخ چندین شب در خواب دید که از کعبه گذارش به روم افتاده و در برابر بتی سجده میکند. از این خواب آشفته گشت و دانست که راه دشواری در پیش دارد که جان بهدر بردن از آن آسان نیست. اندیشید که اگر بههنگام در این بیراهه قدم نهد راه تاریک بر وی روشن گردد و اگر سستی کند همیشه در عقوبت و شکنجه خواهد ماند. آخرالامر به رفتن مصمم گشت و مطلب را با مریدان در میان گذاشت و گفت باید زودتر قدم در راه بنهم و عزم سفر روم کنم تا تعبیر خوابم معلوم گردد. یاران در سفر با وی همراه گشتند و به خاک روم قدم گذاشتند و همهجا سیر میکردند تا ناگهان در ایوانی دختر ترسائی دیدند چون آفتاب درخشان:
هـر دو چشمش فتنـۀ عشاق بود هر دو ابــرویـش بـهخوبی طاق بود
روی او از زیــر زلـف تــابـدار بـــود آتـشپــــــارهای بـــس آبـــدار
هر که سوی چشم او تشنه شدی در دلـش هر مژه چون دشنــه شدی
چاه سیمین بر زنخدان داشت او همچو عیسی بر سخن جان داشت او
دختر چون نقاب سیاه از چهره بر گرفت آتش به جان شیخ انداخت و عشقش چنان او را از پا درآورد که هر چه داشت سربسر از دست داد. حتی ایمان و عافیت فروخت و رسوائی خرید. عشق بهحدّی بر وجودش چیره شد که از دل و جان نیز بیزار گشت.
چون مریدان، او را به این حال زار دیدند حیران و سرگردان برجای ماندند و از پی چارۀ کار برآمدند. اما چون قضا کار خود کرده بود هیچ پندی اثر نداشت و هیچ دارویی دردش را درمان نمیکرد. تا شب همچنان چشم بر ایوان دوخته و دهان باز مانده باقی ماند. شب نه یکدم بهخواب رفت ونه قرار گرفت. از عشق به خود میپیچید و زار مینالید.
گفت یــا رب امشبم را روز نیسـت شمع گردون را همانا سوز نیست
در ریــاضت بودهام شبهــا بسی خود نشان ندهد چنین شبها کسی
همچو شمع از تف و سوز میکشند شب همی سوزد و روزم میکشنـد
شب چنان به نظرش دراز میآمد که گویی روز قیامت است یا خورشید تا ابد غروب کرده است. نه صبری داشت تا درد را هموار کند و نه عقلی که او را به حال خویش برگرداند؛ نه پایی که به کوی یار رود و نه یاری که دستش گیرد:
رفت عقل و رفت صبر و رفت یار این چه در دست این چه عشقست این چه کار؟
مریدان به گردش جمع شدند و به دلداریش زبان گشودند و هر یک راهی پیش پایش گذاردند. اما شیخ با استادی به هر یک جواب میگفت:
همنـشیـنـی گفت ای شیــخ کبــار خیز و این وسواس را غسلی برآر
شیخ گفتـــا امشـب از خون جگـر کـردهام صد بار غسل ای بـیخبر
آن دگر گفتا که تسبیحت کجـاست کـی شود کار تو بیتسبیـح راست
گفت آن را مـن بیفکنــدم ز دسـت تــا توانــم بر میــان زنـــار بست
آن دگــر گفتـا پشیمـانیـت نیـست یـک نفس درد مسلمــانیـت نیسـت
گفت کس نبود پشیمان بیش از این که چرا عاشق نگشتم پیش از این
آن دگــر گفتش کـه دیـوت راه زد تیــر خذلان بر دلــت نــاگــاه زد
گفت دیـوی کـــو ره مـــا میزنـد گو بزن، الحق کــه زیبــا میزنـد
آن دگــر گفتــا که با یـاران بساز تـا شویم امشب به سوی کعبـه بـاز
گفت اگــر کعبه نبــاشد دیر هست هوشیــار کعبه شد در دیـر مســت
چون هیچ سخن در او کارگر نیامد یاران به تیمارش تن در دادند و با دلی خونین به انتظار حادثه نشستند.
روز دیگر شیخ معتکف کوی یار شد و با سگان کویش همطر گشت و از اندوه چون موی باریک شد. عاقبت از درد عشق بیمار گشت و سر از آن آستان بر نگرفت و آنقدر خاک کویش را بستر و بالین ساخت تا دختر از رازش آگاه شد و گفت: «ای شیخ کجا دیدی که زاهدان در کوی ترسایان مقیم شوند؟ از این کار درگذر که دیوانگی بار میآورد.» شیخ گفت: «ناز و تکبر به یک سو نه که عشقم سرسری نیست، یا دلم را باز ده یا فرمان ده تا جان بیفشانم.
روی بر خــاک درت جـان میدهـم جـان به نرخ روز ارزان میدهم
چنــد نـالــم بر درت در بـــاز کـــن یـکدمم بـــا خوـیش دمســـاز کن
گر چه همچون سایهام از اضطراب در جهنم از روزنت چون آفتاب.»
دختر با سخنی پاسخ داد که: «ای پیر خرف گشته! شرمدار که هنگام کفن و کافور تست، نه زمان عشقیورزی! با این نفس سرد چگونه دمسازی میکنی و با این پیری عشقبازی؟» شیخ از سرزنش دختر دل از جای نبرد و همچنان با او از غم عشق سخن راند. دختر گفت اگر راستی در این کار ایستادهای نخست باید دست از اسلام بشویی تا همرنگ یار خویش بشوی. چون شیخ به این کار تن در داد دختر او را به قبول چهار چیز دعوت کرد: از او خواست که پیش بت سجده کند و قرآن را بسوزاند و خمر بخورد و چشم از ایمان بربندد. اما شیخ یکی از چهار را اختیار کرد، و میخوارگی را برگزید و از سه دیگر سر باز زد. دختر او را به دیر برد و جام می به دستش داد. شیخ که مجلس را تازه دید و حسن میزبان را بیاندازه، عقل از کف داد و جام می از دست یار گرفت و نوش کرد. عشق و شراب چنان او را بیخود کرد که هر چه میدانست از مسائل دین و آیات قرآن از یاد برد و جزء عشق دلبر چیزی در وجودش باقی نماند و چون بهکلی بیخویش گشت و از دست رفت خواست تا دستی بر گردن یار بیفکند. دختر او را از خویش راند و گفت: «عاشقی را کفر باید پایدار.» اگر در عشقم پایداری باید کیش کافران را اختیار کنی تا بتوانی دست در گردنم بیندازی و اگر اقتدا نکنی این عصا و این ردا.
شیخ که عشق جوان و می کهنه او را در کار آورده بود چنان شیدا و مست گشته و طاقت از دست داده بود که یکبارگی به بتپرستی تن درداد و حاضر شد پیش بت مصحف بسوزاند.
دخترش گفت این زمان شاه منی لایق دیدار و همراه منی
ترسیان از اینکه چنان زاهد و سالکی را به طریق خویش آوردند خشنود گشتند و او را به دیر خویش رهبری کردند و زنار بر میانش بستند. شیخ یکباره خرقه را آتش زد و کعبه و شیخی را فراموش کرد. عشق ترسازاده ایمانش را پاک شست و بتپرستیدنش واداشت و چون همه چیز را از دست داد روی به دختر آورد و گفت:
«خمر خوردم بت پرستیدم ز عشق کس ندیدست آنچه من دیدم ز عشق
قریب پنجاه سال را روشن در پیش چشم داشتم و دریای راز در دلم موج میزد تا عشق تو خرقه بر تنم گسست و زنار بر میانم بست. اکنون تا چند مرا در جدایی خواهی داشت؟»
دختر گفت: «آنچه گفتی راست است. اما ای پیر دلداده! میدانی که کابین من گران است و تو فقیری. اگر وصل مرا میخواهی باید سیم و زر فراوان بیاری و چون زر نداری، نفقهای بستان و سر خویش گیر و مردانه، بار عشق مرا به دوش بکش.»
شیخ گفت: «ای سیمبر سرو قد! چه نیکو به عهد خویش وفا میکنی! هر دم به نوعی از خویش میرانیم و سنگی پیش پایم مینهی. چه خونها از عشقت خوردم و چه چیزها در راهت از دست دادم. همۀ یاران از من روی برگرداندند و دشمن جانم شدند:
تو چنین، ایشان چنین، من چون کنم چون نه دل باشد نه جان، من چون کنم»
دل دختر بر او سوخت و گفت حال که سیم و زر نداری باید یک سال تمام خوکبانی مرا اختیار کنی تا پس از آن عمر را به شادی بگذرانیم. شیخ از این فرمان هم سر نتافت و خوکبانی پیش گرفت. یاران چون این شنیدند مات و حیران شدند و از یاریش را برگرداندند و عزم کعبه کردند. از آن میان کسی نزد شیخ شتافت و گفت: «فرمان تو چیست؟ یا از این راه برگرد و با ما عزم سفر کن یا ما نیز چون تو ترسائی گزینیم و زنار بر میان بندیم یا چون نتوانیم تو را در چنین حال ببینیم از تو بگریزیم و معتکف کعبه شویم.»
شیخ گفت: «تا جان در بدن دارم از عشق ترسا دختر بر نگردم و چون شما خود اسیر این دام نگشتهاید و از رنج دلم آگاه نیستید همدمی نتواند کرد. ای رفیقان! به کعبه برگردید و به آنها که از حال ما بپرسد بگویید که شیخ با چشم خونین و دل زهرآگین عقل و دین و شیخی از دست داد و اسیر حلقۀ زلف ترسا دختری گشت.» این سخن گفت و از دوستان روی برتافت و نزد خوکان شتافت.
یاران با جان سوخته و تن گداخته به کعبه بازگشتند. شیخ در کعبه یاری شفیق داشت که به هنگام سفر او حاضر نبود. چون برگشت و جای از شیخ خالی دید حال او را از مریدان پرسید. ایشان آنچه دیده بودند، از عشق او به دختر ترسا و زنّار بستن و خمر خوردن و بتپرستیدن و خوکبانی کردن، حکایت کردند. چون مرید آن قصه را تمامی شنید زاری در گرفت و یاران را سرزنش کرد که: «شرمتان باد از این وفاداری! چه شد که به آسانی دست از او برداشتید و تنهایش گذاشتید و چون او را در کام نهنگ دیدید جمله از او گریختید.» یاران گفتند: «چنان کردیم، اما چون شیخ از یاری ما سودی ندید صلاح خود را در آن دانست که از ما جدا شود و همه را به کعبه برگرداند.» مرید گفت: «بایستی به درگاه حق ملتزم شوید و شب و روز برای شیخ شفاعت کنید.»
آخرالامر جملگی به سوی روم عزیمت کردند و پنهان معتکف درگاه حق گشتند و شب و روز گریستند تا چهل روز نه خواب داشتند و نه پروای نان و آب. تا از تضرع بسیارشان شوری در فلک افتاد و تیر دعایشان به هدف رسد و جهان کشف بر مرید یکباره آشکار شد و بر وی الهام گشت که شیخ گمراه از بند خلاصی یافته و گرد و غبار سیاه از پیش راهش برخاسته است. مرید از شادی بیهوش گشت و پس از آن به یاران مژده داد و جمله گریان و دوان عزم دیدار شیخ خوکبان کردند. چون به او رسیدند، دیدند که خوش و خندان زنار گسسته و دل از ترسائی شسته و از شرم جامه بر تن چاک کرده است. جملۀ حکمت و اسرار قرآن که از خاطرش فراموش شده بود به یادش آمد و از جهل و بیچارگی رهایی یافت و چون نیک در خود نگریست سجدۀ شکر بهجا آورد و زار گریست.
یاران دلداریش دادند و گفتند: «برخیز که نقاب ابر از چهرۀ خورشید زندگیت برگرفته شد و خدا را شکر که از میان دریای ساه راهی روشن پیش پایت گشوده گشت. برخیز و توبه کن که خدا با چنان گناه عذرت را میپذیرد.» شیخ در بر کرد و با یاران عزم حجاز نمود.
از سوی دیگر چون دختر ترسا از خواب برخاست نوری چون آفتاب در دلش تابید و بدو الهام گشت: «بشتاب و از پی شیخ روان شو و همچنانکه او را از راه بهدر بردی راه او را برگزین و همسرش بشو!» این الهام آتشی در جان دختر افکند و در طلب بیقرارش کرد چنانکه خود را در عالمی دیگر یافت.
عالمی کان جا نشان راه نیست گنگ باید شد زبان آگاه نیست
ناز و نخوت از وجودش رخت بربست و طرب جای خود را به اندوه داد. نعرهزنان و جامهدران از خانه بیرون رفت و با دلی پر درد از پی شیخ روان گشت. دل از دست داده و عاجز و سرگشته مینالید و نمیدانست چه راهی در پیش گیرد تا به محبوب برسد.
هر زمان میگفت با عجز و نیاز کـتای کریــم راه دان کارساز
عورتــی درمــانده و بیچــــارهام از دیــار و خـانمــان آوارهام
مــرد راه چـون تویی را ره زدم تو مزن بر من که بیآگه زدم
هر چه کردم بر من مسکین مگیر دین پذیرفتـم مـرا بیدین مگیر
خبر به شیخ رسید که دختر دست از ترسائی برداشته و به راه یزدان آمده است، شیخ چون باد با یاران به سویش بازپس رفت و چون به دختر رسید او را زرد و رنجور و پا برهنه و جامه بر تن چاک یافت. دختر چون شیخ را دید یکباره از هوش رفت. شیخ از دیدگان اشک شادی بر چهره فشاند و چون دختر چشم بر وی انداخت خویش را به پایش افکند و راه اسلام خواست.
شیخ او را عرضۀ اسلام داد غلغلی در جملۀ یاران فتاد
چون ذوق ایمان در دل دختر راه یافت به شیخ گفت: «دیگر طاقت فراق در من نمانده است. از این خاکدان پر دردسر میروم و از تو عفو میطلبم و مرا ببخش.» این سخن گفت و جان به جانان سپرد.
گشت پنهـان آفتابش زیر میـغ جان شیرین زو جدا شد ای دریغ
قطرهای بود در این بحر مجاز سوی دریــای حقیـقت رفت بـــاز
برگرفته از کتاب «داستانهای دلانگیز» نگارش دکتر زهرای خانلری (کیا) ـ انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، چاپ سال1346
يکشنبه 4/11/1388 - 14:37
ادبی هنری
ماهیها نمیتوانند یکدیگر را خیس کنند!
خورشید ِ زمستان بیغیرت است!
يکشنبه 4/11/1388 - 12:30
آموزش و تحقيقات
زعفران گیاهی است پایا با ارتفاع تقریبا 30 سانتیمتر كه دارای برگهای دراز و سبز مانند تره است . ساقه زیر زمینی آن از دو پیاز تشكیل میشود . این پیازها سخت و مدور و گوشتدار و پوشیده از غشاء های نازك قهوه ای رنگ می باشد . گلهای زعفران ارغوانی ، منظم و شامل لوله ای دراز است كه به سه گلبرگ و كاسبرگ منتهی می شود .
زعفران خیلی مرغوب قسمت كلاله گل یعنی قسمت انتهایی خامه است و میله خامه ، زعفران درجه دو و نامرغوب را تشكیل می دهد .
برداشت زعفران بدین ترتیب است كه قسمت كلاله هر گل را بر میدارند و بین كاغذ قرار می دهند تا خشك شود و سپس بسته بندی می كنند . استاندارد زعفران كه در فرانسه صورت گرفته است اعلام کرد كه باید 50 عدد از الیاف زعفران بیشتر از0/277 گرم وزن داشته باشد و درصد رطوبت آن 13 درصد باشد . همچنین هر میلیگرم آن باید بتواند 700 سانتیمتر مكعب آب را بطور محسوس رنگی كند . ترکیبات شیمیایی:
زعفران دارای مواد چرب ، املاح معدنی ، موسیلاژ و اسانس های فراوان می باشد .رنگ زعفران مربوط به ماده ای بنام كروسین است كه در آن وجود دارد پیاز زعفران سمی است و مصرف یبش از حد آن برای حیوانات كشنده است .
خواص داروئی:
زعفران از نظر طب قدیم ایران گرم و خشك است . مهمترین خاصیت زعفران كه از قدیم الایام از آن استفاده می شده است درمان افسردگی می باشد .
زعفران دارایبویی قوی و طعمی تلخ می باشد :
1) خوردن چای زعفران باعث هضم غذا می شود .
2) اثر مسكن درد دارد .
3) قاعده آور است .
4) باعث تحریك اعصاب می شود .
5) زعفران خون ساز است و گردش خون را آسان می سازد .
6) مصرف زعفران خونریزی های بعد از زایمان را از بین می برد .
7) قوای جنسی را تقویت می كند .
8) كبد را تصفیه وقوی می سازد .
9) سرفه را رفع و اثر مفید روی درمان برونشیت دارد .
10) كلیه و مثانه را پاك می كند .
11) آرام بخش و خواب آور است .
12) زعفران ضد تشنج است .
13) گاز معده را برطرف می كند .
14) ادرار آور است .
15) و اگر بالاخره می خواهید همیشه شاد و خندان باشید زعفران بخورید .
16) فرمول قدیمی زعفران برای تنظیم عادت ماهیانه خانم ها و بازكردن قاعدگی سال هاست كه بكار می رود و اثر بسیار مفیدی دارد .
16-1 > (تارتارات آهن و پتاسیم 0/5 گرم - گرد زعفران 0/5 گرم - پودر دارچین 2 گرم - از این مخلوط چهار بار در روز استفاده كنید .)
از زعفران می توان به شكل های مختلف استفاده كرد
دم كرده زعفران یا چای زعفران :
2گرم زعفران را در یك لیتر آب جوش ریخته و بمدت نیم ساعت روی آتش بسیارملایم بگذارید تا دم بكشد .
تنطور زعفران:
یك گرم زعفران را سائیده و با 10 گرم الكل سفید 80 درجه مخلوط كزده و در شیشه ریخته و در آنرا ببندید . این شیشه رادر جای تاریكی گذاشته و هر روزه آنرا تكان دهید پس از دو هفته آنرا صاف كرده و از آن استفاده كنید .
گرد زعفران :
زعفران را در فر با حرارت 25 درجه سانتیگرد خشك كرده و سپس آسیاب كنید و از الك خیلی ریز كنید تا گرد نرمی بدست آید .
مضرات :
چون زعفران بر روی سیستم تولید مثل اثر دارد بنابراین زنان حامله باید از خوردن آن احتراز كنند زیرا ممكن است باعث سقط جنین شود . خوردن زیاد زعفران برای كلیه ها مضر است . اشتها را كم می كند و ایجاد سردرد می كند و باعث اختلال حواس می شود .
زعفران را باید در شیشه های دربسته و دور از نور نگهدری كرد زیرا عطر و رنگ خود را در اثر نور از دست می دهد
همگی مطالب برگرفته از سایت دارویی گیاهان
يکشنبه 4/11/1388 - 12:26
آموزش و تحقيقات
شلغم
شلغم گیاهی است با برگهای ناصاف و بریدگیهای زیاد به رنگ سبز و سفید . ریشه آن غده ای و به شکل های گرد و یا دراز به رنگ سفید با لکه های بنفش می باشد .
میوه شلغم مانند غلافی باریک و دراز است که در آن چند دانه سیاه وجود دارد . شلغم در هوای سرد بسیار خوب رشد می کند و شاید علت آن باشد که برای درمان بیماریهایی که در فصل سرما زیاد است و بیماریهای تنفسی بکار می رود .
شلغم از نظر طب قدیم ایران گرم و تر است .خواص شلغم آنقدر زیاد است که می توان گفت این گیاه برای هر دردی درمان است و اگر مردم می دانستند که این گیاه چقدر فایده دارد تمام باغچه های خانه خود را شلغم میکاشتند و هر روزه از آن استفاده می کردند .
ترکیبات شیمیایی:
آب | 91 گرم | پروتئین | 1 گرم | مواد چربی | 0/2 گرم | مواد نشاسته ای | 6/6 گرم | کلسیم | 40 میلی گرم | فسفر | 30 میلی گرم | آهن | 0/5 میلی گرم | سدیم | 50 میلی گرم | پتاسیم | 270 میلی گ | ویتامین ب 1 | 0/04 میلی گ | ویتامین ب 2 | 0/07 میلی گ | ویتامین ب 3 | 0/6 میلی گ | ویتامنی ث | 40 میلی گ | |
خواص دارویی:
- شلغم اشتها آور است .
- شلغم ضعف جنسی را درمان کرده و اسپرم را زیاد می کند .
- شلغم سرفه را تسکین می دهد .
- ترشی شلغم بهترین نوع ترشی است زیرا مقوی معده و روده ها و اشتها آور است .
- آب شلغم قند خون را پائین می آورد .
- تخم شلغم را اگر سرخ کرده و بخورید برای ضعف جنسی موثر است.
- اگر گلو درد دارید آب پخته شلغم را قرقره کنید .
- خوردن آب شلغم درمان کننده جوش صورت است .
- آنهایی که حافظه ضعیف دارند حتما باید شلغم بخورند زیرا ثابت شده است که شلغم حافظه را تقویت می کند .
- شلغم شبکوری را درمان می کند .
- شلغم بعلت داشتن ویتامین B1 علاج کم خونی است .
- شلغم برای رشد و نمو استخوانها مفید است بنابراین زنان باردار وشیرده حتما باید از آن استفاده کنند .
- زن حامله ای که در مدت بارداری شلغم خورده باشد بچه اش زودتر رشد کرده ، زودتر حرف می زند و حتی زودتر راه می افتد و در مقابل امراض ،مقاومت بیشتری خواهد داشت .
- آنهایی ک غده تیروئیدشان کم ترشح می کند باید حتما شلغم بخورند زیرا شلغم بعلت داتشن ید فراوان ترشحات غده تیروئید را تنظیم می کند .
- شلغم مهمترین گیاه ضد سرطان است و حتی گسترش سرطان را متوقف می کند .
- شلغم درمان بسیاری از بیماریهای پوستی است .
- شلغم پخته بهترین دارو برای برونشیت است .
و بالاخره سعی کنید که در فصل زمستان برای پیشگیری از سرماخوردگی و بیماریهای تنفسی اقلا چند بار در هفته شلغم بخورید شلغم پخته بهترین صبحانه است. بدن را تمیز کرده و مواد سمی را ازبدن خارج می سازد . البته آب شلغم خام، خواص بیشتری از شلغم پخته دارد بشرطی که معده شما را ناراحت نکند .
مضرات : مضرات خاصی برای آن بیان نشده است .
يکشنبه 4/11/1388 - 12:24
آموزش و تحقيقات
گوجه فرنگی ------------------------------- 3 عدد
فلفل سبز دلمه ای ----------------------- 1 عدد
پیاز کوچک قرمز ---------------------------- 1 عدد
کلم کوچک --------------------------------- 1 عدد
هویج ---------------------------------------- 4 عدد
تمام مواد را در مخلوط کن ریخته و با کمی آب لیمو یا سرکه ی سیب میل کنید
يکشنبه 4/11/1388 - 12:22
آموزش و تحقيقات
گروهی از محققان یک شرکت تحقیقات ژنتیک در آمریکا با استفاده از مهندسی ژنتیک گربه ای ایجاد کرده اند که یک متر و 20 سانتی متر قد و در حدود 15 کیلوگرم وزن دارد و می تواند تا 25 سالگی عمر کند.
به گزارش مهر، گروهی از متخصصان ژنتیک شرکت " لایف استایل پتس" در کالیفرنیا با استفاده از مهندسی ژنتیک عجیب ترین گربه دنیا را با ویژگی های نادر ایجاد کرده اند. این گربه شگفت انگیر که "آشیرا" نام دارد، به ارتفاع یک متر و 20 سانتی و وزن 15 کیلوگرم است. این گربه که می تواند تا سن 25 سالگی زنده بماند، پوستی شبیه به پوست پلنگ دارد و از نظر ویژگی های رفتاری بیشتر از آنکه به گربه شباهت داشته باشد، شبیه به "یوزپلنگ آمریکایی" است. این "ابر گربه خانگی" ثمره ترکیب ژنتیکی بین گربه آفریقایی، یوزپلنگ آسیایی و یک گربه خانگی اروپایی است. این گربه عجیب را می توان بصورت آنلاین به قیمت بین 22 هزار تا 28 هزار دلار (بین 15 هزار و 300 تا 19 هزار و 500 یورو) خریداری کرد. آشیرا همچنین در یک نمونه ویژه هم برای کسانی که به پوست و موی گربه حساسیت دارند، ایجاد شده که قیمت آن 6 هزار دلار بیشتر از نمونه اول است. گربه دوستانی که می خواهند این گربه عجیب را خریداری کنند، باید درحدود 9 تا 12 ماه در لیست انتظار منتظر نوبت باشند و پیش از تحویل گربه خود باید هزارو 500 دلار نیز برای هزینه حمل و نقل بپردازند. در این خصوص "سیمون بوردی"، رئیس انگلیسی این شرکت کالیفرنیایی اظهار داشت:" این گربه ها بسیار گران هستند اما ما تعداد زیادی از آنها را در آمریکا، آسیا و روسیه فروخته ایم."به گفته متخصصان این شرکت، آشیرا با وجود ظاهر بزرگ و ترسناک بسیار آرام و دوست داشتنی است و می تواند دوست خوبی برای کودکان باشد.
يکشنبه 4/11/1388 - 12:21
آموزش و تحقيقات
مثلث برمودا و عجایب آن
مثلث برمودا محلی است وهمانگیز که در آن صدها هواپیما و کشتی در هوا و دریا ناپدید شدهاند. بیش از هزار نفر در این منطقه وحشت گم شدهاند، بدون اینکه حتی یک جسد یا قطعه پارهای از یک هواپیما یا کشتی مفقود شده ، به جا مانده باشد.
● موقعیت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایرهای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میگردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمیشود.
در غرب اقیانوس اطلس، در آن سوی سواحل جنوب شرقی ایالات متحده ، ناحیه ای وجود دارد که به شکل مثلث است . این ناحیه از برمودا در شمال آغاز میشود و تا قسمت جنوبی فلوریدا امتداد مییابد ، سپس از سمت شرق با گذشتن از جزایر باهاما و پورتوریکو،به طول جغرافیایی ۴۰ درجه به سمت غرب کشیده میشود و دوباره به برمودا باز میگردد.
این ناحیه که به مثلث برمودا معروف است ،در لیست رازهای ناشناخته جهان به مکانی اضطراب انگیز وباور نکردنی به ثبت رسیده است . در این مکان بیش از صدها هواپیما وکشتی بدون آنکه کوچکترین اثری از آنان باقی بماند ، ناپدید شدهاند .اغلب این حوادث از سال ۱۹۴۵ به بعد روی داده است ،و در طول ۲۶ سال اخیر بیش از ۱۰۰۰نفر در این ناحیه از جهان جان خود را از دست داده اند ، بی آنکه حتی اثری از جسد یکی از آنها یا نشانه ای از بقایای هواپیماهاو کشتیهای ناپدید شده باقی مانده باشد .
وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف میکند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو میگذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر میگردد.
این محل فتنهانگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن ۶ هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر ۱۹۴۵ کسب کرد. ۵ فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای ماموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز میکردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوقالعاده مشکوکی مفقود شدند.
آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روییت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از هها دیده نشد. هیچ حادثهای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرتآورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه قایقها و کشتیهایی مفقود شدهاند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشتهاند.
● منطقه وحشت
همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز میکنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت میکنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و میشوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانهای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.
● مشاهدات و گزارشات
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کردهاند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کردهاند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربههای قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بودهاند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.
این پیامها رفته رفته ضعیفتر و غیرقابل تشخیصتر شده و یا سریعا قطع شدهاند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روییت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.
در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شدهاند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایقهای ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کردهاند.
در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. “خطری همانند یک خنجر هم اکنون … به سرعت میآید … ما نمیتوانیم فرار کنیم …” در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.
● علل واقعه
▪ علل فرضی طبیعی
توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارایه شده است که معمولترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:
جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها میشود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب میشود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.
▪ علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرندههایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمدهاند، میتواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.
یکی از عجیبترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارایه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده میکردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها میگردد.
ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرندهها » ابزار میدارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط میدهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد میکنند که دارای طرحی یونیزه شده است و میتواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار میکرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و میتواند باعث نامریی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی میدانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرندهها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.
● داستانی عجیب
حادثهای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی قابل قبول برای آن وجود نداشته است. این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی میگردید که ناگهان ده دقیقه از صفحه رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپیما بدون هیچ واقعهای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه میگفتند ابراز تعجب کردند، زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط میشد، هیچ اتفاق غیر عادی نیفتاده بود. جالب این که ساعتهای همه آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقبتر بود. در حالی که هواپیما درست ۲۰ دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود داشت.
آیا مثلث برمودا و نقاط مشخص دیگر به صورت ماشینی عظیم عمل میکنند تا اختلالاتی بوجود آورند؟
آیا آنها میتوانند گردابهایی را چه در داخل و چه در خارج از جو بوجود آورند که اجسام و اشیا به داخل آنها بیفتد و به بعد زمان و مکانی دیگر منتقل شوند؟
● گذشته و آینده برمودا
به نظر میرسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانهها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبرهها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده میشده است.
شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو ۱۳ که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمیشود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمییابد. البته در اغلب گزارشات ارایه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه میدارد.
دانشمند روسی مدعی کشف راز مثلث برمودا شد
يکشنبه 4/11/1388 - 12:19