• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 530
تعداد نظرات : 385
زمان آخرین مطلب : 5336روز قبل
بیماری ها

عصاره ی هسته ی انگور، یک مکمل نسبتاً جدید در ایالات متحده است، اگرچه در اروپا برای سال های متمادی استفاده شده است.

عصاره ی هسته ی انگور از فشردن و تصفیه هسته ی انگور تازه تهیه می شود.

عصاره هسته انگور غنی از پرو آنتی سیانین (PCO ) ، یک آنتی اکسیدان بسیار قوی است که می تواند جلوی تخریب های سلولی در اثر رادیکال های آزاد را بگیرد و بافت های پیوندی را تعمیر و تقویت کرده و به فعالیت آنزیم ها کمک کند.

 PCO پاسخ های آلرژیک و دستگاه ایمنی بدن را با کاهش تولید هیستامین، تسکین می دهد.

آنتی اکسیدان ها

حتماً می دانید که آنتی اکسیدان ها سلاح مبارزه با رادیکال های آزاد هستند. رادیکال های آزاد بمب های تخریب کننده ای هستند که سلول ها خصوصاً سلول های دیواره رگ ها را تخریب می کنند.

این بمب های تخریبی در اثر بسیاری از مواد آلوده کننده مثل مواد شیمیایی ، الکل ، داروها ، دود سیگار ، خوردن چربی خصوصاً روغن های جامد ، فعالیت میکروب ها و ویروس ها در بدن ، حتی برخورد اشعه خورشید به پوست ، برخورد اشعه X به بدن و سوختگی بوجود می آیند که در رگ ها حرکت می کنند و سلول ها را می کشند. آنچه این مولکول های مضر را تخریب می کند، آنتی اکسیدان هایی مثل ویتامین C، ویتامین E، بتاکاروتن(در سبزیجات فراوان است)، سلنیوم ، بیوفلاوونوئید و بیوفلاوانول است.

PCO چیست؟

یک نوع بیوفلاوونوئید است که ماده طبیعی گیاهی است و بافت های زنده را تقویت می کند. این ماده از سال 1950 مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته و فواید بسیاری از آن بدست آمده که از نظر علمی هم ثابت شده است ، از آن جمله :

• افزایش استحکام رگ ها که مانع از بروز سکته و بیماری های قلبی می شود. از عوارضی مثل کبودی ، ادم ناشی از ضربه یا تصادف ، واریس ، ورم پاها و مشکلات عروق چشم جلوگیری می کند.

• سطح ایمنی بدن را بالا می برد.

• بینایی چشم را بهتر می کند.

• گردش خون محیطی را بهبود می بخشد.

• پاسخ های ایمنی و آلرژیک بدن را کاهش می دهد.

• فرایند پیری را کند می کند و پوست را شاداب نگه می دارد.

اخیراً به این نتیجه رسیده اند که اثر PCO در بدن ، 20 برابر ویتامین C و 50 برابر ویتامین E است.

منابع غذایی PCO

PCO در بسیاری از مواد غذایی وجود دارد ، ولی به مقدار بسیار کم . بهترین منابع غذایی آن انگور ، تمشک، آلبالو، گیلاس و آلو است و معمولاً در پوست و دانه آنها موجود است. از این رو چون انگور را با دانه اش میل می کنند ، منبع خوبی از PCO است و بالاترین مقدار آن با غلظت 95 درصد ، در هسته انگور موجود است. PCO ضد حساسیت و زخم  است.

اثر هسته انگور در بهبود بسیاری از بیماری ها مشخص شده است که ما به ترتیب آنها رابرای شما بیان می کنیم.

بیماری های قلبی و عروقی :

می دانید که اکسیداسیون LDL - کلسترول یا کلسترول بد عروق را سفت می کند و احتمال سکته را به شدت بالا می برد و حتماً شنیده اید که ویتامین E ضد سکته است . اثر عصاره هسته انگور 50 برابر ویتامین E است. با مصرف عصاره هسته انگور کلسترول کاهش می یابد و فشار خون نیز کم می شود.

سرطان:

عصاره هسته انگور درمان سرطان  نیست. تحقیقات بسیاری نشان داده که آنتی اکسیدان ها ضد سرطان  اند و از بروز همه نوع سرطانی جلوگیری می کنند. تحقیقات نشان داده افرادی که ویتامین E و سلنیوم کمتری مصرف می کنند ، یازده برابر بیشتر در معرض سرطان  هستند. PCO موجود در هسته انگور خیلی مفیدتر از ویتامین E است و در عین حال از تخریب DNA سلولی هم جلوگیری می کند.

دندان ها و لثه ها :

طبق گزارش دندانپزشک ها مصرف انگور و عصاره هسته انگور در سلامت دندان و لثه ها بسیار مؤثر است ، زیرا آنتی اکسیدان موجود در آن از خرابی دندان جلوگیری می کند و موجب می شود لثه ها سفت و صورتی رنگ باقی بمانند. پس مصرف انگور در مبتلایان به عفونت های دهان بسیار مفید است.

حتی اخیراً ثابت شده است که مصرف کشمش از پوسیدگی دندان ها جلوگیری می کند ، زیرا دارای موادی است که تعداد میکروب های مولد پوسیدگی را کاهش می دهد.

چشم ها :

تحقیقات نشان می دهد PCO موجود در هسته انگور از اثر تخریبی رادیکال ها جلوگیری کرده و موجب سلامت پروتئین کلاژن سلول های بینایی می شود. مصرف PCO به شدت موجب بهبود افراد مبتلا به هر نوع عارضه سلول های بینایی خصوصاً تحلیل لکه چشم می شود. از این رو عصاره هسته انگور در درمان آب مروارید و آب سیاه موثر است.

پوست :

نکته مهم در سلامت پوست جلوگیری از پیرشدن آن است که با حفظ تناسب پروتئین های کلاژن و الاستین ( پروتئین های موجود در پوست ) امکان پذیر است. عصاره هسته انگور، پوست را در برابر اشعه ماوراء بنفش خورشید محافظت می کند و از چروک شدن و ایجاد سرطان در آن جلوگیری می کند. این ماده موجب تقویت بافت پیوندی پوست و حفره های چربی شده و موجب جوانی پوست می شود. افرادی که از این عصاره استفاده کرده اند، گفته اند که موجب پرشدن پوست  و کاهش اثر زخم های قدیمی و ترک های حاصل از لاغر شدن بعد از چاقی و گلوله های چربی خصوصاً در ران ها شده است.

سیستم عصبی:

بعضی از پزشکان عقیده دارند مصرف PCO موجب بهبود بیماران مبتلا به MS می شود و جلوی پیشرفت عوارض MS را می گیرد. PCO این قابلیت را دارد که از مرز خونی مغز عبور کند و به سلول های مغزی وارد شود . با مصرف PCO بیماران ابراز می دارند که نظم ذهنی بهتری دارند.

ریه ها:

مصرف عصاره هسته انگور در بهبود آسم و آمفیزم مؤثر است. همچنین گزارش شده مصرف PCO موجود در عصاره هسته انگور عفونت های تنفسی، سرفه و خلط سینه را بهبود می بخشد.

مقدار مصرف:

عصاره ی هسته ی انگور عموماً به فرم کپسول های 50 تا 100 میلی گرمی موجود است. مناسب ترین دوز( مقدار ) آن برای افراد بالغ 150 تا 200 میلی گرم (50 میلی گرم به ازای هر 35 کیلو از وزن بدن) در روز می باشد. در اروپا OPCS عموماً به صورت کپسول هایی تا 300 میلی گرم در روز برای درمان ادم، آلرژی ، التهابات ، پیری پوست و اختلالات عروق تجویز می شود. این عصاره یک ساعت پس از مصرف به طور کامل جذب می شود و نیمی از مقدار اولیه آن تا 7 ساعت پس از مصرف همچنان در بدن عمل می کند.

ملاحظات و تداخلات:

تاکنون هیچ واکنش مسمومیت زا ، جهش ژنی ، سرطان زا یا اختلالات جنینی ناشی از مصرف این عصاره گزارش نشده است، اگر چه به دلیل نفوذپذیری بالای OPCS از جدار رگ های خونی، احتمال دارد مصرف این عصاره به همراه داروهای رقیق کننده خون مثل آسپرین، باعث خونریزی شود.

در افراد حساس به فرآورده های انگور حالت تهوع ، اختلالات معده و کهیر موقت در پوست ، از عوارض جانبی احتمالی این عصاره است. نظر به این که هیچ مدرک بالینی دال بر خاصیت درمانی قطعی از عصاره ی هسته ی انگور در دست نیست لازم به نظر می رسد که بیماران مبتلا به سرطان ، دیابت، امراض قلبی- عروقی و ... تنها با مشورت با پزشک معالج خود اقدام به جایگزینی این عصاره با داروهای مصرفی خود کنند.


منابع :- HEALTH-N-ENERGY- ماهنامه دنیای تغذیه
دوشنبه 26/5/1388 - 14:29
شهدا و دفاع مقدس

و اینک با سرور شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی : "خداوند مقرب ترین بندگانش را از میان عشاق بر می گزیند تا گره کور دنیا را به معجزه عشق می گشایند."

 

میگن از اولشم این جماعت خاطر خواه بودند اصلا مرامشون عشق بازی  بود،  اونم با بهترین ها با تنها ترین ها و با یگانه ترین ها با اونی که همه دنبالشن و هیچکس دست خالی از در خونش بر نمیگرده با خود خود اوستا کریم. آره همون جایی که هممون به عشقش بله گفتیم این وسط جایی که خدا ازشون خواست یه عشق زمینی داشته باشند، موضوع جالب شد همه میگن اونایی که عاشقن نمی تونن دوبار عاشق بشن اما از اونجایی که بازم امر امر فرمانده آسموناس فرماندهان خاکی ما چاره ای جز اطاعت محض از دستورات مافوق ندارند.

خداوند مقرب ترین بندگانش را از میان عشاق بر می گزیند تا گره کور دنیا را به معجزه عشق می گشایند

 

و اینک میشنویم لحظات شیرین ازدواج فرماندهان شهید را به روایت همسران و نزدیکانشان

 
شهید حمید باکری

حمید باکری

تولد: اول آذر 1334   سفر به آلمان برای تحصیل: 1355   بازگشت: 22 بهمن 57    ازدواج با فاطمه امیرانی : 30 دی 1358

شهادت : 6 اسفند 1362  ( عملیات خیبر)

همان روزهای اول ازدواجمان مدارک و پرونده تحصیل در آلمان را دور ریخت گفت دیگر آنجا کاری ندارم.

 

 

مهدی باکری

مهدی باکری

تولد: 30 فروردین  1333  ازدواج با صفیه مدرس: 11 بهمن 1359      شهادت : 25 اسفند 1363

دختر خانه بودم داشتم تلویون تماشا می کردم،  مصاحبه ای بود با شهردار شهرمان. یک خورده که حرف زد خسته شدم . سرش را انداخته بود پایین  و آرام آرام حرف میزد با خودم گفتم این دیگه چه جور شهرداریه ؟ حرف زدن هم بلد نیست. بلند شدم و تلویون را خاموش کردم  چند وقت بعد همین شهردار شریک زندگیم شد.

روز عقد کنان بود . زن های فامیل منتظر بودند داماد را ببینند وقتی آمد گفتم اینم آقای داماد کت و شلوار پوشیده و کراواتش را هم زده داره میاد. مرتب و تمیز بود با همان لباس های سپاه فقط پوتین هایش کمی خاکی بود.

دیر به دیر می آمد. اما تا پایش را می گذاشت توی خانه بگو بخندمان شروع میشد. خانه مان کوچک بود گاهی صدایمان میرفت طبقه ی پایین . یک روز همسایه بهم گفت : « به خدا اینقدر  دلم میخواد یک روز که آقا مهدی میاد خونه در خونتن باز باشه من ببینم شما دو تا زن و شوهر به هم دیگه چی می گید اینقدر می خندید؟»

 

شهید کلاهدوز

یوسف کلاهدوز

تولد : اول دی 1325  سفر به خارج از کشور: 1351   بازگشت به ایران : 1351  ازدواج با زهرا دوزانی : 29 تیر 1352   شهادت : 8 مهر 1360

عقدمان سال 52 بود ترم شش را تمام کرده بودم شب ولادت حضرت زهرا مراسم عقدمان بود خیلی ساده و مختصر سی چهل نفر از فامیل ها بودند و خانواده خودش سر عقد یوسف، یک دستبند نقره به من داد خیلی قشنگ بود قاب های دایره ای داشت که تصویر جاهای دیدنی را رویش حکاکی کرده بودند ، مثل برج ایفل و این چیزها  توی سفرش به انگلیس و فرانسه برای همسر آینده اش خریده بود اما آئینه و  شمعدان نخریدیم الان اگر کسی هیچ خریدی نکند آئینه و شمعدان را می خرد آن هم اصفهانی ها که رسم و رسومشان مفصل است.

 

شهید ناصر کاظمی

ناصر کاظمی

تولد: 10 خرداد 1335 ازدواج با منیژه ساغرچی 28 اسفند 1360  شهادت : 6 اسفند 1361

ناصر نیامد، خودم گفته بودم تا روز عقد نمی خواهم ببینمش ولی منظورم این نبود که برای خرید هم نیاید آئینه و شمعدان برنداشتم فقط آئینه کوچک برای روشنایی یک حلقه هزار تومنی هم برداشتم که مادرش گفت اگر این رو بردارین باید یک انگشتر نگین دار هم بردارین گفتم چرا گفت: ناصر گفته روی هر چی منیژه دست گذاشت شما چند برابرش رو بردارین اگر هزارتومنی برداشت شما ده هزار تومنی بردارین برایش سنگ تمام بزارین...

 

 

ولی الله چراغچی

ولی الله چراغچی

تولد : 1 مهر 1337         ازدواج با تهمینه عرفانیان امیدوار:  10 دی 1361          شهادت : 18 فروردین1364

تهمینه زل زده بود به امام ماتش برده بود باورش نمیشد نشسته روبروی امام از نزدیک امام را میدید امام چند بار تکرار کرد از طرفت وکیلم اما تهمینه انگار  اصلا حواسش نبود همه چیز یادش رفته بود از پشت تلنگر خورد بگو "بله" بگو "بله" امام خطبه را خواند بعد هم سفارشی به تهمینه کرد " با شوهرت بساز" زمان برایش تند می گذشت دلش نمی خواست آن لحظه تمام شو حرفی نمی زد فقط گریه می کرد.

 

 

حسن آبشناسان

آب شناسان

تولد : اردیبهشت  1315    ازدواج با گیتی زنده نام : دی ماه 1341    شهادت : 8 مهر 1364

جهیزیه نخریدیم فقط یه چمدان گرفتیم  چهارده تومان که اندازه لباس هایمان جا داشت پدر پول جهیزیه ام را نقد داد دستم . خودش ارتشی بود می دانست ندگیمان خانه به دوشی است.

 

 

 

 

برگرفته از کتابهای نیمه گمشده

تنظیم شده توسط موسوی

هنر مردان خدا

شنبه 24/5/1388 - 23:58
خاطرات و روز نوشت

سلام به دوستای گل بلبل تبیانی خودم

بعد از یه وقفه کوتاه بازهم من بر گشتم این مدت دلم برای همتون تنگ تنگ تنگ شده بود .

در پناه حیدر کرار

سه شنبه 20/5/1388 - 23:12
طنز و سرگرمی


اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

:سالیان سال بعد صائب سرودند
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
اگر چیزی کسی بخشد زمال خویشتن بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

:سالیان سال بعد شهریار سرودند
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که شور افکند دل ما را

:و سالیان سال بعد یکی از شاعران کوچه و بازار زیر لب گفت
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم یه من کشک و دو من قارا
سر و دست و تن و پا را ز خاک گور می دانیم
زمال غیر می دانیم سمرقند و بخارا را
و عزرائیل ز ما گیرد تمام روح و اجزا را
چه خوشتر می تواند باشد ز آن کشک و دو من قارا؟

 

سه شنبه 13/5/1388 - 11:50
طنز و سرگرمی

حیف نون می ره دکتر، می گه آقای دکتر من چشمام ضعیفه. دکتر می گه تا چه حد ضعیفه؟ حیف نون می گه شما اون مگسی رو که روی دیواره می بینین؟ من نمی بینمش!

معلم: فعل کشیدن را صرف کن.
شاگرد: کشیدم کشیدی پاره شد!

حیف نون سوار مترو می شه، تفنگ در میاره به راننده مترو می گه یالا برو دوبی!

 

حیف نون به بزه می گن چرا زنگولت صدا نمی کنه؟ می گه گذاشتمش رو ویبره!

 

 

دانش آموزی داشت سر کلاس چیزی می خورد، معلم پرسید چی می خوری؟ گفت: نمی خورم! آلو خشک رو گذاشم توی دهانم تا خیس شه زنگ تفریح بخورم!

سه شنبه 13/5/1388 - 11:48
طنز و سرگرمی

"به سراغ من اگر می آیی"............ نرم و آهسته ، چرا مثل لاک پشت....؟

"به سراغ من اگر می آیی"...................... بیا ، نیا ، اصلا برام مهم نیست ! 

"به سراغ من اگر می آیی"..... صد سال سیاه ، می خوام اینجوری نیایی !

"به سراغ من اگر می آیی"................. حتما با بلیط رفت و برگشت بیایی !

"به سراغ من اگر می آیی"...................... قدم بگذار بر جفت تخم چشام !

"به سراغ من اگر می آیی"......................... قصد ده روزه بکن ،شیدایی !

"به سراغ من اگر می آیی"....................... آری .  هر دیدی بازدیدی دارد !

"به سراغ من اگر می آیی"....................... خب بیا ، من که خونه نیستم !

"به سراغ من اگر می آیی"........................... بچه پر رو تو چقدر می آیی !

"به سراغ من اگر می آیی".......... جون من پهن نکن  چتر تو، ای حیرانی !

"به سراغ من اگر می آیی"..................... بیا ، قندش با من ، چاییش با تو !

"به سراغ من اگر می آیی".........." آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا " ؟

"به سراغ من اگر می آیی"....... یک بگذره من ناهارو  خوردم ،گفته باشم !

"به سراغ من اگر می آیی"................ توی راه یک سطل ماست بخر بیار !

"به سراغ من اگر می آیی".................. آمدنت با خودت ، رفتنت با آژانس !

"به سراغ من اگر می آیی" ....................... توقف بیجا مانع کسب است !

"به سراغ من اگر می آیی" ..................................................................

.................... شمع و گل و پروانه که هیچ ، باران و رنگین کمان یادت نرود!

"به سراغ من اگر می آیی"................................ لطفا با سرعت مجاز بیا !

"به سراغ من اگر می آیی"........................... هول نشی با دمپایی بیایی !

"به سراغ من اگر می آیی"................... غسل و دفن و کفن و کافور با تو !

"به سراغ من اگر می آیی".................... خورشید را دور بزن ، ماه را رگ !

"به سراغ من اگر می آیی"................................... بدو بدو بیا که حراجه !

 "به سراغ من اگر می آیی"........ بیا ، من هم " آمده ام با عطش سالها " !

 

.

سه شنبه 13/5/1388 - 11:45
شهدا و دفاع مقدس


آشنایی با یك فرمانده شهید

شهید منصور عابدی از جمله شهدای دوران دفاع مقدس است.وی در سال 1338 در یزد متولد شد و در زمانی كه فرمانده گردان ادوات تیپ 18 الغدیر یزد بود، سال 1366 در منطقه سردشت و در عملیات نصر به شهادت رسید.

این شهید بزرگوار در بخشی از وصیتنامه خود آورده است:ای خدای بزرگ، من بی‌گناه نیستم كه معذور باشم و نیرومند نیستم كه غلبه كنم و گریزگاهی ندارم كه بگریزم، پس تو مرا بیامرز، اكنون كه{وارد} معامله با تو شده‌ام،نیتم را از هواهای نفسانی پاك ساز و طاعات قلیلم را خود به بزرگیت و گناهان كثیرم را خود به جود و جبروتت بر من ببخشای كه تنها تو را ملجأ می‌دانم و هر كجای دیگر طلب استعانت كنم،بیهوده درخواست كرده‌ام.

بدانید كه ابرقدرت‌های چپاولگر سلطه‌جو، خاموشی شما را می‌خواهند. حضور خود را در صحنه همچنان حفظ كنید و در برابر مصائب چنان استواری از خود نشان دهید كه آهن از خجلت به آبی مبدل گردد. استوار و محكم در مسیر الهی‌تان گام بردارید كه خداوند چنین فرموده: جاء الحق و زهق الباطل. ان‌الباطل كان زهوقا.

وصیت من این است كه به اسلام و احكام انسان‌ساز و سعادت آفرین اسلام{عمل كنید} و وصیت دیگرم این است كه به سراغ وصیتنامه دیگر شهدا بروید كه سرچشمه گرفته از اسلام و وصیتنامه‌های ائمة معصومین (ع) می‌باشد و به آنها عمل كنید و در نشر آن فراوان بكوشید كه این شهیدان حق بس عظیمی بر گردن ما دارند و شاید با عمل به این وصایا حق آنها را ادا و آنها را نسبت به خود راضی گردانیم چرا كه راضی شدن آنها همان رضایت خداوند و ائمه می‌باشد.

شهید منصور عابدی در سال 1338 در یزد دیده به جهان گشود و در سال 66 هنگامی كه فرمانده گردان ادوات تیپ مستقل 18 الغدیر یزد بود، در منطقه سردشت و در عملیات نصر به شهادت رسید.

دوشنبه 12/5/1388 - 15:7
طنز و سرگرمی

»سه نفر بخیل پیش هم نشسته بودند. یكى از آنها پرسید: تو چه اندازه بخیلى؟ گفت: من به اندازه‏اى بخیلم كه اگر سفره‏اى پهن باشد و در حال ناهار خوردن كسى برسد، سفره را جمع مى‏كنم تا مبادا به او بگویم بسم الله و او از غذاى من لقمه‏اى بخورد. دومى گفت: پس من از تو بخیل‏ترم؛ چون اگر جایى میهمان باشم و میهمانى دیگر سر برسد، من بخلم مى‏شود كه چرا این آدم اینجا آمده. سومى گفت: من از همه شما بخیل‏ترم؛ چون اگر كسى چیزى به من بدهد، من بخلم مى‏شود و گویم كه چرا او باید مال خودش را كم كند و به من بدهد

دوشنبه 12/5/1388 - 7:28
طنز و سرگرمی

»مرد بخیلى غلامى به هزار درهم خریده بود و آن غلام هم از خواجه خود به هزار مرتبه بخیل‏تر بود. خواجه‏اش روزى به او گفت كه اى غلام، نان بیاور و درِ خانه را ببند. غلام گفت: اى خواجه، شرط احتیاط این بود كه بگویى در را ببند، آن گاه نان بیاور. شاید تا نان بیاورم كسى وارد شود. خواجه او را تحسین كرد و آزادش كرد».

دوشنبه 12/5/1388 - 7:26
طنز و سرگرمی
«ثروتمند بخیلى به واعظى انگشتر بى‏نگین داد و به او التماس دعا گفت. واعظ هنگام دعا بر بالاى منبر گفت: الهى! این شخص را كه به من انگشترى داد، قصرى به او بده كه چهار دیوار داشته باشد و سقف نداشته باشد. وقتى واعظ از منبر پایین آمد، آن شخص گفت: من قصرى را كه سقف نداشته باشد، مى‏خواهم چه كنم؟ واعظ گفت: هر وقت انگشتر من بانگین شد، چهار دیوار تو هم سقف‏دار خواهد شد».
دوشنبه 12/5/1388 - 7:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته