تبیان، دستیار زندگی

زدم فریاد خدایا این چه رسمیست

                                                               رفیقان را جدا کردن هنر نیست

رفیقان قلب انسانند خدایا

                                          بدون قلب چگونه می توان زیست

بسیاری از بازی و کنسول سازها،برنامه عرضه محصولات شان را طوری تنظیم می کنند که بازارهای آسیا و ایالات متحده را زودتر پوشش دهند . به همین خاطر خیلی ها گمان می کنند اروپا بازار خوبی برای بازی ندارد. اما آخرین گزارشی که Nielsen Games (که کارش تحلیل های اقتصادی است) ارائه داده،چیز دیگری می گوید. این گزارش خبر از پیشرفت بازار اروپا و قرار گرفتن آن بعد از بازار آسیا می دهد.

به گزارش نیلسن گیمز که در سایت isfe به طور کامل وجود دارد، اروپایی ها در سال 2007 نزدیک به 3/11 میلیارد دلار خرج خرید بازی ها کردند. این عدد هر سال به میزان 25 درصد رشد کرده و نشان می دهد علاقه اروپایی ها به بازی کردن هر سال بیشتر می شود. تخمین نیلسن برای مجموع فروش بازی های بازار آمریکا در همان مدت 6/10 و در آسیا    (در سال 2006)4/11 میلیارد دلار است.نیلسن گیمز سپس آماری در مورد سن بازی کننده های اروپایی منتشر کرده و طبق این آمار، یک سوم از جمعیت اروپا گیمر هستند و سن آنها بین 16 تا 49 سال است.

- آقای قاضی من درخواست طلاق از شوهرم دارم!

- می شود برای دادگاه توضیح بدهید چرا تصمیم دارید از همسرتان جدا شوید؟

- به خاطر اینکه سر من هوو آورده!

- خانم عزیز!تقاضا می کنم واضح تر صحبت کنید.آیا همسرتان به شما خیانت کرده است؟

- نه خیر جناب قاضی!چند ماهه شوهرم هوو آورده،اونم توی خونه و جلوی چشم من!

         لطفا ماجرا را تعریف کنید.

راستش داستان از جایی شروع شد که من و شوهرم ازدواج کردیم و رفتیم سر خانه و زندگی خودمان. می دانستم همسرم به بازی های رایانه ای علاقه دارد.راستش من مخالفتی با بازی نداشتم و با اینکه خودم اهل بازی نبودم اما بدم نمی آمد بعضی وقت ها پابه پای همسرم پایه بازی بنشینم.خلاصه مدتی که از ازدواج گذشت دیدم همسرم بعضی روزها به طور مشکوکی از خانه بیرون    می رود و دیر وقت بر می گردد.دلیل این رفت و آمدها را هم جلسه های کاری و این چیزها اعلام می کرد. یکی دو بار او را تعقیب کردم و دیدم که واقعا به دفتر کارش می رود و خیالم راحت شد.اما بعدا متوجه شدم وقت و بی وقت که به بهانه کار به شرکت می رود در حقیقت آنجا با دوستانش پای بازی های کامپیوتری  می نشینند.

مدتی از این قضیه گذشت و من خیلی ناراحت شدم که شوهرم واقعیت را به من نمی گوید.موضوع را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم.او هم پیشنهاد کرد اگر از بازی خوششم می آید شوهرم را تشویق کنم حداقل در خانه و جلوی چشم خودم این کار را انجام بدهد.بعد از اینکه این موضوع را با او مطرح کردم کلی از پیشنهاد و توجه من خوشحال شد و استقبال کرد.بعد از این قضیه تصمیم گرفتیم که برای سرگرم شدن او در خانه و دور نماندنش از بازی ها،یک کنسول دستی PSP برایش بخریم. این جوری هم در خانه و جلوی چشم من بود،هم بعضی وقت ها من هم PSP دستم می گرفتم و بازی می کردم تا با شوهرم همراهی کرده باشم.

اما اشتباه کردم جناب قاضی!به دست خودم برای خودم هوو آوردم!اوایل همه چیز خوب و طبیعی بود.اما کم کم متوجه شدم علی رغم اینکه تعداد دقایقی که در خانه کنار هم هستیم بیشتر شده، زمانی که با هم صحبت می کردیم کمتر و کمتر            می شود.حتی یکی دو بار در طول روز جمعه شوهرم با من اصلا صحبت نکرد و تمام مدت مشغول PSP بازی کردن بود.بدبختی هم اینجا بود که وقتی بهش گیر می دادم که تو چرا برای من وقت کم می گذاری جواب می داد:"دیگه چی می خواهی؟من که همش در خانه ور دل تو هستم!" و من هم جوابی نداشتم که بدهم.

شوهرم به صورت فیزیکی در تمام لحظاتی که در خانه بودیم من را همراهی می کرد،موقع استراحت بعد از ظهر،موقع سریال نگاه کردن از تلویزیون،موقع غذا درست کردن و حتی شب موقع خواب.اما همیشه حواسش به صفحه PSP بود.حتی کار به جایی رسید که وقتی مهمانی به خانه پدر و مادر می رفتیم بدون هیچ مخالفتی می آمد اما تمام مدت PSP بدست در گوشه ای         می نشست و فقط حرف های بقیه را تایید می کرد!

دیگر این آخرها مجبور شدم قبل از هر مهمانی رفتن،اول همه لباسهایش را تفتیش کنم که مبادا این PSP کذایی را جایی قایم کرده باشد.اما آخرش یک جوری کنسولش را همراه می آورد و در مهمانی ها مشغول بازی می شد.الان هم که برای درخواست طلاق پیش شما آمده ام یک هفته است که شوهرم شب ها به هوای چند دقیقه بازی کردن از اتاق خواب به هال می رود و تا صبح PSP بازی می کند.بعد از ظهر ها هم همین که از سر کار بر می گردد اوضاع مثل قبل می شود.دیگر خسته شدم!به دست خودم برای خودم هوو آوردم و حالا در خواست طلاق دارم آقای قاضی. شوهرم دیگر من را دوست ندارد.دیگر دست پختم برایش خوش مزه نیست.دیگر هم صحبتی با من را دوست ندارد.هر چه هم درمی آورد خرج خرید بازی و لباس و پوشاک برای PSP      می کند! شما می گویید من چکار کنم؟

                  شغل شوهر شما چیست؟

در یک ماهنامه مربوط به بازی های کامپیوتری کار می کند.....

دل خوش عشق شما نیستم ای اهل زمین

                    به خدا معشوقه ی من بالایی ست

کربلا

کربلا یکی از شهرهای کشور عراق است که در ناحیه غربی فرات قرار دارد و فاصله اش تا بغداد 150 کیلومتر است. این شهر تا سال 61 هجری قمری بیابانی بوده به نام های نینوا، غاضریه، طف و ... اما از سال 61 هجری قمری به بعد و پس از شهادت جانسوز امام حسین(ع) و یاران باوفایش در آن محل، محلی برای زیارت شیعیان قرار گرفت.کربلا پس از ساخت حرم برای آن شهدای بزرگوار، به یکی از شهرهای زیارتی عراق تبدیل شد. بد نیست بدانید که سال گذشته بیش از 8 میلیون نفر زائر برای مراسم اربعین حسینی وارد شهر مقدس کربلا شدند که این یک رکورد بی سابقه بوده است. به دلیل شرایط حاکم بر این کشور نزدیک به 100 هزار نیروی امنیتی و پلیس عراق برای تامین امنیت زائران حسینی در آماده باش کامل به سر می بردند. تدابیر ترافیکی هم در این شهر اندیشیده شده بود، اما تعداد زائران به قدری زیاد بود که امکان سرویس دهی ترافیکی وجود نداشت.

گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟

گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟

گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟

گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟

پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست

حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست

شعر زلال جوشش احساس های من

از موج دلنشین کلام تو چیدنی ست

یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است

این قطره هم به شوق نگاهت چکیدنی ست

خم شد، شکست پشت دل نازکم  ولی

بارغمت،عزیزترازجان،کشیدنی ست

من در فضای خلوت تو خیمه می زنم

طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست

تا اوج ، راهی ام  به تماشای من بیا

با بالهای عشق تو پرواز دیدنی ست

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

موهات را ببند دلم را تکان نده

در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن

من در کنار توست اگر چشم وا کنی

خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن

بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن

امشب برای ماندنمان استخاره کن

اما به آیه های بدش اعتنا نکن....