• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 459
تعداد نظرات : 265
زمان آخرین مطلب : 4691روز قبل
شعر و قطعات ادبی

 

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
 پُر ز لیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
 وندر این بازی شکستم داده ای

نیشتر عشقش به جانم می زنی
 دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق،دل خونم نکن
 من که مجنونم تو مجنونم نکن


مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو… من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
 

سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
 

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
 

 کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عا قل می شوی اما نشد

 

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

 مطمئن بودم به من سر می زنی
 در حریم خانه ام در می زنی


 حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود

 

مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم

چهارشنبه 15/10/1389 - 9:24
خانواده

 

از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد

گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حال ات را بگذران و

بدون ترس برای آینده آماده شو.ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.

زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید

مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ اینه که مهم باشی! حتی برای یک نفر

مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام. توان شروع به دویدن کنی .

کوچک باش و عاشق… که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را

بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن

فرقى نمی کند گودال آب کوچکى باشى یا دریاى بیکران… زلال که باشى، آسمان در توست

چهارشنبه 15/10/1389 - 9:21
دعا و زیارت

بنام خداوند بخشنده و مهربان

ای خدای من،ای آقای من، تویی مولای من ومن بنده توام وآیا در حق بنده جز مولایش که ترحم خواهدکرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی مالک وجود من ومن مملک توام آیا درحق مملوک جز مالکش که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی با عزت واقتدار ومن بنده ذلیلم وآیا درحق شخص ذلیل جز ذات باعزت واقتدار که ترحم خواهدکرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی خدای بزرگ  ومن بنده حقیر وناچیز وآیا درحق بنده ناچیز جز خدای بزرگ که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی  قوی و توانا ومن ضعیف وناتوان وآیا درحق ضعیفی ناتوان جز شخص قوی توانا که ترحم خواهدکرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی  بی نیاز ومن فقیر آیا درحق فقیری محتاج جز غنی بی نیاز که ترحم خواهدکرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی عطا بخش سائلان ومن به درگاهت سائلم وآیا درحق سائل جز عطا بخشنده که ترحم  خواهدکرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی زنده ابدی ومن مرده بی روح وآیا درحق مرده ای بی روح جز زنده ابدی که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی وجود باقی ومنم تباه وفانی ونابودم وآیا در حق فانی ونابودشدنی جز ذات باقی سرمدی که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی موجود دایم ازلی ومن موجود زوال پذیر وآیا درحق موجود زوال پذیر جز ذات دائم ازل که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی روزی دهنده خلق ومن روزی خواهم وآیا درحق روزی خواهان جز رازق وروزی دهنده خلق که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی صاحب جود واحسان من بخیل وآیا درحق بخیل جز شخص باجودواحسان که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی عافیت بخش وشفا بخش ومن مبتلا وآیا درحق مبتلا جز عافیت وشفا بخش که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی عافیت خدای بزرگ ومن بنده کوچک  وآیا درحق بنده صغیری جز خدای بزرگ  که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی رهنمای خلق  ومن بنده گمراه وآیا درحق بنده گمراه جز رهنمای عالم   که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی خدای بخشاینده ومن بنده قابل ترحم وبخشش وآیا درحق بنده قابل بخشش جز خدای بخشاینده  که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی سلطانت من بنده امتحان شده وآیا درحق بنده امتحان شده جز سلطان عالم  که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی رهبرودلیل ومن متحیروسرگردان وآیا درحق متحیر سرگردان جز دلیل ورهبر که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی خدای غفورآمرزنده ومن بنده گنهکاروآیا درحق بنده گنهکارجز خدای غفور  که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی غالب وقاهرومن بنده عاجزمغلوب وآیا درحق بنده مغلوب مقهورجز خدای غالب قاهر که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، تویی پروردگار پرورنده خلق ومن مربوب وپرورش یافته توام وآیا درحق مربوبی جزآنکه پروردگار اوست  که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، من تویی خدای با کبریا ومن بنده فروتن وعاجزوآیا درحق بنده عاجز فروتن جز خدای باکبریای بزرگ  که ترحم خواهد کرد؟

آقای من،ای آقای من، برهمتت ترحم کن وبه جود وکرمت وفضل واحسانت ازمن راضی وخشنود باش،ای خدای صاحب جود واحسان وفضل ونعمت بحق نعمتت یا الرحم ا لراحمین.

گوشه ای از مناجات حضرت علی علیه السلام

چهارشنبه 15/10/1389 - 9:18
شعر و قطعات ادبی

 

پیش از اینها فکر میکردم خدا

خانه ای دارد کنار ابر ها

مثل قصر پادشاه قصه ها

خشتی از الماس خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج و بلور

بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برق کوچکی از از تاج او

هر ستاره پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او آسمان

نقش روی دامن او کهکشان

رعد و برق شب طنین خنده اش

سیل و طوفان نعره ی توفنده اش

دکمه ی پیراهن او آفتاب

برق تیر و خنجر او ماهتاب

هیچ کس از جای او آگاه نیست

هیچ کس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود

از خدا در ذهنم این تصویربود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین

خانه اش در آسمان دور از زمین

بود ،اما میان ما نبود

مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت

مهربانی هیچ معنایی نداشت

هر چه میپرسیدم از خود از خدا

از زمین از اسمان از ابر ها

زود می گفتند این کار خداست

پرس و جو از کار او کاری خطاست

هر چه می پرسی جوابش آتش است

آب اگر خوردی جوابش آتش است

تا ببندی چشم کورت می کند

تا شدی نزدیک دورت میکند

کج گشودی دست ،سنگت می کند

کج نهادی پا ی لنگت می کند

تا خطا کردی عذابت می دهد

در میان آتش آبت می کند

با همین قصه دلم مشغول بود

خوابهایم خواب دیو و غول بود

خواب می دیدم که غرق آتشم

در دهان شعله های سرکشم

در دهان اژدهایی خشمگین

بر سرم باران گرز آتشین

محو می شد نعره هایم بی صدا

در طنین خنده ی خشم خدا …

نیت من در نماز ودر دعا

ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می کردم همه از ترس بود

مثل از بر کردن یک درس بود …

مثل تمرین حساب و هندسه

مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ مثل خنده ای بی حوصله

سخت مثل حل صد ها مسئله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود

مثل صرف فعل ماضی سخت بود

تا که یک شب دست در دست پدر

راه افتادیم به قصد یک سفر

در میان راه در یک روستا

خانه ای دیدیم خوب و آشنا

زود پرسیدم پدر اینجا کجاست

گفت اینجا خانه ی خوب خداست

گفت اینجا می شود یک لحظه ماند

گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند

با وضویی دست ورویی تازه کرد

گفتمش پس آن خدای خشمگین

خانه اش اینجاست ؟اینجا در زمین؟

گفت :آری خانه ی او بی ریاست

فرشهایش از گلیم و بوریاست

مهربان و ساده و بی کینه است

مثل نوری در دل آیینه است

عادت او نیست خشم و دشمنی

نام او نور و نشانش روشنی

خشم نامی از نشانی های اوست

حالتی از مهربانی های اوست

قهر او از آشتی شیرینتر است

مثل قهر مهربان مادر است

دوستی را دوست معنی می دهد

قهر هم با دوست معنی می دهد

هیچ کس با دشمن خود قهر نیست

قهری او هم نشان دوستی ست

تازه فهمیدم خدایم این خداست

این خدای مهربان و آشناست

دوستی از من به من نزدیکتر

از رگ گردن به من نزدیکتر

آن خدای پیش از این را باد برد

نام او راهم دلم از یاد برد

آن خدا مثل خیال و خواب بود

چون حبابی نقش روی آب بود

می توانم بعد از این با این خدا

دوست باشم دوست ،پاک و بی ریا

می توان با این خدا پرواز کرد

سفره ی دل را برایش باز کرد

می توان در بارهی گل حرف زد

صاف و ساده مثل بلبل حرف زد

چکه چکه مثل باران راز گفت

با دو قطره صد هزاران راز گفت

می توان با او صمیمی حرف زد

مثل یاران قدیمی حرف زد

می توان تصنیفی از پرواز خواند

با الفبای سکوت آواز خواند

می توان مثل علف ها حرف زد

با زبانی بی الفبا حرف زد

می توان در باره ی هر چیز گفت

می توان شعری خیال انگیز گفت

مثل این شعر روان و آشنا

تازه فهمیدم خدایم این خداست

این خدای مهربان و آشناست

دوستی از من به من نزدیک تر

از رگ گردن به من نزدیک تر

چهارشنبه 15/10/1389 - 9:3
دانستنی های علمی

 

با افزایش بی‌رویه تعداد افرادی كه روی زمین زندگی می‌كنند (۶ میلیارد نفر در ۱۰۰ سال اخیر) هیچ فضای خالی برای توسعه دادن شهرها در روی زمین وجود ندارد، به خصوص در مناطق بسیار پرجمعیت و این دلیلی است كه معماران راه‌های زیادی را برای توسعه، به صورت هوایی اجرا می‌كنند. ما در مورد شهرهای هوایی صحبت نمی‌كنیم. فقط در مورد ساختمان‌هایی كه هر روز بلندتر و بلندتر می‌شوند صحبت می‌كنیم. در اینجا شما را با بلندترین ساختمان‌های جهان كه تعدادی از آنها ساخته شده و یا تا پایان این دهه به اتمام می‌رسند آشنا می‌كنیم.

 

برج مبارك الكبیر، این ساختمان كمی دور از محدوده زمان قرار دارد، به طوری كه محاسبه شده است كه ساخت آن بعد از سال ۲۰۱۰ به اتمام رسد. این ساختمان در حدود ۱۰۰۱ متر (معادل ۳۲۸۴ فوت) ارتفاع دارد و بلندترین ساختمان جهان است. برج مبارك الكبیر قسمتی از «مدینه الحریر» مجتمع بزرگی است كه در كویت تا ۲۵ سال آینده ساخته خواهد شد. این مجتمع شامل ساختمان این برج، یك فرودگاه جدید، مركز تفریحی و تجاری زیادی خواهد بود. با ۱۰۰۱ متر ارتفاع این برج تقریباً هم اندازه برجی است كه امروزه به نام تایپه ۱۰۱ وجود دارد تصویر كامل شده این پروژه كه بیش از یك كیلومتر ارتفاع دارد در این عكس نشان داده شده است. http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_3476855.jpg

شماره1 : Burj Dubai

برج دبی، بلندترین ساختمانی كه تا آخر این دهه روی زمین ساخته می‌شود. ساخت این پروژه از سال ۲۰۰۴ شروع شده و انتظار می‌رفت تا سال ۲۰۰۹ به پایان برسد اما این انتظار برای زمانی بود كه ارتفاع این برج ۸۱۸ متر (۲۶۸۴ فوت) تخمین زده شده بود (اگرچه برخی منابع از افزایش ارتفاع تا ۱۰۱۱ متر خبر داده‌اند) این برج در شهر دبی و توسط افراد معروفی چون اویینگ و مریل طراحی شده است. این برج بیش از ۱۶۰ طبقه دارد كه ۳۰۰۰۰ محل سكونت بین طبقات ۳۷ تا ۱۰۸ آن قرار گرفته‌اند. زمانی كه قیمت پیش فروش این آپارتمان‌ها اعلام شد، در كمتر از ۸ دقیقه به فروش رسیدند. همچنین تعداد زیادی هتل، مراكز خرید و مناطق تفریحی در این مكان ساخته شده است. یك پارك بسیار بزرگ اطراف برج را احاطه خواهد كرد و مبلغ سرمایه‌گذاری شده در برج دبی بیش از ۸ میلیارد دلار تخمین زده شده است.
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_5421340.jpg

 شماره 2 : Tower of Russia

برج روسیه كه قسمتی از پروژه شهر مسكو به حساب می‌آید قرار است كه در مركز مسكو تا سال‌های آتی ساخته شود و این برج شامل تمام فعالیت‌ها و كارهایی است كه می‌تواند در یك كلان شهر انجام شود. این پروژه كه نام «شهری داخل شهر دیگر» نامگذاری شده است شامل ساختمان‌های جالب خواهد بود كه در مكانی به مساحت بیش از یك كیلومترمربع و به ارتفاع ۶۴۸ متر (معادل ۱۲۹/۲ فوت) ساخته خواهد شد. ساخت این پروژه امسال شروع خواهد شد و تخمین زده می‌شود تا پایان سال ۲۰۱۰ با صرف هزینه ۵/۱ میلیارد دلار به اتمام رسد.

 
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_9451680.jpg
شماره3 : Incheon Tower

برج اینچون در مساحتی به اندازه ۱۵۰۰ acre و با هزینه‌ای در حدود ۱۱ میلیارد دلار شامل واحدهای مسكونی، دفتر كار و هتل در جنوب كره، ۲۰ مایل دورتر از سئول ساخته خواهد شد. این برج كه قرار است تا پایان سال ۲۰۱۰ میلادی به پایان رسد ۶۴۰ متر (معادل ۲۱۰۰ فوت) از بالا، سطح دریا ارتفاع خواهد داشت كه سومین ساختمان بلند جهان به حساب می‌آید.
 
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_342804.jpg

شماره4 :KVLY-TV

یكی دیگر از ساختمان‌های جهان كه قرار است تا سال ۲۰۱۰ ساخته شود KVLY-TV نام دارد و یك برج تلویزیونی است. این برج ۶۲۸ متر (معادل ۲۰۶۳ فوت) ارتفاع دارد. این برج قرار است توسط ایستگاه KVLY كانال ۱۱ مورد استفاده قرار گیرد كه این برج محدوده وسیعی (۳۰۰۰۰ مایل مربع) را در شمال داكوتای آمریكا پوشش می‌دهد. این برج در مدت ۳۱۳ روز توسط ۱۱ نفر در سال ۱۹۶۳ طراحی شده است كه این ارقام، ارقام شگفت‌انگیزی برای چنین پروژه‌ای است. تنها آنتن این برج ۹۰۰۰ پوند وزن دارد كه دسترسی به آن از طریق آسانسور و راه پله مقدور می‌باشد.

 
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_9270901.jpg

شماره5 :Chicago Spire

شیكاگو اسپایر توسط سانتیاگو كالاتراوا طراحی شد كه بلندترین ساختمان تا پایان ۲۰۱۰ است. این برج كه ۶۰۹ متر (معادل ۲۰۰۰ فوت) ارتفاع دارد از برج جدید آزادی و Sears Tower بلندتر است. این ساختمان به صورت مارپیچ در آسمان به دور خود پیچیده شده است. برج شیكاگو اسپایر در زمینی به مساحت ۲۸۰ مایل مربع، بین دریاچه میشیگان و رودخانه شیكاگو ساخته خواهد شد. ساخت این پروژه از این ماه شروع خواهد شد و در اواخر سال ۲۰۱۰ به پایان می‌رسد. ۲۰ طبقه اول این ساختمان توسط یك هتل خریداری شده است.

 
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_351786.jpg

شماره6 :The Port Tower


برج port ساختمانی است كه برای كراچی، پایتخت كشور پاكستان طراحی شده است. این برج ۵۹۳ متر (معادل ۱۹۴۷ فوت) ارتفاع خواهد داشت. بلندی این برج نشانه خاصی است و بیانگر سالی است كه پاكستان در سال ۱۹۴۷ استقلال ملی خود را بدست آورد. این برج قسمتی از كراچی خواهد بود كه در جزیره‌ای به شكل پرچم پاكستان ساخته خواهد شد، یك هلالی ماه و یك ستاره. در میان خانه‌های مسكونی یك هتل، یك مركز خرید و یك نمایشگاه مركزی ساخته خواهد شد. ساخت این پروژه و این برج هنوز آغاز نشده است اما می‌تواند تا آخر سال ۲۰۱۰ به پایان رسد.

 
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_7986851.jpg

شماره7 :Jakarta Tower

برج جاكارتا ساختمانی است كه در كامرون مركز جاكارتا، اندونزی با ارتفاع ۵۵۸ متر (معادل ۸۳۱/۱ فوت) تا بالای آنتنی كه بر بالای آن قرار دارد ساخته می‌شود. انتظار می‌رود ساخت این برج تا سال ۲۰۱۱- ۲۰۱۰ به اتمام رسد. این برج برای محقق ساختن اهداف زیادی از جمله هتل، برج تلویزیون و تلفن، مركز علمی و اكتشافی و مركز خرید ساخته خواهد شد.

 
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_6480545.jpg
شماره8 :CN Tower

برج معروف كانادا (CNTower) در شهر تورنتو كانادا در كنار رودخانه اونتاریو قرار دارد. ارتفاع این برج ۵۵۳ متر (معادل ۸۱۵/۱ فوت) است. این برج در سال ۱۹۷۶ بلندترین ساختمان جهان به حساب می‌آمد. برج CN برای ارتباطات مورد استفاده قرار می‌گرفت اما بیشتر به یك مركز توریستی تبدیل شده بود و سالانه بیش از ۲ میلیون بازدید كننده جهانی داشته است.
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_5463617.jpg
شماره9 :Freedom Tower

پس از حادثه غم‌انگیز ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱ هنگامی كه برج‌های جهانی ویران شد، نیویورك متعهد شد كه آنها را دوباره، حتی بلندتر بسازد. برج آزادی ساختمان كلیدی و اصلی آنها به عنوان مركز تجارت جهانی خواهد بود كه قرار است در لویر منهتن ساخته شود. ساخت این برج در بهار ۲۰۰۶ آغاز شد و انتظار می‌رود تا اوایل سال ۲۰۱۰- ۲۰۰۹ به اتمام رسد. ارتفاع این برج با آنتنی كه بر بالای آن نصب خواهد شد ۵۴۱ متر (معادل ۱۷۷۶ فوت) است. این ارتفاع برای اینكه این برج بلندترین برج دنیا تا پایان سال ۲۰۱۰ باشد كافی نیست اما از برج‌های قبلی بلندتر خواهد بود.
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_3901463.jpg
شماره10 :Taipei101

بسیار جالب و قابل توجه است كه تكنولوژی این روزها در حال پیشرفت است همانطور كه می‌دانید برج تایپه ۱۰۱ با ۵۰۹ متر (معادل ۱۶۷۰ فوت) ارتفاع كه در تایپه تایوان قرار دارد و ساخت آن در سال ۲۰۰۴ میلادی به اتمام رسید، بلندترین آسمان خراش جهان در ۳ سال اخیر محسوب می‌شد اما همین برج تا پایان سال ۲۰۱۰ در مكان آخر بلندترین برج‌های جهان قرار خواهد گرفت. گفتنی است، مبلغی معادل ۶/۱ میلیارد دلار برای ساخت این برج هزینه شده بود
.
http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_505235.jpg


http://marshal-modern.ir/Archive/2011/1/3/or_9420252.jpg

 

دوشنبه 13/10/1389 - 9:12
خاطرات و روز نوشت

حروف خ.م.ی.ن.ی در نام خمینی و خامنه ای مشترک است.فقط نام خامنه ای یک آه بیشتر دارد که از دست خواص بی بصیرت میکشد!

شنبه 11/10/1389 - 10:31
تاریخ
پیوستن نیروهای ایرانی به مختار چندان دامنه دار بود که وقتی سفیری از شام برای مذاکره با ابراهیم بن مالک اشتر وارد اردوی سپاه مختار شد، از زمانی که از دروازه اردو گذشت تا وقتی که با خودِ ابراهیم مذاکره کرد، یک کلمه عربی نشنید.

 در میان قیام هایی که پس از شهادت امام حسین(علیه السّلام) در سرزمین های ایرانی انجام گرفت، نیرومندتر و اثرگذارتر از همه، جنبشی بود که با رهبری مختار در کوفه آغاز شد. مختار، یکی از جوانان خاندان ثقفی بود که از ابتدای درگیری میان خاندان اموی و هاشمی، طرف شاخه هاشمی قریش را گرفته بودند و در میان نزدیکان امام اول و دوم شیعیان بودند. عمویش، سعد بن مسعود ثقفی، عامل حضرت علی(علیه السّلام) و امام حسن(علیه السّلام) در مداین بود و به‌دلیل حسن سلوک و رفتار نیکویش با مردم محلی شهرت داشت. خودِ مختار، در آن زمان که امام حسین(علیه السّلام) قیام کرد و مسلم بن عقیل را برای بیعت گرفتن از مردم کوفه به این شهر فرستاد، به یاری او برخاست و از نزدیکان مسلم بود. زمانی که والی کوفه مسلم بن عقیل را به قتل رساند، مختار را نیز دستگیر و زندانی کرد.
ابن زیاد، با عصا چنان مختار را کتک زد که یکی از چشمانش نابینا شد. با این وجود، با وساطت شوهر خواهرش عبدالله بن عمر خطاب از بند رست و آزاد شد. مختار پس از آزاد شدن، به عبدالله بن زبیر پیوست و برای مدتی از او در برابر امویان طرفداری کرد. اما خیلی زود از او برید و شروع کرد به دعوت کردن به اسم محمد بن حنیفه، که در این زمان در مدینه ساکن بود. مختار به کوفه رفت و به جنبشی پیوست که هم پیمانان قدیمی امام حسین(علیه السّلام) سردمدارانش بودند. این هم پیمانان، همان کسانی بودند که پس از بگیر و ببندهای ابن زیاد، سکوت کرده و از یاری به امام خودداری کرده بودند، و حالا، پس از واقعه کربلا از کردار خود پشیمان شده و توبه کرده بودند. از این‌رو نیز حرکت ایشان قیام توابین نامیده می‌شد. رهبر ایشان، سلیمان بن صُرَد بود که رئیس شیعیان کوفه به شمار می‌رفت. والی اموی کوفه، وقتی از دامنه دار شدنِ این قیام خبردار شد، سلیمان را زندانی کرد. اما سلیمان از زندان به دوستش رفاعة بن شداد نامه نگاشت و او با یاری مختار ثقفی و ابراهیم بن مالک اشتر – فرزند سپهسالار حضرت علی(علیه السّلام)، در کوفه شورش کردند و سلیمان را از زندان رهاندند. مختار در این هنگام به‌عنوان رهبر قیام کوفه اسم و رسمی یافته بود و رهبر قیام دانسته می‌شد.
مختار هم سرداری دلاور بود و هم سازمان دهنده‌ای لایق. او به سرعت از میان ایرانیانِ کوفه که جمعیتی بسیار داشتند و موالی نامیده می‌شدند، یارگیری کرد. موالی، در اصل به معنای هم پیمان بود، اما در این معنی خاص، به بردگانی اطلاق می‌شد که آزاد شده بودند و پس از آن به قبیله ارباب سابق خود منسوب می‌شدند. موالی در این هنگام نوعی شهروند درجه دوم و نیمه برده محسوب می‌شدند و قوانینی سخت محدود‌کننده بر ضدشان وجود داشت. با توجه به این که بیشتر این موالی فرزندانِ سربازانِ ارتش ساسانی یا اسیرانی بودند که در زمان هجوم اعراب از شهرهای ایرانی به بردگی گرفته شده بودند، از موقعیت خویش ناراضی بودند و گذشته از انگیزه پررنگ دینی، به دلایل اجتماعی نیز برای پیوستن به قیامی از این دست آمادگی داشتند.مختار با بسیج ایرانیان موفق شد در قلب سرزمین های خلافت اموی، نیرویی بزرگ و مقتدر را بر ضد امویان بسیج کند. او علاوه بر کوفه، شهرهای موصل و بصره را نیز فتح کرد، و بخش مهمی از سرزمین اَراک (همان که معربش عراق است و در پهلوی قلب و سرزمین میانی معنا می‌دهد) را فتح کرد. او تعقیب و سیاست قاتلان امام حسین(علیه السّلام) و هواداران حکومت اموی را آغاز کرد و شمر ذی الجوشن و عمرو بن سعد بن ابی وقاص- پسر سپهسالار اعراب در جنگ قادسیه- را دستگیر کرد و به قتل رساند. سرهای ایشان به علامت هواداری و تابعیت، به مدینه و نزد محمد حنیفه ارسال شدند. با این وجود محمد حنیفه از تأیید رسمی قیام ایشان خودداری کرد.
اندکی بعد، عبدالله بن زبیر که از سوی دیگر در برابر امویان علم طغیان برافراشته بود، مدینه را فتح کرد و از آنجا که محمد حنیفه با وی بیعت نمی‌کرد، او را در خانه اش بازداشت کرد و حتی قصد آتش زدن خانه اش را داشت. اما مختار چهارصد تن از مریدان خود را به مدینه فرستاد و ایشان وی را از خطر رهاندند. مریدان و هواداران مختار را در عراق خشبیه می‌نامیدند، از این‌رو که گرزهایی چوبی سلاح اصلی شان را تشکیل می‌داد.پیوستن نیروهای ایرانی به مختار چندان دامنه دار بود که وقتی سفیری از شام برای مذاکره با ابراهیم بن مالک اشتر وارد اردوی سپاه مختار شد، از زمانی که از دروازه اردو گذشت تا وقتی که با خودِ ابراهیم مذاکره کرد، یک کلمه عربی نشنید. به همین دلیل هم به تدریج گروه‌های عربی که هوادار وی بودند و به سنت جاهلی اشرافیت اعراب باور داشتند، به تدریج از گرد او پراکنده شدند. با این وجود کار مختار تا مدتی بعد پیش رفت. در نخستین روز از محرم سال 67 هجری، مختار و ابراهیم به همراه دوازده هزار تن از پیروانشان در کرانه رود خازَر در نزدیکی موصل، در نبردی بزرگ بر ابن زیاد و حصین بن نمیر که از بزرگترین دشمنان خاندان علوی بودند پیروز شدند، و ابن زیاد را به قتل رساندند.
پس از این نبرد، شکاف های درونی جبهه مختار به تدریج رخ نمود و وقتی مختار همراهی ابراهیم را از دست داد، به تدریج بختی واژگونه یافت. غم انگیز آن که عامل از میان بردن مختار، دشمنان اصلی اش یعنی امویان نبودند، که اعضای خاندان زبیر - هم پیمانان سابقش- به شمار می‌رفتند. مصعب بن زبیر، که سردارِ بزرگِ عبدالله بن زبیر بود و از خلافت برادرش هواداری می‌کرد، به کوفه تاخت و در شرایطی که توانسته بود در میان پیروان مختار تفرقه ایجاد کند، ایشان را در نبردی سهمگین در هم شکست. مختار و ایرانیانِ هوادارش، به ارگ کوفه عقب نشستند و در آنجا چندان مقاومت کردند که مختار در جنگ کشته شد. آنگاه، هفت هزار از ایرانیانِ محاصره شده و خانواده مختار با این شرط که به جانشان تعرض نشود، تسلیم شدند. مصعب به ایشان امان نامه داد، اما به محض آن که به آنها دست یافت، دستور داد هفت هزار ایرانی را به قتل برسانند، و زنِ مختار – اسماء بنت نعمان- را هم که حاضر نشد شوهرش را در برابر مردم لعن کند، گردن زد. به این ترتیب قیام مختار پس از دو سال فرو مرد. هرچند کامیابی چشمگیر آن در این مدت و انتقامی که از قاتلان خاندان امام حسین‌(علیه السّلام) گرفت، دیباچه‌ای شد برای قیام های دیگر، که در نهایت به سرنگونی نظام اموی انجامید.

شنبه 11/10/1389 - 10:30
آلبوم تصاویر
 

تصویری دیدنی که به عکس سال مشهور شد!!

شنبه 11/10/1389 - 10:26
آلبوم تصاویر
 
                     

 

 

شنبه 11/10/1389 - 10:25
داستان و حکایت

من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو.

مادربزرگم می‌گوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند،‌مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند.

برای همین هم، مدتی ست دارم فکر می‌کنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم؛ یعنی، راستش، چطور بگویم؟‌

دلم می‌خواهد تمام تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو، به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم... یا... نمی‌دانم... کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد.

خب راست می‌گویم دیگر . نه؟

پدرم می‌گوید :‌ قلب، مهمان خانه نیست که آدم‌ها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه‌ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد...

قلب، راستش نمی‌دانم چیست، اما این را می‌دانم که فقط جای آدم‌های خیلی خیلی خوب است ـ برای همیشه ...

خب... بعد از مدت‌ها که فکر کردم، تصمیم گرفتم قلبم را بدهم به مادرم، تمام قلبم را تمام تمامش را بدهم به مادرم، و این کار را هم کردم..

اما...

اما وقتی به قلبم نگاه کردم، دیدم، با این که مادر خوبم توی قلبم جا گرفته، خیلی هم راحت است، باز هم نصف قلبم خالی مانده...

خب معلوم است. من از اول هم باید عقلم می‌رسید و قلبم را به هر دوتاشان می‌دادم؛ به پدرم و مادرم. پس، همین کار را کردم.

بعدش می‌دانید چطور شد؟ بله، درست است. نگاه کردم و دیدم که بازهم ، توی قلبم، مقداری جای خالی مانده...

فورا تصمیم گرفتم آن گوشه‌ی خالی قلبم را بدهم به چند نفر؛ چند نفر که خیلی دوستشان داشتم؛ و این کار را هم کردم:

برادر بزرگم، خواهر کوچکم، پدر بزرگم، مادر بزرگم، یک دایی مهربان و یک عموی خوش اخلاقم را هم توی قلبم جا دادم...

فکر کردم حالا دیگر توی قلبم حسابی شلوغ شده... این همه آدم، توی قلب به این کوچکی، مگر می‌شود؟

اما وقتی نگاه کردم،‌ خدا جان! می‌دانید چی دیدم؟

دیدم که همه این آدم‌ها، درست توی نصف قلبم جا گرفته‌اند؛ درست نصف ـ با اینکه خیلی راحت هم ولو شده بودند و می‌گفتند و می‌خندیدند. و هیچ گله‌یی هم از تنگی جا نداشتند....

من وقتی دیدم همه‌ی آدم‌های خوب را دارم توی قلبم جا می‌دهم، سعی کردم این عموی پدرم را هم ببرم توی قلبم و یک گوشه بهش جا بدهم... اما... جا نگرفت... هرچی کردم جا نگرفت... دلم هم سوخت... اما چکار کنم؟ جا نگرفت دیگر. تقصیر من که نیست حتما تقصیر خودش است !!!

یعنی، راستش، هر وقت که خودش هم، با زحمت و فشار، جا می‌گرفت، صندوق بزرگ پول‌هایش بیرون می‌ماند و او، دَوان دَوان از قلبم می‌آمد بیرون تا صندوق را بردارد...


سخن روز :  دوست داشتن بهترین شکل مالکیت و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .

شنبه 11/10/1389 - 9:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته