• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1058
تعداد نظرات : 2080
زمان آخرین مطلب : 3816روز قبل
مهدویت

 

 

یاغیاث المستغیثین

 

آجرک الله یا صاحب الزمان (عج)

 

 

 

یااباصالح المهدی"عج" ادرکنی

 

یك اسب، یك سوار، نقشی از انتظار

یك مرد می رسد آیا از این غبار؟

دل های داغمان مثل كویر درد

ای سبز پرتپش بر زخممان ببار

می آید این سحر، گل پینه ای به دست

یعنی كه می رسد در كوچه ها بهار

چشمان انتظار بر راه مانده است

شاید رسد سحر آن سبز، آن سوار

سمكوب خسته ای در كوچه می دود

یك اسب، یك سوار، پایان انتظار

 "  شیما تقیان پور "

[تصویر: all444xw5.gif]

جمعه 18/1/1391 - 17:38
تبریک و تسلیت

 

اول خدا

 

fa

 

 

از گریه ی عرش آسمان دریا شد

یک قطره چکید و مثل عاشورا شد

با شال عزا مرد غریبی می گفت

ایام عزای مادرم زهرا "س" شد

 

" ؟ "

 

پنج شنبه 17/1/1391 - 16:49
داستان و حکایت

 

اول خدا

 

 

 

 

 

دانشجویی به استادش گفت:

 

استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم .

 تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

 

 استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟

 

 دانشجو پاسخ داد:

 نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.

 

 استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت:

 

"  تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید"

 

سه شنبه 15/1/1391 - 12:16
مهدویت

 

یاغیاث المستغیثین

 

 

 

یا ابا صالح المهدی "عج " ادرکنی

 

امسال بی طلوع تو آقا غروب بود

خورشید به نگاه تو دریا،غروب بود

ای انعکاس نور خدا در ضمیر ما

بی نور تو حقیقت دنیا غروب بود

شام سیاه و صبح که فرقی نمی کند

بی تو طلوع صبح فقط با غروب بود

آقا نیامدی دل ما بی نگاه تو

در ظلمت همیشگی و تا غروب بود

رفتیم هر طرف پی تو صاحب الزمان!

اما جواب هر دم و هر جا غروب بود

چشمی به هم زدیم و گذشت این دو روز سال

سهم دو چشم منتظر ما غروب بود

یک سال بی ظهور شما رفت بی شما!

بی یادتان نتیجه غم ها غروب بود...
" سجاد صفری "
[تصویر: all444xw5.gif] 
جمعه 11/1/1391 - 13:43
تبریک و تسلیت

 

اول خدا

 

 

 

 

 

 

این روزها
                    تولد من و بهار است


 

 

                                            با هم 
 
          نمی‏دانم

 


          شادِ نو شدن سال باشم


                                 یا


                              غمگینِ كهنه شدن خودم

 

                                                            تولد بهار مبارك.

 

سه شنبه 1/1/1391 - 12:21
محبت و عاطفه

 

اول خدا

 

دوست، تقدیر گریزناپذیر ما نیست. برادر خواهر پسر خاله و دختر عمو نیست که آش کشک خاله باشد

دوستی انتخاب است. انتخابی دو طرفه که حد و مرز و نوع آن به وسیله همان دو نفری که این انتخاب را کرده اند تعریف می شود.

با دوستانمان می توانیم از همه چیز حرف بزنیم و مهم تر آنکه می توانیم از هیچ چیز حرف نزنیم و سکوت کنیم. با دوستانمان می توانیم درد دل کنیم و مهم تر آنکه می شود درد دل هم نکرد و بدانیم که می داند. از دوستانمان می توانیم پول قرض بگیریم و اگر مدتی بعد او پول خواست و نداشتیم با خیال راحت بگوییم نداریم. و اگر مدتی بعدتر دوباره پول احتیاج داشتیم و او داشت دوباره قرض بگیریم.

با دوستانمان می توانیم بگوییم: امشب بیا خونه ما دلم گرفته. و اگر شبی دیگر زنگ زد و خواست به خانه مان بیاید و حوصله نداشتیم بگوییم : امشب نیا حوصله ندارم.

با دوستانمان می توانیم بخندیم، می توانیم گریه کنیم، می توانیم رستوران برویم و غذا بخوریم، می توانیم بی غذا بمانیم و گرسنگی بکشیم، می توانیم شادی کنیم، می توانیم غمگین شویم، می توانیم دعوا کنیم.

می توانیم در عروسی خواهر و برادرش لباس های خوبمان را بپوشیم و فکر کنیم عروسی خواهر و برادر خودمان است و اگر عزیزی از عزیزان دوستانمان مرد لباس سیاه بپوشیم و خودمان را صاحب عزا بدانیم.

با دوستانمان میتوانیم قدم بزنیم می توانیم نصف شب زنگ بزنیم و بگوییم : پاشو بیا اینجا و اگر دوستمان پرسید چی شده؟ بگوییم :حرف نزن فقط بیا. و وقتی دوستمان بی هیچ حرفی آمد خیالمان راحت باشد که در این دنیا تنها نیستیم.

با دوستانمان می توانیم حرف نزنیم کاری نکنیم جایی نرویم و فقط از اینکه هستند خوشحال و خوشبخت باشیم.

سه شنبه 23/12/1390 - 21:33
مهدویت

 

لااله الا الله الملک الحق المبین

  

 

یا اباصالح "عج " مددی مولا

 

ای شب مهتاب در سودای روی ماه تو
آفتاب از روضه خوانان زیارتگاه تو

ای درنگ هفته ها وماه ها و سالها
بازی تدبیر یک دم عطسه کوتاه تو

گریه می خواهد دلم ، یک خنده مهمان کن مرا
تا ببارد از شب آیینه ، ابر آه تو

خواب خوبی دیدم ودر خویش زندانی شدم
خواب دیدم تا ابد افتاده ام در چاه تو

ما رگ وخونیم ترتیب ملاقاتی بده
بین خط های موازی راه من با راه تو

با چه نام درخوری این بار نجوایت کنم؟
ای تمام اسم های خوب ، خاطر خواه تو

مختصات خال پایین لبت را از برم
نقطه را فهمیده ام از بای بسم الله تو


( محمد جواد آسمان )

 

[تصویر: all444xw5.gif]  

 

پنج شنبه 27/11/1390 - 21:54
تبریک و تسلیت

 

یا غیاث المستغیثین

 

 

 

 

 

 

 حق چو دید آن نور مطلق در حضور

آفرید از نور او صد بحر نور


آفرینش را جز او مقصود نیست


پاک دامن تر زاو موجود نیست

 

 

 

 

ای چراغ دانشت گیتی فروز


تا قیامت پیشتاز علم روز


آفرینش را کتاب ناطقی


اهل بینش را امامِ صادقی

 

 

 

 

 

شادی و شعف به جای غم می آید

رحمت عوض ظلم وستم می آید

ایکاش بگویند دراین عیدبزرگ

دارد پسرفاطمه هم می آید

سیدمجتبی شجاعی

 

جمعه 21/11/1390 - 17:45
مهدویت

 

لااله الا الله الملک الحق المبین

 

 

 

 

 

یا ابا صالح المهدی "عج " ادرکنی

 

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

فضای این دل دیوانه، گرفته بوی گل نرگس

دلم نشسته چو پروانه، در آرزوی گل نرگس

سزد ز غصه بمیرم من، ز درد و غربت و تنهایی

همیشه ذکر فرج دارم، ولی چرا تو نمی آیی؟

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

منم که زشت و سیه چهره، تو در نهایت زیبایی

منم فقیر ِ فقیرانم ، تو در نهایت دارایی

چه می شود بشود روزی، سراغ خیمه ی سبزِ تو

که روزیم بشود روزی، طعام ِ خیمه ی  سبز ِ تو

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)

دوباره پای گنهکارم، به بزم عشق تو واگشته

سرم به زیر و شکسته دل، دو دیده پر ز حیا گشته

ز قطره قطره ی اشک ِ من، ببین که بوی تو می آید

دو دست خسته و لرزانم، به سمت و سوی تو می آید

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح(عج)

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح(عج)

زبان گرفته دلم امشب ،ز غصه های دل زارم

دلم گرفته و قلبی پر،ز خاطرات خوشم دارم

تو بدترین گناهان را،به عمر کوته من دیدی

به بهترین محبت ها،مرا همیشه تو سنجیدی

تو لقمه لقمه به دست خود،به بنده نان و نمک دادی

به قوت نمک و نانت ،گنه نموده ام و شادی

خدا خدای گنه کاران،گدا گدای سیه چهره

ببین که پادشه خوبان،نشسته دور همین سفره

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح (عج)

نسیم خوش نفس و پاکی،گرفته حال و هوایم را

ز خاطرم نرود حال و ،هوای جبهه و یا زهرا

دوباره میکده را بستند،به پشت در زده ام زانو

به درد هجر پرستوها،به جز جنون نبود دارو

شلمچه رفتم و حالا در،میان شهر گنه هستم

دو کوهه بودم و غرق تو،ولی دوباره چنین پستم

امان که دست و دلم گردد،دوباره مجرم و آلوده

خدا کند که گل نرگس،دهد به من دل آسوده

همیشه چشم امید من،به دست مادر تو زهراست

گمان کنم که به روز حشر،شفیع نوکر تو زهراست

اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح (عج)

تو را قسم به کبودی ها،به صورتی که بود حاکی

تو را به مقنعه خونی،به چادری که شده خاکی

تو را به قاری قرآنی،که روی نیزه فغان دارد

تو را به روزه پیشانی،که سنگ کوفه نشان دارد

مدد نما و عنایت کن،به خاطر دو لب عطشان

حفاظتم بنما دیگر،زجرم و معصیت و عصیان

حدیث نوکریم این است،که ذکر روز و شب زهراست

یکی دمشق و یکی دیگر،محرم و شب عاشوراست

"  ؟  "

 

پنج شنبه 13/11/1390 - 16:51
تبریک و تسلیت

 

 

اول خدا

 

 

آقا ردای سبز امامت مبارکت

پوشیدن لباس خلافت مبارکت

ای آخرین ذخیره ی زهرایی حسین ع

آغاز روزگار امامت مبارکت

 

چهارشنبه 12/11/1390 - 21:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته