• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5028
تعداد نظرات : 1664
زمان آخرین مطلب : 3948روز قبل
دنیای گیاهان و حیوانات
[تصویر: j7vuxc.gif] 
[تصویر: 24ctvsj.gif]
[تصویر: 214qukm.gif]
Flw[تصویر: 2mqtct4.gif]
چهارشنبه 13/9/1387 - 9:25
خاطرات و روز نوشت
 

 
 
 تصاویری شاید عجیب اما واقعی

برخی از این تصاویر از نظر بیننده عجیب و غریب هستند اما در واقعی بودن آنها نباید شك كرد. چه بسا ، هنگام ناچاری انسان ها ناگزیر به ابتكار می شوند و در پاره ای اوقات نیز فرصت شناسی عكاس تصاویر ماندنی را ثبت می كند. در این گزارش نگاهی داریم به سوژه های عجیب اما واقعی از خودروها.


این جگوار 420 مدل 1960 در
استون ایج بریتانیا دارای موتوری به قدرت 265 اسب بخار + یك سگ است!



كی گفته كه باربرهای اسباب
كشی آدم های اهل مطالعه نیستند ، دستكم در شهر گان بلژیك آنها خیلی هم كتاب
خوان هستند!



اگه آدم عاشق اتومبیل
بوگاتی عتیقه باشه و پول خریدنش را نداشته باشه ، می تونه مثل این عاشق
بوگاتی ، مدل شنی آن را در حیاط خانه اش در « لوتوكه پاری پلاژ» فرانسه
بسازه و كلی از دیدنش كیف كنه!



اینهم از یك سیتروئن 2 اسب
ودر واقع یك اسب از ژیان كمتر كه مانند عقاب در آسمان «سن هیلر دو تووه» در
ناحیه ایزر فرانسه پرواز می كند!



در كشور هلند نرخ سرقت
اتومبیل قابل ملاحظه است بنابراین مالك این پژو در شهر ماركن هلند هر
تدبیری را برای مقابله با سارقان به كار بسته است!



در برخی از اتومبیل ها
دنده یك درست بغل دنده عقب است و این طوری موجب گرفتاری راننده ناشی این
اتومبیل در خیابان اینسلی اشتراسه شهر برن در سوئیس می شود!



آخ اگر یك مامور جدی و
وظیفه شناس پیدا بشه و این اتومبیل پلیس كه در محل ویژه معلولان در شهر
تولوز فرانسه پارك كرده را جریمه كنه نه تنها دل من بلكه دل تمام راننده
های مقرراتی اما زخم خورده خنك می شود!




اینهم از سرویس مدرسه برای
كودكان دلبندتان در محله پهار گنج شهر دهلی نو در هند. در عوض فكر نمی كنم
هزینه اش مانند سایر سرویس های مدرسه اشك والدین را در آورد!



هر كسی یك جور اتومبیل
خانوادگی دارد از جمله این یكی كه تراكتور را به عنوان یك اتومبیل مطمئن
خانوادگی انتخاب كرده و پس از پارك كردن آن در پاركینگ یك سوپر ماركت بزرگ
شهر مورت اِ موزل فرانسه پی خرید هفتگی اش رفته است


__________________
چهارشنبه 13/9/1387 - 9:20
هوا و فضا

آذرخش یا رعد و برق یا آتشه نوعی تخلیه الکتریکی است که در اثر الکتریسته ساکن بین دو ابر و یا ابر و زمین ایجاد می‌شود. در اثر برخورد ذرات آب یک جبهه هوای گرم به ذرات یخ یک جبهه هوای سرد، الکتریسیته ساکن بوجود می‌آید که نسبت به زمین دارای بار الکتریکی منفی بوده و در صورتی که فاصله منبع جریان الکتریکی نسبتاً ‌نزدیک به سطح زمین باشد، آذرخش بروز می‌کند. در رعد و برقهای شدید معمولاً بیشترین تخلیه الکتریکی صورت می‌گیرد. دما در محل اصابت رعد فوق العاده بالا میرود (حدود ۲۸٬۰۰۰ درجه کلوین که حدود ۵ برابر دمای سطح خورشید است) در هنگام آذرخش معمولاً مقداری از نیتروژن هوا به ترکیبات نیتریدی محلول در آب تبدیل می‌شود. رعد و برقی که بین ابر و زمین است معمولاً از ابر به زمین میزند (رعد منفی) ولی در برخی موارد نادر هم رعد از زمین به ابر میزند (رعد مثبت). در این حالت (رعد مثبت) زمین دارای بار منفی است و ابر دارای بار مثبت.






















__________________
چهارشنبه 13/9/1387 - 9:12
سينمای ایران و جهان

پولاد كیمیایی/ در سایه تیز هوشی پدر
تیزهوشی مسعود كیمیایی جزء ویژگی‌های منحصر به فرد اوست كه در كنار دیگر وپژگی‌های این كارگردان جلوه گری بیشتری دارد. پیش بینی او از شرایط روز جامعه و رفلكس زودهنگامش نسبت به اتفاقاتی كه در آینده رقم خواهد خورد نشانه ایی از همین تیز هوشی است كه جلوه بارزآن ساخت فیلم «سفر سنگ» بود. او در دوره ایی دیگر از زندگی كاریش باز هم وجهی دیگر از این تیز هوشی اش را آشكار كرد و پیش از آنكه جامعه به باوری دوباره از جوانان برسد، كیمایی چهره تازه ای از قهرمان جدیدش رو كرد. قهرمانانی كه دیگر آدم‌های میانسال دهه‌های گذشته نبودند. او سال 74 ، یعنی دو سال قبل از واقعه دوم خرداد و ایجاد موج جوانگرایی در جامعه شمایل قهرمانش را تغییر داد و جوانانی از نسل آن دروه قهرمانان فیلم‌های «ضیافت» و «سلطان» شدند وبی شك ورود این نسل تازه در فیلم‌های كیمیایی زمینه ایی بود برای آنكه در سال‌های بعد او «پولاد» ش را كه در آن سال‌ها نوجوانی 16، 17 ساله بود به قهرمان اول فیلم‌هایش بدل كند. كیمایی آرام آرام قهرمان آینده اش را وارد دنیای فیلم‌هایش داد و او را خیلی بطئی از حاشیه به متن آورد. حضور كوتاه او در فیلم ناموفق «تجارت» بعد‌ها با قرار گرفتن در كنار قهرمانانی چون «سلطان» و «امیرعلی» به تدریج تصویر قهرمان آینده كیمیایی را شكل داد. این روند منطقی كه كیمیایی پدر برای پولاد درنظر گرفته بود در «سربازهای جمعه» به نقطه ماقبل آخر رسید، یعنی همان جایی كه پس از آن می‌بایست او برگ برنده ایی كه سال‌ها روی آن كار كرده بود را رو می‌كرد. همان گمشده ایی كه كیمایی پس از بهروز وثوقی در به در در پی یافتنش بود، هرچند در برهه ای با حضورعرب نیا و فروتن گفته شد كه او آن حلقه مفقوده را یافته، اما همكاری او با اولی دوام چندانی نیافت و دومی‌نیز در دو همكاری آخرش با كیمیایی مجالی برای ارائه خود پیدا نكرده بود و همین موجب شد تا همگان در انتظار قهرمان جدید كیمیایی باشند و «حكم» پایان این انتظار بود. پولاد در هیبت آدمكشی حرفه ای آنچنان در قالب نقش نشسته بود كه توانست در برابر درخشش بازیگرانی مثل عزت اله انتظامی‌، لیلا حاتمی ‌ وخسرو شكیبایی درخشش دیگری داشته باشد. گویی در جایی كه همگان به تحسین پولاد در اجرای این نقش پرداختند. كیمایی نفسی راحت از اعماق وجود كشید. سرمایه گذاری او نتیجه داده او حالا از بابت داشتن قهرمانی با ویژگی‌های مورد نظرش خیالش راحت شد و بر همین اساس است كه با خیالی آسوده نقش جوان اول «رییس» را به می‌سپارد و اعلام می‌كند كه در صورت ساخت «شریك» این پولاد است كه نقش اول فیلمش را ایفا می‌كند. او حالا به پاس تیز هوشی كیمیایی بزرگ تبدیل به بازیگری شده با امضای مستقل ازپدر، كه تداوم آن فقط با انتخاب‌های صحیح حاصل می‌شود. تا به این جا مخاطبان چهره او را در آثار دیگری چون «صحنه جرم ورود ممنوع» و مجموعه «مرگ تدریجی یك رویا» كه پدرش كارگردان آن‌ها نبوده دیده است. ایفای نقش آراس مشرقی در مجموعه جیرانی او را به چهره ای شناخته شده در نزد عامه مخاطبان تبدیل كرده است. بی شك دست پیدا كردن به مخاطب عام از طریق رسانه تلویزیون هدفی است كه پولاد آن مد نظر خود قرار داده و شاید در پی اتخاذ این سیاست است كه بازی در مجموعه مناسبتی «خونمردگی» را می‌پذیرد. مجموعه ای كه بی شك به خاطر پخش شبانه اش مخاطبان زیادی را جذب خود خواهد كرد.
لیلا حاتمی/ خارج از سایه پدر
هیچگاه زیر سایه پدر قرار نداشت و زمانی اولین حضور حرفه ایی اش را در سینما تجربه كرد كه علی حاتمی‌روزهای آخر زندگی اش را در بستر بیماری طی می‌كرد ودرست در نیمه‌های تولید «لیلا» بود كه پدرش ازدنیا رفت. البته او پیش از آن تجربه‌های كوتاهی با علی حاتمی ‌داشت كه شاخص ترین آن نقشی بود كه در دلشدگان ایفا كرد.  اما «لیلا» آ غازی بود برای دوران حرفه ای لیلا حاتمی. شروعی رویایی، با یك شاه نقش كه او از آن نهایت استفاده را برد و توانست موقعیتش را به عنوان یك بازیگر حرفه ایی در سینما تثبیت كند. چهره آرام و لحن صدای او موجب شد تا نقش‌های از جنس «لیلا» در ادامه به او پیشنهاد شود، اما او در میان انبوه پیشنهادهایش بازی در نقش «شیدا» را پذیرفت. اما حاتمی‌در ادامه راه در تلاش بود تا شمایلی كه از او در اذهان نقش بسته را بشكند و بر همین اساس بود كه نقش زنی خیابانی را در فیلم «آب و آتش» جیرانی پذیرفت و با اجرای صحیح این نقش توانست از قالب همیشگی خود خارج شود. این فیلم اگر برای سازنده اش و یا پرویز پرستویی امتیازی نداشت، اما برای حاتمی‌یك اتفاق تازه بود كه برایش تندیس پنجمین جشن سینمای ایران را هم به ارمغان آورد. ایفای نقش مادر پسر بچه‌ای ده، دوازده ساله در فیلم «مربای شیرین» مرضیه برومند تلاش دیگری بود از او تا بار دیگر خود را در نقشی تازه محك بزند. او در حالی بازی در این نقش را پذیرفت كه كمتر بازیگر همسن و سال او حاضر می‌شد در آن شرایط نقش یك مادر را ایفا كند. «سالاد فصل»و «حكم» دیگر نقش‌های متفاوت كارنامه لیلا حاتمی‌ هستند كه او به مانند اكثر كارهایش به درستی از ایفای آن‌ها بر آمد. او طی سال‌ها فعالیت خود در عرصه بازیگری تجربیات دیگری چون «شاعر زباله‌ها»، «سیمای زنی در دوردست»، «ارتفاع پست»، «ایستگاه متروك» و... دارد، فیلم‌هایی كه هرچند شمای آشنای لیلا حاتمی‌را در ذهن مخاطب ترسیم می‌كرد، اما در اكثر این آثار حاتمی‌با دریافت درست از نقش‌ها توانست وجه ای تازه به كاراكترهایش جلوه گر كند. او اخیرا تجربه‌ای نو در فیلم «بی پولی» داشته كه باید تا جشنواره فجر در انتظار ماحصل كار او بنشینیم.
گلشیفته و شقایق ‌فراهانی / خواهران غریب
خواهران فراهانی، صرفنظر از مقوله كوچكتر بزرگتری، در بازیگری هم مسیرهای متفاوتی را پیموده‌اند. شقایق، در تئاتر بازیگر نسبتا خوبی نشان داده، مثلا در نمایشی كه به كارگردانی پدرش بهزاد فراهانی و برداشتی آزاد از داش آكل صادق هدایت بود، بازی خوبی از خود به نمایش گذاشت. در سینما هم، در فیلمی‌ چون «چتری برای دو نفر» بازی متفاوت و پیچیده‌ای را از او شاهد بودیم، اما به هر حال، «طوطیا» یا «عشق كافی نیست» و امثال آنها چندان اعتباری برای بازیگرش به ارمغان نمی‌آورند.
اما حقیقت این است كه سینما سنگ محك دیگری برای گلشیفته بوده است. از اولین فیلم عمرش، درخت گلابی، به راحتی می‌شد بارقه‌های استعداد را در بازی عجیب اما ملموس و طبیعی‌اش دید. اما به رغم همه واكنش‌های مثبت، هنوز می‌شد نگران بود. نگران استعداد كودك و نوجوانی كه ظهور می‌كند اما با بلوغ و بزرگسالی دیگر نشانی از آن باقی نمی‌ماند. اما گلشیفته متفاوت بود. پس از چند سال غیبت شاهد بازگشت دوباره او بودیم. دوره‌ای كه «بوتیك» سرآغاز موفق آن محسوب می‌شد. طبیعی بود كه سینمای ایران قدم این چهره مستعد و جدید را مبارك بشمارد و از آن به بعد سیل پیشنهادها بود كه به سوی او سرازیر می‌شد. تقریباً هر فیلم یا سریالی كه دختری جوان را محور قرار داده بود او را می‌خواست. اما از بین همه آنها، «میم مثل مادر»، «اشك سرما» و «سنتوری» آثار مهم‌تری هستند. «م مثل مادر» قرار است اثری باشد در ستایش جایگاه مادر، اما اینكه هست یا نیست ربطی به تلاش مستقل گلشیفته برای ترسیم پرتره درد كشیده مادر ایرانی ندارد. او امضای خود را پای اثر می‌گذارد. یا در «اشك سرما»، او دختری‌ست ساده، چوپانی در میان برف و كوه و توطئه و مرگ كه لطافت و معصومیتش قربانی خشونت بی‌رحم جنگ می‌شود. «سنتوری» هم جلوه متفاوتی‌ست از چهره تیپیكال دختر شهری متوسط كه در ضمن همسر یك هنرمند هم هست. «تفاوت جنس بازی او در دوران عاشقی و بعد آن دعواهای وحشتناك خیره‌كننده است. گویی بازیگر مورد علاقه ما، فیلم به فیلم، همزمان با بالا رفتن سن، پخته‌تر شده و غریزه شگفت‌انگیزش را با تجربه و تكنیك آمیخته است. حالا هم، با دی‌كاپریو و راسل كرو همبازی شده و اسطوره‌ای چون ریدلی اسكات هدایش كرده كه اگر تداوم داشته باشد و بتواند با تسلط بر آن زبان و فرهنگ، خود را با شرایط سینمای فوق حرفه‌ای‌هالیوود وفق دهد قطعا شایسته اسكار خواهد بود. بالاخره كمتر از شهره آغداشلو كه نیست، هست؟
میلكا و مهراوه شریفی‌نیا / خواهران قریب
* حكایت مهراوه و ملیكا مثل شقایق و گلشیفته است. البته مهم نیست كی به كی برتری دارد، به هر حال هر كسی راه خودش را می‌رود اما انتخاب‌های درست مبتنی بر استعداد و علاقه هم جایگاه خودش را دارد. ملیكا شاید چندان علاقه‌ای به بازیگری نداشته باشد چون مهم‌ترین نقش سینمایی‌اش به «مهمان مامان» (1382) بازمی‌گردد. اما مهراوه كه او را با نقش كوتاهش در «زیر پوست شهر» می‌شناختیم به یكباره با «ساعت شنی» و «روز حسرت» جلوه‌هایی دیگر از قدرت بازیگری‌اش را نشانمان داد؛ نقش‌های پررنگ و پیچیده‌ای كه اجرایشان از عهده هر كسی برنمی‌آید. البته شاید همه نقش زن درگیر ایستاد را با پانته‌آ بهرام به یاد بیاورند. چنانكه، مرد معتاد هم متبادر با نام بهروز وثوقی‌ست، اما دقیقاً همین‌جاست كه ارزش كار بهرام رادان و مهراوه شریفی‌نیا معلوم می‌شود. اینكه از اسطوره‌ها عبور كنی و بتوانی نامت را به كمك استعداد و تلاش و شاید عشق به هنرت در حافظه شلوغ و سلبی مخاطب، ثبت كنی. نكته دیگر گریز از كلیشه‌هاست تكرار در نقش زن عبوس و بداخلاق كه مشكلاتی عموماً غیرعادی دارد او را تهدید می‌كند. مهراوه نباید، ترانه همیشه 15 ساله باقی بماند.
* باران كوثری / از تبار بانوی اردیبهشت
باران كوثری، قطعاً نمونه موفق off – spring‌هاست. كسی كه خودش را ازسایه مادرش فراتر برد و مستقلاً جایگاه ویژه‌اش را در سینمای ایران به‌دست آورد. شاید تماشاگران «روسری آبی» فكرش را هم نمی‌كردند كه دختر كوچولوی شیطان فیلم، روزی به یكی از امیدهای این سینما تبدیل شود. حتی «زیر پوست شهر، هم نشان چندانی از آن «امید» و این «آینده» نداشت. اما «رقص در غبار» و پی‌آیندهای دیگر، اذعان سینمادوستان را متوجه استعدادی نوظهور كرد. در این میان، «خون بازی»، «روز سوم» و مجموعه تلویزیونی «صاحبدلان» نقاط اوج كارنامه باران هستند. اولی، تبدیل شده به آزمون بازیگری برای هنرمندی كه می‌خواهد خود را ثابت كند و البته نقش‌های خاصی همیشه جواب می‌دهد. معتاد، عقب‌مانده، بیمار و... همیشه بستری برای ظهور قدرت بازیگری بوده‌اند و باران هم در «خون بازی» قدر این فرصت را می‌داند. «روز سوم» هم چالشی دریغ‌انگیز در نقشی دشوار است. بهره درست و حرفه‌ای از صدا و بدن و چهره، در عین محدودیت‌های فیزیكی، یكی از اوج‌های كارنامه باران را رقم می‌زند. اما و فقط یك نكته: پیشتر، از انتخاب درست گفتیم. انعطاف‌پذیری هم یكی‌دیگر از رازهای بازیگران بزرگ است. فرار از نقش‌های تكراری و تلاش برای دستیابی به افق‌های نو. بازی در «توفیق اجباری»ها قطعاً ثمره چندانی برای یك عاشق نخواهد داشت.
پگاه آهنگرانی / همچنان با كفش‌های كتانی
برای بودن و ماندن در هنر – صنعت – رسانه بی‌رحیمی‌چون سینما، فرزند سینماگر بودن یك امتیاز برای شروع است اما «ماندن» و «اثبات» بستگی تمام به شایستگی‌های هنرمند دارد. «دختری با كفش‌های كتانی» شروعی رویایی برای پگاه آهنگرانی بود. بودن میان حرفه‌ای‌ها و استخوان خردكرده‌های بازیگری و فیلمی‌كه حول تو می‌چرخد. شاید بتوان گفت او بود كه دوره جدیدی از حضور دختران نوجوان و جوان در سینمای ایران را آغاز كرد. اما حضور پگاه تا «زندان زنان» چند سالی به تعویق افتاد. این فیلم، اما بیشتر متعلق به رویا نونهالی و رویا تیموریان بود تا او. هر چند می‌شد تلاشش را برای درآوردن نقش به عینه دید و این دقیقاً رمز بازیگران بزرگ است. كسی نباید این «تلاش» و مرارت را ببیند، و این نقش و فقط نقش است كه باید دید و ثبت شود. پگاه چندان پركار نیست و نمی‌توان با یكی دو نقش، قضاوت درستی درباره جایگاهش در بازیگری داشت. حتی «سه زن» هم نمی‌تواند معیار نهایی باشد. شاید، باید همچنان منتظر بمانیم.
* میلاد صدرعاملی / گریز به بازیگری
از میان معدود فرزندان سینماگران سینمای ایران، آنانی كه به مقوله‌ای غیر از بازیگری پرداخته‌اند كم نیستند، راما قویدل، بهمن كیارستمی، سمیرا و حنا مخملباف و. ... اما میلاد صدرعاملی با آنها یك تفاوت كوچك دارد. میل به بازیگری و تجربه‌اش حتی برای یك بار. «من، ترانه 15 سال دارم» اولین و آخرین تجربه بازیگری او بود و گویا سنگ محكی كه راه آینده را به او نشان داد. ساخت چند مستند و آمادگی برای ورود به سینمای كوتاه و بعد حرفه‌ای، مسیری است كه میلاد برای حضور در سینمای ایران برگزیده است. راهی كه قطعاً روشن‌تر از بازیگری معمولی بودن است.
رضا داودنژاد / به دنبال پدر
دقیقاً نمی‌توان جایگاه رضا داودنژاد را در این سینما مشخص كرد. بازیگر، دستیار كارگردان و برنامه‌ریز! سرمایه‌گذار! تهیه‌كننده، مشاور! و یا مجموعه‌ای از همه اینها، شبیه به نقشی كه محمدرضا شریفی‌نیا ایفا می‌كند!
استقلال، واژه شریفی‌ست. همانی كه نیكلاس كیج برای رسیدن به آن، حتی نامش را عوض كرد كه زیر دین عمویش، فورد كوپولای كبیر نباشد و یا آنجلینا جولی كه مدت‌هاست از پدرش جان وویت جلو زده. همراه پدر بودن و از نفوذ و تاثیر او برای پیشرفت در مسیر حرفه زندگی اصولا چیز بدی نیست. اما در عین حال تلاش موازی برای ساخت دنیای شخصی و استقلال هنری هم ارجمند است. خطاب این سطور، به همه off-spring‌هاست.
اعتقاد چندان به شانس و اقبال ندارم. اگر آنها دارای دارای جایگاه و اعتبار در این سینما هستند مرهون استعداد و كوشش خودشان است. حكایت پدر و مادری‌ست كه فرزندشان را به 7 سالگی می‌رسانند و بعد دستشان را می‌گیرند و می‌برندشان دم مدرسه. از آنجا به بعد خود آن بچه است كه سرنوشتش را رقم می‌زند. شاگرد تنبل داریم و شاگرد زرنگ و یادمان باشد فرزند آلبرت اینشتین اصلاً نابغه نبود.

 

چهارشنبه 13/9/1387 - 8:13
دانستنی های علمی

جذابیت چیزی سوای زیبای است. شخصی می تواند زیبا اشد ولی هرگز جذاب نباشد و همچنین می تواند جذاب باشد ولی زیبا نباشد طرز سلوك آدمی انتخاب لباسها , حالت های روانی و ....در این امر, مو است.اگر می خواهید فردی موفق و نافذ در قلب ها باشید و از موفقیت لذت ببرید] نخست باید با خودتان ارتباط صحیح برقرار كنید. زیرا معنی و مفهوم رویداد های زندگی را خودتان تایین می كنید. وقتی تمیز و مرتب باشید این هماهنگی شما را جذاب می كند. آن چه مهم است تمیز و مرتب بودن در عین سادگی است. افرادی كه به آراستگی خود توجه ندارند از جذابیت و نفوذ خود بر دیگران می كاهند.بیشتر افراد برای آن كه جذاب باشند شلوغ می كنند و مدام حرف می زنند و این بزرگترین اشتباه برای جذاب بودن است. دوستی حرف زیبایی می زد و می گفت:نگفتن صلاح است, كم گفتن طلا است , پر گفتن بلا است
سكوت تاثیر روانی فوق العاده ای دارد و شما را با شخصیت تر و عاقل تر و قابل اعتماد تر معرفی می كند كه برای ایجاد صمیمیت و تداوم آن زمینه مساعدی است.ولی سكوت نباید ناشی از خجالت و عدم اعتماد به نفس باشد. در این صورت از جذابیت می كاهد. وقتی نرم و با لطافت و متانت صحبت كنید نخستین گام برای جذاب بودن را برداشته اید. داد و فریاد را نیندازید. ادم های عصبی و خشن برای صمیمیت, نا مناسب هستند و هرگز جذاب نخواهد بود. مودب باشید, افراد بی ادب كه ظاهری آراسته دارند هرگز مورد علاقه دیگران نخواهند بود.اگر صبح ناراحت و كسل از خواب بیدار شده اید به جای آرامی بروید و به آهستگی با خود تكرار كنید: من خوشحالم, می می خواهم شاد و جذاب باشم. یا در هنگام برخاستن از خواب به راز و نیاز با پروردگارتان بپردازید و در ادامه بگویید : امروز سلامتی , موفقیت شادی زیبایی جذابیت و صمیمیت به من تعلق دارد و آن گاه در طلب این خواسته ها گام بردارید.همیشه تبسم كنید ولی شوخی زیادی از جذابیت می كاهد. در تبسم , سنگینی و متانت است و جذابیت ولی در خنده و شوخی بی مورد سبكی و كاهش جذابیت.
قاطع باشید و هدفهای تان را مشخص كنید افراد مصمم و پر تلاش, چون همیشه دارای برنامه ریزی منظمی هستند, دارای جذابیت زیادی می باشند.آن ها با اعتماد به نفس به اینجاد روابط صمیمانه خود ادامه می دهند.هدیه دادن فوران و انفجار صمیمیت است. به ویژه اگر طرف مقابل انتظار این هدیه را نداشته باشد و هرگز اهمیتی ندارد كه هدیه چه نوع یا جنسی باشد. مهم اهمیت دادن به طرف مقابل است.مواظب صحبت ها و افكارتان باشید زیرا ذهن نیمه هوشیارتان هر اعتقادی را كه به زبان بیاورید, در خود حفظ می كند و آن را می پذیرد با صحبت های شیرین و دلچسب روحیه خود را تقویت و شاد كنید و از واژه های نمی توانم و نمی شود و ..... هرگز استفاده نكنید و به این فكر باشید كه می خواهید روز خوبی را در كنار خانواده و دوستان با شادی بگذرانید

 

چهارشنبه 13/9/1387 - 8:11
بیماری ها

چای و فعالیت باكتری های دندان [ December 22, 2007 ]

جام جم آنلاین: دندانپزشكان گفتند میان تغییر رنگ دندان به زردی و نوشیدن چای ارتباط زیادی وجود دارد. به گزارش پایگاه اینترنتی عرب آنلاین، آن ها افزودند این زردی دندان به راحتی با مزه مزه كردن آب و استفاده از مسواك از بین می رود.دندانپزشكان اضافه كردند چای سرشار از فایده است و هر لیوان چای مقدار زیادی ماده فلور در خود دارد كه باعث محكم شدن استخاون ها و دندان ها می شود.این ماده همچنین فعالیت باكتری ها را كه دندان ها را می پوسانند ، كاهش می دهد.تحقیقات پیشین همچنین ثابت كرده است نوشیدن چای تاثیر زیادی در پیشگیری از پوكی استخاون می شود.

چهارشنبه 13/9/1387 - 8:9
دانستنی های علمی


 

من در تمام طول تحصیلم یك مصیبت بزرگ داشتم آن هم اینكه همیشه صبح زود از خواب بلند شدن برایم عذاب آورد بود فرقی هم نمی كرد كه شبش كی خوابیده باشم كلا نمی توانستم صبح های زود بلند شوم. چند روزه گذشته مقاله ای را در اینترنت دیدم كه در آن گفته شده بود صبح زود از خواب بلند شدن برای اكثریت انسان ها دشوار است و كلا كسانی كه صبح زود از خواب بلند می شوند آن را به صورت یك عادت برای خود تبدیل كرده اند و برای همین است كه می توانند هر صبح سحر خیز باشند و در اصل سحر خیزی یك مهارت نیست و كافی است آن را به صورت یك عادت روتین برای بدن خود تبدیل كنید.
در ادامه ی این مقاله ۲۳ نكته برای رسیدن به این عادت ذكر شده بود كه در نوع خودشان جالب هستند و به نظرم اگر كسی اراده كافی داشته باشد می تواند به این نكات این عادت بسیار خوب و مفید را در خود ایجاد كند :

۱- محیط خوابتان را برای بیدار شدن مساعد كنید : جایی كه در آن می خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می تواند یك عامل برای سحر خیزی باشد هر چند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلا داشتن یك اتاق خواب منظم و مرتب و تمیز می تواند بسیار در سحرخیز بودن شما موثر باشد و نظم این اتاق سبب شود كه شما احساس كنید سر زمانی كه با خود قرار گذاشته اید باید از خواب بیدار شوید.

۲- به اندازه كافی بخوابید : این یكی از عوامل اصلی است كه سبب می شود افراد با زود از خواب بیدار شدن مشكل داشته باشند، در اصل داشتن خواب كافی زود بیدار شدن از خواب را چندین بار آسان تر میكند.
این بدان معنی است كه بایستی كمی با خودتان برای رفتن به موقع به رختخواب جدال كنید و سعی كنید بر نگرانی از دست دادن ساعات انتهایی شب و بعضا نیمه شب پایان دهید و البته جای نگرانی هم نیست می توانید این ساعات را با سحر خیزی در فردا صبح به دست بیاورید.

۳- كارهای روز بعدتان را در شب قبلش مشخص كنید : نوشتن و یادداشت كردن كارهای مهمی كه قرار است صبح بعد از بیدار شدن از خواب انجام دهید می تواند اراده شما را در سحرخیزی و شروع بی درنگ روزمرگی تان محكم تر كند. هر چه اراده قوی تری داشته باشید راحت تر می توانید سحر خیز شوید.

۴- در رختخواب مطالعه نكنید : گذارندان چندین دقیقه در رختخواب و سعی در آرام كردن فكرتان و بدنتان بدن شما را متوجه میسازد كه زمان خواب فرا رسیده است، با تمرین در این زمینه می توانید كم كم با ورود به رختخواب در كمتر از ۱۰ دقیقه به خواب بروید كه البته هدف اصلی هم همین است پرداختن به كارهای جنبی مثل كتاب خواندن و غیره بیشتر باعث به هم ریختگی فكر و طولانی شدن زمان فرو رفتن به خواب خواهند شد.

۵- بلافاصله قبل از خواب چیزی نخورید : اگر در فاصله ی زمانی كمتر از دو ساعت به خوابیدن چیزی بخورید و بعد به رختخواب بروید بدن شما درگیر هضم غذا خواهد بود و این امر می تواند در خواب شما اختلال ایجاد كند و یا اصلا زمان به خواب رفتنتان را طولانی كند.

۶- استرس را در خودتان از بین ببرید : استرس یكی از مواردی هست كه همیشه سبب كم خوابی می شود، می توان استرس را با تمرینات ویژه ی یوگا یا سعی بر كنترل نحوه ی تنفس و سایر موارد قبل از رفتن به رختخواب كاهش داد.

۷- به خودتان جایزه بدهید : همیشه قرار نیست با این تفكر از خواب بیدار شوید كه مثلا كلی كار دارید، می توانید برای خودتان در صورتی كه زود از خواب بیدار شوید مواردی را به عنوان جایزه تعیین كنید، مثلا دیدن یك برنامه ی تلویزیونی صبحگاهی مورد علاقه، خوردن صبحانه یی خاص یا خوردن یك بستنی در شروع صبح یا هر چیز دیگری كه می تواند برای بیدار شدن و ترك سریع رختخواب در صبح زود به شما انگیزه بدهد.

۸- نرمش های صبحگاهی : قدری نرمش و یا ورزش خاص در شروع صبح میتواند بسیار مفید باشد، سبب گردش بهتر خون در بدن شود شما را در شروع صبح شاداب تر نماید و در نهایت روزتان را به بهترین شكل ممكن شروع كنید.

۹- در رختخواب به خودتان برای بیدار شدن دروغ نگوئید : همیشه سعی كنید بلافاصله بعد از بیدار شدن رختخواب خودتان را ترك كنید، اینكه مثلا ۱۰ یا ۲۰ دقیقه ی دیگر از جایم بلند خواهم شد در حالی كه بیدار شده اید اصلا به شما كمكی نخواهد كرد و هر چه بیشتر در زمانی كه بیدار شده اید در رختخواب بمانید بدنتان تمایلش برای بازگشت به خواب عمیق بیشتر می شود.

۱۰- با پنجره های باز بخوابید : هوای تازه برای همه ی ما خوب است و سبب می شود تا خواب عمیق تر و آرام تری داشته باشیم.

۱۱- سعی كنید با طلوع خورشید بیدار شوید : بیدار شدن با طلوع خورشید از نظر روانشناسی باعث می شود در شروع روز بسیار سر حال تر باشید و بدنتان نیز كم كم برای بیدار شدن در این زمان خاص تبدیل به ساعت می شود.

۱۲- بر تمرین دادن بدن اصرار داشته باشید : سعی كنید همیشه راس یك ساعت خاص از خواب بیدار شوید بیدار شدن از خواب در یك ساعت خاص می تواند سبب ایجاد عادت برای بیداری در آن ساعت در بدن شود و فراموش نكنید سحرخیزی تنها یك عادت است.

۱۴- به بدن خود گوش دهید : بدن شما خیلی خوب می تواند احتیاجاتش را به شما اطلاع دهد، اگر هنگامی كه صبح از خواب بیدار می شوید هنوز احساس خستگی میكنید سعی كنید شبها زودتر به رختخواب بروید بدن شما كم كم یك الگوی معین برای خوابیدن و بیدار شدن پیدا میكند و كاملا بر آن منطبق خواهد بود.

۱۵- زنگ ساعت خود را تغییر دهید : اجازه ندهید هر روز با یك زنگ خاص و همیشگی بیدار شوید، علاوه بر اینكه این روند برای خودتان خوشایند نخواهد بود بعد از مدتی زنگ ساعتتان دیگر شما را نمی تواند بیدار كند.

۱۶- برای فردا صبح آماده باشید : سعی كنید چیزهایی كه برای فردا صبح احتیاج دارید را شب قبل آماده كنید، مثلا كیف وسائل تان، لباس هایتان و یا وسیله ی خاصی كه باید همراه داشته باشید و …. در این شرایط دیگر نیازی ندارید در رختخواب به این موارد و آماده سازیشان فكر كنید.

۱۷- با رادیو بیدار شوید : استفاده از رادیو به جای زنگ ساعت علاوه بر تنوع می تواند در بسیاری از افراد سبب ایجاد انگیزه در ترك رختخواب شود.

۱۸- از ساعات اضافی صبح بهره ببرید : هدف از صبح زود بیدار شدن چیست؟ وقتی هر صبح زود از خواب بلند شوید مسلما در شروع بسیاری از روزهایتان یكی دو ساعت وقت آزاد و اضافی خواهید داشت كه مغزتان در آن هنگام از صبح شاداب ترین ساعات و آماده ترین ساعتش را میگذارند می توانید از این ساعات استفاده ی بسیار مفیدی بكنید و بهتر است برای این ساعات برنامه ی خاصی داشته باشید در غیر اینصورت كم كم در سحرخیزی بی انگیزه می شوید.

۱۹- قرارهای مهم خود را در صبح بگذارید : داشتن قرارهای ملاقات مهم در صبح می تواند انگیزه ی كافی به هر فردی برای بیدار شدن در صبح زود را بدهد.

۲۰- برای خودتان یك شریك مشابه پیدا كنید : راستش در برخی موارد بد نیست برای سحر خیز شدن با یكی مثل خودتان كه دوست دارد سحرخیز باشد ولی فكر میكند نمی تواند همراه شوید در این شرایط اگر هر دو واقعا برای بیدار شدن در صبح زود تصمیم گرفته باشید می توانید دراستواری بر این تصمیم در یكدیگر موثر باشید.

۲۱- به دیگران راجع به سحر خیزی خود بگوئید : بگذارید همه ی اطرافیانتان بداند كه شما صبح زود از خواب بیدار می شوید، اینكه وانمود كنید هنوز مثل گذشته هستید باعث می شوید مثل گذشته شوید!!!

۲۲- خواب های روزانه را ترك كنید : این یك حقیقت مسلم است كسانی كه در روز خواب حتی كوتاهی هم دارند برای خواب شب مشكل دارند، سعی كنید اگر به این نوع از خواب عادت دارید آن را به مرور ترك كنید چون اختلال در خواب شب یكی از علل اصلی عدم بیدار شدن در ساعت دلخواه صبح است.

۲۳- عملكرد خود را دنبال كنید : بد نیست عملكرد خود را در زمینه ی سحرخیزی با سایتی مثل joe’s goals دنبال كنید و تجزیه تحلیلش كنید تا ببینید آیا واقعا دارید به هدف خود یعنی سحرخیزی نزدیك می شوید یا دور.

با چندین روز تمرین و سعی به راحتی می توان عادت سحرخیزی را ایجاد كرد فقط كافی است این امر را به صورت یك عادت دائم در بدن ایجاد كرد یا این تمرینات و داشتن اراده در روزهای آتی زمان خواب و بیدار شدنتان دیگر دست شما نخواهد بود و بدنتان به خوبی در این موارد برای شما تصمیم میگیرد.

منبع » وبلاگ رضا مقدر
چهارشنبه 13/9/1387 - 8:7
شعر و قطعات ادبی
بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما
1
2
3
4
5
6
7
8
9

بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما از حمله​های جند او وز زخم​های تند او اول شرابی درکشی سرمست گردی از خوشی زین باده می​خواهی برو اول تنک چون شیشه شو هر کان می احمر خورد بابرگ گردد برخورد بس جره​ها در جو زند بس بربط شش تو زند ماده است مریخ زمن این جا در این خنجر زدن گر تیغ خواهی تو ز خور از بدر برسازی سپر اسحاق شو در نحر ما خاموش شو در بحر ما                     زیرا نمی​دانی شدن همرنگ ما همرنگ ما سالم نماند یک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما بیخود شوی آنگه کنی آهنگ ما آهنگ ما چون شیشه گشتی برشکن بر سنگ ما بر سنگ ما از دل فراخی​ها برد دلتنگ ما دلتنگ ما بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما گر قیصری اندرگذر از زنگ ما از زنگ ما تا نشکند کشتی تو در گنگ ما در گنگ ما
چهارشنبه 13/9/1387 - 7:59
شعر و قطعات ادبی
اول دفتر به نام ایزد دانا
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14

اول دفتر به نام ایزد دانا اکبر و اعظم خدای عالم و آدم از در بخشندگی و بنده نوازی قسمت خود می​خورند منعم و درویش حاجت موری به علم غیب بداند جانور از نطفه می​کند شکر از نی شربت نوش آفرید از مگس نحل از همگان بی​نیاز و بر همه مشفق پرتو نور سرادقات جلالش خود نه زبان در دهان عارف مدهوش هر که نداند سپاس نعمت امروز بارخدایا مهیمنی و مدبر ما نتوانیم حق حمد تو گفتن سعدی از آن جا که فهم اوست سخن گفت                     صانع پروردگار حی توانا صورت خوب آفرید و سیرت زیبا مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا روزی خود می​برند پشه و عنقا در بن چاهی به زیر صخره صما برگ​تر از چوب خشک و چشمه ز خارا نخل تناور کند ز دانه خرما از همه عالم نهان و بر همه پیدا از عظمت ماورای فکرت دانا حمد و ثنا می​کند که موی بر اعضا حیف خورد بر نصیب رحمت فردا وز همه عیبی مقدسی و مبرا با همه کروبیان عالم بالا ور نه کمال تو وهم کی رسد آن جا                  
چهارشنبه 13/9/1387 - 7:58
دعا و زیارت

خبرگزاری شبستان: روزی امام صادق(ع) یكی از اصحاب را مشاهده نمودند كه از طول غیبت حضرت ولی‌عصر(عج) دچار شگفتی شده است، فرمودند: خدای تبارك و تعالی سه ویژگی از سه تن از پیامبران را در قائم ما جاری ساخته است: ولادت او را همچون ولادت حضرت موسی قرار داده است. غیبت او را همانند غیبت حضرت عیسی مقرر فرموده است. عمر طولانی او را چون عمر حضرت نوح قرار داده است. آنگاه به بنده صالح خود -حضرت خضر- عمر طولانی داده تا دلیل عمر او باشد.

در روایات بسیاری كه از حضرت رسول اكرم(ص) و امامان معصوم به ما رسیده؛ آمده است كه در قائم آل محمد(عج) سنتی از حضرت نوح هست و آن عمر طولانی آن حضرت است. و در همة این روایات این نكته به صورت قطعی و تردید ناپذیر مطرح شده است. حتی یكبار امام صادق(ع)، انكار منكران را تقبیح نموده، چنین فرمودند: چرا نمی‌پذیرند كه خداوند عمر صاحب این امر را طولانی گرداند، چنانكه عمر حضرت نوح(ع) را طولانی نموده بود؟

در حدیثی دیگر از حضرت آمده است: ولیّ خدا از عمر طولانی برخوردار خواهد بود. حضرت ابراهیم خلیل(ع) 120 سال عمر كرد ولی به صورت جوان نیرومند سی‌ساله در میان مردم ظاهر می‌شد. قائم ما نیز به صورت جوانی نیرومند ظهور می‌كند، كه مردم او را انكار می كنند.

برای ما كه پیرو فرمان پیامبر(ص) و امامان اهل بیت(ع) هستیم هیچ‌یك از اینها جای شگفتی نیست اما عمر طولانی چندین هزار ساله برای بندگان صالح خدا چون خضر و عیسی و برای بندگان ناشایستی چون شیطان و دجّال واقع شده است. اما در مورد اینكه به صورت جوان نیرومند ظاهر می‌شود، داستان‌های جالب‌تری هست:

گفته می‌شود كه "عُزَیر" با اهل بیت خود عازم سفر شد و همسرش حامله بود. عزیر در آن زمان پنجاه سال داشت، خدایش او را به مدت صد سال تمام میراند، آنگاه زنده ساخت و به صورت یك فرد پنجاه ساله به اهل بیت خود بازگشت، پسرش در حالی كه صد سال داشت، از او استقبال كرد!

شگفت‌انگیزتر از آن داستان "نصر بن دهمان" از قبیله غطفان است كه 190 سال زندگی كرده، سپس به صورت جوان شاداب و باطراوتی بازگشته و حیرت و تعجب معاصرین خود را برانگیخته است!

منبع:
روزگار رهایی (یوم الخلاص)، نوشتة كامل سلیمان، ترجمة علی‌اكبر مهدی‌پور، صص 244-241.

 

چهارشنبه 13/9/1387 - 7:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته