• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 319
تعداد نظرات : 701
زمان آخرین مطلب : 3779روز قبل
ادبی هنری
عشق و سد مثل هم اند : اگر بگذاری ترک کوچکی ایجاد شود که فقط باریکه ی آبی از آن بگذرد،اندک اندک تمام دیواره را فرو می ریزد . و لحظه ای فرا میرسد که دیگر هیچ کس نمی تواند جلو جریان آب را بگیرد ...
دوشنبه 15/7/1387 - 17:59
دانستنی های علمی
جایی هست که جز تو هیچ کس نمی تواند آن را پر کند . کاری هست که جز تو هیچ کس قادر به انجامش نیست .
يکشنبه 14/7/1387 - 17:58
شعر و قطعات ادبی

زندگی ما شاید،مثل یک معمّا بود


گر چه آخرش اوّل؛از نخست پیدا بود


من اگر چه انسانی؛مثل دیگران بودم


دل ولی پر از احساس و همیشه تنها بود


روزها ی عمرم بود که گذر نمود؛امّا


چشم پر امید من؛رو به سوی فردا بود


در بیان عشق خویش واژه ای نمی یابم


من علاقه ام بر تو...بله قد یک دنیا بود


حرفهای من ساده از ته ته قلبم


حرف تو مضامینی از ولی و امّا بود


گفتی ارزش دل را این زمان که می فهمد؟


قلب دیگران سنگی؛قلب من که دریا بود


عشق ها همان عشق است بین لیلی و مجنون


بین راه اگر ماندیم؛عیب از خود ما بود*
 

شنبه 13/7/1387 - 10:41
دانستنی های علمی
 

همین گونه خوب است بمانیم در درس اول بمانیم در آب،بابا.بمانیم تا کودکان دبستان بیایند.بمانیم تا مهربانی بخندد.

 من از حاصل ضرب بیگانگی بیم دارم.من از حرص در خود فرو ماندگان مانده بیگانه هر چه باران بهاران،من از مکر این دشمن خانگی بیم دارم.بمانیم در جوشش چشمه هایی که با ذات بخشندگی زنده هستند. بمانیم تا آب معنا شود در نفس های تا بنده شمعدانی. بمانیم در فرصت مهربانی و معنای انسان.فقط این دو حرف است . بمانیم تا گل بروید همین گونه خوب است همین گونه یعنی تو را می شناسم.همین گونه یعنی کسی در شبستان چشم تو توطئه کرده است. .همین گونه یعنی از آغاز گل در پی رنگ و بوی کسی بود. .همین گونه یعنی کسی پای دل را به باغ تماشا کشانده است و گل های امسال عاشق تریند و گل های امسال آینه چشمهای تو هستند.
پنج شنبه 11/7/1387 - 10:26
شعر و قطعات ادبی

همه دنیا بخواد و تو بگی نه      

 نخواد و تو بگی آره تمومه

همین که اول و آخر تو هستی            

 به محتاج محتاجی حرومه

تو همیشه هستی اما                       

 این منم که از تو دورم   

 من که بی خورشید چشمات              

مثل ماه سوت و کورم

نمی خوام وقتی تو هستی                   

آدم آدمــکــــا شـــم

چرا عادتم تو باشی                         

می خوام عاشق تو باشم

تازه فهمیدم به جز تو                     

 حرف هیچ کی خوندنی نیست

 آدما میان و میرن                        

 هیچ کی جز تو موندنی نیست

منو از خودم رها کن                       

تا دوباره جون بگیرم

 خسته ام این عقل خسته                  

 من می خوام جنون بگیرم

ترانه سرا افشین یداللهی

خواننده احسان خواجه امیری

سه شنبه 9/7/1387 - 20:35
خاطرات و روز نوشت

می خوام از تو بنویسم از تو و راز چشات؛از تو و قصه عشق از تموم قصه هات.می خوام از نو بنویسم قصه های عاشقی؛قصه هایی که ز تو غصه بودن تو بی کسی.

  می خوام از تو بنویسم از تو و راز نگات که چه کردی با دلم تو هجوم هر نگات.به خیالم که تو از تبار نوری از یه دنیا پر ترانه ؛پر شعر با یه دنیا غزل های عاشقانه. 

 

 می خوام از تو بنویسم که چه کردی با دلم. به خیالم که می مونی تو هجوم باد وحشی سپر بلام می مونی.به خیالم اگه باشی دیگه هیچ غمی ندارم.اگه باشی در کنارم دیگه هیچ ترسی ندارم .به خیالم که اگه با من بمونی روی بال ابر سوارم یه بغل ستاره دارم توی دنیا شه سوارم.می خوام از تو بنویسم از تو و رنگ وریات.از تموم قصه هات از تموم غصه هات.

 

می خوام از تو بنویسم تا بدونی که چه کردی با دلم.یه رفیق بی رفاقت تو چه کردی با دلم.می خوام از تو بنویسم  واسه آخرین دفعه.بزار آخرین کلامم  حرفی از عاشقی نباشه.حرفی از رسم رفاقت ،حرفی از وفا نباشه.بزار تا همه بدونن پر رنگ و ریایی.نه تو سد محکم و سفت،تو خودت سیلابی.بزار تا همه بدونن مرد عاشقی نبودی،یه رفیق بی رفاقت عجب نا رفیق بودی.بزار تا همه بدونن؛رسم نا رفیق بودن تو چه خوب بلد بودی.بزار تا همه بدونن مرد عاشقی نبودی. می خوام از تو بنویسم واسه آخرین دفعه..... 

شنبه 23/6/1387 - 20:54
دانستنی های علمی
 

آفتاب را نمی شود توی کیسه ای جمع کرد و برد

 

ابر را نمی شود مثل کهنه توی مشت خود فشرد

 

آفتاب توی آسمان آفتاب می شود

 

ابر هم بدون آسمان فقط چند قطره آب می شود

 

پس تو ابر باش و آفتاب قول می دهم که آسمان شوم ؛یه کمی ستاره روی صورتم بپاش سعی می کنم شبیه کهکشان شوم ....

 
پنج شنبه 21/6/1387 - 17:49
محبت و عاطفه

ای که از من هیچ یادت نیست       

     

 هر شبت با من چه کار است

 

در خیال خام من خوش نشستی،یاد تو 

 

  یاد من آیا در دل تو هیچ بیدار است

 

گفته بودم هر شبت پر کنم با یاد خود

هر شبم پر شد ز تو در دلی که بی قرار است

 

بی قرار یاد تو هر شبش در انتظار است

 

آه.... اما انتظارش بی ثمر

 

ای که از من هیچ یادت نیست

 

هر شبم با تو چه بی تکرار است

 

چهارشنبه 20/6/1387 - 21:1
محبت و عاطفه
یک فرشته داشت می دوید در کوچه های آسمان روی سنگ فرش کهکشان می دوید و هر کجا که می رسید با گچ ستاره ها عکس یک شهاب می کشید.می دوید و خنده هاش نور بود،غصه را بلد نبود.غصه از بهشت دور بود. می دوید و ناگهان دامنش به ابرها گرفت و لیز خورد،از کنار خانه خدا چکید قطره قطره، روی خاک مرد. هیچکس ولی نگفت آن فرشته ای که می دوید کو؟ جای او چقدر خالی است. "ای خدا تو لااقل بگو"
سه شنبه 19/6/1387 - 22:12
شعر و قطعات ادبی
 

دوست دارم،دوست داره  خدای من خدای تو

 نوشتم این ترانه رو عزیز من برای تو 
دوشنبه 18/6/1387 - 20:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته