• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 248
تعداد نظرات : 457
زمان آخرین مطلب : 5376روز قبل
خواستگاری و نامزدی
 
  

 
ویلون‌نوازی در مترو
در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.
این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهای‌شان به سمت مترو هجوم آورده بودند.

سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم‌هایش کاست و چند ثانیه‌ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.

یک دقیقه بعد، ویلون‌زن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی‌آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه‌اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.

چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت‌ سر تکیه داد، ولی ناگاهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد،

کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله‌ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان بهمراه می ‌برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلون‌زن پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون‌زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدین‌شان بلا استثنا برای بردن‌شان به زور متوسل شدند.

در طول مدت ۴۵ دقیقه‌ای که ویلون‌زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی‌آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون‌زن شد. وقتیکه ویلون‌زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد. نه کسی تشویق کرد، ونه کسی او را شناخت.

هیچکس نمی‌دانست که این ویلون‌زن همان (جاشوا بل ) یکی از بهترین موسیقیدانان جهان است، و نوازنده‌ی یکی از پیچیده‌ترین فطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار، می‌باشد.

جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تاتر های شهر بوستون، برنامه‌ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش‌فروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.

این یک داستان حقیقی است،نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشینگتن‌پست ترتیب داده شده بود، وبخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و الوویت ‌های مردم بود.

نتیجه: آیا ما در شزایط معمولی وساعات نا‌مناسب، قادر به مشاهده ودرک زیبایی هستیم؟ لحظه‌ای برای قدر‌دانی از آن توقف می‌کنیم؟ آیا نبوغ وشگرد ها را در یک شرایط غیر منتظره می‌توانیم شناسایی کنیم؟

یکی از نتایج ممکن این آزمایش میتواند این باشد،
اگر ما لحظه‌ای فارغ نیستیم که توقف کنیم و به یکی از بهترین موسیقیدانان جهان که در حال نواختن یکی از بهترین قطعات نوشته شده برای ویلون، است، گوش فرا دهیم ،چه چیز های دیگری را داریم از دست میدهیم؟

بنقل وترجمه از
Effective club
دوشنبه 9/10/1387 - 17:28
خانواده

شیشه ای باش اما نه آنقدر شیشه ای كه با هر نفسی بشكنی ..

]

همیشه به فكر پایان باش اما نه آنقدر كه آغاز را فراموش كنی ..

 با خودت و تمام دنیا صادق باش حتی اگر دنیا با تو صادق نباشد!!!

يکشنبه 8/10/1387 - 16:24
خواستگاری و نامزدی

چهار چیز هرگز قابل جبران نیست:

سنگی كه پرتاب شده باشد.

حرفی كه از دهان خارج شده باشد.

فرصتی كه از دست رفته باشد.

زمانی كه سپری شده باشد!
شنبه 7/10/1387 - 16:7
دعا و زیارت



سلام به همه عاشقان امام حسین (ع)

دلخوشم من چون گدای این درم

هم گدای فاطمه هم حیدرم

سوی این در هست دائم دست من

نیست حاجت بر سرای دیگرم

آبرویم از در این خانه است

زین سبب از خلق عالم برترم

تا که آید نام زیبای حسین (ع)

اشک آید از دو چشمان ترم

روضه‌هایش چون به گوشم می‌رسد

می‌زند بر سینه و دل آزرم

کاش می‌شد کربلا باشم شبی

تا به برگیرم مزار دلبرم

یاد دارم کودکی بودم ولی

شور عشقی بود دائم در سرم

تا که آیام محرم می‌رسید

می‌نمودم رخت ماتم در برم

یاد دارم مانده در گوشم هنوز

گریه‌های بی صدای مادرم

اینچنین می‌گفت با صد شور و شین

من فدای کام عطشان حسین (ع)



التماس دعا


جمعه 6/10/1387 - 12:11
رويا و خيال
اگر از ظلمت شب می ترسی

چلچراغ نگهم را به تو خواهم بخشید

روشنی های تنم را كه نشان سحرند

به تو خواهم بخشید

اگر از دوری ره می ترسی

دستهایم را كه پلی روی زمان می بندند

و به كوتاهترین فاصله من را به تو می پیوندند

به تو خواهم بخشید

اگر از زمزمه ها

اگر از حرف كسان

اگر از تنگی چشم دگران می ترسی

من جدا از دگران

به تو خواهم پیوست

خویش را در تو نهان خواهم كرد

و اگر ترس تو از خویشتن است

من تو را در تن خود

در رگ هستی خویش

و به هر ذره ذرات وجودم كه پر از خواهش توست

محو و گم خواهم كرد

تا تو از من باشی

تو بیا كه اگر آمدنت دیر شود

و اگر آمدنت قصه پوچی باشد

من تو را ای همه خوب

تا دم مرگ نخواهم بخشید .
 
پنج شنبه 5/10/1387 - 19:44
خواستگاری و نامزدی
نوشتن یکی از منزوی ترین کارهای دنیاست.
چهارشنبه 4/10/1387 - 20:6
خواستگاری و نامزدی

انسان دو مشکل بزرگ دارد:

اول،از کجا باید شروع کند،

و دوم،کجا باید توقف کند.
چهارشنبه 4/10/1387 - 19:52
خواستگاری و نامزدی
عشق بیماری ای است که هیچ کس درمانش را نمی خواهد.آن که عشق بر او هجوم می برد،پس از هجوم میلی به برخاستن ندارد،و آن که از عشق رنج می برد،میلی به شفا ندارد. زهیر پائولو کوئلیو بر گرفته از
سه شنبه 3/10/1387 - 19:0
خواستگاری و نامزدی

زندگی شاید مثه یه جویبار باشه همونطور كه جویبار را از كوچه پس كوچه ها می گذرن و می رن و می رن تا به رود برسن و شاید شانس بیاره و برسه به دریا و یا اینقدر بخت با باهاش باشه كه به اقیانوس برسه می دونی جویبار وقتی قشنگه كه آب زلال و پاك توش جریان داشته باشه و اینكه اون اب مزه و طعمه ی بده كه هیچ كس اون تجربه نكرده باشه پس ما همه می تونیم یه جویبار پر از امید شادی و پاكی و صداقت و بودن باشیم
دوشنبه 2/10/1387 - 17:30
خواستگاری و نامزدی
درآینه نگاه كن اگر صورتی زیبا داری كاری مناسب جمالت انجام بده و اگر قیافه‌ات نامناسب است، زشتی كردار را به زشتی صورت میفزا. (افلاطون)

يکشنبه 1/10/1387 - 12:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته