• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1308
تعداد نظرات : 1683
زمان آخرین مطلب : 4533روز قبل
محبت و عاطفه
 

زمان!!!!

 به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست

عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست

 هیچ وقت دل به کسی نبند چون این دنیا این قدر کوچیکه که توش دو تا دل کنار هم جا نمیشه

  اگر هم دل بستی هیچ وقت ازش جدا نشو چون این دنیا این قدر بزرگه که دیگه پیداش نمی کنی
يکشنبه 11/1/1387 - 14:17
محبت و عاطفه
 

جلسه محاکمه عشق بود

جلسه محاکمه عشق بود

و قاضی عقل ‘

و عشق محکوم به تبعید به دور ترین نقطه ی مغزشده بود

یعنی فراموشی ‘

قلب تقاضای عفو عشق را داشت

ولی همه اعضا با او مخالف بودند

قلب شروع کرد به طرفداری از عشق

آهای چشم مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی

و شما پاها که همیشه آماده رفتن به سویش بودید

حالا چرا این چنین با او مخالفید؟

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه ی اعتراض جلسه را ترک کردند

تنها عقل و قلب در جلسه ماندند

عقل گفت: دیدی قلب همه از عشق بیزارند!

ولی من متحیرم که با وجودی که عشق بیشتر از همه تو را آزرده

چرا هنوز از او حمایت می کنی؟!

قلب نالید: که من بدون وجود عشق دیگر نخواهم بود

و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار می کند

و فقط با عشق می توانم یک قلب واقعی باشم.

پس من همیشه از او حمایت خواهم کردحتی اگر نابود شوم

و قاضی عقل ‘

و عشق محکوم به تبعید به دور ترین نقطه ی مغزشده بود

یعنی فراموشی ‘

قلب تقاضای عفو عشق را داشت

ولی همه اعضا با او مخالف بودند

قلب شروع کرد به طرفداری از عشق

آهای چشم مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی

و شما پاها که همیشه آماده رفتن به سویش بودید

حالا چرا این چنین با او مخالفید؟

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه ی اعتراض جلسه را ترک کردند

تنها عقل و قلب در جلسه ماندند

عقل گفت: دیدی قلب همه از عشق بیزارند!

ولی من متحیرم که با وجودی که عشق بیشتر از همه تو را آزرده

چرا هنوز از او حمایت می کنی؟!

قلب نالید: که من بدون وجود عشق دیگر نخواهم بود

و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار می کند

و فقط با عشق می توانم یک قلب واقعی باشم.

پس من همیشه از او حمایت خواهم کردحتی اگر نابود شوم
يکشنبه 11/1/1387 - 14:16
محبت و عاطفه
 

 

خدای من

 یک سال گذشت

 خدای من

  یک سال گذشت هرچه کردم ، دیدی و هر چه بخشیدی و عفو کردی ندیدم

 خدای من ،

هراسان شدم پناهم دادی ، بیمار شدم شفایم دادی .آرامش و امنیت که رسید ، طبیب و پناه را از یادم بردم .

 خدای من ،

 یک سال گذشت و چهار فصل و دوازده ماه و سیصدوشصت و پنج روز.

 چگونه است که رهایم نمیکنی؟

? چگونه است که هرگز، هرگز از تو ناامید نمیگردم

 این چه رسم خدایی است؟

 خدای من

 آوای ملکوتی یا مقلب القلوب و الابصار می آید.

 تو مرا میخوانی که بخوانمت ؟

 این منم با حسرت سال های رفته

یاحق...**

يکشنبه 11/1/1387 - 14:14
محبت و عاطفه
 

   

شاگردی از استادش پرسید:" عشق چست؟ "
استاد در جواب گفت: " به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی! "

يکشنبه 11/1/1387 - 14:13
محبت و عاطفه
 

 زندگی حکمت اوست ....زندگی دفتری از حادثه هاست...

 

  چند برگی را تو ورق می زنی و مابقی را قسمت!
يکشنبه 11/1/1387 - 14:11
محبت و عاطفه
 

امروز خیلی دلم گرفته دلیلشو نمی دونم از  زندگی خسته

شدم از زندگی کردن بیزارم دوست دارم برم جایی که کسی

رو نبینم  خودم باشم .دوست دارم گریه کنم  بگم بابا منم

آدمم دوست دارم زندگی کنم کجا برم ؟ برم دریا شاید حرف منو

بفهمه اما نه اونم برای خودش غم داره از عصبانیتش آدما رو میگیره

؟پس بمیرم بهتره چون هر کسی برای خودش یه غمی داره که به

فکر درمان برای خودشه
يکشنبه 11/1/1387 - 14:11
محبت و عاطفه
 

در حیرتم از مرام  این مردم پست

 

این طایفه زنده کش مُرده پرست

 

تا هست به ذلت ببرندش به جفا

 

تا مُرد به عزت ببرندش سر دست
يکشنبه 11/1/1387 - 14:10
محبت و عاطفه
قیمت عشق اشک است و قیمت اشک عشق است
يکشنبه 11/1/1387 - 14:8
طنز و سرگرمی

پوتین برای سربازان،

دیوار بازداشتگاه نم کشیده،

قبض آب را باید پرداخت،قبض گاز را جدا ..........

به به...به به...به به...به به...!!!!

شنبه 10/1/1387 - 20:29
شعر و قطعات ادبی
 

سحر بر شاخسار بوستانی

چه خوش میگفت با مرغ نغمه خوانی

مرا با هر چه اندر سینه داری

سرودی ناله ای ،آهی ،فغانی

شنبه 10/1/1387 - 20:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته