• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 336
تعداد نظرات : 192
زمان آخرین مطلب : 5854روز قبل
شعر و قطعات ادبی

در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای

                      سوختم زین آشنایان ، ای خوشا بیگانه ای

چهارشنبه 5/10/1386 - 2:46
محبت و عاطفه
  یك سنت

پسر كوچكی، روزی هنگام راه رفتن در خیابان، سكه ای یك سنتی پیدا

كرد. او از پیدا كردن این پول ، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده

شد. این تجربه باعث شد كه او بقیه روزها هم با چشمان باز سرش را به

سمت پایین بگیرد و در جستجوی سكه های بیشتر باشد.

او در مدت زندگیش، ۲۹۶ سكه ۱ سنتی، ۴۸ سكه ۵ سنتی، ۱۹ سكه ۱۰

سنتی، ۱۶ سكه ۲۵ سنتی، ۲ سكه نیم دلاری و یك اسكناس مچاله شده یك

دلاری پیدا كرد. یعنی در مجموع ۱۳ دلار و ۲۶ سنت.

در برابر به دست آوردن این ۱۳ دلار و ۲۶ سنت، او زیبایی دل انگیز

۳۱۳۶۹ طلوع خورشید ، درخشش ۱۵۷ رنگین كمان و منظره درختان ا فرا درسرمای پاییز را از دست داد . او هیچ گاه حركت ابرهای سفید را بر فراز

آسمان ها در حا لی كه از شكلی به شكلی دیگر در م ی آمدند، ندید . پرندگان

در حال پرواز، در خشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر، هرگز جزئی از

خاطرات او نشد.

چهارشنبه 5/10/1386 - 1:21
محبت و عاطفه
 

یگانه راه دوست پیدا کردن این است که اول خودمان اظهار    

       دوستی کنیم                  

                                                                    رالف والدو امرسن

چهارشنبه 5/10/1386 - 1:18
خواستگاری و نامزدی
 

 آه انسان ها، من این همه را از شما آموخته ام. من آموخته ام كه هر انسانی می خواهد بر قلَه كوه زندگی كند بی آنكه بداند كه شادی واقعی ، دركِ عظمت كوه است. من آموخته ام زمانی كه كودكی نوزاد برای اولین بار انگشت پدرش را در مشت ظریفش می گیرد، برای همیشه او را به دام می اندازد.

 من یاد گرفته ام كه انسان فقط زمانی حق دارد به همنوع خود از بالا نگاه كند كه باید به او كمك كند تا بر روی پاهایش بایستد. از شما من جیزهای بسیار آموخته ام كه شاید دیگر استفاده ی زیادی نداشته باشند چرا كه زمانی كه آنها را در این چمدان جای می دهم، با تلخ كامی باید بمیرم .

چهارشنبه 5/10/1386 - 1:16
خواستگاری و نامزدی
 

- خدای من، اگر قلبی داشتم نفرتم را بر یخ می نوشتم و منتظر طلوع خورشید می شدم. با اشك هایم گل های رز را آب می دادم تا درد خارها و بوسه ی گلبرگهایشان را احساس كنم.

خدای من، اگر كمی دیگر زنده بودم نمی گذاشتم روزی بگذرد بی آنكه به مردم بگویم كه چقدرعاشق آنم كه عاشقشان باشم

 

هر مرد و زنی را متقاعد می كردم كه محبوبان منند و همواره عاشق عشق زندگی می كردم.

به كودكان بال می دادم امَا به آنها اجازه می دادم كه خودشان پرواز كنند. به سلخوردگان می آموختم كه مرگ نه در اثر پیری كه در اثر فراموشی فرا می رسد.

چهارشنبه 5/10/1386 - 1:16
خواستگاری و نامزدی
 

اگر برای لحظه ای خداوند فراموش می كرد كه من پیر شده ام و به من كمی دیگر زندگی ارزانی می داشت، شاید تمام آنچه را كه فكر می كنم بازگو نمی كردم ، بلكه تأمل می كردم بر تمام آنچه كه بازگو می كنم.

 چیزها را نه بر مبنای ارزش آنها كه بر مبنای معنای آنها ارزش گذاری می كردم. كم می خوابیدم. بیشتر رؤیاپردازی می كردم، در حالیكه می دانستم كه هر دقیقه ای كه چشمانمان را می بندیم، 60 ثانیه نور را از دست می دهیم.به رفتن ادامه می دادم آن هنگام كه دیگران مانع می شوند. بیدار می ماندم آن هنگام كه دیگران می خوابند. گوش می دادم هنگامی كه دیگران سخن می گویند و با تمام وجود از بستنی شكلاتی لذت می بردم.

اگر خداوند به من كمی زندگی می داد، به سادگی لباس می پوشیدم، صورتم را به سوی خورشید می كردم و نه تنها جسم كه روحم را نیز عریان می كردم.

چهارشنبه 5/10/1386 - 1:14
خواستگاری و نامزدی
 

اینجا هم همینطور!!!

پیرمرد روی نیمكت نشسته بود و كلاهش را روی سرش كشیده بود و

استراحت می كرد. سواری نزدیك شد و از او پرسید:

هی پیری! مردم این شهر چه جور آدمهاییند؟

پیرمرد پرسید: مردم شهر تو چه جوریند؟

گفت: مزخرف !

پیرمرد گفت: اینجا هم همینطور!

بعد از چند ساعت سوار دیگری نزدیك شد و همین سؤال را پرسید.

پیرمرد باز هم از او پرسید :مردم شهر تو چه جوریند؟

گفت: خب ! مهربونند.

پیرمرد گفت: اینجا هم همینطور !!!!
چهارشنبه 5/10/1386 - 1:12
خواستگاری و نامزدی
 

کسی‌که مبارزه کند، ممکن است شکست بخورد، ولی آنکه مبارزه نکند،

       شکست‌خورده هست                             

                                         برتولت برشت

چهارشنبه 5/10/1386 - 1:11
طنز و سرگرمی
 

دوچیز بی‌پایان است: اول «کهکشان»، دوم «حماقت بشر»،

        در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.

                                   آلبرت اینشتین

چهارشنبه 5/10/1386 - 1:11
محبت و عاطفه
 

شما می‌توانید گل‌ها را قطع کنید اما از آمدن بهار نمی‌توانید       

       جلو‌گیری کنید                                   

چهارشنبه 5/10/1386 - 1:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته