• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 336
تعداد نظرات : 192
زمان آخرین مطلب : 5869روز قبل
خواستگاری و نامزدی
 

عادت کن چنان در حق کسان خوبی کنی ،

                           که هرگز نفهمند تو بودی

پنج شنبه 6/10/1386 - 13:11
خواستگاری و نامزدی
هرگز اجازه نده کسی تو را افتان و خیزان ببیند
پنج شنبه 6/10/1386 - 13:11
خواستگاری و نامزدی
سلامتی را دست کم نگیر
پنج شنبه 6/10/1386 - 13:10
خواستگاری و نامزدی
 

شجاع باش ، حتی اگر قلبا شجاع نیستی به آن تظاهر کن

     هیچ کس تفاوتش را نخواهد فهمید

پنج شنبه 6/10/1386 - 13:9
خواستگاری و نامزدی
 

از شوخ طبعی ات برای خنداندن استفاده کن ، نه برای سوء استفاده

پنج شنبه 6/10/1386 - 13:8
خواستگاری و نامزدی
 

 بال هایت را كجا گذاشتی ؟

پرنده بر شانه های انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده كرد و گفت :

اما من درخت نیستم. تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی.

پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم

. اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم.

انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممكن بود.

پرنده گفت: راستی، چرا پر زدن را كنار گذاشتی؟

انسان منظور پرنده را نفهمید، اما باز هم خندید.

 آنگاه خدا بر شانه های كوچك انسان دست گذاشت و گفت : یادت می آید

تو ر ا با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود . اما تو آسمان را ندیدی.

راستی عزیزم، بال هایت را كجا گذاشتی؟

انسان دست بر شانه هایش گذ اشت و جای خالی چیزی را احساس كرد .

آنگاه سر در آغوش خدا گذاشت و گریست!!!!!

چهارشنبه 5/10/1386 - 20:30
خواستگاری و نامزدی
 

قدرت كلمات

چند قورباغه از جنگلی عبور می كردند كه ناگهان دو تا از آ نها به داخل

گودال عمیقی افتادند . بقیه قورباغه ها در كنار گودال جمع شدند و وقتی

دیدند گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند كه دیگر چاره ای

نیست و شما خواهید مرد.

دو قورباغه این حرف ها را نادیده گرفتند و با تمام توانشان كوشیدند كه از

گودال بیرون بپرند . اما قورباغه های دیگر دائمأ به آنها می گفتند كه دست از

تلاش بردارید، چون نمی توانید از گودال خارج شوید،

 به زودی خواهید مرد.

بالاخره یكی از دو قورباغه ، تسلیم گفت ه های دیگر قورباغه ها شد و دست از

تلاش برداشت. او بی درنگ به داخل گودال پرتاب شد و مرد.

اما قورباغه دیگر با حد اكثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می

كرد. بقیه قورباغه ها فریاد می زدند كه دست از تلاش بردار ، اما او با توان

بیشتری تلاش كرد و سرانجام از گودال خارج شد.

وقتی از گودال بیرون آمد، بقیه قورباغه ها از او پرسیدند

 : مگر تو حرف های ما را نشنیدی؟

معلوم شد که قورباغه ناشنواست . در واقع او تمام مدت فكر می كرده كه

دیگران او را تشویق می كنند !!!

چهارشنبه 5/10/1386 - 20:28
خواستگاری و نامزدی
نگذار بد خلق شوی
چهارشنبه 5/10/1386 - 20:26
خواستگاری و نامزدی
هرگز تسلیم نشو ، هر روز معجزه ی تازه ای اتفاق می افتد
چهارشنبه 5/10/1386 - 20:25
خواستگاری و نامزدی
راز نگهدار باش
چهارشنبه 5/10/1386 - 20:24
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته