• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1227
تعداد نظرات : 536
زمان آخرین مطلب : 5033روز قبل
ورزش و تحرک

 سایت فدراسیون بین المللی تاریخ و آمار فوتبال (IFFH) بتازگی رده بندی لیگ های فوتبال جهان را اعلام کرده که لیگ برتر ایران در رده پنجاهم این فهرست قرار دارد.
به گزارش مهر، در رده بندی اعلام شده از سوی سایت فدراسیون بین المللی تاریخ و آمار فوتبال ، لیگ برتر انگلیس با 1187 امتیاز در رده نخست قرار دارد. لیگ اسپانیا (لالیگا) با 1077 امتیاز در جایگاه دوم است و بوندس لیگا با 1031 امتیاز در رده سوم این رده بندی قرر دارد.

لیگ برتر فوتبال ایران با 5/329 امتیاز در رده پنجاهم این رده بندی قرار دارد. ژاپن (جی لیگ) با 460 امتیاز در رده نخست تیم های آسیایی  قرار دارد.

رده بندی پنج لیگ برتر جهان:
1- لیگ برتر انگلستان 1187 امتیاز
2- اسپانیا (لالیگا) 1077 متیاز
3- آلمان (بوندسلیگا) 1031 امتیاز
4-برزیل 941 امتیاز
5- ایتالیا (سری آ) 920 امتیاز

رده بندی پنج لیگ برتر آسیا:
1- ژاپن (جی لیگ) 460 امتیاز - 28 جهان
2- کره جنوبی (کی لیگ) 413 امتیاز - 31 جهان
3- عربستان سعودی 405.5 امتیاز - 32 جهان
4- ازبکستان 403.5 امتیاز - 33 جهان
5- ایران 329.5 امتیاز- 50 جهان

جمعه 18/10/1388 - 17:10
ورزش و تحرک

 امروز كه بیش از هر زمان دیگری شعار اخلاق مداری در ورزش سر داده می‌شود، یادآوری سجایای اخلاقی جهان پهلوان تختی به بهانه سالگرد درگذشتش، مفید می‌نماید. گرچه غلامرضا تختی بارها و بارها با كسب مدال‌های رنگارنگ شور و شعف را به هموطنان خود پیشكش كرد، اما او نه به دلیل برق مدال هایش كه به خاطر منش‌های انسانی و جوانمردی‌اش، جاوید مانده است.
به مناسبت 17 دی پای صحبت هم دوره‌ای‌های تختی نشسته و گوشه‌ای از صفحات زندگی جهان پهلوان را ورق می‌زنیم.

احترام به بزرگتر و كسوت در نزد تختی چنان اهمیتی دارد كه او آن را به افتخار بزرگ حمل پرچم كشورش ترجیح می‌دهد.

محمد مهدی یعقوبی دارنده مدال نقره المپیك 1956 ملبورن درباره تختی چنین اظهار نظر می‌كند: در المپیك 1960 رم، تختی را برای حمل پرچم ایران در مراسم افتتاحیه انتخاب كرده بودند، اما او پرچم را به جعفر سلماسی (اولین ورزشكار ایرانی كه به مدال المپیك رسید) داد و گفت: «تو از من پیشكسوت‌تری» كاری كه اشك شوق و حق شناسی را در چشمان سلماسی جاری ساخت.

ابراهیم سیف‌پور قهرمان جهان در سال 1961 در این باره می‌گوید: پس از كسب قهرمانی در رقابت‌های جهانی 1961 یوكوهاما در زمین‌های دشت گرگان به نفرات اول تا سوم به ترتیب 30، 20 و 15 هكتار زمین اهدا كردند كه تختی آن جایزه پر منفعت را نپذیرفت و با جویا شدن علت آن متوجه شدیم كه در این 30 هكتار حداقل 10 خانواده زندگی می‌كردند و تختی گفت: «نمی‌توانم زندگی آنها را نابود كنم تا صاحب زمین شوم.» ما هم از این اقدام تختی تبعیت كردیم.

محمد فرهنگدوست یكی دیگر از همدوره‌های تختی درباره او چنین می‌گوید: وقتی فدراسیون كشتی كانادا به او پیشنهاد داد تا برای مربیگری با حقوق ماهانه 3 هزار دلار به این كشور كوچ كند، گفت كه من متعلق به این مردم هستم.

محمدرضا طالقانی ، رئیس سابق فدراسیون كشتی، كه خود را دنباله‌رو جهان پهلوان تختی می‌داند، دراین باره به جام‌جم می‌گوید: خیلی خوشحالم در ورزش الگویی داریم به نام تختی. بیشتر افتخار می‌كنم كه او از كشتی است. تمام حرف‌هایی كه درباره تختی می‌زنند خیلی كم است. اگر آقا تختی هرگز نمی‌میرد به دلیل این است كه به كسی نه نگفت. رفیق مردم بود، برادر هر زنی بود. پسر هر بیوه زنی بود. غذایش را با مردم می‌خورد و پولش را با مردم قسمت می‌كرد.

اما ارادات به تختی صرف خانواده كشتی نیست و او الگوی هر ورزشكاری است، حسن روشن، مهاجم سال‌های دور تیم ملی و استقلال درباره جهان پهلوان تختی می‌گوید: زمانی كه فوتبال بازی می‌كردیم من و اكثر دوستان همبازیم در تیم ملی، همواره عكس تختی را بر روی دیوار اتاقمان می‌زدیم. آن زمان شاید نمی‌دانستیم معنی این كار چیست، اما چند سال بعد از فوتش دیدم كه در اكثر شهرهای ایران استادیوم‌ها را به نام جهان پهلوان تختی نامگذاری كردند. تازه فهمیدیم تختی كیست؟

مطلب را با نوشته‌ای از خود شادروان تختی به پایان می‌رسانیم: تاریخ تولد و مرگ یك انسان ، همه زندگی او را تشكیل نمی‌دهد. آنچه زندگی یك مرد را از لحظه آغاز، از روز تولد تا لحظه مرگ می‌سازد ، شخصیت ، روحیه جوانمردی ، صفا ، انسانیت و اخلاق او است.

جمعه 18/10/1388 - 17:9
اخبار

رییس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری در آستانه سالروز واقعه 17 دی و كشف حجاب تحمیلی رضاخانی ، از ثبت ملی چادر و حجاب اقوام ایرانی در فهرست میراث معنوی ایران خبر داد.
به گزارش فارس ، حمید بقایی با اشاره به جایگاه عمیق و معنادار حجاب در فرهنگ و اعتقادات دینی مردم ایران اظهار داشت: مقاومت مثال زدنی و مبارزات دیرینه ملت ایران برای صیانت از حجاب با مجموعه‌ای از ارزش‌های اصیل دینی ، فرهنگی و اجتماعی عجین شده و در حوادث تاریخی و سیاسی سده اخیر به عنوان یكی از محورهای مهم و تاثیر گذار در مبارزات ضد استبدادی مردم نقش آفرینی كرده است.

وی افزود: تفكر دینی و مبانی ارزشی و اعتقادی حاكم بر جامعه ایرانی همواره ریشه در هویت اسلامی مردم این مرز و بوم داشته و فرهنگ حجاب یكی از شاخص ها و نمادهای بنیانی پایبندی ملت ایران به اسلام در مقام مكتب جامع زندگی فردی و اجتماعی بوده است.

رئیس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری، اقدام رضاخان پهلوی در 17 دی سال 1314 را حركت مذبوحانه یك دیكتاتور بیگانه پرست و خود فروخته برای به حراج گذاشتن هویت دینی یك ملت اصیل دانست و تاكید كرد: ملت ایران در مبارزات پس از آن و در واقعه خونبار مسجد گوهر شاد شهادت را برگزید تا از هویت دینی خود صیانت كند ، چراكه تهدید نوامیس ملت به معنای تهدید كیان و تمامیت ارزشی جامعه و آغازی برای از خودبیگانگی و خود باختگی در برابرخوراك فرهنگی مسموم غرب بود.

معاون رئیس جمهور فرهنگ حجاب در جامعه ایرانی را میراثی گرانقدر با عقبه ای مالامال از اندیشه و دیانت برشمرد و افزود: سازمان میراث فرهنگی بر حسب وظیفه ذاتی خود برای حفظ و صیانت از مواریث گرانقدر دینی و معنوی ، طی آیینی شایسته و پربار با حضور اندیشمندان و شخصیت های فرهنگی ، حجاب اقوام ایرانی و هم چنین چادر را به عنوان حجاب كامل ، ثبت ملی می‌كند تا به نوبه خود به شهیدان این مرز و بوم ادای احترام كرده و گامی برای پاسداشت مبارزات شكوهمند ملت ایران در صیانت از حجاب بردارد.

جمعه 18/10/1388 - 17:8
ادبی هنری

در صدد این نیستیم كه ادبیات امام را در قالب گفتار و نوشتار تقسیم نماییم و بگوییم كه امام بلندترین مطالب عرفان و اخلاق و سیاست را در قالب محاوره، به زبان ساده بیان مى‏كرد و در نوشتار، شعرى زیبا و نثرى عالى مى‏نوشت، و همچنین بر آن نیستیم، كه بگوییم نثر امام به سه دسته ذیل تقسیم مى‏گردد:

الف: نثر مرسل: كتاب چهل حدیث، آداب الصلاة.

ب: نثر مصنوع: نامه عرفانى به حاج احمد آقا و به خانم فاطمه طباطبایى.

ج: نثر محاوره: كتاب كشف الاسرار، تفسیر سوره حمد، وصیت نامه الهى سیاسى.

و همچنین در صدد این نیستیم كه بگوییم اشعار امام در قالبهاى شعرى چون:

 

الف: مسمط مخمس‏

مژده فروردین زنو بنمود گیتى را مسخّر

جیشش از مغرب بگرفت تا مشرق سراسر

رایتش افراشت پرچم زین مُقَرنس چرخ اخضر

گشت از فرمان وى در خدمتش گردون مقرّر

بر جهان و هرچه اندر اوست یكسر حكمران شد(1)

 

 ب: قصیده‏

اى ازلیت به تربت تو مخمّر

وى ابدیت به طلعت تو مقرّر

آیت رحمت زجلوه تو هویدا

رایت قدرت در آستین تو مضمر(2)

 

ج: ترجیع بند

اى نقطه عطف راز هستى‏

برگیر زدوست جام مستى(3)

و یا اینكه اشعارش را در بیش از 60 غزل، 30 قطعه و قریب 80 رباعى بیاوریم، بلكه مى‏خواهیم منشأ ادبیات امام را، كه از منابع دینى و فرهنگى، دینى سرچشمه مى‏گیرد و غابت گرایانه از اویى و به سوى اویى است را در دوران تحصیلش تا به عرفان راه یافتن و به وصال رسیدن و به وصال یار نائل شدن و بازگشت من الحق الى الخلق بالحق و در یك كلام، خدامحورى در ادبیات امام را در سه دوره تبیین كنیم.

 

الف: دوران تحصیل (كودكى، نوجوانى و میان سالى)

ب: دوران مبارزات سیاسى (انقلاب اسلامى)

ج: دوران حاكمیت (جمهورى اسلامى)

 

 

ادبیات در یك نگاه‏

 

فرق ادبیات با زبان محاوره در این است كه انسان در محاوره حرفهایش را با زبان ساده بیان مى‏كند، كتاب را بیار، دفتر را ببر، بشین، پاشو، بیا، برو؛ ولى ادبیات هنر بیان نیات، در قالبى زیبا، همراه با احساس و عاطفه است كه داراى قدرت نفوذ و محرك اندیشه و احساس مى‏باشد، لذا با كمك استعاره، تشبیه، مجاز و كنایه، كلام آرایش داده مى‏شود تا تأثیر عمیقى برجا بگذارد.

هر اثر ادبى محدود و محصور به اعتقادات، جهان بینى، تربیت فرهنگى و اندیشه صاحب اثر است. اگر خالق اثر داراى اعتقادى والا باشد، اثر برجا مانده‏اش، طبعاً والاست، ولى اگر صاحب اثر از عقیده و تربیت فرهنگى پست و مبتذل برخوردار باشد، اثرش نیز پست و مبتذل خواهد بود؛ (4) «از كوزه همان برون طراود كه در اوست».

با این نگاه، آثار ادبى با توجه به اهداف و غایت، به سه قسم خودخواه، دیگرخواه، خدا خواه تقسیم مى‏شود. (5)

 

الف: ادبیات خودخواه‏

 

عده‏اى عقیده دارند كه هدف و غایت ادبیات، خود ادبیات است و زیبایى پایه و اساس ادبیات است، اگر ادبیات را در خدمت اجتماع قرار بدهیم، از ادبیات منفعت خواسته‏ایم، در صورتى كه نباید از ادبیات منفعت خواست، زیبایى باید براى زیبایى باشد؛ با این عقیده هر گونه مسئولیتى از دوش ادبیات و ادیب برداشته شده است و زمینه براى محصور كردن ادبیات به خود فردى «اصالت خود» و خود بزرگتر «اصالت دربار» فراهم مى‏شود و سیر پرواز ادبیات به شراب و كباب و رباب ختم مى‏شود، ارزشش به حد تحفه و صله تنزّل مى‏كند.

 

كاندرین مدت كه بودستم زدیدار تو فرد

 

جفت بودم با شراب و با كباب و با رباب(6)

 

با این اندیشه ادبیات در مذبح فرد ذبح مى‏شود، همچنانكه در مذبح حاكمان ذبح مى‏شد.

 

پیروز شه عادل منصور معظم‏

 

كز عدل بناكرد دگر بار جهان را

 

آن شاه سبك حمله كه در كفه جودش‏

 

بى وزن كند رغبت او حمل گران را(7)

 

باید ادبیات را از این مذبح شراب و كباب و رباب بیرون كشید تا زنده و با طراوات بماند و به اجتماع طراوت ببخشد.

 

 

 

ب: ادبیات دیگرخواه‏

 

وقتى ادبیات، در كنار دیگر وسایل مورد نیاز ادیب دانشمند، براى خلق اثر محرك و با طراوت قرار گرفت، شانه ادبیات و ادیب مانند دیگر علوم و دانشمندش زیر بار مسئولیت مى‏رود و ادبیات، دیگر خواه مى‏گردد؛ در این بخش عده‏اى عقیده دارند كه هدف و غایت ادبیات، هدایت اجتماع به سوى ترقى در قالب زیباى ادبى است.

 

هنوزم زخردى به خاطر درست‏

 

كه در لانه ماكیان برده دست‏

 

به منقارم آن سان به سختى گزید

 

كه اشكم چو خون از رگ آن دم جهید

 

پدرخنده بر گریه‏ام زد كه هان‏

 

وطن دارى‏آموز از ماكیان(8)

 

در ادبیات دیگرخواه، همیشه بین اجتماع و ادیب داد و ستد جریان داشته است، هر كدام كه برترى داشت، بر دیگرى تأثیر گذاشته و در آن اثراتى پدیدآورده است، گاهى تحولات اجتماعى برترى یافته موجبات ایجاد مكاتب ادبى گردید و گاهى ادیب برترى یافته و موجب تحرك و تحول ادبیات و انقلاب ادبى گردید؛ هرچند كه گاهى قدرت حاكم بنام اجتماع بر ادبیات و ادیب برترى مى‏یابد و ادیب را وادار به عزلت نشینى و ادبیات را وادار به انحطاط مى‏كند و دور منفى ادبیات را بوجود مى‏آورد، ولى در مجموع ادبیات دیگرخواه موجب تحرك و تحول اجتماع مى‏شود.

 

 

 

ج: ادبیات خداخواه

 

هرچند كه ادبیات دیگرخواه مى‏تواند افراد اندیشمند را تا حدودى اغناء كند ولى همیشه افرادى هستند كه بالاتر از اجتماع مى‏اندیشند، آنها خداپرستانى هستند كه اجتماع را در خدمت پیشرفت بشرى مى‏دانند، هرچند كه عدّه‏اى در این مسیر غرق در تصوف شدند و اجتماع را از یاد برده‏اند.

 

بشنو از من این جهان هیچ است هیچ‏

 

هرچه هست اندر زمین و آسمان هیچ است هیچ‏

 

غیر آن یكتاى بى‏همتاى زاندیشه برون‏

 

هرچه در قیدش تو هستى، وارهان هیچ است هیچ‏

 

پیچ در پیچست این دنیا و پیچ و مهره‏اش‏

 

(ناهج) اندر گردش كون و مكان هیچ است هیچ(9)

 

ولى عده‏اى از خداپرستان هستند كه براى رسیدن به هدف نهائى خلقت انسان دنیا را وسیله قرار دادند، اینها در صدد ایجاد اجتماعى عالى هستند تا در آن به مرتبه اعلاى انسانیت برسند، و خداوند اینها را در قرآنش امت وسط خواند. (10)

 

جز سر كوى تو اى دوست ندارم جائى‏

 

در سرم نیست بجز خاك درت سودائى(11)

 

در این ادبیات ادیب بار مسئولیت خلیفة اللهى را براى ترقى بشریت بر دوش دارد و دستورات دین را مجموعه‏اى از حقیقت مى‏داند و سعى دارد زیبایى حقیقت دین را در قالب ادبیات زیبا ارائه نماید.

 

با عنایت و حفظ این مطالب مى‏توان گفت كه ادبیات امام خمینى در دسته سوم «ادبیات خداخواه» قرار مى‏گیرد.

 

دیده‏اى نیست نبیند رخ زیباى تو را

 

نیست گوشى كه همى نشنود آواى تورا

 

رهرو عشقم و از خرقه و مسند بیزار

 

بدو عالم ندهم روى دل آراى تورا

 

هیچ دستى نشود جز برخوان تو دراز

 

كس نجوید بجهان جز اثر پاى تورا

 

همه جا منزل عشق است كه یارم همه جاست‏

 

كور دل آنكه نیابد بجهان جاى تورا(12)

 

 

 

الف: ادبیات خدامحورى امام خمینى در دوران تحصیل (قبل از مبارزات)

 

امام خمینى داراى جهان بینى اشراقى و شهودى است، هستى‏شناسى او، هستى‏شناسى عاشقانه و از سر شیدایى است كه از هفت سالگى با آموختن قرآن شروع شد و با تعلیم خط و منطق و بیان و بدیع و عروض و قوافى در خمین و اراك و قم ادامه یافت.

 

قم بدكى نیست از براى محصل‏

 

سنگگ نرم و كباب اگر بگذارد

 

حوزه علمیّه دایر است ولیكن‏

 

خان فرنگى مآب اگر بگذارد(13)

 

و براى رسیدن به مقصد، فقه و اصول و تفسیر و حدیث و فلسفه را تعلیم دید و متعلمانه به خدمت گرفت.

 

اى حضرت صاحب زمان اى پادشاه انس و جان‏

 

لطفى نما بر شیعیان تأیید كن دین مبین‏

 

توفیق تحصیلم عطا فرما و زهد بى‏ریا

 

تا گردم از لطف خدا از عالَمین عاملین(14)

 

و براى همه خوانده‏ها و دانسته هایش، سرود:

 

در مدرس فقیه به جز قیل و قال نیست‏

 

در دادگاه، هیچ از او داستان نبود

 

در محضر ادیب شدم، بلكه یابمش‏

 

دیدم كلام جز زمعانى بیان نبود(15)

 

امام خمینى به خوبى دریافته بود كه آنچه فهم هستى و درك محضر هستى را فراهم مى‏كند علم نیست.

 

در حلقه درویش ندیدیم صفائى‏

 

در صومعه از او نشنیدیم ندائى‏

 

در مدرسه از دوست نخواندیم كتابى‏

 

در مأذنه از یار ندیدیم صدائى‏

 

در جمع كتب هیچ حجابى ندریدیم‏

 

در درس صحف راه نبردیم بجائى(16)

 

امام علم را حجاب نورى كه با آن راز هستى گشوده نمى‏شود، مى‏دانست:

 

در بر دل شدگان علم حجاب است حجاب‏

 

از حجاب آنكه برون رفت بحق جاهل بود

 

عاشق از شوق بدریاى فنا غوطه وراست‏

 

بى خبر آنكه به ظلمتكده ساحل بود(17)

 

و براى همه مسیر طى شده علمى‏اش نوشت: در جوانى سرگرم به مفاهیم و اصطلاحات پرزرق و برق شدم كه نه از آنها جمعیتى حاصل شد و نه حال، اسفار اربعه با طول و عرضش، از سفر به سوى دوست بازم داشت. (18)

 

اسفار و شفاء ابن سینا نگشود

 

با آن همه جرّ و بحثها مشكل ما(19)

 

نه از فتوحات فتحى حاصل شد و نه از فصوص الحكم، حكمتى دست داد، تا چه رسد به غیر آنها كه خود داستان غمگین دارد. (20)

 

از فتوحاتم نشد فتحى و از مصباح نورى‏

 

هرچه خواهم در درون جامه آن دلفریب است(21)

 

امام خمینى براى رسیدن به وصال یار دائم در تكاپو بود:

 

از درس و بحث مدرسه‏ام حاصلى نشد

 

كى مى‏توان رسید به دریا از این سراب‏

 

هرچه فرا گرفتم و هرچه ورق زدم‏

 

چیزى نبود غیر حجابى پس حجاب(22)

 

تا اینكه با عارف كامل آیت اللّه شاه آبادى آشنا شد.

 

دست من گیر از این خرقه سالوس رهان‏

 

كه در این خرقه بجز جایگه جاهل نیست(23)

 

با اصرار امام خمینى، آیت اللّه شاه آبادى او را پذیرفت.

 

الا یا ایها الساقى زمى پرساز جامم را

 

كه از جانم فرو ریزد هواى ننگ و نامم را

 

از آن مى‏ریز در جامم كه جانم را فنا سازد

 

برون سازد زهستى هسته نیرنگ و دامم را

 

از آن مى‏ده كه جانم را زقید خود رها سازد

 

به خود گیرد زمامم را فرو ریزد مقامم را(24)

 

رابطه بین شاه آبادى و امام خمینى، رابطه استاد و شاگردى صرف نبود، بلكه رابطه‏شان مراد و مریدى بود، عشق دو طرفه نسبت به هم داشتند كه آیت اللّه شاه آبادى در هر شرایطى امام را به حضور مى‏پذیرفت(25) و امام خمینى چنان به او عشق مى‏ورزید كه بعد از نامش روحى له الفداء بكار مى‏برد، (26) و كلاسشان، كلاس تعلیم و تعلم متعارف نبود، بلكه جنبه اشراقى داشت، عرفان عملى همراه با استاد بود.

 

كاش روزى بسر كوى تو ام منزل بود

 

كه در آن شادى و اندوه مراد دل بود

 

تا اینكه رسید به:

 

چون به عشق آمدم از حوزه عرفان دیدم‏

 

آنچه خواندیم و شنیدیم همه باطل بود(27)

 

امام خمینى حوزه عرفان را صوفیانه طى نكردند، بلكه تمام علوم آموخته‏اش را به خدمت گرفت، شریعت و طریقت و حقیقت را كه در طول تاریخ جدا از هم مطرح شده بود را یكجا جمع نمود، او وصال سالك را در با هم بودن این سه مى‏دانست و خودشان در اوج وصال، شدیداً به آداب و ظواهر شریعت پایبند بوده(28) و به قله سعادت انسانیت یعنى جامعیت براى ظهور صوراسماء الهیه و محلى براى تجلى اسماء الهى شد و خلیفة اللهى گردید كه خداوند فرمود: «انى جاعل فى الارض خلیفة». (29)

 

این آئینه تمام نماى انسان كامل، در اوج وصال به ملائك تناز زیر پایش مى‏گوید:

 

قدسیان را نرسد تا كه به ما فخر كنند

 

قصه علّم الاسما به زبان است هنوز(30)

 

این واصل حقیقت با دامن دامن عطر وصال به میان خلق برگشت كه تاریخ با آن سنگینى‏اش را تكان داد.

 

 

 

ب: ادبیات خدامحورى امام خمینى در دوران مبارزات (انقلاب)

 

امام خمینى در سال 1341 دست به سفر من الحق الى الخلق بالحق زد و خود آن ایام را چنین ترسیم مى‏كند: سال 41 سال شروع انقلاب اسلامى و مبارزه روحانیت اصیل در مرگ آباد تحجر و تقدس مآبى چه ظلم‏ها بر عدّه‏اى روحانى پاكباخته رفت، چه ناله‏هاى دردمندانه كردند و چه خون دلها خوردند. (31)

 

امام خمینى، زمانى بین خلق برگشت كه متدینین به امید حفظ دین و سیاسیون به امید رسیدن به دنیا، بین دین و سیاست خط حایل ممتدى كشیده بودند كه هیچ كس حق عبور از آن را نداشت، و اگر كسى تفكر عبور از آن را مى‏كرد، دو گروه پایمالش مى‏كردند.

 

در این جوّ امام خمینى به روحانیون نوشت: هان اى روحانیون اسلامى، اى علماى ربانى، اى دانشمندان دیندار، اى گویندگان آیین دوست، اى دینداران خداخواه، اى خداخواهان حق پرست، اى حق پرستان شرافتمند، اى شرافتمندان وطن خواه، اى وطن خواهان با ناموس، موعظت خداى جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحى را كه پیشنهاد فرمود بپذیرید و ترك نفعهاى شخصى كرده تا به همه سعادتهاى دو جهان نایل شوید و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید، إن للّه فى ایام دهركم نفحات ألافتعر ضوالها. (32)

 

و هنگامى كه رژیم پهلوى دست به حبس و اعدام انقلابیون زد، امام خمینى براى انقلابیون نوشت: شما روحانیون حقایق را به مردم بگویید كه چه نقشه‏اى بر علیه اسلام و استقلال مملكت دارند، تا مردم صفوف خود را فشرده‏تر كنند، مردم زنده‏اى باشند در برابر حوادثى كه پیش مى‏آید، استقامت داشته باشید و از آنهایى كه خداوند فرمود: إن الذین قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكة ألّاتخافوا و لاتحزنوا وابشروا بالجنة التى كنتم توعدون؛ خداوند ملائكه را بر شما فرو مى‏فرستد و قلبتان را آرامش مى‏بخشد كه از كشته شدن و اعدام شدن نگران نشوید، جایگاه ابدى شما بهشت عدن است كه خداوند به متقین وعده داده است. (33)

 

فقر، فخر است اگر فارغ از عالم باشد

 

آنكه از خویش گذر كرد، چه‏اش غم باشد؟(34)

 

این نوشتار امام خمینى براى خلق اثر ادبى نیست، بلكه براى حقایق دستورات الهى در جامعه بشرى است و از سرسوز و ایمان راسخ و اعتقاد قلبى اوست، چنان ایمانى كه در جواب شهید سعیدى كه گفته بود، بنظرم از این به بعد شما در مبارزاتتان یاران كمترى خواهید داشت، فرمود: آقاى سعیدى چه مى‏گوید؟! به خدا قسم اگر تمام جن و انس پشت به پشت هم بدهند و در مقابل من بایستند من چون این راه را حق یافتم از پاى نخواهم نشست. (35)

 

امام خمینى چنان غرق در ایمان شده بود كه مبدل به اسلام مجسم شد، و شهید سید محمد باقر صدر مى‏گفت: در خمینى ذوب شوید چنانكه او در اسلام ذوب شده است. (36)

 

امام خمینى غرق در خدا بود و لذا همه چیز براى او عادى بود، حتى شهادت پسرش آقا مصطفى، كه گفت: اینطور قضایا خیلى مهم نیست، پیش مى‏آید. براى همه مردم پیش مى‏آید، خداوند تبارك و تعالى الطافى دارد ظاهر و الطاف خفیه، ما از الطاف خفیه‏اى كه خداوند نسبت به عبادش دارد و انّه لطیف على عباده، اطلاع نداریم كه جزع و فزع مى‏كنیم والا در اینطور چیزهایى كه جزئى است و مهم نیست اینقدر بى‏طاقت نبودیم، مى‏فهمیدیم كه یك مصالحى در كار است، یك الطافى در كار است، یك تربیتهایى در كار است. (37)

 

غم مخور ایام هجران رو به پایان مى‏رود

 

این خمارى از سرما مى‏گساران مى‏رود

 

پرده را از روى ماه خویش بالا مى‏زند

 

غمزه را سر مى‏دهد غم از دل و جان مى‏رود

 

بلبل اندر شاخسار گل هویدا مى‏شود

 

زاغ با صد شرمسارى از گلستان مى‏رود

 

محفل از نور رخ او نور افشان مى‏شود

 

هرچه غیر ذكر یار از یاد رندان مى‏رود

 

ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند

 

پرده از رخسار آن سرو خرامان مى‏رود

 

وعده دیدار نزدیك است یاران مژده باد

 

روز وصلش مى‏رسد ایام هجران مى‏رود(38)

 

 

 

ج: ادبیات خدامحورى امام خمینى در دوران حاكمیت‏

 

در زمانى كه زهد، گریز كامل از دنیا و توجه محض به آخرت تعبیر مى‏شد و حكومت گریز كامل از آخرت و توجه محض به دنیا بود، بدترین افراد در رأس هرم حكومت قرار داشتند و از پست‏ترین جنایات باكى نداشتند و بهترین‏هاى جامعه در كنج دیر و صومعه، خانقا و كلیسا و مسجد عزلت گزیده بودند، امام خمینى با افكار روشن و والاى خود، تار و پود زهد مذموم و منفى را از هم گسست و بدآموزیهاى زهد صوفیانه را كنار زد و اوج زهد و تقوا و پارسایى و توجه كامل به آخرت، توجه به دنیا را براى پیاده كردن حكومت حق و اجراى عدالت ضرورى دانست و خود به این امر اقدام نمود و حكومت تشكیل داد.

 

جمهورى ما نشانگر اسلام است‏

 

افكار پلید فتنه جویان خام است(39)

 

و زمانى كه رأس هرم حكومت قرار داشت و تكیه‏گاه همه مسئولین نظام بود، در آن كوران مسائل حكومتى كه همه را غرق كرده بود، امام خمینى سوز عشقى مى‏سرود كه انسان خیال مى‏كند او در وسط گلستان نشسته و فارغ از همه هیاهوى سیاسى و اجتماعى و مسائل زندگى است و كارى جز سرودن شعر ندارد.

 

فرهادم و سوز عشق شیرین دارم‏

 

امید لقاء یار دیرین دارم‏

 

طاقت زكفم رفت و ندانم چه كنم‏

 

یادش همه شب در دل غمگین دارم(40)

 

همین امام، هنگامى كه رزمندگان در جبهه جنگ دست به عملیاتى مى‏زدند و مارش عملیات از رادیو پخش مى‏شد، دل هر كس در پشت جبهه به سختى مى‏تپید و نشاط و شادى در چهره رزمندگان خسته با بدنهاى خونین، بخاطر فتح موج مى‏زد، به خدایش مى‏گفت: بارالها! جوانان رزمنده ایران فتح را از تو مى‏دانند و به قدرت خویش مغرور نیستند، و اگر غرور و سرافرازى هست براى آن است كه مورد عنایت و حمایت ذات مقدس تو هستند، تو طمأنینه و سكینه را در دل آنان نازل فرمودى و رعب و وحشت را در قلوب دشمنان آنانكه دشمنان اسلامند انداختى، خداوندا هرچه هست از توست.

 

و همچنین خطاب به رزمندگان مى‏نوشت: همه باید بدانیم كه تمام امور و از آن جمله فتح و نصر بدست خداوند متعال است، «و ما النصر إلّا من عند اللّه العزیز الحكیم». (41)

 

اى دوست هرآنچه هست نور رخ توست‏

 

فریاد رس دل نظر فرّخ توست(42)

 

و در توصیف جان باختگان عملیات مى‏گفت: از شهدا كه نمى‏شود چیزى گفت؛ شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه‏شان و در شادى وصالشان «عند ربهم یرزقون»اند؛ و از نفوس مطمئنه‏اى هستند كه مورد خطاب «فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى» پروردگارند، اینجا صحبت عشق است و عشق، و قلم در ترسیمش برخود مى‏شكافد. (43)

 

باده از دست لطیف تو در این فصل بهار

 

جان فزاید كه در این فصل بهار آمده‏ام‏

 

مطرب عشق كجا رفت در این فصل طرب‏

 

كه به عشق و طربش باده‏گسار آمده‏ام‏

 

در میخانه گشائید كه در مسلخ عشق‏

 

به هواى رخ آن لاله عذار آمده‏ام(44) امام خمینى در همه جا و همه حال با یار بود و رخ یار مى‏خواست:

 

آید آن روز كه من هجرت از این خانه كنم‏

 

از جهان پرزده در شاخ عدم لانه كنم؟(45)

 

و همه چیز را براى یار مى‏خواست:

 

دردخواهم دوا نمى‏خواهم‏

 

غصّه خواهم نوا نمى‏خواهم‏

 

عاشقم، عاشقم مریض توأم‏

 

زین مرض من شفا نمى‏خواهم(46)

 

آنگاه كه همه دعاى شفاء مى‏خواندند، او دعاى پرواز مى‏خواند:

 

فرّخ آن روز كه از این قفس آزاد شوم‏

 

از غم دورى دلدار رهم، شاد شوم‏

 

سرنهم بر قدم دوست به خلوتگه عشق‏

 

لب نهم بر لب شیرین تو فرهاد شوم(47)

 

امام خمینى شادمانه پركشید و ما، در دریایى‏غم، آخرین كلمات پرامیدش را خواندیدم: با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوى جایگاه ابدى سفر مى‏كنم. (48)

 

او چه زیبا آرامش و آسایش و اطمینان را در سراسر حیات خویش سارى ساخت و قطران آن را در جامعه جارى نموده تا بشریت در اجتماعى عالى به سوى مرتبه اعلاى الهى حركت كند.

خمینى در خم ابرویش جام پر ز مى‏داشت، افسوس كه قد عصر ما به آن بلندى نبود كه لبى‏تر كند.

ساقى بریز باده در ساغر حریفان‏

ما طعم باده عشق از دست او چشیدیم(49)

 

 

 

پى‏نوشت‏ها:

 

1- امام خمینى سید روح اللّه، دیوان امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، بیست و سوم 1378، ص 271.

 

2- همان، ص 253.

 

3- همان، ص 285.

 

4- سازمان مطالعه و تدوین كتب علوم انسانى دانشگاهها، مجموعه مقاله‏هاى سمینار بررسى ادبیات انقلاب اسلامى، تهران، سمت اول، 1373، ص 3.

 

5- همان، ص 77 - 71.

 

6- انوارى، دیوان انوارى، با مقدمه سعید نفیسى، تهران، نگاه، اول 1376، ص 80.

 

7- انورى ابیوردى، دیوان اشعار.

 

8- دهخدا، على اكبر، دیوان.

 

9- قزوینى ناهج، هیچنامه.

 

10- سوره بقره، آیه 142، وجعلناكم امة وسطا.

 

11- دیوان امام، ص 186.

 

12- همان، ص 42.

 

13- همان، ص 301.

 

14- همان، ص 262.

 

15- همان، ص 108.

 

16- همان، ص 187.

 

17- همان، ص 104.

 

18- امام خمینى سید روح اللّه، صحیفه امام، ج 20، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، دوم 1379، ص 165.

 

19- دیوان امام، ص 44.

 

20- صحیفه امام، ج 20، ص 165.

 

21- دیوان امام، ص 51.

 

22- همان، ص 48.

 

23- همان، ص 67.

 

24- همان، ص 40.

 

25- ستوده امیررضا، پابه پاى آفتاب، ج 4، تهران، پنجره، ویرایش دوم، ص 259 - 240.

 

26- امام خمینى سید روح اللّه، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، اول 1371، ص 20.

 

27- دیوان امام، ص 104.

 

28- مجموعه مقاله‏هاى سمینار بررسى ادبیات انقلاب، ص 330 - 328.

 

29- سوره بقره، آیه 30.

 

30- دیوان امام، ص 127.

 

31- صحیفه امام، ج 21، ص 240.

 

32- همان، ج 1، ص 23 و 22.

 

33- همان، ص 162.

 

34- دیوان امام، ص 86.

 

35- پابه پاى آفتاب، ج 4، ص 235.

 

36- حسین حائرى سید كاظم، زندگى و افكار شهید صدر، ترجمه طارمى حسن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، اول 1375، ص 155.

 

37- صحیفه امام، ج 3، ص 234.

 

38- دیوان امام، ص 111.

 

39- همان، ص 195.

 

40- همان، ص 221.

 

41- صحیفه امام، ج 16، ص 155.

 

42- دیوان امام، ص 196.

 

43- صحیفه امام، ج 21، ص 147.

 

44- دیوان امام، ص 137.

 

45- همان، ص 158.

 

46- همان، ص 160.

 

47- همان، ص 159.

 

48- صحیفه امام، ج 21، ص 450.

 

49- دیوان امام، ص 164.

 

جمعه 18/10/1388 - 17:6
ورزش و تحرک

هفته پنجم از مرحله گروهی مسابقات فوتبال انتخابی جام ملت‌های 2011 آسیا با صعود تیم‌های ایران ، ژاپن ، بحرین ، امارات و چین به مرحله نهایی این مسابقات به پایان رسید.
به گزارش مهر ، هفته پنجم از مرحله گروهی مسابقات فوتبال انتخابی جام ملت‌های آسیا روز گذشته (چهارشنبه) با برگزاری 9 دیدار پیگیری شد که طی آن تیم‌های ایران ، ژاپن ، بحرین و امارات با پیروزی برابر رقیبان خود به مرحله نهایی این مسابقات صعود کردند و تیم چین نیز با تساوی در دیدار برابر سوریه جواز حضور در پیکارهای جام ملتهای 2011 آسیا را به دست آورد.

البته تنها در گروه 2 این مسابقات با توجه به پیروزی عمان برابر اندونزی و تساوی کویت برابر استرالیا، تکلیف تیم‌های صعود کننده به مرحله نهایی جام ملت‌های 2011 آسیا هنوز مشخص نشده است و دیدارهای روز پایانی این گروه بین تیم‌های استرالیا - اندونزی و عمان - کویت ، چهره 2 تیم برتر را برای حضور در جام ملت‌ها مشخص می کند.

نتایج دیدارهای هفته پنجم از مرحله گروهی مسابقات فوتبال انتخابی جام ملت‌های 2011 آسیا به شرح زیر است:

گروه 1:
یمن 2 - ژاپن 3
بحرین 4 - هنگ کنگ صفر

جدول رده بندی:
1- ژاپن 12 امتیاز - تفاضل گل 11+ (5 بازی)، 2- بحرین 12 امتیاز - تفاضل گل 11+ (4 بازی)، 3- یمن 3 امتیاز (4 بازی)، 4- هنگ کنگ بدون امتیاز (5 بازی)

گروه 2:
اندونزی یک - عمان 2
کویت 2 - استرالیا 2

جدول رده بندی:
1- کویت 8 امتیاز - تفاضل گل 1+، 6 گل زده ، 2- استرالیا 8 امتیاز - تفاضل گل 1+، 5 گل زده، 3- عمان 7 امتیاز، 4- اندونزی 3 امتیاز

گروه 3:
امارات یک - مالزی صفر

جدول رده بندی:
1- ازبکستان 9 امتیاز (3 بازی)، 2- امارات 6 امتیاز (3 بازی)، 3- مالزی بدون امتیاز (4 بازی)

گروه 4:
چین صفر - سوریه صفر
لبنان یک - ویتنام یک

جدول رده بندی:
1- سوریه 11 امتیاز، 2- چین 10 امتیاز، 3- ویتنام 5 امتیاز، 4- لبنان یک امتیاز

گروه 5:
سنگاپور یک - ایران 3
تایلند صفر - اردن صفر

جدول رده بندی:
1- ایران 10 امتیاز، 2- تایلند 6 امتیاز - تفاضل گل 1+، 3- سنگاپور 6 امتیاز - تفاضل گل 8-، 4- اردن 5 امتیاز

تاکنون تیم‌های عراق (قهرمان) ، عربستان (نایب قهرمان) و کره جنوبی (مقام سوم) دوره گذشته این مسابقات ، هند (قهرمان چلنج کاپ آسیا) ، قطر (میزبان مسابقات) و تیم‌های ازبکستان ، ایران ، ژاپن ، بحرین ، سوریه ، امارات و چین (تیم‌های برتر گروه‌های 5 گانه) جواز صعود به مرحله نهایی مسابقات فوتبال انتخابی جام ملت‌های 2011 آسیا را بدست آورده‌اند

جمعه 18/10/1388 - 17:4
فلسفه و عرفان

روح و عالم غیب از بارزترین مصادیق و مقولات متافیزیک می باشند، که تمام مکاتب و سیستم های ماورائی به آن توجه خاصی دارند. شهید دکتر چمران معتقد است که: «در نظر ما، خدا و روح و عالم غیب اساس توحید و فلسفه اسلامی بشمار می رود، بنابراین ایمان به این حقایق برای ما اساسی و اصولی است و کسی که به این اصول ایمان نداشته باشد نمی تواند ایدئولوژی و مکتب اسلامی را بپذیرد. برای رسیدن به این حقایق راههای مختلفی وجود دارد، عده ای سعی می کنند از راه منطق، از راه فلسفه، از راه علم، از راه تجربه، از راههای مختلفی به این حقایق برسند...»


در ادامه ی این بحث ایشان سعی نموده است تا با معرفی انسان به عنوان یک مخلوق، راهی به سوی شناخت خالق و حق تعالی باز نماید. وی معتقد است: «انسان خلیفه خدا است در زمین، تجلی خداست برروی این آب و خاک و بنابراین اگر انسان را بشناسیم و قدرت او را و حدود او را تشخیص دهیم چه بسا که قادر خواهیم بود حقایقی را درباره روح و خدا و ماوراء الطبیعه نیز درک کنیم.»


در بحث شناخت انسان، انسان را به سه قسمت جسم، نفس و روح تقسم نموده، سپس به معرفی نفس و روح می پردازد. ابتدا از نظر لغوی در فرهنگ و زبان انگلیسی و فرانسوی نفس و روح را بررسی نموده، سپس این دو مقوله را از نظر قرآن کریم بررسی می کند. ایشان نفس را مجموعه ای از احساسات، خواسته ها، اکتسابات و تمایلات معرفی می نماید و نتیجه می گیرد که شخصیت آدمی از نفس است و انسان ها در روح با هم مشترک اند و آنچه انسان ها را از هم متمایز می کند، نفس است. دکتر چمران اعتقاد دارد که گذشته آدمی، تجارب آدمی، خوبی ها، بدی ها و همه چیز در داخل این نفس ذخیره می شود، و آن چیزی که در روز قیامت انسان را با آن می سنجند، نفس است نه روح.


ایشان نفس را به هفت طبقه مختلف تقسیم بندی کرده، مراتب هفت گانه نفس را بدین صورت نام گذاری می نماید: نفس امّاره، نفس لوّامه، نفس عاقله، نفس مُلْهَمِه، نفس مطمئنّه، نفس راضیه و نفس مرضیّه.


نفس اماره، پست ترین مرحله نفس و نفس مرضیه بالاترین مرحله نفس در این بیان معرفی شده است. دکتر چمران معتقد است: «... نفس مرضیه که به این حد رسیده است از نظر کیفیت مثل روح می شود، یعنی به همان خلوص، به همان پاکی و به همان عظمت روح می رسد، که روح تجلی خدا است، روح اَمرٌ مِنَ الله است. این نفسی که لجن گونه بود از این عالم مادی جوشیده و بالا آمده بود در آخرین مرحله تکاملی خودش مثل روح می شود، خاصیت روح را پیدا می کند، همان کمالاتی که در روح آدمی وجود دارد در این نفس نیز بوجود می آید.» ایشان در ادامه می فرمایند: «باز با آنکه این نفس مرضیه به درجه روح رسیده است و لیکن با روح متفاوت است، یعنی از نظر ذات با روح مختلف است. چون روح، مجرد است ولی نفس مادی است، ولی دارای یک خاصیت هستند.»


مادی بودن نفس از نظر خود ایشان نیز خیلی مهم و مرموز است. لذا با بیان یک مثال زیبا در مورد خورشید و نور آن به تشریح کامل مطلب می پردازند و چنین نتیجه می گیرند: «بنابراین، این نفس که ما درباره آن صحبت می کنیم انرژی است در حالی که روح مجرد است، روح تجلی خدا است؛... بنابراین هنگامی که می گوئیم نفس انرژی است، این انرژی معادل ماده است، به عبارت دیگر می توانیم بگوئیم که نفس وجودی مادی است، ولی ماده ای تلطیف شده بصورت انرژی ولی روح مجرد است در حالیکه جسم ماده خالص است و نفس واسطه ای است بین این جسم و این روح مجرد.» پس ایشان جسم را ماده ای خالص، نفس را ماده ی تلطیف شده و روح را مجرد دانسته، انسان را متشکل از این سه قسمت می داند.


دکتر چمران، روح را تجلی خدا، پیغمبر درون، امر خدا و رابط بین خدا و انسان معرفی می نماید و معتقد است: «اگر روح تجلی خداست، بنابراین علم خدا در روح نیز گذاشته شده است، بنابراین با عالم غیب ارتباط دارد. در اثباتاتی که بعداً ذکر می کنیم می خواهم این را برای شما اثبات کنم که این روح از آینده خبر می دهد، از گذشته و آینده آگاه است.» «روح امر خداست، دارای علم خداست، دارای خلاقیت خدا ست.» «روح امر خداست و شما می دانید که خدا از نظر فلسفی زمان و مکان ندارد. یعنی از بُعد زمان و بُعد مکان خارج است. برای ما هزار سال پیش و امسال و هزار سال آینده با هم اختلاف دارد، اختلاف زمانی دارد، اما برای خدا چون زمان صفر است، هزار سال گذشته و هزار سال آینده در یک ردیف قرار دارند، یک واقعیت اند، یک حقیقت اند. برای روح که تجلی خداست نیز هزار سال آینده، اکنون و هزار سال گذشته هم یکسانست، برای خدا فرقی نمی کند و بنابراین برای روح هم فرقی نمی کند. روح دارای علم و آگاهی به همه ادوار زمانی تاریخ خواهد بود، چه گذشته چه آینده. و در بُعد مکان هم همینطور، که این مکان برای جسم آدمی است که اختلاف بوجود می آورد. ولی وقتی می گوئیم خدا از بُعد مکان خارج است، یعنی تمام مکانها برای خدا یک نقطه است. اینجا باشد، پشت زمین باشد، بالای کهکشان ها برای خدا یکسان است، و چون برای خدا یکسان است برای روح هم که تجلی خداست باید یکسان باشد. بنابراین برای کسی که با روح خود رابطه اشراقی و الهامی برقرار کرده است همه مکانها یکسان خواهند بود، همه زمانها همه مکانها برای او یک واقعیت خواهد بود، یک حقیقت خواهند بود.»


می بینید روح که از عجیب ترین و پیچیده ترین مخلوقات حق تعالی است و بسیاری در تشریح و تفهیم آن درجا زده اند، توسط دکتر چمران به راحتی و با بیانی زیبا و شیوا چگونه معرفی می شود! و این استاد عظیم الشأن چگونه با معرفی روح، انسان را به سوی خالق هدایت می نماید. ایشان در پایان گفتار اول کتاب انسان و خدا چنین می فرمایند: «این بحث بسیار مفصل و دقیق و زیبایی است که من سعی کرده ام در این فاصله کوتاه برای شما خلاصه کنم، و تقریباً بهترین راه توجیه بطور ملموس و تجربی و علمی برای پذیرش عالم غیب و روح است، و همینطور که می دانید کسی که روح را پذیرفت و عالم غیب را پذیرفت یعنی خدا را پذیرفته است.»


همان طور که مشاهده نمودید دکتر چمران با طرح موضوع روح می خواهد انسان را از درون به سمت خداوند و شناخت و درک و فهم او هدایت کند. ایشان برای درک و فهم حق تعالی سه راه «علم»، «فلسفه» و «دل» را معرفی می نماید و معتقد است که راه علم و فلسفه محدودیت ها و معذوریت های فراوانی دارد و بهترین راه را، «راه دل» می داند. وی همچنین روش قرآن را نیز منطبق بر همین راه دل می داند: «روشی که قرآن مطرح می کند متُدی است که ضمیر آدمی را بیدار می کند، وجدان را آگاه می سازد و آنچنان آدمی را هشیار می کند که خدا را با اشراق بفهمد بدون آنکه احتیاج به تجزیه و تحلیل فیزیکی و شیمیایی یا فلسفی داشته باشد...» «اکثر آیاتی که در قرآن درباره خدا صحبت می کند بدین منوال است، یعنی می خواهد که با این اشراق قلب آدمی و درون آدمی را روشن کند، بیدار کند و مطمئن است که اگر این قلب روشن شد خدای را خواهد فهمید، خدای را وجدان خواهد کرد.»


دکتر چمران راه دل، فطرت، اشراق و الهام را بهترین راه برای اثبات وجود خداوند و فهم و درک آن می داند. ایشان علم و فلسفه را برای این کار راه مناسبی نمی داند و معتقد است از طریق این روش ها انسان به یقین نمی رسد و حتی اگر خدا برایش اثبات شود باز هم دچار نوعی شک و تردید خواهد شد. در واقع ایشان به روح به عنوان رابط بین خدا و انسان توجه داشته، تأکید بر درک خدا از طریق ارتباط های روحی دارند.


«من امیدوارم که دوستان ما به این تکنیک قرآنی توجه کنند که قرآن کریم نیز بر اساس همین فلسفه ای که بیان کردیم سعی می کند که فطرت آدمی را بیدار کند و این فطرت، و این قلب با اشراق درونی خودش خدای را خواهد شناخت و این شناختن است که ایمان می آورد، این شناخت است که سبب می شود کسی با تمام وجود خود خدای را درک کند.» «دو سوم آیات قرآنی درباره وجود خداست و این آیات قرآنی همه به همین سیستمی است که من بیان کردم، نه وارد علم می شود و نه وارد فلسفه و منطق و ریاضیات، بلکه سعی می کند که وجدان آدمی را آنچنان بیدار کند که با اشراق درونی خود خدای را بفهمد، حس کند.»


دکتر چمران صراحتاً بیان می کند: «شناخت خدا باید از راه اشراق صورت بگیرد نه از راه این تعریفهای علمی و فیزیکی و منطقی.» ایشان روش های علمی را که از طریق تجارب حواس پنج گانه عمل می نماید و روش های فلسفی را که از طریق تفکر و تعقل وارد می شود، برای شناخت خدا مفید نمی داند. شهید چمران ضمن پذیرش تجارب حسی و تجارب عقلی، تجارب قلبی را بهترین راه می داند: «ما تجربه را رد نمی کنیم، ولی می گوئیم بجای اینکه با این حواس یا با این عقل بخواهید تجربه بکنید یک راه تجربی دیگری نیز وجود دارد که آن راه تجربه قلبی است، اشراق است، که شخصی از طریق اشراق قادر خواهد بود حقیقت را بلاواسطه درک کند و بفهمد. تمام آیاتی را که از قرآن، سوره یس برای شما خواندم در رابطه با این حقیقت بود که این قدرت اشراقی را در درون آدمی زنده کند، تا آدامی بقدرت این اشراق بتواند که خدای را و روح را و عالم غیب را لمس کند، درک کند. همچنان که گفتم این بهترین راههاست، صحیح ترین راههاست و اگر کسانی بخواهند به قدرت علم یا به قدرت منطق و فلسفه وجود خدا را اثبات کنند بیراهه می روند.»


این عابدِ زاهد تاکید دارد: «برای شناخت خدا طریق علمی که از راه حواس خامسه بوجود می آید و همچنین روش عقل و منطق کافی نیست و آن چیزی که ما را کمک می کند که به خدا برسیم دل و قلب است، منبع و منشاء جدیدی که از راه الهام و اشراق قادر خواهیم بود که خدای را بشناسیم. با بعضی از آیات قرآنی نیز نشان دادیم که قرآن هم یک چنین سیستمی را برای شناخت خدا ارائه می نماید. هیچگاه تنها راه عقلی و فلسفی و منطقی را پیشنهاد نمی کنند.»


اهداف خلقت انسان از جمله مسائل پیچیده در فلسفه، عرفان و متافیزیک است، همانطور که در قرآن نیز صراحتاً به آن اشاره شده است، انسان برای عبادت و بندگی خلق شده، این در حالی است که بسیاری از انسان ها این هدف مهم را فراموش کرده اند و به خوردن و خوابیدن سرگرم شده اند.


در این رابطه دکتر چمران می گوید: «خوردن و خوابیدن و زندگی کردن هدف حیات نیست. اینها محملی برای حیات است. آدمی غذا می خورد یا لباس می پوشد یا می خوابد برای آنکه زندگی کند، برای آنکه خدا را بپرستد. هدف زندگی خوردن و خوابیدن نیست، اینها وسیله زنده بودن است. می توانم بگویم آن لحظاتی را می توان زندگی حقیقی بشمار آورد که یک انسانی از این حالت مادی و از این دنیای لجنی به معراج صعود می کند، و آن نوع احساس، آن نوع الهام و اشراق برای او دست می دهد. این لحظات در زندگی انسانها بسیار کوتاه است ولی آنچه زندگی به حساب می آید فقط همین لحظات است و بس. بقیه زندگی فقط محملی است برای این انسان که زنده بماند تا این لحظات کوتاه معراج و طیران روح به او دست دهد، و آن انسانی که در زندگی خود بیشتر به این حالات دست پیدا می کند و این لذت روحی و این طیران روحی برای او بیشتر رخ می دهد، او زندگی بهتری دارد، زندگی موفق تری دارد، آن انسانهایی که سرتاسر حیات خود را در مادیات و احتیاجات مادی سر می کنند و هیچ لذت روحی و هیچ احساس معراج به آنها دست نمی دهد، آنها در حقیقت انسان نیستند، از انسانیت بوئی نبرده اند.» «از نظر ما این زندگی و آب و نان فقط وسیله ای است و طیران بسوی خدای بزرگ یک حرکت تا بینهایت است، حرکتی است که الی لانهایه ادامه خواهد داشت و انسان هیچوقت و در هیچ مکانی از حرکت بسوی کمال باز نخواهد ماند.»


و به راستی که این کلمات و عبارات چیزی جز تجارب شخصی عارفِ عابدِ زاهد، شهید دکتر چمران نیست. او به جای بازی با جملات و عبارات، به جای استفاده از فن سخنوری و به جای استفاده از فنون ادبیات و نگارش و به جای بهره گرفتن از قدرت منطق و استدلال، تنها با بیانی ساده و گویا، تجارب شخصی خود را بیان نموده است. تجاربی که حرف دل اوست و آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشنید.


و اکنون سال ها از آرام گرفتن چمران به ظاهر می گذرد، ولی او همچنان در حرکت به سوی کمال است، در حرکت به سوی بی نهایت و در حرکت به سوی خدا.

و ما امروز مفتخریم از داشتن این چنین بزرگان و عارفان، خوش حالیم که از او آثاری برایمان به جا مانده و متأسفیم که تقدیر رخصت نداد تا از او بهره های فراوان ببریم و از چشمه جوشان معرفتش سیراب گردیم.

 

  
نویسنده: محمد - سهرابی 


منبع: سایت - باشگاه اندیشه

جمعه 18/10/1388 - 17:3
هوا و فضا

دو قهرمان فضایی ناسا به تازگی رصدهای قابل توجه و با ارزشی از جمله رصد اولین کهکشانهای جهان و حمله یک سیاهچاله به یک کوتوله فضایی را انجام داده اند که ارسال نتایج آنها به زمین باعث هیجان زده شدن دانشمندان در این سازمان شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، طی این دو رصد تلسکوپ دوست داشتنی هابل با نگاهی عمیق به 13.2 میلیارد سال پیش توانسته است نخستین گروه از کهکشانها را که تا به حال چشم انسان توانایی مشاهده آن را به دست نیاورده بود، رصد کند و تلسکوپ چاندرا نیز موفق به رصد یک سیاره کوتوله درست پس از زمانی شده که این سیاره توسط یک سیاهچاله متوسط از هم دریده شده است.

به گفته اخترشناسان در موسسه علوم تلسکوپهای فضایی هرچه نگاه هابل به فضا عمیق تر شود به آن مفهوم خواهد بود که به گذشته بازگشته است زیرا نور برای عبور از میان جهان قابل مشاهده به میلیاردها سال زمان نیاز دارد. این ویژگی هابل را به ماشین زمان قدرتمندی تبدیل کرده است که به اخترشناسان این امکان را می دهد که کهکشانها را در 13 میلیارد سال پیش مشاهده کنند، یعنی 600 تا 800 میلیون سال پس از زمانی که پدیده انفجار بزرگ رخ داده است.

وجود این کهکشانهایی که به تازگی مشاهده شده اند زمان را به عقب برمی گرداند، به زمانی که کهکشانها 500 تا 600 میلیون سال پس از انفجار بزرگ برای اولین بار در حال شکل گیری بوده اند. به گفته اخترشناسان این کهکشانهای نوپا می توانند ریشه در گروه های ستاره ای داشته باشند که در اوایل تشکیل جهان هستی شکل گرفته اند. جیمز دانلوپ از دانشگاه ادینبرگ در اسکاتلند معتقد است به طور حتم ساختارهای  قابل توجهی از کهکشانها در ورای محدودیت بینش هابل قرار دارد که باید برای رفع این محدودیت تلاش بیشتری کرد.

هابل این تصاویر جدید را با استفاده از دوربین جدید مادون قرمز WFC3 خود به ثبت رسانده و این تصاویر در جلسه اعضای انجمن نجوم آمریکا در واشنگتن مورد بررسی و تحلیل اخترشناسان قرار گرفت. این دوربین نسبت به دوربینهای پیشین هابل که تنها توانایی رصد کهکشانهایی را در فاصله 900 میلیون سال پس از انفجار بزرگ را داشته اند، بسیار قدرتمندتر است. این دوربین به گونه ای پا را از محدودیتهای گذشته هابل فراتر گذاشته است.

همچنین با ارسال تلسکوپ به مراتب قدرتمندتر جیمز وب در سال 2014 اخترشناسان قادر خواهند بود جزئیات طبیعت کهکشانهای آغازین را مورد بررسی قرار داده و کهکشانهای بیشتری را در گذشته های جهان کشف کنند. با استفاده از یافته های جدید هابل اخترشناسان توانسته اند دریابند که کهکشانها از خوشه های کوچک و درحشان ستاره ای به شهرهای مارپیچی عظیم ستاره ای امروز تبدیل شده اند. همچنین تصاویر نشان می دهد کهکشانهای کوچک آبی رنگ بوده اند.

محققان کشف جدید هابل را به "نگاه کردن به آلبوم عکس کودکی های جهان هستی" تشبیه می کنند. به گفته مسئولان پروژه هابل، این تلسکوپ در حال حاضر آرشیوی از 500 هزار قطعه عکس ایجاد کرده است که در دسترس 6 هزار اخترشناس در سرتاسر جهان قرار دارد.

در پروژه ای دیگر تلسکوپ پرتو ایکس چاندار با همکاری تلسکوپ زمینی ماژلان موفق به رصد ستاره کوتوله ای شده است که توسط یک سیاهچاله به دو نیم دریده شده است. این ستاره که در خوشه ای در کهکشان NGC 1399 و در فاصله 65 میلیون سال نوری از زمین قرار دارد انفجاری از نوری شدید را در مرکز این کهکشان از خود به جا گذاشته است.

به گزارش مهر، تصاویر به دست آمده از چاندرا نشان می دهد تابشهای شدید و درخشان نوری منبعی فوق درخشان از پرتو  ایکس یا ULX است، این منابع نمونه کمیابی از اجرامی هستند که نسبت به ستاره ها پرتو ایکس بیشتری از خود ایجاد می کنند اما این میزان نسبت به ابر سیاهچاله های  مرکز کهکشانها بسیار کمتر است.

چگونگی دقیق ایجاد یک منبع ULX همچنان ناشناخته باقی مانده است اما دانشمندان پیشنهاد داده اند این منابع سیاهچاله های فضایی متوسطی هستند که جرمی چند صد یا چند هزار بار بیشتر از جرم خورشید دارند.

با این همه اطلاعات به دست آمده از دو تلسکوپ ماژلان لایه ای جالب را به این داستان علمی افزوده است، طیف نور تابش داده شده از این پدیده نشان دهنده حضور اکسیژن و نیتروژن است اما هیچ نشانه ای از حضور هیدروژن در آن مشاهده نشده است. این به آن معنی خواهد بود که ستاره کوتوله بیش از اندازه مجاز به یک سیاهچاله متوسط نزدیک شده و نیروی کشش از جانب سیاهچاله باعث شده است تا از هم دریده شود.

بر اساس گزارش سی ان ان، در صورت اثبات این نظریه علاوه بر اینکه وجود سیاهچاله های متوسط به تایید خواهد رسید، بلکه تصاویر به ثبت رسیده اولین مدارک از حمله چنین سیاهچاله ای به یک ستاره خواهد بود.
 

جمعه 18/10/1388 - 17:1
کامپیوتر و اینترنت

بی تردید وجه غالب دنیای مدرن است. چنان که اگر روزی از شهروندان این جهان جدید فناوری های تازه را بگیری و مجبورشان کنی که به تقلید از اجداد اولیه شان در غار زندگی می کنند، چه بسا بسیاری شان در همان روزهای اول از گرسنگی و نابلدی تلف شوند. سوی دیگر این دنیا اما ارتباطات انسانی است که حیات خیلی از هم نوعان ما بدان وابسته است. یعنی اگر روزی برسد که همه گونه های ارتباطی مدرن چون تلفن، اینترنت، خودرو یا هواپیما و... از این دست افراد گرفته شود، لابد عاجز از ادامه امرار معاش و کسب درآمد باشند، به سخن دیگر محیط زست انسانی آن چنان دچار دگرگونی شده که گمان می بری اصولا دیگر زندگی انسان روی کره خاکی بدون دست ساخته هایش میسر نباشد. از این رو است که ماهیت فناوری که همان علوم فیزیک و شیمی و بسیار دیگر است، چهره نشان می دهد. چه آن که بدون این علوم دسترسی به فناوری غیرممکن است. پس می توان گفت که علم به علاوه ممارست انسان برای پاسخ به مشکلات اش یا سهل کردن بیشتر امور به فناوری منجر می شود. اما در پایان آن چه که سرنوشت بشر را متحول می کند تنها گسترده شدن نتیجه تحقیقات و اختراعات است که میسر نمی شود مگر با حمایت صنعت و تولید انبوه ایده ها و اختراعات. ضمن آن که یکی از مهم ترین منابع درآمد ملت ها در دنیای مدرن به تولید علم وابسته است. حال باید پرسید که چگونه می توان از وضع موجود یعنی تولید علم و فناوری بدون حمایت صنعت به مرحله ای رسید که بخش صنعت از تولیدات علمی دانشگاه ها و پژوهش گران حمایت کند؟ مسئله بخش صنعت همواره تولید ثروت است، به دیگر سخن صنعتی شکل می گیرد تا به افزایش درآمدها و ثروت متولیان آن کمک کند، بنابراین اگر توجیه اقتصادی برای اختراعی وجود نداشته باشد، بخش صنعت از روی بی اعتنایی که با توجه به ریسک بالای اقتصادی به آن اختراع وقعی نمی نهد. پس در ابتدا باید توجیهی برای صنعتی شدن و تولید انبوه یک اختراع وجود داشته باشد. سپس مرحله جذب سرمایه گذار و فروش اختراع فرا می رسد. اما طبیعی است که بسیاری از مخترعان کشور از ثروت شخصی زیادی بهره مند نیستند و نمی توانند نمونه اجرا شده اختراع خود را تولید کنند چه آن که تولید نمونه ای آزمایشگاهی از یک اختراع هزینه ها بسیاری در بر خواهد داشت. پس باید واسطی بین مخترع و بخش صنعت وجود داشته باشد که این مراحل را طی کند، انکوباتورها در پارک های علم و فناوری این وظیفه را برعهده دارند. هم چنین این پارک ها وظیفه حمایت از شرکت های کوچک و متوسط مبتنی بر فناوری را نیز برعهده دارند. در این پرونده بررسی این پارک ها، کارکردها و مزایای آن ها توسط خبرنامه تحقیقات و فناوری صورت پذیرفته است که در ادامه خواهد آمد.

پارک های علمی و فناوری یکی از نهادهای اجتماعی و حلقه ای از زنجیره توسعه اقتصادی مبتنی بر فناوری هستند این پارک ها در دهه 1980 شکل گرفتند و از جمله اهداف آن ها، افزایش نوآوری مبتنی بر فناوری، توسعه اقتصادی و اشتغال زایی متخصصان بود. در اهمیت این پارک ها همین بس که بسیاری از سیاستگذاران توسعه، پارک های فناوری را بخشی از یک راهبرد هوشمند و هماهنگ برای توسعه ملی یا منطقه ای نام می دانند.

از دیگر سو پارک های فناوری نقش جذب شرکت های مبتنی بر فناوری پیشرفته را در سطح بین المللی بازی می کنند و علاوه بر آن بستری هستند برای سوق دادن متخصصان و دانشمندان تا در نتیجه آن فعالیت های کارآفرینی توسعه پیدا کند. از این رو است که بیش از 800 پارک علمی و فناوری در بیش از 55 کشور جهان ایجاد شده و بیش از این مقدار درحال ساخت است که نشان از توجه کشورها به این نهاد اجتماعی مهم دارد. همچنین شکل گیری و توسعه بسیاری از پدیده های نوظهور فناوری محور ریشه در این پارک ها دارد و دولت ها می کوشند با ایجاد محیطی مناسب، شرایط کار و فعالیت را برای شرکت های کوچک و متوسط، فراهم کنند و از سوی دیگر شرکت های بین المللی مبتنی بر فناوری را جذب کنند. بنابراین دولت به ویژه در کشورهای درحال توسعه (مثلا ایران)، باید برای توسعه و موفقیت این پارک ها فعالیت کند و این امر بسیار موثر و حیاتی است.

پروفسور رستم لالکاکا یکی از کارشناسان و فعالان توسعه، در تعریف پارک های علم و فناوری می گوید: «پارک فناوری، یک توسعه مبتنی بر مالکیت، در یک محیط فیزیکی با کیفیت بالا و پارک مانند است. آن ها از مزایای نزدیکی به منابع مهم سرمایه معنوی، زیرساخت های مناسب و سیاست های راهنمایی کننده، بهره مند می شوند و شرکت های مبتنی بر فناوری و موسسات دولتی را در یک «محیط مدیریت شده» حمایت می کنند. بنابراین، تعامل، توسعه فناوری و رشد اقتصادی را تسهیل می کنند.» به طور کلی «پارک فناوری» عبارتی عام و این روزها فراگیر است که به دلیل وسعت تعابیری که از آن می شود گاهی گیج کننده و ناشناخته می شود.

از این اصطلاح درواقع برای توصیف سطح متنوعی از فعالیت ها در یک منطقه خاص برای تحریک توسعه کارآفرینی شرکت های کوچک و متوسط دانش محور در یک کشور استفاده می شود. عبارت پارک فناوری حداقل 16 مترادف دارد که رایج ترین آن ها پارک علمی، پارک تحقیقاتی و قبول فناوری هستند. زمینه های جدید در فعالیت پارک های فناوری دائما در حال زیاد شدن هستند تا این پارک ها از رقبای فراوان خود که حدود 295 پارک فناوری در سراسر جهان هستند، متمایز شوند. پارک های فناوری از اوایل دهه 50 میلادی در آمریکا ایجاد شدند و امروزه نیز در سراسر جهان وجود دارند و تعدادشان روز به روز در حال افزایش است. در ابتدا مقوله پارک فناوری تعریف بسیار محدودی داشت که تمرکز اصلی آن بر مستغلات پارک بود، چه آنکه طبق این تعریف دانشگاه ها مستغلات، فضاهای اداری یا تجهیزات تحقیقاتی را به واحدهای تجاری اجاره می دهند. گاهی اوقات این ترکیب به شهرک های صنعتی یا محل تجمع شرکت ها شبیه می شود. امروزه این مقوله توسعه یافته است تا محدوده وسیع تری از فعالیت ها شامل توسعه اقتصادی و انتقال فناوری را نیز دربرگیرد.

با این حال یک پارک فناوری به خصوص در جهان تازه ای که فناوری نقش استراتژی و تاکتیک را هم زمان بازی می کند باید ویژگی هایی داشته باشد تا بتوان آن را موتور محرک توسعه مبتنی بر فناوری نامید. از این رو ارتباط این پارک ها با موسسات آموزشی و پژوهشی بدیهی است. همچنین پارکی باید زیرساخت ها و خدمات پشتیبانی، به خصوص مستغلات و فضاهای اداری را برای واحدهای تجاری فراهم کند. دیگر شاخصه چنین پارکی برعهده گرفتن وظیفه انتقال فناوری است. و آخرین مشخصه یک پارک فناوری، توسعه فناوری خواهد بود. نکته قابل ذکر آن است که به هر حال همه پارک های فناوری به همه این خصوصیات دست پیدا نمی کنند و برخی نیز ممکن است وظایفی اضافه بر آنچه ذکر شد داشته باشند. آنگونه که انجمن بریتانیا در تعریف خود می آورد: مقوله پارک فناوری شامل محدوده وسیع و متنوعی از ابتکارات و نوآوری ها می شود که این تنوع حتی در داخل یک پارک نیز وجود دارد. بنابراین امکان ارائه تعریفی محکم و فراگیر در این مورد وجود ندارد.

به عنوان مثال، در سال 1993 در ایالات متحده آمریکا مساحت متوسط پارک های فناوری 200 هکتار بود با بیش از 200 هزار فوت مربع ساختمان، 12 شرکت عضو، 300 نفر شاغل و 250 هزار دلار بودجه عملیاتی.

پارک های خارج از ایالات متحده عموما حجمی کوچکتر دارند و در موقعیت های بسیار متفاوتی قرار دارند؛ از یک فضای سبز وسیع در محیطی روستایی گرفته تا پارک های عمودی در ساختمان های بلند واقع در شهرهای بزرگ. امروزه، حدود 250 پارک فناوری در انجمن بین المللی پارک های علمی عضو هستند و 295 پارک عضو انجمن پارک های فناوری مرتبط با دانشگاه هستند. همانگونه که تعریف ثابتی برای پارک فناوری وجود ندارد، اصطلاح ثابتی نیز برای وظایفی که پارک های فناوری انجام می دهند به کار نمی رود. اگرچه در ایالات متحده پارک فناوری، پارک تحقیقاتی یا پارک تحقیقات فناوری به کار می رود، اصطلاح پارک علمی در انگلستان و اروپا رایج تر است و عبارت قطب فناوری در فرانسه بسیار استفاده می شود.

به طور کلی، پارک های فناوری به دو دسته تقسیم می شوند، یکی مراکز رشد شرکت ها و موسسات (انکوباتورها) که برای شرکت های نوپا است. به عبارت دیگر این مراکز تلاش می کنند شرکت های کوچک و متوسطی را که در حوزه فناوری مشغول به کار می شوند را حمایت مادی و معنوی می کنند تا در نهایت این شرکت ها بتوانند به تولید تکنولوژی پرداخته و وارد چرخه سودآوری و اشتغال زایی شوند.

دسته دوم اما پارک های علمی و فناوری است که بیشتر شرکت ها و موسسات تحقیقاتی و فناوری و انکوباتورها در آن حضور دارند و شهرک های علمی و تحقیقاتی که متشکل از چندین پارک، دانشگاه و مراکز مسکونی است. هم اکنون تعریف واحدی از پارک ها یا شهرک ها در جهان وجود ندارد و کشورها براساس مقتضیات و نیازهای خود به ایجاد پارک ها اقدام می نمایند. اسامی مختلفی نیز برای پارک ها در کشورهای مختلف از قبیل انکوباتور تجاری، مرکز نوآوری، مرکز کارآفرینی، پارک فناوری، پارک علمی، پارک تحقیقاتی، قطب فناوری، شهر علمی- تحقیقاتی، تکنوپولیس، تکنوپل و... گذاشته شده است.

به طور کلی اگرچه هر شهر یا کشوری ممکن است دلایل متفاوتی برای ایجاد پارک های فناوری داشته باشد، ولی عموما هدف اولیه از تشکیل یک پارک فناوری افزایش تعداد شرکت های کوچک و متوسط دانش محور است (که کارآفرین نیز هستند) تا در یک محیط اقتصادی به فعالیت بپردازند. از این شرکت ها به عنوان پشتوانه بخش خصوصی برای کمک به تنوع اقتصادی نام برده می شود. کشورهای درحال توسعه که تجربه چندانی در زمینه فناوری ندارند، ممکن است از پارک های فناوری برای جذب سرمایه گذاری خارجی برای ایجاد شغل و همچنین افزایش درآمدهای مالیاتی استفاده کنند.


 
   

 منبع: روزنامه - کیهان

جمعه 18/10/1388 - 17:0
بیماری ها

هر سال هزاران نفر انگشتان،‌دست‌ها یا کل عضوشان را در حوادث از دست می‌دهند
اندام‌های مصنوعی برای کمک افراد قطع عضو شده تا حدودی کارکرد را به افراد باز می‌گردانند، و پیوندهای موفقیت‌آمیز دست هم اخیرا انجام شده است.

اما آیا عالی نخواهد بود که بتوان در انسان‌ها بخش‌های از دست داده‌شده را دوباره رشد داد؟

به گزارش هلث‌دی  دانشمندان می‌گویند در فاصله زمانی یک نسل، شاید این قدرت ابرانسانی به واقعیت بدل شود و شاید انسان‌ها باید مدیون یک جانور دوزیست برای کسب این موفقیت باشند.

در میان موجودات متنوع جهان، به نظر می‌رسد یک سمندر مکزیکی به نام آکسولوتل در رشد مجدد اعضایش که به علت جراحت از دست داده شده است، بهترین باشد. و پژوهشگران در مسیر یافتن این هستند که این سمندر چه چیزی دارند که انسان‌ها ندارند.

یکی از پیشگامان در این حوزه، زیست‌شناس دیوید استکوم، رئیس مرکز زیست‌شناسی و پزشکی باززایی در دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون  در این باره گفت: "اصل قضیه‌ای که ما داریم انجام می‌دهیم این است که بتوانیم زیست‌شناسی پایه‌ای باززایی را درک کنیم، و بعد آن را به صورت درمان‌های باززایی ترجمه کنیم."

 تیم او اخیرا کمی در مسیر پیشرفت کرده‌اند، و بخشی کلیدی از معمای باززایی این سمندر را در ژورنال BioMed Central Biology  را شرح داده‌اند.

گروه استوکوم یک پروتئین سلولی به نام EV15 را یافت که به نظر می‌رسد که به سلول‌ها در محل زخم زمان لازم برای گروه‌بندی دوباره و تمایز یافتن را بدهد، بنابراین آنها می‌توانند انواع گوناگون بافتی مورد نیاز برای رشد مجدد عضو قطع‌شده را تولید کنند.

آنطور که استوکوم اشاره می‌‌کند، انسان‌ها توانایی بسیار محدودی برای رشد مجدد بافت‌های پیچیده دارد- مثلا نوک انگشت را در نظر بگیرید.

باززایی همین بخش کوچک بدن کار ساده‌ای نیست. استوکوم می‌گوید: "نوک انگشت دارای استخوان، تاندون و بافت‌ عصبی است.و ناخن یک بافت تغییریافته از لایه بیرونی پوست (اپیدرم) است. نوک انگشت یک بافت کاملا پیچیده است."

 با این وجود، حتی در یک انسان بالغ در حدی توانایی باززایی وجود دارد. سایر حیوانات می‌تواند قطعات پیچده‌ای از بدن‌شان را باززایی کنند (برای مثال بسیاری از ماهی‌ها می‌تواند باله‌های‌شان دوباره رشد دهند) و قورباغه معمولی دارای قدرت‌های باززایی نیرومندی در هنگامی که مرحله نوزادی را می‌گذراند،‌است، اما به شکل اسرارآمیزی هنگامی که بالغ می‌شود، آن را از دست می‌دهد.

اما اکنون یک بازیگر کلیدی پیدا شده است، پروتئین EV15 که ظاهرا ترمز تقسیم سلولی را تا زمانی که تمایززدایی مناسب سلول‌ها انجام نشده باشد،‌ مانع از تقسیم سلول‌ بلاستما می‌شود. به گفته استوکوم در اساس، میزان بالای EV15 به ناحیه زخم می‌گوید"منتظر باش،تا زمانی که توده کوچکی از سلول‌های بلاستما تشکیل شود، و بعد تقسیم سلولی را شروع کن."

در حال حاضر گروه استوکوم مشغول مقایسه کردن فرآیندهای باززایی در سمندر آکسولوتل با آنهایی است که نوزاد قورباغه وجود دارد، اما در قورباغه بالغ وجود ندارد.

   

جمعه 18/10/1388 - 16:59
اخبار

 اگرچه ممكن است در نگاه عمومی توجه به آینده و اظهار نظر درباره وقایعی كه قرار است زمانی اتفاق بیفتند، نوعی پیش‌بینی محسوب شود، اما آینده‌نگاری فرآیندی پیچیده، حساس و گسترده است كه عوامل متعددی در آن دخالت دارند و برای این‌كه این فرآیند دقیق و مورد اعتماد باشد باید بسترسازی مناسب در حوزه‌های مختلف انجام شود.
ضرورت پرداختن به این مساله علاوه بر نیازی كه به انجام یك پژوهش در زمینه آینده‌نگاری علم و فناوری كشور احساس می‌شد، باعث شد تا پایلوت آینده‌نگاری مناسب‌ترین فناوری‌های ایران 1404 (پامفا) در مركز تحقیقات سیاست علمی كشور از دوسال پیش كلید بخورد.

با اجرای موفقیت‌آمیز فازهای اول و دوم، فاز سوم طرح با رویكرد خاص به حوزه‌های عمومی فناوری در جهت نگاه بلندمدت به آینده علم و فناوری ایران و شناسایی مطلوب‌ها و نامطلوب‌های موجود در آن در حال اجراست و دستاوردهای این طرح ملی در همایش آینده‌نگاری فناوری ایران 1404 رونمایی شد.

كار روی پایلوت آینده‌نگاری مناسب‌ترین فناوری‌های ایران 1404 كه به صورت مختصر به پامفا 1404 معروف است، از حدود 2 سال پیش شروع شده است.

دكتر آریا الستی ، رئیس مركز تحقیقات سیاست علمی كشور چندی پیش در گفتگویی درباره وضعیت نقشه جامع علمی كشور، از این طرح به عنوان یكی از مهم‌ترین كارهای در دست اقدام مركز تحقیقات سیاست علمی كشور نام برد و در پاسخ به این پرسش ما كه آیا بهتر نبود پیش از تهیه نقشه به بحث آینده‌نگاری و رصد علم و فناوری طی سال‌های آینده می‌پرداختیم ، تاكید كرد:یكی از اسناد بالادستی كه در این آینده‌نگاری مورد توجه قرار گرفته، سند چشم‌انداز است.

این سند كلیات و چشم‌اندازی را از آینده مطلوب علمی و فناوری كشور ترسیم كرده است، اما بهتر بود این آینده‌نگاری پیش از تهیه نقشه جامع علمی كشور انجام می‌شد. البته نسخه نقشه جامعی كه از سوی وزارت علوم آماده شد یك بخش آینده‌نگاری نیز دارد اما نه به مبسوطی نتایج پامفا. اتفاقا همین گروهی كه در مركز ما طرح پامفا را انجام می‌دهند، بخش آینده‌نگاری پیش‌نویس نقشه جامع علمی كشور را هم آماده كرده‌اند، ولی زمان كم بود و باید سریع‌تر به اهداف نقشه می‌رسیدیم.

درست است كه بخش آینده‌نگاری نقشه به صورت خلاصه و با روش‌های دیگری انجام شده، اما از نتایج اولیه این طرح پامفا كه 2‌سال است روی آن كار تخصصی انجام می‌شود استفاده كافی شده است.

نتایج طرح پامفا در آینده هم در برنامه‌های مختلف استفاده خواهد شد. مثلا اگر به آخرین مراحل تدوین برنامه پنجم توسعه برسد، شاید در آنجا هم استفاده شود.

الستی افزود: به نظرم مهم‌ترین فواید انجام طرح پامفا، یكی كسب تجربه انجام این طرح ملی و پیچیده است و دوم تربیت یك گروه متخصص با تجربه كار ملی در این زمینه است و سوم این‌كه فرصتی پیش آمده تا نتایج آینده‌نگاری و شیوه استفاده از آنها را به مسوولان و سیاستگذاران علم و فناوری نشان ‌دهیم.

گام به گام تا تصمیم‌گیری برای آینده

به گفته رئیس مركز تحقیقات سیاست علمی كشور پس از طرح ایده اولیه پامفا به دلیل اهمیت موضوع و لزوم همكاری ملی برای اجرای چنین طرحی، موضوع با برخی‌ نهادها و سازمان‌های علمی و پژوهشی در میان نهاده شد تا حركتی فراسازمانی شكل گیرد و اصل اساسی مشاركتی بودن آینده‌نگاری رعایت شود.

از سوی دیگر چون آینده‌نگاری برنامه‌ای سنگین است، لازم بود تا درك درستی نیز از محیط سیاستگذاری علم و فناوری ایران پدید آید، از این رو تصمیم بر آن شد تا این طرح به طور تدریجی تكامل یابد و به شكل مرحله‌ای انجام پذیرد.

دكتر الستی در نشستی كه به انگیزه همایش‌آینده‌نگاری فناوری ایران برگزار شد، افزود: به این منظور گروهی متشكل از خبرگان و سازمان‌های فعال در این زمینه، تحت عنوان «كمیته راهبری» در آبان سال 1385 تشكیل شد تا علاوه بر تعیین راهبردهای كلی طرح، مشاركت سازمان‌های مختلف در اجرای طرح را نیز تسهیل كند.

الستی با اشاره به مراحل اجرای طرح در كشور گفت: چون كار آینده‌نگاری قبلا در كشور ما انجام نشده بود، در مرحله اول یا مقدماتی پرسشنامه دوره هشتم آینده‌نگاری ژاپن برای تست انتخاب شد. این پرسشنامه یك‌بار در تهران با حدود 60 نفر از متخصصان و بار دیگر در دانشگاه صنعتی اصفهان ارائه شد.

وی گفت : كشورهایی مثل ژاپن حدود 8 دوره از این آینده‌پژوهی را پشت‌سر گذاشته‌اند و كشورهای دیگر بدون استثنا مرحله یادگیری و استفاده از تجارب دیگران را داشته‌اند.

به عنوان مثال كره‌ای‌ها از ژاپنی‌ها، فرانسوی‌ها از كره‌ای‌ها و آلمانی‌ها از ژاپنی‌ها استفاده كرده‌اند. آلمانی‌‌ها برای دور اول آینده‌نگاری، تیمی را به ژاپن فرستادند تا آموزش ببینند و پس از آن در دوره بعدی تیمی از ژاپن بر كارهای آنها نظارت داشت. برای این كه نرخ مشاركت خیلی پایین بود، آنها اعلام كردند این دوره‌ها تجربی و آزمایشی بوده است.

رئیس مركز تحقیقات سیاست علمی كشور یادآور شد: ا‌لبته در زمینه مرحله اول آینده‌نگاری ما هم نرخ بازگشت بسیار پایین و حدود 15 درصد بود. ضمن این‌كه پاسخ‌های دریافتی نیز نتایج تامل برانگیزی داشت. براساس تحلیل پاسخ‌های رسیده، در این مرحله متوجه شدیم پرسشنامه بومی ایران باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد و چه فعالیت‌های ترویجی روی جامعه علمی ایران باید انجام شود تا نرخ مشاركت بالا برود.

در واقع متوجه شدیم سوالات باید از چه جنسی باشد كه پاسخ‌ها معتبر باشند. به این ترتیب ما یك نوع بررسی اولیه روی جامعه علمی كشور انجام دادیم. بر مبنای نتایج مرحله مقدماتی و تحلیلی كه روی نحوه پاسخ دهی انجام شد و آسیب‌های شناسایی شده راه حلی استخراج و براساس آن مرحله دوم پامفا طراحی شد.

پایلوت آینده‌نگاری مناسب ترین فناوری‌های ایران 1404برمبنای نیازی كه به انجام یك پژوهش در زمینه آینده‌نگاری علم و فناوری ‌احساس‌ می‌شد شكل گرفت
به گفته دكتر الستی خوشبختانه نتایج به دست آمده از این مرحله توانست اطلاعات بسیاری را درخصوص چارچوب مفهومی و چه درخصوص فرآیند اجرای طرح در اختیار ما قرار دهد و در این میان، شناخت فرآیند اجرای كار و دستیابی به رفتار جامعه خبرگان ایرانی مهم‌ترین نتایج این مرحله یكساله بود.

رئیس همایش ملی آینده‌نگاری فناوری ایران 1404 افزود: مرحله اصلی طرح پامفا كه آبان 86 آغاز شده با پوشش دادن 5 حوزه مختلف در قالب 5 پانل، بر استفاده از روش‌های پانل، دلفی و سناریونگاری متمركز است. این 5 حوزه شامل الكترونیك، سخت‌افزار و مخابرات، فناوری‌های هوافضا، فناوری‌های دریا، فناوری اطلاعات و نرم‌افزار و زیست فناوری است.

الستی درباره ویژگی‌های مرحله دوم پامفا گفت: در این مرحله تلاش شد، خبرگانی از ذی‌نفعان اصلی، یعنی بخش سیاستگذاری، بخش دانشگاهی و بخش صنعت، در فرآیند مشاركت یابند تا از هم‌افزایی تخصص و دانش ضمنی آنان حداكثر بهره‌برداری صورت پذیرد كه تعداد متخصصان پانل‌ها حدود 60 نفر، تعداد خبرگانی كه پرسشنامه دلفی برای آنان ارسال شد، حدود یكهزار تن و مشاركت‌كنندگان در كارگاه‌های سناریونگاری حدود 75 نفر بوده است.

پس از اتمام این مرحله، مجموعه‌ای از سناریوها تدوین شد كه در هر یك از آنها، وضعیت آینده ایران تا سال 1404 در هر یك از حوزه‌های تخصصی تشریح شده است. به‌طوركلی هدف از اجرای این مرحله، گردآوری دانش نهفته متخصصان و صاحبنظران ملی است و امید می‌رود با پاسخگویی بسیاری از اندیشمندان سراسر كشور، مجموعه‌ای غنی از دانش ملی و راهبردی برای اجماع صاحبنظران این عرصه مهم فراهم آمده باشد.

الستی افزود: در مرحله سوم طرح، مركز تحقیقات سیاست علمی كشور تلاش دارد، با بهره‌گیری از تجربه‌های دو مرحله قبلی، بر حوزه‌های عامی متمركز شود كه ممكن است از مجموعه‌ای از فناوری‌های ذكر شده در مرحله دوم بهره بگیرد به عنوان مثال، بخش حمل و نقل، بخش انرژی، بخش آموزش، بخش اقتصاد و... كه در هر یك از آنها از مجموعه‌ای از فناوری‌های مختلف استفاده می‌شود.

البته این مرحله از طرح، مرحله‌ای بشدت مشاركتی است كه در آن لازم است با همكاری دستگاه‌های ذی‌ربط و مسوول هر حوزه (همچون وزارت نفت، وزارت نیرو، وزارت راه و ترابری و...) و با استفاده از تجارب و نتایج مرحله دوم، به آینده‌نگاری و شناسایی آینده‌های بدیل و مطلوب كشور در هر حوزه پرداخت.

آینده‌نگاری، پیش‌بینی نیست

آینده‌نگاری كاری بسیار مشكل و پیچیده است و نباید فراموش كرد كه آینده‌نگاری، پیش‌بینی نیست. طرح آینده‌نگاری یك فعالیت از پایین به بالاست، یعنی نظرات و پیش‌بینی‌ها و آرمان‌های جامعه جمع می‌شوند و بعد بر مبنای آنها تصمیماتی در حوزه‌های سیاستگذار و در قالب اسناد از بالا به پایین ابلاغ می‌شود.

توجه به آینده‌نگاری از آنجا اهمیت می‌یابد كه به اعتقاد الستی، اگر ما كار اول را انجام ندهیم، یعنی اسناد و مقررات ما بر مبنای مطالعات از پایین به بالا ارائه نشود، به یك دستورالعمل و ابلاغیه تبدیل می‌شود كه ما را به هیچ كجا نخواهد رساند و اطمینان می‌دهم در حد دستور، یك سری تحركاتی اتفاق می‌افتد، اما به افق مورد نظر نمی‌رسیم.

وی درباره همایش نیز گفت: قصد داریم نتایج استخراج شده به صورت ملموس در اختیار جامعه علمی كشور، مدیران و سیاستگذاران كشور قرار گیرد و روش و انجام كار و استفاده از آن ارائه شود. از آنجا كه این پروژه سیستماتیك و روشمند شده است، نقد آن میسر است و به صورت علمی نتایج آن قابل نقد است و این نكته مثبتی برای این پروژه به حساب می‌آید. امیدوارم نتایج نقد شود و نقدها را جمع كنیم تا 5 جلد كتابی كه در 5 حوزه فناوری تدوین وچاپ شده‌اند، در چاپ دوم همراه با نقدها منتشر شوند.

الستی در پایان درباره اهداف برگزاری همایش ملی آینده‌نگاری فناوری ایران 1404گفت: در این همایش قصد داریم آینده‌نگاری دوره‌ای را به تصمیم‌گیران كشور و جامعه علمی پیشنهاد دهیم. حالا كه یك مرحله پایلوت انجام شده، لازم است بدنه علمی كشور و دستگاه‌های مرتبط با علم و فناوری یك موسسه را تعیین كنند تا كار آینده‌نگاری كشور به صورت دوره‌ای انجام و نتایج آن آماده‌سازی شود.

ضمن این‌كه در حوزه‌های وسیع‌تر كار آموزش جامع در سطح كشور صورت گیرد و فعالیت هر دو سال یكبار انجام شود. همچنین بودجه‌ای به صورت متمركز و با نظارت یك دستگاه به این كار اختصاص یابد.

علی احمدی
 

جمعه 18/10/1388 - 16:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته